به نظرم بهتر هست یه تعریف درباره حق قبل از توضیح داده بشه .
حق :اختیاری که طبیعت یا قانون به فرد داده. مثل حق تکثیر/ حق احترام / حق تحصیل/ حق آزادی/ حق مالکیت/ حق برابری
این تعریف کلی تمام مواردی که فرد در تقابل با افراد جامعه هست یا تقابلی با سایر انسان ها نداره رو شامل میشه . و حقوقی که دربارش تو متن توضیح دادم بر اساس این تعریف هست.
حقوق انسانی که در اجتماع بین انسان ها حاکم هست هم به واسطه وجود داشتن انسان ایجاد شده و در صورتی که انسانی وجود نداشته باشه (زنده نباشه) از این حقوق محروم میشه . پس داشته های انسان با حق داشتنش ارتباط داره . داشته های انسان مسبب و دلیل برخورداری از حقوق هست مثل انگشت داشتن که انسان رو شایسته برخورداری از حقوق مرتبط با جانش میکنه.
بله در اینکه قرارداد ها و قوانین بین انسان ها حق ادامه زندگی و آسیب ندیدن از طرف بقیه انسان ها رو به نوزاد میده بحثی نیست . قوانین مدنی جامعه به منظور محدود کردن و ایجاد چارچوب برای حقوق طبیعی هر شخص ایجاد شده مثلا آزادی؛ هر کس در هر مکان و زمانی در زمان تولد قبل از اینکه در هر جامعه ای قرار بگیره اون رو داراست ولی قانون مدنی جامعه تعیین میکنه در تعامل با انسان های دیگه چه محدودیت هایی رو برای آزادی باید داشته باشه . ولی کماکان از حق آزادی طبیعی که از لحظه تولد دارا بوده برخورداره.
همه ما از بدو تولد برابر مساوی و آزاد هستیم (کاملا مطابق قانون طبیعت و خارچ از هر قانون مدنی) وهیچ کسی هم اجازه گرفتن این حقوق رو نداره. اگر ما در ارتباط اجتماعی با سایر انسان ها قرار بگیریم این حقوق خود به خود تحت تاثیر قراردادهای اجتماعی قرار میگیره و محدود میشه .
برای مثال آزادی یا حیات از طرف طبیعت به صورت ذاتی در اختیار ماست چه زمانی که تمدنی شکل نگرفته باشه چه زمانی که تمدنی شکل گرفته اگر قوانین اجتماع مجبور به محدود کردن اون بشه ذاتا وجود داره و شخص نسبت به داشته ذاتی خود حق داره مثل حق مالکیت به انگشت خودش یا حق انتخاب و اختیار به حیات خودش یا حق آزادی چون این حقوق از لحظه تولد به صورت طبیعی متعلق به این شخص بوده.