تاس(طاس)، تاسه، کاس يا کاسه در عرف موسیقی قدیم، به دو نوع ساز اطلاق می شد که هر دو گونهی آن از سازهای کوبهای بوده است، با این تفاوت که نوعی از آن تشکیل می شد از تاسی یا کاسهایکه پوست بر دهانهی آن میکشیدند و در این صورت از نوع کوبه ای پوستی و سازی بود رزمی. شاعری می گوید :
گر فلک فریاد خصمت نــشنـــود مـعـذور هست
کاسه و کوس شهنشه گوش او کر کرده است

تاسنوع دیگر آن تشکیل میشد از تعدادی تاس فلزی به اندازههای مختلف که در ساختمان آن، پوست به کار نمی رفت و سازی بود یزمی. ساز اخیر را «تاسات» (طاسات) و احتمالاً «کاسه يا کاسات» نیز گفتهاند. در این رابطه عبدالقادر مراغهای در «مقاصدالالحان» طاسه را سازی مرکب از ظرفها يا کاسههايی چند دانسته است که با ضربه زدن بر لبهی آنها نغمات گوناگونی از آنها استخراج می گردد.
تفاوت يک ساز رزمی از نوع کوبهای پوستی با کوس در اين است :
اولاً حجم تاس کوچکتر است و به همین سبب «تاس نواز» می تواند دو عدد از آنها را روی زین مرکوب خود بگذارد و بنوازد.
ثانیاً جنس پوست تاس، نرم نر و احتمالاً «دباغی» شده است. هنوز هم در پارهای از روستاهای ایران نوعی «کوس مضاعف» معمول است که به آن «تاس» گویند.در میان عشایر مرزنشین ، نواختن تاس به هنگام ییلاق و قشلاق کردن و يا پيکار و یا مراسم سرور و شادمانی و احتمالاً سوگواری و عزا، متداول می باشد.
تکمیلی : «کوس» که به آن «کوست» نیز میگویند يک ساز رزمی باستانی است از نوع کوبه ای پوستی. که در جشنهای میدانی نیز به کار می رفته است. ساختمان این ساز تشکیل می شود از کاسهای بزرگ (از روی یا مس) که بر دهانهی آن پوست خام گاو و يا گاومیش میکشیدند و کوبهی آن عبارت بود از تسمهای چرمی موسوم به دوال.
اگر کاسهاش را با روی می ساختند به آن «کوس رويين» و يا «رويينه کوس» می گفتند و اگر با طلا می ساختند ( که در این صورت مخصوص بارگاه سلاطین بوده است) آن را «کوس زرین» يا «زرینه کوس» می نامیدند. این ساز به سبب عظمت و سنگینیاش در پیکارها، بر کوههی پیل يا شتر می بستند و در جشن های میدانی ، بر روی پايه ای استوار می کردند. صدای سهمگینی نیز، داشته است که از در آن پيکارها به منظور ایجاد وحشت و هراس در دشمن استفاده می شده است.
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید