بشر از ديرباز با بكارگيري انرژيهاي فراوان و در دسترس طبيعت، در پي گشودن دريچهاي تازه به روي خويش بود تا از اين رهگذار، بتواند افزون بر آسانتر كردن كارها، فعاليتهاي خود را با كمترين هزينه و بالاترين سرعت به انجام رساند و گامي براي آسايش بيشتر بردارد.
نخستين انرژي بكاررفته توسط بشر، انرژي خورشيد بود. انسان از نور و گرماي آفتاب بهرههاي فراوان ميبرد؛ تا آنجا كه اين انرژي جزيي جداييناپذير از فرآيند برخي صنايع گشت و حتي امروزه نيز جايگاه خود را از دست نداده است.
مردماني كه به جريانهاي آزاد آب دسترسي داشتند يا در سرزمينهاي بادخيز ميزيستند، از اين انرژي حركتي استفاده ميكردند و با تبديل و مهار آن، بر توان خويش جهت انجام كارهاي بزرگتر و دشوارتر، ميافزودند.
انرژي ديگري كه در گذشته با آن آشنا بوده، از آن ياري ميجستند، انرژي گرمايي زمين بود. انسانهاي ساكن نواحي آتشفشاني، آگاهانه يا ناخودآگاه، با بهره بردن از ويژگيهاي درماني-گرمايي چشمههاي آبگرم، بنوعي اين انرژي را بكار ميبستند.
با افزايش جمعيت و گسترش و پراكندگي آن و نيز همگام با نياز روزافزون به انرژيهاي جديد و كارآتر با بازده بيشتر، كمكم بشر سوختهاي فسيلي را كشف كرد و آن را منبعي پايانناپذير يافت كه نويدبخش آيندهاي روشن بود.
وابستگي انسان به سوختهاي فسيلي، روزبروز بيشتر ميشد و با پيشرفت علم و فناوري و ساخت ماشينها و ابزارهاي گوناگون و بويژه با رخ دادن انقلاب صنعتي، بكارگيري سوختهاي فسيلي به اوج خود رسيد؛ اما در كنار اين پيشرفتها، رفتهرفته بشر دريافت كه گذشته از محدود بودن انرژي فسيلي، بهرهگيري از اين انرژي نيز چندان بدون هزينه نخواهد بود و ديري نپاييد كه پيامدهاي ناشي از سوزاندن سوختهاي فسيلي، خود به چالشي تازه براي جوامع انجاميد.
براي نمونه مصرف كنوني نفت، حدود ده ميليارد تن در سال است كه بيش از اين نيز خواهد شد و با اين كه ذغالسنگ از ابتداييترين سوختهاي فسيلي است، امروز هنوز 40% انرژي الكتريكي جهان و 56% برق آمريكا، از سوختن ذغالسنگ بدست ميآيد و سالان چندين ميليون تن گاز NO2، SO2 و CO حاصل از سوختن ذغال،؛ در جو زمين رها ميشود.
امروزه عوامل بسياري از جمله گسترش فزايندهي نياز به انرژي، محدوديت منابع فسيلي، فاجعهي آلودگي زيستمحيطي ناشي از سوخت مواد فسيلي، گرم شدن هوا و اثر گلخانهاي، لزوم تعادل پخش گازهاي آلاينده و بسياري از ديگر عوامل، سبب رويكرد دوبارهي علم به انرژيهاي تجديدپذير طبيعي شده؛ با اين تفاوت كه پيشرفت علم و فناوري، فصلي تازه در بكارگيري و تبديل و مهار اين انرژيها گشوده است.
در بكارگيري انرژيهاي تجديدپذير، دو رويكرد عمده وجود دارد؛ روش نخست، روش تركيبي است كه در آن همهي انواع اين انرژيها به برق تبديل ميشود. در روش دوم با تجهيزات ويژه، اين انرژيها را بيواسطه در گرمايش، سرمايش و محورهاي چرخان مكانيكي بكار ميبرند (روش مجموعههاي مكمل).
روش دوم بدليل حذف تبديلهاي غيرلازم، نسبت به روش نخست برتري دارد و بازدهي آن نيز بسيار بيشتر است؛ اما بخاطر فراگيرتر بودن فناوري، گرايش بيشتري به روش تركيبي نشان داده شده است.
/geography-dept.talif.sch.ir