تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 9 از 12 اولاول ... 56789101112 آخرآخر
نمايش نتايج 81 به 90 از 112

نام تاپيک: ایران شناسی

  1. #81
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض تقسيمات ادارى-سياسى1

    آباده
    شمالى‌ترين شهرستان فارس، آباده است که از شمال و غرب به استان اصفهان، از مشرق به استان يزد، از جنوب به شهرستان‌هاى خرم‌بيد و اقليد محدود است. مساحت آباده ۶۰۵۲ کيلومترمربع است. مرکز اين شهرستان شهر آباده است و جمعيت آن طبق سرشمارى ۱۳۷۸، ۹۱،۱۲۰ نفر بوده است. صغاد، بهمن و ايزدخواست ساير شهرهاى اين شهرستان هستند. اين شهرستان ۹/۴ درصد از مساحت کل استان را در بر گرفته است.
    کهن‌ترين مأخذى که در مورد آباده سخن گفته است فارسنامهٔ ابن‌بلخى است که بين سال‌هاى ۵۰۰ تا۵۱۰ هـ.ق نوشته شده و از آباده به عنوان قلعه‌اى استوار و کوچک با هواى معتدل ياد کرده است.

    برخى مراکز ديدني: قبور خورشيدى در کوه خواجه و کوه‌هاى پشت آن، قلعه گبري، آرامگاه خواجه عکاشه بر فراز کوه خواجه، بازار کهنه، عمارت کلاه‌فرنگي، نخستين سد قوسى جهان در ايزدخواست، قلعه ايزدخواست از دوره ساساني، کاروانسرا و پل صفوى در ايزدخواست، تيمچه صرافيان در بازار نو، مسجد جامع، حسينيه، تپه‌هاى باقرآباد، تپه‌هاى قلعه کهنه رحمت‌آباد از دوران پيش از تاريخ، قلعه سورمق و کلاه‌فرنگى دورهٔ قاجاريه در سورمق، کاروانسراى شورجستان از دوره صفويه، کاروانسراى صفوى و کاروانسراى قاجار در خوان‌خوره، خرفخانه‌هاى سورمق و چهل‌زرعى از دوره صفوي.
    استهبان
    شهرستان استهبان از شمال و شرق به شهرستان نى‌ريز، از غرب ه شهرستان فسا و شيراز و از جنوب به داراب محدود است. اين شهرستان با ۱۹۸۶ کيلومتر مربع وسعت، ۶/۱ درصد از کل مساحت استان را در بر مى‌گيرد. مرکز اين شهرستان استهبان است. براساس آخرين تقسيمات کشوري، اين شهرستان داراى دو منطقهٔ شهرى به نام استهبان و رونيز و دو بخش مرکزى و رونيز است. اين شهرستان داراى ۲۰۸ آبادى است. براساس سرشمارى سال ۱۳۷۸، جمعيت اين شهرستان برابر با ۶۵،۶۲۸ نفر بوده است.
    برخى مراکز ديدني: آثار قلعه رودبار از دوره هخامنشيان، چهارطاقى يا مسجد سنگى ايج از دوره ساسانيان، تپه‌هاى تاريخى ايج، تنگ‌بردانه و قمپ آتشکده.
    ارسنجان
    شهرستان ارسنجان با وسعت ۱۵۰۰ کيلومتر مربع، در فاصلهٔ ۱۲۰ کيلومترى شمال شرق شيراز قرار دارد. اين شهرستان از غرب به مرودشت، از شرق به نى‌ريز، از شمال به بوانات و از جنوب به شيراز محدود است. اين شهرستان حدود ۱۶۰۰ متر از سطح دريا ارتفاع دارد و قله دال‌نشين (دلنشين) که از قلعه‌هاى معروف سلسله جبال کوه‌خم است، به ارتفاع ۳۲۷۰ متر از سطح دريا، بلندترين رشته‌کوه اطراف ارسنجان است.
    ارسنجان از پيشينهٔ ديرين برخوردار است و با توجه به آثار باستانى موجود، قدمت آن را به قبل از ظهور اسلام و برخى از بناها را به ۲۵۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح تخمين زده‌اند.
    وجه تسميه ارسنجان را از ارسن به معنى محفل و گان يعنى سزاوار دانسته‌اند که به معنى محل شايستهٔ گردآمدن است.
    برخى مراکز ديدني: مدرسه سعيديه، مسجد جامع عتيق، سد گمبان، تل تيموران، ايوان قدمگاه، غار ضحاک، تل کاخ و ...
    اقليد
    شهرستان اقليد با وسعت ۷۰۵۴ کيلومتر مربع، در طول جغرافيايى ۵۲ درجه و ۴۲ دقيقه و عرض ۳۰ درجه و ۵۵ دقيقه قرار دارد. اين شهرستان ۷/۵ درصد از مساحت کل استان را به خود اختصاص داده و از شمال به شهرستان آباده، از جنوب به شهرستان‌هاى مرودشت، سپيدان و ياسوج، از غرب به استان اصفهان و کهکيلويه و بويراحمد و از شرق به شهرستان خرم‌بيد محدود است.
    براساس آخرين تقسمات کشوري، اين شهرستان داراى دو نقطهٔ شهرى به نام‌هاى اقليد و سده و دو بخش مرکزى و سده است. اين شهرستان با ۳۹۶ آبادي، جمعيتى معادل ۸۵،۲۵۵ نفر دارد.
    در فارسنامهٔ ناصرى آمده است: اقليد در زبان عربى به معناى کليد است، از آن رو که کليد گشودن مملکت فارس است. در اين کتاب قدمت اقليد را به دوره ساسانيان و سنگ‌نبشتهٔ موجود در تل‌قلات مشتمل بر ۲۱ سطر پهلوى را مؤيد اين امر دانسته‌اند.
    برخى مراکز ديدني: کتيبه و غارتنگ براق، قدمگاه سده، چشمه شيرين، پارک جنگلي، چشمه رسول‌الله، چشمه بهرام‌گور، امامزاده سيد محمد (ع) در ۸۵ کيلومترى اقليد، مسجد جامع اقليد، قلعه آسپاش، چشمه دزدان، تپه مهرعلي، تپه فيلي، تل حاجى‌نوروز، تل پهلواني، تپه باقرآباد، قصر بهرام (قصر کافوري)، تل باستانى چغاشک، قصر گل‌اندام در کنار ده شادکام، تل باستانى باباهادي، تل شاه‌نشين، تل خنجشت، تل لاله‌گون، تپه کوشک‌زر و ...

    بوانات
    اين شهرستان با مساحت ۴۸۰۷ کيلومتر مربع، ۹/۳ درصد از خاک استان را به خود اختصاص داده است. مرکز بوانات که از کوچک‌ترين شهرستان‌هاى استان به حساب مى‌آيد، شهر سوريان است. شهرستان بوانات از شمال و شرق به استان يزد، از غرب به شهرستان‌هاى آباده، خرم‌بيد و مرودشت و از جنوب به شهرستان‌هاى ارسنجان و نى‌ريز محدود مى‌شود. اين شهرستان داراى دو بخش مرکزى و سرچمان و ۳۳۴ آبادى است. براساس آخرين سرشمارى در سال ۱۳۷۸، جمعيت اين شهرستان ۴۹،۰۴۵ نفر بوده است.
    برخى مراکز ديدني: مسجد جامع سوريان، امامزاده حمزه، چشمه محمد حنيفه و پيرکدو.

  2. #82
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض تقسيمات ادارى-سياسى (۲)

    جهرم
    شهرستان جهرم در ۱۹۰ کيلومترى جنوب غربى شيراز در جلگه پوشيده از درختان نخل و مرکبات قرار دارد و با ۵۲۲۹ کيلومتر مربع، وسعت، ۵/۴ درصد از کل مساحت استان را به خود اختصاص داده و براساس سرشمارى سال ۱۳۷۸، از جمعيتى برابر با ۲۱۷،۴۰۶ نفر برخوردار است.
    مرکز اين شهرستان، جهرم است و علاوه بر آن قطب‌‌آباد، خاوران و باب‌انار نيز نقاط ديگر شهرى هستند. شهرستان جهرم از شمال به شهرستان شيراز و فسا، از غرب به فيروزآباد، از جنوب به لارستان و از شرق به داراب و فسا محدود است. اين شهرستان داراى چهار بخش مرکزي، خفر، سيمکان و کرديان و ۳۹۸ آبادى است. خرماى شهدآلود جهرم از شهرت بسيار برخوردار است.

    بناى شهر جهرم را به هماى دخت بهمن فرزند اسفنديار پادشاه اساطيرى ايران نسبت مى‌دهند. به روايت مورّخان، اين شهر چهارصد سال پيش از ميلاد مسيح توسط اردشير اول پنجمين پادشاه هخامنشى بنا شد و در دورهٔ هخامنشى و ساسانس مرکز اقامت شاهزادگان بود. در شاهنامهٔ فردوسى نيز از جهرم به عنوان شهرى آباد در آن دوران سخن رفته است.
    برخى مراکز ديدني: بقعه امامزاده حسين (ع)، بقعه امامزاده فضل‌ بن موسى بن جعفر (ع)، غار سنگ‌شکن، مسجد و مدرسه خان، مسجد جامع، قدمگاه جهرم، بازار سرپوشيده و کاروانسراى آن، آب‌انبار، باغ ملى و دروازه پيرشيب، آب گرم سيمکان، غار شفق و پيشور روستاى کوشک‌سار، چشمه آب شيخ و تنورهٔ آتشکده در کنار بقعه آب‌شيخ، مقبره شاه حاجات، بازار سرپوشيده، سدبند و بست از دوره ساسانيان، چهارطاق بين راه جهرم-فسا، آبشار خفر، تنگ تادوان، بقعه شيخ‌على خليفه در روستاى جزه خفر، مقبره جاماسب حکيم، تنگ آب خفر، آتشکده سيمکان و ...
    خرم‌بيد
    شهرستان خرم‌بيد با مساحت ۳۳۲۵ کيلومتر مربع، ۷/۲ درصد از مساحت استان را به خود اختصاص داده است. براساس سرشمارى سال ۱۳۷۸، ۴۵،۱۶۶ نفر در اين شهرستان به سر مى‌برند. مرکز اين شهرستان صفاشهر است. شهرستان خرم‌بيد از شمال به شهرستان آباده و استان يزد، از غرب به شهرستان اقليد، از جنوب به شهرستان مرودشت و از شرق به شهرستان بوانات محدود است. اين شهرستان داراى دو نقطهٔ شهرى به نام صفاشهر و قادرآباد و دو بخش؛ مرکزى و مشهد مرغاب است.
    برخى مراکز ديدني: منزل قديمى بامداد، قصر يعقوب، امامزاده شهدا، تل خاکى يا قصر بهرام، غار ديو از دورهٔ ساسانيان، کاروانسراى شهيدآباد، چشمه بناب و تپه‌هاى باستانى صفاشهر.
    داراب
    شهرستان داراب به عنوان يکى از شهرستان‌هاى تاريخى استان فارس بر سر راه جاده اصلى شيراز-بندرعباس قرار دارد. اين شهرستان ۱۱،۱۶۶ کيلومتر مربع مساحت دارد و ۹ درصد مساحت استان را در بر گرفته است. مرکز آن شهر داراب، و جنت‌شهر و حاجى‌آباد از ديگر شهرهاى اين شهرستان است.
    شهرستان داراب داراى بخش مرکزي، حاجى‌آباد رستاق و فُرگ و ۷۳۶ آبادى و از شمال به شهرستان‌هاى نى‌ريز و استهبان، از غرب به شهرستان‌هاى فسا و جهرم، از جنوب به شهرستان لار و از شرق به استان‌هاى کرمان و هرمزگان محدود است. براساس سرشمارى سال ۱۳۷۸، جمعيت اين شهرستان ۲۲۳،۳۸۵ نفر بوده است.
    داراب از قديمى‌ترين شهرهاى استان فارس از پيشينه‌اى کهن در تاريخ برخوردار است. بناى دارابگرد را به داراب پسر بهمن پسر اسفنديار پادشاه اساطيرى ايران نسبت مى‌دهند و مورخان او را همان داريوش اول مى‌شمارند. کشفيات باستان‌شناسى حکايت از اين دارد که اين شهر به سبک پادگان‌هاى آشور قديم با پلان دايره‌اى ساخته شد. با فتح داراب در سال ۲۳ هـ.ق و آغاز دوره اسلامى اين شهر همچنان رونق خود را حفظ کرد.
    برخى مراکز ديدني: دارابگرد، مسجد سنگي، نقش رستم داراب، آتشکده آذرجو، مسجد جامع داراب، قلعه مزايجان، تنگ رُمبه، قصر آينه يا قصر دختر در رستاق، قلعه بهمن در روستاى فرگ، کاخ بهرام در منطقه کله‌زاغ، برج شاه‌نشين در رستاق، سمه خواجه.
    زرين‌دشت
    اين شهرستان که در گذشته‌اى نه چندان دور يکى از بخش‌هاى شهرستان داراب بود و به نام حاجى‌آباد شناخته مى‌شد، در حال حاضر مستقل و مرکز آن شهر حاجى‌آباد است. اين منطقه از نظر باستان‌شناسى از موقعيت ويژه‌اى برخوردار است و قدمت آثار آن از دورهٔ پيش از تاريخ يعنى هزاره چهارم پيش از ميلاد تا دوران اسلامى مى‌رسد و بيش از ۲۰ اثر باارزش را در بر مى‌گيرد. در اين ميان مهم‌ترين اثر تل سفيدک حاجى‌آباد است که در سال ۱۳۵۷ براى اولين بار مورد حفارى قرار گرفت و يک بناى ساسانى با گچ‌برى‌ها و مجسمه‌هاى گچى بسيار زيبا در آن شناسايى شد. در دوّمين فصل حفارى در اين تپه در سال ۷۸-۱۳۷۷ بقاياى يک چهارطاقى با جزييات داخلى آن شناسايى شد. در منطقهٔ چاه سبز نيز يک فصل حفارى در سال ۱۳۷۶ انجام و منجر به کشف يک چهارطاقى و يک بناى چهار ستونى شد.
    برخى مراکز ديدني: درياچه حاجى‌آباد، درياچه ميدان گل.
    سپيدان
    شهرستان سپيدان منطقه‌اى کوهستانى در شمال غرب استان فارس است و با ۲۶۴۹ کيلومتر مربع وسعت، ۱/۲ درصد از کل مساحت استان را در برگرفته است. سپيدان از شمال به شهرستان اقليد، از غرب به کهکيلويه و بويراحمد، از جنوب به شيراز و از شرق به مرودشت محدود است.
    نقاط شهرى سپيدان، اردکان و هرابال و داراى دو بخش بيضا و مرکزى و ۲۹۴ آبادى است. اين شهرستان زيبا و آرام با قدمت هزار ساله در امتداد سلسله جبال البرز قرار گرفته و حدود ۲۲۵۰ متر از سطح دريا ارتفاع دارد. جمعيت سپيدان براساس سرشمارى سال ۱۳۷۸، ۹۲،۸۱۹ نفر بوده است.

    برخى مراکز ديدني: منطقه کوهستانى شکرک در شمال غربى سپيدان، درياچه برم فيروز در شمال شرقى شکرک، آبشار مارگون، تنگ تيزآب، چشمه شش پير و کتيبهٔ آن، قله رنج، امامزاده سيد نورالدين، امامزاده فخرالدين، روستاى هاپچان با بافت سنتي.
    سروستان
    شهر سروستان مرکز اين شهرستان در ۸۰ کيلومترى جنوب شرقى شيراز واقع است و با قدمت تاريخى هزاران ساله يکى از قديمى‌ترين شهرهاى استان فارس به حساب مى‌آيد.
    برخى مراکز ديدني: کاخ سروستان، بقعه شيخ يوسف سروستان، قلعه گبري، قلعه انگشت گبري، قلعه برزو و ...

  3. #83
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض تقسيمات ادارى-سياسى (۳)

    شيراز

    شهرستان شيراز با ۱۰۵۳۱ کيلومتر مربع وسعت، ۵/۸ درصد از مساحت کل استان را به خود اختصاص داده است. جمعيت شيراز براساس سرشمارى سال ۱۳۷۸، ۱،۴۹۸،۴۰۲ نفر بوده است. اين شهرستان از شمال به شهرستان مرودشت و سپيدان، از غرب به ممسنى و کازرون، از جنوب به شهرستان‌هاى فيروزآباد و جهرم و از شرق به نى‌ريز، استهبان، فسا و ارسنجان محدود است.
    براساس آخرين تقسيمات کشوري، اين شهرستان داراى هفت نقطه شهرى است و علاوه بر شيراز به عنوان مرکز استان، شهرهاى زرقان، خرامه، داريان، سروستان، کوار و لپويى در اين شهرستان واقع هستند. اين شهرستان داراى شش بخش و ۸۱۲ آبادى است.
    قدمت شيراز با توجه به لوح‌هاى گلى به دست آمده از تخت‌جمشيد به چندهزار سال مى‌رسد. بر مبناى اين اطلاعات که توسط پروفسور هرتسفلد و دکتر اشميت کشف و توسط دکتر جرج کامرون خواند شد، از شيراز به صورت شي-رَ -ايز- زي-ايش در اين لوح‌ها سخن رفته است. و به اين ترتيب سندى قاطع مبنى بر قدمت چند هزارسالهٔ شيراز به دست آمد.
    در ميان معانى متفاوتى که براى واژه شيراز ذکر شده آنچه مستندتر به نظر مى‌‌رسد اين است که شيراز نام فرزند تهمورث باشد که بنيانگذار شهر بود و نامش روى يکى از لوح‌هاى گلى تخت‌جمشيد به خط ميخى ايلامى ديده شده است.
    برخى ديگر نيز اين نام را ترکيبى از دو کلمه شير به معنى خوب و راز هم ريشهٔ رز يا مو گرفته‌اند. گروهى ديگر راز به معنى اسرار را مورد توجه قرار داده و شيراز را شهر راز معنى کرده‌اند. برخى نيز به کلمهٔ شير به عنوان حيوانى قدرتمند و نيز خوراکى مفيد توجه داشته و شيراز را مقتبس از اين معانى دانسته‌اند.
    برخى مراکز ديدني: حرم شاهچراغ (ع)، ارگ کريم‌خاني، حافظيه، سعديه، بازار وکيل، حمام وکيل، دروازه قرآن، موزه نارنجستان قوام، باغ ارم، موزه سنگ‌هاى تاريخي، موزه قاجار، موزه علوم، دانشگاه شيراز، مسجد جامع عتيق، مسجد نو، مسجد نصيرالملک، امامزاده ابراهيم، تکيه سبزپوشان، امامزاده سيد علاءالدين حسين، بقعه پيربناب، بقعه سيد تاج‌الدين غريب، سيدالحرمين، بقعه بى‌بى زينبيه، بقعه بى‌بى فاطمه، عمارت هفت تنان، باغ عفيف‌آباد، خانه زينت‌الملوک، بقعه امامزاده اسماعيل، کليساى حضرت شمعون غيور، آرامگاه آبش خاتون، آرامگاه باباکوهي، آرامگاه خواجوى کرماني، آرامگاه سيبويه، آرامگاه شاه شجاع، آرامگاه و موزه کريم‌خان زند، بازار حاجي، آب‌انبار حاجى آقاجانى و ...
    فسا

    فسا با مساحتى معادل ۴۲۰۵ کيلومتر، ۴/۳ درصد از کل مساحت استان را در برگرفته است. فسا در فاصله ۱۶۴ کيلومترى شيراز قرار دارد و از شمال به شيراز و استهبان، از غرب به شيراز و جهرم، از جنوب به جهرم و از شرق به داراب و استهبان محدود است. مرکز آن فسا و شهرهاى زاهدشهر و ششده از ديگر شهرهاى آن است. براساس سرشمارى سال ۱۳۷۸، جمعيت اين شهرستان ۱۹۴،۳۰۵ نفر بوده است.
    برخى مراکز ديدني: تل ضحاک، تل نعلکي، قمپ آتشکده، تل سياه، سنگ قنبر (سلمان)، آثار باستانى چهل‌چشمه، امامزاده زاهد، آثار باستانى منطقه جليان، تنگ مج و غار گبري، منطقه باستانى کوزه‌گرخانه، تل نخودي، اتلال خرمن‌کوب، عمارت نقاره‌خانه.
    فسا چنان که از لوح‌هاى گلى تخت‌جمشيد که توسط پروفسور ژرژ کامرون خوانده شد، برمى‌آيد در زمان هخامنشيان شهرى آباد بود و باشيا يا پسه ناميده مى‌شد. اين واژه به تدريج به پسا تبديل شد و با ورود اعراب، معرب اين واژه يعنى فسا جايگزين نام اوّليه شد.

    فيروزآباد

    مساحت شهرستان فيروزآباد ۱۱،۹۱۷ کيلومتر مربع و ۶/۹ درصد از خاک استان را به خود اختصاص داده است. اين شهرستان از شمال به شيراز و کازرون، از غرب به بوشهر، از جنوب به لار و لامرد و از شرق به جهرم محدود است. اين شهرستان داراى چهار شهر فيروزآباد، قيروکارزين، فراشبند و ميمند، چهار بخش و ۶۵۴ آبادى است. براساس سرشمارى سال ۱۳۷۸، جمعيت اين شهرستان ۲۲۱،۶۰۳ نفر بوده است. فيروزآباد مرکز اين شهرستان است.
    نام قديمى‌ فيروزآباد شهر گور بود. اين شهر در سه کيلومترى فيروزآباد قرار داشت و در زمان ساسانيان مرکز حکومت فيروزآباد امروزى قرار داشت و در زمان ساسانيان مرکز حکومت اردشير بابکان و يکى از پنج ناحيهٔ معروف فارس بود. اين ولايت در روزگار ساسانيان و سده‌هاى اول اسلامى از شيراز تا درياى پارس جزاير جنوبى از خارک تا قشم و از شرق به دارابگرد و از غرب به بيشاور و کازرون محدود مى‌شد.
    برخى مراکز ديدني: قلعه دختر، کاخ اردشير، نقش برجسته اردشير بابکان، امامزاده و تفرجگاه تنگ خرقه، آتشکده فراشبند.
    کازرون

    اين شهرستان به مساحت ۴۰۶۰ کيلومتر مربع، ۳/۳ درصد از خاک استان را در بر گرفته است. اين شهرستان از شمال به ممسني، از غرب به بوشهر، از جنوب به فيروزآباد و بوشهر و از شرق به شيراز محدود است. کازرون مرکز شهرستان، شهر سبز لقب گرفته و شهرهاى قائميه، نودان، بالاده، خشت و کنارتخته ديگر شهرهاى اين شهرستان هستند. کازرون داراى چهار بخش و ۴۶۹ آبادى است. براساس سرشمارى سال ۱۳۷۸ جمعيت اين شهرستان ۲۶۸،۹۸۹ نفر بوده است.
    کازرون ابتدا از سه قريهٔ نورد، راهيان و دريس تشکيل مى‌شد و روى هم به بلدالعتيق معروف بود، و در اواخر قرن چهارم هـ.ق کازرون نام گرفت. بعضى مى‌گويند نام اين شهر از لغت گازر و گازرون گرفته شده زيرا شغل مردم آن اين بود که پس از شستن کتان، پارچه‌اى به نام توز مى‌بافتند. برخى نيز معتقدند چون کوه‌هاى پيرامون اين شهر از لحاظ طبيعى غنى بود، کوه زران ناميده مى‌شد و به همين دليل شهرى که در کنار آن قرار داشت، کازرون نام گرفت. در بعضى از متون قديمى کازرون را شهر سبز لقب داده‌اند چون در فصل بهار تمامى شهر و دشت اطراف آن سبز مى‌شود و حتى روى سنگ‌ها را گونه‌اى خز مى‌پوشاند.

    برخى مراکز ديدني: شهر تاريخى بيشابور، نقوش برجستهٔ تنگ چوگان، مجسمه و غار شاپور، آتشکده جرى (گره)، نقش برجستهٔ بهرام دوم و کتيبهٔ بزرگ ساسانى در مشهدسر، نقش قنديل، گوردختر، خانقاه عليا يا مقبره سيدامين‌الدين، مقبره شيخ ابواسحاق کازروني، درياچهٔ پريشان، مقبره اوحدالدين بلياني، مقبره علامه دوانى

  4. #84
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض تقسيمات ادارى-سياسى (۴)

    لار

    شهرستان لار ۲۰،۹۳۳ کيلومتر مربع وسعت دارد و از اين نظر با اختصاص ۹/۱۶ درصد کل مساحت استان، بيشترين مساحت استان را در برگرفته است. اين شهرستان از شمال به داراب و جهرم، از غرب به فيروزآباد، از جنوب به لامرد و استان هرمزگان و از شرق به استان هرمزگان محدود است. جمعيت شهرستان ۲۵۰،۶۶۶ نفر و شهرهاى آن به جز لار به عنوان مرکز، گراش ، اوز، خُنج، بنارويه، بيرم و جويم است. اين شهرستان داراى شش بخش و ۷۲۱ آبادى است.

    در مورد نام لار در متون تاريخى آمده است که اين شهر ابتدا لاد ناميده مى‌شد و لاد نام يکى از پسران پادشاه قديم پارس بود که اين شهر را در ناحيهٔ گرمسيرى جنوب پارس ساخت. اين شهر دوره صفويه به دليل واقع بودن در مسير راه تجارتى به بندرعباس از اهميت ويژه‌اى برخوردار بود.
    برخى مراکز ديدني: پيرسرخ، امامزاده ميرحمزه، امامزاده ميرعلى بن حسين، مسجد جامع لار، بناى مشهور به قبر مادر نادرشاه، قلعه اژدها پيکر، قلعه گراش، قلعه پرويزه، آب‌انبار دهان شير، پل عباسي، بازار قيصريه، باغ نشاط و حمام آن و ...
    لامرد
    اين شهرستان با ۶۰۰۸ کيلومتر مربع وسعت، حدود ۸/۴ درصد از کل مساحت استان را به خود اختصاص داده است. اين شهرستان از شمال به لامرد، از غرب به بوشهر و فيروزآباد، از جنوب به بوشهر و هرمزگان و از شرق به استان هرمزگان محدود مى‌شود. جمعيت اين شهرستان ۱۱۹،۰۲۱ نفر و شهرهاى آن علاوه بر لامرد به عنوان مرکز، مهر، اشکنان، اهل و علاءمرودشت است. اين شهرستان داراى پنج بخش و ۳۰۲ آبادى است.
    برخى مراکز ديدني: حمام اشکنان، حمام وراوي، قبرستان تاريخى فال بازماندهٔ کاخ هخامنشي، استودان‌هاى خوزي، مسجد اشکنان .
    مرودشت

    شهرستان مرودشت با وسعت ۴۶۴۹ کيلومتر مربع، ۸/۳ درصد از کل مساحت استان را به خود اختصاص داده است. اين شهرستان از شمال به خرم‌بيد و اقليد، از غرب به سپيدان، از جنوب به شيراز و از شرق به ارسنجان و بوانات محدود و داراى سه نقطهٔ شهرى به نام مرودشت به عنوان مرکز شهرستان، سعادت‌شهر و سيدان و پنج بخش مرکزي، سعادت‌آباد، کام‌فيروز، سيدان و درودزن است. ۴۰۹ آبادى در اين شهرستان وجود دارد. جمعيت مرودشت براساس سرشمارى سال ۱۳۷۸، ۳۱۰،۵۸۸ نفر بوده است.
    مرودشت يکى از قديمى‌ترين مناطق باستانى ايران با پيشينه‌اى کهن در طول تاريخ است. نام اين شهر احتمالاً اقتباسى از دشت‌ها و مرغزارهاى سرسبز آن بود. اولين بار ابن‌بلخي در کتاب فارس‌نامه از مرو به عنوان يکى از محلات شهر باستانى استخر نام برده است. با توجه به اسناد موجود گرچه روستاها و مناطق عشايرى اين شهرستان از ديرباز داراى سکنه بود، اما شهرنشينى در اين محل از سال ۱۳۱۴ با تأسيس کارخانه قند مرودشت به سرعت گسترش يافت.
    برخى مراکز ديدني: تخت‌جمشيد، معادن سنگ تخت‌جمشيد، نقش رستم، نقش رجب، ويرانه شهر استخر، پاسارگاد و چادرهاى عبرت در تخت‌جمشيد، مقبره ايّوب نبى (ع)،امامزاده اسحاق، امامزاده سلطان ولايت، امامزاده عقيل، بهشت گمشده، تيره باغ، درياچه سد درودزن و ...

    ممسنى

    شهرستان ممسنى به مرکزيت شهر نورآباد به وسعت ۶۸۷۶ کيلومتر مربع، ۵/۵ درصد از کل مساحت استان را به خود اختصاص داده است. اين شهرستان از شمال به سپيدان و کهکيلويه و بويراحمد، از غرب به کهکيلويه و بويراحمد و بوشهر، از جنوب به کازرون و بوشهر و از شرق به شيراز و سپيدان محدود است. شهرستان ممسنى داراى دو نقطهٔ شهرى به نام نورآباد و مصيري، چهار بخش و ۸۶۳ آبادى است. براساس آمار سال ۱۳۷۸، جمعيت اين شهرستان برابر با ۱۶۹،۷۰۴ نفر بوده است. نورآباد مرکز اين شهرستان است.
    براى رسيدن به ممسنى مى‌توان پس از عبور از شهر تاريخى بيشابور و چنار شاهيجان به نورآباد رسيد. ابن بطوطه که در سال ۷۳۰ هـ.ق از کازرون ديدن کرده مى‌گويد بلاد اطراف کازرون را بلاد شول مى‌نامند و در متن ديگرى آمده است که ممسنى هوايش سردسير مايل به اعتدال و اراضى آن بسيار و اهاليش بى‌شمار است.
    برخى مراکز ديدني: ميل اژدها، مقبره داودختر، بازمانده کاخ‌هاى هخامنشي، نقش گورنکان، نقش بهرام.
    نى‌ريز

    شهرسنان نى‌ريز با مساحت ۱۰،۶۳۰ کيلومتر مربع، ۶/۸ درصد از مساحت استان را به خود اختصاص داده است. اين شهرستان در شرق استان واقع شده و از شمال به ارسنجان و بوانات، از غرب به شيراز و استهبان، از جنوب به داراب و استهبان و از شرق به کرمان محدود است. اين شهرستان به جز نى‌ريز به عنوان مرکز شهرستان، داراى شهر آباده طشک، سه بخش و ۴۵۵ آبادى است. براساس سرشمارى سال ۱۳۷۸ جمعيت شهرستان برابر با ۹۶،۹۲۹ نفر بود.
    نى‌ريز در زمان هخامنشيان يکى از مراکز مهم سلاح‌سازى و به ناى‌زي يعنى کارگاه اسلحه‌سازى و فولادسازى معروف بود و احتمالاً نام آن از نيزه‌ريز گرفته شده است. در آن زمان بيش از ۷۰۰ کارگاه تهيه و توزيع زره، شمشير و نيز در اين شهر داير بود.
    برخى مراکز ديدني: مسجد جامع کبير، قلعه اس.پي.آر ، امامزاده حسن و حسين، امامزاده خواجه احمد انصاري، امامزاده کامل‌الدين اربيلى (پيرمراد)، قدمگاه خضر نبى‌الله، امامزاده سلطان سيد ابراهيم، کاروانسراى نى‌ريز، درياچهٔ بختگان و منطقه حفاظت شدهٔ آن، جزيره نرگس، آبشار تارم، منطقه حفاظت شده بهرام گور و ...

  5. #85
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض تاريخ

    گذر تاریخ
    وجه تسمیه
    مفاخر


    -------------

    وجه تسميه

    پيش از ورود آريايى‌ها، بوميان فلات ايران در فارس هم زندگى مى‌کردند و دولت ايلام از شوش تا غرب فارس و حتى تا شيراز کنونى را پيش از هخامنشيان در تسلط خود داشت.
    آريايى‌ها، يک بار در چهار هزار سال پيش و بار ديگر ۳۴۰۰ تا ۳۷۰۰ سال پيش، به ايران آمدند. گروهى از آنها از راه کرمان به فارس وارد شدند و در شمال فارس، در منطقه‌اى که آب فراوان وجود دارد، استقرار يافتند.
    رشيدترين طايفه آريايى‌هاى فارس، پارسه (Parsa=پارس) نام داشت. از اين رو نام اين طايفه در ۱۱ سده پيش از ميلاد، بر قلمروى آنان نهاده شد. به تدريج روستاها و شهرهاى آنان ساخته شد نام نخستين شهر آنان يعنى پارسه کده (پاسارگاد)، به قولى از نام همين طايفه گرفته شده است. پارسه دومين نامى است که بعدها به نام شهر پارسه (پرسپوليس يوناني) بر تخت جمشيد گذاشته شد.
    با شکل‌گيرى حکومت هخامنشيان واژه پارس به سراسر قلمرو آنان، يعنى ايران اطلاق شد و بعدها با تغييرات سياسي، واژه پارس ويژه استان فارس شد. فارس معرّب پارس است. بعدها براى استان فارس واژه فارسستان به کار رفت.

  6. #86
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض گذر تاريخ1

    و اين سرزمين از دشمن، از خشکسالى و از دروغ بپايد و بدين سرزمين دشمن، بدسالى و دروغ نيايد.
    نقل به مضمون از سنگ نبشته داريوش در تخت جمشيد

    فارس در دوران باستان
    فارس در دوران اسلامی



    فارس در دوران باستان
    در جنوب ايران تا کرانه‌هاى خليج‌فارس، سرزمينى گسترده است که از روزگار باستان، پارس (فارس) نام داشت و از آغاز دورهٔ اسلامى تا کنون، مرکز آن شيراز بوده است. اين سرزمين، از چند هزار سال پيش زيست‌گاه پررونق اقوام بومى ايران، و به ويژه ايلاميان بود و از اين قوم، آثار بسيار در گوشه و کنار فارس، به جاى مانده است. آثارى چون کورنگون مَمَسّني، نقش رستم، تخت جمشيد، تپهٔ سبز و تپهٔ ماليان (هر دو در مرودشت) و ...
    سه هزار سال پيش از اين، قومى که خود را آريايى مى‌خواند، از جنوب روسيهٔ امروزى به فلات ايران سرازير و پس از درگيرى‌هاى فراوان با بوميان آن سامان، به پيروزى رسيد و براى خود سکونت‌گاه‌هايى برپا داشت. بيشتر اين آرياييان، چوپان و گله‌دار و کوچ‌نشين بودند و به صورت قبيله‌اى زندگى مى‌کردند.

    دين آنان، گونه‌اى بينش توحيدى بود. آنان به خداى يگانه و بزرگى به نام اهورامزدا ايمان داشتند و نيروهاى طبيعي، مانند آب، آتش و خاک و خورشيد را داراى فره ايزدى مى‌پنداشتند و سرچشمه بدى‌ها و تاريکى‌ها را در وجود اهريمن مى‌جستند. آرياييان، قبيله‌هاى بزرگى داشتند که معروف‌تر از همه پارسيان، مادها، سکاها، بلخيان، سغديان، خوارزميان، هراتيان و پارتيان بودند. همه اين قبيله‌ها به يک زبان بزرگ، اما با لهجه‌هاى متفاوت سخن مى‌گفتند و سرزمين خود را به نام آريّا وَئيَج (ايران ويج) مى‌خواندند و بعدها که دارى حکومت شدند، ميهن‌شان را کشور ايرانيان و زبان اصليشان را اَئيريانو خششرَ مى‌خواندند. اين اصطلاح بعدها به اِئران شَتر و ايران شَهر و سرانجام ايران تبديل شد.

    پارسيان، يکى از اقوام ايرانى بودند که سه هزار سال پيش، به فارس آمدند و در چند مکان، از جمله در اَنشان يا ماليان امروزى در ۴۶ کيلومترى شمال شيراز، و پاسارگاد ساکن شدند. پايتخت آنان، نخست پاسارگاد بود و بعدها به همدان انتقال يافت.

    در اواخر سده هشتم پيش از ميلاد، مادها در ايران غربى نيرو گرفتند و گرد هم جمع شده، با آشوريانِ تاراج‌گر به زد و خورد پرداختند و صد سال بعد آنان را از پاى درآوردند و حکومتى بزرگ برپا داشتند که ۱۲۰ سال پايدار ماند. فرمانروايى آنان سرانجام توسط کوروش بزرگ فروپاشيد.
    کوروش بزرگ فرزند کمبوجيه (پادشاه پارسيان) و شاهدختى مادى بود و با کارهاى درخشانش بزرگترين پادشاهان جهان آن روزگار را پديد آورد.

    مورخان کوروش را پادشاهى دانا و مدير و مدبّر و مفسران بزرگى چون علامهٔ طباطبايي او را ذوالقرنين ناميده‌اند. کوروش پس از نزديک به ۳۰ سال فرمانروايى در جنگ با کوچ‌نشينان ماساگتى -از اقوام سکايى آسياى ميانه- کشته شد و پسرش کمبوجيه جاى او را گرفت و به مصر لشکر کشيد و آن‌جا را به فرمان خود درآورد، ولى با شورش مغان روبه‌رو شد و پيش از گرفتن کين خويش در مصر درگذشت.
    آنگاه، داريوش بر تخت هخامنشى نشست و ۳۶ سال بر ايران فرمان راند. هخامنشيان نزديک به ۲۱۸ سال بر اين سرزمين حکومت کردند تا اين که اسکندر بر ايران تاخت و شاهنشاهى هخامنشى را برانداخت اما، دولتش هفت سال بيش نپاييد و آرزوهايش بر باد رفت.

    اگرچه حاکمان پارس به سلطهٔ سلاطين اشکانى در روزگار قدرت آنان گردن نهادند، اما پارس هرگز جزو امپراتورى نشد. شاهان پارس قدرت خود را تا سواحل کارمانيا و سواحل عربستان بسط دادند.
    از روايات مربوط به اردشير اول ساسانى چنين بر مى‌آيد که در زمان او، پارس به ممالک کوچکى تقسيم شده بود. از سکه‌هاى کشف شدهٔ آن دوران مى‌توان دريافت که در آن زمان، تمدن يونانى به کلى از پارس رخت بر بسته بود و سنت‌هاى تاريخى و اساطيرى کهن و دين زردشت استيلاى کامل داشت.

    براساس شواهد، در آن زمان پارس تنها سرزمينى بود که دين زردشتى حقيقى و نوشته‌هاى مقدس در آن محفوظ مانده بود. به همين دليل، تجديد حيات آيين زردشتي، با قيام اردشير اول و کشورگشايى او از پارس آغاز شد. اردشير اوّل دودمان ساسانيان را بنياد گذاشت و دين زردشتى را در سراسر ايران مستقر کرد.
    استخر که پايتخت پارس بود، در دوره ساسانى شهرى بزرگ و آباد بود. پس از بنيان‌گذارى پادشاهى ساساني، پايتخت به تيسفون منتقل شد.
    ار آثار پراهيمت تاريخى پيش از اسلام در سرزمين فارس، مى‌توان از تخت‌جمشيد، پاسارگاد، نقش رستم، قصر اردشير، قلعهٔ دختر، بيشابور، قصر ابونصر، بندبهمن، قصر ساسانى در سروستان و بسيارى نمونه‌هاى ديگر ياد کرد.

  7. #87
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض گذر تاريخ (۲)

    فارس در دوران اسلامى
    مسلمانان به پيروى از ساسانيان، ايالت فارس را به پنج ولايت که هر کدام را يک کوره مى‌گفتند، تقسيم کردند. اين تقسيم‌بندى تا حملهٔ مغولان برجاى بود. پنج کورهٔ فارس عبارت بود از: کورهٔ اردشير خوره که مرکز آن شيراز بود، کورهٔ شاپور خوره که مرکز آن شهر شاپور بود، کورهٔ ارجان که مرکز آن به همين نام بود، کورهٔ استخر که مرکز ان پرس‌پليس بود و کورهٔ دارابجرد که مرکز آن دارابجرد بود.

    فارسيان از آغاز عاشق خاندان نبوت و اهل بيت بودند. اولين ايرانى که در جستجوى پيامبر به سوى حجاز شتافت و به دين اسلام مشرف شد، سلمان فارسى بود که اين افتخار را يافت که خاتم پيامبران دربارهٔ او مى‌فرمايد: سلمان از اهل بيت ماست.

    در زمان ضعف قدرت خلافت در قرن سوم هـ.ق، فارس به تصرف يعقوب ليث مؤسّس سلسله صفاريان درآمد. وى شيراز را تصرف کرد و برادرش عمروليث مسجد جامع بزرگى در شهر ساخت که هنوز پابرجاست. پس از آن، فارس به تصرف آل‌بوبه درآمد و عضدالدوله ديلمي بر بيشتر ايران و قسمتى از بين‌النهرين تسلط يافت. از کارهاى برجسته او ساختن بند امير بر رود کر بود.

    پس از آل‌بويه، سلجوقيان بر فارس مسلط شدند. با ضعف سلاجقه، سنقرابن مودود، دودمان اتابکان فارس را تأسيس کرد. اين دودمان، در ۵۴۳ هـ.ق بر سرزمين فارس فرمانروايى يافت و آخرين فرمانرواى آن، آبش خاتون، پس از يک سال سلطنت در ۶۶۷هـ.ق به همسرى منکو تيمور، يکى از پسران هلاکوخان مغول درآمد. از آن پس سلطنت وى نامى بيش نبود و چندى نگذشت که فارس به دست امراى مغول افتاد.

    در ۷۵۴ هـ.ق، امير مبازرالدين محمد پادشاه سلسله آل‌مظفر، فارس را تصرف کرد. شاهان اين دودمان تا سال ۷۹۵ هـ.ق، که امير تيمور خاندان آل‌مظفر را برانداخت بر فارس فرمانروايى داشتند.
    در سال ۹۰۹ هـ.ق، فارس تخت استيلاى شاه اسماعيل صفوى درآمد. در زمان او جانشينان، فارس و مرکز آن شيراز، آبادى و رونق يافت. در اين دوران، الله‌وردى خان و پسرش امامقلى خان فرمانروايان کاردان و با تدبير فارس در زيبا ساختن و آبادانى شهر شيراز کوشيدند.
    در جنگ ميان نادرشاه و افاغنه غلزايى تحت فرمان اشرف افغان، فارس رنج و ويرانى فراوانى ديد. اين جنگ با شکست افاغنه در ۱۱۴۲ هـ.ق پايان يافت.

    پس از مرگ نادر، بار ديگر فارس دستخوش پريشانى شد، ولى با روى کار آمدن کريم‌خان زند صلح و آبادى به اين ناحيه بازگشت. از کاردانى و تدبير و دورانديشى کريم‌خان، آثار ارزشمندي، به ويژه در شهر شيراز به جاى مانده است.
    پس از مرگ کريم‌‌خان در سال ۱۱۹۳ هـ.ق، بر سر جانشينى او ميان بازماندگانش اختلاف پديد آمد و سرانجام، لطفعلى خان زند به فرمانروايى رسيد. پس از آن، فارس در جنگ‌هاى لطفعلى خان زند و آقا محمد خان قاجار آسيب فراوان ديد و سرانجام قاجاريه حکومت يافتند. پس از وفات فتحعلى شاه در سال ۱۲۵۰ هـ.ق، پسرش حسينعلى ميرزا فرمانفرما در فارس به دعوى سلطنت برخاست، اما کارى از پيش نبرد.

    فارس در دوران قاجاريه، همچنان از ايالات آباد و پراهميت کشور به شمار مى‌آمد و راه ارتباطى خليج‌فارس و مرکز به عنوان نخستين خاکريز، مورد توجه خاص استعمارگران بود. اما مردم قهرمان اين سرزمين کهن، هيچ‌‌گاه در مقاومت و مبارزه با استعمار و استبداد از پا ننشستند. نهضت تنباکو به رهبرى ميرزاى شيرازي در سال ۱۳۰۹ هـ.ق همواره الهام‌بخش مبارزات ضداستبدادى و ضداستعمارى ايران و منطقه بوده است.

    پس از قاجار، اگرچه فارس نقش ارتباطى مهم خود را از دست داد، ولى به علت داشتن آثار با‌ارزش سياسى و تاريخى و آرامگاه‌هاى دانشمندان، شاعران و عرفاى بزرگى چون سعدي، حافظ، ابوعبداله، ملاصدرا، خواجو، شيخ روزبهان و بواسحاق کازرونى و ... همچنان به عنوان يکى از پرآوازه‌ترين استان‌هاى ايران با شهرتى جهانى در گستردهٔ فرهنگ و ادب و عرفان جايگاه خود را حفظ کرد. افزون بر اين حرم‌هاى مطهر شاه‌چراغ (ع)، سيد علاءالدين حسين (ع)، على بن حمزه (ه) و ... همواره فارس را در چشم عاشقان اهل بيت و شيعيان جهان گرامى داشته است

  8. #88
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض مفاخر

    سدهٔ چهارم
    ام‌سلمه بيگم شاعر و نويسنده
    عمان ‌نى‌ريزى شاعر و خوش‌نويس
    مولانا مايلى نى‌ريزى شاعر
    سيد جواد نى‌ريزى عالم حکيم
    محمد کاظم نى‌ريزى طبيب
    ميرزا محمدهاشم پزشک بلندپايه شيرازى که نادرشاه افشار هنگام فتح هند او را با خود به ايران آورد
    ابوماهر موسى‌بن‌يوسف سيار شيرازى پزشک و حکيم
    ابوالعلاء شيرازى پزشک
    ابن عجيم پزشک و اخترشناس
    احمدبن ابى اشعث پزشک
    ابوزيد فارسى نويسندهٔ کتاب راه‌هاى دريايى بين هند و ايران
    ابن مقله خوش‌نويس که شش گونهٔ جديد خط کوفى را ابداع کرد
    ابراهيم و پسرش اسحاق از موسيقى‌دانان که به موصلى مشهور بودند
    منصور حلاج عارف و صوفى بلند‌آوازه
    ابوحيان توحيدى دانشمند فيلسوف و متکلم بنام سده چهارم و اوايل سدهٔ پنجم
    شيخ کبير ابوعبدالله خفيف از بزرگترين مشايخ و عرفا
    ساکت نى‌ريزى شاعر و خوشنويس

    سدهٔ پنجم
    مويد شيرازى از بزرگان دانش و عرفان
    شيخ ابواسحاق فيروزآبادى از دانشمندان و مدرّسان
    وصاف‌الحضره از اديبان و نويسندگان در زمان ايلخانان مغول
    قاضى عضدالدين ايجى از دانشمندان عهد مظفرى
    باباکوهى از مشايخ صوفيه

    سدهٔ ششم
    شيخ روزبهان از دانشمندان و عرفا

    سدهٔ هفتم
    مولانا نجم‌الدين محمودابن صائن‌الدين الياس شيرازى دانشمند و پزشک
    سيد قطب‌الدين محمدالحسينى عارف
    استاد ميرزا احمد نى‌ريزى خوش‌نويس
    شعله‌ نى‌ريزى شاعر
    حاج زين‌العطار از پزشکان زمان شاه شجاع‌ مظفري
    حسن‌‌بن‌احمد فارسى استاد علم نحو و ادبيات
    علامه قطب‌الدين شيرازى دانشمند و پزشک

    سدهٔ هشتم
    ابوالحسن عبدالملک ابن محمد شيرازى رياضى‌دان و اخترشناس
    خواجه شيرازى اختر شناس و رئيس رصدخانه شاه جهان
    استاد قوام‌الدين شيرازى معمار و کاشى‌ساز و کاشى‌کار گوهرشاد مشهد
    روزبه پسر دادويه ملقب به ابن‌مقفّع اوّلين مترجم کليله و دمنه به زبان عربى
    سيبويه اديب و نويسنده جامع‌ترين دستور زبان عربى که آن را قرآن‌النحو لقب داده‌اند
    ابوعلى فارسى استاد علم نحو و مؤلف کتاب الحجت دربارهٔ قرائت‌هاى قرآن
    سعدى و حافظ دو شاعر بزرگ ايران زمين
    شوريده شيرازى

    سدهٔ نهم
    سيد نظام‌الدين محمود ملقب به شاهد اعى‌الى‌الله عارف و حکيم
    على ابزرى طبيب و مولف
    شريف‌الدين جرجانى عالم و دانشمند

    سدهٔ دهم
    مکتبى شيرازى شاعر
    بابافغانى شاعر
    اهلى شيرازى شاعر

    سدهٔ يازدهم
    ملاصدراى شيرازى حکيم و فيلسوف مؤلف کتاب الاصول من الکافي و الرسالهٔ فى الحدوث العالم و الحکمت العرشيه
    اسدلله شيرازى ملقّب به کاتب‌السلطاني از خوش‌نويسان دورهٔ فتحعلى‌شاه تا ناصرالدين شاه قاجار
    حسين حکاک خوش‌نويس و کتيبه‌نگار و سجع مهر که مهرهاى ناصرالدين شاه را حک کرد

    سدهٔ دوازدهم
    انور زند شيرازى شاعر

    سدهٔ سيزدهم
    ملامحمد عسکر و ملامحمد شفيع ارسنجانى معروف به اشرف‌الکتاب نسخ‌نويس
    راز شيرازى نويسنده و عارف
    رحمتعلى شيرازى شاعر و عارف
    دستغيب شيرازى فقيه و مجتهد
    داور شيرازى شاعر و تذکره‌نويس
    قاآنى شاعر مشهور

    سدهٔ چهاردهم
    آتشى شيرازى شاعر
    حجاب شيرازى شاعر و خطاط
    على اصغر حکمت نويسنده و مترجم

  9. #89
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض فرهنگ

    آداب و رسوم
    بازی‌ها و ورزش‌های سنتی
    پوشاک
    سوغات
    موزه‌ها و کتابخانه
    اعتقادات و باورها
    ادبیات
    خوراک
    هنرهای سنتی
    موسیقی

    ---------------

    آداب و رسوم

    عيدنوروز
    عيد نوروز نزد مردم بسيار گرامى است و مردم از ۱۵ روز پيش از تحويل سال نو، به استقبال آن مى‌روند. آن‌ها شيرينى و تنقلات تهيه مى‌کنند و به دوختن لباس نو براى خود و بچه‌ها مى‌پردازند و خانه تکانى مى‌کنند. در گذشته مردم خود شيرينى درست مى‌کردند و عمدتاً نان شيرين مى‌پختند. نان شيرين را بعد از اين که از تنور بيرون مى‌آوردند تا هنوز نرم و تازه بود، چند بار تا مى‌زدند تا به صورت يک مربع به اندازه کف دست درآيد. اين نان بعد از چند دقيقه تُرد و بسيار شکننده مى‌شد. غير از اين نوع نان شيريني، شيرينى ديگرى درست نمى‌شد. اغلب، وسايل پذيرايى عيد تنقلّاتى مانند برنجک، اَخُرِِِک و دنگو بود.

    اقيقه
    از جمله رسوم معمول در بين دوانى‌ها، يکى هم رسم اقيقه است. اقيقه در عربى به معنى موى شکم نوزاد در هنگام تولّد است. معنى ديگر آن، ذبح گوسفند در هفتمين روز تولّد نوزاد است. شايد اين رسم در گذشته در روز هفتم انجام مى‌شد، اما امروزه موعد خاصى براى آن قايل نيستند و در هر فرصتى که دست داد، آن را تدارک مى‌بينند. انجام اين کار ممکن است تا هفت سالگى کودک هم به تعويق بيفتد. اما تا هنگام مراسم اقيقه نبايد موى سر کودک تراشيده شود.

    وداع با فرد درگذشته
    فرهنگ مردم فارس چون فرهنگ ديگر مردم ايران بر مبناى باورها و معتقدات دينى مسلمانان استوار است. ضمن اين که گاه اين آداب و رسوم ريشه در پيش از اسلام دارد؛ براى مثال در شهرستان‌هاى آباده، اقليد و فسا رسم است که با مرگ هر فرد، بازماندگان نزديک وى يعنى پدر، مادر، برادر و خواهرى و فرزندان، روز بعد از روز خاکسپاري، پيش از طلوع آفتاب، سر گور وى مى‌روند و فاتحه مى‌خوانند. اين عمل در تابستان بدون مشکل برگزار مى‌شود اما در سرماى ۱۵ درجه زير صفر زمستان اين کار با مشکلاتى همراه است و با تمامى اين احوال مردم به انجام آن مى‌پردازند و معتقدند با اين کار به خورشيد مى‌گويند که زودتر از او بر مزار عزيزشان آمده‌اند.

    عروسى درخت نارنج
    در شيراز رسم بر اين است که اگر درخت نارنجى که در خانه است، نارنج کم بدهد يا اصلاً ندهد، آن را عروس کنند و برايش مراسم عروسى بگيرند. براى اين کار، ابتدا زن صاحب‌خانه، زنان همسايه را دعوت به عروسى درخت نارنج مى‌کند، همه در زمان مشخص در خانه جمع مى‌شوند و زن صاحب‌خانه ارهّ‌اى را برمى‌دارد تا شاخه‌هاى درخت را ببرد. يکى از زنان همسايه جلو مى‌آيد و ضامن درخت مى‌شود. سپس تور بسيار نازکى روى درخت مى‌کشند، شکرپنير روى درخت مى‌پاشند، کِل مى‌زنند، واسونک مى‌خوانند و شادى مى‌کنند و بر اين باورند که آن درخت، سال بعد در فصل بهار، بار نارنج خواهد داشت.

    آب مقدس حوض ماهى‌ها
    تا ۵۰ سال پيش در فارس، سه حوض ماهى در شيراز، فسا و زرقان وجود داشت. با خشک شدن حوض ماهى فسا اکنون دو حوض داير است. مراسمى که براى اين دو حوض ماهى وجود دارد، تقريباً مشابه است.
    از زير کوه سعدي، چشمه‌اى بيرون مى‌آيد که چند چاه براى استفاده از آن در خانه‌هاى بالادست آرامگاه حفر شده است. حوض ماهى آرامگاه سعدى هم سطح زمين و مظهر قنات و چشمه است. ترديدى وجود ندارد که پيش از حيات سعدي، و حتى در ايران باستان، اين آب جريان داشت و مقدّس بود. به همين دليل سعدى براى اين آب اهميت قايل بود. براساس نوشته ابن بطوطه که دو بار در سال‌هاى ۷۲۵ و ۷۴۸ هـ.ق يعنى بار اول حدود سى سال پيش از درگذشت سعدى به شيراز آمده بود، سعدى اين حوض هشت ضلعى را ساخته است.

    مراسم و باورهاى مردم شيراز و اطراف، تا سال ۱۳۲۷ شمسى که سال تخريب آرامگاه سعدى براى تجديد بناى آن است، بسيار جدّى و اجراى آنها بسيار ضرورى بود. تا آن زمان هر سال حدود ده هزار نفر در چهلمين روز پس از عيد نوروز در محوطه جلوى آرامگاه سعدى جمع مى‌شدند و آش نذرى که در فارس اصطلاحاً ديگ جوش ناميده مى‌شود، مى‌پختند و از بامداد تا شب شادى مى‌کردند و بر اين باور بودند که يک ماهى قرمز که يک حلقه طلايى در بينى دارد، در آب بالا مى‌پرد و مى‌رود. ماهى‌هاى اين آب مقدس است و هيچ‌کس حق صيد آنها را ندارد.
    امروزه هنوز مردم کوى سعدى بر اين باورند و در حوض ماهى سکه مى‌اندازند تا آرزوهايشان برآورده شود، ولى آداب و مناسکى در اين زمينه وجود ندارد. در زرقان چنين مراسمى هنوز ادامه دارد.

    پس از ساخت آرامگاه سعدى از آب‌تنى در اين حوض براى برآورد نياز جلوگيرى شد و ديگر کسى در محوطه حوض ماهى به آب دسترسى ندارد. اما حدود ۱۵۰ متر بعد از آرامگاه، در کوچه‌اى که اصطلاحاً کوچه حمام سعدى مى‌نامند، مردم براى باورها و مناسک خود از آب چشمه يا قنات سعدى استفاده مى‌کنند.
    مردم شيراز و اطراف، باورهايى خاص نسبت به حوض ماهى دارند و عدّه‌اى برآنند صاحب اين آب، حضرت امام حسن (ع) است. گروهى ديگر معتقدند اگر دختر يا پسرى دست و روى خود را با اين آب بشويد، بخت او باز مى‌شود و به خانه بخت مى‌رود. در گذشته با جام چهل کليد روى سر خود آب مى‌ريختند. آب‌تنى در دورهٔ پيش از ساخت ساختمان جديد آرامگاه، در روز چهارشنبه‌سورى انجام مى‌شد.

    امروزه از ساعت ۱۲ بعدازظهر روز چهارشنبه‌سورى تا ساعت ۲۴، دختران و زنان در جوى آب کوچه حمام سعدى آب‌تنى مى‌کنند و از ساعت ۲۴ تا ۸ بامداد به پسران و مردان اختصاص مى‌يابد. هجوم جمعيت براى آب‌تنى بسيار زياد است و مردم معتقدند که اين آب، مشکلات و گرفتارى‌ها را نيز حل مى‌کند. گاه نيز نامه‌اى براى حضرت امام زمان (عج) در آب حوض ماهى مى‌اندازند و حاجت و مشکل خود را مطرح مى‌کنند.

    در گذشته مردم باور داشتند که اين آب، سحر و جادو را باطل مى‌کند. معمولاً کشاورزان يک ظرف از اين آب برمى‌دارند و هنگام آبيارى مزارع خود، آن را در جوى آب مى‌ريزند تا از ايجاد کرم ساقه‌خوار جلوگيرى نمايد و مزارع آنها محصول بيشتر بدهد. برخى نيز معتقدند که اگر لباس‌هايشان در اين آب شسته شود، بيمارى‌ها را از بدن صاحب لباس مى‌زدايد. بنابراين در کوچه حمام سعدى لباس مى‌شويند. هرچند امروزه کم‌تر به چنين کارى دست مى‌زنند، ولى در گذشته تمام صحراى سعدى محل شستن و خشک کردن لباس بود.

  10. #90
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض اعتقادات و باورها

    - اگر عروس ته‌ديگ دوست داشته باشد، شب عروسى باران مى‌بارد.
    - چون عروس در شب عروسى برقصد، نان ارزان خواهد شد.
    - اگر آينه عروس بشکند، عروس بدبخت خواهد شد.
    - اگر عروس را عقد کنند ولى عروسى نکنند، يکى از اقوام عروس و داماد مى‌ميرد. در اصطلاح مى‌گويند شکار کرده است

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •