تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 33

نام تاپيک: نا گفته هایی از بزرگان موسیقی راک

  1. #1
    آخر فروم باز al pacino_masoud's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    پست ها
    1,133

    پيش فرض نا گفته هایی از بزرگان موسیقی راک

    سلام
    همین طور که از اسمش پیداست در این جا توضیحاتی در مورد بزرگان موسیقی راک خواهیم داد

  2. #2
    آخر فروم باز al pacino_masoud's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    پست ها
    1,133

    پيش فرض Marilyn Manson



    شده که بارها وبارها مانسن را مظهر شیطان نامیده اند بدون اینکه به مفهوم اشعارش توجهی بکنند در بعضی جاها مانسن را به بدترین وجه کوبیدند حتی قسمتهایی از آهنگ coma white او را نشان دادند و گفتند این پلیدترین موجود ممکن است در حالی در مصاحبه ای که با مانسن شده بود در جواب اینگونه افراد گفته بودکسانی تحمل اشعار من را ندارند مطمئن باشند که خودشان مشکل دارند !!!! چون هر کس بنابر درونیات خود از هر چیزی تصویری برای خودش مجسم می کند البته این حرف درمورد کسانی درست است که زبان مانسن حالی شوند اما ما که از زبان مانسنفقط کلمه ,,,,, را حالی می شویم ( که این هم ریشه تاریخی دارد و در مورد اینکه چرا ما در هر حرفی یا در هر کاری دنبال قسمت های بدش می رویم مفصلا توضیح می دهم حق داریم از او بد بگوییم .ولی تا به حال شده برای یک بار هم حرف مخالفمان را گوش دهیم ؟؟؟ همه این را قبول داریم که نباید عجولانه قضاوت کنیم اما...

    کاش آن لحظه که در مورد مانسن و شعر هایش و گریم ولباسش یک طرفه قضاوت می کردیدحداقل یک بیت از شعرهایش را هم ترجمه.می کردید تا مردم زودباورما هم می دانستندکه آن طوری هم که شما می گویید نیست به نظر کسانی که حرف های مانسن را حالی میشوند او خیلی آدم خوبی است حداقل دربند شهوت و مسائل مادی نیست . اگر آدممثبتی نباشد حداقل مثل خیلی از آدم هایی که من می بینم آدم منفی وریاکاری نیست برید شعار مانسن که پشت همه تی شرت هایش نوشته شده را بخوانید البته آن هم سواد می خواهد ؟!؟!؟

    ,,,,,,


    یادم هست در یکی از وبلاگ ها در مورد مرلین خواندم که دریکی از مصاحبه هایش گفتهبود که دلیل اینکه من این گونه لباس می پوشم و گریم می کنم تنها نشان دادنباطن پلید انسان ها به ان هاست من اینگونه باطنی را که در زیر لباس های زیبایشان پنهان کرده اند به آنها یادآوری میکنم ...

    (قابل توجه کسانی که از روی ظاهر اشخاص در مورد باطن شان قضاوت می کنند که اتفاقا خیلی هم ادعای موسیقی سنتی و

    شاعران قدیمی و ... را دارند . باید اشعاراین قدیمی ها را آب طلا گرفت . یاد سعدی

    خدا بیامرز به خیر که می گفت:صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار



    اشعار مرلين منسون معمولاً زشت و شرم آور تلقي مي شود و اعتراضات و دادخواهي ها درآن تا حدي به چشم مي خورد كه در بسياري از موارد گروه را از اجراي آن باز مي دارد . در سال 1997 مركز Galgary's Max Bell واقع در كانادا ، مرلين را از اجراي نمايش بيست و پنجم جولاي در كانادا منع نمود . علت اين امر فساد و خشونت وهمچنين استفاده از حيوانات در هنگام اجرا بود .گاهي اوقات مرلين را كشيش كليساي شيطان مي خوانند ، گرچه اين ادعا به هيچ عنوان صحيح نمي باشد ، اما اين لقب توسط موسس اين كليساAnton LaVey به صورت افتخاري به مرلين داده شده است .گرچه كشيش كليسا كسي است كه زندگي خود را وقف دين و موعظه آن به ديگران مي نمايدو مرلين چنين كاري را در طول زندگي خويش انجام نداده است ، اما با اين حال تعدادي از طرفداران مرلين او را كشيش اعظم مرلين منسون ميخوانند .

    در بسياری ازسايت ها و مجلات و ... بيوگرافی هايی را درباره منسن می نويسند كه البته بسياری از آن ها بجز مشتی دروغ چيز ديگری نيست . ولی در اينجا اطلاعاتی واقعی درياره او وجود دارد .

    مرلين منسن متولد 5 جون سال 1969 است . نام واقعی او برين وارنر(Brain Warner) است . او در خانواده ای متوسط در كانتون زندگی می كرد . نكته جالب اينكه او در يك مدرسه مذهبی ( مسيحی) تحصيل می كرد . او در دهه هشتاد برای موسيقی راك نقد می نوشت و همگان در جريان ايراد گرفتن او از آزی آزبورن و كل كل مرلين با او و شكست آزبورن هستند . بگذاريد برايتان به نقل از يك مجله داخلی (ايرانی) بگويم كه در جلسه كل كل اين دو غول موسيقی راك مرلين در جواب سوالی از سوی آزبورن گفت :(كسی كه خودش را برای موسيقی می كشد همان بهتر كه زنده نباشد ) . و باعث شده كه هم اكنوز آزبورن خانه نشين گردد . منسن در سن 18 سالگی به فلوريدا رفت و شروع كرد به نوشتن داستان و شعر و تلاش كرد كه آن ها را منتشر كند . ولی به اين كار ادامه نداد . بعد از آن با شخصی بنام Scott Mitchell ملاقات كرد كه در آن موقع برای گروهی گيتار می زد زندگی هنری منسن از آن زمان آغاز شد .

    منسن نامش را از مخلوط كردن دو نام آورده است . نام كوچك او يعنی مرلين را از نام بازيگر زن معروفی بنام Marilyn Monroe گرفته و نام كوچكش را از يك رهبر مذهبی نچندان معروف بنام Charles Manson گرفته است . او در وقت های آزادش نقاشی می كند و می نويسد. همچنين او دارای يك كلكسيون از اعضای مصنوعی بدن انسان است و به اين كار بسيار علاقه دارد . نام گروه او كه در سال 1990 درست كرد در ابتدا The spooky kids بود ولی بعدها گروه او بی نام گشت و تنها نام مرلين منسن ذكر می شود . خانه او در لوس آنجلس است كه يك بار هم از آن بعنوان استوديو برای ضبط آهنگ هايشان استفاده كردند . اصطلاحی برای طرفداران مرلين وجود دارد : Marilyn Manson look كه منظور از آن چشم منسن است كه در آن لنز قرار داده . به هر حال مرلين اولين آلبوم خود را در سال 94 با نام smells like children ارائه كرد . پس از آن هم آلبوم های زيادی ارائه كرده . او در هر آلبوم سبك اثر را و نوازندگان را تغيير می دهد اساسی .

    منسن خواننده ايست كه در دهه 90 با ظهور ناگهانی خودش روح تازه ای در كالبد در حال زوال موسيقی راك دميد و با صدای سازهايی كه بيشتر به صدای ارواح شبيه بود سبك تازه ای را به دنيای موسيقی معرفی كردند و بعدا اين سبك مورد تقليد گروههای زيادی قرار گرفت .

    منسن يك خواننده ی antichrist است و دارای فلسفه ای منفی باف است(در رابطه با دنيا) كه شايد بی شباهت به فلسفه ی بودا برای رياضت كشيدن و نيچه يا موريس مترلينگ نباشد به هر حال مگر غير از اين است كه اين دنيا فقط دارای نكات منفی و دروغی بزرگ است ؟ به نظر من فلسفه مثبت نگرنسبت به دنيا دروغ است . شايد تنها نكته مثبت اين دنيا مرگ باشد كه به آن خاتمه می بخشد .

    راستی به قدرت خيره كننده اجراهای زنده مرلين منسن توجه كرده ايد ؟ واقعا تسلط خاصی لازم است كه در هنگام اجرا به بداهه كوئی پرداخته قسمت هايی از ترانه هايش را تغيير دهد . واقعا هنجره ای طلايی برای آنچنان اجرايی لازم است .

    درباره شعر های منسن بايد گفت هميشه در بين اين شعرها با غافلگيری مواجه می شويم كه انسان را به تفكر مجبور می كند . همين حالت در ترانه های او كاملا مشهود است .

    آيا غير از اين است كه در دنيايی ديگر كه ما قادر به ديدن آن نيستيم بر اثر هر گناه صورت ما كريه تر می شود ؟ اينچنين صورتی برای منسن نيز بعلت گناهان ناخواسه ايست كه انسان مرتكب گرديده . البته بايد قبول كنيم كه اگر كسی می خواهد حرفش را بزند و صدايش را به گوش همه برساند بايد برای شهرت نيز تلاش كند . بعضی ها برای اينكه انسان های بی حوصله امروزی را تا آخر شو پای تلويزيون بنشانند از رقاصه ها يا زيبايی خود يا چيزهای ديگر استفاده می كنند و ترفند منسن هم چيزيست كه می بينيد ضمن اينكه آرايش صورت منسن در هر شو كاملا وابسته به مضمون آهنگ است و احساس آهنگ را در همان ابتدا و بدون نياز به دقت حتی به شنوندگان غير حرفه ای ميرساند . كه البته بايد به تقليد گروههای ديگر از او نيز اشاره كرد (مانند Slipknot) كه اين امر به خودی خود نشان دهنده موفقيت مرلين در هدفش است.

  3. #3
    آخر فروم باز al pacino_masoud's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    پست ها
    1,133

    پيش فرض Rammstein



    رامشتاين در جهان:
    به هر حال در موسيقي تجاري امروز يک قانون وجود دارد، امريکايي باش؛ يا اگر انگليسي هستي به امريکا مهاجرت کن... حد اقل انگليسي بخوان! ، بنا براين براي يک گروه آلماني و آلماني زبان و آنهم در سبک HeavyMetal قاعدتا نبايد اميدي به جهاني شدن وجود داشته باشد؛ حال آنکه رامشتاين ثابت کرد که ميتواند در سراسر جهان سبک خود را معرفي کند، تور هاي امريکا، استراليا، روسيه و ژاپن و هرينه هاي و قرارداد هاي سنگين با تلوزيونها، وحتي اجراي OST (آهنگ فيلم) دلايلي بر ورود رامشتاين بر عرصه موسيقي تجاري جهان است.

    همه شما شبکه هاي تلوزيوني موسيقي که بزرگترين آنها MTV است را مانند VIVA، Rock Show، V و غيره را ديده ايد، بسياري اينطور فکر ميکنند که مثلا وقتي يک گروه معروف امريکايي مانند متاليکا قرارداد پخش کليپ I Disappeared را با Rock Show بست، صد ها هزار دلار پول دريافت کرد. حال آنکه دقيقا برعکس اين قضيه وجود دارد. در موسيقي تجاري قواعد بسيار جالبي وجود دارد؛که دو نوع کلي دارد: اول "مکانيسم کشف استعداد" تهيه کنندگان براي يافتن کساني که آينده اي در موسيقي دارد، که در اين روش خواننده يا گروه موسيقي بعنوان يک ستاره پولساز مطرح ميشود و به شدت سوژه تبليغاتي ميگردد،تماتمي هزينه هاي تمرينات، صدابرداري و توليد و توزيع را تهيه کنندگان از ابتدا تقبل ميکنند. خود گروه يا خواننده بدون مشغله هاي فکري و مالي تنها به کار خود مي پردازد اما هميشه از کمترين اختيار برخوردار است. Brittney Spears، J-Lo و ... را ميتوان جزو اين گروه به حساب آورد. خوب حتي Satriani، Moore، Hendrix و Elvis تيز به نوعي اينگونه اند زيرا در ابتدا آنها به جنبه تجاري موسيقي اهميت نميدادند، اما از سوي تهيه کنندگان جذب شدند. دومين راه، که بسيار نيز سخت و پر پيچ و خم است و موفقيت در آن شانس بسيار ناچيزي دارد، توليد اولين نمونه کار و راه اندازي گروه موسيقي تنها با تکيه بر خود گروه ميباشد. بارزترين مثال، گروه LinkinPark است. چطور جواناني نسبتا کم سن و سال توانستند با حداقل امکانات، در حالي که وارد مافياي "کشف استعداد ها" ي تهيه کنندگان نشدند، خود را ظرف تنها چند سال جايگاه خود را بعنوان يکي از پرطرفدارترين گروههاي راک جهان تثبيت کنند؟ البته نبايد عدم موفقيت ده ها هزار گروه موسيقي را که در سراسر جهان وجود دارند را نيز ناديده گرفت. برگ برنده LinkinPark سبک نوي آنهاست که نشاندهنده خلاقيت آنها در استفاده از پيش پا افتاده ترين امکانات توليد نيمه حرفه اي و حتي خانگي ( کامپيوتر و سيستم ضبط ديجيتال) در ابتداي تشکيل گروه بود. پس از توليد چند Demo که سالها وقت LP جوان را گرفت، شرکت Warner کليه هزينه هاي توزيع را بعهده گرفت. توجه کنيد: توزيع، نه توليد. اين نوعي شراکت است و نه استخدام. يکي از مهمترين راههاي تبليغ، پخش کليپ از شبکه هاي تلوزيوني است، بد نيست گفته شود که ساخت يک کليپ متوسط، حداقل صد هزار تا نيم ميليون دلار هزينه دارد، و قراردادهاي پخش نيز گاه به چندين براير اين مقدار ميرسد. آيا ميتوان از LP توقع داشت که با پول تو جيبي اعزايش با MTV قرارداد ببندد؟ البته که نه. Warner اينگونه هزينه ها را تقبل کرده، به اضافه تکثير و توزيع و اجراي تور و کنسرت. آنگاه بر طبق قرارداد عوايد را با LP تقسيم ميکند.Metallica، SOAD، Evanescence هم تا حدودي معروفيتشان را با سختي بسيار بدست آوردند. تا به امروز گروهي بوجود نيامده که کلا و کاملا مستقل باشد. تجارت موسيقي جهاني، قواعد خود را دارد.

    (به دليل آنکه تنوع رعايت شود، در مثالها هيچگونه دسته بندي وجود ندارد / نويسنده)

    اما اوضاع براي رامشتاين فرق داشت و همه چيز به ضرر آنها بود. يک راه اين بود که انگليسي بخوانند، آنهم درباره جنگ و محيط زيست و عشق و ... ، هنر آهنگسازي را مد نظر قرار دهند و شايد هم به امريکا بروند. اما اين روش را مدتها پيش بسياري (مانند Modern Talking و Scorpions ) رفته بودند. از اين گذشته جمعي که رپچارد به راه انداخته بود اينگونه معني خود را از دست ميداد. اما شايد همين ميتوانست برگ برنده اي باشد. خود من، يکي از مهمترين دلايل اينکه طرفدار رامشتاين هستم، اينست که از انگليسي خسته شده ام. نظر سنجي Jeremy Williams نيز مويد همين نکته بود که بسياري مثل من فکر ميکنند. رامشتاين در رده بندي موسيقي تجاري جزو گروه دوم است.



    درباره گروه:

    نام: Rammstein
    بمعني Ramming Stone در انگليسي، آنرا مي توان به دو گونه تعبير کرد: سنگ نابود کننده يا نابود کننده سنگ...
    ژانر: Rhythm-Based Metal/Heavy-Metal/Instrumental
    زبان و مليت: Deutsch (آلماني)
    Last edited by al pacino_masoud; 22-02-2007 at 18:57.

  4. #4
    آخر فروم باز al pacino_masoud's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    پست ها
    1,133

    پيش فرض

    اگه خوشتون اومده بگین تا بزارم

  5. #5
    پروفشنال mansor_1381's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    Between lives
    پست ها
    822

    پيش فرض

    دستت درد نكنه اطلاعات خوبي بود من هميشه شك داشتم Marilyn Manson شيطان پرسته يا نه

  6. #6
    داره خودمونی میشه D@MUN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    166

    پيش فرض

    بازم بزار یییییییییییییییی

  7. #7
    آخر فروم باز AliROCK's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    طهران
    پست ها
    2,382

    پيش فرض

    شما هر چی از راک و متال بگی هم کم گفتی
    بگو ای عزیزه دل

  8. #8
    پروفشنال mansor_1381's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    Between lives
    پست ها
    822

    پيش فرض تفاوت و شباهت در دیدگاه مولانا و مریلین منسون

    شاید کمی ناملموس باشد که بخواهیم دو دیدگاهی را که در نگاه اول هیچ برخوردی با یکدیگر ندارند مقایسه کنیم. مولانا که قرن ها پیش از جمع واعظان و خطابه خوانان به جمع عرفا و عاشقان الهی پیوست و منسون که سال های اخیر داعیه ضد مسیحیت دارد و خدایان را انکار می کند. اگر دقیق تر به موضوع نگاه کنیم ، قیام علیه ساختارهای تثبیت شدهء اجتماعی و الگوهای پذیرفته شدهء زندگی ، شاید نقطهء مشترکی در دیدگاه این دو تن باشد.
    مولانا در عصری زندگی می کند که قوانین سخت و پیچیدهء مذهبی رنگ از روی مردم برده است و از خداوند غولی بزرگ ساخته است که می تواند برای ترساندن کودکان از آن بهره جست. وارد کردن یک بند انگشت به مقعد ، تا بلند شدن موی صورت بیش از یک مشت به این آفریدگار ترسناک مرتبط است و برایش قانون وعظ کرده. در این میان مولانا دستی بر این فلسفه عمیق می کشد و گرد و غباری چندین ساله را از روی آن پاک می کند. از خدایی حرف می زند که سراسر مهر است و عشق. مولانا از دین نمی گوید تا دین انسان را بسازد. مولانا انسان را با ذات انسان می سازد. "تو را من جز به سوی تو نخوانم".مولانا از زندگی و انسانی حرف می زند که سراسر خوبی است و زیبایی ، انسانی که ناتوانی های مادی نمی تواند ذره ای در احوال او تغییر ایجاد کند زیرا که او به نیروی عظیم قلبی و فکری بیمه شده است. نیرویی که می توان آن را عشق ، کمال و یا خدا نامید. در نگاه مولانا ، خدا نه جلادی برای گردن زدن گناهکاران ، بلکه مونسی برای انسان تنها ، درمانده و خسته است. خدای مولانا در ظرف زمان نمی گنجد و تاریخ مصرفی برای آن متصور نیست. انسان کامل در نظر او ، سراسر خیر و خوبی است و به طبع آن جهانی که از رفتار انسان ها متاثر است سراسر لطف و رحمت است. در دیدگاه مولانا شاید بهشت همین دنیا باشد.
    اما منسون در عصری است که خبری از سلطه و قوانین دست و پا گیر مذهبی نیست. از دین تنها انبوهی خرافه ، تعدادی کتاب گرد و غبار گرفته ، و کارناوال هایی پوشالی همچون مسابقات فوتبال مانده است. در روزگار او نه خبری از خدای فرمان و مجازات است نه خبری از خدای عشق و محبت. ولی اینگونه نیست که خدایی نباشد. برعکس خدا در روزگار ما بسیار زیاد شده است. خدایگان و الهه های ثروت ، قدرت ، شهرت و ... در عصر ما فرمان می دهند ، مجازات می کنند و گاهی نیز تشویق می کنند. در این دوران که انسان در سراشیبی شاید غیر قابل بازگشتی افتاده است ، منسون نه "چه بودیم" و نه "چه باید باشیم" که "چه خواهیم شد" را به ما نشان می دهد. اینگونه است که او خود را مقابل تمام خدایان (Against All Gods) می خواند. سیمایش را به بدترین شکل می آراید و از زشت ترین سیمای بشری می خواند. در شعر منسون روزنه ای به بیرون وجود ندارد(عکس مولانا که سراسر امید است و شور) و سراسر سیاهی ، پلیدی و زشتی است. منسون به واقع آن روی سکهء زندگی را نشان می دهد. رویی که انسان امروز به سرعت به سمت آن حرکت می کند و شاید اگر این نقاب زیبا از چهره انسان ها برداشته شود همگی شبیه به منسون خواهند شد. خداوند در شعر منسون به مادی ترین شکل خود به تصویر کشیده می شود تا جایی که از درخت بالا می رود و سوار بر خودروی مشکی خود به جمع ما می آید و ما را در اعمالمان همراهی می کند. شاید طعنه ای به تفکرات بچه گانه انسان عصر حاضر که خدا را در فرمول های ریاضی و قوانین فیزیکی جستجو می کند. در دیدگاه منسون شاید دوزخ همین دنیا باشد.
    در کل می توان این گونه گفت که سیر زندگانی بشریت همچون یویو ، بسیار معلق و سست است. گاهی در اوج به تعبیر مولانا و گاهی در کف به تعبیر منسون. شاید همگی دوست داشته باشیم بانگ شادی سر دهیم که مولانا راست می گوید ، ولی واقعیت این است که این روی سکه ، جهانی است که منسون تصویری نزدیک به واقعیتی از آن در ذهن دارد.

    منبع : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  9. #9
    آخر فروم باز L O V A B's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Dallas, TX
    پست ها
    2,089

    پيش فرض

    ممنون راجع به System Of A Down هم هرچی می دونی بذاز.

  10. #10
    داره خودمونی میشه D@MUN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    166

    پيش فرض

    این منسون عجب آدمی بوده ما نمیدونستیم !

صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •