تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 5 از 5

نام تاپيک: مصاحبه با خوانندگان

  1. #1
    داره خودمونی میشه info.khosravi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    31

    12 مصاحبه با خوانندگان

    مصاحبه ی اختصاصی با آقای حمید عسگری

    حميد عسگري : من فرزند خلف ارشاد هستم
    چندين ترانه در ماه‌هاي پايان سال85 توجه خيلي‌ها را به خود جلب كرد. كساني كه كارها را گوش كردند فكر مي‌كردند آلبوم جديدي از شادمهر منتشر شده اما خواننده اين قطعات حميد عسگري بود كه با كارهايي نو وارد بازار موسيقي پاپ شده حميد توانست با «كما» در صدر جدول پرفروش‌ ترين آلبوم‌هاي موسيقي پاپ قرار گيرد. خلاصه چند ساعت گفتگوي ما را با اين خواننده جوان مي‌خوانيد.
    *شما را بيشتر به اسم آهنگساز مي‌شناسند چه شد كه تصميم به خوانندگي گرفتي؟
    - من از كودكي بيشتر به سمت ساز گرايش داشتم تا خواندن. اين گرايش به ساخت ملودي، چندين سال بعد با گفتن شعر (بهتر بگويم مر) همراه شد و از دوره نوجواني علاقه‌ام به سرودن شعر و ساختن ملودي خودش را نشان داد. من بصورت حرفه‌اي چند سالي است كه براي خواننده‌هاي پاپ آهنگسازي كردم.

    *خوب پاسخ من رو نداديد چه شد كه خواننده شديد؟
    - آقاي مشايخي مدير شركت پويا موزيك به من پيشنهاد توليد يك آلبوم را داد. از آن‌ زمان به خوانندگي جدي تر نگاه كردم و كارهاي آلبوم كما را براي ورود به بازار انجام دادم.

    * آلبوم كما جزء كارهاي پر فروش بود فكر نمي‌كنيد تشابه صداي تو به شادمهر دليل استقبال بود؟
    - بعضي از رنگ صداها به هم نزديك است و اين واقعيتي است كه نمي‌توان آن را كتمان كرد. اما به نظر من اين واقعيت، نمي‌تواند دليل اتهام باشد. براي اين ادعايم هم دليل دارم.

    *دليل شما چيست؟
    - سال 77 كه آلبوم مسافر منتشر شد اولين حرفي كه به شادمهر زدند اين بود كه صدايت شبيه سياوش شمس است. اين مسئله، مسئله ی جديدي نيست كه به من شوك بدهد.

    *ولي درصد زيادي از موفقيت توهمين تشابه صدا بود؟
    -صرفاً يك شباهت صدا نمي‌تواند براي موفقيت كافي باشد. خود شادمهر الان يكي دو تراك جديد منتشر كرده كه مورد استقبال قرار نگرفت. يعني اصل و مستر اين صدا، خودش با كارهاي جديد موفق نشد. بنابراين صرفاً رنگ صدا ملاك نيست. وقتي تراك «هيشكي مثل من تو رو دوست نداره» لو رفت، خودم همه جا اين ترانه را شنيدم اين تراك خيلي بيشتر از سبب شنيده مي‌شد.

    *پس قبول نمي‌كنيد كه اين تشابه به شما كمك كرد؟
    - اصلاً اين طور نيست. شادمهر اگر مي‌توانست كاري براي خودش مي‌كرد


    *پس دليل شباهت تنظيم‌هايت به كارهاي او؟
    -اگر منظورت خلوت بودن تنظيم هايت كه اين لازمه موسيقي روز است. كارهاي محسن چاوشي و بنيامين هم همين ويژگي را دارد. اما نميدانم چرا نوك تيز انتقادات به سمت من نشانه رفته.

    *قبل از اينكه مجوز انتشار دريافت كنيد حدود 2 ماه چند تراك از كارهاي تو بصورت غير مجاز پخش شد چرا؟
    - اين مسئله كاملاً اتفاقي بود و اصلاً قصد انتشار غير مجاز را نداشتم. همه ميدانند من فرزند خلف ارشاد هستم.

    *ترانه‌هاي آلبوم تو به لحاظ سلامت شعري دچار مشكل است دليلش چيست؟
    -اين انتقاد را كاملاً قبول دارم. روي اين انتقاد بحثي نمي‌كنم. در آلبوم بعدي انشاالله از ترانه سرايان خوب و مطرح كشور استفاده مي‌كنم.

    *چرا اقدام به ساخت كليپ نمي‌كنيد؟
    - هيج زمان از من كليپي پخش نمي‌شود. البته يك كليپ ساخته‌ام اما به هيچ عنوان پخش‌اش نمي‌كنم چرا كه شنيدهام در دفتر موسيقي وزارت ارشاد روي پخش كليپ‌هاي بسيار حساس است هستند. من مجبورم كليپ را در كار موسيقي فاكتو بگيرم. دوست ندارم غير قانوني كار كنم.

    *با اين حساب چهره شناخته شده‌اي نخواهي شد؟
    -من هنوز به آن شكل روي چهره‌ام مانور نداده‌ام. البته از بعد از عيد چندين و چند محاصبه مطبوعاتي داشته‌ام و فكر مي‌كنم از طريق مطبوعات مي‌توانم چهره‌ام را بشناسانم.

    *خودت در مواجهه با مخاطبانت چه چيزي را لمس كرده‌اي؟ فكر مي‌كني كارت چقدر مثبت بوده؟
    -استقبال از آلبوم من فوق العاده بوده است. اصلاً نميتوانم ميزانش را بگويم اما باور كنيد تا امروز كه در خدمت شما هستم حتي يك انتقاد هم از طرفدارانم نشنيده‌ام. همه به من مي‌گويند تعداد تراك‌هاي خوب آلبومت زياد است.

    *دليلش …؟
    - ما تراك‌هاي زيادي را ساخته و حذف كرديم تا به اين 8 تراك رسيديم. من معتقد بودم يا بايد يك آلبوم فوق‌العاده داشته باشم يا اصلاً آلبوم جمع نكنم وبا اين تفكر به كما رسيدم.

    *با قبل از انتشار آلبومت كار قابل توجهي از تو شنيده نشد. يعني ملودي كه خيلي خاص باشد، چرا؟
    - من يك سري كار براي يك سري خواننده ساختم كه با عقيده خودم كارهاي خوبي بود اما آن خواننده‌ها نتوانستند كارها را خوب اجرا كنند و در نهايت كار موفق نشد. اما براي نرمان چند قطعه ساختم كه خوب اجرا و كارهاي خوبي هم از آب درآمد.

    *فكر نمي‌كنيد خيلي از كارهاي خودت تعريف كرديد؟ (باخنده)
    - جدداً. اصلاً حواسم نبوده. خوب تعریف كردن را بايد تعرف كرد. (مي‌خندد)

    *در حال حاضر با چه خواننده‌اي كار مي‌كنيد؟
    - محمد عليزاده كه بصورت فول آلبوم كار كردم و معتقدم بهترين آلبوم سال خواهد بود. اين پيش بيني را جدي بگيريد. من براي محمد يك سري آهنگهايي را ساختم كه براي آلبوم خودم نساخته بودم.

    *نگاهت به موسيقي دهه پنجاه چگونه است؟
    - من ديروز 2-3 ساعت موسيقي گوش دادم و همه اش هم موسيقي دهه پنجاه بود. بنظرم فوق‌العاده عالي است. موسيقي آن سالها تكرار نشده است. اگر ما بتوانيم آن حس و حال را با ايده‌هاي جديد در كارهاي خوب آن دوران تلفيق كنيم و كار جديد بسازيم.

    *كمي در مورد ترانه‌هاي آن دوران امروز صحبت كنيد؟!
    - زبان و واژه‌ها تا حد زيادي عوض شده.

    *ولي اين تغيير واژه به قيمت نزول ترانه تمام شده است!
    - خب گوش مردم عوض شده. تعارفات پدر من و تعرفات من خيلي متفاوت است. سبك گويندگي در تلویزيون هم تغيير پيدا كرده است. ما بايد ترانه‌هايمان را به روز انتخاب كنيم.

    *يعني اين دليل كافي است براي انتخاب ترانه‌های نحيف؟
    - نه. اين دليل نمي‌شود كه دنبال ترانه‌های نحيف برويم. شما ببينيد الان با پخش يك سريال طنز گويش‌ها تغيير مي‌كند و حتي واژه سازي مي‌شود. پس نمي‌توان دنبال ترانه‌ها قديمي رفت و گفت چون اينها فاخر است پس بهترين محسوب مي‌شود. من فكر مي‌كنم صرف نظر از ايرادات و زني و قافيه‌اي ترانه‌هاي آلبوم من از فضاي خوبي برخودار بوده است.


    *الگوي خاصي در آهنگ سازي و خوانندگي داريد؟

    - نه… الگويي كه از او تبعيت مي‌كنم ندارم.

    *ولي فضاي كارهاي تو خيلي شبيه ... !
    - چرا اصرار به اين قضيه داريم؟

    *شايد از نظر من واقعيت باشد.
    *بگذريم. كارهاي چه كساني را مي‌پسندي؟
    - خارجي‌ها كيس دبرگ و جرج مايكل را خيلي دوست دارم. داخلي‌ها هم كارهاي فريدون و بنيامين را دوست دارم. چرا كه نوع كارشان متفاوت است.

    *چرا بايد كارهايي مثل فريدون، رضا صادقي، بنيامين و يا خودت همه گير شود. فكر مي‌كنيد اين كارها چه ويژگي‌هايي داشتند كه مورد استقبال عموم قرار گرفتند؟!
    - كساني كه كارهايشان «هيت» مي‌شود از ضريت هوش بالايي برخوردارند. خود من ار 100 درصد وقتي، كه براي كارهايم مي‌گذارم،70% درصدش را فكر مي‌كنم. از حرفهاي دوستان و حتي سريالي كه مي‌بينيم نتيجه گيري مي‌كنم كه بايد كدام راه را بروم. كساني كه كارهايشان «هيت» مي‌شود. آدم‌هاي صادقي بوده‌اند. تو اگر حرف دلت را ساده نزني قطعاً يك قشر ميليوني آن را نمي‌پذيرند.

    *و جالب تمام اسامي در سوال قبل آهنگساز كارهايشان خودشان بودند!
    - موضوع جالبي است. تا به حال به آن دقت نكرده بودم. من معتقدم هيچكس مثل خودم نمي‌تواند برايم آهنگ بسازد. من ميدانم چه بايد بخوانم. بنابراين ملودي و لحن كار خودم را در مي‌آورم ادا مي‌كنم. فكر مي‌كنم يكي از دلايل موفقيت بچه‌هايي كه خودشان آهنگساز كارهايشان بوده‌اند، همين مساله است.

    *قبول داريد كه موفق و مانگار ماندن سخت‌‌تر از موفق شدن است؟
    -بله، دقيقاً

    *فكري براي ماندگاريت كردي؟
    -من در اولين قدم سعي كرده‌ام اكيپم را قوي‌تر كنم. الان يك اكيپ دو نفره تشكيل داده‌ام و تقريباً کار بر روي آلبوم دوم راهم آغاز كرده‌ام. من به مرا نيما وارسته توليد كننده آلبوم دوم حميد عسگري خواهيم بود.

    *يعني همكاري با ميلاد ترابي تمام شد؟
    - بله. نيما دوست خوب من است. من و او براي ساير خواننده‌ها كار مشترك انجام داده‌ايم و در نهايت ديديم كه چقدر از كار يگديگر خوششان مي‌آيد. در نهايت تصميم گرفتيم در آلبوم جديد ما با هم همكاري كنيم.

    *شهرت چقدر در رفتارت تاثير گذار بوده؟
    - خيلي خيلي زياد. هيچ تغييري در روحيات من به وجود نيامده. دوستانم هم نگران بودند كه اخلاقم عوض شود اما شكر خدا اين گونه نشد. كساني كه بعد از شهرت تغيير مي‌كنند آمادگي پيشرفت را نداشتند. من خيلي صادقانه به شما بگويم كه مي‌دانستم كارم در اين حد مي‌گيرد و موفق مي‌شود چرا كه مي‌دانستم دارم چه كار مي‌كنم. اگر قبلاً زود از كوره در مي‌رفتم و يا خيلي خود خواه بودم (البته كلاً آدم خود خواهي هستم) الان صبر و تحملم را بيشتر كرده‌ام.

    *بيوگرافي كامل…!
    - حميد عسگري متولد 20 مهر 1357 متولد شيراز، بزرگ شده اصفهان ساكن تهران. مدرك تحصيلي‌ام كارشناسي مديريت صنعتي است و مجردم.

  2. #2
    داره خودمونی میشه info.khosravi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    31

    پيش فرض

    رضا صادقی...
    رضا صادقي متولد 25 مرداد 1358 است . بچه محله شيروان بندر عباس است . فرزند دوم خانواده و داراي چهار خواهر و يک برادر است . در ۵/۱ سالگي به خاطر تزريق پنيسيلين در تب شديد توانايي راه رفتن را از دست داد . پدرش که مرد زحمتکشي بود در حدود دو سال تمام شهر هاي ايران را زير پا گذاشت تا شايد بتواند او را معالجه کند ولي......
    رضا و پدرش هرگز از آن پزشکي که باعث اين اتفاق شده بود شکايتي نکردند و آن پزشک نيز در سال 63 در گذشت . پدرش شغل فني داشت ولي رضا تمايل زيادي براي انجام اين کار ها نداشت. سال سوم دبيرستان مردود شد و دليل اين قضيه را کسي نفهميد !!! او سال سوم را مردود شده بود و در سال چهارم دبيرستان با معدل 16 ديپلم ادبيات و علوم انساني را گرفت . گرفتن ديپلم باعث شد تا او با روحيه مضاعف به دنبال کنکور برود و بخواهد در رشته حقوق ادامه تحصيل بدهد ولي اين اتفاق نيفتاد و او يک پشت کنکوري باقي ماند .وقتي کلاس سوم ابتدايي بود اولين شعرش را گفت و مورد تشويق معلم و خانواده اش قرار گرفت و جالب اينکه مضمون اولين شعرش « معلم » بود .

    در چهارده سالگي در يکي از برنامه هاي دولتي بندر عباس خواندن را آغاز کرد . هنوز هيچ يک از خواهر هايش ازدواج نکرده اند . رضا مي گويد قصد دارد او در شب ازدواجش هم با پيراهن مشکي در مراسم شرکت کند . به شهر اصفهان علاقه خواصي دارد . راز عشق اولين کار حرفه اي او بود . علاقه رضا به پيراهن مشکي و رنگ مشکي باعث شد تا اين مرد مشکي پوش خيلي زود محبوب و مطرح گردد .از سال 72 رفت و آمد هايش به تهران شروع شد و موسيقي تنها بهانه براي اين کار بود . پوشيدن پيراهن مشکي را از داييش يه ارث برد و از همان موقع بود که به اين فکر افتاد تا مشکي پوش شود . از همان سال 74 که آهنگ هايش گل کرد پيراهن مشکي را پوشيد در سال 80 مادر رضا با توجه به مقام و ارزشي که نزد پسرش داشت از او خواست که به جاي مشکي سورمه اي بپوشد و براي مدتي اين کار را کرد . در طول اين 2 هفته اي که رضا پيراهن سورمه اي پوشيد مشکل روحي پيدا کرد و از آنجا بود که مادرش پيراهن مشکي او را پس داد . او هميشه دوست داشت که مستقل زندگي کند و براي همين در سال 81 با 200 هزار تومان پول براي ادامه زندگي از بندر عباس به تهران آمد . بهترين حامي و دوستش مادرش را مي داند . وقتي به تهران آمد در تهرانپارس ساکن شد و يک آپارتمان اجاره کرد . در سال 80 بود که آلبوم مشکي رنگ عشقه به بازار آمد و رضا به محبوبيت رسيد . يکي از خصوصيات رضا اين است که رضا خيلي دل نازک است و خيلي زود هم گريه مي کند . سايت خوبي را هم راه اندازي کرده است به کمک دوستانش که زمينه آن هممشکي است . ارادت خاصي نسبت به حضرت علي (ع) دارد . احترام خاصي نسبت به امیر قلعه نوعي مربي تيم استقلال قائل است. طرفدار سخت و متعصب تيم پرسپوليس است و نزديکترين دوستش علي انصاريان است . که حتي قرار است در آلبوم جديد او بخواند . در سال 81 بود که بعضي ها او را به خاطر مشکي پوش بودن او را متهم به ديوانگي کردند و از همان جا بود که ترانه پيرهن مشکي من را سرود و خواند . رضا بيش از 200 ترانه اجراکرده است در حال حاضر ساکن محله سعادت آباد . اهلسيگار و اين جور چيزها نيست . بيشتر دوست دارد تنها باشد و تنهايي را دوست دارد. فعلا قصد ازدواج ندارد . کتاب « چنين گفت زرتشت » را خيلي دوست دارد . بد ترين روز هفته را شنبه مي داند . و پنج شنبه محبوب ترين روز اوست . به سختي عصباني مي شود اما اگر عصباني شود ...... از جوک و لطيفه زياد خوشش نمي آيد ولي عاشق خاطره گفتن است . کار اصفهاني «مرو اي دوست » را خيلي مي پسندد . به گيتار و کيبورد علاقه بيشتري دارد . مشتري پرو پا قرص قليان است . به گفته دوستانش اتومبيل 206 نقره اي خود را به مشکي تبديل کرد . چاي و دوغ را دوست دارد . اصولا شبها بيدار است و روز ها تا ساعت 12 ميخوابد از مهماني هاي دوستانه خوشش ني آيد . حدود 60 ترانه بصورت حرفه اي ضبط کرده است . کار پرويز پرستويي را از بين بازيگران خيلي مي پسندد با محمد رضا فروتن ارتباط خوبي دارد و از بازي او خوشش مي آيد . به خاطر رفاقت صميمي با جواد رضويان تيتراژ سريال ارث بابام را خواند دو خط موبايل دارد . شماره يکي از خط موبايلش سکرت است و آنرا به کسي نمي دهد . خانه اش تلفن ندارد مبلمان خانه اش فرفورژه است وسايل و مبلمان خانه اش زرد و مشکيست تا شعري مي گويد آهنگش را هم ميسازد و شروع به خواندن مي کند .از بين بازيگران زن کار نيکي کريمي را مي پسندد . در تئاتر کار آزيتا حاجان را قبول دارد اگر حال و حوصله داشته باشد ارتباط عموميش عاليست . کمتر از خانه خارج مي شود . با خواننده ها ارتباط خاصي ندارد . زود باور است . تنظيم کارهايش را خودش انجام مي دهد در تابستان سال 84 گران قيمت ترين خواننده جشنواره کيش بود . کمتر با نشريات مصاحبه مي کند معمولا به شماره هايي که ميشناسد جواب مي دهد.هنوز مستاجر است . دلش براي عشق هاي اين دوره و زمونه شور مي زند . دوست دارد بنويسد . شايد يک کتاب عارفانه . دوست دارد نما کتابش را گفتگو با خدا بگذارد و در آن با خداي خود حرف بزند . خيلي رو راست است . بعضي وقت ها همه از او بي خبر مي شوند . نمازش را سر وقت مي خواند . هرگز با عطر و ادکلن دوش نميگيرد . از پوشيدن لباس رسمي خوشش نميايد . يک انگشتر سياه رنگ دارد . بزرگ ترين همدم رضا عصاي اوست . از آهنگ هاي صادق نجوکي لذت مي برد تصميم دارد تا يکي دو سال آينده ازدواج کند پسر با معرفت و لوطي است قدر او را بايد بدانيم .

  3. #3
    داره خودمونی میشه info.khosravi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    31

    پيش فرض

    متن و صدای گفتگوی بهزاد بلور خبر نگار بی بی سی با رضا صادقی خواننده محبوب ایرانی
    رضا صادقی: دوست دارم با معین همصدا شوم
    رضا صادقی، خواننده پاپ در ایران که در روزهای گذشته در دوبی کنسرتی داشت، به پرسش هایی که شما فرستاده بودید پاسخ داده است. پرسش و پاسخ با رضا صادقی را در زیر بخوانید:
    کنسرتت (در دوبی) با استقال خوبی روبرو شد.... خیلی موفق بودی در جلب همراهی شرکت کنندگان. این ریشه در عشق به صحنه دارد؟
    من صحنه را دوست دارم و سعی می کنم که این احساس را منتقل کنم و به من هم این اجازه را می دهد که به مردم نزدیکتر بشوم.
    پیش از این کنسرت، کنسرت دیگری داشتی؟
    بله در مالزی در دانشگاه "ام ام یو" کنسرت داشتم.... برای دانشجویان و گروهی از ایرانی ها.
    آیا برنامه ای برای کنسرت های دیگری هم داری؟
    برای کنسرت هایی در قطر، سوئد و کانادا برنامه ریزیهایی شده است.
    تعداد زیادی تک آهنگ داری و فقط دو آلبوم، دلیلش چیست؟
    با درست کردن تک آهنگها بیشتر به دنبال آزمایش کردن بودم تا بفهم که آیا سبک خاصی مورد پسند قرار می گیرد یا نه. من صاحب سبک نیستم و لی می توانم صاحب روش باشم.
    تعدادی از آهنگهایت را چند تا از خوانندگان دیگر خوانده اند، مثل مهرشاد و شهرام صولتی...
    من معتقدم که تا زمانی که آهنگی ساخته نشده من صاحبش هستم وقتی که آهنگ بیرون می آید دیگه متعلق به مردم است. خیلی از خوانندگان لطف می کنند و اسمی از من می برند، آنهایی که اسم نمی برند این حس را ایجاد می کند که چیزی که متعلق به خلوت خودت است را از تو می گیرند، رنگ می زنند و دوباره به مردم ارایه می کنند.
    جریان لباس مشکی پوشیدن چیه؟
    مشکی فلسفه خاص خودش را داره. از آنجایی که خدا محیط است و بر جهان احاطه دارد می شود گفت که چون در کهکشانها مشکی رنگ غالب است پس مشکی رنگ خدا و رنگ عشق است.
    مشکی باعث افسردگی نمی شود؟
    افسردگی، شادی و غم از رنگها از قانونی می آید که خود ما وضع کردیم، در کشورهای دیگر مثلا از رنگهای سفید یا زرد در هنگام عزاداری استفاده می کنند. رنگ ها خودشان بد نیستند، تعبیر ما از آنها بد است.


    تصمیم داری آهنگی دو صدایی اجرا کنی؟
    قرار است در ایران با محمد علیزاده کاری مشترک بکنیم و در خوانندگان خارج از کشور خیلی دوست دارم که با معین همصدا بشوم. خیلی شیفته بزرگمردی او هستم. در بین خوانندگان غیر ایرانی هم آرزو دارم که یک روز با آندره بوچلی همصدا شوم.
    پرسیده اند که همیشه یک غم و سوزی در صدای شما هست...
    نمی دانم ریشه آن چیست، در جنوب کلا اینطوری است. مرحوم ناصر عبداللهی هم همینطور بود.
    به خاطر آن نیست که شکست عشقی داشته اید؟
    نه. من به شکست عشقی معتقد نیستم. اگر کسی بچه بازی های آدم را تحمل نکند، من نام آن را "با صورت خوردن به دیوار" می نامم، نه شکست عشقی.

    آبی هستی یا قرمز؟
    نه قرمز، نه آبی، فقط مشکی.... ولی قرمزته.
    غیر از گیتار چه ساز دیگری می نوازید؟
    پیانو.
    قصد داری در ایران بمانی؟
    من قطعا کارم در ایران است و دوست دارم برای همیشه کارم را در ایران ادامه دهم. ولی شاید برای زندگی از ایران خارج شوم.
    برای انتشار آلبومهایت مشکلی در ایران داشتید؟
    نه مشکلی نداشتم.


    همه آهنگهایی که می خواستی در آلبومهایت گذاشته ای؟
    یکی دوتایی را نشد که در آلبوم بگذاریم...

    آیا قبلا مداحی می کردی؟
    نه، ولی در مدح ائمه خوانده ام. قبل از خواننده شدن، قرآن می خواندم. البته از تکنیک اثر گذاری روی شنونده که در مداحی استفاده می شود می توان در ترانه هم استفاده کرد.
    شیوه ترانه هایت خیلی ویژه خودت است...
    من دوست ندارم "خواندنی" باشم، بلکه دوست دارم "ماندنی" شوم. مرحوم هایده و خیلی از بزرگان دیگر، ماندنی بودند، نه خواندی.
    چرا با آهنگ ساز های دیگر کار نمی کنی و خودت آهنگهایت را می سازی؟
    فضای فکری مرا خودم بهتر می دانم. شاید در تنظیم از کسی کمک بگیرم ولی در آهنگ سازی فکر نمی کنم.
    بعضی ها فکر می کنند تو قبلا در جبهه بودی که الان با چوبدستی راه می روی؟
    یک سال و نیمم بود که پزشکی، در حالی که من تب شدید داشتم، پنی سیلین را در عصب پایم تزریق کرد. تمام بدنم از کار افتاد... اولین پسر عباس صادقی (پدرم) در حال رفتن بود. از همه فامیل خواستند که بیایند و مرا ببینند... ولی من بالاخره زنده ماندم و بدنم یکی دو سال بعد خوب شد، ولی زانوهایم ضعیف ماند. خیلی سالهاست که خودم دنبالش (دنبال درمان) نرفتم، ولی شاید در آینده بروم. اگر استراحت سه، چهار ساله ای به خودم بدهم شاید در آن فرصت اینکار را بکنم. خیلی هم هوس کردم که یک کوچولویی به من "بابا" بگوید... الان یکی از پاهایم قدرتش از دیگری بیشتر است.... من در جبهه نبودم و متولد 1358 هستم.
    شاید دلیل این سئوال این است که تو ریش داری و مشکی می پوشی.در باره لباس سیاهم باید بگویم که این پرچم من است و شاخص من کلا این است و در مورد ریشم باید بگویم که ریش من کاملا ایرانی است. اگر در تخت جمشید هم تمثال ها را ببینید، ایرانیان قدیم ریش داشتند. من دوست دارم اصالتم را مد نظر داشته باشم.
    از پنجره اتاق هتلت (در دوبی) خلیج فارس پیداست. نگاه تو به عنوان یک بندرعباسی به خلیج فارس چگونه است؟
    برای یک جنوبی، دریا "بابا" ست... یک رسمی هست که می گویند اگر چهارشنبه به دریا بزنی تمام بدی های اطراف ازت دور می شود. من با دریا بزرگ شده ام.
    الان در کجا زندگی می کنی؟
    برای کار موسیقی الان در تهران زندگی می کنم.
    اهل ورزش هم هستی؟
    قبلا طرفدار دو آتشه فوتبال و تیم پرسپولیس بودم ولی الان دیگر طرفدار دو آتشه نیستم.



    آیا چوبدستی هایت طراحی خودت است، چون اینها خیلی سنگین است؟

    این عصاها -- یا به تعبیر خودم "همسفرهایم" -- طرح خودم بوده اند چون می خواستم هر کجا که خوستم بروم مثلا اگر کسی بالای کوه می رود، من هم بتوانم با کمک اینها آنجا بروم. من تا بالای "دربند" رفته ام. دوست دارم یک روزی بدون اینها باشم، هر چند دلم برایشان تنگ می شود...از همه خواهشم می کنم که اگر روزی رضا صادقی را دور از این حرف هایی که زده ام دیدند به من بگویند، قبل از اینکه من بیفتم به من بگویند....

    و حرف آخرم این است:قصد و غرض هوا نیست، قصه ادعا نیست
    نقل ِ یک اعتقاده، عشقه، یک جور ادا نیست
    حکم نگاه تازه ست، رمزی که رمز شب بود
    فهم یک عشق بی مرز، نهایت طلب بود
    تو رسم مکتب دل، رهایی شرط عشقه
    مشکی فقط یک رمزه، یه رنگیش رنگ عشقه
    بعضی می گن که حرفه، بعضی می گن که وهمه
    اونی که مبتلا نیست نمی تونه بفهمه...

  4. #4
    داره خودمونی میشه info.khosravi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    31

    پيش فرض

    بنيامين بهادري از خوانندگان جوان موسيقي پاپ است که يک شبه راه صد ساله را پيموده است و طرفداران زيادي دارد . صدا و سبک خواندن او طوري است که به دل مي نشيند و با مخاطب جوان به خوبي ارتباط برقرار مي کند . آلبوم « 85 » در عرض چند هفته بيش از يک ميليون فروش کرد .
    18 شهريور 1361 در تهران متولد شده است و دانشجوي ادبيات فارسي دانشگاه آزاد رود هن . از 16 سالگي کارش رو با شعر شروع کرد بعد به سمت ترانه سرايي رفت سپس به نوازندگي گيتار و آهنگسازی روي آورد و بعد کم کم به خواندن . خانواده چندان هنري ندارد ولي در خانواده بهادري همه بايد تحصيلات خوب و عالي داشته باشند . پدرش کارمند باز نشسته . مادرش خانه دار است .
    سه برادر و يک خواهر دارد . کوچکترين فرزند خانواده به قولي ته تغاري . در کودکي در کار هاي گروهي شرکت مي کرد و در گروه سرود مدرسه فعاليت داشت . بچه خيلي شيطاني بود اما شر و دردسر ساز نبود ولي درس خوان بود . از خوانندگان تورج شعبانخاني را خيلي قبول دارد ( بنيامين در رابطه با آهنگ دنيا ديگه مث تو نداره و ترانه واژه که به صورت قاچاق وارد بازار شده بود مي گويد من آهنگسازي مي کردم و اصلا قرار نبود که بخوانم . آهنگساز بر حسب وظيفه اي که دارد خودش بايد به عنوان اتود و آزمايش يک بار آن ترانه را که قرار است خوانده شود بخواند تا به خواننده مورد نظر داده شود و او بر اساس آن تمرين کند . من هم مجموعه اي داشتم براي آقاي محسن رجب پور و آقاي علم شاهي جمع مي کردم تا خواننده هاي مورد نظرشان روي آن تمرين کند و بعد بيايند تست بدهند ظاهرا از همين طريق دست به دست شده و بيرون آمد . بعد آقاي رجب پور و علمشاهي گفتند حالا که اينطوري شده و بيرون آمده خودت بيا بخوان چون اين حس کار و سبک رو بهتر اجرا مي کني و از همه مهمتر مردم اين دو کار رو با صداي تو شنيده اند )
    فريد احمدي ترانه سراي آلبوم و نيما وارسته تنظين کننده آلبوم از عوامل موفقيت در کار هستند . بهترين خاطره بنيامين از اين آلبوم اين است که از آهنگ ( دنيا ديگه مثل تو نداره) دو خط از اين ترانه در دستم بود يک روز در دانشگاه کلاس 3 واحدي داشتم و استاد هم نسبتا سخت گير بود و اجازه نمي داد کسي از کلاس بيرون بره يهويي اين خط ملودي « دنيا ديگه مث تو نداره » به اين شکل توي ذهنم اومد . نه نت درستي پيدا مي شد که از طريق آن بتوانم بنويسم نه ضبطي داشتم که آنرا ضبط کنم واسه همين مجبور بودم 2 ساعتو 45 دقيقه ملودي رو تو ذهنم نگه دارم . اون 2 ساعت و 45 دقيقه لحظه پر استرسي واسم بود . چون اگه استاد من يک سئوال مي پرسيد همه رشته هايم را پنبه مي کرد . وقتي زنگ کلاس به صدا در آمد سريع رفتم با يکي از دو ستانم تماس گرفتم و ملودي رو روي گوشي موبايلش ضبط کردم .

    بنيامين معتقد است به اينکه مردم آدم را با علاقه و حس خوبي بشناسند خيلي لذت بخش است . استادي در زمينه موسيقي نداشته است و گيتار را بر اثر تجربه نزد دوستش آموخته است . رنگ صدايش را خاکستري مي داند عشق را شکست ناپذيرو ضد ضربه مي داند و حد و مرزي براي عشق قائل نيست به فکر رفتن اونور آب نيست 100 % .ايران به خصوص تهران را خيلي دوست دارد . اصلا اهل فوتبال نيست به ورزش علاقه دارد و خودش بدن سازي و ايروبيک کار مي کند بعضي مواقع شنا هم مي کند بهترين نصيحت را در زندگي را از استادش شنيده که خدا رحمتش کند بنيامين مي گويد دوستانم مي گفتند که ما را نصيحت کنيد , او مي گفت :« نصيحتتان مي کنم که هيچ وقت کسي را نصيحت نکنيد » . پيشنهاد بازيگري زياد داشته است . موفقيت خود را در جسارت و در کنارش وسواس , دقت و ريز بيني خيلي زياد به کارم و دعاي هميشگي پدر و مادرش مي داند . از شکست نمي ترسد چون شکست را باعث رشد آدم مي داند و معتقد است هميشه هر شکستي پايه اي مي شود براي پيروزي . از اين مي ترسد که يک روزي يک اشتباهي بکند و پشيمان بشود . رانندگي اصلا بلد نيست يعني تصديق ندارد . سفر را خيلي دوست دارد . لهجه شيرازي ها و جنوبي ها و آذري ها را دوست دارد . ايتاليا و يونان را خيلي دوست دارد چون به تاريخ خيلي علاقه دارد . اگه قرار باشد جايي به غير از تهران زندگي کند شمال کشور را به خاطر نوع آب و هوا . زيبايي اش مي پسندد . خودش تهران به دنيا آمده است . پدر و مادرش هم بزرگ شده تهران هستند . اما پدرش تنکابني است و مادرش زنجاني . دوست دارد آخرين روز زندگيش روز تولدش باشد . حسادت را عجيب مي داند و از اينکه کسي به کسي حسادت کند خيلي برايش تعجب آور است . اگر ثروت , موفقيت و عشق در خانه اش را بزند در را به روي عشق باز مي کند چون عشق هم ثروت مياورد و هم موفقيت . آدم عاشق هم غني است و هم موفق . از بد قولي خودش راضي نيست . حاصل زندگي خود را در يک بيت معني مي کند :
    به چشم خلق عزيز آن زمان شود حافظ که بر در تو نهد روي مسکنت بر خاک

  5. #5
    پروفشنال DiDiSks's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    M a S h H a D
    پست ها
    801

    پيش فرض

    جالب بود ممنون!!!!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •