تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: به نظر شما بهترین بازی نقش افرینی (Role-Playing) نسل کدام عنوان است؟

راي دهنده
66. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • Bastion

    1 1.52%
  • Crisis Core: Final Fantasy VII

    0 0%
  • Diablo III

    1 1.52%
  • Dark Souls

    6 9.09%
  • Demon's Souls

    0 0%
  • Deus Ex: Human Revolution

    3 4.55%
  • Dragon Age: Origins

    13 19.70%
  • The Elder Scrolls V: Oblivion

    2 3.03%
  • The Elder Scrolls V: Skyrim

    21 31.82%
  • Fallout 3

    3 4.55%
  • Fable II

    0 0%
  • The Last Story

    0 0%
  • Mass Effect

    2 3.03%
  • Mass Effect 2

    6 9.09%
  • Torchlight II

    1 1.52%
  • Valkyria Chronicles

    0 0%
  • The Witcher 2: Assassins of Kings

    7 10.61%
  • Xenoblade Chronicles

    0 0%
صفحه 5 از 7 اولاول 1234567 آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 69

نام تاپيک: به نظر شما بهترین بازی نقش افرینی (Role-Playing) نسل کدام عنوان است؟

  1. #41
    آخر فروم باز halflife g's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    دور دور دور....
    پست ها
    2,868

    پيش فرض

    1-مکانیزم مبارزه توی DS بهتر طراحی شده جوری که مبارزه های تن به تن به جونت میشینه . اما چیزی که من بارها توی DS حسرتش رو خوردم دوربین بازی حین مبارزه بود که ارزو داشتم مثل اسکایریم بشه .
    خدا میدونه چند بار فقط به خاطر دوربین افتضاح DS تو دره افتادم . دوربین جوریه که به هر قیمتی جهت بازیکن رو به طرف دشمن میگیره .


    ا2-ما با یه ادم هم قواره با خودم روبه رو شدم که یه شمشیر نه چندان قوی اتشین دستش بود به چند ضرب هم مرد و شاید دو تا خون بیشتر مصرف نکردم . در مقایسه با بقیه باسهای بازی به شدت ضعیف بود . اینم یکی از ایرادهای خیلی مهم دارک سولز .


    3-اینو موافقم . البته توی اسکایریم میدیدم که یه اهنگر حتی کارهای روزمره شو انجام میده . به بار میره . میخوره و یا ... . شخصیتها تو اسکایریم برعکس زنده بودن .

    4-بحث برقرای ارتباط به npc ها که توی اسکایریم ضعیف بود برمیگرده به دیالوگها تکراری ، تعداد زیاد npc ها و ... که این مورد باز هم با توجه به دنیای بزرگ اسکایریم اصلا به چشم نمیاد
    هر چند باز هم توی قضیه شخصیت سازی پرچمDS نسبت به اسکایریم بالاست .

    5-DA که کلا گفتم به کنار . اما به نظر شما واقعا DS داستان داشت ؟ اره مردم ؟ DS داستان داشت ؟ داریم اصلا ؟ داریم ؟ .... اگرم داشت یعنی واقعا از داستان اسکایریم قویتر بود ؟
    1-خوب منم معدل مکانیزمو گفتم دیگه....بله دوربینش اشکال داشت گاها ولی در مجموع مکانیزم مبارزات اسکایرم جزو ضعیفترینای این لیست(حالا یکی دو قسمتش شاید بهتر باشه ولی مجموعا ضعیفتر مثلا باید بازی که خدا مقدار ماموریت فرعی و مساحت داره جادو و اسلحه های بیشتری داشته باشه ولی مهم اینه بدربخور باشه اکثرشون)

    2-این اتفاقا جزو بهترین قسمتهای بازی و شوک اورترین صحنه های بازی بود ....کجاش ایراد بود؟؟؟یه سرچ تو نت کنید همه خوششون اومده بود از باس اخر

    3-خدا رو شکر موافقی

    4-خدا رو شکر قبول داری

    5-بله داستان داشت و فوق العاده هم قوی بود.......برای دنیای بازی dark souls اون داستان کافی و بجا بود ولی برای دنیای اسکایرم اون داستان ضعیف بود.......هر بازی به تناسب فضا و پتانسیل و نیازش داستان میخواد که دارک سولز که اون جور دنیای ساکت و مرده ای داشت نیازی که به صدها سطر دیالوگ و .... نداشت(اصلا قشنگیش به این بود که مثلا به جایی که میری یا با فردی که صحبت می کنی نشناسیش و برات غریب باشه)
    ولی اسکایرم برحسب روایت و ساختارش یه داستان به مراتب بهتر میخواست(این قضیه داستان فرعی و اصلی هم نمی فهمم چه صیغه ای هست داستان یک نمره کلی میبره که مجموع کل داستان این بازی توش ضعیف بود)

    +

    کلا این بحثو اون زمان که شما تو تاپیک dark souls2 یه ریز از بازی انتقاد می کردی گفتم که اون داستان و میزان جادو و مساحت و ......برای اسکایرم نیاز و باهاش چفت و لزوما قرار نیس نقش آفرینی های دیگه هم مساحت بزرگ و داستان وسیع و ..... داشته باشن(مهم اینه تمام المانهای هر بازی بسته به فضا و مکانیزم خودش با هم چفت باشه)

    +

    هیچوقت مرحله ای رو تو فال اوت 3 یادم نمیره که باید شهر مگاتون رو تابود میکردیم،یا اینکه میتونستیم قاتل رو لو بدیم(و وقتی با کلانتر شهر میرفتیم پیش قاتل ـه ،قاتل اسلحه میکشید و کلانتر رو میکشت،که میشد جلوشو گرفت البته..)
    فال اوت 3 که سرور بود واقعا...خیلی عالی بود


    .
    Last edited by halflife g; 19-08-2013 at 13:49.

  2. 2 کاربر از halflife g بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #42
    آخر فروم باز Gregar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    The North
    پست ها
    5,193

    پيش فرض

    والا یه دوستی میگفت واسه اسکایریم باید اسکایریم بازی کردن رو بلد باشی . نه روش بازی و صرفا کنترل بازی که توی بازی هایی مثل DS میبینیم و اگه توی کنترل شخصیتت حرفه ای بشی و تمام کنترل بازی رو یاد بگیری میتونی تا اخرش بری . بلکه باید بلد باشی چجوری بری تو داستان بازی .
    خیلی ها به هیچ وجه نمیتونن وارد دنیای بازی بشن و اینو یه عیب میدونن . مثل همین DS که خیلی ها همون اول من جمله خودم باهاش رو به رو شدیم و چه فحش هایی که به این شاهکار ندادیم . اما بالاخره تونستم خودمو وفق بدم . اسکایریم هم همینطور بود .
    برای اولین بار که نصبش کردم بعد از یه ربع بازی کردن پاکش کردم و فحشش دادم . اما دوباره اومدم مثل DS که بهش یه فرصت دوباره دادم به اسکایریم هم دادم و واقعا ازش لذت بردم ولی برای مدت کوتاهی چون به شدت خسته کننده شد واسم .
    دوباره کمی بعد توی یه سایتی یعنی همون ویکی خود اسکایریم روش طبیعی بازی کردن اسکایریم رو یاد گرفتم . یادش بخیر کلی قانون گذاشته بود . هر چند واقعا واسه انجامش وقت زیادی میبرد ولی سر و تهشو زدم و با این حال چنان لذتی از این بازی بردم که هنوز تو ذهنمه . فقط وقت هیچ وقت به من اجازه نداد اونو تمام و کمال بازی کنم .

    چیزی که اسکایریم ارائه داد با اون همه مودهای خفنی که واسش میومد (یعنی واقعا باید بگم خفن ترین مودهای بازی های RPG واسه همین اسکایریم اومد) یه زندگی مجازی تو خود دنیای اسکایریم بود .
    اما چیزی که یه بازی مثل DS ارائه داد این بود : بکش ، لول بگیر ، سلاح جدید ، زره جدید و ... یه بازی اکشن مثل DMC که فقط عناصر RPG بهش اضافه شدن . البته نکات مثبت زیاد داره که اونو توی همین سبک بارز میکنه اما هیچ وقت نمیتونه مثل اسکایریم پاشو از مرز مبارزه بیرون بزاره .

    حیف که فقط اسکایریم اون قضیه تاثیر انتخابها و شخصیت پردازی رو کم داره و گرنه دیگه جایی واسه بازی های دیگه نمیموند .

  4. #43
    داره خودمونی میشه aminkhoob's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    محل سكونت
    I.R.IRAN
    پست ها
    133

    پيش فرض

    توصیه من قبل از شروع دارک سولز تهیه چندین بسته قرص روان گردان، و تعدادی کنترلر اضافی هستش. سوال نکن فقط تهیه کن : دی
    1-گفتم نشناختنش!


    البته الان فعلا تنها بازی ای که دارم میکنم همین Dark souls هستش که واسه دور ششم یا هفتم دارم میرم . البته یک دور فقط تا اخرش رفتم و بقیه دور ها رو تا لول 70-60 بیشتر نرفتم . خدا میدونه چقدر ویکی بازی رو زیر و رو کردم و با بازی کاملا اشنا شدم واسه دورهای بعدی

    2-عزیزم آخه چرا هردفعه از اول شروع میکنی؟ نصف عمرت بر فنا! یک دفعه که باز ی رو تموم کردی دوباره باهمون کاراکتر و لول ها و آیتم ها شروع میکنی ولی دشمنا قویتر شدن
    کاراکتری که ساختی ول میکنی بره ؟
    برای استفاده از همه ی اصلحه ها و جادو ها باید حداقل همه ی چیزا (Status)رو حدودا 50 Level بکنی !


    مکانیزم مبارزه توی DS بهتر طراحی شده جوری که مبارزه های تن به تن به جونت میشینه . اما چیزی که من بارها توی DS حسرتش رو خوردم دوربین بازی حین مبارزه بود که ارزو داشتم مثل اسکایریم بشه .
    خدا میدونه چند بار فقط به خاطر دوربین افتضاح DS تو دره افتادم . دوربین جوریه که به هر قیمتی جهت بازیکن رو به طرف دشمن میگیره .


    برای مثال شما حین مبارزه داری میری جلو و روی یه باریکه هم داری با دشمن میجنگی که یهو دشمن به خاطر هوش مصنوعی ضعیف خودشو میندازه تو دره که حتی توی اسکایریم هم این قضیه هوش مصنوعی بهتر بود .
    حالا که شما داری جلو میری با تغییر ناگهای جهتت تو هم میفتی توی دره . یا وقتی یه دشمن میمیره دوربین ناگهان سوییچ میکنه روی دشمن بعدی که شانس بیاری روی لبه نباشی و گرنه ...
    کلا اشکال به دوربین بازی که بدجور میشه گرفت اما سیستم مبارزه یا کمبات مخصوصا میلی به شدت عالی بود که انقدر المان هاش زیاده نمیشه گفت همشو .

    3- آخه باید بدونی که کی هدف رو قفل کنی وکی ول کنی ، اصلا خیلی جاها لازم نیست که هدف رو قفل کنی رو دشمن که باهاش بیافتی تو دره!



    راجع به مبارزه Ranged اسکایریم در حین سادگی خیلی بهتر عمل کرده . جادو ها یا تیرکمون ها و کراس بو ها مخصوصا . نحوه پرواز تیر توی اسکایریم رو اصلا نمیشه با DS مقایسه کرد . تیرهایی که تا جلوی پات بیشتر نمیرن . با کراس بو که اصلا نمیشه نشونه گیری کرد یا حتی جادو هایranged .

    4-فکر میکنی که یارو سازنده بازی برای تیر کمان هدف گیری گذاشته بعد یادش رفته برای کراس بو و جادوها بزاره؟
    این جزو بازیه که از دور نمیشه با کراس بو هدف دقیق گرفت و تیر زد ، فقط تا جایی که بتونی هدف رو قفل کنی رو دشمن که همین هم برد خوبی داره، جادو ها هم که خودشون تقریبا برد بیشتر از این ندارن!!!




    خود بحث تنوع جادو هم خیلی مهمه توی مقایسه این دو بازی . DS کلا سه نوع جادو داریم که اکثرش هم گرفتنش منوط به عضو شدن و بازی انلاینه که باز هم اگه اونا رو در نظر بگیریم به هیچ وجه به تنوع جادو توی اسکایریم نمیرسه که فقط 5 شاخه جادو داشت . تعدادش که دیگه بماند .

    5-اولا استفاده از جادو ها هیچ ربطی به بازی آنلاین نداره!
    چند تا جادوی محدود (3 یا4 تا!!) هم هست که باید عضو کاونانتش باشی چه offline چه online تا بتونی استفاده کنی بعضی رو هم خب باید عضو بشی تا بدست بیاری دیگه به نظرت کار سختیه؟! هر آیتمی هم که کاونانت ها برای جادو های قویتر میخان خیلی راحت میشه بدست اورد.


    من خودم اسکایرم رو خوب بازی کردم تا آخر
    جادوهاش زیادن که اکثرش اصلا کابردی نیست!
    شاید بشه گفت که در زمینه جادو تو اسکایرم خوب کار نشده و فقط تنوع زیاد داره که برای سر گرمی خوبه !
    البته منbuild جادویی خوبی نداشتم ولی اصلا فکر نمیکنم که اگه کل skillهای مربط به جادو رو هم بزنی به قدرت اصلحه ها و build جنگجو برسی
    در عوض دارک سولز چی؟ بدون جادو میشه بازی کرد ؟آیا؟
    حداقل هر بیلدی باشی در اوایل باید از بعضی جادو ها استفاده کنی
    بیلدهای جادو گری که اصلا جای خود!




    راجع به باس اخر واسم عجیبه که میگی سخته . کلی زور زدم لولم رو رسوندم به 110 برای اولین دور بازیم . بعد که به غول اخر رسیدم انتظار چه چیزی رو داشتم ؟ یکی که مثلا خیر سرش خدای sunlight بود توی بازی که مجسمه اش تو انور لوندو ابهت خاصی داشت
    اما با یه ادم هم قواره با خودم روبه رو شدم که یه شمشیر نه چندان قوی اتشین دستش بود به چند ضرب هم مرد و شاید دو تا خون بیشتر مصرف نکردم . در مقایسه با بقیه باسهای بازی به شدت ضعیف بود . اینم یکی از ایرادهای خیلی مهم دارک سولز .

    6-کی گفت سخته ؟؟
    از نظر من کل باساش آسونن یعنی قابل قبول
    بحث سر خاطره انگیزی بازی بود
    باس آخر که نباید مثل بازی های آتاری غول تشن باشه! یارو پادشاه بوده غول که نبوده ، کار سخت رسیدن بهش بوده
    شاید لولت هم یکمی زیاد بوده البته خدایی همچین که میگی هم آسون نبود ها




    DA که کلا گفتم به کنار . اما به نظر شما واقعا DS داستان داشت ؟ اره مردم ؟ DS داستان داشت ؟ داریم اصلا ؟ داریم ؟ .... اگرم داشت یعنی واقعا از داستان اسکایریم قویتر بود ؟
    عظمت یک بازی RPG از lore بازی معلوم میشه که DS در مقابل بازی هایی مثل DA و مخصوصا اسکایریم حرفی واسه گفتن نداره چقدر یادداشتها که توی DA نبود . چقدر که کتاب توی اسکایریم نبود .
    یادش بخیر یه کتاب برمیداشتم . میرفتم روی یک صندلی مینشستم و کتاب رو قشنگ وقت میزاشتم و میخوندمش . قضیه هیزم شکن توی اسکایریم رو دیدی تا حالا ؟ شبانه داری توی جنگل راه میری که یهو یه روحی میبینی که تبر دستشه و یهو غیب میشه .
    خوب کسی که کتابش رو توی بازی نخونده باشه چه میفهمه داستان این چی بوده . اینا جزو داستان نیست ؟ یا مثلا اینکه چطوری بوده که اسم شهر solitude انتخاب شده و چرا علامتش مثل یک گرگه .


    ولی متاسفانه اینا چیزایی هستن که DS از داشتنشون محروم بود . شما با این همه غول توی DS میجنگین ولی بدون اینکه بدونین قضیه این غول چی بوده و هیچ پیشینه ازش وجود نداره .

    7-داستان؟؟؟
    داستان از این نو آورانه تر ؟ داستان ازاین درگیر کننده تر ؟
    کی تا حالا داستان طلسم undead رو شنیده بود؟ کی تا حالاداستان age of fire رو شنیده بود ؟
    اینی که میگی جالبه و قبول دارم که اسکایرم جهان بزرگ و اتفاقات و مسایل زیادی داشت که جالب بودن اما قضیه کلی چی بود داستان بازی که میگن این چیزا نیست اینا مربوط میشه به همون جهان بزرگش
    این همه نوشته تو توضیحات آیتما چی بود ؟چهار شوالیه ی پادشاه کیا بودن یکیشون artoria (عکسش تو امضام هست) بود که باس قوی ای بود. داستانش رو نفهمیدی؟
    کلی توضیحات تو آیتمای مربوط به باس ها و دیالوگ های npc ها بود در مورد باس ها و همه چی
    نداشتن شناخت کافی رو به گردن بازی نندازین

    8-دارکسولز داستان فرعی نداشت ؟
    واقعا کسی این بازی رو نشناخت.
    قضیه ی قتل آناستازیا رو کسی تا آخر رفت؟ کیا زندش کردن؟
    قضیه ی solaire of astora رو اصلا کسی فهمید ؟ تو lost izalith دنبال چی بود کیا گذاشتن خل بشه و کشتنش و کیا نجاتش دادن؟
    قضیه ی rhea of thorolund کی فهمید؟ کیا گذاشتن پتروس بکشش و کیا نجاتش دادن و جادو های خاصشو خریدن؟
    واقعا کی قضیه ی logan رو تا آخر رفت و دو عصای اونو بدست آورد؟
    کیا تونستن با quelana of izalith ملاقات کنن و ..
    snuggly اون تخم پرنده که آیتم ها رو عوض میکرد...
    کی گروه darkwraith اصلا پیدا کرد ؟
    قضیه یpatches ،seigemeyer of catarina ، dusk of oolacile و غیره ....


    نقش افرینی از این تاثیر گذار تر ؟تواین بازی عمل ها تاثیر گذار هستن نه دیالوگ هایی که مثل یه دکمه میمونن که با زدنشون بازی عوض بشه!


    9-چند هزار نفر الان دارن داک سولز رو آنلان میزنن؟
    من خودم آنلاین نزدم اما به نظرم خیلی جذابه با اون همه گروه های مختلف و خاصیت های مختلف و جوایز مختلف، به مبارزه طلبیدن دیگران ، کشتن باس ها با کمک هم
    تبدیل شدن به اژدها با آیتم هایی که گروه path of dragon بهت میده که البته تو آفلاینم میشه

    چیزی که اسکایریم ارائه داد با اون همه مودهای خفنی که واسش میومد (یعنی واقعا باید بگم خفن ترین مودهای بازی های RPG واسه همین اسکایریم اومد) یه زندگی مجازی تو خود دنیای اسکایریم بود .
    اما چیزی که یه بازی مثل DS ارائه داد این بود : بکش ، لول بگیر ، سلاح جدید ، زره جدید و ... یه بازی اکشن مثل DMC که فقط عناصر RPG بهش اضافه شدن . البته نکات مثبت زیاد داره که اونو توی همین سبک بارز میکنه اما هیچ وقت نمیتونه مثل اسکایریم پاشو از مرز مبارزه بیرون بزاره .
    10-عزیزم اگه قرار به زندگی کردن تو بازی زندگی مجازی بود باید بریم دنبال sims و secend life سبک دارک سولز رو که نمیشه با سبک دنیای بزرگ اسکایرم مقایسه کرد اصلا در فضا و طرح بازی دارک سولز میشه همچین چیزی درست کرد؟ همه چیزو که نمیشه باهم جمع کرد !
    بازی اکشن مثل DMC ؟؟ این دیگه بی انصافیه ، در بالا مسئله نقش آفرینی رو گفتم و جوابو دادم
    نحوه ی تعامل با npc ها چه قدر جالبه؟
    ظاهر کردن npc ها در آنلاین و آفلاین
    11-در بحث گیم پلی که همه سر بودن دارک سولز رو قبول دارن!
    گیم پلی پیچیده، متنوع، نو آورنه وجذاب دارک سولز رو شناختین؟
    سبک human-hollow ،آپگرید های مختلف اصلحه ها و استفاده از material های متنوع،سبک پیچیده جنگی،لول آپ نوآوانه،جادو های متنوع،اصلا سبک استفاده از catalyst و talisman و pyromancy flam کجا بوده؟،bonfire و امکاناتش و ....
    که هرکدوم از اینا خودش داستانیه
    12- parry، riposte، plunging attack critical،backstab، استفاده از پارامتر poise، جا خالی دادن ها،counter attack ، critical attack، over kill ، متنوع بودن نوع اصلحه ها و حرکات مخصوص به همان نوع و....
    این قسمتی از مسئله جنگ بود.
    13-جزییات و مشخصات هر اصلحه رو بلدی؟
    میدونی stat bonus چه تاثیر مهمی داره، یک اصلحه رو +15 کردی یا آپگریدای دیگه و لباسها ؟میدونی هر آپگرید چه تاثیر مهمی بر stat bonus داره؟
    فقط به این عکس نگاه کنین:

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    14-بازی معما های بسیاری داره وراه های مخفی بسیار .یه در های مخفی هست که با تابیدن نور باز میشن
    همون طور که دوستان اشاره کردن هم پارچه بودن بازی نکته ی مهمیه که دارک سولز داره ودر یک فضای نه زیاد بزرگ بازیکن رو غرق میکنه

    و درآخر:
    بعضیا دارک سولز رو نصب کردن و بعد گرافیک مورد انتظارشون رو ندیدن ،گذاشتنش کنار!
    بعضیا دارک سولز رو نصب کردن و دکمه هاش و روش کنترل رو پیدا نکردن( در نسخه pc) ، گذاشتنش کنار !
    بعضیا دارک سولز رو نصب کردن و فضای اولشو دیدن ، گذاشتنش کنار!
    بعضیا دارک سولز رو نصب کردن و باس اول رو دیدن و گفتن سخته ، گذاشتنش کنار !
    بعضیا دارک سولز رو نصب کردن و نفهیدن اول از کدوم راه برن ، گذاشتنش کنار !

    بعضیا کلا بازی رو نشناختن ،گذاشتنش کنار!
    (گریه تون گرفت؟)


    عزیزان فقط خواستم یه سری نکات رو در مورد dark souls بگم که فقط جنبه ی جواب دادن داشت و لطفا ناراحت نشید.

    شاید خیلیا تون اینایی رو که گفتم میدونستید و انجام دادید ، دیگه من کلی گفتم.
    Last edited by aminkhoob; 20-08-2013 at 07:55.

  5. 4 کاربر از aminkhoob بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #44
    آخر فروم باز Gregar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    The North
    پست ها
    5,193

    پيش فرض

    1-گفتم نشناختنش!





    2-عزیزم آخه چرا هردفعه از اول شروع میکنی؟ نصف عمرت بر فنا! یک دفعه که باز ی رو تموم کردی دوباره باهمون کاراکتر و لول ها و آیتم ها شروع میکنی ولی دشمنا قویتر شدن
    کاراکتری که ساختی ول میکنی بره ؟
    برای استفاده از همه ی اصلحه ها و جادو ها باید حداقل همه ی چیزا (Status)رو حدودا 50 Level بکنی !





    3- آخه باید بدونی که کی هدف رو قفل کنی وکی ول کنی ، اصلا خیلی جاها لازم نیست که هدف رو قفل کنی رو دشمن که باهاش بیافتی تو دره!






    4-فکر میکنی که یارو سازنده بازی برای تیر کمان هدف گیری گذاشته بعد یادش رفته برای کراس بو و جادوها بزاره؟
    این جزو بازیه که از دور نمیشه با کراس بو هدف دقیق گرفت و تیر زد ، فقط تا جایی که بتونی هدف رو قفل کنی رو دشمن که همین هم برد خوبی داره، جادو ها هم که خودشون تقریبا برد بیشتر از این ندارن!!!







    5-اولا استفاده از جادو ها هیچ ربطی به بازی آنلاین نداره!
    چند تا جادوی محدود (3 یا4 تا!!) هم هست که باید عضو کاونانتش باشی چه offline چه online تا بتونی استفاده کنی بعضی رو هم خب باید عضو بشی تا بدست بیاری دیگه به نظرت کار سختیه؟! هر آیتمی هم که کاونانت ها برای جادو های قویتر میخان خیلی راحت میشه بدست اورد.


    من خودم اسکایرم رو خوب بازی کردم تا آخر
    جادوهاش زیادن که اکثرش اصلا کابردی نیست!
    شاید بشه گفت که در زمینه جادو تو اسکایرم خوب کار نشده و فقط تنوع زیاد داره که برای سر گرمی خوبه !
    البته منbuild جادویی خوبی نداشتم ولی اصلا فکر نمیکنم که اگه کل skillهای مربط به جادو رو هم بزنی به قدرت اصلحه ها و build جنگجو برسی
    در عوض دارک سولز چی؟ بدون جادو میشه بازی کرد ؟آیا؟
    حداقل هر بیلدی باشی در اوایل باید از بعضی جادو ها استفاده کنی
    بیلدهای جادو گری که اصلا جای خود!







    6-کی گفت سخته ؟؟
    از نظر من کل باساش آسونن یعنی قابل قبول
    بحث سر خاطره انگیزی بازی بود
    باس آخر که نباید مثل بازی های آتاری غول تشن باشه! یارو پادشاه بوده غول که نبوده ، کار سخت رسیدن بهش بوده
    شاید لولت هم یکمی زیاد بوده البته خدایی همچین که میگی هم آسون نبود ها







    7-داستان؟؟؟
    داستان از این نو آورانه تر ؟ داستان ازاین درگیر کننده تر ؟
    کی تا حالا داستان طلسم undead رو شنیده بود؟ کی تا حالاداستان age of fire رو شنیده بود ؟
    اینی که میگی جالبه و قبول دارم که اسکایرم جهان بزرگ و اتفاقات و مسایل زیادی داشت که جالب بودن اما قضیه کلی چی بود داستان بازی که میگن این چیزا نیست اینا مربوط میشه به همون جهان بزرگش
    این همه نوشته تو توضیحات آیتما چی بود ؟چهار شوالیه ی پادشاه کیا بودن یکیشون artoria (عکسش تو امضام هست) بود که باس قوی ای بود. داستانش رو نفهمیدی؟
    کلی توضیحات تو آیتمای مربوط به باس ها و دیالوگ های npc ها بود در مورد باس ها و همه چی
    نداشتن شناخت کافی رو به گردن بازی نندازین

    8-دارکسولز داستان فرعی نداشت ؟
    واقعا کسی این بازی رو نشناخت.
    قضیه ی قتل آناستازیا رو کسی تا آخر رفت؟ کیا زندش کردن؟
    قضیه ی solaire of astora رو اصلا کسی فهمید ؟ تو lost izalith دنبال چی بود کیا گذاشتن خل بشه و کشتنش و کیا نجاتش دادن؟
    قضیه ی rhea of thorolund کی فهمید؟ کیا گذاشتن پتروس بکشش و کیا نجاتش دادن و جادو های خاصشو خریدن؟
    واقعا کی قضیه ی logan رو تا آخر رفت و دو عصای اونو بدست آورد؟
    کیا تونستن با quelana of izalith ملاقات کنن و ..
    snuggly اون تخم پرنده که آیتم ها رو عوض میکرد...
    کی گروه darkwraith اصلا پیدا کرد ؟
    قضیه یpatches ،seigemeyer of catarina ، dusk of oolacile و غیره ....


    نقش افرینی از این تاثیر گذار تر ؟تواین بازی عمل ها تاثیر گذار هستن نه دیالوگ هایی که مثل یه دکمه میمونن که با زدنشون بازی عوض بشه!


    9-چند هزار نفر الان دارن داک سولز رو آنلان میزنن؟
    من خودم آنلاین نزدم اما به نظرم خیلی جذابه با اون همه گروه های مختلف و خاصیت های مختلف و جوایز مختلف، به مبارزه طلبیدن دیگران ، کشتن باس ها با کمک هم
    تبدیل شدن به اژدها با آیتم هایی که گروه path of dragon بهت میده که البته تو آفلاینم میشه



    10-عزیزم اگه قرار به زندگی کردن تو بازی زندگی مجازی بود باید بریم دنبال sims و secend life سبک دارک سولز رو که نمیشه با سبک دنیای بزرگ اسکایرم مقایسه کرد اصلا در فضا و طرح بازی دارک سولز میشه همچین چیزی درست کرد؟ همه چیزو که نمیشه باهم جمع کرد !
    بازی اکشن مثل DMC ؟؟ این دیگه بی انصافیه ، در بالا مسئله نقش آفرینی رو گفتم و جوابو دادم
    نحوه ی تعامل با npc ها چه قدر جالبه؟
    ظاهر کردن npc ها در آنلاین و آفلاین
    11-در بحث گیم پلی که همه سر بودن دارک سولز رو قبول دارن!
    گیم پلی پیچیده، متنوع، نو آورنه وجذاب دارک سولز رو شناختین؟
    سبک human-hollow ،آپگرید های مختلف اصلحه ها و استفاده از material های متنوع،سبک پیچیده جنگی،لول آپ نوآوانه،جادو های متنوع،اصلا سبک استفاده از catalyst و talisman و pyromancy flam کجا بوده؟،bonfire و امکاناتش و ....
    که هرکدوم از اینا خودش داستانیه
    12- parry، riposte، plunging attack critical،backstab، استفاده از پارامتر poise، جا خالی دادن ها،counter attack ، critical attack، over kill ، متنوع بودن نوع اصلحه ها و حرکات مخصوص به همان نوع و....
    این قسمتی از مسئله جنگ بود.
    13-جزییات و مشخصات هر اصلحه رو بلدی؟
    میدونی stat bonus چه تاثیر مهمی داره، یک اصلحه رو +15 کردی یا آپگریدای دیگه و لباسها ؟میدونی هر آپگرید چه تاثیر مهمی بر stat bonus داره؟
    فقط به این عکس نگاه کنین:

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    14-بازی معما های بسیاری داره وراه های مخفی بسیار .یه در های مخفی هست که با تابیدن نور باز میشن
    همون طور که دوستان اشاره کردن هم پارچه بودن بازی نکته ی مهمیه که دارک سولز داره ودر یک فضای نه زیاد بزرگ بازیکن رو غرق میکنه

    و درآخر:
    بعضیا دارک سولز رو نصب کردن و بعد گرافیک مورد انتظارشون رو ندیدن ،گذاشتنش کنار!
    بعضیا دارک سولز رو نصب کردن و دکمه هاش و روش کنترل رو پیدا نکردن( در نسخه pc) ، گذاشتنش کنار !
    بعضیا دارک سولز رو نصب کردن و فضای اولشو دیدن ، گذاشتنش کنار!
    بعضیا دارک سولز رو نصب کردن و باس اول رو دیدن و گفتن سخته ، گذاشتنش کنار !
    بعضیا دارک سولز رو نصب کردن و نفهیدن اول از کدوم راه برن ، گذاشتنش کنار !

    بعضیا کلا بازی رو نشناختن ،گذاشتنش کنار!
    (گریه تون گرفت؟)


    عزیزان فقط خواستم یه سری نکات رو در مورد dark souls بگم که فقط جنبه ی جواب دادن داشت و لطفا ناراحت نشید.

    شاید خیلیا تون اینایی رو که گفتم میدونستید و انجام دادید ، دیگه من کلی گفتم.
    خوب در کل باید بگم تمام مواردی رو که گفتی از یه طرف همرو من دیدم و تجربه کردم توی DS . مخصوصا توی همون دور اول و چندتایی رو هم توی دورهای بعد .

    راجع به اون قسمت که گفتی چرا از اول شروع میکنی و میتونی NG+ رو بری دقیقا فرق یه طرفدار اسکایریم و DS همینجا معلوم میشه .

    من طرفدار بازی ای هستم که توش بتونی یه نقش خاص و یه کاراکتر خاص رو بازی کنی . مثلا من یه دور بازی رو شروع کردم فقط به خاطر عشق knight Artorias که کاراکتری شبیه اون بسازم .
    اما DS دست ادمو میبنده . چون سختیش نمیزاره همچین کاری بکنی . به four kings که رسیدم دیگه کاملا قید این کاراکتر رو زدم چون واقعا پدرت در میاد . مخصوصا وقتی به NG+ و NG2+ مرسی . یعنی دیگه اون زره و اون شمشیر واست جواب نمیده .

    همونطور که داری میگی شیوه بازیت جوریه که همه attribute ها رو max میکنی . بهترین اسلحه با بیشترین دمیج در ثانیه و بهترین move set رو انتخاب کنی . از جادو استفاده کنی و کلا از همه عوامل بازی استفاده میکنی که بازی رو رد کنی و تموم کنی و لذتش رو ببری .

    ولی من مثلا دوست دارم یه کاراکتر نینجا درست کنم و با اون برم . شاید به زور بشه بازی رو با این سبک تموم کرد . چون دیگه خبری از جادو و strength نیست .
    من نمیتونم قبول کنم که کاراکترم که Dex بالایی داره و تقریبا مثل یک نینجا شده بیاد Str اش رو 40 کنه یا بالاتر . تقریبا رد کردن بازی بدون سلاح ranged پدرتو در میاره . حتما بایستی 50 تا vitality رو بگیری . 40 تا endurance رو باید بگیری و ...


    اما چرا DA و اسکایریم رو توی این قضیه قبول دارم ؟ چون میتونی همچین شخصیت هایی بسازی توی بازی . توی DA میتونی نقش یه ادم خشن و بی رحم و یا یه ادم صلح دوست رو بازی کنی . میتونی از سپر استفاده نکنی و واست مشکلی پیش نیاد .
    توی اسکایریم میتونی به راحتی استایل مبارزه ات رو انتخاب کنی و واست مشکلی پیش نیاره و میتونی نقش هر کسی رو توش بازی کنی .



    راجع به مبارزه و سیستمش هیچ ایرادی لااقل از چشم من به DS نمیبینم و واسه همینه که اینقدر واسش وقت میزارم .
    من از DS اشکال نمیگیرم واسه همینه واسش وقت میزارم شده دومین بازی برترم توی ژانر RPG . فقط مقایسه کردم با اسکایریم .

    هیچ کس هم نباید وقتی از DS خوشش نمیاد یا از اسکایریم خوشش نمیاد بگه بدرد نمیخوره بلکه توی بحث RPG و این بازی ها عالی بودن بازی اثبات شده توسط طرفدارایی که داره .
    پس فقط مقایسه است و ابراز علاقه نسبت به یه بازی و گفتن نکات برتر یه بازی نسبت به بازی دیگه .


    باید ببینیم چه عواملی از یک RPG واسه ادم مهمه . بازی ای هنوز نیومده که همه رو با هم ارائه بده .
    واسه من یکی لااقل اسکایریم بهتر از DS بوده . چون عواملی مثل سختی و نحوه مبارزه واسه من کمتر مهمه . واسه من مهم نحوه نقش افرینی تو بازیه . افسانه ای بودن دنیای بازیه . یکی از دلایلی که عاشق بازی اسکایریم و سریال GOT و حتی ارباب حلقه ها شدم همین سلیقه امه .



    پ.ن : ولی دمت گرم مثل خودت عاشق این knight Artorias شدم . یکی از بهترین باس های بازی بود یا شاید بهترینشون . بعد از مبارزه باهاش چون خیلی از زرهش خوشم اومد گفتم بیام شخصیتش رو بسازم . یه شخصیت با زره ارتوریاس که اول بازی شمشیر abyss و سپر ارتوریاس رو داره و عضو darkwraith میشه . چون توی یک دور نمیشد هر دوتا شمشیر ارتوریاس و سپرش رو داشته باشی گفتم دور بعدش شمشیر ارتوریاس نوع بدون نفرین رو میگیرم و میشم عضو sunlight ها . منتهی دور اول فکر کنم غیر ممکن باشه که همچین کاراکتری باهاش بازی رو تموم کنی . چون باید کلی روی faith و intelligence حروم کنی و از جادو هم استفاده نکنی .
    Last edited by Gregar; 20-08-2013 at 12:43.

  7. #45
    حـــــرفـه ای City 17's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    HEV suit
    پست ها
    1,975

    پيش فرض

    توی اسکایریم میدیدم که یه اهنگر حتی کارهای روزمره شو انجام میده . به بار میره . میخوره و یا ... . شخصیتها تو اسکایریم برعکس زنده بودن .
    عظمت یک بازی RPG از lore بازی معلوم میشه ... چقدر که کتاب توی اسکایریم نبود...
    ...
    حیف که فقط اسکایریم اون قضیه تاثیر انتخابها و شخصیت پردازی رو کم داره و گرنه دیگه جایی واسه بازی های دیگه نمیموند .
    ...
    در کل یاید بگم درسته اسکایریم خیلی چیزا کم داشت . حتی نسبت به بازی های دیگه . اما چیزی داشت که هیچ بازی ای اونو نداشت و اون هم دنیای زنده بازی بود . طرفدارهای بازی های RPG انلاین open world مطمئنا طرفدار اسکایریم هم هستن . چون همونطور که واضح و مبرهنه سلیقه ایه .
    اینجوری که از صحبت ها بر میاد RPG های قدیمی تر با همین سبک و سیاق رو تجربه نکردید و من علت همچین برداشتی رو نبودن امکان مقایسه برای شما با گزینه های قدیمی تر می بینم، مثلا همین سری Elder Scrolls توی نسخه های اخیرش از Morrowind و بعد از اون یعنی Oblivion و نهایتا Skyrim تقریبا همیشه همین وضعیت رو داشته، دنیای بزرگ و سرگرم کننده مملوء از ماموریت های جانبی با امکان انتخاب انواع نژادها و کلاس ها اما با یک داستان کلیشه ای و روایت ضعیف. مسئله سری Elder Scrolls از گذشته این بوده که موقع خلق هر شماره اولویت با طراحی دنیای بازی هست، نه داستان و نه چیز دیگه (گفته تاد هاوارد) و برای همین وقت و انرژی زیادی که صرف ساخت دنیا میشه هست که از نظر وسعت دنیا و زیبایی های بصری اون همیشه جزو سرآمدهای RPG ها بوده اما از نظر داستان و روایت موفق نبوده، در واقع توی این سری روی حجم محتوا کار میشه و نه "عمق" اون، یعنی محتوایی که شدیدا پراکندست و برای همین به جای اینکه به مرور و با پیشرفت کاراکترتون به این محتوا دست پیدا کنید (یکی از جذابیت های مهم یه RPG)، عمده این محتوا از ابتدا در دسترسه که با رسیدن به هر قسمت اون به خاطر تمرکز کم محتوا به طور طبیعی بعد از مدتی به مناطق دیگه میرید و اون ارتباط برقرار کردن با یه منطقه و احساس تعلق خاطر به اون اندازه ای که باید ایجاد نمیشه:

    مثلا توی یه RPG با ابعاد کوچکتر مثال Gothic محصول سال 2001 یا شماره دومش محصول 2003 رو میزنم، شما حتی اگه توی یک فضای کوچیک تر مثل یک شهر بمونید می تونید مدت ها سرگرم بشید، چیزهای جدید و منحصر به فرد ببینید، با npc های مختلف صحبت کنید، npc هایی که هر کدوم کاراکتر، صدا و کوئست های متفاوت دارند و به مرور زمان و با پیش رفتن در داستان بازی، این npc ها هم تغییراتی پیدا می کنن، دیالوگ ها و کوئست های جدید یا جا به جایی اونها به مناطق دیگه و خلاصه خیلی جزئیات و تغییرات سرگرم کننده دیگه اضافه میشه که به شما اون احساس "پویایی" و زنده بودن دنیا رو القا می کنه، مثال آهنگر در حال کار و ... رو که زدید که در سری Elder Scrolls برای اولین بار در Skyrim پیاده شده، در همون Gothic که مربوط به بیش تر از یک دهه قبل میشه در عین بضاعت کمتر به خاطر مسائل سخت افزاری، به شکل بهتر و عمیق تری کار شده:
    مثلا آهنگری که مشغول به کاره، نجاری که کمدها رو تعمیر می کنه، مامورهای گارد شهر که در حال تمرین با شمشیر و Crossbow هستن، فردی که برای مردم سخنرانی می کنه و موعظه می کنه، مامور حکومتی که پروپاگانداهای حکومتی رو می خونه، شکارچی که بیرون از شهر کمپ میزنه و میشه بیرون از شهر باهاش رفت شکار، الواتی که توی قهوه خونه جمع میشن، بندری که عمده کارهای خلاف شهر در اون منطقه انجام میشه، افرادی که هرکدوم داستان و کوئست منحصر به فرد خودشون رو دارن، دزدهایی که در سطح شهر پراکنده هستن و در زیر زمین شهر مخفیگاه دارن(شهر Riften در اسکایریم شباهت زیادی با اون داشت) و جیب بری و بازی کردن قفل ها رو آموزش میدن، سیستم به زندان انداختن/افتادن، رشوه دادن و ... و همه این افراد در طول شبانه روز کارهای مختلفی رو انجام میدن و موقع شب به خونه های خودشون میرن یا در قهوه خونه ها دور هم جمع میشن، یا شهر دیگه ای که صرفا ویژه Mage هاست و افراد دیگه اجازه تردد به اون رو ندارن(College of Winterhold معادل ضعیف شده و نه چندان جذاب اون بود، جایی که در عرض چند روز از یک Novice به تمام معنا به Archmage تبدیل میشدیم! همین College نمونه مناسبی از عمده قسمت های دنیای Skyrim هست، از نظر بصری زیبا و نوید دهنده رمز و رازهای زیاد، اما در عمل سطحی کار شده تا جایی من به جز اون altar که در زیر زمین College بود و امکان دسترسی به بعضی از آیتم های خاصُ ایجاد می کرد مورد به خصوص یا جذابی در خاطرم باقی نمونده) ...

    به جز مواردی مثل شخصیت پردازی و روایت ضعیف، تاثیر ناچیز انتخاب ها و تصمیم گیری ها در داستان اصلی و تعامل ضعیف با npc ها که تقریبا همه به اون اذعان دارند و انتقادهایی که از نظر مکانیزم مبارزات و تاثیر کم مهارت در اون وجود داره:

    یکی از نقدهای بزرگ دیگه ای که به Skyrim وارده مسئله آیتم های خاص هست که نبود یا کمبود اون شدیدا احساس میشه، اگر آیتم هایی که با Enchanting و Smithing امکان ساخت اونها وجود داره رو فاکتور بگیریم (چون امکان یادگیری و ساخت اونها فراهمه)، چه عامل انگیزشی برای ماموریت های جانبی پرتعداد بازی وجود داره؟ به جز یکی دو مورد خاص مثل گرگینه شدن یا یادگیری Shouts آیا انجام ماموریت های جانبی پاداش مناسبی هم به دنبال داره؟ به نظر من خلاء آیتم های خاص و کمیاب و سیستم مناسب پاداش در قبال ماموریت در Skyrim فوق العاده پررنگه و این انگیزه انجام ماموریت های جانبی رو شدیدا تحت تاثیر قرار میده.

    در Elder Scrolls بر خلاف lore عظیمی که به صورت نوشتاری و بالقوه داره هیچ وقت از اون در شکل و قالب مناسبی استفاده نشده (البته فراموش نکنیم که این lore کاملا برگرفته از ارباب حلقه ها هست و اگه صرفا lore عظیم معادل با "عمق" محتوا می بود، بازی های ارباب حلقه ها به صورت بالقوه صاحب عمیق ترین محتوا می بودند در حالی که می دونیم این دوتا مقوله های جدایی هستند) و نتیجتا اون "تمرکز" محتوا وجود نداره چون پیاده سازی نشده، تعامل با npc ها به اون شکل وجود نداره، عمده npc ها مشابه هم هستن، بدون اینکه هویت مشخصی داشته باشن یا دیالوگ یا کوئست به خصوصی و اکثریت اونها جنبه سیاهی لشکر دارن، با پیش رفتن در داستان اصلی بازی تغییر "محسوسی" در وضعیت دنیای بازی و npc ها نمی بینید، مثل اینکه داستان کلی بازی و دنیای بازی دو مقوله های جدا و مستقل از هم باشن( این برای یه RPG ضعف بزرگیه و تا زمانی که تاثیرات پیش رفتن در داستان بر سرنوشت مناطق مختلف یا دنیای بازی شکل نگیره این مشکل ادامه داره، میشه گفت در Oblivion با مسائل مرتبط با پادشاه و جانشینش و اتفاقات مرتبط با باز شدن Oblivion Gates و تاثیرات اونها روی هر منطقه از این نظر شاهد پیشرفت بودیم اما در Skyrim به خاطر عدم تاثیر محسوس داستان بر دنیای بازی عقبگرد داشتیم)

    فاکتوری که باعث میشه خیلی ها بعد از ساعت ها هنوز به Elder Scrolls ادامه بدن زیبایی های دنیای بازی، موسیقی های بسیار زیبای بازی و گستردگی و تنوع هست (مشابه خیلی از RPG های آنلاین) اما در عمل عمده وقتی که گذاشته میشه به گشت و گذار توی این دنیای بزرگ می گذره و به کارهای بعضا تکراری و از روی عادت (اما برای خیل عظیمی دلنشین) و با حضور یک خلاء بزرگ که با گذشت زمان حس میشه و اون چیزی نیست جز عدم وجود هدف مشخص و همین باعث میشه که در عین صرف کردن ساعت های طولانی شما بعد از مدتی نتونید اسم و مشخصات کاراکترهای بازی، پیچیدگی های داستانی و ... رو اون طور که باید به خاطر بیارید، بر خلاف خود دنیای بازی، که این هم ارتباط تنگاتنگی با گفته تاد هاوارد و فلسفه سری Elder Scrolls داره (هر چند که عده زیادی این مدل رو می پسندن و از نظر جلب رضایت اکثریت نمیشه به اون خرده گرفت.)

    به تعبیر دیگه ای میشه گفت ایجاد نوع خاصی از اعتیاد به بعضی از بازی های RPG که Bethesda اون رو خیلی خوب بلده و با TES-Online قصد داره همین مسیرُ ادامه بده.

  8. 4 کاربر از City 17 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #46
    حـــــرفـه ای Arrowtic's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    Westeros
    پست ها
    6,982

    پيش فرض

    ه جز یکی دو مورد خاص مثل گرگینه شدن یا یادگیری Shouts آیا انجام ماموریت های جانبی پاداش مناسبی هم به دنبال داره؟ به نظر من خلاء آیتم های خاص و کمیاب و سیستم مناسب پاداش در قبال ماموریت در Skyrim فوق العاده پررنگه و این انگیزه انجام ماموریت های جانبی رو شدیدا تحت تاثیر قرار میده.
    داستان ! دلیلی که من هر چی مرحله فرعی که گیرم اومدو بازی کردم چیزی جز داستان عالیشون نبود ! تا حالا یک مرحله فرعی به شخصه ندیدم توش که لذت بخش نباشه ! من توی یه بازی مهم ترین چیز برام داستانه و با وجود داستان ضعیف اصلی بازی همین فرعی ها باعث شدن به عنوان بهترین نسل قبولش داشته باشم !
    یه مرحله فرعی تکراری نبوده تا حالا واسم توی اسکایریم ، همشون حساب شده با داستان عالی .
    مشخص بود که هر چه قدر که سر سری از داستان اصلی رد شدن روی فرعی ها وقت گذاشتن .
    سیستم Mod هم که خوب خیلی کمک کرده به کار و خیلی از مودها هستن که کوئست مخصوص خودشونو دارن و آخرش آیتم خاص میدن . خیلیاشونم البته باید ساحته بشن توسط پلیر .(من خودم عاشق آرمور استنیس از GoT و لیچ کینگ از WoW هستم !)

  10. این کاربر از Arrowtic بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #47
    آخر فروم باز Gregar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    The North
    پست ها
    5,193

    پيش فرض

    اینجوری که از صحبت ها بر میاد RPG های قدیمی تر با همین سبک و سیاق رو تجربه نکردید و من علت همچین برداشتی رو نبودن امکان مقایسه برای شما با گزینه های قدیمی تر می بینم، مثلا همین سری Elder Scrolls توی نسخه های اخیرش از Morrowind و بعد از اون یعنی Oblivion و نهایتا Skyrim تقریبا همیشه همین وضعیت رو داشته، دنیای بزرگ و سرگرم کننده مملوء از ماموریت های جانبی با امکان انتخاب انواع نژادها و کلاس ها اما با یک داستان کلیشه ای و روایت ضعیف. مسئله سری Elder Scrolls از گذشته این بوده که موقع خلق هر شماره اولویت با طراحی دنیای بازی هست، نه داستان و نه چیز دیگه (گفته تاد هاوارد) و برای همین وقت و انرژی زیادی که صرف ساخت دنیا میشه هست که از نظر وسعت دنیا و زیبایی های بصری اون همیشه جزو سرآمدهای RPG ها بوده اما از نظر داستان و روایت موفق نبوده، در واقع توی این سری روی حجم محتوا کار میشه و نه "عمق" اون، یعنی محتوایی که شدیدا پراکندست و برای همین به جای اینکه به مرور و با پیشرفت کاراکترتون به این محتوا دست پیدا کنید (یکی از جذابیت های مهم یه RPG)، عمده این محتوا از ابتدا در دسترسه که با رسیدن به هر قسمت اون به خاطر تمرکز کم محتوا به طور طبیعی بعد از مدتی به مناطق دیگه میرید و اون ارتباط برقرار کردن با یه منطقه و احساس تعلق خاطر به اون اندازه ای که باید ایجاد نمیشه:

    مثلا توی یه RPG با ابعاد کوچکتر مثال Gothic محصول سال 2001 یا شماره دومش محصول 2003 رو میزنم، شما حتی اگه توی یک فضای کوچیک تر مثل یک شهر بمونید می تونید مدت ها سرگرم بشید، چیزهای جدید و منحصر به فرد ببینید، با npc های مختلف صحبت کنید، npc هایی که هر کدوم کاراکتر، صدا و کوئست های متفاوت دارند و به مرور زمان و با پیش رفتن در داستان بازی، این npc ها هم تغییراتی پیدا می کنن، دیالوگ ها و کوئست های جدید یا جا به جایی اونها به مناطق دیگه و خلاصه خیلی جزئیات و تغییرات سرگرم کننده دیگه اضافه میشه که به شما اون احساس "پویایی" و زنده بودن دنیا رو القا می کنه، مثال آهنگر در حال کار و ... رو که زدید که در سری Elder Scrolls برای اولین بار در Skyrim پیاده شده، در همون Gothic که مربوط به بیش تر از یک دهه قبل میشه در عین بضاعت کمتر به خاطر مسائل سخت افزاری، به شکل بهتر و عمیق تری کار شده:
    مثلا آهنگری که مشغول به کاره، نجاری که کمدها رو تعمیر می کنه، مامورهای گارد شهر که در حال تمرین با شمشیر و Crossbow هستن، فردی که برای مردم سخنرانی می کنه و موعظه می کنه، مامور حکومتی که پروپاگانداهای حکومتی رو می خونه، شکارچی که بیرون از شهر کمپ میزنه و میشه بیرون از شهر باهاش رفت شکار، الواتی که توی قهوه خونه جمع میشن، بندری که عمده کارهای خلاف شهر در اون منطقه انجام میشه، افرادی که هرکدوم داستان و کوئست منحصر به فرد خودشون رو دارن، دزدهایی که در سطح شهر پراکنده هستن و در زیر زمین شهر مخفیگاه دارن(شهر Riften در اسکایریم شباهت زیادی با اون داشت) و جیب بری و بازی کردن قفل ها رو آموزش میدن، سیستم به زندان انداختن/افتادن، رشوه دادن و ... و همه این افراد در طول شبانه روز کارهای مختلفی رو انجام میدن و موقع شب به خونه های خودشون میرن یا در قهوه خونه ها دور هم جمع میشن، یا شهر دیگه ای که صرفا ویژه Mage هاست و افراد دیگه اجازه تردد به اون رو ندارن(College of Winterhold معادل ضعیف شده و نه چندان جذاب اون بود، جایی که در عرض چند روز از یک Novice به تمام معنا به Archmage تبدیل میشدیم! همین College نمونه مناسبی از عمده قسمت های دنیای Skyrim هست، از نظر بصری زیبا و نوید دهنده رمز و رازهای زیاد، اما در عمل سطحی کار شده تا جایی من به جز اون altar که در زیر زمین College بود و امکان دسترسی به بعضی از آیتم های خاصُ ایجاد می کرد مورد به خصوص یا جذابی در خاطرم باقی نمونده) ...

    به جز مواردی مثل شخصیت پردازی و روایت ضعیف، تاثیر ناچیز انتخاب ها و تصمیم گیری ها در داستان اصلی و تعامل ضعیف با npc ها که تقریبا همه به اون اذعان دارند و انتقادهایی که از نظر مکانیزم مبارزات و تاثیر کم مهارت در اون وجود داره:

    یکی از نقدهای بزرگ دیگه ای که به Skyrim وارده مسئله آیتم های خاص هست که نبود یا کمبود اون شدیدا احساس میشه، اگر آیتم هایی که با Enchanting و Smithing امکان ساخت اونها وجود داره رو فاکتور بگیریم (چون امکان یادگیری و ساخت اونها فراهمه)، چه عامل انگیزشی برای ماموریت های جانبی پرتعداد بازی وجود داره؟ به جز یکی دو مورد خاص مثل گرگینه شدن یا یادگیری Shouts آیا انجام ماموریت های جانبی پاداش مناسبی هم به دنبال داره؟ به نظر من خلاء آیتم های خاص و کمیاب و سیستم مناسب پاداش در قبال ماموریت در Skyrim فوق العاده پررنگه و این انگیزه انجام ماموریت های جانبی رو شدیدا تحت تاثیر قرار میده.

    در Elder Scrolls بر خلاف lore عظیمی که به صورت نوشتاری و بالقوه داره هیچ وقت از اون در شکل و قالب مناسبی استفاده نشده (البته فراموش نکنیم که این lore کاملا برگرفته از ارباب حلقه ها هست و اگه صرفا lore عظیم معادل با "عمق" محتوا می بود، بازی های ارباب حلقه ها به صورت بالقوه صاحب عمیق ترین محتوا می بودند در حالی که می دونیم این دوتا مقوله های جدایی هستند) و نتیجتا اون "تمرکز" محتوا وجود نداره چون پیاده سازی نشده، تعامل با npc ها به اون شکل وجود نداره، عمده npc ها مشابه هم هستن، بدون اینکه هویت مشخصی داشته باشن یا دیالوگ یا کوئست به خصوصی و اکثریت اونها جنبه سیاهی لشکر دارن، با پیش رفتن در داستان اصلی بازی تغییر "محسوسی" در وضعیت دنیای بازی و npc ها نمی بینید، مثل اینکه داستان کلی بازی و دنیای بازی دو مقوله های جدا و مستقل از هم باشن( این برای یه RPG ضعف بزرگیه و تا زمانی که تاثیرات پیش رفتن در داستان بر سرنوشت مناطق مختلف یا دنیای بازی شکل نگیره این مشکل ادامه داره، میشه گفت در Oblivion با مسائل مرتبط با پادشاه و جانشینش و اتفاقات مرتبط با باز شدن Oblivion Gates و تاثیرات اونها روی هر منطقه از این نظر شاهد پیشرفت بودیم اما در Skyrim به خاطر عدم تاثیر محسوس داستان بر دنیای بازی عقبگرد داشتیم)

    فاکتوری که باعث میشه خیلی ها بعد از ساعت ها هنوز به Elder Scrolls ادامه بدن زیبایی های دنیای بازی، موسیقی های بسیار زیبای بازی و گستردگی و تنوع هست (مشابه خیلی از RPG های آنلاین) اما در عمل عمده وقتی که گذاشته میشه به گشت و گذار توی این دنیای بزرگ می گذره و به کارهای بعضا تکراری و از روی عادت (اما برای خیل عظیمی دلنشین) و با حضور یک خلاء بزرگ که با گذشت زمان حس میشه و اون چیزی نیست جز عدم وجود هدف مشخص و همین باعث میشه که در عین صرف کردن ساعت های طولانی شما بعد از مدتی نتونید اسم و مشخصات کاراکترهای بازی، پیچیدگی های داستانی و ... رو اون طور که باید به خاطر بیارید، بر خلاف خود دنیای بازی، که این هم ارتباط تنگاتنگی با گفته تاد هاوارد و فلسفه سری Elder Scrolls داره (هر چند که عده زیادی این مدل رو می پسندن و از نظر جلب رضایت اکثریت نمیشه به اون خرده گرفت.)

    به تعبیر دیگه ای میشه گفت ایجاد نوع خاصی از اعتیاد به بعضی از بازی های RPG که Bethesda اون رو خیلی خوب بلده و با TES-Online قصد داره همین مسیرُ ادامه بده.
    اره من کلا از DA به بعد شروع کردم به بازی کردن RPG و تقریبا با حرفاتون موافقم . اسکایریم هر چی هست و هر ایرادی که داشته باشه باز هم دنیاش تو رو جذب میکنه . چون کافیه توی این دنیا وارد بشی و درکش کنی اونوقت دیگه هیچ از عناصر RPG جلوی بازی نکردنت رو نمیگرن .
    من خودم که مدتی vanilla skyrim رو بازی کردم خسته شدم و بعد سراغ مود رفتم . مودها انگار جون دوباره ای به بازی داد و باعث علاقه دوباره من به بازی شد . فقط یه مود skyre تونست بازی رو در حد DS سخت کنه واسه من . شاید حتی بیشتر از DS و کلی امکانات دیگه به بازی اضافه کرد .

    داستان ! دلیلی که من هر چی مرحله فرعی که گیرم اومدو بازی کردم چیزی جز داستان عالیشون نبود ! تا حالا یک مرحله فرعی به شخصه ندیدم توش که لذت بخش نباشه ! من توی یه بازی مهم ترین چیز برام داستانه و با وجود داستان ضعیف اصلی بازی همین فرعی ها باعث شدن به عنوان بهترین نسل قبولش داشته باشم !
    یه مرحله فرعی تکراری نبوده تا حالا واسم توی اسکایریم ، همشون حساب شده با داستان عالی .
    مشخص بود که هر چه قدر که سر سری از داستان اصلی رد شدن روی فرعی ها وقت گذاشتن .
    سیستم Mod هم که خوب خیلی کمک کرده به کار و خیلی از مودها هستن که کوئست مخصوص خودشونو دارن و آخرش آیتم خاص میدن . خیلیاشونم البته باید ساحته بشن توسط پلیر .(من خودم عاشق آرمور استنیس از GoT و لیچ کینگ از WoW هستم !)
    دقیقا .
    مود ها رو که گفتم چه تحولی تو اسکایریم ایجاد میکنن .
    +
    یکی از دلایل محبوبیت اسکایریم اصلا همین داستان های فرعی و زیباشه . ما توی اسکایریم داستان فقط حول یک نفر و کارهای اون نمیچرخه . برعکس اکثر RPG های دیگه . بلکه کلی داستان و اتفاق همزمان داره توی دنیای اسکایریم اتفاق میفته چه بسا که بعضی جاها ارتباطی که بینشون دیده میشه جالبه .
    محبوبیت سریالی مثل GOT هم به همین دلیله . GOT نه بازیگر اصلی داره نه یه داستان با خط ثابت و کسل کننده که البته تعامل کاراکترها و اتفاقها خیلی جالبتر و در کل شاهکاره .

  12. #48
    حـــــرفـه ای City 17's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    HEV suit
    پست ها
    1,975

    پيش فرض

    داستان ! دلیلی که من هر چی مرحله فرعی که گیرم اومدو بازی کردم چیزی جز داستان عالیشون نبود ! تا حالا یک مرحله فرعی به شخصه ندیدم توش که لذت بخش نباشه ! من توی یه بازی مهم ترین چیز برام داستانه و با وجود داستان ضعیف اصلی بازی همین فرعی ها باعث شدن به عنوان بهترین نسل قبولش داشته باشم !
    یه مرحله فرعی تکراری نبوده تا حالا واسم توی اسکایریم ، همشون حساب شده با داستان عالی .
    مشخص بود که هر چه قدر که سر سری از داستان اصلی رد شدن روی فرعی ها وقت گذاشتن .
    شخصا تعداد زیادی از اونها رو دیدم و انجام دادم اما من همچین برداشتی رو نداشتم؛ خیلی ها مثل جمع آوری آیتم X یا رسوندن آیتم X به Y ، اسکورت شخص X ، کشتن X که از هر کدوم ده ها مورد رو میشه مثال زد اصلا داستانی نداشتن، درسته موارد جالبی هم داشتیم مثل ماموریت های مرتبط با Daedra Lordsکه در Oblivion و Morrowind هم حضور داشتن یا یه سری موارد دیگه (ماموریت هایی که به صورت ناگهانی پیش میان مثل اون مثال Hangover که زدی) ولی حتی توی اون ماموریت های جالب تر که تعدادشون نسبت به کل ماموریت ها (صدها یا حتی هزاران ماموریت) بسیار کمه، در عین اینکه به نسبت سرگرم کننده هستن، من هیچ وقت اونها رو به دید "داستان" ندیدم، مگه اینکه نوشته های Journal رو داستان به حساب بیاریم و از قوه تخیلمون استفاده کنیم! (به عنوان نمونه از کل ماموریت های College (ده ها مورد) چندتاشون داستان سرگرم کننده داشتن؟)

    هنوز برای من غیر قابل هضمه که برای کسی که داستان براش از همه چیز مهم تره (علاقه مند بودنت به انیمه هم کاملا اینُ تایید می کنه) Skyrim رو مثلا به جای Witcher یا DA:O انتخاب کنه

  13. 2 کاربر از City 17 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #49
    آخر فروم باز halflife g's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    دور دور دور....
    پست ها
    2,868

    پيش فرض

    داستان ! دلیلی که من هر چی مرحله فرعی که گیرم اومدو بازی کردم چیزی جز داستان عالیشون نبود ! تا حالا یک مرحله فرعی به شخصه ندیدم توش که لذت بخش نباشه ! من توی یه بازی مهم ترین چیز برام داستانه و با وجود داستان ضعیف اصلی بازی همین فرعی ها باعث شدن به عنوان بهترین نسل قبولش داشته باشم !
    یه مرحله فرعی تکراری نبوده تا حالا واسم توی اسکایریم ، همشون حساب شده با داستان عالی .
    مشخص بود که هر چه قدر که سر سری از داستان اصلی رد شدن روی فرعی ها وقت گذاشتن .

    +

    سیستم Mod هم که خوب خیلی کمک کرده به کار و خیلی از مودها هستن که کوئست مخصوص خودشونو دارن و آخرش آیتم خاص میدن . خیلیاشونم البته باید ساحته بشن توسط پلیر .(من خودم عاشق آرمور استنیس از GoT و لیچ کینگ از WoW هستم !)
    در مورد داستان علاوه بر حرفايي كه معراج در مورد كيفيت داستان هاي فرعي زده به اينم بايد توجه داشت كه داستان اصلي هست كه پيكره بازي و كاراكتر شما رو ميسازه ......يعني اگه شما نتوني با كاراكتر و چرايي كاراكتر و داستان اصلي و npc هاي دور و برت ارتباط برقرار كني چه فايده داره كه اصلا داستان هاي فرعي هر كدومشون فوق العاده باشن؟؟؟؟(به قول تعبير خوبي كه معراج كرد : محتواي زياد ولي عمق كم)
    به نظر من هم نقش آفريني هاي بزرگ عموما تو loot كردن و تعداد ماموريتا سرتر هستن ولي تو ايجاد اتمسفر گيرا و ايجاد ارتابط ضعيفترن

    Fable 1 يكي از بهترين نمونه هاي تعادل بين داستان اصلي و فرعي هست يعني هر دوعالي و فوق العاده بودن و اينجاس كه بازم حرف مولينو رو تحسين مي كنم كه گفت : "دنياي بازي كوچكتر و قابل كنترلر به ياد ماندني تر از دنياي بازي بزرگتر و وسيعتر هست"

    +

    در مورد mod ها هم به نظرم به كيفيت و ارزش خود بازي ربطي نداره چون اصلا توسط تيم سازنده بازي ساخته نميشه و رسمي نيست كه بگيم ارزشمند يا نه....اگه dlc بود قابل بحث

    .
    Last edited by halflife g; 21-08-2013 at 00:22.

  15. 2 کاربر از halflife g بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #50
    داره خودمونی میشه aminkhoob's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    محل سكونت
    I.R.IRAN
    پست ها
    133

    پيش فرض

    خوب در کل باید بگم تمام مواردی رو که گفتی از یه طرف همرو من دیدم و تجربه کردم توی DS . مخصوصا توی همون دور اول و چندتایی رو هم توی دورهای بعد .
    این طور که من نظراتت رو دیدم در بعضی موارد اطلاعات ضعیفی داشتی.
    موارد3 و 4 و 5 و 7 از پست قبلیم رو نگاه کن
    نظرت در مورد داستان و lore و اطلاعات درون بازی کاملا اشتباهه




    من طرفدار بازی ای هستم که توش بتونی یه نقش خاص و یه کاراکتر خاص رو بازی کنی . مثلا من یه دور بازی رو شروع کردم فقط به خاطر عشق knight Artorias که کاراکتری شبیه اون بسازم .
    اما DS دست ادمو میبنده . چون سختیش نمیزاره همچین کاری بکنی . به four kings که رسیدم دیگه کاملا قید این کاراکتر رو زدم چون واقعا پدرت در میاد . مخصوصا وقتی به NG+ و NG2+ مرسی . یعنی دیگه اون زره و اون شمشیر واست جواب نمیده .

    همونطور که داری میگی شیوه بازیت جوریه که همه attribute ها رو max میکنی . بهترین اسلحه با بیشترین دمیج در ثانیه و بهترین move set رو انتخاب کنی . از جادو استفاده کنی و کلا از همه عوامل بازی استفاده میکنی که بازی رو رد کنی و تموم کنی و لذتش رو ببری .

    ولی من مثلا دوست دارم یه کاراکتر نینجا درست کنم و با اون برم . شاید به زور بشه بازی رو با این سبک تموم کرد . چون دیگه خبری از جادو و strength نیست .
    من نمیتونم قبول کنم که کاراکترم که Dex بالایی داره و تقریبا مثل یک نینجا شده بیاد Str اش رو 40 کنه یا بالاتر . تقریبا رد کردن بازی بدون سلاح ranged پدرتو در میاره . حتما بایستی 50 تا vitality رو بگیری . 40 تا endurance رو باید بگیری و ...


    اما چرا DA و اسکایریم رو توی این قضیه قبول دارم ؟ چون میتونی همچین شخصیت هایی بسازی توی بازی . توی DA میتونی نقش یه ادم خشن و بی رحم و یا یه ادم صلح دوست رو بازی کنی . میتونی از سپر استفاده نکنی و واست مشکلی پیش نیاد .
    توی اسکایریم میتونی به راحتی استایل مبارزه ات رو انتخاب کنی و واست مشکلی پیش نیاره و میتونی نقش هر کسی رو توش بازی کنی .

    سری فیلمای level 1 رو ندیدی؟
    یارو با لول یک میاد همه ی باس ها رو میزنه!
    البته با مهارت بالا و اصلا لولی نمیزنه چه برسه به این که stat هایی رو که دوست داره ماکس کنه و البته stat های دیگه هم باید یه حد اقلی داشته باشند

    به نظر من با داشتن مهارت کافی وحرفه ای بازی کردن میشه با هر بیلدی از بازی لذت برد

    تو می خای با یه زره و شمشیر خاص هفتا NG رو بری و هیچ مشکلی نداشته باشی؟؟
    کجا همچین چیزی ممکنه؟
    لا اقل برای باس های سخت که میتونی لباس و شمشیر رو عوض کنی
    چرا بدون سلاح ranged ؟ مگه نینجا نمیتونه از تیر کمان استفاده کنه؟ چاقو که میتونه پرت کنه، ها ؟

    ماهم که رفتیم vitality رو 50 نکردیم خداییش endurance هم فکر نکنم از 20 بیشتر بود !

    تو اسکایرم میشه با بیلد یک نینجا بری و یه باس قوی مثل four knight رو بکشی؟ اصلا اسکایرم باس داره؟ حد اقل این جوری؟ یا مثلا ده تا falmer با زره بریزن سرت میتونی دووم بیاری؟
    قبلا گفتم تو اسکایرم مثلا اگه یه بیلد کاملا جادویی بسازی بازم به قدرت جنگجو نمیرسی و در جنگ نزدیک دووم نمیاری اصلا مگه جادو های دستراکشن چه قد قوی میشن ، پدرت در میاد تا بخای یه چیز قوی رو بکشی!


    اگه هر جور دلت خواست بری و بازی کنی و مشکلی پیش نیاد که نمیشه بازی خوب!



    هیچ کس هم نباید وقتی از DS خوشش نمیاد یا از اسکایریم خوشش نمیاد بگه بدرد نمیخوره بلکه توی بحث RPG و این بازی ها عالی بودن بازی اثبات شده توسط طرفدارایی که داره .
    پس فقط مقایسه است و ابراز علاقه نسبت به یه بازی و گفتن نکات برتر یه بازی نسبت به بازی دیگه .
    منم اسکایرم رو دوست دارم و نگفتم بدرد نمی خوره اما واقعا DS سر تره!
    Last edited by aminkhoob; 21-08-2013 at 01:09.

  17. این کاربر از aminkhoob بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •