تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 9 از 12 اولاول ... 56789101112 آخرآخر
نمايش نتايج 81 به 90 از 116

نام تاپيک: مطالب روانشناسی

  1. #81
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض


    چه زمان هایی نباید ازدواج کرد؟

    درست همانطور که نشانه‌هایی برای آمادگی شما برای ازدواج وجود دارد، نشانه‌هایی هم هست که می‌گوید آمادگی ازدواج ندارید. تعداد قابل‌توجهی از افراد هستند که وقتی به عقب و ازدواجشان نگاه می‌کنند، می‌فهمند که آماده نبودن آنها برای ازدواج در آن زمان علت طلاق و جدایی‌شان بوده است.


    برای اینکه مرتکب این اشتباهات نشوید، قبل از ازدواج حتماً به انگیزه‌هایتان خوب فکر کنید. اگر خود را جزء یکی از دسته‌های زیر می‌بینید، خودداری از ازدواج در این شرایط به نفعتان است. درعوض، به توصیه‌هایی که بعنوان جایگزین معرفی شده‌اند عمل کنید. اگر برای دلایل غیرمنطقی زیر ازدواج را انتخاب می‌کنید، باید متوجه ریسکی که می‌خواهید بکنید باشید:


    • برای فرار از وضعیت ناراحت‌کننده خانه: به جای آن می‌توانید به دانشگاهی خارج از شهر خود بروید. روی این تمرکز کنید که فردی مستقل و سالم بار بیایید تا بتوانید شاد و سالم زندگی کنید. هرچقدر محیط خانه‌تان بدتر باشد، باید بیشتر برای جلوگیری از اشتباهی که والدینتان کردند تلاش کنید.


    • وقتی خیلی جوان یا نابالغ هستید: سعی کنید از جوانی‌تان لذت ببرید و ازدواج را تا زمانیکه به بلوغ فکری کامل رسیده‌اید به تعویق بیندازید.


    • وقتی به اندازه کافی تجربه ارتباط با جنس مخالف ندارید: سعی کنید با جنس مخالف خود ارتباط سالم بگیرید تا تجربه لازم را به دست آورید. ببینید از یک رابطه چه می‌خواهید و فرق یک شریک زندگی سازگار و هماهنگ با خودتان و افراد ناسالم یا کسانی که سازگاری با شخصیت شما ندارند را بشناسید.


    • وقتی تازه فارغ‌التحصیل شده‌اید و هیچوقت بعنوان یک مجرد زندگی مستقلی را تجربه نکرده‌اید، هیچ کار یا طریق امرارمعاشی ندارید، از تنها بودن می‌ترسید یا طرفتان قرار است مدتی طولانی شما را ترک کند: درستان را تمام کنید و تجربه کاری مرتبط با رشته‌تان را آغاز کنید. کاری پیدا کنید که قدرت حمایت از خودتان و خانواده‌تان را تامین کند. زندگی مستقلی را آغاز کنید و سعی کنید هزینه‌های مربوط به خودتان را تقبل کنید، پول پس‌انداز کنید و مستقل شوید. یاد بگیرید چطور تنها زندگی کنید و یک مجرد شاد باشید.


    • برای برانگیختن حس حسادت فردی دیگر: برای اینکه بلوغ احساسی بیشتری پیدا کنید کتاب‌های بیشتری بخوانید یا نزد مشاور بروید. تا زمانیکه به این بلوغ فکری و احساسی نرسیده‌اید با هیچکس ازدواج نکنید. باید رفتارها و مهارت‌های سازگاری افراد بزرگسال را کسب کنید تا وقتی آسیب دیدید، بتوانید به آنها تکیه کنید.


    • برای بالا بردن اعتمادبه‌نفستان: برای این منظور بهتر است نزد مشاور متخصص بروید. اعتمادبه‌نفس پایینتان را با افکار مثبت و باارزش جایگزین کنید. تازمانیکه اعتمادبه‌نفس لازم را پیدا نکردید و با خودتان راحت نبودید، ازدواج نکنید. دقت کنید که کسی را انتخاب کنید که با شما سازگاری شخصیتی داشته باشد.


    • چون بقیه ازدواج می‌کنند: برای اینکه بلوغ احساسی بیشتری پیدا کنید، نزد روانشناس بروید و مطالعه کنید. هرازگاهی با افراد مختلفی ایجاد ارتباط کنید اما تازمانیکه بلوغ کافی پیدا نکرده‌اید با کسی ازدواج نکنید.


    • وقتی رابطه‌تان چیزی که می‌خواهید نیست یا فقط تفریحی است اما سنتان روزبه‌روز بالاتر می‌رود و می‌ترسید کس دیگری را پیدا نکنید: درمورد سابقه رابطه‌تان با یک روانشناس صحبت کنید و ببینید سازگاری شخصیتی شما و طرفتان در چه حدی است. تازمانیکه مطمئن نشده‌اید که با هم سازگاری دارید و می‌توانید زندگی شادی کنار هم داشته باشید، دست به ازدواج نزنید. اگر کسی که الان در زندگیتان است تطابق چندانی با شما ندارد، سعی کنید با افراد دیگری آشنا شوید که با شما سازگارتر هستند.


    • وقتی به اندازه کافی با هم وقت نگذرانده‌اید تا بفهمید سازگاری دارید یا خیر: اگر طرفتان آنقدر مشغله دارد که نمی‌تواند شما را به اولویت زندگی خود تبدیل کند، درمورد فکرتان با او صحبت کنید ببینید می‌توانید با هم به نتیجه‌ای برسید که برای هر دو شما رضایت‌بخش باشد یا خیر.


    • اگر اخیراً با فردی آشنا شده‌اید، آرام باشید و برای شناخت همدیگر وقت بگذارید: اگر طرفتان از شما دور است و اکثر ارتباط شما از طریق دنیای مجازی و دیدارهای گاه‌گاه بوده است، تازمانیکه از نزدیک با هم بیشتر وقت نگذرانده‌اید و همدیگر را نشناخته‌اید تصمیم به ازدواج نگیرید.


    • اگر از پایان یافتن رابطه‌قبلی یکی از شما مدت کوتاهی گذشته است: سعی کنید از شروع این رابطه جدید لذت ببرید اما درک کنید که ممکن است روزی این رابطه تمام شود. ممکن است طرفتان با فرد قبلی که در زندگی‌اش بوده است آشتی کند یا متوجه شوید با هم سازگاری ندارید، پس عجله نکنید.


    • وقتی یکی از شما از یک مشکل شخصی یا روانی جدی رنج می‌برد: برای حل اینگونه مشکلات نزد رواشناس بروید. اگر این طرفتان است که مشکل دارد، از او دعوت کنید که با شما پیش مشاور ازدواج بیاید. به قضاوت مشاور درمورد اینکه می‌توانید با هم ادامه دهید یا نه اعتماد کنید. اگر طرفتان اعتیاد دارد، علاقه‌ای به دنبال کردن درمان ندارد، با کمک مشاور به آن رابطه پایان دهید.


    • وقتی یکی از شما یا هر دوتان مرتکب آزار جسمی، جنسی یا کودک‌آزاری شده است: این رابطه قدرت بسیار کمی دارد. اگر فرد آزاررسان خودتان بوده‌اید، نیاز به درمان فوری توسط متخصص دارید. فوراً اقدام کنید و اجازه بدهید که مشاور متخصص با شما صحبت کند. اگر فرد آزاردیده شما بوده‌اید، شما هم نیاز دارید که پیش روانشناس بروید. تازمانیکه بتوانید از رابطه آزاردهنده خود به طور کامل بیرون بیایید و آن را فراموش کنید، درمان‌هایتان را ادامه دهید.


    مردمان/منبع


  2. 4 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #82
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    ۱۲ دلیل رد شدنتان توسط خانم‌ها

    بالاخره جراتش را پیدا کردید و یک دختر را بیرون دعوت کردید، اما او ردتان کرد. برای همه ما در نقطه‌ای از زندگی‌مان این اتفاق افتاده است و دلایل مختلفی برای آن وجود دارد. رد شدن اصلاً چیز جالبی نیست، مخصوصاً وقتی جرات لازم برای حرف زدن با دختری را بعد از مدت زمانی طولانی پیدا کرده باشید.


    باوجود تغییراتی که در جامعه مدرن پیش آمده است، اما هنوز هم این مردها هستند که معمولاً اولین قدم را برمی‌دارند. در زیر به چند دلیل اصلی که خانم‌ها بخاطر آن مردی را رد می‌کنند اشاره می‌کنیم و راه‌هایی هم برای جلوگیری از آن توصیه می‌کنیم.


    این ۱۲ دلیل هیچ ترتیب خاصی ندارند اما باید به همه آنها توجه داشته باشید:


    ۱: ظاهر بد


    در جامعه مدرن امروزی که همه توجه بیشتری به ظاهر خود دارند، نظافت خوب اهمیت زیادی دارد. این مسئله نقش مهمی در تصمیم‌گیری خانم‌ها در قبول دعوت یک مرد دارد.


    اولین تاثیرات با ظاهر شروع می‌شود، پس مطمئن شوید که نظافتتان در بهترین و کامل‌ترین وضعیت باشد. تمیز بودن دندان‌ها اهمیت زیادی دارد و نشانه مسلم این است که شما به خودتان می‌رسید.


    اگر سیگاری هستید یا زیاد قهوه می‌خورید، برای برداشتن لکه‌های روی دندان‌هایتان و سفید و تمیز نگه داشتن آنها تلاش کنید. بدبو بودن نفستان هم می‌تواند یک نشانه خیلی بد برای خانم‌ها باشد. حتماً از خوشبو‌کننده‌های نعناعی استفاده کنید. موهایتان هم خیلی مهم است و برای اینکه پاسخ «نه» نشنوید حتماً آن را مرتب و زیبا نگه دارید.


    مدل‌موی هرکس متفاوت است و کاملاً به خودتان بستگی دارد که چطور آن را آرایش کنید اما حتماً دقت کنید که موهایتان کاملاً تمیز باشد. از همه اینها مهمتر این است که کاملاً بدنی تمیز و خوشبو داشته باشید. هیچکس دوست ندارد با مردی بیرون برود که بوی بدنی آزاردهنده دارد. اگر زیاد عرق می‌کنید، حتماً قبل از بیرون رفتن دوش بگیرید یا حمام کنید و از عطر و ادوکلن استفاده کنید.


    لباس‌هایتان هم خیلی مهم است. این به آن معنا نیست که حتماً باید کت و شلوار تنتان کنید و کراوات بزنید. نه، فقط کافی است خوش‌لباس و مرتب باشید. لباس‌های کهنه یا کثیف باعث می‌شود نامرتب به نظر برسید. هرچه که بپوشید، پیراهن و شلوار یا تی‌شرت و شلوار جین، دقت کنید که تمیز باشند، روی مد باشند، پارگی نداشته باشند و مناسب آن محل باشند.


    ۲: نومیدی زیاد


    خانم‌ها می‌توانند نومیدی شما را از کیلومترها تشخیص دهند. نومیدی اعتماد به نفس شما را می‌گیرد و می‌تواند موجب اضطراب و استرس زیاد شود. این در نظر خانم یک نقطه منفی است و به یک «نه» محکم می‌انجامد. زمان‌هایی هست که این نومیدی می‌تواند خود را نشان دهد، بنابراین باید قبل از اینکه اتفاق بیفتد آن را تشخیص دهید و از آن جلوگیری کنید.


    بعد از برهم خوردن یک رابطه افراد معمولاً دچار این حس نومیدی می‌شوند و مدام در حال ارزیابی این هستند که کجای آن رابطه اشتباه بوده است و دوست دارند زودتر زنی وارد زندگی آنها شود.


    وقتی در چنین وضعیت ذهنی باشید و با این حالت به زنی نزدیک شوید، آن زن متوجه قضیه خواهد شد. سعی کنید با این افکار و احساسات کنار بیایید و قبل از اقدام برای شروع یک رابطه جدید، با نومیدی ناشی از شکست رابطه قبلی‌تان مقابله کنید.


    ۳: فقدان حس جاه‌طلبی و چشم‌انداز شغلی


    در نظر خانم‌ها فقدان جاه‌طلبی در آقایون یک امتیاز منفی است. خانم‌ها مردهایی را دوست دارند که جهتی مشخص در زندگی داشته باشند. اگر هنوز در خانه نشسته‌اید و مشغول بازی‌های کامپیوتری هستید و نمی‌دانید می‌خواهید با زندگی‌تان چه کنید، مطمئن باشید که جواب «نه» می‌شنوید. زن‌ها توانایی مردان برای برقراری رابطه و مناسب بودن آنها را برحسب اینکه بعنوان یک شخص که هستند، می‌سنجند. هیچکس‌ نمی‌گوید باید در سطح بیل‌گیتس باشید اما لازم است که بدانید که می‌خواهید با زندگی‌تان چه بکنید، مخصوصاً اگر دهه ۲۰ سالگی را به پایان رسانده و در اوایل دهه ۳۰ خود باشید.


    داشتن چشم انداز شغلی خوب هم برای خانم‌ها خیلی مهم است زیرا به آنها نشان می‌دهد که می‌توانید از عهده حمایت مالی آنها برآیید یا خیر. نکته مهم اینکه خانم‌ها مردهایی را ترجیح می‌دهند که استقلال مالی داشته باشند نه کسانیکه هنوز به خانواده و دیگران متکی هستند. زن‌ها هیچوقت مردی که خیلی پولدار باشد را رد نمی‌کنند اما دقیقاً برای متضاد آن همین کار را انجام می‌دهند.


    زن‌ها هم درست مثل مردان به آینده نگاه دارند، حتی اگر برای لحظه‌ای کوتاه باشد، و برای این منظور باید توانایی مالی پشتیبانی مالی آنها را داشته باشید. بااینکه در زندگی مدرن زنان هم به دنبال استقلال مالی خود هستند اما مطمئناً نمی‌خواهند مجبور باشند همه هزینه‌ها را خودشان به تنهایی متقبل شوند. راه‌حل این است که اگر نمی‌خواهید ردتان کنند، دست به کار شوید و کمی به زندگی کاری خود سروسامان دهید.


    ۴: خسته‌کننده بودن


    تصمیم گرفته‌اید که نظرش را جلب کرده و سر صحبت را با او باز کنید. زن‌ها معمولاً به مردهایی که خسته‌کننده هستند و هیچ حرفی برای زدن ندارند روی خوش نشان نمی‌دهند. اگر طبیعتاً خجالتی و درون‌گرا هستید، بنابراین باید قبل از نزدیک شدن به یک زن، حرف‌هایتان را آماده کنید. حرف زدن درمورد موضوعی که او هیچ علاقه‌ای به آن ندارد یا خسته‌کننده به نظر می‌رسد مطمئناً با یک پاسخ «نه» محکم مواجه خواهد شد. بعد از معرفی، شاید بد نباشد کمی درمورد علایقش از او سوال کنید.


    اگر واقعاً نمی‌دانید درمورد چه باید صحبت کنید، یکی از موضوعاتی که خودش دوست دارد را انتخاب کنید. توانایی حفظ مکالمه فراتر از پاسخ‌های بله و خیر نشانه هوش مرد و مهمتر از این اجتماعی بودن اوست. اینکه چه بگویید به خودتان بستگی دارد. صحبت‌های کلیشه‌ای شاید خیلی جذاب نباشد اما برای شکستن یخ بین شما می‌تواند خوب باشد.


    ۵: غیرمستقیم حرف زدن


    شاید، ممکن است، یا می‌تواند اینطور باشد، همه کلماتی هستند که نباید برای درخواست دوستی یک زن از دهانتان خارج شود. زن‌ها از مردانی خوششان می‌آید که درمورد خواسته‌هایشان رک و راست هستند. البته بین رک بودن و پررو بودن تفاوت زیادی هست که شما باید بتوانید تعادلی بین این دو پیدا کنید. بهترین راه این است که به طور عینی به او نزدیک شوید.


    از خودتان بپرسید آیا خیلی قوی جلو رفتم؟ سعی کنید درخواستتان کوتاه و دقیق باشد و بعد منتظر پاسخ بمانید. وقتی می‌خواهید سوالی از آنها بپرسید یا منتظر پاسخ هستید، مستقیم به آنها نگاه کنید، نه پایین روی کفش‌هایتان. این باعث می‌شود خانم‌ها فکر کنند اعتمادبه‌نفس لازم را ندارید.


    ۶: تحت‌فشار گذاشتن


    اعتماد‌به‌نفس داشتن با تحت‌فشار گذاشتن خیلی فرق دارد. گذاشتن پایتان آنطرف خط می‌تواند منجر به شنیدن پاسخ منفی شود. خانم‌ها برحسب تجربیات قبلی‌شان متفاوت هستند و استفاده از رویکرد قبلی برای یک فرد جدید می‌تواند منجر به شکست شود. بعد از نزدیک شدن به یک زن، دو نکته هست که می‌تواند باعث شود تحمیل‌کننده به نظر برسید و شانستان را از دست بدهید. اگر طی صحبتتان در یک رستواران یا هر مکان عمومی دیگر، ترجیح داد از پیش شما رفته و به دوستانش ملحق شود، بگذارید برود. مجبور کردن او به ماندن پیش شما می‌تواند پاسخ منفی او را به دنبال داشته باشد.


    اینکه او می‌خواهد برود نشانه این نیست که شکست خورده‌اید. اگر گفتگوی خوبی با او داشته‌اید و او را علاقه‌مند دیده‌اید، مطمئناً برمی‌گردد و دوباره همدیگر را خواهید دید. نکته دیگر مربوط به انتهای گفتگویتان است. اینکه درمورد ملاقات بعدی یا ردوبدل کردن روش‌های تماسی حرف بزنید خیلی مهم است اما دقت کنید که اگر پاسخ منفی داد زیاد اصرار نکنید. سکوت می‌تواند روش خوبی باشد، صبر کنید تا پاسخ بدهد و بعد اگر پاسخ موردنظرتان را دریافت نکردید، یک سوال متفاوت بپرسید.


    ۷: زبان بدن ضعیف


    زبان بدن مثبت سلاحی سرد در جنگ‌افزار شماست که اگر درست استفاده شود می‌تواند نتایج مثبتی به دنبال داشته باشد. دقت کنید که همیشه درست و صاف بایستید، قوز کردن یا تکان دادن پاها نشانه نداشتن اعتمادبه‌نفس است. اگر در جایی شلوغ هستید، حتماً بلند و شمرده صحبت کنید. هیچکس دوست ندارد با مردی صحبت کند که مجبور باشد هر حرفش را بخواهد تکرار کند.


    وقتی با او حرف می‌زنید مستقیم به او نگاه کنید. این نشان می‌دهد که به آن گفتگو و حرف‌هایی که می‌زند علاقه‌مند هستید. اگر چشم‌هایتان دور اتاق بچرخد نشانه این است که حوصله‌تان سر رفته است. اگر پایین را نگاه کنید نشانه این است که کم‌رو هستید و اعتمادبه‌نفس ندارید و هر دو اینها اصلاً موردعلاقه خانم‌ها نیست.


    ۸: ریلکس باشید و لذت ببرید


    بهترین مکالمات آنهایی هستند که مفرح‌اند و راحت جلو می‌روند. شوخ طبع بودن و اینکه خودتان باشید را یادتان نرود. خانم‌ها اغلب می‌توانند حدس بزنند که چه زمان مردها دو رو هستند. لازم نیست در کل گفتگو نقش یک کمدین را بازی کنید اما اینکه خودتان باشید و آرام و ریلکس، کار را برای هر دو شما راحت‌تر می‌کند.


    ۹: عادت‌های آزاردهنده


    تشخیص عادت‌های آزاردهنده کار سختی است اما می‌تواند یک دلیل قاطع برای رد شدن شما باشد. عادت‌های بد و آزاردهنده متداول از جوک‌های زننده می‌تواند باشد تا پاک کردن بینی‌تان. تشخیص این عادت‌ها کار سختی است چون معمولاً خودتان متوجه انجام آن نیستید. بهترین راه اینکه بفهمید عادت‌های بدتان موجب خراب شدن شانس‌تان در برخورد با خانم‌ها می‌شود یا نه، این است که از دوستانتان بپرسید. دوستان ما همه عادت‌های بد ما را می‌بینند و متوجه می‌شوند اما چون دوستمان هستند ممکن است نگویند. باید بفهمید عادت‌های بدتان چه هستند و بعد سعی کنید از شر آنها خلاص شوید.


    ۱۰: پُرحرفی


    تا اینجا فهمیدیم که داشتن اعتماد به نفس و خودتان بودن در برخورد با خانم‌ها خیلی خوب است اما ممکن است زیادی پیش روید. خیلی مهم است که صادق باشید و افکارتان را به زبان بیاورید اما اینکه هر چه که در ذهنتان می‌گذرد را به او بگویید اصلاً عاقلانه نیست. همه ما افکاری درون ذهنمان دارید که بهتر است برای خودمان نگه داریم. به همین دلیل است که از قدیم گفته‌اند قبل از حرف زدن همیشه فکر کنید.


    ۱۱: زمان‌بندی بد


    اگر زنی که می‌خواهید به او نزدیک شوید را می‌شناسید، مثلاً همکارتان است، باید بیشتر مراقب زمان‌بندی باشید. نزدیک شدن به زنانی که به تازگی با نامزد قبلی خود به هم زده‌اند فکر خوبی نیست. این بر هم خوردن رابطه می‌تواند بسیار دردناک باشد و باعث شود آمادگی روحی و روانی لازم را نداشته باشند. در چنین موقعیتی بهتر است بگذارید کمی زمان بگذرد تا به حالت عادی زندگی خود برگردد.


    ۱۲: …


    زمان‌هایی هست که به این دلیل دست رد به سینه‌تان می‌زنند که فقط شبیه و مناسب آنها نیستید. برای هر زنی یکسری ویژگی‌های ظاهری و شخصیتی در مردها جذاب است. اگر شما آن ویژگی‌ها را نداشته باشید، احتمال اینکه از طرف او رد شوید بسیار زیاد است. اما گاهی‌اوقات یک تیپ ظاهری یا شخصیتی خاصی نیست که برایشان مهمتر باشد. که در چنین شرایطی مشکلات دیگر باعث شنیدن پاسخ منفی خواهد بود. در شرایطی که شما یک مرد بلوند با قد ۱۷۰ هستید و مرد جذاب از نظر آن زن یک مرد مشکی با قد ۱۹۰ است، هیچ کاری از دست شما برنمی‌آید. می‌توانید با متناسب و آراسته نگه داشتن خودتان، شانس‌تان را بالا ببرید اما گاهی‌اوقات این کافی نیست.


  4. 2 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #83
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    5 سوال مهم که هر روز باید از خودتان بپرسید

    سعی کنید این سوالات را در انتهای هر روز از خودتان بپرسید. اینکار به شما کمک می‌کند فردی بهتر و موفق‌تر شوید.

    1. بهترین اتفاقی که امروز برایم افتاد چه بود؟

    چه اتفاقی باعث شد احساس غرور، شادی، یا قدرشناسی کنید؟ آیا امروز حتی برای لحظه‌ای احساس لذت و موفقیت کردید؟

    برای لحظه‌ای دوباره آن احساس را در خودتان زنده کنید. ما لحظات اینچنینی بیشتری در زندگیمان نیاز داریم، به همین خاطر بهتر است که به چیزهای مثبت فکر کنیم. خیلی وقت‌ها اتفاقات خوب را نادیده می‌گیریم. اما نباید اینطور باشد، باید از آنها نهایت لذت را برده و قدردانشان باشیم. این سوال کمک می‌کند، مثبت، شاد و قدرشناس باشیم.

    2. چه کاری را می‌توانستم بهتر انجام دهم؟

    از تجربیات امروزتان چه درسی می‌توانید بگیرید؟ چه اشتباهی مرتکب شدید که باید در آینده از آن جلوگیری کنید؟ چطور می‌توانستید یک موقعیت گفتگو را بهتر انجام دهید؟ به راه‌هایی فکر کنید که این مسئله را در آینده بهبود بخشید.

    3. مهمترین کاری که فردا باید انجام دهم چیست؟

    کدام کار است که به تنهایی اهمیت زیادی دارد و تفاوت زیادی در روز من ایجاد خواهد کرد؟ اگر برنامه روزانه دارید، مطمئناً این کار باید در آن نوشته شده باشد--و احتمالاً در راس آن لیست. به این فکر کنید که چطور اول صبح آن کار را به اتمام برسانید. این سوال کمکتان می‌کند روی کارهای مهم روزانه خود متمرکز شوید.

    4. چه کار جدیدی را فردا می‌توانم امتحان کنم؟

    زندگی سفری اکتشافی است. در هر سنی هم که باشیم، باید هر روز یک کار جدید را امتحان کنیم. فردا چه تجربه جدیدی می‌توانید داشته باشید؟

    5. مهمترین فردی که در زندگی من وجود دارد کیست و چه کاری برای او انجام می‌دهم؟

    روی کسی که دوست دارید—همسرتان، فرزندتان، والدین یا هر کس دیگر—متمرکز شوید. آیا به آنها گفته‌اید یا نشان داده‌اید که چقدر برایتان اهمیت دارند؟ فردا چه کاری می‌توانید برای کمک کردن، شاد کردن و یا غافلگیر کردن آنها انجام دهید؟ ما خیلی وقت‌ها آنقدر مشغول می‌شویم که عزیزانمان را فراموش می‌کنیم. این سوال باعث می‌شود دوباره به آنها بپردازید.

    همین. 5 سوال ساده اما مهم که می‌تواند کمکتان کند زندگیتان را بهتر کنید. سعی کنید هر شب قبل از خواب این سوالات را از خودتان بپرسید.


  6. این کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #84
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    آسیب شناسی خیانت و اثرات مخرب آن در روابط عاشقانه

    ازدواج و روابط عاشقانه بر پایه اعتماد شکل می‌گیرد اما وقتی این پایه متلاشی می‌شود، معمولاً به همان شکل باقی می‌ماند. زوج‌ها می‌توانند همدیگر را ببخشند اما آن تجربه دردناک در ذهن آنها خواهد ماند و همیشه این ترس با آنهاست که این اتفاق دوباره تکرار شود. برای بعضی‌ها، بخشیدن آسان‌تر از فراموش کردن است. اعتماد کردن و آسیب دیدن به اندازه کافی بد است، پس چه کسی دوست دارد کورکورانه راه برود و شانس دوباره اتفاق افتادن آن را باقی بگذارد؟ ایجاد موانع محافظتی درمیان زوج‌های آسیب‌دیده مسئله‌ای متداول است.


    بی‌اعتمادی بین زوج‌هایی که یک طرف آنها مرتکب خیانت شده است، امری متداول است. این مسئله پایه‌های ازدواج آنها را که برای استحکام به اعتماد نیاز دارد، ضعیف می‌کند. از طرف دیگر، اعتماد کردن دوباره به هیچ وجه غیرممکن نیست اما معمولاً به آسانی و سریع اتفاق نمی‌افتد.


    یکی از قربانیان خیانت وقتی دوباره با شوهرش مصالحه کرد می‌گوید که اثرات بی‌وفایی مثل یک کیک عروسی زیبا است که بالاترین طبقه آن توسط یک سگ گرسنه ربوده شده باشد. برگرداندن آن اعتماد مثل پیدا کردن آن سگ و امید به این می‌ماند که آن قسمت را دست‌نخورده نگه داشته باشد. کیک باقیمانده هنوز زیباست اما آن طبقه بالایی فراموش‌نشدنی که زیباترین لایه کیک بود برای همیشه از دست رفته است. چطور یک زوج خوشبخت می‌تواند به خود اجازه دهد این زیبایی را از کسی که به او قول وفاداری داده بگیرد؟ چنین دردی واقعاً توصیف‌ناپذیر است.


    زندگی‌های آسیب‌دیده


    ازدواج می‌تواند تنها چیزی نباشد که تحت‌تاثیر خیانت قرار می‌گیرد. خیانت‌کاران رابطه خود با فرزندان، دوستان، سایر اعضای خانواده و خودشان را هم دچار مشکل می‌کنند. هر دو خانواده دستخوش درد، خجالت و غیبت جامعه می‌شوند. چنین رسوایی یکپارچگی همه خانواده‌ها را در جامعه بر هم می‌زند. بااینکه کلیشه‌ای است اما همه خانواده‌ها ممکن است بخاطر آن دچار مشکل شوند. بچه‌ها دوست ندارند والدینشان عذاب بکشند. پدر و مادرها دوست ندارند دختر یا پسر ازدواج‌کرده‌شان دچار مشکل شود. یک دوست خوب نمی‌خواهد ناراحتی دوستش و شوهر او را هم‌آغوش زنی دیگر ببیند. یک عموزاده یا خاله دوست ندارد غیبت دیگران درمورد عزیزش که مورد خیانت قرار گرفته را ببیند. یک مادربزرگ دلش نمی‌خواهد بفهمد نوه‌ای که همیشه به او افتخار می‌کرده یک خیانت‌کار است. تحمل همه این تجربیات برای خیلی از اعضای‌خانواده و دیگران دردناک است.


    بچه‌ها ممکن است احساس کنند که پدر یا مادرشان که خانواده‌ای دیگر را انتخاب کرده، آنها را با بچه‌هایی دیگر معامله کرده است. بچه‌ها که معمولاً آسیب‌پذیرترین قربانیان خیانت هستند، سال‌ها بخاطر بیگانه شدن یکی از والدینشان در خانواده رنج می‌کشند. بچه‌های زیادی هم در سکوت درد می‌کشند و خودشان را برای این ماجرا مقصر می‌دانند. گاهی‌اوقات بقیه عمر آنها دستخوش یک زخم روحی می‌شود و این باعث می‌شود نتوانند عملکرد موفقی در خانواده‌ای که خودشان تشکیل می‌دهند داشته باشند. بدیهی است که فقط فرد خیانت‌کار و همسر بیگناه او نیستند که از این موضوع آسیب می‌بینند. تاثیرات چندجانبه چنین زخمی می‌تواند بر نسل‌های بعد هم اثر بگذارد. مشاوره در چنین شرایطی یک نیاز ضروری است اما اکثر خانواده‌ها این نیاز را نادیده می‌گیرند.


    تاثیر خیانت بر روی زن‌ها ماندگارتر است و می‌تواند برای همیشه دیدگاه آنها را نسبت روابط و زندگی تغییر دهد. و اگر طرف آسیب‌دیده، التیام نیابد، در ازدواج یا رابطه دوم خود نیز می‌تواند تحت‌تاثیر این دیدگاه قرار گیرد. خیلی از شوهرهای دوم این افراد، مجازات از همسرانشان بخاطر اشتباهات شوهر قبلی را گزارش کرده‌اند. این زن‌های ترسیده که معمولاً شدیداً دچار سوءتفاهم هستند، وقتی ترسیده‌اند یا آسیب‌دیده‌اند، عصبانی، تلخ و دیوانه می‌شوند.


    بی‌اعتمادی بین خیانت‌کاران


    افراد خیانت‌کار بعدها وقتی تازگی رابطه جدیدشان از بین رفت، می‌فهمند هیچ توجهی به احساسات و سلامت کسی که دوست داشتند نداشته‌اند. اگر این افراد خیانت‌کار ازدواج کنند، هرکدام ممکن است به این فکر کنند که آیا دیگری واقعاً به آنها علاقه قلبی دارد یا حتی به آشتی کردن فکر می‌کند؛ و این می‌تواند ایجاد حسادت کند. بی‌اعتمادی مشخص است. اعتماد بین خیانت‌کارها کجاست؟ اینجاست که ممکن است همدیگر را مقصر جلوه دهند. روابط نادرست در آخر درست ختم نمی‌شوند.


    خیانت‌کارها ممکن است همیگر را به فریب، دروغ‌گویی و سوءاستفاده متهم کنند. حتی ممکن است از هم جدا شوند. احساس جدایی می‌تواند ویرانگر باشد حتی بااینکه هر دو طرف می‌دانند که کار درستی است. تنها بودن، حس کردن زخم و فقدانی که از تصمیمات نادرست ناشی می‌شود، احساس قرار گرفتن در معرض خیانت زندگی و مقصر کردن همدیگر همه احساساتی است که زوج‌ها بعد از تمام کردن رابطه‌شان به آن فکر می‌کنند. سعی در توجیه دلایل برای نابود کردن خانه و زندگی یک نفر دیگر بسیار کوتاه‌مدت است. حقیقت بالاخره به سراغ فرد می‌آید و تلخی خود را نشان می‌دهد. درنتیجه، خیانت‌کارها به مرور می‌فهمند که قربانیان همدیگر هستند. مثلاً زن جوان‌تر، مرد مسن‌تر را متهم می‌کند که می‌بایست عاقل‌تر می‌بوده، از جوانی و نادانی او سوءاستفاده نمی‌کرده و به عواقب این کار می‌اندیشیده است. آیا باز هم می‌توانند باتوجه به آسیبی که به خانواده‌های همدیگر زده‌اند، به طور کامل به هم اعتماد کنند؟


    متهم کردن همسر بیگناه


    زوج ممنوع تمایل دارند که گناه را به گردن همسر بیگناه بیندازند تا حس عذاب‌وجدان خود را تسکین دهند. گاهی‌وقت‌ها آنقدر می‌جنگند تا آن همسر بیگناه از هرگونه حمایت مالی هم برخوردار نشود و حتی خودشان را قانع می‌کنند که بچه‌هایی که در آن ازدواج هستند بهتر است با آنها بمانند. آنها در این بازی همسر بیگناه را تبدیل به متهم اصلی می‌کنند. هرچه را که شوهر به معشوقه گفته است، باور کرده و آن را بر علیه زن او استفاده می‌کند. آنها وقت زیادی را برای توجیه دوستان و خانواده صرف می‌کنند تا آنها را قانع کنند که همسر بیگناه موجب بروز این مشکل و خیانت آنها شده است. آنها سعی دارند خودشان را بیگناه جلوه دهند اما خودشان بهتر از هر کسی می‌دانند که این تصویر از بیگناهی خودشان جعلی است و هیچوقت نمی‌تواند تبدیل به یک شاهکار هنری شود.


    دور شدن خانواده، دوستان و سایرین


    بعضی از افراد خانواده، دوستان، آشنایان و دیگران ممکن است فوراً با خیانت‌کارها ارتباط برقرار نکنند زیرا با همسر بیگناه جانب‌گیری کرده‌اند اما خیلی از این آشنایان هم ترجیح می‌دهند طرف خیانت‌کارها را بگیرند. بااینحال بقیه به این خیانت‌کارها بی‌اعتماد می‌شوند و دوست ندارند آنها در اطراف خانواده‌ها در رفت‌وآمد باشند. زوج ممنوعه این را هم به جان می‌خرند که از جمع فامیل و آشنایان رانده شوند یا در برخی از جمع‌های اجتماعی پذیرفته نشوند که نشانه بی‌احترامی به آنهاست. وقتی به یک نفر در جامعه برچسب بی‌وفایی و خیانت زده شود، ممکن است هیچوقت پاک نشود، حتی اگر آن فرد تغییر کند. بقیه معمولاً او را نبخشیده و به او دیگر اعتماد نمی‌کنند.


    بی‌اعتمادی بیشتر


    برای خیانت‌کارها منطقی است که فکر کنند آیا کسی که یکبار به همسرش خیانت کرده با آنها این کار را نمی‌کند؟ تصور کنید دو خیانت‌کار با هم ازدواج کنند. افکار پنهانی هر کدام چیست؟ آیا می‌توانند به هم اعتماد کنند؟ اعتباری پیش هم دارند؟ آیا هرکدام می‌توانند به دیگری خیانت کنند؟ هر دو آنها مطمئناً تمرین زیادی داشته‌اند. رفتار آنها گویای آن است.


    گناه


    گناه مثل زخمی سرطانی می‌ماند. رشد می‌کند و با گذر زمان وخیم‌تر می‌شود. خیلی زود همه ذهن را می‌گیرد و موجب نگرانی، پشیمانی و خجالت می‌شود. چنین افکاری مطمئناً باعث شادی و خوشبختی هیچ رابطه‌ای نمی‌شود. زوج خیانت‌کار ممکن است به برگشتن به سمت همسر سابق خود و از سر گرفتن زندگی با او فکر کند. زوجی که در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده باشد ممکن است به روز جزا و قضاوت خداوند فکر کند و زودتر به خیانت خود پایان داده و طلب بخشش کند.


    انتقام و ناامیدی


    همیشه این احتمال وجود دارد که یک طرف وسواسی، که می‌تواند هر کدام از افراد در این مثلث باشد، بخاطر ناامیدی و نیاز به کنترل به همسر، معشوقه یا شوهر آسیب فیزیکی برساند. معشوقه ممکن است ترفندهای زیادی را برای عصبانی کردن همسر به کار گیرد تا ازدواج را بر هم زند. یک معشوقه ناامید حتی ممکن است خطری برای جان همسر آن مرد به حساب آید. شوهر خیلی دیر می‌فهمد که معشوقه‌اش در تلاش برای تصاحب سریع او، قدرت آسیب زدن به زنش و حتی بچه‌هایش را داشته است. زن‌ها معمولاً نمی‌فهمند که شوهرانشان به آنها خیانت می‌کنند. بسیار زوج‌ها و معشوقه‌ها قبل از اینکه سعی در جبران اشتباهشان کنند باید واکنش‌های همسر شکاک‌شده‌شان را تحمل کنند، بسیار درگیر می‌شوند که این می‌تواند به طلاقی بسیار پرهزینه و ناجور منجر شود. خیلی از زن‌ها جاسوس‌هایی برای جمع‌آوری شواهد و مدارک لازم برعلیه شوهرانشان استخدام می‌کنند که برای مردها در دادگاه ویرانگر خواهد بود. زن‌های قربانی‌شده باید خیلی دقت کنند زیرا هیچ رازی نیست که شوهر ناامیدشان که عاشق معشوقه‌اش شده است و اصلاً نمی‌خواهد پولش را با زنش شریک شود، برای برنامه‌ریزی قتل آنها نداند. این تراژذی کم متداول نیست. انتخاب یک تخت در زندان و جدایی همیشگی مسلماً چیزی نیست که خیانت‌کننده‌ها برای ماه‌عسلشان در نظر گرفته باشند.


    برخورد با عواقب ماجرا


    عواقب جبران‌ناپذیر خیانت


    خیانت‌کاران بسیاری تصور می‌کنند که اگر همسرانشان پی به خیانت آنها ببرند، می‌توانند تخریبی را که متوجه ازدواجشان کرده‌اند، بازسازی کنند. آنها احساس می‌کنند که فقط کافی است بخواهند که همسرشان آنها را ببخشد و پیش خود نگه دارد. ممکن است این اتفاق بیفتد اما همیشه هم آنقدرها ساده نیست. بعضی از عواقب زیر بعد از کشف خیانت می‌تواند در ازدواج، خانه و خانواده ماندگار و طولانی‌مدت باشد:


    • از دست رفتن اعتماد
    • ناکارایی خانواده
    • پایین آمدن اعتمادبه‌نفس
    • افسردگی جدی
    • رسوایی شخصیتی
    • شکایت دادگاهی
    • طلاق
    • تغییرات مالی جدی به علت طلاق
    • جدایی و دور شدن اعضای خانواده و دوستان
    • ابتلا به بیماری‌های لاعلاج مقاربتی و احتمال نوشتن پایان مرگبار برای زندگی خود و همسر
    • بچه‌دار شدن خارج از ازدواج
    • هزینه‌های حمایت از فرزندان که پول را خارج از خانه و خانواده می‌برد
    • زندگی پنهانی و مخفیانه
    • تهدید یا تلفن‌های آزاردهنده
    • خشونت جدی و خطر بازداشت و زندانی شدن


    آمار بی‌وفایی و خیانت در ۵۰ سال گذشته به طرز وحشتناکی تغییر کرده است. مشکل به دست آوردن آمار دقیق درمورد زنان این است که بیشتر افراد حقیقت را نمی‌گویند زیرا موضوع بسیار حساسی است. تحقیقات کنترل‌شده درمورد خیانت بسیار نادر است و درصدهای ارائه شده زیر درمورد آمار خیانت به صورت تصادفی از منابع مختلف جمع‌آوری شده است.


    درجوامع غربی از هر ۲.۷ زوج، یکی دچار خیانت می‌شوند. ۱۰ درصد از این خیانت‌ها فقط یک روز طول می‌کشند، ۱۰ درصد بیشتر از یک روز اما کمتر از یک ماه، ۵۰ درصد بیشتر از یک ماه اما کمتر از یک سال طول می‌کشند اما ۴۰ درصد از آنها دو تا سه سال به طول می‌انجامند. تعداد کمی از خیانت‌ها بیشتر از ۴ سال طول می‌کشند.


    یک واقعیت که کمتر کسی می‌داند این است که آنهایی که طلاق می‌گیرند، به ندرت با کسی که با او در حق همسر خود خیانت کردند، ازدواج می‌کنند.


    همچنین نرخ طلاق درمیان آنهایی که معشوقه‌شان را بعد از طلاق از همسرشان بعنوان همسر جدید انتخاب کردند، ۷۵ درصد است. دلیل این بالا بودن میزان طلاق مداخله واقعیت، احساس گناه، انتظارات و توقعات، بی‌اعتمادی عمومی در ازدواج و بی‌اعتمادی معشوقه می‌باشد.


    نتیجه‌گیری


    خیانت در ازدواج به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی صحیح نیست و هیچ عذر و بهانه‌ای هم در این میان قابل‌قبول نمی‌باشد. عواقب این ماجرا برای همه آنهایی که درگیر آن هستند ویران‌کننده است، مخصوصاً همسر آسیب‌دیده و بچه‌ها. آنها ممکن است از طرف خانواده و دوستان ترک شوند و تحت تغییرات جدی مالی بعد از طلاق قرار گیرند. خیلی مهم است که قربانی درک کند که هرچقدر هم که احساس گناه کنند اما آنها مسئول آن خیانت نیستند و در آن هیچ تقصیری ندارند. حتی خیانت‌کارها هم باید آنقدر برای خودشان ارزش قائل باشند که خود را تا سطح دزدی، فریبکاری و قربانی کردن افراد معصوم پایین نیاورند.


    در تحقیقات مختلف مشخص شده است که بیش از ۹۰ درصد خیانت‌کارها بخاطر بی‌اعتمادی و احساس گناه با هم ازدواج نمی‌کنند. یک رابطه خانوادگی پاشیده شده، یک خانه ویران، و یک خانواده ناکارآمد است و هیچ کس نباید برای تحمل این زخم تحت‌فشار قرار گیرد.

  8. این کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #85
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    چطور کسی که عاشقش بودید را فراموش کنید

    عشق چیزی بسیار خاص است زیرا وقتی شکست می‌خورد قدرت آسیب زدن به ما را دارد. نباید این شکست را به خودتان بگیرید. هر روز روابط بسیاری با شکست مواجه می‌شوند و این به آن معنی نیست که دیگر عشقی وجود نخواهد داشت. دلیل آن هر چه که باشد، اینکه یاد بگیرید چطور کسی که خیلی دوست داشته‌اید را فراموش کنید کار بسیار سختی است و نیازمند گذشت زمان است. خوشبختانه، خیلی‌ها این کار را انجام داده‌ و با موفقیت روبه‌رو شده‌اند. ما روش آن را به شما آموزش می‌دهیم.


    مراحل


    بخش اول: تغییر دیدگاهتان


    ۱. بفهمید که هنوز ممکن است این فرد را دوست داشته باشید. اگر تصور می‌کنید نمی‌توانید فراموشش کنید، احتمالاً دلیلی دارد. شما اوقات فوق‌العاده‌ای را با هم گذرانده‌اید و بخش مهمی از قلبتان را به او داده‌اید. حالا که تصمیم گرفته‌اید فراموشش کنید، دیگر به آن فرد طوری که دوست دارید باشد نگاه نکنید و سعی کنید خودِ واقعی‌اش را ببینید.


    • اگر به شما دروغ می‌گوید یا فریبتان می‌دهد و یا احساسش نسبت به شما عوض شده است باید بفهمید که این رابطه اصلاً رابطه سالمی برای شما به حساب نمی‌آید. ممکن است برایتان سوءتفاهم شود یا عصبانی شوید. فراموش کردن این فرد ممکن است خیلی سخت باشد اما به این معنی نیست که نمی توانید فراموشش کرده و زندگی‌تان را پیش ببرید.


    • همچنین درک کنید که فراموش کردن به این معنی نیست که دیگر نمی‌توانید آن فرد را دوست داشته باشید. فقط به این معنی است که عشق شما به او تغییر کرده است. هنوز می‌توانید او را ببینید، بهترین آرزوها را برایش داشته باشید و دعا کنید که خوشبخت شود. فراموش کردن به این معنی نیست که باید به طور کل نادیده‌اش بگیرید؛ یعنی باید بیشتر به فکر خودتان باشید.


    • به خودتان باور داشته باشید. شما چیزهای زیادی دارید. عشق یعنی فهمیدن بیشتر درمورد خودتان از طریق دیگران. با تجربه عشق‌های بیشتر، اطلاعات بیشتری درمورد خودتان به دست می‌آورید. اگر خودتان، خودتان را باور نداشته باشید، عشق بعدی‌تان چطور می‌تواند باورتان کند؟


    ۲. درک کنید که آدم‌های دیگری هم هستند--فقط شما نمی‌بینید. احتمالاً خیلی زیاد این فرد را دوست داشته‌اید که شما را به نقطه‌ای رسانده است که هیچ کس دیگری را در دنیا به جز او نمی‌بینید. فراموش کردن سخت‌ترین قسمت کار است و ممکن است زمان زیادی طول بکشد اما زندگی کوتاه‌تر از آن است که بخواهید آن را هدر دهید.


    • همه ما دوست داریم در دنیای افسانه ای زندگی کنیم که در آن همه چیز دقیقاً طبق برنامه‌مان پیش می‌رود و هیچ سختی و مشکلی وجود ندارد، اما زندگی واقعی اینطور نیست. افراد زیادی هستد که قبل از این که با یک فرد خاص بمانند، در طول زندگی‌شان با آدم‌های زیادی رابطه عاشقانه برقرار می‌کنند.


    • سعی کنید خوش‌بین باشید. نیمه پر لیوان را ببینید. به جای اینکه فکر کنید، «من عشقم را از دست دادم»، فکر کنید «من الان مجردم!». به جای اینکه فکر کنید «کسی که خیلی وقت بود می‌شناختم را از دست دادم»، فکر کنید «حالا باید با آدمهای زیادی آشنا بشوم». خوش‌بین بودم کمکتان می‌کند زودتر فراموش کنید.


    ۳. بدانید که ممکن است شما بیشتر از مقداری که طرف‌مقابلتان دوستتان داشته، دوستش داشته‌اید. این مورد شاید سخت باشد زیرا به احتمال زیاد طرف مقابل نمی‌دانسته است که شما چقدر عاشقش بوده‌اید. اما اشکالی ندارد. این به آن معنی نیست که شما فردی دوست‌داشتنی، جذاب یا فریبنده نیستید. فقط به این معنی است که فرصت دیگری برایتان هست که کسی را پیدا کنید که درست همان اندازه که شما دوستش دارید، دوستتان بدارد.


    • اگر تصورتان این است که شما بیشتر از طرف مقابلتان او را دوست داشته‌اید، از این بعنوان یک انگیزه استفاده کنید. فکر کنید: ترجیح می‌دهید با کسی باشید که کمتر از آن مقداری که دوستش دارید، دوستتان دارد یا به همان اندازه؟


    • درگیر این ایده نشوید که «شاید کس بهتری را پیدا نکنم». نباید هیچوقت خودتان را اسیر کسی کنید که به دردتان نمی‌خورد. بیرون بروید، به استانداردهای خودتان باور داشته باشید و سعی کنید کسی که می‌خواهید را پیدا کنید.بهتر است مستقل و شاد باشید تا در رابطه با کسی که به فکرتان نیست.


    ۴. اگر احساستان را به کسی که عاشقش هستید گفته‌اید و هیچ جوابی دریافت نکرده‌اید، درک کنید که هیچ دلیلی برای ادامه آن وجود ندارد. فراموش کردن به نفعتان است.


    • با یک فرد بی‌طرف که چنین موقعیتی داشته است حرف بزنید. یکی از دوستان یا اعضای خانواده‌تان. اگر مجبور شدید پیش مشاور هم بروید. درمیان گذاشتن فکر و احساستان با یک فرد بی‌طرف سبک‌ترتان می‌کند و کمک می‌کند زودتر فراموش کنید.


    • با درد به طرقی سازنده برخورد کنید. وانمود نکنید که غصه‌ای ندارید. راه‌های فرار خلاقانه‌ای پیدا کنید مثل هنر یا گفتگو تا دردتان را از طریق آن بیرون بریزید. سعی کنید بیشتر وقت‌ها به آن فکر نکنید زیرا فکر کردن مداوم به آن بدترش می‌کند.


    ۵. تصمیم بگیرید می‌خواهید همچنان دوست بمانید یا نه. به خودتان بستگی دارد. خیلی سخت است که دوستی یک عشق قدیمی را با استقلال تازه‌تان در کنار هم داشته باشید. بیشتر افراد تصور می‌کنند آسان‌تر است که یک دوستی دور با فردمقابل نگه دارید اما تصمیم با خودتان است.


    بخش دوم: برگرداندن استقلال شخصی


    ۱. به مسافرت بروید. لازم نیست یک سفر رویایی باشد. مهم این است که فقط مناظر تازه ببینید و چیزی شما را مشغول نگه دارد. افراد زیادی باور دارند که تغییر محل موقتی باعث می‌شود ذهنتان را پاک کنید و به وضعیت عادی برگردید.


    • با محلی‌ها معاشرت کنید. اگر قرار است همیشه خودتان تنها باشید چه فایده‌ای دارد که به محلی جدید بروید؟ با محلی‌ها معاشرت کنید، به داستان‌هایشان گوش دهید و خوش بگذرانید.


    • زمان‌هایی را به تنهایی بگذرانید. سعی کنید از استقلال کنونی‌تان شاد شوید. اگر نتوانید به تنهایی شاد باشید، چطور فردی که قرار است بعدها به زندگی‌تان بیاید می‌تواند با شما شاد شود؟


    ۲. به دوستان و خانواده تکیه کنید. دوستان و خانواده‌تان در هر شرایطی در دسترس شما هستند - از آنها استفاده کنید! وقتی احساس ناراحتی می‌کنید، با اعضای خانواده وقت بیشتری را بگذرانید یا با دوستانتان قرار گذاشته و بیرون بروید. دوستان و خانواده‌تان درست به همان اندازه یک شریک عاشقانه دوستتان دارند اما به طریقی متفاوت.


    • برای اتفاقاتی که می‌افتد به نزدیک‌ترین دوستتان پناه ببرید. اگر آمادگی شنیدن نصیحت دارید، از دوستتان بخواهید این کار را بکند. بهترین دوست شما از دیدی شما را می‌بیند که خودتان نمی‌توانید و دیدگاهی واقعاً تازه به شما خواهد داد. دوست نزدیک شما هر کاری هم که نتواند بکند، فرصتی برای بیرون ریختن حرف‌های دلتان در اختیار شما قرار می‌دهد و باعث می‌شود فکر کنید ارزشمندید.


    ۳. همه یادگاری‌های رابطه قبلی را از دیدرس خود دور کنید. شاید خیلی جالب به نظر نرسد اما لازم و ضروری است. فراموش کردن یک عشق قبلی مستلزم این است که در آینده زندگی کنید نه گذشته. همه عکس‌ها، یادداشت‌ها، فیلم‌ها، هدیه‌ها و هر چیز دیگری که به او مربوط می‌شود را جمع کرده و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. کار ناراحت‌کننده‌ای است اما روحیه‌تان را بهتر خواهد کرد.


    • به خاطر داشته باشید که برداشتن و دور کردن به معنی از بین بردن نیست. ممکن است دوست داشته باشید که همه یادگاری‌هایتان را نگه دارید، درست همانطور که ممکن است نخواهید آن فرد را به طور کل فراموش کنید. شاید دلتان بخواهد وقتی به کل رابطه را پشت سر گذاشتید، نگاهی به آن یادگاری‌ها بیندازید.


    ۴. همانطور که غصه می‌خورید، حتماً خودتان را خالی کنید. خیلی‌ها تصمیم می‌گیرند همه احساساتشان را جایی بنویسند. وقتی حوصله‌اش را داشتید، یک تکه کاغذ بردارید و افکارتان را روی آن یادداشت کنید. با این روش وقتی توانستید به خوبی رابطه را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشته‌ها خواهید فهمید که چقدر قوی بوده‌اید که توانستید آن را فراموش کنید.


    • چه حسی دارید؟ پنج سال پیش اگر در چنین موقعیتی می‌بودید چه حسی داشتید؟ پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت؟ به این فکر کنید که آن رابطه چه معنا و مفهومی برایتان داشته است.


    • فقط از طریق نوشتن نیست که می‌توانید خودتان را تخلیه کنید. نقاشی، طراحی، رقص، ساخت و ساز و دویدن راه‌های عالی دیگری برای آن هستند. هر چه که باشد، باید از ته قلبتان باشد و چیزی که از آن به دست آید، فوق‌العاده خواهد بود.


    ۵. از جسمتان خوب مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید. اگر آنقدر از بر هم خوردن عشقتان غصه می‌خورید که تصور می‌کنید به جسمتان آسیب می‌زند، حتماً با یک مشاور صحبت کنید.


    ۶. وقتی آماده بودید، دوباره در جستجوی عشق باشید. این فرایند ممکن است ماه‌ها طول بکشد یک حتی یک سال. اگر هنوز آماده نیستید، خودتان را مجبور نکنید؛ نه برای خودتان و نه آن فرد جدید منصفانه نیست. بدانید که آدم‌های زیاد دیگری هم هستند که اگر به آنها فرصت دهید، برایتان احترام و ارزش قائلند.


    • خیلی‌ها تصور می‌کنند که اگر وارد رابطه‌های سرسری شوند کمک می‌کند که زودتر فراموش کنند. اگر تصمیم به این کار گرفتید، حتماً این کار را به دلایل درست انجام دهید: اینکه مثلاً به دنبال محبت هستید، دیدن آدم‌های جدید برایتان جالب است و … دقت کنید که برای جلب حسادت فرد قبلی هیچوقت وارد چنین رابطه‌هایی نشوید چون ارزشش را ندارد.


    • از اشتباهاتتان درس بگیرید. وقتی دنبال فرد جدیدی هستید که عشقتان را با او سهیم شوید، با انجام اشتباهات قبلی یک دل‌شکستگی دیگر را رقم نزنید. اشتباهات و تقصیراتتان در رابطه قبلی را پیدا کرده و سهی کنید دیگر آنها را تکرار نکنید.


    • خودتان باشید. مهم نیست که با چه کسی آشنا شوید، فقط باید خودتان باشید. برای اینکه کسی دوستتان داشته باشد، باید خود واقعی‌تان را به او نشان دهید. آنها باید بپذیرند که اشتباهاتشان را بپذیرند، آنها را برای پارتنر جدیدشان عنوان کنند و بدانند که پارتنرشان هم آنها را قبول می‌کند.


    نکات

    • کسی که شما برایش فقط یک گزینه هستید را به اولویت زندگی‌تان تبدیل نکنید.


    • وقتتان را برای کسی که با شما وقت نمی‌گذراند تلف نکنید.


    • اگر احساس عصبانیت و افسردگی دارید، سعی نکنید انتقام بگیرید، فقط درمورد آن با یکی از دوستانتان حرف بزنید. هیچکس ارزش اینهمه ناراحتی و غصه شما را ندارد.


    • یادتان باشد که بالاخره فراموشش خواهید کرد اما باید از کارهایی که شما را یاد او می‌اندازد دست بکشید. زندگی بسیار کوتاه است و نباید خودتان را نگران این کنید. تا می‌توانید از آن استفاده کنید.


    • اشکالی ندارد که بعد از آن احساس ناراحتی و تنهایی کنید، فقط مطمئن شوید که نگذارید خیلی اذیتتان کند. گاهی‌اوقات احساس ناراحتی و گریه باعث می‌شود حالتان بهتر شود.


    • زمان بهترین دارو است.


    • به جای اینکه بخواهید فردی خاص دوباره وارد زندگی‌تان شود، عشق و خوشبختی بخواهید.


    • تلفنتان را عوض کنید تا مدام پیام‌های قبلی‌تان را چک نکنید.


    • فراموش کردن خیلی سخت است اما اصلاً دلیلی ندارد که بگذارید آسیب ببینید و یا با شما بدرفتاری شود. شما لایق بهترین‌ها هستید!


  10. این کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #86
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    ۱۰ ابزار مناسب برای توازن احساس و روحیه شما



    وقتی کنترل بعضی چیزها از دست‌تان خارج می‌شود و لحظه به لحظه توازن احساس‌تان را از دست می‌دهید، روحیه شما پایین می‌آید و شادی از شما فرار می‌کند؛ یک سری کارهای کوچک است که می‌توانید برای برگرداندن آنها انجام دهید. اینجا ۱۰ ابزار کمکی برای شروع گفته شده است.


    ۱. دست و صورت‌تان را بشوئید و مسواک بزنید. این کار بخشی از بدن‌تان را که معمولا بیشتر استفاده می‌کنید خنک و تمیز میکند که آرامش بخش است و احساس “شروعی تازه” به شما می‌دهد.


    ۲. جوراب‌های تمیز بپوشید و از کفش‌هایی استفاده کنید که چند روزی نپوشیده اید. کفش‌هایی که یکی دو روز از رطوبتی که جذب کرده بود گذشته باشد. این راهی بسیار آسان برای برگرداندن مقداری شادابی به قدم‌هایتان می‌باشد.


    ۳. خوب اصلاح کنید. (صورت یا پاهایتان) این هم یکی دیگر از نشاط بخش‌های فوری می‌باشد. مخصوصا اگر پوستی حساس دارید یا هوا خشک باشد. بعلاوه وقتی که می‌دانیم به بهترین وجه مراقب خود هستیم طبیعتا احساس بهتری داریم.


    ۴. برای جایزه، گواهینامه یا هر مدرکی که برای موفقیت‌تان بدست آوردید نگاه کنید و اگر آنها را قاب نکرده اید و روی دیوار نگذاشته اید همین حالا اینکار را انجام دهید. این‌ها یادآورنده کمالات‌تان است و یادآوری موفقیت‌هایتان برای حفظ اعتماد به نفستان مهم است.


    ۵. آخرین یا بزرگ‌ترین موفقیتی را که بدست آورده اید بخاطر بیاورید و ۶۰ ثانیه به آن فکر کنید. فکر کردن به موفقیت‌تان تا حد امکان به شما کمک خواهد کرد موفقیت‌های دیگری را، پشت سر هم بدست آورید. بطور ساده اینکه آن موفقیت به شما یادآوری می‌کند که اگر قبلا اینکار را انجام داده اید پس دوباره می‌توانید انجامش دهید.


    ۶. بدانید شما همان کسی هستید که افرادی که دوست‌شان دارید درباره ی شما فکر می‌کنند و همینطور هم هست. و این برای هر کسی صدق می‌کند. دانستن اینکه شما را بی‌قید و شرط دوست دارند کمکی به شما نمی‌کند اما احساس خوبی را در شما بوجود می‌آورد. خراب کردن حال و روزتان آسان است. بجای اینکار سعی کنید روحیات خودتان را بالا ببرید.


    ۷. بیرون و داخل ماشین‌تان را بشوئید. وقتی چرخ‌های ماشین‌مان براقند احساس بهتری داریم. اگر فکر می‌کنید این درمورد شما صدق نمی‌کند فقط آخرین باری را که با شخصی سوار ماشین شیک و تمیزی شدید بخاطر بیاورید. چه حسی داشتید؟ سریع ماشین‌تان را به کارواش ببرید.


    ۸. کمد لباس‌هایتان را مرتب کنید و از دست هرچیزی که مدتهاست سایزتان نیست خلاص شوید. لباس‌های قدیمی ممکن است روزی دوباره مد شوند اما شما واقعا نمی‌خواهید برای ۲۰ سال آینده لباس‌ها را روی رخت آویز بگذارید! وسایل کهنه را دور بریزید و اتاق را برای وسایل جدید آماده کنید.


    ۹. یک وعده غذای دلچسب بپزید. حتی اگر تنهایید یک شام خوشمزه آماده کنید، میز را بچینید. یک تجربه شگفت انگیز از آشپزی روحیه‌تان را بالا خواهد برد. حتی تقسیم کردنش با کسی که دوستش دارید یا مورد احترام‌تان است آن را پرورش خواهد داد.

    ۱۰. به اطرافتان نگاه کنید بخاطر بیاورید با هیچ شروع کردید و بدانید هر چیزی را که می‌بینید خودتان ساختید. همه ما می‌توانیم دچار خود کم بینی بشویم، مخصوصا زمانی که چیزی متفاوت از دنیایمان رخ دهد. واقعیت این است که اگر شما کاری را قبلا انجام داده‌اید اکنون دوباره می‌توانید آنرا انجام دهید. مهم نیست چه کاری باشد.
    هیچکدام از این کارها سخت نیست و زمان زیادی نمی‌گیرد. زمانیکه احساس ناکامی می‌کنید، پیدا کردن راه‌هایی که کمی تقویت‌تان کند، فنی است که افراد شاد بطور مرتب از ان استفاده می‌کنند.


    منبع:ایران آتا

  12. 4 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #87
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    1 حالا مردها واقعا به دنبال چه چیز هستند؟

    آقايان بيشتر جذب چه خانم هايی می‌شوند؟؟






    وقتی خانم ها صحبت می‌کنند معمولا اظهار می‌دارند که رفتار آقایون آنها را تا حدی گیج می‌کند و به درستی نمی‌توانند تشخیص دهند که مردها از آنها چه انتظاراتی دارند؟؟؟

    وقتی خانم ها با من صحبت می‌کنند معمولا اظهار می‌دارند که رفتار آقایان آنها را تا حدی گیج می‌کند و به درستی نمی توانند تشخیص دهند که مردها از آنها چه انتظاراتی دارند. آنها از اینکه نمی توانند مردها را راضی نگه دارند اندکی ناراحت هستند. البته امروزه کمتر اتفاق می‌افتد که خانمی به رضایت و یا عدم رضایت مردها اهمیت دهد، چرا که خانم ها تصور می‌کنند که با در اختیار گذاشتن مسائل عاطفی تمام مشکلات به راحتی قابل حل شدن می‌باشد. تا زمانی که یک چنین دیدی نسبت به زندگی داشته باشید همه چیز بر وفق مراد پیش خواهد رفت، اما...


    بدون توجه به اینکه چنین نقطه نظری درست است و یا اشتباه باید توجه داشته باشیم که مردهای امروزی، با تلاش هر چه بیشتر در پی یافتن جایگاه واقعی خود در اجتماع هستند. خانم هایی را داریم که به عضویت ارتش و پایگاه های فضایی در آمده اند و به خوبی از انجام وظایفی که بر گردن آنها نهاده می‌شود بر می‌آیند. آنها در سایر مشاغل صنعتی دیگر هم در حال پیشرفت و ترقی می‌باشند. رفته رفته قلعه مستحکم مردها در حال ویران شدن است و آنها احترام و ارج و قرب گذشته خود را کم کم از دست رفته می‌بینند.


    اگر یک خانم این مقاله را بخواند شاید با خود بگوید که خوب این مشکل مردهاست و خودشان هم باید به فکر پیدا کردن راه حلی برای آن باشند. بله درست است اما نباید انتظار داشت که به یک باره معجزه روی دهد و همه چیز مطابق میل آنها شود. تاریخ برای سالیان دراز جایگاه و عملکرد مردها را در جامعه معین کرده و شما به راحتی نمیتوانید در عرض چند سال آنرا تغییر دهید. شاید کمتر افرادی بتوانند در مقابل پیشرفت ها و موفقیت های خانم قد علم کنند اما یک چنین وضعیتی به طور قطع با خود مشکلاتی را نیز به همراه می‌آورد. یکی از مشکلات همانطور که قبلا نیز به آن اشاره داشتم این است که مرد قرن بیستم چه انتظاراتی دارد.

    آقایان کم کم متوجه می‌شوند که جایگاه آنها چنان که در گذشته بوده، نیست. دیگر هیچ رد پایی از زمانیکه مردها نان آور خانه بودند و خانم ها هم باید در خانه مینشستند و فرزندان خود را بزرگ می‌کردند، نمانده است. شاید چنین تغییر شگرفی مستلزم سپری شدن مدت زمان بسیار زیادی باشد اما همانطور که مشاهده می‌کنید این امر در جوامع غربی با روند چشم گیری در حال پیشروی است. این روزها مردها می‌دانند که اگر بخواهند برای خود همسری پیدا کنند باید سخت تر از گذشته کار کنند و خانم ها سنگ های بیشتری در جلو پایشان می‌اندازند.


    خوب، حالا مردها واقعا به دنبال چه چیز هستند؟


    اول از همه مردها به دنبال کسی هستند که تشنه عشق و محبت باشد. شاید این حرف بسیاری از خانم ها را غافلگیر کند اما مردها دوست دارند مورد دوست داشتن قرار بگیرند و خودشان نیز کسی را دوست بدارند. مشکل اینجاست که خانم ها برخورد بی احساس و سردی با آنها دارند. پیدا کردن خانمی که قابل دوست داشتن باشد کمی مشکل است و مردها از اینکه بفهمند دختر رویاهایشان را پیدا کرده اند خوشحال می‌شوند.

    مردها دنبال خانمی می‌گردند که در نظرشان جذاب باشد. خانم ها اغلب تصور می‌کنند که مردها خیلی سطحی نگر بوده و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد وضعیت ظاهری خانم می‌باشد. مردها لزوما به دنبال خانم های زیبا نمی‌گردند ، بلکه آنها می‌خواهند کسی را داشته باشد که به وضعیت ظاهری خود افتخار کند (البته این کار را نباید بیش از اندازه انجام دهد). مردها از داشتن نامزدی که قیافه خوبی داشته باشد لذت می‌برند و من فکر نمی کنم که مردی چیزی جز این به شما بگوید.


    مردها به دنبال خانم هایی هستند که بتوانند به آنها اعتماد کنند. کسی که آنها را به خاطر خودشان بخواهد، کسی که بتوانند به او ایمان داشته باشند. شاید برایتان عجیب باشد اما برخی از خانم ها قابل اعتماد نبوده و بسیار بی وفا هستند. همین امر باعث می‌شود که مردها محتاط تر عمل کنند. آقایون به شدت از بی وفایی و بد قولی بیزار هستند و به دنبال کسی می‌گردند که بتوانند از صمیم قلب به او اعتماد کنند.

    مردها می‌خواهند برای خود تشکیل زندگی خانوادگی دهند و به دنبال شریکی هستند که بتواند با او در خانه زندگی کند. خانم هایی که در محیط های اجتماعی فعالیت می‌کنند نیز گرینه مناسبی برای انتخاب هستند چرا که آقایون تصور می‌کنند خیلی بهتر می‌توانند با این گونه افراد ارتباط برقرار کنند و ارتباطشان پایدار تر خواهد بود.

    مردها به دنبال خانم هایی با روحیه زنانه و مهربان می‌گردند زیرا چنین خصوصیاتی باعث می‌شود که یک زن بتواند مادر بهتری برای بچه هایش باشد. البته این امر بدان خاطر نیست که مردها انتظار دارند خانم ها آنها را نیز تر و خشک کنند بلکه بدان خاطر است که دوست دارند فرزندانشان در آغوش مادر مهربان و دلسوزی پرورش پیدا کنند.


    مردها به دنبال خانم های خوش مشرب هستند. بعضی از خانم ها خیلی سخت گیر بوده و برای جزئیات اهمیت بیش از اندازه ای قائل می‌شوند. آیا تا به حال دختر هایی را دیده اید که دارای خلق و خوی پسرانه هستند؟ مردها می‌خواهند از در کنار هم بودن با همسر خود لذت ببرند و احتیاج به محبت دارند به همین دلیل همیشه به دنبال فرد خوش طبعی هستند که بتوانند در کنار او به آرامشی که آرزوی آن را دارند دست پیدا کنند.

    مردها به دنبال زن هایی هستند که حس و ظرافت زنانه خود را حفظ کرده باشند. البته منظور ما آن دسته از خانم هایی نیست که دائما به دنبال مد می‌روند و چهره خود را به انواع و اقسام اشکال مختلف در می‌آورند. بعضی از خانم ها هستند که در زمان عصبانیت هر چه که دلشان می‌خواهد بار طرف مقابل می‌کنند که این کار به هیچ وجه به مزاج آقایان سازگار نیست. مردها نمی خواهند رفتار همسرشان به اندازه خودشان بی شرمانه و توهین آمیز باشد.

    مردها کسی را می‌خواهند که حامی و پشتیبانشان باشد. خیلی از خانم ها منتظر هستند که اشتباه کوچکی از آقا سر بزند که آنها را به باد انتقاد بگیرند و در مسائل خصوصی و حتی شغلی شان دخالت کنند. آقایان به ارتباط خود به عنوان یک سیستم محافظ نگاه می‌کنند زمانیکه خانم نتواند یک چنین حسی را در آنها به وجود آورد و از این گذشته تا آنجا که می‌تواند از آنها انتقاد هم بکند، چیزی نمی گذرد که دلسردی پیش می‌آورد.

    مردها از خانم های عصبی که تمام مدت داد و فریاد می‌کنند خوششان نمی آید. آنها خانم هایی را می‌پسندند که اهل بحث و گفتگو باشند و قادر باشند که مشکلاتشان را از راه های منطقی حل کنند. شاید خلق و خوی آتشین شما را در همان روزهای اولیه اندکی جذاب باشد اما در روز 500 به هیچ وجه به شما افتخار و قدرت نخواهد بخشید.

    معمولا آقایان در مورد مسائل عاطفی و روابط زناشویی اندکی خود دار تر از خانم ها هستند. باور کنید که حقیقت دارد. مردها می‌دانند که از همسر خود چه می‌خواهند و به همین دلیل توجه خود را بر روی آن معطوف می‌کنند. شما به هیچ وجه آن همه شور و اشتیاقی که به مردها نسبت می‌دهند را نمی‌توانید در دنیای واقعی در وجودشان پیدا کنید. مردها در جهان واقعی بسیار محافظه کار هستند.

    مردها به دنبال همسری می‌گردند که به آنها متعهد باشد. مردها نامزدی را دوست دارند که بتوانند به او اعتماد کنند و مشکلات و ناراحتی هایشان را با او در میان بگذارند. تعهد مثل یک خیابان یکطرفه نیست و باید از جانب هر دو طرف رعایت شود. چنین نیازی برای همیشه در وجود تمام مردها باقی خواهد ماند.

    مردها دوست ندارند که تنها زندگی کنند.
    در حالیکه خانم ها در نقشهای اجتماعی خود بسیار موفق هستند خوب است که هیچ گاه از یاد نبریم که جایگاه اصلی آنها به خانه و خانواده شان تعلق دارد.


    مردمان/منبع



    Last edited by شاهزاده خانوم; 09-09-2013 at 19:55.

  14. 4 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #88
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    1,591

    پيش فرض

    سلام دوستان

    فقط خواستم تشکر ویژه کنم بابت مطالب خوبتون

    خیلی خودم رو گرفتم پست ندم ولی دیدم بی انصافی هست اگر تشکر ویژه نکنم بابت مطالب خوبتون

  16. این کاربر از aria_electric_fars بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #89
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    آیا ابراز احساسات به تقویت رابطه کمک می‌کند؟

    هیچکس از زن غُرغُرو خوشش نمی‌آید - این واقعیت دارد. اما چیزی که ممکن است متعجبتان کند این است که مردها زنانی را که احساسات خود را درک می‌کنند و می‌داند چطور آنها را ابراز کند، تحسین می‌کنند.


    پس اگر نگران این هستید که با آشکار کردن عصبانیت و احساساتتان مردتان را از خود برانید، ممکن است این تنها دلیل نزدیک نشدن او به شما باشد.


    کار اشتباه رفتاری است که وقتی از احساسات واقعی‌تان می‌ترسید انجام می‌دهید. همان کارهایی که وقتی از عصبانیتتان می‌ترسید و از آن ناراحتید؛ به همین دلیل تلاش می‌کنید احساساتتان را پنهان کنید.


    اما هیچ انسانی نمی‌تواند این را تحمل کند. پس چه اتفاقی می‌افتد؟ احساساتتان زیر سطح بیرونی شروع به غلیان می‌کنند و به شما فشار می‌آورند. بعد یک روز، منفجر می‌شوید و آن اتفاق بد روی می‌دهد.


    پنهان کردن احساساتتان او را دور می‌کند


    تلاش برای پنهان کردن احساساتتان از ترس از دست دادن او باعث عصبانیتتان می‌شود. بعد شدیداً از خودتان خشمگین می‌شود و از اینکه واقعیت را نادیده گرفته‌اید عصبانی می‌شوید.


    وقتی منفجر می‌شود، طبیعی است که مردتان تقصیر احساساتتان را گردن می‌گیرد و همین دوری بیشتری بین شما ایجاد می‌کند.


    پس چطور می‌توانید همه تخریب‌هایی که با پنهان کردن احساساتتان در این همه سال ایجاد کردید را خنثی کنید و در مقابل یاد بگیرید با مردتان طوری گفتگو کنید که دل او را به دست آورید؟


    یاد بگیرید احساساتتان را دوست داشته باشید


    وقتی با ابراز احساساتتان درمورد یک عامل بیرون از رابطه‌تان احساس راحتی کردید، ابراز احساسات وقتی مسئله‌ای مستقیماً درمورد خود طرف‌مقابلتان است، برایتان راحت‌تر خواهد شد.


    این یعنی هر اتفاقی که بیفتد-هرجا که باشید و هر احساسی که داشته باشید- دست از کاری که می‌کنید برمی‌دارید و لحظه‌ای برای درک آن احساس وقت می‌گذارید. به خودتان و آنچه در درونتان تجربه می‌کنید، احساس محبت کنید.


    ممکن است در اول کار این طبیعی برایتان اتفاق نیفتد، مخصوصاً اگر عادت داشته باشید که بخاطر ترس از دور کردن مردتان احساساتتان را پنهان کنید. اشکالی ندارد. در این شرایط، تمرین بهترین راهکار است.


    خنثی کردن تخریب‌ها


    می‌توانید تمرینتان را با حرف زدن درمورد چیزی که خوانده‌اید یا در تلویزیون دیده‌اید به همسرتان شروع کنید. به جای اینکه به آنچه که خودتان درمورد آن داستان فکر می‌کردید بسنده کنید، یا تحلیل کنید که چه اتفاقی در آن داستان افتاده بود و چرا، احساساتتان درمورد آن را توضیح دهید. اگر احساس کردید اشک‌هایتان می‌خواهند سرازیر شوند، جلوی آن را نگیرید. مستقیم به چشمان او نگاه کنید و احساستان را بگویید.


    مثلاً بگویید در اخبار چیزی درمورد دزدی که در محلتان اتفاق افتاده بود شنیده‌اید. به جای اینکه به او بگویید وقتش رسیده که قفل‌های خانه را عوض کنید، بگویید که شنیدن این خبر خیلی شما را ترسانده. ببینید چه می‌کند. این احتمال وجود دارد که بخواهد آرامتان کند و نشان دهد که می‌تواند از شما مراقبت کند. این احتمال هم هست که بیرون برود و ببینید که با قفل‌های جدید برگشته است.


    همیشه یادتان باشد: مردها زنانی می‌خواهند که قلبشان را کاملاً به آنها بدهد. با تمرین یاد می‌گیرید چطور خود واقعی‌تان را به او نشان دهید و هر روز او را به خودتان نزدیک‌تر کنید.


    دیگر احساس واقعی‌تان را پنهان نکنید. بفهمید چطور می‌توانید احساساتتان را ابراز کنید و نگذارید به نقطه جوش برسند.


    مردمان

  18. 3 کاربر از شاهزاده خانوم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #90
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    2,167

    پيش فرض

    1
    چطور اعتماد به نفس داشته باشیم


    .1 تفکر مثبت داشته باشید. هر چه خوشبین تر باشید اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.


    2. در زندگی هر چه اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید بیشتر افراد و موقعیت هایی را که می توانند به شما کمک کنند تا به هدفهایتان برسید به سوی خود جذب خواهید کرد.
    3. برای ایجاد اعتماد به نفسِ بیشتر، مدام با خودتان تکرار کنید: " خوشبختم ، سالمم و حال خوشی دارم."
    4. تمرکز کامل برروی هدف اصلی ، در شما احساس قدرت ، اراده و استقلال ایجاد می کند.

    5. تکلیفتان را با خودتان روشن کنید. این که دقیقاً بدانید چه می خواهید اعتماد به نفس شما را بی اندازه افزایش می دهد.

    6. تردیدها را کنار بگذارید. خود را کاملاً متعهد سازید که زندگی ای را آغاز کنید که برای آن ساخته شده اید.

    7. این که اعتقاداتتان چقدر عمیق است و تا چه حد به تعهدات خود پایبند هستید قدرت شخصیت شما را نشان می دهد.

    8. احساس اعتماد به نفس و داشتن اقتدار فردی ناشی از رویارویی با مشکلات و غلبه بر آنهاست.

    9. زیر بنای اعتماد به نفس در هر زمینه ای تهیه مقدمات و آمادگی است.
    10. در هر زمینه ای هر چه بیشتر یاد بگیرید و دانش خود را بالا ببرید اعتماد به نفستان نیز بیشتر می شود.
    11. تمرین و تکرار زیاد در هر زمینه ای برگ برنده را به دست شما می دهد.
    12. شما می توانید به گونه ای باشید، چیزهایی داشته باشید و از عهده کارهایی برآیید که هرگز خواب آن را هم ندیده اید. این توانایی درست در همین لحظه در درون شما وجود دارد.
    13. ویژگی مشترک و منحصر به فرد زنان و مردانی که کارهای بزرگ انجام می دهند داشتن این احساس است که انجام کاری بزرگ جزئی از سرنوشتشان است.

    14. برتری حاصل از تسلط کامل در کار، زیربنای اعتماد به نفس و عزت نفس پایدار است.
    15. آنچه توانایی های بالقوه شما را در جهان خارج محدود می کند دو چیز است: باورهای شما و این که تا چه حد به توانایی خود در انجام کارها اطمینان دارید.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •