تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 6 از 6 اولاول ... 23456
نمايش نتايج 51 به 53 از 53

نام تاپيک: بحث و تبادل نظر: حقوق انسان

  1. #51
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    من حرفتون رو قبول ندارم که چیزی که حالا داریم از ۵۰۰سال پیش بهتر هست
    بله در جنبه های در مکانهایی خیلی موارد اصلاح شده ولی خیلی موارد هم هستن که بهتر نشدن بلکه حقوقی رو از انسانها صلب کردن
    مثالش همون ازادی انتخاب محل زندگی...در ۵۰۰سال پیش هرکس میتونست با یک چوب دست از هر سرزمینی به سرزمین دیگه بره و هرجا خواست ساکن بشه و منعی وجود نداشت ولی درحال حاظر این حق بکل از انسانها گرفته شده و فقط درصورت داشتن قدرت) پول یا هر قدرت دیگه( کسی بتونه از محلی که رضایت نداره کوچ کنه.
    این بهتر بود برای کی؟بهتر برای تک تک انسانها یا فقط برای کسانی که این حقوق رو مینویسن و قدرت دارن؟


    Sent from my LG-C660 using Tapatalk 2
    ببینید بحث اعمال این حقوق و مقایسه جوامع و ... نیست، بحث پیشرفت ها در علم و صحبت ها و دانسته های حقوق انسان هاست. موضوع رو باید مثل یک علم نگاه کرد. این حقوق توسط کسی نوشته نمیشه، بحث هایی مداوم هست که مرتب در حال پیشرفت هستند، دقیقا مثل علم فیزیک. حقوق بشر یک مبحث فلسفی است. اگه همین فردا آدم فضایی ها حمله کنن و ما آدم ها در هرج و مرج شروع به خوردن همدیگه بکنیم، حقوق بشر کمامان امروز از چیزی که 500 سال پیش بوده بهتر هست همونطور که علم الان از چیزی که اون زمان بوده کامل تر هست. اینکه کشور ها به این حقوق عمل می کنند یا خیر نامرتبط با بحث حقوق انسان است. چیزهایی که ما امروز حقوق بشر می دونیم بر اساس دانش و علم بسیار کامل تری نسبت به 500 سال پیش بدست میان و این یک پیشرفت به جلو است.

    موارد حقوق انسان یک موضوع کاربردی است. یعنی با در نظر گرفتن شرایط دنیا دنبال راه حل باشیم. در 500 سال پیش شرایط مثل امروز نبود، جمعیت دنیا 500 میلیون نفر بود یعنی یک چهاردهم الان. اکثر افراد اصلا از 1000 کیلومتری خودشون خبر نداشتن و نمی دونستن قاره های دیگه ای هم وجود دارن و در اون زمان خیلی بعید نبود "آزادی مطلق مهاجرت" مسئله رو بوجود نیاره. امروز اگه اینطور بود همه دنیا بلیط یک طرفه می خریدن و به آمریکا و اروپا پرواز می کردن و در کمتر از یکی دو دهه کل تمدن این دو قاره نابود می شد به خاطر شدت بسیار زیاد جمعیت.

    در 500 سال پیش آزادی بیان به عنوان یک حق برای انسان ها وجود نداشت، برده داری در خیلی از دنیا باب بود، شکنجه به عنوان ناقض حقوق انسان مطرح نبود، تبعیض جنسیت وجود داشت و خیلی موارد دیگه. این ها رو که من میگم منظورم این نیست که این رفتار در اون زمان اعمال می شد، بحث آکادمیک هست و اون Consensus فلسفی در زمینه حقوق انسان در دنیا درباره این موارد وجود نداشت که الان وجود داره یعنی اگه از 1000 فیلسوف اخلاقی می پرسیدید آیا زن و مرد باید حقوق قانونی مساوی داشته باشند 500 تا می گفتند بله و 500 تا می گفتند نه ولی امروز 990 تا میگن بله و 10 تا میگن نه و این نشونه پیشرفت در زمینه حقوق انسان است.

  2. #52
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    این مفهومی که شما از حیات بیان می کنید یک "داشته" است، نه حق. چیزی که انسان به واسطه وجود داشتنش داره، دیگه اسمش حق نیست. حق چیزی است که مستقیما وابسته به رفتار سایر انسان ها باشه، یک انسان که الان به دنیا اومده دیگه حق متولد شدن برای بی معنی است، ولی حق ادامه زندگی چیزیه که به عنوان حق حیات ازش عنوان میشه ولی باز هم این حق، طلبی از طبیعت و سایرین نیست بلکه مانعی است برای اینکه سایرین به این "داشته" طبیعی شخص آسیبی وارد کنند. کسی حق نداره زندگی این نوزاد رو ازش بگیره، ولی این نوزاد حقی در رابطه با این زندگی نسبت به سایرین نداره که مثلا شرایطی رو براش فراهم کنند که بتونه به زندگیش ادامه بده. مثلا من به عنوان انسان حق داشتن انگشت رو ندارم، اگر دارم که دارم و اگر ندارم که ندارم، ولی اگر دارم حالا یک انسان دیگه نمی تونه این "داشته" من رو ازم بگیره و این حق من است که یک قرارداد است.

    دلیل این که نوزاد می تونه به زندگیش ادامه بده، قرارداد هایی است که انسان ها بین خودشون می بندن. دلیل این که انگشت من برای من باقی می مونه قرارداد هایی است که انسان ها بین خودشون می بندن.

    در مباحث فلسفی حقوق انسان، بحث ها همیشه بصورت حق نداشتن هست، و نه حق داشتن و همیشه بحث درباره محق نبودن افراد به انجام یک سری کارها هست، مثلا "من حق دارم مورد آزار بقیه انسان ها قرار نگیرم" یا "من حق دارم توسط بقیه انسان ها کشته نشم" ، ولی "من حقی نسبت به اینکه زنده باشم ندارم". شما اگه اعلامیه جهانی حقوق بشر رو هم ببینید همه موارد درباره رفتار انسان ها با انسان هاست که چه کارهایی رو با هم می تونن انجام بدن و چه کارهایی رو نمی تونن.
    به نظرم بهتر هست یه تعریف درباره حق قبل از توضیح داده بشه .

    حق :اختیاری که طبیعت یا قانون به فرد داده. مثل حق تکثیر/ حق احترام / حق تحصیل/ حق آزادی/ حق مالکیت/ حق برابری

    این تعریف کلی تمام مواردی که فرد در تقابل با افراد جامعه هست یا تقابلی با سایر انسان ها نداره رو شامل میشه . و حقوقی که دربارش تو متن توضیح دادم بر اساس این تعریف هست.

    حقوق انسانی که در اجتماع بین انسان ها حاکم هست هم به واسطه وجود داشتن انسان ایجاد شده و در صورتی که انسانی وجود نداشته باشه (زنده نباشه) از این حقوق محروم میشه . پس داشته های انسان با حق داشتنش ارتباط داره . داشته های انسان مسبب و دلیل برخورداری از حقوق هست مثل انگشت داشتن که انسان رو شایسته برخورداری از حقوق مرتبط با جانش میکنه.

    بله در اینکه قرارداد ها و قوانین بین انسان ها حق ادامه زندگی و آسیب ندیدن از طرف بقیه انسان ها رو به نوزاد میده بحثی نیست . قوانین مدنی جامعه به منظور محدود کردن و ایجاد چارچوب برای حقوق طبیعی هر شخص ایجاد شده مثلا آزادی؛ هر کس در هر مکان و زمانی در زمان تولد قبل از اینکه در هر جامعه ای قرار بگیره اون رو داراست ولی قانون مدنی جامعه تعیین میکنه در تعامل با انسان های دیگه چه محدودیت هایی رو برای آزادی باید داشته باشه . ولی کماکان از حق آزادی طبیعی که از لحظه تولد دارا بوده برخورداره.

    همه ما از بدو تولد برابر مساوی و آزاد هستیم (کاملا مطابق قانون طبیعت و خارچ از هر قانون مدنی) وهیچ کسی هم اجازه گرفتن این حقوق رو نداره. اگر ما در ارتباط اجتماعی با سایر انسان ها قرار بگیریم این حقوق خود به خود تحت تاثیر قراردادهای اجتماعی قرار میگیره و محدود میشه .

    برای مثال آزادی یا حیات از طرف طبیعت به صورت ذاتی در اختیار ماست چه زمانی که تمدنی شکل نگرفته باشه چه زمانی که تمدنی شکل گرفته اگر قوانین اجتماع مجبور به محدود کردن اون بشه ذاتا وجود داره و شخص نسبت به داشته ذاتی خود حق داره مثل حق مالکیت به انگشت خودش یا حق انتخاب و اختیار به حیات خودش یا حق آزادی چون این حقوق از لحظه تولد به صورت طبیعی متعلق به این شخص بوده.

    درباره پاراگراف آخر توضیحتون : برای مثال آزادی یا مالکیت می توان گفت من حقی نسبت به اینکه آزاد باشم ندارم ؟ یا من حقی نسبت به اینکه مالک اعضای بدنم باشم ندارم ؟ (تمام موارد رو هم داخل روابط و قراردادهای اجتماعی و هم خارج از قرارادادهای اجتماعی فرض کنید مثلا خارج از یه جامعه مدنی من حقی نسبت به اینکه آزاد باشم ندارم ؟ یا من حقی نسبت به اینکه مالک اعضای بدنم باشم ندارم ؟)


    اینکه حق ذاتی و طبیعی رو خارج از روابط انسانی توضیح میدم به خاطر اینه که تاثیر قانون و قرارد داد اجتماعی رو حذف کنم و توضیح بدم در زمان و مکان یکسان حقوقی وجود دارند که انسان ها به صورت غیر قراردادی ازشون برخوردارند و کسی نمی تونه اونو ازشون سلب کنه . درواقع حقوق قرار دادی در اجتماع برای تحقق حقوق طبیعی در روابط انسان ها یا محدود کردن اون در روابط بین سایر انسان ها ایجاد شده . مثل حقوق مدنی که برای تحقق حق آزادی (حق طبیعی) یا محدود کردن آزادی (در مقابل سایر انسان ها) ایجاد شده.

    حقوق بشر هم شامل حقوق طبیعی و هم حقوق قانونی میشه .
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  3. این کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #53
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    به نظرم بهتر هست یه تعریف درباره حق قبل از توضیح داده بشه .

    حق :اختیاری که طبیعت یا قانون به فرد داده. مثل حق تکثیر/ حق احترام / حق تحصیل/ حق آزادی/ حق مالکیت/ حق برابری

    این تعریف کلی تمام مواردی که فرد در تقابل با افراد جامعه هست یا تقابلی با سایر انسان ها نداره رو شامل میشه . و حقوقی که دربارش تو متن توضیح دادم بر اساس این تعریف هست.

    حقوق انسانی که در اجتماع بین انسان ها حاکم هست هم به واسطه وجود داشتن انسان ایجاد شده و در صورتی که انسانی وجود نداشته باشه (زنده نباشه) از این حقوق محروم میشه . پس داشته های انسان با حق داشتنش ارتباط داره . داشته های انسان مسبب و دلیل برخورداری از حقوق هست مثل انگشت داشتن که انسان رو شایسته برخورداری از حقوق مرتبط با جانش میکنه.

    بله در اینکه قرارداد ها و قوانین بین انسان ها حق ادامه زندگی و آسیب ندیدن از طرف بقیه انسان ها رو به نوزاد میده بحثی نیست . قوانین مدنی جامعه به منظور محدود کردن و ایجاد چارچوب برای حقوق طبیعی هر شخص ایجاد شده مثلا آزادی؛ هر کس در هر مکان و زمانی در زمان تولد قبل از اینکه در هر جامعه ای قرار بگیره اون رو داراست ولی قانون مدنی جامعه تعیین میکنه در تعامل با انسان های دیگه چه محدودیت هایی رو برای آزادی باید داشته باشه . ولی کماکان از حق آزادی طبیعی که از لحظه تولد دارا بوده برخورداره.

    همه ما از بدو تولد برابر مساوی و آزاد هستیم (کاملا مطابق قانون طبیعت و خارچ از هر قانون مدنی) وهیچ کسی هم اجازه گرفتن این حقوق رو نداره. اگر ما در ارتباط اجتماعی با سایر انسان ها قرار بگیریم این حقوق خود به خود تحت تاثیر قراردادهای اجتماعی قرار میگیره و محدود میشه .

    برای مثال آزادی یا حیات از طرف طبیعت به صورت ذاتی در اختیار ماست چه زمانی که تمدنی شکل نگرفته باشه چه زمانی که تمدنی شکل گرفته اگر قوانین اجتماع مجبور به محدود کردن اون بشه ذاتا وجود داره و شخص نسبت به داشته ذاتی خود حق داره مثل حق مالکیت به انگشت خودش یا حق انتخاب و اختیار به حیات خودش یا حق آزادی چون این حقوق از لحظه تولد به صورت طبیعی متعلق به این شخص بوده.
    دو نکته هست، یکی اینکه لینک هایی که دادید (به خصوص فارسی) خیلی خوب قضیه رو پوشش نمیدن و به ویژه سمانتیک صحیحی در گفته ها رعایت نشده. حقوق طبیعی (Natural rights) حقوقی هستن که ما اونقدر از صحتشون مطمئن هستیم که به نظرمون همیشه و در همه شرایط مستقل از زمان و مکان برقرار هستن و نقض این حقوق در هر شرایطی محکوم است و ما میگیم انسان به واسطه انسان بودن دارای این حقوق است و تنها تفاوتش با حقوق قانونی اون درجه اطمینان ما از صحت و دائمی بودن اون هاست. این برداشت اشتباه از تعریف هست که فکر کنیم کلمه "طبیعی" در این اسم یعنی این قوانین محتوایی خارج از قواعد و قوانین انسانی دارند.

    نکته دوم اینه که "قانون طبیعت" به هیچ وجه نمی گه ما یکسان هستیم از بدو تولد، دقیقا برعکس این هست و اساس اینکه ما انسان ها تونستیم تکامل پیدا کنیم "یکسان نبودن" ماست که شما بهتر از من می دونید. در طبیعت "قانون" و "حقوق" ای وجود نداره و اگه یک شبه قانون رو بخوایم به طبیعت نسبت بدیم "بی حقوقی" است. حقوق انسان میگه "فراتر" از تفاوت هایی که طبیعت در بین ما انسان ها قرار داده، ما میگیم همه با هم یکسان هستند و منشا این یکسان بودن رو هم از طبیعت نگرفته، حاصل 10 هزار سال تمدن و مکالمه فلسفی است.

    تعریف شما از "حق" به عنوان "اختیاری که به فرد داده میشه" صحیح هست ولی این تعریف با صحبت های شما به هیچ وجه نمی خونه. "حق حیات" اختیاری نیست که به فرد داده میشه، "گرفتن حیات" اختیاری است که به فرد داده نمیشه که حاصل این محدودیت، اینه که "حیات" یک شخص که از داشته های اون شخص هست توسط شخص دیگه ای ازش گرفته نمیشه. این تفاوت رو باید بطور صحیح متوجه شد. توصیه می کنم برای اطلاعات بیشتر از مفهوم حق در مباحث فلسفه "حقوق انسان" ، به اون لینک دایره المعارف استنفورد که در صفحه قبل دادم مراجعه کنید.


    درباره پاراگراف آخر توضیحتون : برای مثال آزادی یا مالکیت می توان گفت من حقی نسبت به اینکه آزاد باشم ندارم ؟ یا من حقی نسبت به اینکه مالک اعضای بدنم باشم ندارم ؟ (تمام موارد رو هم داخل روابط و قراردادهای اجتماعی و هم خارج از قرارادادهای اجتماعی فرض کنید مثلا خارج از یه جامعه مدنی من حقی نسبت به اینکه آزاد باشم ندارم ؟ یا من حقی نسبت به اینکه مالک اعضای بدنم باشم ندارم ؟)
    شما خارج از "مفاهیم و قرارداد های انسانی" حقی مبنی بر آزادی یا مالکیت ندارید یعنی اگه موجود فضایی ها بیان و از مزه گوشت ما خوششون بیاد و سر ما رو ببرن، حقی از ما ضایع نشده چون اصلا حقی نداشتیم چون تمام حقوق ما در رابطه بین ما انسان ها با همدیگه بوده. این اساس دنیاست. آزاد بودن ما یا مالکیت ما بر بدن ما چیزی است بین ما و سایر انسان ها و لزوم رعایت این حقوق رو هم ما انسان ها با قانون بین خودمون بوجود میاریم.


    اینکه حق ذاتی و طبیعی رو خارج از روابط انسانی توضیح میدم به خاطر اینه که تاثیر قانون و قرارد داد اجتماعی رو حذف کنم و توضیح بدم در زمان و مکان یکسان حقوقی وجود دارند که انسان ها به صورت غیر قراردادی ازشون برخوردارند و کسی نمی تونه اونو ازشون سلب کنه . درواقع حقوق قرار دادی در اجتماع برای تحقق حقوق طبیعی در روابط انسان ها یا محدود کردن اون در روابط بین سایر انسان ها ایجاد شده . مثل حقوق مدنی که برای تحقق حق آزادی (حق طبیعی) یا محدود کردن آزادی (در مقابل سایر انسان ها) ایجاد شده.

    حقوق بشر هم شامل حقوق طبیعی و هم حقوق قانونی میشه .
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    تفکیک حقوق طبیعی و حقوق قانونی صرفا یک تفکیک سیاسی است. حقوق طبیعی حقوقی هستن که فکر می کنیم همیشه و همه جا باید رعایت بشن، حقوق قانونی مواردی هستن که فعلا بر اساس شرایط فعلی جامعه پدید میاریم که قابل تعمیم به زمان یا مکان دیگه ای نیستن. هیچ کدوم این حقوق "ذاتی" نیستن که ماهیتی خارج از روابط انسانی داشته باشن و این نکته خیلی مهمی است. قسمتی که من بولد کردم رو موافقم و شکی ندارم صحیحه ولی باز هم باید متوجه بود این حقوق هم در رده روابط بین انسان هاست و صرفا تفاوتش در میزان اطمینان ما از صحت این موارد است.

  5. 2 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 6 از 6 اولاول ... 23456

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •