اون فرشته که از اول این سری با دزموند حرف میزد هدفش این بود که خودش رو از داخل اون معبد آزاد کنه میخواست کنترل مغز انسان ها رو به دست بگیره تا بتونه از خشم طبیعت و نابود شدن دنیا جلوگیری کنه خودش به انسان ها فرمانروایی کنه دزموند هم با لمس اون گول خودش مرد و اون فرشته رو آزاد کرد. اون یکی فرشته میگفت که دزموند نباید جلوی نابودی رو بگیره به این ترتیب یه تعداد کمی از انسان ها زنده میمونن که دزموند رهبر اونا میشه و زندگی رو از سر میگیرن ....
اون فرشته ای که با اتزیو صحبت میکرد کدوم اینا بود ؟
دزموند هم جلوگیری از نابود شدن دنیا رو انتخاب کرد با این که میدونست خودش میمیره .دنیا نجات پیدا کرد اون فرشته آزاد شد و گفت حالا نوبت منه که نقش خودمو انجام بدم رفت که کنترل انسان ها رو به دست بگیره من حدس میزنم این پایه ی ادامه ی سری برای یوبیسافت باشه