تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 39

نام تاپيک: Funny Jokes With Translation

  1. #1
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    65

    1 Funny Jokes With Translation


    Please put your funny jokes and their persian translation here. Make sure your jokes are translated, otherwise you can use another topic in this forum called "Jokes" for non-translated jokes.
    I thought it's an interesting way of learning english and improving translation ability! O
    Last edited by vbcearn; 05-01-2008 at 16:25.

  2. #2
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    65

    پيش فرض

    A police officer stops a blonde for speeding and asks her very nicely if he could see her license.
    She replies in a huff, "I wish you guys would get your act together. Just yesterday you take away my license and then today you expect
    me to show it to you!"
    O

    ------------------------------

    افسر پلیس ماشین یک خانم مو بلوند رو متوقف می کنه و خیلی محترمانه ازش درخواست می کنه که گواهینامش رو بده.
    خانمه با عصبانیت جواب میده : " کاشکی شما تکلیفتون رو باهام مشخص می کردین. همین دیروز شما گواهینامم رو گرفتین، اون وقت می خواین امروز بهتون نشونش بدم؟؟!! "
    Last edited by vbcearn; 05-01-2008 at 16:22.

  3. #3
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    65

    پيش فرض


    There was a blonde who was tired of all the blonde jokes going around and decided to dye her hair brown. She then went for a drive in the country and came upon a shepherd herding his sheep across the road.
    "Hey, shepherd! If I guess how many sheep there are here, can I keep one?" The shepherd is puzzled but agrees. Out of the blue, she blurts out "352!" He is stunned but keeps his word and allows her to pick out a sheep. She picks out the cutest one.

    He looks at her and says "If I guess what color your hair really is, can I have my dog back?" O


    ------------------------------

    دختر بلونده از این همه جک که واسه بلوند ها می سازن خسته شده بود و تصمیم گرفت که موهاش رو قهوه ای رنگ کنه... یه روز که داشت خارج از شهر رانندگی می کرد، یه چوپانو می بینه که داره گوسفنداش رو نزدیک جاده می چرونه. میره جلو و می گه : "آهای چوپون! اگه بتونم حدس بزنم چند تا گوسفند این جا داری، یه گوسفند بهم جایزه میدی؟"
    چوپانه با تعجب نگاش می کنه ولی آخر سر قبول می کنه.
    بلونده شانسی بدون هیچ فکری می گه : "352"
    چوپانه از تعجب خشکش میزنه ولی به قولش عمل می کنه و به بلونده میگه که خودش بره و یه گوسفند ورداره. دختره میره و خوشگلترینش رو انتخاب می کنه و ورمی داره.
    چوپانه یکم نگاش می کنه بعد میگه : "اگه من حدس بزنم که موهات واقعا چه رنگیه، اون سگه رو که برداشتی میزاری سر جاش؟؟!!!"
    Last edited by vbcearn; 05-01-2008 at 16:22.

  4. #4
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    65

    پيش فرض



    A blonde with two red ears went to her doctor.
    The doctor asked her what had happened to her ears and she answered, "I was ironing a shirt and the phone rang - but instead of picking up the phone, I accidentally picked up the iron and stuck it to my ear."

    "Oh Dear!" the doctor exclaimed in disbelief. "But, what happened to your
    other ear?"

    "The jerk called back!" O


    ------------------------------

    دختر بلونده درحالی که جفت گوشاش قرمز شده بود میره پیش دکتر. دکتره ازش می پرسه گوشات چی شده؟ جواب میده : " من داشتم یه پیرهن رو اتو میزدم که یهو تلفن زنگ زد. منم هول شدم، به جای اینکه گوشی تلفن رو بردارم، اتو رو ورداشتم و چسبوندم به گوشم!"
    دکتره میگه با ناباوری میگه : "اوه عزیزم...! خب اون یکی گوشت چرا قرمز شده؟"
    دختره میگه: "اون احمق دوباره تلفن زد!!!"
    Last edited by vbcearn; 05-01-2008 at 16:23.

  5. #5
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    65

    پيش فرض

    Two friends, a blonde and a redhead, are walking down the street and pass a flower shop where the redhead happens to see her boyfriend buying flowers.
    She sighs and says, "Oh, crap, my boyfriend is buying me flowers again, for no reason."
    The blonde looks quizzically at her and says, What's the big deal, don't you like getting flowers?"
    The red head says, "Oh sure, but he always has expectations after giving me flowers, and I just don't feel like spending the next three days on my back with my legs in the air."
    The blonde says "Don't you have a vase?!!" O

    ------------------------------

    دو تا دوست، یکی بلوند و اون یکی مو قرمز، داشتن از خیابونی می گذشتن که از کنار یک گل فروشی رد میشن. موقرمزه بر حسب اتفاق دوست پسرش رو تو مغازه می بینه که داره گل می خره. آهی می کشه و میگه : "اَه... دوست پسرم بازم داره بی دلیل واسم گل می خره"
    بلونده متعجبانه نگاش می کنه و می گه : "حالا مگه چی شده؟ تو دوست نداری گل هدیه بگیری؟"
    مو قرمزه میگه : "اوه، چرا... ولی اون همیشه بعد از گل دادن یه چیزی ازم می خواد... منم حوصله ندارم که سه روز آینده رو خوابیده رو زمین با پاهای تو هوا سپری کنم!"
    بلونده با تعجب می گه : "مگه شما تو خونتون گلدون ندارید؟؟!!!"
    Last edited by vbcearn; 05-01-2008 at 16:23.

  6. #6
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    65

    پيش فرض

    A blonde who suspects her boyfriend of cheating on her goes out and buys a gun. She goes to his apartment unexpectedly, opens the door, and, sure enough, finds him naked in the arms of a redhead. Well, now she’s angry. She opens her purse and takes out the gun. But as she does so, she is overcome with grief and points the gun at her own head.

    The boyfriend yells, "No, honey, don’t do it."

    "Shut up," she says. "You’re next." O

    ------------------------------

    خانم بلوندی که مشکوک شده بود دوست پسرش داره بهش خیانت میکنه، میره بیرون یه اسلحه می خره و سرزده وارد آپارتمان دوست پسرش میشه و همونطوری که پیش بینی می کرد، دوست پسرش رو بدون لباس تو بغل یه خانم موقرمز پیدا می کنه... به شدت عصبانی میشه و کیفش رو باز می کنه تا تفنگ رو ازش در بیاره، ولی از شدت ناراحتی اسلحه رو به طر سر خودش نشونه می گیره.
    دوست پسرش داد می زنه : "نه عزیزم، این کارو نکن!"
    بلونده میگه : "خفه شو، بعدش تو رو میکشم!"
    Last edited by vbcearn; 05-01-2008 at 16:24.

  7. #7
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    65

    پيش فرض


    Q: What do you call it when a blonde dies their hair brunette?
    A: Artificial intelligence. O


    ------------------------------

    وقتی یه بلوند میره موهاش رو قهوه ای رنگ میزنه، بهش چی میگن؟
    هوش مصنوعی!!

  8. #8
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    65

    پيش فرض


    Q: Did you hear about the blonde who stood in front of a mirror with her eyes closed?
    A: She wanted to see what she looked like asleep. O

    ------------------------------

    اون بلونده رو دیدی که با چشم های بسته وایساده بود جلوی آینه؟ می خواست ببینه تو خواب چه شکلی میشه!

  9. #9
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    65

    پيش فرض


    Q: How did the blonde die drinking milk?
    A: The cow fell on her. O

    ------------------------------

    فهمیدی دختر بلونده چجوری وقتی داشت شیر می خورد، مُرد؟
    گاوه افتاد روش!

  10. #10
    پروفشنال Petros's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    سوال بسیار جالب و بجایی بود
    پست ها
    974

    پيش فرض

    Two friends, a blonde and a redhead, are walking down the street and pass a flower shop where the redhead happens to see her boyfriend buying flowers.
    She sighs and says, "Oh, crap, my boyfriend is buying me flowers again, for no reason."
    The blonde looks quizzically at her and says, What's the big deal, don't you like getting flowers?"
    The red head says, "Oh sure, but he always has expectations after giving me flowers, and I just don't feel like spending the next three days on my back with my legs in the air."
    The blonde says "Don't you have a vase?!!" O
    ------------------------------

    دو تا دوست، یکی بلوند و اون یکی مو قرمز، داشتن از خیابونی می گذشتن که از کنار یک گل فروشی رد میشن. موقرمزه بر حسب اتفاق دوست پسرش رو تو مغازه می بینه که داره گل می خره. آهی می کشه و میگه : "اَه... دوست پسرم بازم داره بی دلیل واسم گل می خره"
    بلونده متعجبانه نگاش می کنه و می گه : "حالا مگه چی شده؟ تو دوست نداری گل هدیه بگیری؟"
    مو قرمزه میگه : "اوه، چرا... ولی اون همیشه بعد از گل دادن یه چیزی ازم می خواد... منم حوصله ندارم که سه روز آینده رو خوابیده رو زمین با پاهای تو هوا سپری کنم!"
    بلونده با تعجب می گه : "مگه شما تو خونتون گلدون ندارید؟؟!!!"


    I Think Your Jokes Are +18
    They Are Nice All The Same

صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •