تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 8 از 10 اولاول ... 45678910 آخرآخر
نمايش نتايج 71 به 80 از 91

نام تاپيک: مهارتهای ارتباطی / چگونه با دیگران برخورد کنیم ؟

  1. #71
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    قـــائم شــــهر
    پست ها
    4,772

    پيش فرض

    سلام دوستان.
    من در ارتباط برقرار کردن با دخترها مشکل دارم . این چیزی که میگم برای دوستی و اینها نیست بلکه برای سوال پرسیدن و صحبت کردن درمورد درس و ... با دخترها میشه . تو دانشگاه وقتی یک دختری میاد سمتم و یک بحثی باهام میکنه اولش خوب میرم جلو اما بعد فک میکنم که این دختر تو ذهنش در مورد من چی فک میکنه یا دارم حرف های بیربطی میزنم و اینجا که میشه اعتماد بنفسم رو از دست میدم و سریع مثل این آدمهای دست و پا چلفتی بحث رو تموم میکنم و میرم و بعد تا 2 ساعت با خودم فک میکنم که چرا من اینجوریم . در مورد ارتباط برقرار کردن با خانومهایی که تا بحال ندیدم و غریبه هستن مشکل ندارم اما اگه تعداد این ملاقات ها به دو یا چند بار برسه خراب میکنم و تا بحال بابت این قضیه فرصتهای زیادی در رابطه با کار از دست دادم . میشه لطفا راهنماییم کنید چطور از این حالت در بیام.
    بیشتر از همه این قسمت قرمز نظر من رو جلب کرد ! ببین ، ظاهرا مشکل شما توی صحبت کردن و داشتن افکار نامربوط هست !

    مثلا گفتی که دختره توی ذهنش در مورد من چی فکر میکنه ، ببین ، ما پسرها اغلب در صحبت کردن با دخترها دچار استرس میشیم و بعد از صحبت کردن باهاشون شاید چندین بار حرف هامون رو مرور کرده باشیم که به دختره چی گفتیم ، دختره چی گفت ، و ... !! اما حرف زدن از نظر دخترها یک کار کاملا طبیعی هست .
    ببین ، من درست متوجه نشدم منظورت چی هست ، اما احساس میکنم که میخوای بیشتر روی کسایی که مخاطبت هستند ( چه دختر چه پسر ) تاثیر بزاری ، برای این کار بهتره چند تا کتاب داستان با نثر سنگین پیدا کنی و شروع کنی این کتاب هارو بخونی ، هرجا هم که کلمه ی قلمبه دیدی اون کلمه رو روی یک کاغذ بنویس و کاغذ رو بچسبون روی دیوار اطاقت ، این باعث میشه هر روز اون کلمه هارو ببینی و توی صحبت های محاوره ای ازشون استفاده کنی و مخاطبت فکر کنه که تو یک فیلسوف به تمام معنا هستی و از تو خوشش بیاد ! مخصوصا اینکه دختر ها از پسرهای سرزبون دار خوششون میاد ! : دی

    درضمن ، به نظر من خراب شدن رابطه ات با دخترها بعد از 2-3 جلسه این هست که شما 2 تا حرف خاصی با هم ندارید بزنید و سعی میکنید به قول معروف لــاس بزنید !!!! : دی ( البته اگر اشتباه میکنم بگید که تصحیح کنم ، منظور بدی ندارم ) برای همین وقتی کارت با دختری تموم شد ، محیط رو ترک کن و سعی نکن که بحث رو کش بدی !

    دوست من لطفا کامل تر توضیح بده تا کامل تر جواب بدیم ، ممنون ...

    پ ن : البته میتونی اون دختر هارو به من معرفی کنی شاید به نتیجه ای رسیدیم !!! : دی

  2. این کاربر از Gam3r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #72
    حـــــرفـه ای ملا نصرالدین's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    2,056

    پيش فرض

    اصولا دختر ها وقتی می ایند از یک پسر سوالی میکنند یا بحثی را باز میکنند 2 منظور دارند.یا قصد دوستی یا فضولی توی زندگی شما دارند یا هیچ قصد خاصی ندارند.احتمالا هم دختر ها از نوع دومش بیشتر می ایند طرف شما.وقتی یه دختری فقط دنبال جواب شما هست هیچ فکری در مورد شما نمیکند.این را مطمئن باشید.حالا از کجا میشه فهمید طرف قصد خاصی داره یا نه؟اگر با عشوه و ناز و مسخره بازی امد جلو و قبلش هم دوستاش دوره اش کرده بودند پس یعنی یه مرضی داره.باز هم وقتی شما صحبت میکنید اون به هیچ چیز منفی فکر نمیکنه.چون مطمئن باشد امار کامل شما را قبلش در اورده.اگر قرار بود فکر کنه که شما نرمال نیستید اصلا جلو نمی امد.توی دانشگاه حتی سربه زیرترین دختر ها هم امار اکثر پسر ها را دارند

  4. 4 کاربر از ملا نصرالدین بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #73
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    569

    پيش فرض

    ممنون Gam3r و ملانصر دین عزیز . من از لحاظ اطلاعات عمومی و تخصصی مشکلی ندارم +تعریف از خود نباشه+ فقط تو بیانشون مشکل دارم بذار یک چیزی بگم تو همونجایی که یک دختر میاد یک چیزی در مورد طراحی سایت یا درس یا ... میپرسه در حالیکه صحبتمون مفیده و باید دختره رو راهنمایی کنم و اون به حرفایی که میزنم احتیاج داره یه همچین افکاری میاد تو سرم (چون من عادت دارم تو چشم مخاطب زل بزنم و وقتی موقع حرف زدن کسی سرم رو میندازم پایین یا اونطرفو نگاه میکنم حس خوبی ندارم-واسه همین میترسم یک دختر فکرای بدی راجع بهم بکنه و یکدفعه وسط بحث باهاش قاطی میکنم و ...) در حالیکه بغل دستم یک پسر دیگه وایساده و سه چهار تا دختر دور و برش جمع شدن و داره در مورد چرت و پرت ترین چیزی که به ذهن آدم میرسه واسشون صحبت میکنه و کم هم نمیاره و تا دو ساعت هم ممکنه حرف بزنه براشون اما من که قصدم کمک کردن و اینها بیشتر از چند دقیقه نمیتونم این کار رو انجام بدم . یکجورایی فکر میکنم دارم گناه میکنم و عذاب وجدان میگیرتم . نمیدونم واسه از بین بردن این حس مسخره باید چیکار کنم . خیلی در موردش فک میکنم و این توضیح رو هم بدم که تو فامیلمون معمولا دختر و پسر اصلا با هم حرف نمیزنن حتی موقع دید و بازدید بیشترین دیالوگ رد و بدل شده بینمون ممکنه سلام باشه. باز هم میگم فقط در مورد دختر و جنس مخالف اینطوریه ها وگرنه مشکلی ندارم .
    Last edited by Manager_66; 06-08-2011 at 18:20. دليل: دکمه تشکر کووووو!؟؟!!؟

  6. این کاربر از Manager_66 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #74
    در آغاز فعالیت prev's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    محل سكونت
    پشت قاب عینک
    پست ها
    8

    پيش فرض

    سلام.من تازه واردم.خوشحالم که اینجا رو پیدا کردم.من در ارتباط با مادربزرگم مشکل دارم.یعنی این مادربزرگم چون بچه دیگه ای نداره و مادرم تک فرزندشه و بابابزرگم فوت شده الان خونه ما زندگی میکنه.این مادربزرگم 90 سالشه و از لحاظ فیزیکی و حافظه ای خیلی قویه . ولی هر موقع میبینمش فقط در حال غرزدن و نفرین کردن من و مادرمو و خونوادمو و ایناست . یک موقع هست کسی نمیفهمه و سنش بالاست و حافظش رو از دست میده آدم انتظاری ازش نداره ولی اینکه جزئیترین مسائل دوران بچگیش یادشه آدم خیلی بهش برمیخوره همچین رفتاری ازش میبینه . اخلاق فوق العاده بدی داره .همیشه یک اخمی میکنه که آدم میترسه نگاهش کنه. همش پشت سر یکی از ما به نفر دیگه بد میگه و ما رو به جون هم مینداره و ما رو نسبت بهم بدبین میکنه. یعنی یک شیطان حال بهم زنیه برای خودش.هر موقع هم چیزی بهش میگی گریه میکنه و میگه چرا من نمیمیرمو یک فیلمی بازی میکنه که تا مدتها سردرد میشی. من فقط بخاطر مادرم تحملش میکنم ولی واقعا هر موقع میبینمش انگیزمو برای زندگی از دست میدم و دوست دارم برم یجایی که دیگه نبینمش . با همچین آدمی باید چیکار کرد؟ خونه سالمندان هم اصلا نمیشه حرفش رو زد .چند وقت که محلش نمیذارم همش آه میکشه و میخواد گریه کنه . اینو چیکارش کنم؟

  8. 2 کاربر از prev بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #75
    حـــــرفـه ای ملا نصرالدین's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    2,056

    پيش فرض

    ممنون Gam3r و ملانصر دین عزیز . من از لحاظ اطلاعات عمومی و تخصصی مشکلی ندارم +تعریف از خود نباشه+ فقط تو بیانشون مشکل دارم بذار یک چیزی بگم تو همونجایی که یک دختر میاد یک چیزی در مورد طراحی سایت یا درس یا ... میپرسه در حالیکه صحبتمون مفیده و باید دختره رو راهنمایی کنم و اون به حرفایی که میزنم احتیاج داره یه همچین افکاری میاد تو سرم (چون من عادت دارم تو چشم مخاطب زل بزنم و وقتی موقع حرف زدن کسی سرم رو میندازم پایین یا اونطرفو نگاه میکنم حس خوبی ندارم-واسه همین میترسم یک دختر فکرای بدی راجع بهم بکنه و یکدفعه وسط بحث باهاش قاطی میکنم و ...) در حالیکه بغل دستم یک پسر دیگه وایساده و سه چهار تا دختر دور و برش جمع شدن و داره در مورد چرت و پرت ترین چیزی که به ذهن آدم میرسه واسشون صحبت میکنه و کم هم نمیاره و تا دو ساعت هم ممکنه حرف بزنه براشون اما من که قصدم کمک کردن و اینها بیشتر از چند دقیقه نمیتونم این کار رو انجام بدم . یکجورایی فکر میکنم دارم گناه میکنم و عذاب وجدان میگیرتم . نمیدونم واسه از بین بردن این حس مسخره باید چیکار کنم . خیلی در موردش فک میکنم و این توضیح رو هم بدم که تو فامیلمون معمولا دختر و پسر اصلا با هم حرف نمیزنن حتی موقع دید و بازدید بیشترین دیالوگ رد و بدل شده بینمون ممکنه سلام باشه. باز هم میگم فقط در مورد دختر و جنس مخالف اینطوریه ها وگرنه مشکلی ندارم .

    خوب من فکر میکنم اولین مشکل شما اینه که نگاه نمیکنی به طرف مقابل.روانشناس ها میگن ارتباط چشمی خیلی مهمه.نه اینکه زل بزنی توی چشم یارو.نمیدونم چجوری بگم.مثل پسرها که باهاشون صحبت میکنی.زل نمیزنی توی چشمش.گاهی نگاهش میکنی گاهی حواست جای دیگه هست و...
    برای این کار هم با مادر و خواهر و کلا کسانی که بهت محرم هستند تمرین کن.سعی کن موقع حرف زدن بیشتر بهشون نگاه کنی.
    در مورد گناه هم خودت هم میدونی حتی اگر به یک مرد با قصد ...نگاه کنی گناه هست.از انجایی که شما بسیار خجالتی هستی فکر نکنم اصلا دنبال اینجور مسائل باشی پس نگاه کردنت هیچ گناهی نداره پس این فکر ها رو از سرت بریز بیرون.ادمی که بدون قصد نگاه میکنه هیچ گناهی نمیکنه.از الان سعی کن تمرین کنی.اصلا عذاب وجدان نداشته باش.در مورد فکر دختر ها هم که توی پست قبل بهت گفتم.یه تمرین دیگه هم فکر کنم خوب باشه وقتی یه دختر میاد پیشت که ازت سوال کنه اولا همه این فکر ها رو بریز دور بعد به یکی از دوستات بگو نگاهت کنه.و تو رو ارزیابی کنه.هر دفعه بگه چجوری بودی تو هم سعی کن هر دفعه بهتر باشی.اینجوری اعتماد به نفست هم بالاتر میره.

  10. 2 کاربر از ملا نصرالدین بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #76
    حـــــرفـه ای ملا نصرالدین's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    2,056

    پيش فرض

    سلام.من تازه واردم.خوشحالم که اینجا رو پیدا کردم.من در ارتباط با مادربزرگم مشکل دارم.یعنی این مادربزرگم چون بچه دیگه ای نداره و مادرم تک فرزندشه و بابابزرگم فوت شده الان خونه ما زندگی میکنه.این مادربزرگم 90 سالشه و از لحاظ فیزیکی و حافظه ای خیلی قویه . ولی هر موقع میبینمش فقط در حال غرزدن و نفرین کردن من و مادرمو و خونوادمو و ایناست . یک موقع هست کسی نمیفهمه و سنش بالاست و حافظش رو از دست میده آدم انتظاری ازش نداره ولی اینکه جزئیترین مسائل دوران بچگیش یادشه آدم خیلی بهش برمیخوره همچین رفتاری ازش میبینه . اخلاق فوق العاده بدی داره .همیشه یک اخمی میکنه که آدم میترسه نگاهش کنه. همش پشت سر یکی از ما به نفر دیگه بد میگه و ما رو به جون هم مینداره و ما رو نسبت بهم بدبین میکنه. یعنی یک شیطان حال بهم زنیه برای خودش.هر موقع هم چیزی بهش میگی گریه میکنه و میگه چرا من نمیمیرمو یک فیلمی بازی میکنه که تا مدتها سردرد میشی. من فقط بخاطر مادرم تحملش میکنم ولی واقعا هر موقع میبینمش انگیزمو برای زندگی از دست میدم و دوست دارم برم یجایی که دیگه نبینمش . با همچین آدمی باید چیکار کرد؟ خونه سالمندان هم اصلا نمیشه حرفش رو زد .چند وقت که محلش نمیذارم همش آه میکشه و میخواد گریه کنه . اینو چیکارش کنم؟

    مادربزرگ من هم اینجوری بود.خدا رحمتش کنه.میدونی ادم های پیر اخلاقشون عین بچه ها میشه.یه کم دقت کن.ادم بزرگ ها هیچ وقت الکی گریه نمیکنند.ولی بچه ها و پیر ها سر یه چیز کوچولو گریه میکنند.این نفرین و اخلاق بدش هم فقط بخاطر جلب توجه هست.دیدی بچه ها وقتی میخوان جلب توجه کنند بالا میروند پایین می ایند کسی نگاهشان نمیکند فحش میدن.که پدر و مادر یهو نگاهشون میکنن میگن ای بی ادب این چی بود گفتی و..در صورتی که اون فقط توجه میخواد.من این کارو کردم جواب داد.از الان میگم سخته ولی شدنیه.راه حلش توجه و محبت زیاد هست.اولش فحشت میده که چی ازجونم میخوای مهربون شدی.بعد میگه دیوانه شدی مهربون شدی ولی بعد خودش پشیمون میشه خجالت میکشه درست میشه.بهش توجه کن .محبت کن.فکر کن یه بچه هست.در جواب فحش و نفرین و گریه و... فقط محبت کن.

  12. 3 کاربر از ملا نصرالدین بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #77
    در آغاز فعالیت prev's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    محل سكونت
    پشت قاب عینک
    پست ها
    8

    پيش فرض

    مادربزرگ من هم اینجوری بود.خدا رحمتش کنه.میدونی ادم های پیر اخلاقشون عین بچه ها میشه.یه کم دقت کن.ادم بزرگ ها هیچ وقت الکی گریه نمیکنند.ولی بچه ها و پیر ها سر یه چیز کوچولو گریه میکنند.این نفرین و اخلاق بدش هم فقط بخاطر جلب توجه هست.دیدی بچه ها وقتی میخوان جلب توجه کنند بالا میروند پایین می ایند کسی نگاهشان نمیکند فحش میدن.که پدر و مادر یهو نگاهشون میکنن میگن ای بی ادب این چی بود گفتی و..در صورتی که اون فقط توجه میخواد.من این کارو کردم جواب داد.از الان میگم سخته ولی شدنیه.راه حلش توجه و محبت زیاد هست.اولش فحشت میده که چی ازجونم میخوای مهربون شدی.بعد میگه دیوانه شدی مهربون شدی ولی بعد خودش پشیمون میشه خجالت میکشه درست میشه.بهش توجه کن .محبت کن.فکر کن یه بچه هست.در جواب فحش و نفرین و گریه و... فقط محبت کن.
    من هم دلم بحالش میسوزه منتها وقتی یه خورده محبت میکنی کنارت میشینه و از داستانهای 180 سال پیش واست میگه و تا بلند میشی باز فحش میده و... ولی با تموم عیباش حافظه اش خارق العاده است و همه چی رو بخاطر میاره با 90 سال سنش . یکبار که ازش پرسیدم میگفت بخاطر خوندن روزی نیم ساعت قرآنه .

  14. 2 کاربر از prev بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #78
    حـــــرفـه ای ملا نصرالدین's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    2,056

    پيش فرض

    خب ببین اون برای جلب توجه و جلب محبت فقط این راه را بلد هست.انتظار نداشته باش بیاد باهات در مورد ورژن اخر ویندوز 7 صحبت کنه.یه پیرزن 90 ساله چی بلده؟همون داستان های 180 سال پیش.ولی متاسفانه من خودم هم اینجوری شدم.صبر و حوصله ما خیلی کم شده.در مورد پیر ها و بچه ها صبر و حوصله زیاد فقط موثر هست.در مورد بچه ها ما یاد گرفتیم فقط انها رو تنبیه میکنیم که انها هم فقط با ما لج میکنند در مورد پیر ها هم فقط بهشون بی مهری و کم توجهی میکنیم که انها هم ازمون ناراحت می شوند

  16. 3 کاربر از ملا نصرالدین بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #79
    در آغاز فعالیت sarfarazian's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    محل سكونت
    تهران_اسلامشهر
    پست ها
    4

    پيش فرض

    به نظر من باید از افرادی که کل زندگیشون با مسخره کردن دیگرون میگذره دوری کرد ولی اگه به هر دلیلی نمیتونیم جدا شیم بستگی به شرایطش جواب حرکت زشتشو بدیم بهترین را بی توجهی با کمی اخم

  18. #80
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض عصبی ها بیشتر گوشه و کنایه می زنند

    آدم‌هایی که مهارت‌های ارتباطی و قدرت جذب ضعیف دارند، دچار این عارضه می‌شوند که گفته می شود فرد زخم زبان یا نیش گفتار دارد. وقتی از کسی زخم زبان می‌شنویم جدا از افکار منفی که در اینگونه افراد وجود دارد،نشان دهنده مهارت‌های ارتباطی ضعیف این اشخاص است. گفتار، کلام و آهنگ صدای آنها زخم روحی در شنونده ایجاد می‌کند.

    در مهارت های ارتباطی وقتی شخصی می داند که چگونه صحبت کند، از زخم زبان استفاده نمی‌کند و پیامدهای گفتار خود را در نظر می‌گیرد. انسان‌های عصبی که آستانه تحمل کمتری دارند، عموما متهم به این مساله هستند که زخم و نیش زبان بیشتری دارند.

    رضایی خصوصیات کلی این افراد را چنین بر می‌شمرد: مهارت های ارتباطی کم، افکار منفی، آستانه تحمل پایین، پرخاشگر و استرس دلایلی هستند که منجر به زخم زبان می‌شوند.

    چون این اشخاص رفتارهای عادتی دارند باید طرز فکر آنها را عوض کرد. بخشی از زخم زبان ها تبدیل به رفتارهای عادتی می‌شوند. به این افراد از طریق طرح‌های درمانی باید کمک کرد و آموزش داد که بخشی از رفتارهایشان غلط است و باید آن را اصلاح کنند. وقتی این افراد نیش زبان نمی‌زنند ابتدا خود را از درد و رنج های درونی رها می‌کنند بنابراین فرد باید متقاعد شود در رفتار خود تغییر ایجاد کند.

  19. 3 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •