ممنون Gam3r و ملانصر دین عزیز . من از لحاظ اطلاعات عمومی و تخصصی مشکلی ندارم +تعریف از خود نباشه+ فقط تو بیانشون مشکل دارم بذار یک چیزی بگم تو همونجایی که یک دختر میاد یک چیزی در مورد طراحی سایت یا درس یا ... میپرسه در حالیکه صحبتمون مفیده و باید دختره رو راهنمایی کنم و اون به حرفایی که میزنم احتیاج داره یه همچین افکاری میاد تو سرم (چون من عادت دارم تو چشم مخاطب زل بزنم و وقتی موقع حرف زدن کسی سرم رو میندازم پایین یا اونطرفو نگاه میکنم حس خوبی ندارم-واسه همین میترسم یک دختر فکرای بدی راجع بهم بکنه و یکدفعه وسط بحث باهاش قاطی میکنم و ...) در حالیکه بغل دستم یک پسر دیگه وایساده و سه چهار تا دختر دور و برش جمع شدن و داره در مورد چرت و پرت ترین چیزی که به ذهن آدم میرسه واسشون صحبت میکنه و کم هم نمیاره و تا دو ساعت هم ممکنه حرف بزنه براشون اما من که قصدم کمک کردن و اینها بیشتر از چند دقیقه نمیتونم این کار رو انجام بدم . یکجورایی فکر میکنم دارم گناه میکنم و عذاب وجدان میگیرتم . نمیدونم واسه از بین بردن این حس مسخره باید چیکار کنم . خیلی در موردش فک میکنم و این توضیح رو هم بدم که تو فامیلمون معمولا دختر و پسر اصلا با هم حرف نمیزنن حتی موقع دید و بازدید بیشترین دیالوگ رد و بدل شده بینمون ممکنه سلام باشه. باز هم میگم فقط در مورد دختر و جنس مخالف اینطوریه ها وگرنه مشکلی ندارم .