تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 8 از 9 اولاول ... 456789 آخرآخر
نمايش نتايج 71 به 80 از 84

نام تاپيک: فلسفه زندگی

  1. #71
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    ...
    منظورتون اینه که چون مسیر اول ذکر شده ممکنه به پوچی برسه ، ما بیاییم و مسیر دوم رو انتخاب کنیم ، باور کنیم که درست هستش و این وسط کاری به حقایق نداشته باشیم ؟
    چون دلمون نمیخواد به پوچی برسیم پس نتیجه بگیریم که مسیر دوم درسته و هدف داره ؟
    ممکنه برخی برای فرار از پوچی به مسیر دوم متوسل بشن، اما خیلیا با مطالعه و بررسی واقعیت ها به دیدگاه دوم میرسن و طبیعتا در برابر تفکرات و احساسات پوچ گرایانه هم واکسینه میشن، خیلیا هم هستن که صرفا بر اساس عادت و به صورت ارثی دیدگاه دوم رو اختیار میکنن ...

    ... ما بیاییم و مسیر دوم رو انتخاب کنیم ، باور کنیم که درست هستش و این وسط کاری به حقایق نداشته باشیم ؟
    شما چطور مطمئن هستید دیدگاه دوم بر خلاف حقایق هست؟

    آیا کسانی که مسیر اول رو طی می کنند ، الزاما به پوچی میرسن ؟( آیا پوچی = بی هدفی ؟ ) و آیا کسانی که مسیر دوم رو انتخاب می کنن الزاما در زندگی هدف مند خواهند شد ؟ ( حتی اگه نادرست بودن این هدف اثبات بشه ؟)
    اینطور نیست که هرکس مسیر اول رو انتخاب کنه به پوچی برسه، ولی افرادی که به پوچی میرسن از این گروه هستن، امکان نداره کسی واقعا دیدگاه دوم رو داشته باشه و به پوچی برسه ...

    یا اینکه دارید هر دو دیدگاه رو بررسی می کنید و این وسط قضاوتی در کار نیست ؟؟؟(چون اینطور به نظر نمیرسه)
    اگه ممکنه توضیح بدید .
    بررسی بود و بدون قضاوت ...

    با تشکر .
    Last edited by N I G H T P E A C E; 07-04-2015 at 09:24.

  2. این کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #72
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    مورد دومی که فرمودین با توجه به یافته های غلمی رد میشه . نه آفرینشی هدفمند و هوشمندانه در کار بوده و نه انسان اشرف مخلوقاته و برای اون برنامه ریزی از عالم غیب در نظر گرفته نشده .
    اینطور نیست که یافته های علمی آفرینش هدفمند رو رد کرده باشه، بلکه بر عکس هست، یافته های اخیر بیشتر تاییدی هست بر آفرینش هوشمند تا رد اون ... علاوه بر دلایل محکم فلسفی و احساسات عمیق عرفانی، برخی از یافته های علمی هم نشان از وجود موجودی آگاه به عنوان خالق این جهان دارن ... به عنوان مثال حدود 20 ثابت فیزیکی باید به طور اعجاب آوری بسیار دقیق و گاه در حد یک چند میلیاردم تنظیم بشن تا جهان ما و حیات بوجود بیاد و میبینیم که این اتفاق افتاده!!

    استیفن هاکینگ در این مورد میگه:

    The laws of science, as we know them at present, contain many fundamental numbers, like the size of the electric charge of the electron and the ratio of the masses of the proton and the electron. ... The remarkable fact is that the values of these numbers seem to have been very finely adjusted to make possible the development of life

    اطلاعات بیشتر:


    و همچنین حقایقی که در مورد ساختار DNA کشف شدن ...

    انسان از نظر بیولوژیکی تفاوت خاصی با بقیه موجودات زنده زمین [حیوانات - حشرات - گیاهان] نداره و حتا شما میتونی شباهت های بیشماری رو بین این گروه از موجودات با انسان پیدا کنی.

    نه زمین مرکز کائناته و خورشید و سیارات و ستارگان به دورش میگردن ...
    از این واقعیت ها نمیشه نتیجه گرفت که آفرینش هدفمند نیست ... بزرگترین مهندسان هم برای ساخت پیچیده ترین و شگفت انگیزترین ساختمانها و بنا ها از موادی مثه سنگ و ... استفاده میکنن ..

    وقتی این حس و غرور خود برتر بینی رو کنار گذاشتیم اون موقع با ذهنی بازتر به جهان اطرافمون نگاه می کنیم و اون موقع دیگه نیازی نداریم که برای انجام کار درست و خوب متوسل به وعده وعیدها و پاداشهای اخروی بشیم ..
    بله اگر اعتقاد داشته باشید که که جهان بی هدف و بی صاحب هست حرفهای شما درست هست ...

    اون موقع است که می فهمیم مرز کذایی که بین خوب و بد , درست و غلط که توسط یکسری ها کشیده شده تا چه حد غلط و مغرضانه است
    اگر معیاری برای این مرزها نباشه تمام مرزها و سیستم های اخلاقی غلط و مغرضانه هستن ... هر کس به سیستم خودش اعتقاد خواهد داشت ... هیچ سیستمی نه صحیح هست نه غلط، همه چیز نسبی خواهد بود ...

    اما اون امتیازی که سیستم های معتقد به ماورالطبیعه دارن و سیستم ها مادی ندارن اینه که به سوال "خوب که چی؟" جواب میدن و شما رو راحت میکنن و به شما آرامش میدن شما رو از پوچی نجات میدن ...

    بهتره به جای پرداختن به توهمات و تخیلات و پذیرفتن مسائل به این راحتی و وصله زدن القاب و صفت ها برای راحتی کار , با یک دید و ذهن شکاکانه و متوسل به منطق وارد میدان بشیم . به طور حتم نتیجه اون شگفت انگیزتر و مفیدتر خواهد بود .
    مصادره به مطلوب میکنید، چرا فکر میکند عقاید شما همه منطقی هستن و عقاید دگر اندیشان توهم و خیال ... بر چه اساس؟؟ برای من واقعا عجیبه که چطور به این راحتی مسایلی به این پیچیدگی و قدمت رو با برجسب توهم و خیال حل میکنید و تمام ...
    Last edited by N I G H T P E A C E; 07-04-2015 at 10:09.

  4. 2 کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #73
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    افرادی که دیدگاه دوم رو دارند هم هدف و معناشون رو خودشون پیدا کردند. صرفا تنها تفاوتشون با گروه اول اینه که این افراد معتقد هستند این "هدف" ای که خودشون بهش معتقد هستند برای همه انسان ها یکسان است و باید سایر مسائل مثل اخلاقیات و خوبی و بدی و ... بر اساس این هدف سنجیده بشه و هر کس غیر از اونها فکر می کنه در گمراهی به سر می بره، در حالی که در گروه اول لزوما این ذهنیت وجود نداره و می تونه هر چیزی باشه (از جمله قسمتی با اکثریت همون تفکرات به شکل های متفاوت).
    بله درسته ...

    اما همونطور که گفتم دیدگاه اول هیچ وقت نمیتونه به مهمترین و اضطراب آفرین ترین سوال بشر یعنی "خب بعدش چی؟" "so what" جواب بده ...

  6. 2 کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #74
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    بله درسته ...

    اما همونطور که گفتم دیدگاه اول هیچ وقت نمیتونه به مهمترین و اضطراب آفرین ترین سوال بشر یعنی "خب بعدش چی؟" "so what" جواب بده ...
    هیچ دیدگاهی نمی تونه. دیدگاه دوم فقط این پرسش رو یک مرحله به بالا پاسکاری می کنه:

    اما اون امتیازی که سیستم های معتقد به ماورالطبیعه دارن و سیستم ها مادی ندارن اینه که به سوال "خوب که چی؟" جواب میدن و شما رو راحت میکنن و به شما آرامش میدن شما رو از پوچی نجات میدن ...
    خیر جواب نمی دن. شما هنوز هم می تونین بپرسین "خب که چی که ماورالطبیعه اینطوری میخواد". درسته بعضی ها در اون مرحله به قول شما آرامش می رسند و لزومی برای به آرامش رسیدن در اون مرحله نیست چون پرسش کماکان مطرح است، و خیلی ها هم می تونند زودتر به آرامش برسند یا اصلا در اون مرحله هم به آرامش نرسند.

    به این مفهوم در فلسفه Buck Passing گفته میشه:

    بچه از مادرش می پرسه چرا درس بخونم؟
    مادرش میگه که خوندن و نوشتن یاد بگیری!
    - خوب که چی؟
    + که بفهمی دنیا چی می گذره.
    - خوب که چی؟
    + که بتونی بری دانشگاه
    - خوب که چی؟
    + که در آینده شغل خوب داشته باشی
    - خوب که چی؟
    + که بچه هات زندگی خوبی داشته باشن
    - خوب که چی؟
    ...

    و شما مدعی هستین تنها شیوه ای که این سکانس می تونه در یک نقطه متوقف بشه اینه که به "ماوراءالطبیعه" دست آویز بشیم و بگیم "این چیزیه که ماوراءالطبیعه از تو میخواد"، ولی من کماکان می تونم بپرسم "خوب که چی". واقعیت اینه که هر کسی خودش تصمیم می گیره این سکانس در چه مرحله ای به پایان می رسه، برای بعضی ها نیاز به ماوراءالطبیعه نیست، برای بعضی ها هست، و بعضی ها حتی با ماوراءالطبیعه هم راضی نخواهند شد. اینکه شما می فرمایید فقط دیدگاه شماست که می تونه به این سکانس خاتمه بده صرفا نظر شماست، دیدگاه شما برای خودتون خاتمه می ده، برای خیلی ها نمی ده، و سایر دیدگاه ها هم برای سایرین می تونه این رو خاتمه بده.

    همونطور که در پست قبلی گفتم و شما هم موافق بودید:

    افرادی که دیدگاه دوم رو دارند هم هدف و معناشون رو خودشون پیدا کردند. صرفا تنها تفاوتشون با گروه اول اینه که این افراد معتقد هستند این "هدف" ای که خودشون بهش معتقد هستند برای همه انسان ها یکسان است و باید سایر مسائل مثل اخلاقیات و خوبی و بدی و ... بر اساس این هدف سنجیده بشه و هر کس غیر از اونها فکر می کنه در گمراهی به سر می بره، در حالی که در گروه اول لزوما این ذهنیت وجود نداره و می تونه هر چیزی باشه (از جمله قسمتی با اکثریت همون تفکرات به شکل های متفاوت).
    تفاوت اینه که شما مدعی هستین یک نقطه توقف این پرسش "خوب که چی"، ماوراءالطبیعه است، این نقطه توقف برای همه صحیح است و هیچ شخص دیگه نمی تونه در نقطه دیگه ای به آرامش برسه، اما افرادی که در گروه اول بودند میگن نقطه صحیح برای هر کس می تونه متفاوت باشه و هر کس تلاش می کنه نقطه صحیح خودش رو برای خودش پیدا کنه، از جمله شما که نقطه توقف این پرسش "خوب که چی" براتون دست آویز شدن به ماوراءالطبیعه است. شما صرفا پذیرفتید که وقتی به ماوراءالطبیعه برسیم براتون راضی کننده و آرامش بخش است، برای سایرین می تونه نباشه یا چیز دیگری راضی کننده و آرامش بخش باشه.

  8. 2 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #75
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    هیچ دیدگاهی نمی تونه. دیدگاه دوم فقط این پرسش رو یک مرحله به بالا پاسکاری می کنه:



    خیر جواب نمی دن. شما هنوز هم می تونین بپرسین "خب که چی که ماورالطبیعه اینطوری میخواد". درسته بعضی ها در اون مرحله به قول شما آرامش می رسند و لزومی برای به آرامش رسیدن در اون مرحله نیست چون پرسش کماکان مطرح است، و خیلی ها هم می تونند زودتر به آرامش برسند یا اصلا در اون مرحله با آرامش نرسند.

    به این مفهوم در فلسفه Buck Passing گفته میشه:

    بچه از مادرش می پرسه چرا درس بخونم؟
    مادرش میگه که خوندن و نوشتن یاد بگیری!
    - خوب که چی؟
    + که بفهمی دنیا چی می گذره.
    - خوب که چی؟
    + که بتونی بری دانشگاه
    - خوب که چی؟
    + که در آینده شغل خوب داشته باشی
    - خوب که چی؟
    + که بچه هات زندگی خوبی داشته باشن
    - خوب که چی؟
    ...

    و شما مدعی هستین تنها شیوه ای که این سکانس می تونه در یک نقطه متوقف بشه اینه که به "ماوراءالبطیعه" دست آویز بشیم و بگیم "این چیزیه که ماوراءالطبیعه از تو میخواد"، ولی من کماکان می تونم بپرسم "خوب که چی". واقعیت اینه که هر کسی خودش تصمیم می گیره این سکانس در چه مرحله ای به پایان می رسه، برای بعضی ها نیاز به ماوراءالطبیعه نیست، برای بعضی ها هست، و بعضی ها حتی با ماوراءالطبیعه هم راضی نخواهند شد. اینکه شما می فرمایید فقط دیدگاه شماست که می تونه به این سکانس خاتمه بده صرفا نظر شماست، دیدگاه شما برای خودتون خاتمه می ده، برای خیلی ها نمی ده، و سایر دیدگاه ها هم برای سایرین می تونه این رو خاتمه بده.

    همونطور که در پست قبلی گفتم و شما هم موافق بودید:



    تفاوت اینه که شما مدعی هستین یک نقطه توقف این پرسش "خوب که چی" برای همه صحیح است و بقیه همه غلط، اما افرادی که در گروه اول بودند میگن نقطه صحیح برای هر کس می تونه متفاوت باشه و هر کس تلاش می کنه نقطه صحیح خودش رو برای خودش پیدا کنه، از جمله شما که نقطه توقف این پرسش "خوب که چی" براتون دست آویز شدن به ماوراءالطبیعه است. شما صرفا پذیرفتید که وقتی به ماوراءالطبیعه برسیم براتون راضی کننده و آرامش بخش است، برای سایرین می تونه نباشه یا چیز دیگری راضی کننده و آرامش بخش باشه.
    همونطور که گفتم این مسایل بر میگرده به دیدگاه شما ... عقایدی که معتقدیدن به ماوراالطبیعه دارن اینطور نیست که صرفا بردن سوال به یک مرحله جلوتر باشه ... صرفا دستاویزی به ماورالطبیعه نیست ... شما اگر مراجعه کنید میبیند که غالب این مکاتب عقایدی دارن مبنی بر اینکه در آخر فرد به نوعی آرامش بی نهایت میرسه، آرامشی که هیچ گاه از اون سیر یا زده نمیشه ، یعنی هیچ حدی نداره، هیچ نقطه توقفی نداره ... بله ممکنه از دیدگاه شما (دیدگاه اول) این عقاید غیر منطقی و توهم باشه اما این دیدگاه شماست ... یعنی فردی که میخواد از دیدگاه اول دیدگاه دوم رو تحلیل کنه ... بنابراین در مورد جواب این سوال دیدگاه و عقاید خود مکاتب باید در نظر گرفته بشن که چی هستن، نوعی نگاه درون - مکتبی نه برون - مکتبی ...

    اما شک نکنید که سوال در مورد سرنوشت انسان پس از مرگ همه رو درگیر خودش میکنه ... کسانی که دیدگاه اول رو دارن ممکنه بظاهر بگن و حتی اعتقاد داشته باشن که برای ما مهم نیست چی میشه، اما وقتی عمیقا در موردش فکر میکنن و اینکه بعد از مرگ به کلی نیست و نابود میشن احساس خوبی بشون دست نمیده ... انسان هر نوع لذتی هم ببره و هر تفریح و آرامشی هم داشته باشه باز وقتی این سوال سراغش میاد و قلقلکش میده نوعی ناامیدی و سردی و اظطراب رو تجربه میکنه و از خودش میپرسه "خب که چی؟" "اخرش چی؟" چرا باید خودم رو اینقد اذیت کنم وقتی آخرش مرگ و نابودی هست ... انسان ذاتا طالب جاودانگی هست ... من معتقد هستم حتی معتقدین به دیدگاه اول در اعماق وجودشون و به صورت ناخودآگاه به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارن ...

  10. 2 کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #76
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    همونطور که گفتم این مسایل بر میگرده به دیدگاه شما ... عقایدی که معتقدیدن به ماوراالطبیعه دارن اینطور نیست که صرفا بردن سوال به یک مرحله جلوتر باشه ... صرفا دستاویزی به ماورالطبیعه نیست ... شما اگر مراجعه کنید میبیند که غالب این مکاتب عقایدی دارن مبنی بر اینکه در آخر فرد به نوعی آرامش بی نهایت میرسه، آرامشی که هیچ گاه از اون سیر یا زده نمیشه ، یعنی هیچ حدی نداره، هیچ نقطه توقفی نداره ... بله ممکنه از دیدگاه شما (دیدگاه اول) این عقاید غیر منطقی و توهم باشه اما این دیدگاه شماست ... یعنی فردی که میخواد از دیدگاه اول دیدگاه دوم رو تحلیل کنه ... بنابراین در مورد جواب این سوال دیدگاه و عقاید خود مکاتب باید در نظر گرفته بشن که چی هستن، نوعی نگاه درون - مکتبی نه برون - مکتبی ...
    بله دقیقا. اون دیدگاه شما بود، این دیدگاه من. دیدگاه شما برای خودتون صحیح است و دیدگاه من برای خودم. اما شما میگید فقط دیدگاه شماست که صحیح است و من هم برای آرامش نیاز دارم دیدگاه شما رو داشته باشم. اگه شما بپذیرید که من، بدون دیدگاه شما، می تونم به آرامش برسم ما بحثی نداریم ولی چیزی که حداقل از پست های ابتدایی شما به نظر می رسید این بود که شما مدعی بودید تنها با دیدگاه شما میشه به آرامش رسید و از پوچی فرار کرد و هر کسی غیر از شما فکر می کنه محکوم به پوچی است (یا مخفیانه به دیدگاه شما معتقد است!).

    مسئله اینجاست که پرسشی شخصی درباره آرامش و تفکرات انسان مطرح است، و آیا حاضر هستیم بگیم "من از فلان شیوه به آرامش رسیدم و سایرین ممکنه از شیوه متفاوت به آرامش برسند"، من میگم بله، و شما میگید "خیر، یا مثل من فکر می کنید، یا به پوچی می رسید، یا خودتون رو گول می زنید و در باطن مثل من فکر می کنید".


    اما شک نکنید که سوال در مورد سرنوشت انسان پس از مرگ همه رو درگیر خودش میکنه ... کسانی که دیدگاه اول رو دارن ممکنه بظاهر بگن و حتی اعتقاد داشته باشن که برای ما مهم نیست چی میشه، اما وقتی عمیقا در موردش فکر میکنن و اینکه بعد از مرگ به کلی نیست و نابود میشن احساس خوبی بشون دست نمیده ... انسان هر نوع لذتی هم ببره و هر تفریح و آرامشی هم داشته باشه باز وقتی این سوال سراغش میاد و قلقلکش میده نوعی ناامیدی و سردی و اظطراب رو تجربه میکنه و از خودش میپرسه "خب که چی؟" "اخرش چی؟" چرا باید خودم رو اینقد اذیت کنم وقتی آخرش مرگ و نابودی هست ... انسان ذاتا طالب جاودانگی هست ... من معتقد هستم حتی معتقدین به دیدگاه اول در اعماق وجودشون و به صورت ناخودآگاه به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارن ...
    من مثال نقض هستم پس.

    در کل بهتره شما که دیدگاه اول رو ندارید درباره روانشناسی افرادی که دیدگاه اول رو دارند و اینکه در عمیقا در باطنشون چی می گذره صحبت نکنید. و این چیزهایی که درباره انسان گفتید هم بهتره بگید به جاش بگید من و بگذارید اون افراد خودشون درباره اعماق وجودشون صحبت کنند، و طبیعتا "اعتقادات" شما درباره "اعمال وجود و ناخودآگاه سایرینی که مثل شما فکر نمی کنند" چیزی نیست که ارزش فلسفی داشته باشه همونطور که اعتقادات من درباره اعماق وجود و ناخودآگاه افرادی که معتقد هستند توسط آدم فضایی ها ربوده شدند بی اهمیت است.

  12. 4 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #77
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    اینطور نیست که یافته های علمی آفرینش هدفمند رو رد کرده باشه، بلکه بر عکس هست، یافته های اخیر بیشتر تاییدی هست بر آفرینش هوشمند تا رد اون ... علاوه بر دلایل محکم فلسفی و احساسات عمیق عرفانی، برخی از یافته های علمی هم نشان از وجود موجودی آگاه به عنوان خالق این جهان دارن ... به عنوان مثال حدود 20 ثابت فیزیکی باید به طور اعجاب آوری بسیار دقیق و گاه در حد یک چند میلیاردم تنظیم بشن تا جهان ما و حیات بوجود بیاد و میبینیم که این اتفاق افتاده!!

    استیفن هاکینگ در این مورد میگه:

    The laws of science, as we know them at present, contain many fundamental numbers, like the size of the electric charge of the electron and the ratio of the masses of the proton and the electron. ... The remarkable fact is that the values of these numbers seem to have been very finely adjusted to make possible the development of life


    تفسیر به نفع میدونید چیه dedegoli جان؟
    اینکه ما یک بخش از صحبت های دیگران رو کات کنیم و بخش های دیگه رو توجه نکنیم و سپس اون بخش کات شده رو هم تفسیر به نفع خودمان کنیم.

    در پاسخ به سئوال مستقیم طراحی هوشمند بدون تفسیر، ریچارد داوکینز گفته است فقط بیش از چهار هزار نوع بیماری ژنتیکی داریم و صحبت از طراحی هوشمند یک جوک هست، میشه بفرمایید اینکه یک طراح 1000 تا روبات بسازه و 100 تاش همون اول کار معیوب باشه کجاش هوشمنده؟

    هزاران کودک در همون بدو تولد در کشورهایی فقیر به دنیا میان و می مبرن، چه هوش و نظارتی؟!!
    وقتی صحبت از هوش میکنی، باید این هوش در همه ابعاد دیده بشه و احساس و عرفان و...هم در همه ابعاد کار کنن.

    نه اینکه حرکت زمین به دور خورشید رو ببینی و بگی جل الخالق چه نظم حیرت انگیزی، اونوقت برای اتفاقات بالا که مثال زدم بگی حکمت بوده و ما چه بدانیم که چرا هوش پشت خلق این انسان ها میخواد این انسان ها مثل نقل و نبات تلف بشن تا ما درس زندگی بگیریم چون ما تافته جدا بافته ایم و ...

    وجود هماهنگی ذاتی هیچ دلیلی بر الزام وجود یک ناظم ایجاد نمیکنه چون شما داری از آخر به اول نگاه میکنی !!
    اونم ناظمی که فقط هرجا دلمون میخواد نقشش رو ببینیم و هرجا نخواستیم نقشش رو نبینیم.
    Last edited by B.Russell; 07-04-2015 at 10:56.

  14. 4 کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #78
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    بله دقیقا. اون دیدگاه شما بود، این دیدگاه من. دیدگاه شما برای خودتون صحیح است و دیدگاه من برای خودم. اما شما میگید فقط دیدگاه شماست که صحیح است و من هم برای آرامش نیاز دارم دیدگاه شما رو داشته باشم. اگه شما بپذیرید که من، بدون دیدگاه شما، می تونم به آرامش برسم ما بحثی نداریم ولی چیزی که حداقل از پست های ابتدایی شما به نظر می رسید این بود که شما مدعی بودید تنها با دیدگاه شما میشه به آرامش رسید و از پوچی فرار کرد و هر کسی غیر از شما فکر می کنه محکوم به پوچی است (یا مخفیانه به دیدگاه شما معتقد است!).
    اینکه این افراد همه به پوچی میرسن نظر من نیست ...

    در پست 71 گفتم:

    اینطور نیست که هرکس مسیر اول رو انتخاب کنه به پوچی برسه، ولی افرادی که به پوچی میرسن از این گروه هستن، امکان نداره کسی واقعا دیدگاه دوم رو داشته باشه و به پوچی برسه ...
    .
    .
    .
    .
    من مثال نقض هستم پس. در کل بهتره شما که دیدگاه اول رو ندارید درباره روانشناسی افرادی که دیدگاه اول رو دارند و اینکه در عمیقا در باطنشون چی می گذره صحبت نکنید. و این چیزهایی که درباره انسان گفتید هم بهتره بگید به جاش بگید من و بگذارید اون افراد خودشون درباره اعماق وجودشون صحبت کنند، و طبیعتا "اعتقادات" شما درباره "اعمال وجود و ناخودآگاه سایرینی که مثل شما فکر نمی کنند" چیزی نیست که ارزش فلسفی داشته باشه.
    آرامش خودتون رو حفظ کنید ... سعی کنید به جابی حمله به طرف مقابل با منطق و در آرامش عقاید خودتون مطرح کنید ...

    و اما بعد، همونطور که گفتم معتقد هستم این افراد به صورت ناخودآگاه چنین عقیده ای دارن، بنابراین شما نمیتونید بگید من مثال نقض هستم چون اینطور نیستم ... و البته اگر قبول ندارید نداشته باشید، اما سعی کنید بحث رو به حاشیه نکشونید ...
    Last edited by N I G H T P E A C E; 07-04-2015 at 11:07.

  16. #79
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض



    تفسیر به نفع میدونید چیه dedegoli جان؟
    اینکه ما یک بخش از صحبت های دیگران رو کات کنیم و بخش های دیگه رو توجه نکنیم و سپس اون بخش کات شده رو هم تفسیر به نفع خودمان کنیم.

    در پاسخ به سئوال مستقیم طراحی هوشمند بدون تفسیر، ریچارد داوکینز گفته است فقط بیش از چهار هزار نوع بیماری ژنتیکی داریم و صحبت از طراحی هوشمند یک جوک هست، میشه بفرمایید اینکه یک طراح 1000 تا روبات بسازه و 100 تاش همون اول کار معیوب باشه کجاش هوشمنده؟

    هزاران کودک در همون بدو تولد در کشورهایی فقیر به دنیا میان و می مبرن، چه هوش و نظارتی؟!!
    وقتی صحبت از هوش میکنی، باید این هوش در همه ابعاد دیده بشه و احساس و عرفان و...هم در همه ابعاد کار کنن.

    نه اینکه حرکت زمین به دور خورشید رو ببینی و بگی جل الخالق چه نظم حیرت انگیزی، اونوقت برای اتفاقات بالا که مثال زدم بگی حکمت بوده و ما چه بدانیم که چرا هوش پشت خلق این انسان ها میخواد این انسان ها مثل نقل و نبات تلف بشن تا ما درس زندگی بگیریم چون ما تافته جدا بافته ایم و ...

    وجود هماهنگی ذاتی هیچ دلیلی بر الزام وجود یک ناظم ایجاد نمیکنه چون شما داری از آخر به اول نگاه میکنی !!
    اونم ناظمی که فقط هرجا دلمون میخواد نقشش رو ببینیم و هرجا نخواستیم نقشش رو نبینیم.
    در این جهان مادی امکان نداره همه چیز پرفکت باشه، تضاد و برخورد، مرگ و میر، تغییر و تحول و ... همه از خصایص ذاتی ماده هستن و نمیشه ماده رو از اینها جدا کرد ... بله برای کسی که زندگی رو فقط در همین چند روز دنیا خلاصه میبینه این سوالات بدون جواب هستن، اما برای معتقدین به جهان دیگه این سوالات حل شده هستن ...

    راستی شما از داکینز انتظار دارید بیاد و خدا رو اثبات کنه؟!

  17. #80
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    اینکه این افراد همه به پوچی میرسن نظر من نیست ...

    در پست 71 گفتم:





    آرامش خودتون رو حفظ کنید ... سعی کنید به جابی حمله به طرف مقابل با منطق و در آرامش عقاید خودتون مطرح کنید ...

    و اما بعد، همونطور که گفتم معتقد هستم این افراد به صورت ناخودآگاه چنین عقیده ای دارن، بنابراین شما نمیتونید بگید
    من مثال نقض هستم چون اینطور نیستم ... و البته اگر قبول ندارید نداشته باشید، اما سعی کنید بحث رو به حاشیه نکشونید ...
    گل بود و به سبزه هم آراسته شد. الان هم که درباره ناخودآگاه من (و هر کس مثل شما فکر نمی کنه) ادعا کردید و مدعی شدید اگه من الان بگم نظرم با شما فرق می کنه، بطور "ناخودآگاه" با شما موافقم! نظر من هم اینه که هر کس مدعی است طرفدار بارسلوناست، بطور ناخودآگاه طرفدار رئال مادرید است و اگر کسی بگه نیست من میگم "ناخودآگاه هستی" و این "عقیده من" هست. چقدر فلسفه زیباست.
    به علاوه مثال نقض من درباره ادعای شما بود که تفکر درباره مرگ توسط کسانی که با شما هم عقیده نیستند باعث احساس بد و ناامیدی و ... میشه، من چنین احساسی نمی کنم (مدعی هستید دروغ میگم یا خودم رو گول می زنم؟ چون گفتید یکی از این دوست).

    بحث دقیقا در راستاست، من ریز شدم به ادعای شما و فشار آوردم تا شما به نقطه ای که محوریت صحبت هاتون هست برسید، و شما هم بهش پرداختید:

    اما شک نکنید که سوال در مورد سرنوشت انسان پس از مرگ همه رو درگیر خودش میکنه ...کسانی که دیدگاه اول رو دارن ممکنه بظاهر بگن و حتی اعتقاد داشته باشن که برای ما مهم نیست چی میشه، اما وقتی عمیقا در موردش فکر میکنن و اینکه بعد از مرگ به کلی نیست و نابود میشن احساس خوبی بشون دست نمیده ... انسان هر نوع لذتی هم ببره و هر تفریح و آرامشی هم داشته باشه باز وقتی این سوال سراغش میاد و قلقلکش میده نوعی ناامیدی و سردی و اظطراب رو تجربه میکنه و از خودش میپرسه "خب که چی؟" "اخرش چی؟" چرا باید خودم رو اینقد اذیت کنم وقتی آخرش مرگ و نابودی هست ... انسان ذاتا طالب جاودانگی هست ... من معتقد هستم حتی معتقدین به دیدگاه اول در اعماق وجودشون و به صورت ناخودآگاه به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارن ...
    پس افرادی که نظر متفاوتی با شما دارند و مدعی هستند به آرامش رسیده اند:

    1. یا به ظاهر میگن و در باطن باور دیگری دارند (دروغگو هستند).
    2. یا دروغگو نیستند ولی عمیقا در موردش تفکر نکرده اند چون اگر عمیقا تفکر کنند ناامید، سرد و مضطرب خواهند بود (که درباره به آرامش رسیدن دروغ گفته اند یا اشتباه می کنند).
    3. یا در اعماق وجودشون بصورت ناخودآگاه به همون چیزی که شما معتقد هستید باور دارند (خودآگاهانه، ناخودآگاه خودشون رو گول می زنند که تعریف خودفریبی است).

    یا به عبارت دیگه، هر کس مثل شما فکر نمی کنه یا دروغگوست، یا تفکر عمیق نداره، یا ناامید، سرد و مضطرب است، و یا خودفریب است.

    در هیچ بحثی هیچ وقت شاهد نبودم اینطور به صداقت تفکر شخص مقابل توهین بشه. البته نه فقط شخص مقابل، بلکه هر کس مثل شما فکر نمی کنه در کل تاریخ. بهتون تبریک میگم

  18. 2 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •