تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 5 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 46

نام تاپيک: خسرو گلسرخی

  1. #1
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض خسرو گلسرخی

    خسرو گلسرخی زاده دوم بهمن 1322 - درگذشته ۲۹ بهمن ۱۳۵۲شاعر و نویسنده مارکسیست ایرانی و از فعالان سیاسی چپگرا بود.گلسرخی در دوران حکومت محمد رضا پهلوی به همراه کرامت الله دانشیان محاکمه و اعدام شد. محاکمه و سخنرانی افشاگرانه او در این محاکمه در همان زمان به طور ناقص از تلویزیون پخش شد و در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷, در سالگرد اعدام او و تنها چند روز پس از وقوع انقلاب, به طور کامل پخش شد و شهرت بسیاری یافت. گلسرخی از آن پس از چهره های شناخته شده چپ بوده و بسیاری یادش را گرامی می دارند.
    گرچه در زمان خود او اشعارش به صورت کتاب چاپ نشدند, پس از مرگ چندین کتاب مختلف در بزرگداشت او و از جمله مجموعه اشعار او به چاپ رسیدند.
    وی در روز دوم بهمن1322 در شهر رشت زاده شد. در سال 1348 باعاطفه گرگین شاعر و نویسنده ازدواج کرد که حاصل آن فرزند پسری به نام دامون بود. زندگی در کنار عاطفه و هم‌اندیشی با وی او بر آثار گلسرخی تأثیر گذاشت، طوری که دوران شکوفایی فکری و خلاقیت او را در سالهای ۴۸ تا ۵۲ می‌‌دانند. البته هیچ اثری از خسرو در زمان حیاتش، به جز آنچه در مطبوعات و جنگ‌ها انتشار یافت به صورت کتاب چاپ نشد.
    او در سحرگاه روز ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ به جرم شرکت در طرح گروگانگیری رضا پهلوی و عليرغم آن كه به خاطر بودن در زندانِ ساواك هرگز نمي‌توانست در طرح گروگان گيري رضا پهلوي شركت داشته باشد، به همراه دوست همرزمش کرامت‌الله دانشیان به خاطر عقاید مارکسیستی و دفاع از عقایدش و محکوم کردن شاه و اعمال رژیمش در دادگاه نظامی به اعدام محکوم و در میدان چیتگر تهران تیرباران شدند.
    او هم اکنون به همراه تنی چند از دیگر مبارزان زمان شاه مانند کرامت الله دانشیان ( دوست و همرزمش که با او اعدام شد), محمد حنیف نژاد, سعید محسن, علی اصغر بدیع زادگان (از پایه‌گذاران سازمان مجاهدین)، و علی میهن دوست (از اعضای کادر مرکزی سازمان مجاهدین) و گروه بیژن جزنی که به همراه 8 نفر دیگر از همراهانش در ۳۰ فروردین ۵۴ در تپه‌های اوین کشته‌شدند‌, در قطعه سی و سه بهشت زهرا به خاک سپرده شده‌اند.
    دفاعیه او در دادگاه مشهور شد. این دفاعیه با سانسور در همان زمان رژیم شاه از تلویزیون پخش شد ولی بار دیگر به صورت کاملتر در اولین روزهای سقوط شاه در پنجمین سالگرد اعدام او در شب 29 بهمن ۱۳۵۷ از تلویزیون سراسری ایران پخش شد. او در دادگاه از عقاید مارکسیستی خود و تأثیر پذیری‌اش از اسلام سخن گفت و رژیم شاه را به شدت محکوم کرد. بخش‌هایی از این دفاعیه: - «ان الحیاه عقیده و جهاد>> سخنم را با گفته‌ای از مولا حسین شهید بزرگ خلق‌های خاورمیانه آغاز میکنم.
    من که یک مارکسیست- لنینیست هستم برای نخستین بار عدالت اجتماعی را در مکتب اسلام جستم و آنگاه به سوسیالیسم رسیدم .
    هنگامی که مارکس میگوید: «در یک جامعه طبقاتی ثروت در سویی انباشته می‌شود و فقر و گرسنگی و فلاکت در سویی دیگر در حالیکه مولد ثروت طبقه محروم است.» و مولا علی می‌گوید: «قصری بر پا نمی‌شود مگر آنکه هزاران نفر فقیر گردند.» در این دو گفته نزدیکی بسیاری وجود دارد و در این تاریخ می‌توان از مولا علی به عنوان نخستین سوسیالیست جهان نام برد و از سلمان فارسی و اباذر غفاری. در ایران انسان را به خاطر داشتن فکر و اندیشیدن محاکمه می‌کنند. این نوع برخورد با یک جوان یادآور انکیزیسیون و تفتیش عقاید قرون وسطایی است.
    در تاریخ ۱۸/۱۱/۱۳۸۵ ساعت 23:۱۵ از شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی ایران فیلم دادگاه خسرو گلسرخی در برنامه‌ای به نام «فوق‌العاده» با حذف بخش‌هایی پخش شد.

    کتاب‌شناسی

    گلسرخی عمده آثار خود را با نام مستعار منتشر می‌کرد. در زیر به برخی آثار وی اشاره شده است: - ای سرزمین من مجموعه اشعار به کوشش کاوه گوهرین - سیاست هنر، سیاست شعر با نام خ. گلسرخی -نیما و حقیقت خاکی با نام خسرو تهرانی - ادبیات تودهبا نام خسرو تهرانی- واپسین دم استعمار نوشته فرانتس فانون - ترجمه با نام خسرو کاتوزیان. همچنین وی آثاری را با نام‌های مستعاری نظیر دامون و خ. گ. منتشر کرده‌است.
    Last edited by S.A.R.A; 27-04-2007 at 20:11.

  2. این کاربر از S.A.R.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #2

    پيش فرض




    بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :

    1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
    2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
    3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید




    آبادی بی یاران : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ابریشم سیاه دو چشمت : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    افزوده ای بر جنگلی ها : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    این استعمار : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ای پریشانی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    با این غرور بلندت : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    با یک شکوفه : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    پرنده ی خیس : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    پرنده و طناب : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    تا آفتابی دیگر : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    تلخ ماندم ، تلخ : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    تو رفتی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    تساوی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    تو : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    جنگلی ها : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خواب یلدا : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خسته تر از همیشه : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خفته در باران : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خون لاله ها : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    دامون : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    در خیابان : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    در سنگر : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    دشمن و خلق : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    دوگانه : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    روا مدار : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    زخم سیاه : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    سروده های خفته : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    سرود پیوستن : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    سرخ تر ، سرخ تر از بابک باش : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    سفر : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ستی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    شعر بی نام : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    صبح : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    فصل انفجار خاک : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    کجاست سرخی فریادهای بابک خرم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    مرد خاکی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    مرثیه ای برای گلگونه های کوچک : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ملاقاتی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    من شکستم در خود : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    نمایش ناتمام : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    فصل انفجار خاک : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




    بروزرسانی: 43#
    Last edited by F l o w e r; 21-07-2012 at 00:37.

  4. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #3
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    تا آفتابی دیگر

    رهروان خسته را احساس خواهم داد
    ماه های دیگری در آسمان کهنه خواهم کاشت
    نورهای تازه ای در چشم های مات خواهم ریخت
    لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد
    سهره ها را از قفس پرواز خواهم داد
    چشم ها را باز خواهم کرد
    خواب ها را در حقیقت روح خواهم داد
    دیده ها را از پس ظلمت به سوی ماه خواهم خواند
    نغمه ها را در زبان چشم خواهم کاشت
    گوش ها را باز خواهم کرد
    آفتاب دیگری در آسمان لحظه خواهم کاشت
    لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد
    سوی خورشیدی دگر پرواز خواهم کرد

  6. #4
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    صبح

    دگر صبح اسن و پایان شب تار است
    دگر صبح است و بیداری سزاوار است
    دگر خورشید از پشت بلندی ها نمودار است
    دگر صبح است
    دگر از سوز و سرمای شب تاریک ، تن هامان نمی لرزد
    دگر افسرده طفل پابرهنه ، از زبان ما در شب ها نمی ترسد
    دگر شمع امید ما چو خورشیدی نمایان است
    دگر صبح است
    کنون شب زنده داران صبح گردیده
    نخوابید ، جنگ در پیش است
    کنون ای رهروان حق ، شب تاریک معدوم است
    سفیدی حکم و در دادگاهش هر سیاهی خرد و محکوم است
    کنون باید که برخیزیم و خون دشمنان تا پای جان ریزیم
    دگر وقت قیام است و قیامی بر علیه دشمنان است
    سزای حق کشان در چوبه ی دار است
    و ما باید که برخیزیم
    دگر صبح است
    چنان کاوه درفش کاویانی را به روی دوش اندازیم
    جهان ظلم را از ریشه سوزانده ، جهان دیگری سازیم
    دگر صبح است
    دگر صبح است و مردم را کنون برخاستن شاید
    نهال دشمنان را تیغ ها باید
    که از بن بشکند ، نابودشان سازد
    اگر گرگی نظر دارد که میشی را بیازارد
    قوی چوپان بباید نیش او ببندد
    اگر غفلت کند او خود گنه کار است
    دگر صبح است
    دگر هر شخص بیکاری در این دنیای ما خوار است
    و این افسردگی ، ناراحتی ، عار است
    دگر صبح است و ما باید برافروزیم آتش را
    بسوزانیم دشمن را
    که شاید همره دودش رود بر آسمان شیطان
    و یا همراه بادی او شود دور از زمین ها
    دگر صح است
    دگر روز تبه کاران به مثل نیمه شب تار است

  7. #5
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    مرد خاکی

    مردی درون میکده آمد
    گفت : کشمکش پنجاه و پنج
    از پشت پیشخوان
    مردی به قامت یک خرس
    دستی به زیر برد
    تق
    چوب پنبه را کشید
    و بی خیال گفت : مزه ... ؟
    مرد گفت : خاک
    دستی به ته کفش خویش زد
    الکل درون کبودی لیوان ، ترانه خواند
    وقتی شمایل بطری
    از سوزش عجیب نگهداری
    و بوی تند رها شد
    آن مرد بی قرار
    دست خاکی خود در دهان گذاشت
    ناگاه از تعجب این کار
    سی و هشت چشم نیمه خمار بسته
    باز شد
    و شگفتی و تحسین خویش را
    مثل ستون خط و خالی سیگار
    در چین چهره ی آن مرد گرم
    خالی کرد
    ناگاه
    مردی صدای بمش را
    بر گوش پیشخوان آویخت
    میهمان من ، بفرمایید
    چند لحظه سکوت ، بعد
    صدای پر هیبت مردی دگر
    فضای دود کافه را شکافت
    من شرط را باختم به رفیقم
    میهمان من ، بفرمایید
    حساب شد
    در اوج اضطراب میکده
    آن مرد خاکی ساکت
    پولی مچاله شده
    بر چشم پیشخوان گذاشت
    و در دو لنگه ی در ، ناپدید شد
    Last edited by S.A.R.A; 23-04-2007 at 16:37.

  8. #6
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    خواب یلدا

    شب که می اید و می کوبد پشت را
    به خودم می گویم
    من همین فردا
    کاری خواهم کرد
    کاری کارستان
    و به انبار کتان فقر کبریتی خواهم زد
    تا همه نارفیقان من و تو بگویند
    فلانی سایه ش سنگینه
    پولش از پارو بالا میره
    و در آن لحظه من مرد پیروزی خواهم بود
    و همه مردم ،‌ با فدکاری یک بو تیمار
    کار و نان خود را در دریا می رزیند
    تا که جشن شفق سرخ گستاخ مرا
    باز لال خون صادقشان
    بر فراز شهر آذین بندند
    و به دور نامم مشعل ها بفروزند
    و بگویند
    خسرو از خود ماست
    پیروزی او دربست بهروزی ماست
    و در این هنگام است
    و در این هنگام است
    که به مادر خنواهم گفت
    غیر از آن یخچال و مبل و ماشین
    چه نشستی دل غافل ، مادر
    خوشبختی ، خوشحالی این است
    که من و تو
    میان قلب پر مهر مردم باشیم
    و به دنیا نوری دیگر بخشیم
    شب که می اید و می کوبد
    پشت در را
    به خودم می گویم
    من همین فردا
    به شب سنگین و مزمن
    که به روی پلک همسفرم خوابیده ست
    از پشت خنجر خواهم زد
    و درون زخمش
    صدها بمب خواهم ریخت
    تا اگر خواست بیازارد پلک او را
    منفجر گردد ، نابود شود
    من همین فردا
    به رفیقانم که همه از عریانی می گریند
    خواهم گفت
    گریه کار ابر است
    من وتو با انگشتی چون شمشیر
    من و تو با حرفی چون باروت
    به عریانی پایان بخشیم
    و بگوییم به دنیا ، به فریاد بلند
    عاقبت دیدید ما ما صاحب خورشید شدیم
    و در این هنگام است
    و در این هنگام است
    که همان بوسه ی تو خواهم بود
    کز سر مهر به خورشید دهی
    و منم شاد از این پیروزی
    به حمیده روسری خواهم داد
    تا که از باد جدایی نهراسد
    و نگوید هوای سردی است
    حیف شد مویم کوتاه کردم
    شب که می اید و می کوبد پشت در را
    به خودم می گویم
    اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم
    اگر از خواب بلند یلدا ، برخیزیم
    ما همین فردا
    کاری خواهیم کرد
    کاری کارستان

  9. #7
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    زخم سیاه

    که ایستاده به درگاه ... ؟
    آن شال سبز را ز شانه ی خود بردار
    بر گونه های تو ایا شیارها
    زخم سیاه زمستان است ... ؟
    در رزیش مداوم این برف
    هرگز ندیدمت
    زخم سیاه گونه ی تو
    از چیست ؟
    آن شال سبز را ز شانه خود بردار
    در چشم من
    همیشه زمستان است

  10. این کاربر از S.A.R.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #8
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    ای پریشانی

    مردی که آمد از فلق سرخ
    در این دم آرام خواب رفته
    پریشان شد
    ویران
    و باد پرکند
    بوی تنش را
    میان خزر
    ای سبز گونه ردای شمالی ام
    جنگل
    اینک کدام باد
    بوی تنش را
    می آرد از میانه ی انبوه گیسوان پریشانت
    که شهر به گونه ی ما
    در خون سرخ نشسته است .... ؟
    آه ای دو چشم فروزان
    در رود مهربان کلامت
    جاری ست هزاران هزار پرنده
    بی تو کبوتریم بی پر پرواز

  12. این کاربر از S.A.R.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #9
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    سروده های خفته

    1
    در رودهای جدایی
    ایمان سبز ماست که جاری است
    او می رود در دل مرداب های شهر
    در راه آفتاب
    خم می کند بلندی هر سرو سرفراز
    2
    از خون من بیا بپوش ردایی
    من غرق می شوم
    در برودت دعوت
    ای سرزمین من
    ای خوب جاودانه ی برهنه
    قلبت کجای زمین است
    که بادهای همهمه را
    اینک صدا زنم
    س در حجره های سکت تپیدن آن ؟
    3
    در من همیشه تو بیداری
    ای که نشسته ای به تکاپوی خفتن من
    در من
    همیشه تو می خوانی هر ناسروده را
    ای چشم های گیاهان مانده
    در تن خک
    کجای ریزش باران شرق را
    خواهید دید ؟
    اینک
    میان قطره های خون شهیدم
    فوج پرندگان سپید
    با خویش می برند
    غمنامه ی شگفت اسارت را
    تا برج خون ملتهب بابک خرم
    آن برج بی دفاع
    4
    این سرزمین من است که می گرید
    این سرزمین من است
    که عریان است
    باران دگر نیامده چندی است
    آن گریه های ابر کجا رفته است ؟
    عریانی کشت زار را
    با خون خویش بپوشان
    5
    این کاج های بلندست
    که در میانه ی جنگل
    عاشقانه می خواند
    ترانه ی سیال سبز پیوستن
    برای مردم شهر
    نه چشم های تو ای خوبتر ز جنگل کاج
    اینک برهنه ی تبرست
    با سبزی درخت هیاهوست
    6
    ای سوگوار سبز بهار
    این جامه ی سیاه معلق را
    چگونه پیوندی است
    با سرزمین من ؟
    آنکس که سوگوار کرد خک مرا
    ایا شکست
    در رفت و آمد حمل این همه تاراج ؟
    7
    این سرزمین من چه بی دریغ بود
    که سایه ی مطبوع خویش را
    بر شانه های ذوالکتاف پهن کرد
    و باغ ها میان عطش سوخت
    و از شانه ها طناب گذر مرد
    این سرزمین من چه بی دریغ بود
    8
    ثقل زمین کجاست ؟
    من در کجای جهان ایستاده ام ؟
    با باری ز فریادهای خفته و خونین
    ای سرزمین من
    من در کجای جهان ایستاده ام ... ؟

  14. این کاربر از S.A.R.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #10
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    ملاقاتی

    آمد
    دستش به دستبند بود
    از پشت میله ها
    عریانی دستان من ندید
    اما
    یک لحظه در تلاطم چشمان من نگریست
    چیزی نگفت
    رفت
    کنون اشباح از میانه ی هر راه می خزند
    خورشید
    در پشت پلک های من اعدام می شود

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •