متن كامل ترانه هاي «چوب خط» ، «خدا جون» ، «توبارن كه رفتي» ، «دلتنگي» و «دنبال خودت نگرد»
چوب خط
خط مي کشم رو ديوار هميشه روزي يک بار
تو هم شبيه من باش حسابت و نگه دار
ببين که چند تا قرنه تن به اسيري دادي
دنيات شده شبيه سلول انفرادي
زنجير شغل وامي زنجير قسط خونه
مدير هر اداره ، رييس يه زندونه
تا چش رو هم ميذاري مي بيني عمر تموم شد
بين چهارتا ديوار وجود تو حروم شد
چوب خط اين اسيري ديوارات پوشونده
همين روزا مي بيني که فرصتي نمونده
قانون دنيا حکمي به جز ابد نداره
نذار که حبست کنن پشت ميز اداره
بذار همه بدونن که خسته يي شاکي
لعنت به دفترچه ي قسط حساب بانکي
بيرون بيا خودت باش تو آدمي نه برده
هميشه باخته هرکس شکايتي نکرده
عاشق زندگي باش زندگي شغل پول نيست
تو امتحان بودن برده بودن قبول نيست
خدا جون
خداجون ! متشکريم که چشم دادي بهمون
واسه گريه کردن و ديدن اين دنياي زشت
مرسي که پا به ما دادي واسه سگ دوزدن
واسه گشتن تو جهنم دنبال راه بهشت
خداجون ! ممنون از اينکه دوتا دست دادي به ما
تا اونارو رو به هر مترسکي دراز کنيم
تا نذاريم زنجيرا توي سياه چال بپوسن
تا بتونيم ماشه ي مسلسلارو ناز کنيم
خيلي ممنون که يه جفت گوش روي کله هاي ماس
که با اون صداي بمب افکنارو گوش بکنيم
گوش به فرمان خبرهاي دروغه راديو
عشق و آزادي انسان فراموش بکنيم
آخ که شکرت اي خدا
واسه جهان به اين بدي
حيف ميشد اگه تو دست
به ساختنش نميزدي ؟
خداجون ! مرسي از اين که دلي تو سينه مونه
که ميتونيم بذاريم بدزدنش با يه نگاه
مي تونيم دل يکي ديگرو بازيچه کنيم
مي تونيم خيلي راحت به عشق بگيم يه اشتباه
خداجون ! ممنون که مغزي توي کله مون داريم
که ميتونه داغيه تير خلاص حس کنه
ميتونه سراغ دنياهاي ممنوعه بره
ميتونه مس رو طلا ? يا که طلارو مس کنه
مرسي که زبون به ما دادي براي حرف زدن
تا از اين همه مزخرف دنيارو پر بکنيم
تا دهن بند اختراع بشه به لطف حرف حق
تا بتونيم با زبون از تو تشکر بکنيم
آخ که شکرت اي خدا !
واسه جهان به اين بدي
حيف ميشد اگه تو دست
به ساختنش نميزدي ؟
تو بارون كه رفتي
تو بارون رسيدي با چشماي خيست
با دستاي گرم ستاره نويست
تو بارون رسيدي ، ترانه رها شد
شب کهنه کوچيد ، جهان مال ما شد
من از تو شکفتم ، من از تو رسيدم
يه دنياي تازه تو چشم تو ديدم
تو بارون که رفتي شبم زير و رو شد
يه بغض شکسته رفيق گلو شد
تو بارون که رفتي دل باغچه پژمرد
تمام وجودم توي آينه خط خورد
هنوز وقتي بارون تو کوچه مي باره
دلم غصه داره دلم بي قراره
نه شب عاشقانه س ، نه رويا قشنگه
دلم بي تو خونه دلم بي تو تنگه
يه فانوس مرده تو برق چشامه
بدون تو حسرت هميشه باهامه
یه شب زیر بارون که چشمم به راهه
می بینم که کوچه پر نور ماهه
تو ماه منی که تو بارون رسیدی
امیدی منی تو شب نا امیدی
دلتنگي
واسه پر کشيدن من خواستي آسمون نباشي
حالا پر پر مي زنم تا هميشه آسوده باشي
ديگه نه غروب پائيز رو تن لخت خيابون
نه به ياد تو نشستن زير قطره هاي بارون
واسه من فرقي نداره وقتي آخرش همينه
وقتي دلتنگي اين خاک توي لحظه هام مي شينه
تو ميري شايد که فردا رنگ بهتري بياره
ابر دلگير گذشته آخرش يه روز بباره
ولي من مي مونم اينجا با دلي که ديگه تنگه
مي دونم هر جا که باشم آسمون همين يه رنگه
دنبال خودت نگرد
لاي برگاي کتابا دنبال خودت نگرد !
تو غبارا تو سرابا دنبال خودت نگرد !
گم نکن خودت رو تو دنياي ترديد و دروغ !
زير آوار نقابا دنبال خودت نگرد !
باروش کن من تازه رو ! خودِ خودِ توئه !
اون غريبه که عذاب لحظه هات شده توئه !
صورتت برات نقابه ! خودتُ نشون بده !
اون که تن ميده به هر نقابي که مُده توئه !
گاهي وقتا صورتت مال تو نيست
گاهي وقتا آينه هم دروغ ميگه
گاهي حتي توي آينه خودتُ
اشتباه مي گيري با يکي ديگه
اگه توي پيرهنت آتشفشون داري ، بيا !
اگه دست تو دست اين حادثه ميذاري ، بيا !
خودِ تو زنده شده تو دل تو ! رفيقتم !
اگه خواباتُ شکستي ، اگه بيداري ، بيا !
| ..:: ويدئو هاي جديد بزودي ::.. |