متاسفانه من دیر این بجث رو دیدم و ببخشید که الان نظرمی دم.نمی خوام بحث دوباره کش پیدا کنه
فقط وقتی مطالب رو خوندم به نظرم به مقدار سفسطه و مغلطه و بازی با لغات و ... باعث شده که اینجوری بشه!
ببینید نظم یک تعریفه که ما انسانها دراوردیم و مسلما در دنیای خارج این چیزی وجود داشته که ما اسمش رو گداشتیم نظم!(در واقع نظم یک صفته که ما به چیزهای دارای این ویژگی دادیم).پس اینکه بگیم کلا نظم وجود نداره بی معنیه.چون ما که نمی تونیم صفتی رو که وجود نداره به چیزی بدیم! ولی می تونیم تفکیک کنیم که فرق بین نظم و مثلا قانونمندی و disorder , انتروپی و ... چیه
تا اونجا که من می دونم ما به سیستمها یا کلا چیزهایی که دارای یک هارمونی خاصی باشند می گن منظم یا مثلا دوره تناوب داشته باشن و ... .مثلا یه مثال ساده اش همین اشکال هندسی منظم و نا منظم هستند مثل شش ضلعی و مربع و ... ..خب مسلما اونهایی که تقارن دارند و شکل جالبی دارن و از فرمولهای ساده ای تبعیت می کنن بهشون در اصطلاح می گن منظم.یا معمولا به هر چیزی که قابل پیش بینی باشه می گن منظم..در مورد ستاره ها و منظومه ها و کهکشانها و کلا کیهان نظم خوبی بر قراره.( در حالت ماکروسکوپیک) چون بنا به تعریفی که ما از نظم می دونیم و درک می کنیم تمام اینها با نظم و دوره تناوب تقریبا ثابتی حول هم می چرخن.شاید بگید این ناشی از قانونمندی کیهانه.اینم درسته.ولی خود نظم هم از همین قانونمندی میاد.یعنی به نظر من هر سیستم منظمی لزوما قانونمند هم هست.هر چند بعضی وفتها عکس این قضیه ثابت نباشه.به نظرم خیلی نباید رو مفهمو نظم مانور علمی داد.در حالت کلی نظم موقعی در نظر انسان میاد که مغز همون pattern ای رو که تشخیص می ده به عنوان نظم می بینه.نظم چیزیه که همه می دونن چیه.کسی نمی تونه بگه منظومه شمسی نظم نداره.چون اگه نداشته باشه کلا باید مفهموم نظم رو از فرهنگ لغات پاک کنیم!در صورتی که این لغتیه که خودمون دراوردیم برای توصیف پدیده های منظم.اگه منظموه شمسی ای که نظم نداره یعنی منظومه شمسی نامنظمه.منظومه شمسی نامنظم رو دیگه ما نمی تونیم با مکانیک نیوتونی و ... توصیفش کنیم.یعنی کل این معادلات مدارها و پیش بینی ها و کاوشگر فرستان و تقویم و ... نباید وجود خارجی داشته باشن!
بحث انتروپی جنبه کاملا علمی نظمه.(لزوما اون چیزی نیست که ما تعریف کردیم مثل اشکال منظم و...).در بیشتر موارد منظور از انتروپی همون نظمیه که ما می شناسیم و در اینکه قانون دوم ترمودینامیک می گه جهان به سمت بی نظمی می ره و به عبارت ریاضی دلتای s همواره بزرگتر مساوی صفر هست شکی نیست (یا معادلش بر گشت ناپذیری فرایندهای طبیعی) ولی توجه کنید همین قضیه اگه نظمی وجود نداشته باشه که کلا بی معنیه.درواقع نظم داره تبدیل می شه به بی نظمی.بی نظمی که نمی تونه تبدیل بشه به بی نظمی!پس حتما نظمی هست در حالت کلی.همین قانون باعث می شه که شما انتظار نداشته باشی مثلا تخت جمشید با گذشت زمان خود به خود ترمیم بشه.بلکه انتظار دارید تخریب بشه که تخریب همون بی نظمی و بازسازی همون نظم هست.(شاید فکر کنید این مثال ربطی به تعریف فیزیکی انتروپی نداره.ولی باور کنید نتیجه همون قانونه!)
در مورد بیگ بنگ هم بحث در موردش به نظرم زوده.ما هنوز نمی دونیم پشت بیگ بنگ چی بوده و خودش از کجا اومده و انقباض اولیه و تراکم انرژی از کجا اومده؟ایا دنیای دیگه ای بوده قبلش یا چی؟
در مورد تکامل هم و بحث وجود خدا و ... هم به نظر شخص من فکر نمی کنم هیچوقت بشر بتونه به این نتیجه برسه که خدا هست یا نه. فیزیک فقط پدیدهای این جهان رو توضیح می ده و نمی تونه بگه پشت پرده و علت بعضی چیزها رو توضیح بده..به قول اون ریاضیدانی که در جواب هاوکینگ گفته بود: "فیزیک می تونه توضیح بده یک کتری چگونه به جوش میاد.ولی این دلیل به جوش امدن کتری نیست.مسلما خانوم خونه هوس چایی کرده!"
من خودم به وجود خدا اعتقاد دارم.چه از نظر عقلی چه قلبی.هیچ وقتم در صدد این نیستم که علمی وجود خدا رو ثابت منم.چون به نظرم نیم شه.البته تا حدودی می شه احتمالات رو در نظر گرفت و بعد نتیچه گیری کرد که خدا هست یا نه.ولی کسی نمی تونه یه فرمول ارائه کنه و بگه با توجه به این حتما خدا وجود داره یا نداره!
.gif)
در مورد تکامل هم همینه.همیشه این احتمال وجود داره خالقی پشت این تکامل باشه.من هیچوفت درک نکردم چه تناقضی می تونه بین تکامل و خلاقیت وجود داشته باشه.هر چند همه بگن تناقض داره.به هر حال تکامل یک فرایندی بوده و هست.کسی نمی تونه ثابت کنه پشت این فرایند خالقی نبوده.همونطور که شما الان با هوش مصنوعی انواع کامپیوترها و رباتها رو می سازید که می تونن یاد بگیرن.این هم یه نوع تکامله و درنهایت شما این رو اینگونه ساختید.
همین انتخاب طبیعی هم خیلی جای بحث داره.اصولا انتخاب زمانی تعریف می شه که اون طرف هوشمند باشه.اصولا این هوشمندی از کجا اومده؟شما می تونید قبول کنید بدون یه مغز متفکری مثل انسان یک کامپیوتر بتونه خود به خود هوشمند بشه و تکامل پیدا کنه؟البته این بحث خیلی طولانیه و بحث تاپیک در مورد نظم بود.ولی چون اشاره شده بود گفتم چند خط هم راجع به این بنویسم.
به هر حال بعد از بیگ بنگ که جهان داره به سمت انتروپی می ره.ولی مسلما نظم حد اقل به صورت نسبی در کیهان وجود داره.ممکنه در خیلی از پدیدهای ترمودینامیکی مثل حرکت ذرات داخل یک محفظه که از حالت تعادل ترمودینامیکی خارج می شن وجود نداشته باشه و حرکات کاملا کاتوره ای و رندوم باشه.ولی حد اقل در مورد کهکشانها و منظومه ها و ... در زمان تعادلشون این نظم به طور خوبی وجود داره.چون وفتی بهشون نگاه می کنیم به طور منظم رفتار می کنند که دلیلش قانونمند رفتار کردنشونه که این قانونها رو فیزیک توضیح می ده.مگه اینکه بخوایم تعریف نظم رو عوض کنیم که اون بحثش جداست و کار درستی هم نیست!
.gif)
چون هر کسی درون خودش معنی نظم رو می دونه و چیز قابل بحثی نیست تعریف نظم.چون خودمون قرارداد کردیم و به قول فیزیکدانها یک definition هست.نه derivation