حالا حالاها توقع شنيدن آهنگهاي جديد اكثر چهرههاي مطرح موسيقي را نداشته باشيد. بسياري از آنها بدون آنكه بدانند نامشان وارد black List موسيقي شده است، اين روزها ممنوعههاي موسيقي هر روز بيشتر ميشود.
اين چهرهها زماني كه به طور مستقيم و غير مستقيم براي انجام كارهاي تازهشان به طبقه پنجم تالار وحدت رفتهاند، با يك «نه» قاطع براي ادامه فعاليتهايشان مواجه شدهاند. ممنوعيتي كه براي برخي از آنها با انجام تعهدات خاص و دوندگيهاي چندين ماهه بين طبقات دو، پنج و هفت تالار وحدت قابل حل است.
با كنار رفتن حوزه هنري، ديگر نهاد صادر كننده مجوز آلبوم و كنسرتهاي موسيقي توسط ارشاد، تمام راههاي مجوز به تالار وحدت ختم ميشود و اهل موسيقي چارهاي جز تعامل با تنها نهاد صادر كننده مجوز فعاليت آلبوم و كنسرت ندارند.
ياغي و آرامشي خودخواسته/ محسن چاووشي
كولهبار آرزوهات روي دوشت
تا كجاها رفتي با پاي پياده
رفتي و به هر چي خواستي نرسيدي
متأسفم برات اي دل ساده
ياغي، اين روزها در آرامشي خودخواسته به سر ميبرد. ياغيگري توأم با صداقت او، نشأت گرفته از روزهاي جنگ و دفاع مقدس است. هر چه كه باشد او جنگ را از نزديك با همه وجود لمس كرده است. مشكلاتي كه هنوز هم او و خانوادهاش را رها نكردهاند. زماني كه صدايش فقط يك بار و در يك نوبت از راديو جوان پخش شد، مطبوعات زرد به بدترين شكل او را هدف گرفتند و با فراموش كردن موسيقياش فقط يك قسمت از حرفهايش را تيتر كردند: «مجوز يعني توهين به خواننده و مخاطب». عقيدهاي كه وضعيت پيچيده او را بحرانيتر كرد. پافشاري بر عقايدش او را تا انزوايي كامل پيش برد. تازه داماد موسيقي ايران سالهاست كه با آهنگهايي كه اكثراً براي دل خودش ميسازد، در حال يكهتازي است. بچه موسيقي ايران، حتي با آهنگهاي ارزشي و متفاوتي كه باز هم براي دل خودش خواند و دست به دست چرخيد و همهگير شد و باعث پخش مكرر آهنگ امام رضا از رسانه ملي شد، نتوانست مشكل مجوز او را حل كند. موضوعي كه با اعتراض خوانندهاش مواجه شد. «بالاخره من مجوز دارم يا نه؟ اگر ندارم چرا آهنگ من از همگانيترين رسانه پخش ميشود؟»
سيد محسن چاوشي حسيني، هنگامي كه در آخرين روزهاي سقوط خرمشهر به همراه خانواده و با آخرين مقاومت كنندگان درون شهر، زادگاهش را ترك ميكرد، هيچ وقت به ماندن در پشت درهاي بسته واحد موسيقي فكر نميكرد.
محسن چاوشي، شايسته عنوان بدشانسترين خواننده موسيقي ايران است. او همواره چوب رفاقتهايش را خورده و به قول خودش، زخم خورده رفاقت است. بعد از لو رفتن چند آهنگش توسط دوستان كه او را وارد ليست خوانندگان بدون مجوز و back List كرد، حذف نام و بعدها صدايش از فيلم اكران نشده «سنتوري»، متوقف شدن و جلوگيري از انتشار آلبوم «يك شاخه نيلوفر» حوزه هنري و همچنين متوقف كردن انتشار آلبومي با اشعار مولانا و به مناسبت سال مولانا باز هم در ادامه همان روند سابق، مجموعهاي از بدشانسيهاي او در يك سال اخير است؛ سالي كه ميتوانست روياييترين آغاز را در موسيقي او ثبت كند، نااميد كنندهترين روزها را براي او به ارمغان آورد.
محسن چاوشي در نيمسال دوم امسال تمام حاشيههايش را به صفر رسانده و حتي دوستان مطبوعاتي هم از او خبر ندارند. تغيير سه باره شماره تماس او و همچنين داشتن آخرين شماره تماس از او به گفته خودش در گوشي پنج نفر از دوستان مورد اعتمادش اولين قدم او براي ختم حاشيهها و رفاقتهايي است كه او و موسيقياش را با تمام شايستگيهايشان از مجوز دور نگه داشتهاند.
ترو خشكي كه با هم خواهند سوخت/ گروههاي رپ
كسي رو كه لياقت داره كمك كن
آهنگ «كمك» با صداي ياس و هيچكس
اگر روزگاري فعالان متعصب موسيقي اصيل به همهگير شدن موسيقي پاپ و به حاشيه رفتن موسيقي ملي، معترض بودند، اين روزها بايد فكري به حال موسيقي رپ كنند كه رشد و پراكنده شدن تكثير قارچ گونه خوانندگانش، حتي باعث كمرنگ شدن موسيقي پاپ شده است. موسيقي رپ در يكسال اخير فارغ از بحث تكنيكي و محتوايي مورد توجه برخي از جوانان اهل موسيقي بوده است. سبكي كه قرابتي غير قابل انكار با يكي از مليترين سبكهاي موسيقي ايران، يعني سبك روحوضي دارد. موسيقي رپ و خوانندگان اغلب آماتورش بدجور به حاشيه رفتهاند. حاشيهاي كه باعث شده تر و خشك با هم بسوزند. در هفته گذشته، محمد علي دشتگلي، معاون مركز موسيقي، از شناسايي تعداد زيادي از خوانندگان رپ و استوديوهاي ضبط اين نوع از موسيقي خبر داد و مستقيماً به برخورد با اين خوانندگان و استوديوهاي غيرمجاز تأكيد كرد. خوانندگاني كه با دستمايه قرار دادن يكي از تأثيرگذارترين سبكهاي موسيقي، دغدغههاي شخصي و كوچكشان را براي تسويهحساب روابط عاطفي و اجتماعيشان، انتخاب كرده و بدون كمترين مقايسه فرهنگي بين غرب و محل زندگيشان، copy-paste موسيقايي را هدف قرار دادهاند. حتي خبر و شايعات از برخورد نوع اراذل اوباشي با خوانندگان رپ به گوش ميرسد.
اين روزها شاخ و برگ گرفتن سبك رپ همراه اسامي عجيب و غريب خوانندگانش در كنار كلمات و جملات عجيب و غريبشان پيدرپي در گوشيهاي همراه بلوتوث ميشود. پايه فعاليت آماتوروار گروهي بينام و نشان، تمام اعتبار داخلي اين موسيقي را زير سؤال برده است. اگر تا ديروز، آلبوم رپ اسكناس با صداي شاهكار بينش پژوه جزو آلبومهاي پرفروش موسيقي قرار ميگرفت، ولي اين روزها خبر از موضعگيري وزارت ارشاد و حتي نيروي انتظامي عليه خوانندگان زير زميني و بي شناسنامه رپ است.
معاون مركز موسيقي در كنار خبر برخورد با خوانندگان و استوديوهاي ضبط اين نوع از موسيقي، خبر اميدوار كنندهاي را براي رپرهاي داخلي ميدهد؛ خبري كه ميگويد اين نوع از موسيقي به خودي خود ايراد ندارد و ارشاد مشكلي با آن ندارد. نتيجهگيري بسيار ساده است، مشكل خوانندگاني هستند كه موسيقي كلام محور رپ را با كلامي بيادبانه، آلوده كردهاند.
در پي اثبات هويت/ محمد زارع
هي نشين غصه نخور، رفته كه رفته
دل از عاشقي نبر، رفته كه رفته
اگر عاشق تو بود، تنها نميرفت
شده پا به پات ميسوخت، اما نميرفت
فقط و فقط با پخش دو كليپ نامش وارد black List شد. دو كليپ «وقتي رفتي باز هوا بد شد» و «رو در و ديوار اين شهر» روزهاي بدي را برايش به ارمغان آوردهاند. او تمام تلاشش را براي جا انداختن نام واقعي و حقيقياش به جاي نامي كه بر سر زبانها افتاده بود، انجام داد. موفق هم شد. اما ظاهراً مشكل بدتري برايش به وجود آمده است. ديگر هيچ كس حتي نامي از كيارش قميشي به زبان نميآورد و نام آهنگ «وقتي رفتي باز هوا بد شد» مترادف با نام عجيب غريب و كيارش قميشي نيست. محمد زارع اين روزها شناخته شده و بسيار مطرحتر از روزهايي است كه براي از بين بردن و فراموشي آن نام كذايي همزمان با فراگير شدن آهنگش، پول قرض ميگرفت و هزينه رپرتاژ آگهي مجلات زرد ميكرد تا بگويد كه آن آهنگ را او خوانده نه آن اسم غيرحقيقي كه كابوس هر شبش شده بود. او موفق شده حتي آلبوم موفق و با اسم طولاني و عجيب «رو در و ديوار اين شهر» را هم منتشر كند و آلبومش بين پنج آلبوم پرفروش سالهاي 85-86 قرار گرفته. اما او اين روزها در مخمصهاي دچار شده كه رها شدن از آن ساده به نظر نميرسد. ديگر كسي يادي از آن اسمي كه يكباره با عكسي از آلبوم «شكوفههاي كوير» در كنار تصوير و نام آن خواننده مطرح و به عنوان پسر او، بر سر زبانها افتاد، نميكند. اين روزها پخش كليپ خوانندگان مجوزدار و حتي تك آهنگي از شبكههاي ماهوارهاي، برابر ممنوع الفعاليت شدن است. محمد زارع از هر طرف كه ميرود خود را گرفتار حصار ميبيند. آلبوم تازه او فعلاً در مرحله مجوز متوقف مانده و درخواست كنسرت تهران او در همين هفتهاي كه گذشت با وجود تمام موافقتهاي كنسرتگذار و سالن و... به دليل عدم صدور مجوز نهايي، كنسل شد. كنسرت عيد قربان و شب يلداي او در شهر زنجان هم از طرف خودش با وجود نامهنگاريهاي اوليه لغو شد. محمد زارع اين بار هم همه تلاشش را به كار گرفته تا خودش را تبرئه كند. او روزهايي را به ياد ميآورد كه تمام تابستان را به دنبال خارج كردن كليپهايش از شبكه ماهوارهاي ايران موزيك بود و با اتفاقات جالبي مواجه ميشد. هيچ فردي در داخل مسئوليت شبكه را قبول نميكرد و او و شركت تهيهكننده آلبومش با هر زحمتي بود، شماره مدير شبكه را در آلمان پيدا كردند و بعد از چند مورد پيچانده شدن، دست آخر با بيمسئوليتي به ظاهر مدير شبكه روبهرو شدند. از ايران بايد دستور خروج كليپ از Box پخش صادر ميشد. جوابي كه نشان ميداد باوجود همه جوسازيها، تيم مديريت اين شبكه در ايران است. مسئول مطرح و شناخته شده داخلي دست آخر مجبور به خارج كردن كليپي شد كه به گفته خودش پردرخواستترين كليپ براي پخش بوده است. محمد زارع او اين روزها با اميدي كه به آينده دارد و با قولهايي كه گرفته مشغول ضبط تازهترين قطعه آلبوم جديدش است و با صداي خشدار و خستهتر از هميشهاش در حال زمزمه قطعهاي است كه بسيار دوستش ميدارد: «بارون ببار كه از روزگار، دلم گرفته»
باب ديلن هنوز بيمجوز
عشق اول هميشه خاطره است
عشق بعدي هماره فاجعه است
چشمها و ذهنهايتان را بشوييد و جور ديگر ببينيد. به هيچ وجه اشتباه نكنيد. او كماكان بيمجوز است. حتي اگر آلبوم «ترنج» به بازار آمده و جزو پرفروشهاي سال قرار گرفته باشد. خواننده كلي سنتشكني كرد و براي متفاوت كردن موسيقياش و شكستن مرزهاي موسيقايي تمام قالبهاي سبكهاي مختلف موسيقي را شكست، ولي نتوانست طلسم بيمجوزياش را بشكند. كاملاً هم طبيعي به نظر ميرسيد كه چنين اتفاقي نيفتد. محسن نامجو درد تكرار داشت. تكرار مكرراتي كه چندين سال است براي همه، حتي متعصبترين فعالان و شنوندگان موسيقي ملي و اصيل، نخنما شده او ميخواست موسيقي اصيل را از چهارچوبهاي هميشگي و البته درست، رها كند. به سراغ پاپ و راك و بلوز رفت و آن را با موسيقي اصيل تلفيق كرد و به حدي رسيد كه خارج از مرزهاي اين سرزمين به او لقب «باب ديلن ايران» را دادند.
آلبوم محسن نامجو، دقيقاً مثل خودش جنجالآفرين شد؛ آلبومي كه اين بار وزارت ارشاد و حوزه هنري را شفافتر از قبل روبهروي هم قرار داد و جنگهاي لفظي اين دو نهاد، شكل علني به خود گرفت. وزارت ارشاد همزمان با انتشار آلبوم «ترنج» بود كه رسماً خود را تنها مرجع قانوني صدور مجوز آلبومهاي موسيقي اعلام كرد و نتوانست انتشار آلبومي را از خوانندهاي كه مورد تأييدش نبود و زبان تند و تيز و انتقادگرش همواره اساتيد موسيقي اصيل را آزار ميداد، تحمل كند. كار به جايي رسيد كه دستور جمعآوري آلبوم ترنج از فروشگاههاي موسيقي به گوش رسيد. دستوري كه به اين راحتي قابل اجرا نبود و تا به امروز هم كاملاً محقق نشده است.
به نظر نميرسد موسيقي محسن نامجو با سبك كار و شرايطي كه پيدا كرده است، به اين راحتي حتي در آيندهاي نزديك از ----- معمول ارشاد رد شود. محسن نامجويي كه همواره از هر فرصتي براي تبليغ و تحميل ديدگاههاي موسيقايياش بر مخاطب و تحتتأثير قرار دادن او كه فرقي نميكند از چه جنسي باشد، استفاده ميكند. اساتيد پرآوازه موسيقي اصيل، مخاطب عادي و يا متفاوت موسيقي اصيل، شاعران جهاني و كلاسيك زبان فارسي، طبقه روشنفكر و دانشجويي يا كوچه بازاري، جامعه و نهادهاي تصميمگيري موسيقي براي او يكساناند.
چوب سادگي خورده
نميخوام دربهدر پيچ و خم اين جادهشم
واسه آتيش همه يه هيزم آمادهشم
يا يه موجود كم و خالي بيارادهشم
وايسا دنيا، وايسا دنيا، من ميخوام پياده شم
تمام روياهاي خوبش در يك چشم بر هم زدن نابود شد. رفته بود تا براي مردمان صبور ديار نخلهاي استوار از «مشكي رنگ عشقه» و «وايسا دنيا» بخواند و مهمانشان كند بر سر سفره رفاقت. شرمنده مهماننوازي جنوبيهاي هميشه صبور بود كه آمدنش را در شهرشان با ظرفيتي بيش از اندازه سالن، جشن گرفته بودند. اما به يكباره همه چيز به هم ريخت و خواننده هنوز محبوب، شد مورد غضب. همزمان با تلخترين تجربه رضا صادقي در اجراي برنامه زنده، كه هميشه از شيرينترين خاطرات فعاليتهاي موسيقي هر خوانندهاي است. سوءاستفاده ديگري از سادگي مخصوص و منحصر به فرد بندر نشينان اين بار توسط شركت توليدكننده آلبومهاي او انجام گرفت. سوءاستفادهاي كه ساير شركتهاي رقيب بيشترين استفاده را از آن خود كردند پخش كليپهاي منحصر به فرد و متفاوت رضا صادقي از اكثريت شبكههاي ماهوارهاي فارسيزبان، زمينه ساز مشكل ديگري براي او شد كه به نظر ميرسد مثل ساير موارد با بيگناهي خواننده از همه جا بيخبر به پايان رسيده باشد، رضا صادقي اين روزها در استوديوي شخصي و خانگي خودش با فرصتي كه به دست آورده در حال آزمون و خطا و ساخت ملوديهايي است كه مثل اكثر قطعاتش فضايي تازه را در موسيقي پاپ بدعت بگذارد. قطعاتي با ويژگيهاي خاص موسيقي او و بر پايه كلاممحوريها و جملات حسي و لحن خواندن سوزناك او كه با تجربه مداحي و خوانندگياش در يكي از مطرحترين هتلهاي بندرعباس قبل از فعاليت حرفهاياش در بازار موسيقي پاپ، پاشنه آشيل مخاطبش را به خوبي ميشناسد.
***
وقتي از بين حدود 23 ترانه، هشت تاي آنها بعد از يكي دو سال دوندگي و اصلاحات و دفاعيات ترانهسرا مجوز ميگيرند و بعد از انتشار همه انگشت حيرت به دهان ميگيرند كه اين ترانهها چطور از صافي دقيق شوراي شعر و ترانه رد شدهاند و اعتراضات شروع ميشود، طبيعي است كه سنسورها روي چنين شخصي دقيقتر عمل كنند و در موردش حساسيت بيشتري داشته باشند. شاهكار بينش پژوه هنگامي كه تصميم گرفت در حين تفرجهاي هموارهاش در كشورهاي اروپايي و مخصوصاً فرانسه، دوربين به دست شود و با كمك دوستي فرانسوي كليپهايي مستند از مناظر و گشت و گذار و حضورش در جمعهاي موسيقي و بزمهاي به ظاهر كوليها داشته باشد، اولين قدمها را در جاده ممنوعيت گذاشت. مخصوصاً زماني كه شبكههايي را كه پايگاه و منبع كليپهايشان مراكز موجه ساخت داخل بود، به فراموشي سپرد و به آنها انگ بيمحتوا و بيكيفيت بودن زد و كليپهايش را از شبكههاي لسآنجلسي و اروپايي فارسيزبان پخش كرد، قدمهاي ممنوعيتش ريتم تندتري را به خودشان گرفتند. شاهكار بينشپژوه بايد هر چه زودتر به دنبال رفع اتهام از خودش باشد تا آلبوم تازهاي كه در حال ساخته شدن توسط او و فواد حجازي است، هرز نرود. آلبومي كه با توجه به انگيزه مضاعف فواد حجازي براي فعاليتي دوباره و برخي تسويهحسابها و با وجود طبع هميشه متفاوت شاهكار بينشپژوه و جذابيتش براي مخاطب ميتواند دوباره او را به روزهاي خوش فروش آلبوم «اسكناس» نزديكتر كند.
تعهدات زير پا گذاشته شده
تو چه خونسردي، ديوونهام كردي
دربارهاش چنين شايع شده كه حتي اگر ارزشي هم بخواند به هيچ وجه رنگ مجوز را نخواهد ديد. با يك آهنگ و آهنگي كه در لحظههاي آخر به مجموعه آلبوم اولش اضافه كرده بود و با پخش كليپش نامش بر سر زبانها افتاد. به نظر ميرسد طبيعت شخصيتي و موسيقايياش مثل مطرحترين آهنگش «خونسرد» باشد. خاكخورده تئاتر نصر از بازيگري تئاتر به موسيقي و خوانندگي رسيد و با روندي كه در آلبوم «تسونامي» در پيش گرفته به نظر ميرسد كه در سالهاي بعد از تأثيرگذاران موسيقي پاپ باشد؛ البته اگر حاشيهها و روابطش بگذارند. همكاري او با مؤسسه تعطيل شدهاي كه نقشي كليدي در شبكه ايرانموزيك داشت و دارد و تحرك او براي ساخت كليپهاي مختلف براي تبليغ آلبومش و پخش ماهوارهاي آنها او را دچار بحراني بزرگ كرده است. ضمن اينكه صداي ضبط شده او در گفتوگو با شبكه ماهوارهاي غير موجه و انتقاداتش از سياستهاي صدور مجوز پاپ او را در پرتگاه پايان كار موسيقي قرار داده است.
موضوعي كه او با آن مخالف است و منكر پخش صدا و گفتوگو با صداي آمريكاست. هر چه كه باشد بعد از لغو سهباره مجوز آلبوم «تسونامي» و ظاهراً به او مجوز فعاليت داده شد. مجوزي كه او به محض پخش و پرفروش شدن آلبومش، آن را زير پا گذاشت و با شايعهاي هم كه به دنبالش به راه افتاد، به نوعي فعاليت موسيقايياش را فعلاً در حالت «كما» قرار داده است. او هنرمند و خواننده و بازيگر توانايي است، به شرط اين كه حاشيههاي دور و اطرافش را به صفر برساند و بحران خودساختهاش را به آرامش برساند. گذار از بحراني كه به نظر ميرسد با ذهنيت موجود و شايعات مختلف پيرامون او در آيندهاي نزديك كاري محال باشد.
به نقل از هفته نامه چلچراغ