تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 6 از 8 اولاول ... 2345678 آخرآخر
نمايش نتايج 51 به 60 از 79

نام تاپيک: آیا نفرین یک چیز واقعیست؟

  1. #51
    Banned
    تاريخ عضويت
    Aug 2020
    پست ها
    173

    پيش فرض

    علم در حال پیشرفته و هیچکس نمی‌تونه جلوش رو بگیره به خصوص عقاید ما.

    خیلی چیزها از زمان Homo Erectus قابل تصور نبودند مثل پرواز کردن و دیدن انسان در یک جعبه ولی همه ممکن شدند و سفر به مریخ و فراتر از آن هم ممکن خواهد شد...

    نفرین هم خرافه‌ای بیش نیست...
    همین مواردی که میفرمایید، افرادی در گذشته و قبل از این پیشرفت های علمی بوده اند که چنین چیزهایی را پیشگویی کرده اند. این بنظر شما چطور ممکن است؟
    مثلا سالها پیش خیلی قبل از بوجود آمدن تلفن های موبایل و گوشی های هوشمند، فردی اشاره کرده بوده به اینکه روزی مردم به کف دست خویش نگاه میکنند و همدیگر یا سوی دیگر دنیا را میبینند و با هم حرف میزنند... فایل صوتی اش موجود است!
    یا همین احادیث و روایات راجع به آخرالزمان و ظهور، خیلی مواردش شباهت به پیشگویی همین پیشرفت های تکنولوژیک دارد... بطور مثال اینکه تمام مردم سیمای حضرت را میبینند و صدایش را میشنوند... خب این میتواند اشاره به همین امکانات و رسانه های عمومی فعلی باشد.
    از سوی دیگر حتی علم امروز نیز به بعضی فرضیه ها و حتی نظریه ها و موارد آزمون شده ای رسیده که حتی توسط خود دانشمندان قبل از آن بنظر غیرمنطقی و غیرممکن و خرافه می آمدند... بطور مثال عجایب فیزیک کوانتم... اگر قبل از مطرح شدن فیزیک کوانتم، به یک دانشمند فیزیک میگفتند که یک چیز مادی میتواند همزمان در دو حالت متضاد باشد، طرف فقط میخندید! یا میگفتند دو ذره را بهم وابسته میکنیم و یکی را به آن سمت کائنات میبریم و دیگری را سمت دیگر و وقتی روی یکی عملی انجام میدهیم ذرهء دیگر هم آناً عکس العمل متقارن نشان میدهد، باورشان نمیشد که این بتواند یک فرضیهء علمی و در واقعیت ممکن باشد. یا مثلا فرضیه هایی مثل جهان های موازی که علم امروز میگوید ممکن است... خب اینها همه خیلی شبیه به بعضی مسائلیست که از قدیم هم توسط منابعی مثل دین بیان شده... چطور است که الان خودشان فرضیه هایی راجع به ابعاد دیگر و جهان های دیگری را مطرح میکنند، ولی وقتی از جانب دین و پیامبران چنین چیزهایی بیان شده نمیتواند درست باشد؟
    پس تمام اینها مسائلی نسبی و قابل تغییر است دوست عزیز. اینکه چیزی شاید الان خرافات و غیرمنطقی و غیرممکن شمرده شود، ولی در آینده اینطور نباشد. درست است خیلی خرافات وجود داشته و دارند، ولی بعضی موارد آن هم میتواند واقعیت داشته باشد.

  2. #52
    Banned
    تاريخ عضويت
    Aug 2020
    پست ها
    173

    پيش فرض

    نفرین وجود داره اما کدوم نفرین مستجاب میشه ، این دیگه به حقانیتِ نفرین کننده و خواست خدای متعال بستگی داره .
    دقیقا نمیدانم و مطمئن نیستم... چون نمیشود مطمئن بود... ولی چه بسا نفرین های بنده تاکنون به ایران خسارت های عظیمی زده باشد... کسی چه میداند... به مرور زمان یک ارتباطی بین نفرین های بنده و حوادثی که در ایران رخ میداد را متوجه شدم... انگار درست در همان زمانهایی که خشم و کینه ام بالا میگرفت و ناسزا میگفتم، حوادثی در سراسر ایران رخ میداد.
    شاید میلیاردها و میلیاردها تومان خسارت... و کشته شدن افرادی...
    ولیکن نمیترسم و احساس جرم و گناه هم نمیکنم، چون همانطور که شما هم گفتید، نفرین یک امر ماوراییست و تحت نظارت و فرمان خداوند اثر میکند. و چون ظرفیت و توان کنترل خودم را نداشتم... چاره ای نداشتم تا خشم و کینه و نفرین خویش را آزاد کنم؛ چراکه گزینهء دیگری برایم باقی نگذاشته بودند!
    و شاید بگویید اگر تو این کارها را کرده باشی چطور تاحالا تو را شناسایی نکرده اند و بلایی بر سرت نیاورده باشند...
    شبی در خواب دیدم... چند مامور قوی هیکل اطلاعاتی دنبالم بودند، فرار میکردم، ولی به زودی به کوچه ای بن بست رسیدم، گویی آنها میدانستند و از قبل برنامه شان همین بود، ... آمدند و در مقابلم بودند... دیگر راهی برای گریز نداشتم... ناگهان به پرواز درآمدم... به هوا رفتم و داشتم از روی سقف ساختمانی که در انتهای بن بست بود به ارتفاع شاید ده متر پرواز میکردم و همینطور بالاتر میرفتم، بدون اینکه حتی خودم اراده کرده باشم... سپس آنها به سوی من تیراندازی کردند، ولی هر زمان که شلیک میکردند من بصورت غیرمادی درمی آمدم و گلوله هایشان بدون اینکه صدمه ای به بنده بزند از بدنم عبور میکرد... بعد به یک جای دیگر رسیدم یا منتقل شدم... یک جایی مثل شهرهای کوچک اروپایی و شاید قدیمی... سقف خانه هایشان شبیه چنان جایی بود... گنبدمانندهایی داشت... جای نسبتا قشنگی بود... همینطور از فراز خانه ها عبور میکردم و مدتی تفریح کردم... بعد خواب تمام شد

    از آن به بعد دیگران چندان نگران این مسئله هم نیستم... چون میدانم هرچه بشود، حتی اگر بنده را بکشند، به آزادی و قدرتی حتی بیشتر دست خواهم یافت...

    هیچکس در مقابل قدرت ماوراء و خداوند قدرتی ندارد...
    انسانها بجای چرندیات و مادیگری خود اگر به خدا نزدیک شوند، برایشان خیلی بهتر است
    تمامی این جهان تمامی این قدرتها و ثروتهای ظاهری و مادی... همه اش در برابر ماوراء چیست؟ و آیا اینها را خود ماوراء در اختیار آدمها قرار نداده؟
    این وجود ما که با یک ذره ای بنام ویروس اینطور درمانده میشویم و به زانو درمیاییم...
    براستی ما از کجا آمده ایم و چه اراده و نیرویی از ما حفاظت میکند؟
    Last edited by Geek1337; 01-06-2021 at 12:45.

  3. #53
    Banned
    تاريخ عضويت
    Aug 2020
    پست ها
    173

    پيش فرض

    واقعا ما نگران چه هستیم و به چه چیزی میگوییم مصیبت و فاجعه و خسارت؟
    برای بنده مردن آدمها هیچ اهمیتی ندارد. منجمله جان خودم و حتی اعضای درجه یک خانواده ام.
    همه روزی باید بمیرند... مهم این است که چطور زندگی کنی و به چه چیزی مبدل شوی... از این زندگی چه عایدی واقعی داشته باشی.
    ثروت ها و قدرتهای مادی و ظاهری... همه فانی اند... و همه تنها ابزار زندگی مادی ما هستند که خود این زندگی مادی ما هم جز برای تکامل روحانی و آماده شدن برای زندگی جاودانی واقعی ما نیست.
    بنابراین مردن آدمها به خودش خودش مصیبت نیست... فاجعه نیست... حتی اگر بر فرض نیمی از مردم ایران هم بمیرند، برای بنده مطلقا هیچ مفهومی ندارد...
    یکسری آدمهایی که سرشان به تنشان می ارزد بمانند، بقیه بروند، بهتر
    یا اینکه میگوییم آی سرمایه ها از بین رفت، اقتصاد منهدم شد... ببخشید کدام اقتصاد را میگویید؟ کدام جامعه؟ آنچه بنده دیدم و تجربه کردم، آن زمانی که این به اصطلاح اقتصاد خیلی بهتر از وضع کنونی هم بود، یک جامعهء زشت پلید و اهریمنی بود، و پول و قدرت های شیطانی که آدمیان اسیر نفس به دنبالش مثل گرگ های درنده...
    آن ثروت و قدرت و به ظاهر آبادی که آدمیان را از خداوند غافل ساخته، همان بهتر که نابود شود! هیچ حسرتی بر آن نیست.
    خب آدمها خودشان ایجاب میکنند... باعث میشوند که لازم شود که سرشان طوری به سنگ بخورد... جلویشان گرفته شود، وگرنه همینطور در این مسیر بیهوده و برهوت میتازند و میتازند... آنها ماهیت آن را نمیبینند، که برهوت است! ولیکن آن را زیبا و خواستنی میبینند، چراکه چشم بصیرت ندارند و گول ظاهر و آب و رنگ و زرق و برق را میخورند.
    اینها چیزهایی نیست که با چشم ظاهر و آدمهای سطحی بخواهند ببینند. چیزهایی است که فهمیدنیست. ذات و ماهیت است. هرچه بگوییم آنهایی که نمیفهمند یا نمیخواهند بفهمند، نخواهند فهمید، و میگویند یعنی چه... راست میگویی ثابتش کن!
    مثل اینکه شما یک چیزهایی را میبینی و نابینایی به شما بگوید نه همچین چیزهایی وجود ندارند و مسخره است از چه سخن میگویی و اگر راست میگویی نشانم بده
    چه سخت است ثابت کردن چنان چیزهایی به چنان فردی.
    باید توصیف کنی، دلایل غیرمستقیم بیاوری، وادار به لمس بعضی چیزهایش بکنی، ... پیچیده و دشوار است... شاید هم غیرممکن باشد یا آخرش هم موفق نشوی به آن فرد حالی کنی که چنان چیزهایی واقعا وجود دارند.
    انسان خود یک نیروست... وجودش خودش یک ابزار و یک منبع شناخت است... مثل اینکه حواس پنجگانه داریم... دیدن، شنیدن، بویایی، چشایی، حس لامسه... همینطور وجود خود انسان بطور کلی یک ابزار شناختی است... چنانچه این ابزار معیوب و ناکارا باشد، وجود و ماهیت چیزایی را نمیتواند بفهمد. هرچه آدمی بیشتر متعالی شود، بیشتر مسائل ماورایی و مفاهیم و معناهای هستی را بنوعی درک خواهد کرد... حتی بنده هم بطور یقینی و کامل درک نمیکنم... سطح نهایی شاید از این خیلی بالاتر باشد... ولی همان اندکش هم برایم آنقدر قوی و قانع کننده هست که یکسری مسائلی را که دیگران باور ندارند و به شوخی میگیرند نتوانم مثل آنها سرسری بگیرم.

  4. #54
    ناظر انجمن زبان pro_translator's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    شمال
    پست ها
    2,150

    پيش فرض

    واقعا ما نگران چه هستیم و به چه چیزی میگوییم مصیبت و فاجعه و خسارت؟
    برای بنده مردن آدمها هیچ اهمیتی ندارد. منجمله جان خودم و حتی اعضای درجه یک خانواده ام.
    همه روزی باید بمیرند... مهم این است که چطور زندگی کنی و به چه چیزی مبدل شوی... از این زندگی چه عایدی واقعی داشته باشی.
    ثروت ها و قدرتهای مادی و ظاهری... همه فانی اند... و همه تنها ابزار زندگی مادی ما هستند که خود این زندگی مادی ما هم جز برای تکامل روحانی و آماده شدن برای زندگی جاودانی واقعی ما نیست.
    بنابراین مردن آدمها به خودش خودش مصیبت نیست... فاجعه نیست... حتی اگر بر فرض نیمی از مردم ایران هم بمیرند، برای بنده مطلقا هیچ مفهومی ندارد...
    یکسری آدمهایی که سرشان به تنشان می ارزد بمانند، بقیه بروند، بهتر
    یا اینکه میگوییم آی سرمایه ها از بین رفت، اقتصاد منهدم شد... ببخشید کدام اقتصاد را میگویید؟ کدام جامعه؟ آنچه بنده دیدم و تجربه کردم، آن زمانی که این به اصطلاح اقتصاد خیلی بهتر از وضع کنونی هم بود، یک جامعهء زشت پلید و اهریمنی بود، و پول و قدرت های شیطانی که آدمیان اسیر نفس به دنبالش مثل گرگ های درنده...
    آن ثروت و قدرت و به ظاهر آبادی که آدمیان را از خداوند غافل ساخته، همان بهتر که نابود شود! هیچ حسرتی بر آن نیست.
    خب آدمها خودشان ایجاب میکنند... باعث میشوند که لازم شود که سرشان طوری به سنگ بخورد... جلویشان گرفته شود، وگرنه همینطور در این مسیر بیهوده و برهوت میتازند و میتازند... آنها ماهیت آن را نمیبینند، که برهوت است! ولیکن آن را زیبا و خواستنی میبینند، چراکه چشم بصیرت ندارند و گول ظاهر و آب و رنگ و زرق و برق را میخورند.
    اینها چیزهایی نیست که با چشم ظاهر و آدمهای سطحی بخواهند ببینند. چیزهایی است که فهمیدنیست. ذات و ماهیت است. هرچه بگوییم آنهایی که نمیفهمند یا نمیخواهند بفهمند، نخواهند فهمید، و میگویند یعنی چه... راست میگویی ثابتش کن!
    مثل اینکه شما یک چیزهایی را میبینی و نابینایی به شما بگوید نه همچین چیزهایی وجود ندارند و مسخره است از چه سخن میگویی و اگر راست میگویی نشانم بده
    چه سخت است ثابت کردن چنان چیزهایی به چنان فردی.
    باید توصیف کنی، دلایل غیرمستقیم بیاوری، وادار به لمس بعضی چیزهایش بکنی، ... پیچیده و دشوار است... شاید هم غیرممکن باشد یا آخرش هم موفق نشوی به آن فرد حالی کنی که چنان چیزهایی واقعا وجود دارند.
    انسان خود یک نیروست... وجودش خودش یک ابزار و یک منبع شناخت است... مثل اینکه حواس پنجگانه داریم... دیدن، شنیدن، بویایی، چشایی، حس لامسه... همینطور وجود خود انسان بطور کلی یک ابزار شناختی است... چنانچه این ابزار معیوب و ناکارا باشد، وجود و ماهیت چیزایی را نمیتواند بفهمد. هرچه آدمی بیشتر متعالی شود، بیشتر مسائل ماورایی و مفاهیم و معناهای هستی را بنوعی درک خواهد کرد... حتی بنده هم بطور یقینی و کامل درک نمیکنم... سطح نهایی شاید از این خیلی بالاتر باشد... ولی همان اندکش هم برایم آنقدر قوی و قانع کننده هست که یکسری مسائلی را که دیگران باور ندارند و به شوخی میگیرند نتوانم مثل آنها سرسری بگیرم.
    یک هواپیما هست با ۱۵۰ نفر مسافر و ۱۰ نفر هم خدمه و خلبان و... که خونواده‌هاشون قبل از پرواز برای سلامتیشون دعا کرده‌ان...

    بعد شما با یکی مشکل داری که مادرش سوار این هواپیماست و نفرین می‌کنی که الهی مادرت بمیره. بعد به جای یه نفر دیگه که باید جونش رو از دست بده باید ۱۶۰ نفر و یه هواپیما از بین برن چون شما ناراحت شده‌ای؟

    اصلا رگولاتوری نفرین کیه؟ اگر موجودی به نام خداست که چطوری دعای اون ۱۰۰۰ نفر مهم نبوده و نفرین یه نفر مهم بوده؟

    بحث فقط نفرین نیست، دعا هم در نهایت بی‌اثره فقط باعث می‌شه آدم حس بهترین داشته باشه و روحیه بگیره.
    Last edited by pro_translator; 01-06-2021 at 14:00.

  5. #55
    کاربر فعال سرویس های 3G/4G اپراتورها srx190d's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    پست ها
    2,001

    پيش فرض

    ‏در مواجهه با آدم های احمق، چیزی که بیشتر از همه اذیت میکنه، احمق بودن طرف نیست...اینه که خودش هیچ درک و تصوری نداره که احمقه


    Sent from my iPhone using Tapatalk

  6. این کاربر از srx190d بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #56
    كاربر فعال اتومبیل، متفرقه، سبک زندگی MOHAMMAD_ASEMOONI's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زمین پهناور خدا (أرضُ اللّٰه الواسعة)
    پست ها
    9,826

    پيش فرض

    یک هواپیما هست با ۱۵۰ نفر مسافر و ۱۰ نفر هم خدمه و خلبان و... که خونواده‌هاشون قبل از پرواز برای سلامتیشون دعا کرده‌ان...

    بعد شما با یکی مشکل داری که مادرش سوار این هواپیماست و نفرین می‌کنی که الهی مادرت بمیره. بعد به جای یه نفر دیگه که باید جونش رو از دست بده باید ۱۶۰ نفر و یه هواپیما از بین برن چون شما ناراحت شده‌ای؟

    اصلا رگولاتوری نفرین کیه؟ اگر موجودی به نام خداست که چطوری دعای اون ۱۰۰۰ نفر مهم نبوده و نفرین یه نفر مهم بوده؟

    بحث فقط نفرین نیست، دعا هم در نهایت بی‌اثره فقط باعث می‌شه آدم حس بهترین داشته باشه و روحیه بگیره.
    سلام دوست عزیز

    ◼️ یکی از قوانین و مقرراتِ گفتگو و تبادل نظر این هست :

    وقتی از ریشه با همدیگه اختلاف دارید ، گفتگو و تبادل نظر در مورد شاخ و برگها اشتباه و بیهوده و مشت به سندان کوبیدن هست

    مثال :

    فردی اصلاً حتی وجود خالق رو هم قبول نداره . ما باهاش گفتگو کنیم در مورد دین و حلال و حرام و دعا و نماز و روزه و غیره

    درستش اینه که فقط گفتگوشون متمرکز باشه بر بودن یا نبودن خالق جهان هستی

    اگر در این مرحله به توافق و هم‌عقیدگی رسیدند ، بعدش برند سراغ مرحله ی بعدی و بعدی و بعدی

    =======================================
    ◼️ دوستان , به نفع شما هست که مطالب بنده ی مخلص رو بخونید و دنبال کنید چون هم کلی پول توش هست هم امنیت و ایمنی ، هم آسایش و آرامش ، هم دور شدن از بسیاری از خطرها و ضررهای دنیا و هم پایان و عاقبتِ خوش و خیر إن شاء الله ..
    چند نمونه⬇️ : ( روی دکمه‌ی نمایش کلیک کنید )

      محتوای مخفی:
    .
    [b 

    میلیونها تومن صرفه جویی در هزینه های خودرو و هزینه‌های زندگی :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    تجربه‌های رانندگی ( بسیار مهم )

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    توصیه های مهم امنیتی:
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    قوانین و مقرراتِ گفتگو و تبادلِ نظر:

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    .
    برنامه های مهم و کاربردی برای گوشیهای اندرویدی :
    .
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    .
    تاپیک جامع لوله‌کشی و پمپ آب و مخزن آب ( مشاوره و تعمیر و سرویس)
    .
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    .

    سرویس و نگهداری و تعمیر آبگرمکن دیواری
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    تاپیک جامع دستگاه تصفیه آب خانگی. (مشاوره، سرویس و تعمیر )
    .
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    جسارتاً آموزش توبــهٔ واقعی
    .
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


  8. 2 کاربر از MOHAMMAD_ASEMOONI بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #57
    Banned
    تاريخ عضويت
    Aug 2020
    پست ها
    173

    پيش فرض

    یک هواپیما هست با ۱۵۰ نفر مسافر و ۱۰ نفر هم خدمه و خلبان و... که خونواده‌هاشون قبل از پرواز برای سلامتیشون دعا کرده‌ان...

    بعد شما با یکی مشکل داری که مادرش سوار این هواپیماست و نفرین می‌کنی که الهی مادرت بمیره. بعد به جای یه نفر دیگه که باید جونش رو از دست بده باید ۱۶۰ نفر و یه هواپیما از بین برن چون شما ناراحت شده‌ای؟
    بنده اغلب شخص خاصی را نفرین نکرده ام، بلکه بطور کل پلیدان، و آن کسانی که حرامزادگان میخواندم... و یک سیستم و جامعهء سراسر فساد و وقاحت و مادیگرایی و ظلم و زورگویی و دروغ و شیادی را... نمیدانستم باید چه کنم... یک خشم و نفرت و کینه ای عظیم در وجودم غلیان میکرد و نمیتوانستم در خود نگه دارم... و اصلا دلیلی نمیدیدم که نگهش دارم... وقتی جهان و آدمیان چنین است، ارزش وجودش در چیست؟
    در قرآن داستان شتر حضرت صالح (ع) هست... و در تفسیر آمده است که شتر را یک نفر کشت ولیکن همه آن قوم با بلای الهی هلاک شدند، چرا که بقیه شان نیز به آن کار راضی بودند.
    گفتم که ارزش آدمها نزد خداوند است که مهم است و تاثیرگذار...
    شما میگویید 160 نفر... اصلا بگو کل بشریت منهای یک نفر... متوجه نیستید که تعداد مهم نیست!
    یک نفر از بشریت میتواند ارزشش از تمامی آنها بیشتر باشد. البته بنده خودم را نمیگویم. ولیکن امری شدنیست.
    البته انسانها میتوانند خودشان را ارتقا بدهند و ارزشمند کنند اگر حتی اندکی شعور و تلاش بخرج بدهند. طبیعتا کسی که خودش را اصلاح کند در چنین دورانی که اکثریت مردم این حرفها حالیشان نیست، نزد خداوند ارزش و مقام پیدا میکند. کسی که در چنین دورانی که همه در مادیگرایی و القاهای عمومی توخالی غرق هستند... در تجمل، و خودخواهی و زیاده خواهی...
    ظلم ها و فساد و چیزهای عادی شدن در جامعه را کوچک دیدن... این خطرناک است... و چرا جامعه ای چنین شده، و شاید اکثریت بنوعی در آن سهیم هستند، حال هرکس یکجور، شاید اکثریت شبیه هم بوده اند... وقتی در برابر اینها سکوت و بی تفاوتی پیشه میشود... همان بقول شما آدمهای عادی و بی گناه... حداقلش این است که جانشان نیز چندان اهمیتی ندارد، چنانکه رنج و ظلمی که آدمهایی مثل ما متحمل شده و میشویم نیز برای آنها اهمیت چندانی در عمل نداشت!
    امروزه جهان پر از متظاهرها و منافقان و نادان ها و بزدل هاست... در ظاهر میگویند آخی بیچاره... ولی در درونشان پر از نفاق و منفعت طبلی و خودخواهی و تظاهر است...
    وقتی واقعا اهمیت ندادی، و کوچک شمردی، پس تو هم یکجورهایی شبیه همان بقیه هستی و یکجورهایی و کمی هم که شده شاید در جرمشان شریک باشی...
    بعدهم مسئله این نبوده که هدف بنده سوار آن هواپیما باشد
    خیر... ولیکن به هر شکلی مقدر شده بوده که نفرین بنده به آن هواپیما اصابت کند و برای هر یک از سرنشیانان آن به علتی شاید مقدر شده بوده که عمرشان آن موقع بدان شکل و بهانه پایان یابد... حال شاید بعضی از آنها اصلا آدمهای خوبی هم بوده اند، ولیکن مقدر و عمرشان همین بوده!

    اصلا رگولاتوری نفرین کیه؟ اگر موجودی به نام خداست که چطوری دعای اون ۱۰۰۰ نفر مهم نبوده و نفرین یه نفر مهم بوده؟
    شما مثل اینکه توی باغ نیستید...
    دعا... دعای چه کسی... چطور دعا کند... همان کسانی که به بنده ظلم های بزرگ میکردند هم گهگاه دعاهایی میکردند... یک چیزهایی کلیشه ای یا از روی حماقت و توهمات خودشان... بنده توی دلم نه اینکه به آنها بخندم، بلکه بیشتر بهم فشار میامد و ابتدا دلم میخواست بگریم ولیکن این فشار در نهایت به خشم و کینه ام می افزود... که اینها براستی کیستند... این دشمنان خداوند که در دمی چهره عوض میکنند و گویی خود نیز فکر میکنند که آدمهای پاکی هستند که خداوند به دعایشان گوش میکند... مشتی احمق عقب افتاده و رذل وقیح و منافقانی که حقیقت را به سخره میگرفتند... این حقیقت آنان بود از نظر بنده. از نظر بنده آنها نه تنها دشمن من، بلکه دشمن خداوند و دشمن حق و حقیقت و عدالت و راستی بودند. در منتهی درجهء وقاحت!

    بحث فقط نفرین نیست، دعا هم در نهایت بی‌اثره فقط باعث می‌شه آدم حس بهترین داشته باشه و روحیه بگیره.
    هم نفرین و هم دعا اگر شرایطش وجود داشته باشد قابل موثر بودن هستند.
    بستگی به آدمش دارد و حالتی که در آن دعا یا نفرین میکند.
    آنچه حق راستین باشد، راهش باز میشود.
    آنچه فقط نمایش و توهم و تظاهر باشد، راهی به آسمان ندارد.

  10. #58
    Banned
    تاريخ عضويت
    Aug 2020
    پست ها
    173

    پيش فرض

    یک هواپیما هست با ۱۵۰ نفر مسافر و ۱۰ نفر هم خدمه و خلبان و... که خونواده‌هاشون قبل از پرواز برای سلامتیشون دعا کرده‌ان...

    بعد شما با یکی مشکل داری که مادرش سوار این هواپیماست و نفرین می‌کنی که الهی مادرت بمیره. بعد به جای یه نفر دیگه که باید جونش رو از دست بده باید ۱۶۰ نفر و یه هواپیما از بین برن چون شما ناراحت شده‌ای؟

    اصلا رگولاتوری نفرین کیه؟ اگر موجودی به نام خداست که چطوری دعای اون ۱۰۰۰ نفر مهم نبوده و نفرین یه نفر مهم بوده؟

    بحث فقط نفرین نیست، دعا هم در نهایت بی‌اثره فقط باعث می‌شه آدم حس بهترین داشته باشه و روحیه بگیره.
    فرض کنید قرار باشد مادر بنده به هر شکلی بمیرد... مثلا عمرش مقدرش به سر رسیده باشد... آیا با دعای بنده، عمر بیشتری به او داده خواهد شد؟
    بنده میگویم که اگر بنده نزد خداوند ارزش و مقام والایی داشته باشم، این امر ممکن است، ولی اگر یک فرد عادی باشم یا آدم رذلی باشم، دعایم نیز چندان اثری نخواهد داشت و چنین مسئله ای را که از روی حکمت و مصلحت است تغییر نخواهد داد. اصولا چنین دعاهایی بیشتر از روی احساسات و غرایز سطحی و کور بشری هستند؛ چه دلیل و خیر محکمی در آنهاست؟ و چرا خداوند باید به حرف ما در این زمینه گوش کند؟ آیا جهان و زندگی انسانها یک چیزی به این مسخرگی است؟
    در ضمن کسی که واقعا بداند، و خردمند باشد، خداوند و جهان را شناخته باشد، به سادگی چنین دعاهایی نمیکند... کسی که عقلش بر احساسات و غرایز کور، حداقلی از تسلط را داشته باشد.

    زمانی که در خواب مرگ مادرم را دیدم، مرگش بد نبود، و بنده نیز رستگار شدم چون مادر از من کاملا راضی بود و او بر دوش من بود که جان داد... هیچوقت دعا نکردم که خداوند عمر بیشتری به او بدهد، گرچه احساسات عمیقی داشتم... چون دیدم واقعا چه چیزی از این بهتر... هرکسی روزی باید بمیرد... مثلا بخواهم که خداوند به مادرم عمر بیشتر بدهد، حال اگر او پیر و فرتوت شد و رنج بیشتری کشید چه؟ یا مثلا وقتی خودم شرایط و توان تامین او را نداشته باشم... نه لزوما برای خودش بهتر است و نه برای بنده... و تشخیص و امر را به خداوند میسپارم. او خودش بهتر میداند چه چیزی بهتر است... خداوند حکیم و علیم است.... بهرحال مادرم زنده ماند، به همان شکلی که در خواب دیدم که چطور دوباره زنده شد... و حتما در این حکمتی هست، و به شما میگویم که این حکمت عظیم است، ولی کسی نمیداند، اما خودم فکر میکنم هرچه هست نفع بزرگی در آن هست... شاید مثلا این راضی بودن کامل مادرم از بنده و دعاهایی که برایم میکند و نیکی های بیشتری که به او میکنم، باعث شود به مقامهایی بسیار بالاتر برسم.
    به شما خواهم گفت که چه کسی از این جهان سود راستین را خواهد کرد.
    و قدرتم را بازهم خواهم افزود... و به چنان درجه ای نزد خداوند خواهم رسید که هیچکس در این جهان قادر نباشد انگشتش را رویم بلند کند...

  11. #59
    Banned
    تاريخ عضويت
    Aug 2020
    پست ها
    173

    پيش فرض

    اکثریت انسانها نادان هستند...
    چه دعایی میکنند؟
    آیا فکر میکنید دعاهای بسیاری، از روی چیست؟
    انسانها خودشان هم خودشان را گول میزنند.
    هم خود را میفریبند و هم سعی در فریب دیگران دارند.
    ولیکن ذهن و عقل قدرتمند بنده، سقف آسمان را شکافته است، و به حقایقی عریان دست یافته است.
    دعا دعا دعا... دعاهایتان را بگذارید در کوزه آبش رو بخورید
    بنده یک روانشناس هستم... انسان شناس، ماهیت شناس...
    دیگر کسی به این سادگی ها نمیتواند مرا بفریبد.
    از روی ترس و وابستگی دعا کردن، یا از روی نادانی چیزی را خواستن... ارزش چندانی ندارد.
    مثلا من چون میترسم از مرگ مادرم، و از تنهایی، دعا کنم که او هرچه بیشتر عمر کند... خب این چه دعایی است؟ دعای یک احمق، دعای یک بزدل، دعای یک موجود ضعیف، دعای یک نادان.
    اینکه فکر کنیم هرچقدر که آدمها بیشتر بمانند بهتر است، چرندی بیش نیست.
    آدم باید به موقعش اهل مردن باشد، و اهل پذیرفتن مرگ آنهایی که واقعا دوستشان دارد... چراکه عقل و خرد، برتر از احساسات و غرایز کور است. جهان بر اساس عقل و خرد الهی و هوش مطلق خداوند اداره میشود.
    ماندن در این دنیا بدین شکل... برای خیلی ها سود چندانی ندارد، بلکه شاید حتی به ضررشان باشد.
    اگر خود را اصلاح کنید و نظر الهی را جلب کنید، شاید در ماندن شما سود بیشتری باشد... وگرنه که حیات بیشتر خود و نزدیکان تان تنها بنظر خودتان مهم است و بس... و دعا کنید، هرچه دوست دارید!
    البته بنده شما را نخواهم کشت... حتی اگر بتوانم... چون اجازه ندارم؛ مگر در صورتی که باز خشم و کینه ام غلیان کند و نفرین کنم و آن نفرین موجب مرگ آدمهایی شود.
    شاید هنوز به قدرت ذهن و روان بنده پی نبرده اید... ولی کم کم باید متوجه شوید که با چه هیولایی طرف هستید. ذهن و روانی که تصورات و چرندیات بشریت را، شیادی اش را، در هم شکسته است... و قبلا گفته ام، سالهاست دارم از خودم ماشین جنگ میسازم! در هر جبهه ای که بتوانم، از این ماشین جنگی استفاده میکنم. معمای مرگ را برای خودم حل کرده ام... مرگ برایم مثل بازیچه ایست. ذهنم بر مرگ مسلط شده است.

  12. #60
    داره خودمونی میشه NinjaLord's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2017
    پست ها
    159

    پيش فرض

    بقول یه عالمی که فرمودند یکی مثلا میاید برای همسایه مزاحمت و سروصدایی میکند بعد این همسایه یک آهی هم میکشد...آنوقت اون فرد گناهکار میگوید چرا من فلان مریضی را گرفتم چرا سرطان دارم....
    در مورد نفرین و لعن فرستادن در روایات واقعی از امام بزرگوار و عزیز شیعه نقل قولهایی وجود دارد خودتون بخوانید

    از امام محمد باقر (علیه السلام) منقول است که فرمود:، چون لعنت از دهان شخص بیرون بیاید، میان او و آن شخص که به او لعنت شده، تردد مى کند، و اگر آن شخص سزاوار لعن باشد، به او تعلق مى گیرد، و اگر نباشد، به صاحبش بر مى گردد.

    امام صادق (علیه السلام) فرمود: هرگاه مردى مورد ظلم و ستم واقع شد و شروع کند به نفرین کردن بر ظالم و ستمکار خود، خداوند عزوجل به او مى گوید: همان طورى که تو به ظالم خود نفرین مى کنى، کسى دیگر هم از دست ظلم و ستم تو نفرین مى کند. اگر مى خواهى، نفرینت را درباره ى. ظالم تو بپذیرم و نفرین مظلومت را هم درباره ى. تو، و اگر خواستى، نفرین هر دو شما را به تاخیر بیندازم، تا شاید رحمت و عفو من شما را فرا گیرد!

    نفرین مظلوم در روایات
    امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: بترسید از نفرین مظلوم، همانا او حقّ خود را از خدا می‌خواهد و خداوند سبحان گرامى‌تر از این است که حقی خواسته شود، مگر این که آن را اجابت کند.

  13. 2 کاربر از NinjaLord بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •