تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 6 12345 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 58

نام تاپيک: رهی معیری

  1. #1
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض رهی معیری

    با اجازه

    اينهم شاعري ديگر

    محلي براي نوشتن اشعار ... اين شاعر بزرگ





    « بیوک معیری» متخلص به «رهی» که در شعر های فکاهی و انتقادی از نام مستعار «زاغچه»، «شاه پروین»، «گوشه‌گیر» و «حق گو» بهره می‌برده است از غزل‌سرایان معاصر ایران است.

    بیوک معیری فرزند محمدحسن خان موید خلوت و نوه « معیر الممالک (نظام الدوله)» در دهم اردبیهشت ما ۱۲۸۸ هجری خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. پدرش محمدحسن خان چندگاهی قبل از تولد رهی رخت به سرای دیگر کشیده بود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان برد، آنگاه به استخدام دولت درآمد و در مشاغلی چند انجام وظیفه کرد و از سال ۱۳۲۲ ریاست کل انتشارات و تبلیغات وزارت پیشه و هنر منصوب گردید. رهی از اوان کودکی به شعر و موسیقی و نقاشی علاقه و دلبستگی فراوان داشت و در این هنر بهره ای به سزا یافت. هفده سال بیش نداشت که اولین رباعی خود را سرود:

    کاش امشبم آن شمع طرب می آمد
    وین روز مفارقت به شب می آمد

    آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست
    ای کاش که جانِ ما به لب می آمد


    در آغاز شاعری، در انجمن ادبی حکیم نظامی که به ریاست مرحوم وحید دستگردی تشکیل می شد شرکت جست و از اعضای مؤثر و فعال آن بود و نیز در انجمن ادبی فرهنگستان از اعضای مؤسس و برجسته آن به شما می رفت. وی همچنین در انجمن موسیقی ایران عضویت داشت. اشعارش در بیشتر روزنامه ها و مجلات ادبی نشر یافت و آثار سیاسی، فکاهی و انتقادی او در روزنامه «باباشمل» و مجله «تهران مصور» چاپ می شد.

    رهی در سال های آخر عمر در برنامه گل‌های رنگارنگ رادیو، در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان زندگی آن برنامه را سرپرستی می‌کرد. رهی در طول حیات خود سفرهایی به خارج از ایران داشت که از جمله است: سفر به ترکیه در سال ۱۳۳۶، سفر به اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۳۳۷ برای شرکت در جشن انقلاب کبیر، سفر به ایتالیا و فرانسه در سال ۱۳۳۸ و دو بار سفر به افغانستان، یک بار در سال ۱۳۴۱ برای شرکت در مراسم یادبود نهصدمین سال در گذشت خواجه عبدالله انصاری و دیگر در سال ۱۳۴۵، عزیمیت به انگلستان در سال ۱۳۴۶ برای عمل جراحی، آخرین سفر معیری بود.

    رهی معیری که در سال 1347 خورشیدی در تهران طی یک بیماری که تاب و توان از وی گرفته بود در سن شصت سالگی بدرود حیات گفت و جامعه ادب و هنر را سوگوار نمودو وی در مقبره طهیرالاسلام شمیران مدفون گردید است .

    پيکر گرامی رهی را آنچنان که شايستة او بود،از مسجد سپه سالار آن روزگار تا مقبره ظهير الدوله در خيابان دربند تهران که آرامگاه جاودانش بود،مشايعت کردند و به خاکش سپردند و سنگی روی آن نهادند.روی اين سنگ ،شعری نوشته است که خود رهی برای چنان روزی سروده و سفارش کرده بود بر آن حک کنند:

    الا ای رهـگذر کــز راه يــاری
    قـدم بـر تـربــت مـا می گـذاری

    در اين جا شاعری غمناک خفته است
    رهی در سينه ی اين خاک خفته است

    فـرو خفتـه چـو گل بـا سينه ی چاک
    فـروزان آتــشی در سيــنه ی خـاک

    بنــه مـرهــم ز اشــکی ، داغ مـا را
    بـزن آبـی بـر ايـن آتـش، خدا را

    بـه شب ها ،شمع بـزم افـروز بـوديـم
    کـه از روشنــدلی چـون روز بـوديـم

    کنـون شمـع مـزاری نـيست مـارا
    چـراغ شـام تـاری، نيـست مـارا

    ســراغـی کـن ،ز جـان دردنـاکـی
    بـر افــکن پـرتـويـي، بـر تيــره خـاکی

    ز ســـوز ســينه بـا مـا هـم رهـی کـن
    چـو بيـنی عـاشـقی، يـاد رهی کـن


    رهی بدون تردید یکی از چند چهره ممتاز غزلسرای معاصر است. سخن او تحت تأثیر شاعرانی چون سعدی، حافظ، مولوی، صائب و گاه مسعودسعد و نظامی است. اما دلبستگی و توجه بیشتر او به زبان سعدی است. این عشق و شیفتگی به سعدی، سخنش را از رنگ و بوی سیوه استاد برخوردار کرده است به گونه ای که همان سادگی و روانی و طراوت غزلها سعدی را از بیشتر غزلهای او میتوان دریافت.



    گاه گاه، تخیلات دقیق و اندیشه های لطیف او شعر صائب و کلیم و حزین و دیگر شاعران شیوه اصفهانی را به یاد ما می آورد و در هما لحظه زبان شسته و یکدست او از شاعری به شیوه عراقی سخن میگوید. رنگ عاشقانه غزل رهی، با این زبان شیته و مضامین لطیف تقریباً عامل اصلی اهمیت کار اوست، زیرا جمع میان سه عنصر اصلی شعر - آن هم غزل- از کارهای دشوار است.


    شعر های معروف او

    خزان عشق،نوای نی،دارم شب و روز، شب جدائی، یار رمیده، یاد ایام، بهار ، کاروان، مرغ حق (خزان عشق به عبارتی همان تصنیف مشهور "شد خزان گلشن آشنایی" است که مرحوم بدیع زاده آنرا در دستگاه همایون اجرا کرده اند)



    منابع:

    http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%87%DB%8C_%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%B1%DB%8C

    http://www.mardoman.com/poetry/rahi.aspx

  2. این کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #2

    پيش فرض




    بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :

    1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
    2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
    3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید





    » غــزلــیــات :

      محتوای مخفی: جلد اول ، دوم ، سوم ، چهارم 


    - جلـــد اول :


    حدیث جوانی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    شاهد افلاکی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    غباری در بیابانی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    رسوای دل : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    غرق تمنای تو ام : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    نای خروشان : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خنده مستانه : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خیال انگیز : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    غباری در بیابانی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ترک خودپرستی کن : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    داغ تنهایی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    سوزد مرا سازد مرا : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    زندان خاک : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    طوفان حادثات : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    - جلــد دوم :


    مردم فریب : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    باران صبحگاهی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    عمر نرگس : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    کوکب امید : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    بی سرانجام : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    - جلــد سوم :


    نغمه حسرت : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    بوسه نسیم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    غنچه پژمرده : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] سوسن وحشی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    - جلــد چهارم :


    زبان اشک : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    پشیمانی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    » منظـومـه هــا :


    سنگریزه : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] راز شب : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ساز محجوبی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    سوگند : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خلقت زن : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    بهار عشق : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    گنجینه دل : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    » رباعی هـا :


    لعل ناب : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    تمنای عشق : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    بی خبری : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    آشیان سوز : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    آینه صبح : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    نوشین لب : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    » چند تغزل :


    بنفشه سخنگوی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ماه قدح پوش : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    باده فروش : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    » چند قطعه :


    سایه اندوه : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نیروی اشک : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    نابینا و ستمگر : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    » ادبیـات پراکنـده :


    آتش دل : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




    برای سنگ مزار خویش : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    کاروان : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




    آپدیت کامل بود تا پست : 55#
    Last edited by Ahmad; 17-07-2013 at 14:24.

  4. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #3
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض ياد ايامي

    یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم/ در میان لاله و گل آشیانی داشتم

    گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار/ پای آن سرو روان اشک روانی داشتم

    آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود/ عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم

    چون سرشک از شوق بودم خاکبوس در گهی/ چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم

    در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود/ در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم

    درد بی عشق زجانم برده طاقت ورنه من/ داشتم آرام تا آرام جانی داشتم

    بلبل طبعم «رهی» باشد زتنهایی خموش/ نغمه ها بودی مرا تا هم زبانی داشتم

  6. این کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4
    در آغاز فعالیت persiangulf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    پست ها
    4

    پيش فرض

    همراه خود نسیم صبا می برد مرا/یا رب چو بوی گل به کجا می برد مرا
    با بال شوق ذره به خورشید می رسد / پرواز دل به سوی خدا می برد مرا...

    اینو بنان خونده و به نظر من یکی از بهترین آهنگای بنان است
    شعر قبلی هم با صدای شجریان . . . واقعا تصنیف زیبایی است...

  8. #5
    آخر فروم باز raptor22's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    Te
    پست ها
    1,721

    پيش فرض بنفشه سخنگوی

    بنفشه سخنگوی

    بنفشه زلف من ای سر و قد نسرین تن
    که نیست چون سر زلف بنفشه و سوسن
    بنفشه زی تو فرستادم و خجل ماندم
    که گل کسی نفرستد بهدیه زی گلشن
    بنفشه گرچه دلاویز و عنبر آمیز است
    خجل شود بر آن زلف همچو مشک ختن
    چو گیسوی تو ندارد بنفشه حلقه و تاب
    چو طره تو ندارد بنفشه چین و شکن
    گل و بنفشه چو زلف و رخت به رنگ و به بوی
    کجاست ای رخ و زلفت گل و بنفشه من
    به جعد آن نکند کاروان دل منزل
    به شاخ این نکند شاهباز جان مسکن
    بنفشه در بر مویت فکنده سر درجیب
    گل از نظاره رویت دریده پیراهن
    که عارض تو بود از شکوفه یک خروار
    که طره تو بود از بنفشه یک خرمن
    بنفشه سایه ز خورشید افکند بر خک
    بنفشه تو به خورشید گشته سایه فکن
    ترا به حسن و طراوت جز این نیارم گفت
    که از زمانه بهاری و از بهار چمن
    نهفته آهن در سنگ خاره است ترا
    درون سینه چونگل دلی است از آهن
    اگر چه پیش دو زلفت بنفشه بی قدراست
    بسان قطره به دریا و سبزه در گلشن
    بنفشه های مرا قدر دان که بوده شبی
    بیاد موی تو مهمان آب دیده من
    بنفشه های من از من ترا پیام آرند
    تو گوش باش چو گل تا کند بنفشه سخن
    که ای شکسته بهای بنفشه از سر زلف
    دل رهی را چون زلف خویشتن مشکن

  9. #6
    آخر فروم باز raptor22's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    Te
    پست ها
    1,721

    پيش فرض حدیث جوانی

    حدیث جوانی


    اشکم ولی بپای عزیزان چکیده ام
    خارم ولی بسایه گل آرمیده ام
    با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق
    همچون بنفشه سر بگریبان کشیدهام
    چون خک در هوای تو از پا افتاده ام
    چون اشک در قفای تو با سر دویدهام
    من جلوه شباب ندیدم به عمر خویش
    از دیگران حدیث جوانی شنیده ام
    از جام عافیت می نابی نخورده ام
    وز شاخ آرزو گل عیشی نچیده ام
    موی سپید را فلکم رایگان نداد
    این رشته را به نقد جوانی خریده ام
    ای سرو پای بسته به آزادگی مناز
    آزاده من که از همه عالم بریده ام
    گر می گریزم از نظر مردمان رهی
    عیبم مکن که آهوی مردم ندیده ام

  10. این کاربر از raptor22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #7
    آخر فروم باز raptor22's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    Te
    پست ها
    1,721

    پيش فرض مردم فریب

    مردم فریب


    شب یار من تب است و غم سینه سوز هم
    تنها نه شب در آتشم ای گل که روز هم
    ای اشک همتی که به کشت وجود من
    آتش فکند آه و دل سینه سوز هم
    گفتم : که با تو شمع طرب تابنک نیست
    گفتا : که سیمگون مه گیتی فروز هم
    گفتم : که بعد از آنهمه دلها که سوختی
    کس می خورد فریب تو ؟ گفتا هنوز هم
    ای غم مگر تو یار شوی ورنه با رهی
    دل دشمن است و آن صنم دلفروز هم

  12. #8
    آخر فروم باز raptor22's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    Te
    پست ها
    1,721

    پيش فرض

    شاهد افلاکی

    چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی
    چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی
    من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
    تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
    خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
    تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
    ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
    من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
    در سینه سوزانم مستوری و مهجوری
    در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی
    من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی
    من سلسله موجم تو سلسله جنبانی
    از آتش سودایت دارم من و دارد دل
    داغي که نمی بینی دردی که نمی دانی
    دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم
    کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی
    ای چشم رهی سویت کو چشم رهی جویت ؟
    روی از من سر گردان شاید که نگردانی

  13. #9
    آخر فروم باز raptor22's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    Te
    پست ها
    1,721

    پيش فرض

    غباری در بیابانی

    نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی
    نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی
    نه جان بی نصیبم را پیامی از دلارامی
    نه شام بی فروغم را نشانی از سحرگاهی
    نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی
    ندارم خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی
    بدیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی
    به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی
    کیم من ؟ آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان
    نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
    گهی افتان و حیران چون نگاهی بر نظر گاهی
    رهی تا چند سوزم در دل شبها چو کوکبها
    باقبال شرر تازم که دارد عمر کوتاهی

  14. #10
    آخر فروم باز raptor22's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    Te
    پست ها
    1,721

    پيش فرض

    رسوای دل

    همچو نی می نالم از سودای دل
    آتشی در سینه دارم جای دل
    من که با هر داغ پیدا ساختم
    سوختم از داغ نا پیدای دل
    همچو موجم یک نفس آرام نیست
    بسکه طوفان زا بود دریای دل
    دل اگر از من گریزد وای من
    غم اگر از دل گریزد وای دل
    ما ز رسوایی بلند آوازه ایم
    نامور شد هر که شد رسوای دل
    خانه مور است و منزلگاه بوم
    آسمان با همت والای دل
    گنج منعم خرمن سیم و زر است
    گنج عاشق گوهر یکتای دل
    در میان اشک نومیدی رهی
    خندم از امیدواریهای دل

صفحه 1 از 6 12345 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •