تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 5 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 50

نام تاپيک: موسیقی

  1. #1
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض موسیقی

    تعريف موسيقى

    موسيقى تراوش احساسات و انديشه‌هاى آدمى و مبين حالات درونى وى مى‌باشد. شنيدن يک آهنگ آرامبخش و جذاب مى‌تواند پايان‌پذير خستگى‌ روزانه شما باشد. واژهٔ موسيقى که در عربى قَى تلفظ مى‌شود ريشهٔ يونانى دارد. از زمان منصور خليفهٔ عباسى توجه به آثار يونانى آغاز شد و سپس در دوران هارون پنجمين خليفهٔ عباسى (۱۹۸-۲۱۸ هـ) با تأسيس بيت‌الحکمه به اوج خود رسيد. مقارن همين دوران بوده است که واژهٔ موسيقى راه يافته و به‌تدريج جايگزين غناء عربى شده است.
    براساس مدارک موجود واژۀ موسيقى و هم‌خانواده‌هاى آن در مفاتيح‌العلوم خوارزمى و رسالهٔ موسيقى اخوان‌الصفاء ديده مى‌شود که هر دو متعلق به سدهٔ چهارم هجرى (دهم ميلادي) است. خوارزمى در تعريف موسيقى مى‌گويد: موسيقى به معنى پيوند آهنگ‌هاست... . تعريف سادهٔ موسيقى يا صداهاى موسيقايي، صداهاى خوشايندى مى‌شود که انسان از شنيدن آنها احساس لذت مى‌کند.
    با بالا رفتن سطح فرهنگ و هنر معلوم شد صداهاى خوشايند، صداهايى هستند که از نظمى خاص پيروى مى‌کنند و بين آنها نسبت‌هاى معينى وجود دارد. براى همين عدد در موسيقى داراى اهميت بسيارى است. تا جائى‌که فيثاغورث معتقد است که عدد اصل وجود در آفرينش است.
    پيروان او اجسام را هر يک عدد مى‌داشتند و معتقد بودند که چون کرات آسمانى و افلاک از يکديگر فاصله‌هاى معينى دارند، از نسبت آنها نغمه‌ها ساخته مى‌شود و آوازها در اصل ناشى از حرکت افلاک هستند.
    ابوعلى‌سينا مى‌گويد: موسيقى علمى است رياضى که در آن از چگونگى نغمه‌ها، از نظر ملايمت و تنافر و چگونگى زمان‌هاى بين نغمه‌ها بحث مى‌شود تا معلوم شود که لحن را چگونه بايد تأليف کرد.
    ابونصر فارابى در احصاءالعلوم موسيقى را علم شناسايى الحان مى‌داند که شامل دو علم است: يکى علم موسيقى عملى و ديگرى علم موسيقى نظري. امروزه نيز اين تقسيم‌بندى در موسيقى وجود دارد. افلاطون در تعريف موسيقى مى‌گويد: ”موسيقى يک ناموس اخلاقى است که روح و جهانيان و بال به تفکر، و جهش به تصور، و ربايش به غم و شادي، و حيات به همه مى‌بخشد.“
    مرحوم خالقى در کتاب نظى به موسيقى مى‌نويسد: ”موسيقى صنعت ترکيب اصوات و صداهاست به‌طورى‌که خوشايند باشد و سبب لذت سامعه و انبساط و انقلاب روح گردد.“
    و بتهوون در تعريف زيباى خود مى‌گويد: موسيقى مظهرى است عالى‌تر از هر علم و فلسفه‌اي، موسيقى سنتى ايران شالم قطعاتى است که در مجموع به‌عنوان رديف موسيقى ايرانى گفته مى‌شود. امتياز موسيقى ايرانى در امکانات وسيع مقامى و ملودى‌هاى غنى آن است. اين موسيقى هنرى است بسيار ظريف و عميق.

  2. #2
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض پيدايش موسيقى

    نسان در ميان اصوات و نواهاى طبيعت به دنيا آمده است و مبانى موسيقى را از طبعيت آموخته. در مسير تمدن خويش، انسان به اصوات تازه‌اى پى برد و به‌تدريج متوجه شد که صداهاى منظم مى‌توانند بر فعاليت او تأثير مثبت داشته باشند. در واقع هنر با درک زيبايى از طبيعت و با تقليد آهنگ‌هاى طبيعى و انعکاس اين آثار به‌وجود آمده است. انسان براى پرستش خدايان و غلبه بر ترس، آوازهايى مى‌خواند که به‌تدريج به‌شکل سرودهاى مذهبى و دسته‌جمعى براى عبادت درآمد.
    رقص و شعر و موسيقى با بشر بوجود آمد و انسان را از بدو حضور در اين جهان داراى احساسات و عواطف بود و حالاتى نظير بيم و غم و شادى و نفرت و ساير کيفيات درونى را تجربه مى‌کرد. اين عواطف و احساسات که هميشه با بشر همراه بوده‌اند، مى‌بايست به‌گونه‌اى جلوه‌گر شوند؛ بنابراين به‌وسيلهٔ صدا، حرکات و کلمات آشکار شدند که نمودار آن آواز و رقص و شعر بوده است.


    از وقتى که بشر توانست حالات درونى خود را به‌وسيله صدا نمايش دهد و با کمک صداهاى منظم طبيعت وزن را به‌دست آورد، موسيقى بوجود آمد. جهان پر از اصوات مختلف است و بر پايه توازن و نظم استوار شده است.
    هر ملتى داستان پيدايش موسيقى را به‌نحو خاصى و ضمن افسانه‌ها و داستان‌ها بيان کرده است و اين داستان‌ها سينه به سينه نقل شده‌اند و به نسل‌هاى بعدى رسيده‌اند. انسان‌هاى اوليه موسيقى را عطيهٔ خدايان مى‌دانستند؛ مثلاً در ژاپن روزى الههٔ خورشيد قهر کرد (خورشيدگرفتگي) و مردم هرچه فکر کردند جز اين چيزى به‌خاطرشان نرسيد که با آواز خواندن او را بيرون آورند. اين رسم امروزه نيز در ژاپن به‌هنگام کسوف انجام مى‌شود.
    يونانى‌ها نيز ”هرمس“ خداى بازرگانان را به خاطر بخشيدن موسيقى ستايش مى‌کردند. هرس ضمن گردش در ساحل مديترانه، رشتهٔ دوره‌اى را که برادرش آپولون به سرقت برده بود، بر روى کاسهٔ لاک‌پشتى استوار کرد و اولين ساز يعنى ”لير“ به‌وجود آمد.
    در عرب نخستين آواز را به جبل فرزند قين (قابيل) نسبت مى‌دهند که در مرگ‌ هابيل خوانده است. يا عبدالقادر مراغى مى‌گويد: ”چون به امر خالق جيحون، روح در بدن آدم (ع) درآمد نبض او در حرکت آمد و صورت خود لازمهٔ انسان است.“
    از مجموع اين داستان‌ها به اين نتيجه مى‌رسيم که موسيقى همزاد بشر است و وطن خاکى ندارد. به همين ترتيب همه ملل و اقوام قديم، تاريخ پيدايش موسيقى را با افسانه و قصد درهم آميخته‌اند. از آنجا که هر چيز موزون موردپسند طبع بشر بوده است و آواز و رقص و شعر نيز موزون هستند، از همان دوران قديم به شکل آداب و رسوم زندگى ملل مختلف قرار گرفته است. ابتدا اين آداب و رسوم شکل جادويى داشت؛ سپس با تشريفات مذهبى همراه شد و به‌تدريج از آن جدا گرديدند و استقلال يافتند و با تأثير عوامل طبيعي، جغرافيايي، مذهب، زبان، شيوهٔ زندگي، عادات و ... با يکديگر اختلاف پيدا کردند.
    کارل اشتومف استاد فلسفه دانشگاه برلين تاريخ شروع موسيقى را از زمانى مى‌‌داند که مردم براى ارتباط با هم متوسل به اصوات شدند.
    با وسعت دايرهٔ تمدن، رقص و شعر و آواز نيز دستخوش تغيير و تحول شد و تحت شرايط و قوانين درآمد و به‌تدريج از سادگى و روحانيت آن کاسته شد. آنها از يکديگر تفکيک شدند و تابع قوانين و شرايط شده و هر يک تبديل به رشته و فنى جداگانه گشتند. از نظر علمي، يونان پايه و اساس موسيقى غربى و ايران اساس موسيقى شرقى را بنا نهاد.
    بهرحال هنوز تاريخ دقيق پيدايش موسيقى به‌طور يقين و قطعى معلوم نيست. با تمام فرضيات و تئورى‌هاى موجود در اين مورد، دقيقاً مشخص نيست که کداميک داراى قطعيت مى‌باشند.

  3. #3
    حـــــرفـه ای divoonejoon's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    Divoone khooneh
    پست ها
    6,370

    پيش فرض

    از مجموع اين داستان‌ها به اين نتيجه مى‌رسيم که موسيقى همزاد بشر است و وطن خاکى ندارد.
    واقعا نکته جالبی بود ... همینه که بارها شده از موسیقی لذت ببریم که با lyric و نوشتار اون در ظاهر بیگانه هستیم.

    ممنونم مژگان جان

  4. #4
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض تاريخچهٔ موسيقى در ايران

    موسیقی ایران پیش از اسلام
    موسیقی ایران دورهٔ اسلامی
    موسیقی دوران بعد از اسلام
    موسیقی ایران در دورهٔ معاصر
    موسيقى اقوام و ملل مختلف در قالب ملى و بومى براساس قواعد و مقررات خاصى تشکيل مى‌شود. حوادث تاريخي، انقلاب‌ها، تمدن‌ها و ... در پى‌ريزى مبانى موسيقى سنتى و ملى سهم بسزايى دارند.
    کشور ايران از لحاظ موسيقى قدمت تاريخى و درخور توجهى دارد. تاريخ‌نويسى به‌طور تخصصى امرى است جديد و موسيقى در ايران از ديرباز تا امروز داراى تاريخ نوشته شده‌اى نيست. البته به‌جز اين علت، دلايل ديگرى نيز براى اين امر وجود دارد. از آنجائى‌که موسيقى هنرى است شفاهي، از ساير هنرها ديرتر و کمتر به نوشته درآمده است.
    شرايط ناپايدار ايران به‌دليل هجوم‌هاى مداوم قبايل و کشورهاى بيگانه و نيز نابسامانى‌هاى داخلى موجب شد که از اين نظر مستندات کافى - اگرهم وجود داشته - از بين برود و باقى نماند.
    طبق نظريه‌هاى برخى مورخان مشرق‌زمين قدمت موسيقى ايرانى را در زمان هخامنشى برآورد کرده‌اند. و يکى از خط و زبان‌هاى هفتگانه آن دوران که عامهٔ مردم آن را بلد بوده‌اند، احتمالاً موسيقى بوده و آوازهايى از قبيل سوگ سياوش را با آن خط و زبان مى‌خواندند. اما از اين دوران اطلاعات دقيقى در دست نيست. البته سرودهاى مذهبى گات‌ها به‌گونه‌اى موزون به‌صورت آواز خوانده مى‌شده ولى در مذهب قديم ايراني، موسيقى داراى اهميت چندانى نبوده است. ولى موسيقى غيرمذهبى به صورت رقص و آواز رايج بوده است.
    پس از حملهٔ اسکندر در زمان سلوکيان و اشکانيان ايران تحت تأثير تمدن يونان واقع شد و تحولى در عرصهٔ موسيقى اتفاق افتاد. اما در حقيقت پايه‌ريزى موسيقى ايران به دورهٔ ساسانيان باز مى‌گردد و اسناد اوليهٔ موسيقى ايران متعلق به اين دوران است. از امپراتورى خسروپرويز و شکوه دربارش بسيار گفته شده؛ وى از موسيقى‌دانان حمايت مى‌کرده؛ از مهمترين موسيقى‌دانان اين دوره رامتين، بام شاد، باربد، نکيسا، آزاد و سرکش بودند که هنوز نامشان باقى است. از ميان اين‌ها باربد برجسته‌ترين چهره بود و داستان‌هاى زيادى بعدها دربارهٔ مهارت او در نوازندگى و آهنگ‌سازى نقل کرده‌اند. تنظيم و سازماندهى سيستم موسيقايى يعنى هفت ساختار مقامى معروف به خسروانى و سى مقام اشتقاقى (لحن) و سيصد و شصت ملودى را به او نسبت مى‌دهند. شمار آنها با تعداد روز در هفته، ماه و سال تقويم ساسانيان برابر بوده است. امروزه به‌درستى معلوم نيست که اين مقام‌ها و آهنگ‌ها چه بوده‌اند؛ اما نام‌هاى بعضى از اين ‌آهنگ‌ها توسط نويسندگان دورهٔ اسلامى ذکر شده؛ نام‌هايى چون کين ايرج، کين سياوش که شايد اشاره به حوادث تاريخى داشته‌اند و اسامى چون باغ شيرين و باغ شهريار که شکوه دربار را نشان مى‌داد، و نيز اسامى چون سبز بهار و روشن چراغ را بکار مى‌بردند. اما دربارهٔ آن آهنگ‌سازى‌ها اطلاعات درستى در اصول نظرى آن دوران وجود ندارد.
    موسيقى دورهٔ ساسانيان هسته‌اى بود که از آن موسيقى تمدن اسلامى رشد نموده است. بعد از اسلام موسيقى ايران توقف کوتاهى داشت و بعد از چند سال دچار تغييراتى شد. رهبران مذهبى اسلام در آغاز موسيقى را تحريم کرده و مايه فساد و بيهودگى مى‌دانستند. اما در زمان عباسيان که به سبک ساسانيان دربار خويش را اداره مى‌کردند، جنبه‌هاى دنيوى و غيردينى موسيقى افزايش يافت و موسيقى رونق تازه‌اى يافت؛ بعضى بزرگان موسيقى اين دوران عبارتند از: ابوعلى‌سينا، ابوالفرج اصفهاني، اسحاق موصلي، ابراهيم موصلي، ابونصر فاراني، عبدالقادر درمراغي، قطب‌الدين محمود شيرازى و صفى‌الدين ارموي.
    در دوران صفوى و قاجار موسيقى تحت اختيار دربار بود و از اجتماع دور افتاد. موسيقى ايران در دوران صفويه بيشترين ضربه را خورد اما شکل مذهبى آن در قالب تعزيه و نمايش‌هاى دراماتيک و نيز توسط نوازندگان و شاعران دوره‌گرد تداوم يافت.
    از دورهٔ ناصرى به بعد نيز با تأثيرپذيرى از فرهنگ‌هاى ديگر، قدرت خلاقهٔ بهترى يافت و دوران تازه‌اى آغاز شد.
    با شروع قرن بيستم به‌دليل تأثيرات غرب موسيقى به ميان مردم آمد و رونق تازه‌اى از جهت آموزش و پژوهش به‌وجود آمد.
    در اوايل دههٔ ۱۹۳۰ هنرستان عالى موسيقى در تهران تأسيس شد و آموزش غربى مبنا قرار گرفت. ارکستر سمفونيک تشکيل شد و گروه کُر سازماندهى گرديد. در کنار آن موسيقى سنتى ايران طى کنسرت‌هايى با تلاش على‌نقى وزيرى برپا شد.
    پس از جنگ جهانى دوم، غربى‌سازى در ايران افزايش يافت و گروه‌هاى مختلف موسيقى در رشته‌هاى مختلف و نيز جشنواره‌هاى متعدد و با حضور هنرمندان بين‌المللى در دههٔ ۱۹۷۰ در ايران برپا گرديد و پايتخت حيات موسيقيايى پرتحرکى را شاهد بود. تأثير راديو و تلويزيون نيز در اين مورد بسيار چشمگير بود.
    هنرستان عالى موسيقى و هنرستان موسيقى ملى و دانشکده موسيقى دانشگاه تهران، دانشجويان را در رشته موسيقى‌شناسى و آهنگ‌سازى غربى و نيز موسيقى سنتى ايرانى تربيت کردند. و بزرگانى در عرصهٔ موسيقى ايران ظهور کردند که توانستند خدمات ارزنده‌اى براى اين کشور انجام دهند. از جمله غلامحسين درويش (۱۲۵۱-۱۳۰۵)، استاد روح‌ا... خالقى (۱۲۸۵-۱۳۴۴)، استاد ابوالحسن صبا (۱۲۸۱-۱۳۳۶)، استاد على‌نقى وزيري، مهدى برکشلي، و نيز محمدتقى مسعوديه موسيقى‌شناس.
    در سال‌هاى اخير دانش‌پژوهان غربى نسبت به پژوهش در موسيقى ايرانى علاقمند شده‌اند و آثار قابل‌توجهى در اين زمينه به‌چاپ رسانده‌اند.

  5. #5
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض پيشينهٔ مطبوعات موسيقى در ايران

    اقدام براى انتشار مجلهٔ تخصصى ويژهٔ موسيقى در ابتدا به فرمان دولت و با همت والاترين فرهيختگان آن زمان شکل گرفت. در کشورى که موسيقى سينه به سينه و از طريق حافظهٔ جمعى و انتقال شفاهى استمرار يافته و اهل موسيقى آن کمتر سواد خواندن و نوشتن داشته‌اند، انتشار نوشته و مجله‌اى دربارهٔ موسيقى کارى دشوار بود.
    دورهٔ اول (۱۳۳۱-۱۳۱۸)
    دورهٔ دوم (۱۳۵۵-۱۳۳۱)
    بعد از انقلاب اسلامی

  6. #6
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض دورهٔ اول (۱۳۳۱-۱۳۱۸)

    در سال ۱۳۱۷ ش. چند سال پس از استقرار نهايى ساختار جديد دولت رضاشاهى و اعمال سياست‌هاى نوين آن در تمام زمينه‌هاى فرهنگي، براى موسيقى نيز تصميماتى اتخاذ شد. ”رضاشاه“ از موسيقى رايج ايراني، دل خوشى نداشت. اهل موسيقى در آن زمان به دلايل متعددى از جمله ترورهاى سياسى رجال همچون ترور ”سردار اسعد“ و ”تيمور تاش“ و عزل ”کلنل وزيري“ و مرگ غمبار ”عارف قزويني“ در تبعيد و دلايل ديگر که ناشى از فضاى ناامن موجود بود، منفعل و نسبت به امور اجتماعى و سياسى بى‌اعتنا شده بودند.
    با اين حال موسيقى رونق داشت. ضبط صفحه ادامه داشت و کنسرت‌هايى در تهران و اصفهان از هنرمندان برجسته، برگزار مى‌شد که فروش فراوان داشت.
    هنرمندان موسيقي، اکثراً فاقد تحصيلات متعارف نظى بودند و حتى گاه سواد خواندن و نوشتن نيز نداشتند. در چنين شرايطى که همه مى‌انديشيدند که موسيقى فنى اجرايى يا عملى است و چيزى براى نوشتن ندارد، انتشار مجله ويژه موسيقى کارى بيهوده بنظر مى‌رسيد.
    طرح نخستين مجله ويژه موسيقى از طرف يک مرجع قدرتمند دولتى و به دست سرگرد ”غلامحسين مين‌باشيان“ نوازنده ويولون و رهبر ارکستر و رئيس اداره موسيقى کشور نوشته شد و جزء مواد بخشنامه مشهور موسيقى کشور به همه ابلاغ گرديد. محور اين بخشنامه روى اصول و قواعد موسيقى غربى بود. به اين ترتيب موسيقى ايرانى رسماً از صحنه‌ها و برنامه‌هاى رسمى دولت حذف و بجاى آن موسيقى کلاسيک اروپايى قرار گرفت. تنها کسى که در اين شرايط دربارهٔ موسيقى ايراني، بطور فعال مطلب مى‌نوشت، ”روح‌الله خالقي“ از برجسته‌ترين شاگردان ”علينقى وزيري“ بود.
    اولين دورهٔ مجله موسيقى مربوط به فروردين و ارديبهشت ۱۳۱۸ ش تا شهريور ۱۳۲۰ ش است. اين دوره به سردبيرى ”صادق هدايت“ انتشار مى‌يافت. در اين مجله، ”پرويز ناتل خانلري“، ”نيما يوسيج“ ، ”عبدالحسين نوشين“ ، ”مسعود فرزاد“ ، ”عبدالباسط مشکين خامه“ ، ”على‌اصغر سروش“ ، ”محمد ضياء هشترودي“ و ”غلامحسين مين‌باشيان“ همکارى داشتند.
    سرپرستى مجله موسيقى را بعد از شهريور ۱۳۲۰ و تغييرات سياسى در کشور، ”خالقي“ به عهده گرفت. سردبير آن ”سيد محمد محيط طباطبايي“ شد و بيشتر حجم اين مجله به موسيقى ايرانى اختصاص يافت.

    پس از پايان يافتن دورهٔ حاکميت گروه ”وزيري“ و ”خالقي“ بر صحنه‌هاى رسمى و دولتى موسيقى کشور، از سال ۱۳۲۵، اين دوره از مجله موسيقى نيز به تعويق و تعطيل افتاد. بنظر مى‌رسد انتشار اين مجله تا حدود سال ۱۳۲۳ ش ادامه داشته و سپس تعطيل شده است.
    در فروردين ۱۳۲۵، ”لطف‌الله مفخم پايان“ با همکارى ”روح‌الله خلاقي“ و کمک‌هاى افراد ديگر، نشريهٔ چنگ را تأسس کرد. چنگ نخستين نشريهٔ موسيقى بود که بى‌نياز از بودجه دولتى منتشر مى‌شد.
    کسانى چون ”منوچهر محمودي“ ، ”استاد موسى معروفي“ ، ”روح‌الله خالقي“ ، ”ابوالحسن صبا“ ، ”مهدى برکشلي“ ، ”حسين صبا“ و ”حسينعلى ملاح“ ، نوشته‌هاى خود را در اين مجله چاپ مى‌کردند. اين نشريه که بصورت فصلنامه بود، بيش از چهار شماره دوام نيافت.
    از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۸ هيچ نشريه‌اى خاص موسيقى انتشار نيافت و موسيقى در وضع بدى قرار داشت. در چنين شرايطي، حدود سال ۱۳۲۸ ش (اوايل شروع دولت دکتر مصدق) دومين دوره مجله موسيقى انتشار يافت. در اين دوره کوتاه حدوداً يکساله، بيشتر مطالب از موسيقى غربى و سهم کمترى به موسيقى ايرانى اختصاص داشت.
    دو سال بعد نشريهٔ ”زنگ“ که ويژهٔ موسيقى بود به همت ”حسينعلى ملاح“ و همسر فرهيخته‌اش ”بدر آفاق وزيري“، با چاپ دستى و تيراژ کم منتشر شد، و تا سيزده شماره ادامه يافت. اولين شمارهٔ آن در فروردين ۱۳۳۱ و آخرين آن مرداد و شهريور همان سال منتشر شد. در هيچيک از آرشيوهاى کشور، حتى يک شماره از آن موجود نيست. در نشريهٔ زنگ، مقالاتى بيشتر تأليف بودند تا ترجمه.
    بيشتر موسيقدان‌هاى آنروز هيچ‌گونه الفتى با قلم و کاغذ و نوشتن و خواندن و حتى ضبط اصوات نداشتند و گنجينهٔ اطلاعات کهن و گرانبهايشان که بطور شفاهى با آنها حمل مى‌شد،ٰ با مرگشان از بين رفت. و اقليت نويسنده بيشتر کم‌نويس يا ديرنويس بودند و مدارک حقيقى از اين رابطه اندک است.

  7. #7
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض دورهٔ دوم (۱۳۵۵-۱۳۳۱)

    نشريهٔ کثيرالانتشار و دائم‌الانتشار ”مجلهٔ موزيک ايران“ در سال ۱۳۳۱ در تهران منتشر شد. اين مجله به مديريت و صاحب امتيازى ”بهمن هيربد“ در خرداد ماه ۱۳۳۱ به چاپ رسيد و بعد از مدتى بعنوان مجله موزيک مشهور شد. در سال‌هاى اوليهٔ انتشار موسيقى ايرانى را محور کار خود قرار داده بود ولى از موسيقى کلاسيک و معرفى موسيقى‌دان‌هاى اروپا نيز مطالب پراکنده‌اى داشت. اين نشريه در زمان خود نشريهٔ پربارى بود و در سطح بالايى قرار داشت.
    در يک دوره چندين ساله تعداد قابل توجهى نت و کلام از بهترين آهنگ‌هاى ايرانى ساخته کسانى چون ”صبا“ ، ”محجوبي“ ، ”خالقي“ ، ”وزيري“ و ... در اين مجله درج شد. همينطور آثارى از ”خالدي“ ، ”وفادار“ ، ”تجويدي“ ، ”بديعي“ ، ”خرم“ ، ”ياحقي“ ، ”نگهبان“ و ... .

    از نويسندگان اين مجله مى‌توان ”ساسان سپنتا“ ، ”داريوش صفوت“ ، ”محمود خوشنام“ ، ”على‌محمد رشيدي“ ، ”فرخ شادان“ ، ”بهرام بيضايي“ ، ”سيروس کرمانج“ ، ”على خاورى‌نژاد“ ، ”حسين دهلوي“ ، ”هرمز فرهت“ ، ”ايرج وامقي“ ، ”اميراشرف آريان‌پور“ و ”پرويز منصوري“ را نام برد.
    سال ۱۳۳۵ دو نشريهٔ مجله موسيقى (ارگان اداره هنرهاى زيباى کشور) و مجلهٔ راديو تهران نيز انتشار يافتند.
    ”روح‌الله خالقي“ ، ”حسينعلى ملاح“ ، ”مهدى برکشلي“ ، ”مهدى فروغ“ ، ”پرويز منصوري“ ، ”زاون هاکوپيان“ ، ”هرمز فرهت“ و ”فرهاد فخرالديني“ و بسيارى ديگر با مجلهٔ موسيقى همکارى داشتند و با مقالات خود اين مجله را پر بار کردند. دورهٔ سوم اين مجله پربارترين دورهٔ نشريهٔ تخصصى موسيقيايى در تاريخ مطبوعات ايران است.
    مجلهٔ راديو تهران، حول محور سياست‌هاى دولت و اشاعهٔ موسيقى روز حرکت مى‌کرد. ”شاه‌حسيني“ ، ”روح‌الله خالقي“ ، ”حسينعلى ملاح“ و بسيارى ديگر در اين نشريه مطالب متنوعى داشتند. همچنين سخنرانى‌هاى بسيارى از بزرگان موسيقى که در راديو انجام شده بود، در اين مجله چاپ مى‌شد. اين مجله از سال‌هاى ۱۳۴۰ و ۱۳۴۱ ديگر چاپ نشد.
    در اين دوران، مجله‌هاى ديگرى از قبيل ”پيام نوين“ ، ”رودکي“ ، ”تماشا“ ، ”هنر و مردم“ و ... گهگاه مطالب پربارى دربارهٔ موسيقى منتشر مى‌کردند. اما هيچيک جاى خالى نشريه‌ٔ ويژهٔ موسيقى را پر نمى‌کرد. اين وضع ادامه داشت تا اين‌که با وقوع انقلاب، انتشار نشريات موسيقى ده سال به تعويق افتاد و دورهٔ ديگرى آغاز شد.

  8. #8
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض بعد از انقلاب اسلامى

    مجله‌هاى مهم موسيقى به دليل وقوع انقلاب به تعطيلى کشانده شدند. تا سال ۱۳۶۰ کسى جرأت پرداختن به موسيقى را نداشت. هجوم برخى ناصر افراطى به مراکز موسيقى و آرشيوهاى وزارت فرهنگ و هنر و هنرستان‌ها و کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان و تخريب آثار فرهنگى و کتاب سوزان و نوار سوزان و شکستن صفحه‌ها، موجب شد بسيارى از آثار ارزشمند از بين برود و به حريم خصوصى موسيقى‌دان‌ها و تعيين و يقين و تعدى صورت گيرد و آنها را دچار يأس و اندوه سازد.
    اين روند ۸ تا ۱۰ سال طول کشيد. پس از حرکت‌هاى مفيدى که نهايتاً به صدور فتواى تاريخى امام در باب موسيقى در زمستان ۶۷ انجاميد و حساب موسيقى‌دانان از مطرب‌ها جدا شد.
    بهرحال در اوايل انقلاب تنها چند حرکت کوچک و پراکنده صورت گرفت و جز اين در زمينهٔ مطبوعات موسيقى حرکت مستمر و جدى صورت نگرفت. پس از صدور فتواى تاريخى امام در زمستان ۱۳۶۷ ش، اولين نشريه رسمى موسيقى در سال‌هاى بعد از انقلاب توسط مرکز سرود و آهنگ‌هاى انقلابى در پاييز ۶۷ منتشر شد و پيش از آن در جشنوارهٔ فجر سال ۶۶ سه شماره آگاهى‌نامهٔ موسيقى توسط اين ارگان چاپ شده بود.
    فصل‌نامهٔ آهنگ در پاييز ۶۷ منتشر شد و سردبيرى آن را ”عباس معروفي“ و ”عبدالحّى شماسّي“ عهده داشتد که هر دو نويسنده بودند و رشتهٔ تخصصى آنها ربطى به موسيقى نداشت. اين مجله از سال ۱۳۷۱ ديگر منتشر نشد.
    در سال ۶۸ چهار شماره بولتن جشنواره فجر تهيه و چاپ شد. در جشنواره‌هاى فجر سال ۱۳۷۱ و ۱۳۷۲ نيز بولتن‌هايى چاپ شد که پخش عام نداشت. در سال ۱۳۷۳ روزنامه همشهرى چندين شماره با را بطور مفصل به موسيقى اختصاص داد و يادگارى ارزشمند در تاريخ معاصر موسيقى بجا نهاد.
    دز همين سال پنج يا شش بولتن با عنوان آواز به مناسبت گردهمايى سراسرى آيينه و آواز در تالار انديشه، انتشار يافت که پخش عام نداشت.
    در سال‌هاى بعد در نبود نشريه موسيقي، نشرياتى چون ”آدينه“ ، ”دنياى سخن“ ، ”فصلنامه هنر“ ، ”کيهان فرهنگي“ ، ”اطلاعات“ ، ”اطلاعات هفتگي“ ، ”تکاپو“ ، ”کلک“ ، ”سوره“ ، ”همشهري“ ، ”ايران“ ، و از همه مهم‌تر ”ادستان“ ، هر يک سهمى در اشاعهٔ موسيقى بطور مکتوب را برعهده داشتند.
    انتشارات مؤسسه فرهنگى و هنرى ”ماهور“ از اين دوران تا بحال سعى داشته، جاى خالى يک نشريه موسيقى را پرکند.
    ”حسين دهلوي“ ، ”حسين عليزاده“ ، ”خسرو جعفرزاده“ ، ”محمد افتخاري“ ، ”على تجويدي“ ، ”ساسان سپنتا“ و ”على محمد رشيدي“ در ”کتاب ماهور“ مقاله داشته‌اند. ”کتاب ماهور“ از سال ۱۳۷۳ ديگر نشر نيافت و از سال ۱۳۷۸، فصلنامهٔ موسيقى ماهور جاى آن را گرفت. اين نشريه در بهترين حد ممکن، با مخاطبان در سطح بالايى ارتباط برقرار کرده است و از نظر کيفيت مطالب و محتوا و آراستگى صفحات، در حد مطلوبى قرار دارد.
    در سال‌هاى ۱۳۷۰ و ۱۳۷۱ نشريهٔ موسيقيايى آوا، توسط ”محمدرضا شجريان“ ، خوانندهٔ نامى معاصر، با نظارت ”م.ج سعيدي“ در آلمان چاپ مى‌شد.
    اولين شمارهٔ ”نامه شيدا“ در سال ۱۳۶۷ در آمريکا منتشر شد. انتشار اولين مجله موسيقى ايرانى در خارج از کشور، کار ”محمدرضا لطفي“ بود. شماره‌هاى بعدى ”نامه شيدا“ در فاصلهٔ بهار ۱۳۶۸ تا تابستان ۱۳۶۹ منتشر شد و ديگر ادامه نيافت. لطفى ادامهٔ کار خويش را با انتشار کتاب سال ”شيدا“ از سر گرفت. اين کتاب چند بار تجديد چاپ شد و جلد سوم آن در سال ۱۳۷۸ بچاپ رسيد.
    در سال ۱۳۷۶، نخستين شمارهٔ فصلنامهٔ ”مقام“، نشريهٔ موسيقيايى متعلق به جوزه هنى سازمان تبليغات اسلامى انتشار يافت.
    آخرين نشريهٔ موسيقى به صاحب امتيازى و سردبيرى ”مهدى ستايشگر“ بنام ”هنر موسيقي“ در سال ۷۷ چاپ و منتشر شد. اين نشريه مخاطبان عام‌تر و بيشترى را مدنظر داشته است. مباحث آن بيشتر به موسيقى ايرانى اختصاص دارد و به موسيقى جهانى نيز نظر دارد. در هر شماره نت يکى از قطعات معروف موسيقى ايرانى چاپ شده است.

  9. #9
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض بخش‌هاى اصلى موسيقى سنتى ايران

    پيش‌ درآمد
    يک قطعهٔ سازى يا ريتمى ثابت و تصنيف شده است که اغلب در آغاز يک دستگاه اجرا مى‌شود.
    درآمد
    قطعه يا گروهى از قطعات در يک مقام يکسان است که توسط آنها دستگاه آغاز مى‌شود. هويت هر دو دستگاه در درآمد آن ظاهر مى‌گردد.
    چهار مضراب
    قطعه‌اى است که به منظور نمايش مهارت تکنواز ساخته مى‌شود. نقش و جاى چهار مضراب اصلاً مشخص نيست و مى‌تواند در آغاز اجرا، قبل از درآمد، بعد از درآمد يا بعد از پيش درآمد اجرا شود.
    ساز و آواز
    خواننده در چارچوب رديف، گوشه‌هاى دستگاه را به همراهى اشعار مناسب و باهم‌نوازى يک ساز، بداهه‌خوانى مى‌کند. همچنين ممکن است در خلال آن با شروع هر گوشه، چهار مضراب‌هاى مناسب نيز نواخته شود.
    تصنيف
    يک آواز ساخته شده با وزن آهسته است. تصانيف کلاسيک روى آثار شعراى بزرگ قديم يا شعراى برجسته معاصر ساخته شده‌اند. گونهٔ ديگرى از نصانيف با اشعار سبک‌تر وجود دارند و گرچه براساس مقام‌هاى موسيقى اصيل ساخته شده‌اند کم‌اعتبارترند. اين سبک مدرن و عاميانه از تصانيف را باعنوان ”ترانه“ معرفى مى‌کنند.
    رنگ
    قطعه‌اى سازى است که به واسطهٔ آن معمولاً اجراى دستگاه به پايان مى‌رسد. واژهٔ رنگ کلاً معرف رقص ايرانى به سبک کلاسيک است.

  10. #10
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض دستگاه‌هاى موسيقى ايرانى

    شور
    ماهور
    سه‌گاه
    نوا
    همایون
    چهارگاه
    راست پنجگاه
    در تاريخ موسيقى ايرانى دو نظام مختلف بچشم مى‌خورد. يکى نظام ادوارى است که در آن همهٔ آهنگ‌ها و بطورکلى موسيقى ايرانى را شامل مجموعه‌هايى بنام ادوار مى‌دانستند و براى آنها قواعد و ساختار ويژه‌اى قائل بودند و ديگرى نظام دستگاهى است که بعد از نظام ادوارى بنيان گرفته و در هفت گروه بنام دستگاه قرار دارد.
    نظام ادوارى ظاهراً تا سدهٔ ۱۳ هجرى (۱۹ ميلادي) استمرار يافته و سپس جاى خود را به نظام دستگاهى داده است. نظام ادوارى نظامى بود علمى و منطقى که زيرساز هنرى استوارى داشت و معلوم نيست چه دليل و انگيزه‌اى موجب تغيير آن شده است. بهترين و کامل‌ترين اثرى که مى‌تواند نظام ادوارى را توجيه و تفسير کند، کتاب‌الادوار صفى‌الدين ارموى است.
    دستگاه ايرانى هم رديف راگاى هندى يا مقام در موسيقى ترکى - عربى است و در غرب به مُد ترجمه مى‌شود؛ اما هيچيک از آنها مفهوم درست يک دستگاه را نمى‌رساند. شرايط زندگى در دوران معاصر، اجراهاى کوتاه‌تر و مختصرتر را اقتضا مى‌کند. و اجراهاى دراز مدتى که در گذشته از خواننده و نوازنده، انتظار مى‌رفت وجود ندارد. لذا دستگاه‌هاى مطوّل قرن نوزده به‌تدريج مختصرتر عرضه مى‌شوند.
    نخستين کتابى که در آن نظام دستگاهى به تصريح ديده مى‌شود، بحورالالحان فرصت شيرازى تأليف محمد نصير حسينى ملقب به فرصته‌الدوله است که در سال ۱۳۳۹ هـ . ق درگذشته است.
    تغيير نظام ادوارى به نظام دستگاهى در موسيقى ايرانى بايد در فاصلهٔ سال‌هاى ۱۲۷۸ تا ۱۳۲۲ يا به‌عبارت ديگر در اواخر سدهٔ سيزدهم تا حدود نيمهٔ سدهٔ چهاردهم هجرى صورت گرفته باشد. اين دوره مطابق است با دوران اخير قاجاريه، ناصرالدين‌شاه تا محمدعلى شاه.
    تکوين يا بينان‌گذارى رديف هفت دستگاه موسيقى ايرانى را به خاندان على‌اکبر فراهانى معروف به خاندان هنر نسبت داده‌اند. از آخرين افراد اين خاندان برادران شهنازى هستند که هر دو از نوازندگان طراز اول تار به‌شمار مى‌رفته‌اند.
    موسيقى سنتى ايران از تعدادى ملودى بنام ”گوشه“ تشکيل شده که هر يک بازگوکنندهٔ حالات خاصى است. گوشه‌ەا بر مبناى همگونى و اشتراک حالات متوالى نت‌هايشان به مجموعه‌‌هايى دسته‌بندى مى‌شوند که به آنها دستگاه مى‌گويند. دستگاه به آوازى مى‌گويند که طرز بستن درجات گام و فواصل جزء آن به گام ديگرى شبيه نباشد.
    هفت دستگاه موسيقى ايرانى عبارتند از: شور - همايون - چهارگاه - سه‌گاه - ماهور - نوا - راست پنجگاه.
    در مورد ترتيب دستگاه‌ها نظرات متفاوتى وجود دارد. اما اگر بخواهيم دستگاه‌ها را از جهت اهميت ان طبقه‌بنديى کنيم، ترتيب زير به‌نظر صحيح مى‌رسد:
    - شور
    - همايون
    - ماهور
    - چهارگاه
    - سه‌گاه
    - راست پنجگاه
    - نوا
    در ميان اين دستگاه‌ها بعضى داراى گوشه‌هاى مفصل و زيادند و لذا اين دستگاه‌ها به بخش‌هاى کوچک‌ترى تقسيم مى‌شوند که آنها را نغمه گويند. گوشه‌ها معمولاً از چند نُت تجاوز نمى‌کنند و داراى تقسيمات جزء نيستند. اگر موسيقى ايران را مملکتى فرض کنيم، دستگاه را به استان، نغمه را شهر و گوشه را به خانه مى‌توان تعبير کرد.
    در ميان دستگاه‌هاى موسيقى ايرانى شور از همه بزرگتر است. مهمترين راه تشخيص دستگاه‌ها و آوازهاى موسيقى ايرانى و لذت بردن از آنها، آموزش طولاني، علمى و حرفه‌اى اين نوع موسيقى است. تمرينات مکرر و اجراهاى گوناگون نيز به اين امر کمک مى‌کند. در اين صورت با شنيدن بخش کوتاهى از هر قطعه نوع دستگاه و يا گوشه آن مشخص خواهد بود.
    همچنين ياد گرفتن ترانه‌ها و تصنيف‌هاى متوالى که در دستگاه و آوازهاى مختلف نوشته شده، راه ديگر تشخيص موسيقى ايرانى است.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •