يادداشت روزانه مدير بخش آبرساني و فاضلاب
28 ژوئن
تقريبا مدت زيادي از آخرين باري كه دون رو ديدم ميگذشت كه امروز اومد به ملاقاتم و بعد از اتمام كارمون قدم زنان با هم گپي زديم. اون مي گفتش كه تا همين ديروز مريض و توي رختخواب بستري بوده كه البته با توجه به اين مدت طولاني كه اينجا كار مي كنه چنين چيزي خيلي هم تعجب بر انگيز نيست. اونقدر ضعيف شده بود كه تمام طول راه به شدت عرق كرده بود و همونطور كه حرف مي زديم دايم بدنش رو مي خاروند. ازش پرسيدم مگه گرمشه ولي اون يه جور مضحكي فقط منو نگاه كرد!
يعني چش شده؟
7 جولاي
سر بازرس آيرونز يه مدتيه كه خيلي ديروقت براي سركشي به آزمايشگاه مياد. دقيق نمي دونم اونجا چيكار مي كنه ولي هميشه قيافش گرفته و اخماش تو همه. حالت صورت اون اخيرا از شكل معمولش هم بدتر شده و حدس من اينه كه بداخلاقي آيرونز به خاطر درخواستاي غير ممكن بيركينز بايد باشه. دلم براي سر بازرس مي سوزه، بعد از همه ي اون زحمتايي كه واسه شهر كشيد اين حقش نبود.
21 جولاي
من خيلي كمتر از قبل الكل مصرف مي كنم چون الان شيفت مراقبت از قبرستون بهم سپرده شده. ولي در كل شكايتي ندارم چون به هر حال خودم اين طرز زندگي رو انتخاب كردم.
16 آگوست
سربازرس آيرونز امروز هم ديروقت اينجا اومد و چهره ش از هميشه گرفته و عبوس تر بود. سعي كردم باهاش شوخي كنم تا از اين حال درش بيارم ولي اون اصلا خندش نگرفت! در مقابل به روم اسلحه كشيد و تهديد كرد كه شليك مي كنه! البته تونستم آرومش كنم ولي به نظرم اين آدم بايد مشكل اساسي داشته باشه. چون خودشم مي دونه كه بدون كمك من و مدالم نميتونه وارد آزمايشگاه بشه. يعني اين چيزيه كه يه سربازرس پليس از وظيفه ي "نجات و محافظت" حاليش شده؟!
21 آگوست
از طريق ويليام با خبر شدم كه پليس و رسانه ها بررسي خودشون رو بر روي فعاليتهاي شركت آمبرلا شروع كردن. اون همينطور مي گفت كه ابعاد اين بازرسي خيلي وسيعه و حتي ممكنه بخوان شبكه فاضلاب رو هم بگردن به خاطر همين ازم خواست همه ي عمليات قرارگاه فاضلاب آمبرلا رو تا اتمام بازرسيها متوقف كنم. البته شبكه فاضلاب هنوز براي عبور و مرور باز هست ولي اون تاكيد مي كرد كه خيلي خيلي محتاط باشم چون اگه كسي از فعاليتهاي آمبرلا در اينجا با خبر بشه شغلمو از دست ميدم.