پارادوكس زنون
فرض كنيم كه يك لاكپشت ميخواهد با آشيل (قهرمان داستان ايلياد) مسابقه بدهد. لاكپشت در نقطه A است و آشيل 10 متر از لاكپشت عقبتر است. وقتي مسابقه شروع ميشود لاكپشت و آشيل شروع به حركت ميكنند. وقتي آشيل به نقطه A ميرسد، با توجه به اينكه سرعت لاكپشت (هرچند كم)، صفر نيست بنابراين در اين لحظه لاكپشت در نقطه جديدي مانند B است. اگر آشيل بخواهد به نقطه B برسد، بازهم لاكپشت مقداري به جلو حركت كرده و به نقطه جديد C رسيده. و همينطور هروقت آشيل بخواهد به مكان جديد لاكپشت برسد، در طي اين مدت لاكپشت مقداري به جلو حركت كرده و اين روند تا بينهايت تكرار ميشود و بنابراين آشيل هيچوقت نميتواند به لاكپشت