تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 5 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 43

نام تاپيک: محمد علی بهمنی

  1. #1
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    12 محمد علی بهمنی

    محمدعلی بهمنی در سال ۱۳۷۸ موفق به دریافت [تندیس خورشید مهر[به عنوان برترین غزل‌سرای ایران گردید.
    محمدعلی بهمنی در فروردین سال ۱۳۲۱ در شهر دزفول[ به دنیا آمد. شعر بهمنی نیز البته شاید با خود او متولد شده باشد، گرچه بسیاری بر این عقیده‌اند که غزل‌های او وام‌دار سبک و سیاق نیماست. نخستین شعر بهمنی در سال ۱۳۳۰، یعنی زمانی که او تنها ۹ سال داشت، به چاپ رسید.
    مجموعه های اشعار
    • [باغ لال
    • "]در بی‌وزنی
    • عامیانه‌ها
    • "]گیسو، کلاه، کفتر
    • گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود
    • غزل[
    • "]عشق است
    • "]شاعر شنیدنی است
    • ]نیستان
    • "]این خانه واژه‌های نسوزی دارد
    • "]کاسه آب دیوژن، امانم بده[/



    شبهای شعر خوانی من بی فروغ نیست

    گاهی چنان بدم که مبادا ببینیم
    حتی اگر به دیده رویا ببینیم
    من صورتم که به صورت شعرم شبیه نیست
    بر این گمان مباش که زیبا ببینم
    شاعر شنیدنی ست ولی میل توست
    آماده ای که بشنوی ام یا ببینیم
    این واژه ها صراحت تنهایی من اند
    با این همه مخواه که تنها ببینیم
    مبهوت می شوی اگر از روزن ات شبی
    بی خویش در سماع غزل ها ببینیم
    یک قطره ام و گاه چنان موج می زنم
    در خود که ناگزیری دریا ببینیم
    شب های شعر خوانی من بی فروغ نیست
    اما تو با چراغ بیا تا ببینیم

  2. 2 کاربر از god_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    امشب ز پشت ابرها بیرون نیامده ماه

    از خانه بیرون می زنم اما کجا امشب
    شاید تو می خواهی مرا در کوچه ها امشب
    پشت ستون سایه ها روی درخت شب
    می جویم اما نسیتی در هیچ جا امشب
    می دانم اری نیستی اما نمی دانم
    بیهوده می گردم بدنبالت ‚ چرا امشب ؟
    هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما
    نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب
    ها ... سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف
    ایکاش می دیدم به چشمانم خطا امشب
    هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز
    حتی ز برگی هم نمی اید صدا امشب
    امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
    بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب
    گشتم تمام کوچه ها را ‚ یک نفس هم نیست
    شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
    طاقت نمی آرم ‚ تو که می دانی از دیشب
    باید چه رنجی برده باشم ‚ بی تو ‚ تا امشب
    ای ماجرای شعر و شبهای جنون من
    آخر چگونه سرکنم بی ماجرا امشب

  4. #3

    پيش فرض




    بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :

    1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
    2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
    3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید


    آن بهاري باغ ها و اين بياباني زمستان : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    امشب ز پشت ابرها بیرون نیامده ماه : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    او سرسپرده می خواست من دلسپرده بودم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    اینه در جواب من باز سکوت می کند : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    اين غزل ها همه جانپاره ي دنياي منند : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    بارانی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    بهار بهار : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    حیف انسانم ومی دانم تا همیشه تنها هستم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خون هر آن غزل كه نگفتم بپاي تست : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خوشا هر آنچه كه تو باغ باغ ميخواهی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    دريا : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    دلم برای خودم تنگ می شود : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    دهاتي : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    شبهای شعر خوانی من بی فروغ نیست : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    عطسه : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    گوش تلفن .. : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    گفتگو : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    من با غزلی قانعم و با غزلی شاد : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    مرگ هم به تساوی تقسیم نمی شود : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    نه از خودم .. : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    هی مترسک کلاه را بردار : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    بروز رسانی تا پست 43#
    Last edited by Йeda; 03-02-2014 at 00:06.

  5. 4 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #4
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    او سرسپرده می خواست من دلسپرده بودم

    من زنده بودم اما انگار مرده بودم
    از بس که روزها را با شب شرمده بودم
    یک عمر دور و تنها تنها بجرم این که
    او سرسپرده می خواست ‚ من دل سپرده بودم
    یک عمر می شد آری در ذره ای بگنجم
    از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم
    در آن هوای دلگیر وقتی غروب می شد
    گویی بجای خورشید من زخم خورده بودم
    وقتی غروب می شد وقتی غروب می شد
    کاش آن غروب ها را از یاد برده بودم

  7. این کاربر از god_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #5
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    دلم برای خودم تنگ می شود

    اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
    کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
    دلم برای خودم تنگ می شود آری
    همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
    نشد جواب بگیرم سلام هایم را
    هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
    چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟
    اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم

  9. 2 کاربر از god_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #6
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    سلام دوست عزیز

    محمد علی بهمنی یکی از بسیار شاعرانی ست که تیر زا به قلب زده است...
    اما، گمان نمی کنید که اگر غزل هایش را کامل بنویسید..مجموعه ای نفیس خواهیم داشت؟
    من هم هستم... روی من هم می توانی حساب کنی

    -------------------------

    خون هر آن غزل كه نگفتم بپاي تست

    اينجا براي از تو نوشتن هوا كم است
    دنيا براي از تو نوشتن مرا كم است
    اكسير من نهاينكه مرا شعر تازه نيست
    من از تو مي نويسم و اين كيميا كم است
    دريا و من چه قدر شبيهيم گرچه باز
    من سخت بيقرارم و او بيقرار نيست
    با او چه خوب مي شود از حال خويش گفت
    دريا كه از اهالي اين روزگارنيست
    امشب ولي هواي جنون موج ميزند
    دريا سرش به هيچ سري سازگار نيست
    اي كاش از تو هيچ نمي گفتمش ببين
    دريا هم اينچنين كه منم بردبار نيست

  11. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #7
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    خوشا هر آنچه كه تو باغ باغ ميخواهی

    زمانه وار اگر مي پسنديم كر و لال
    به سنگفرش تو اين خون تازه باد حلال
    مجال شكوه ندارم ولي ملالي نيست
    كه دوست جان كلام مناست در همه حال
    قسم به تو كه دگر پاسخي نخواهم گفت
    به واژه ها كه مرا برده اند زير سوال
    تو فصل پنجم عمر مني و تقويمم
    بشوق توست كه تكرار مي شود هر سال
    ترا ز دفتر حافظ گرفته ام يعني
    كه تا هميشه ز چشمت نمي نهم اي فال
    مرا زدست تو اين جان بر لب آمده نيزنهايتي ست
    كه آسان نمي دهم به زوال
    خوشا هر آنچه كه تو باغ باغ مي خواهي
    بگو رسيده بيفتم به دامنت يا كال؟
    اگر چه نيستم آري بلور بارفتن
    مرا ولي مشكن گاه قيمتي ست سفال
    بيا عبور كن از اين پل تماشايي
    به بين چگونه گذر كرده ام ز هر چه محال
    ببين بجز تو كه پامال دره ات شده ام
    كدام قله نشين را نكرده ام پامالتو كيستي؟
    كه سفركردن از هوايت را
    نمي توانم حتي به بالهاي خيال
    Last edited by دل تنگم; 18-02-2008 at 03:46.

  13. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #8
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    ممنون گلم

    حیف انسانم ومی دانم تا همیشه تنها هستم

    تیکه بر جنگل پشت سر
    روبروی دریا هستم
    آنچنانم که نمی دانم در کجای دنیا هستم
    حال دریا آرام و آبی است
    حال جنگل سبز سبز است
    من که رنگم را باران شسته است
    در چه حالی ایا هستم ؟
    قوچ مرغان را می بینم موج ماهی ها را نیز
    حیف انسانم و می دانم
    تا همیشه تنها هستم
    وقت دل کندن از دیروز است یا که پیوستن بر امروز
    من ولی در کار جان شستن
    از غبار فردا هستم
    صفحه ای ماسه بر می دارم
    با مداد انگشتانم
    می نویسم
    من آن دستی که
    رفت از دست شما هستم
    مرغ و ماهی با هم می خندند
    من به چشمانم می گویم
    زندگی را میبینی
    بگذار
    این چنین باشم تا هستم





  15. این کاربر از god_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #9
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم

    خوش به حال من ودریا و غروب و خورشید
    و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید
    رشته ای جنس همان رشته که بر گردن توست
    چه سروقت مرا هم به سر وعده کشید
    به کف و ماسه که نایابترین مرجان ها
    تپش تبزده نبض مرا می فهمید
    آسمان روشنی اش را همه بر چشم تو داد
    مثل خورشید که خود را به دل من بخشید
    ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم
    هیچکس مثل تو ومن به تفاهم نرسید
    خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد
    ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید
    منکه حتی پی پژوک خودم می گردم
    آخرین زمزمه ام را همه شهر شنید


  17. این کاربر از god_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #10
    پروفشنال god_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    548

    پيش فرض

    اینه در جواب من باز سکوت می کند

    این شفق است یا فلق ؟ مغرب و مشرقم بگو
    من به کجا رسیده ام ؟ جان دقایقم بگو
    ایینه در جواب من باز سکوت می کند
    باز مرا چه می شود ؟ ای تو حقایقم بگو
    جان همه شوق گشته ام طعنه ی ناشنیده را
    در همه حال خوب من با تو موافقم بگو
    پک کن از حافظه ات شور غزلهای مرا
    شاعر مرده ام بخووان گور علایقم بگو
    با من کور و کر ولی واژه به تصویر مکش
    منظره های عقل را با من سابقم بگو
    من که هر آنچه داشتیم اول ره گذاشتم
    حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو
    یا به زوال می روم یا به کمال می رسم
    یکسره کن کار مرا بگو که عاشقم بگو


  19. این کاربر از god_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •