تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 6 اولاول 123456 آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 56

نام تاپيک: سریال سقوط آزاد

  1. #41
    پروفشنال Mohammad_666's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    متاسفانه ->ایران - تهران
    پست ها
    783

    پيش فرض

    اسم این فیلم درست انتخاب شده بود اما سقوط آزاد بهداد و پورسرخ بللللللللله آقا!!!!

  2. #42
    حـــــرفـه ای poonel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    زیـر خـط فـقـر
    پست ها
    4,167

    پيش فرض

    گفت‌وگوي با روناک يونسي
    سقوط آزاد در واقعيت



    روزنامه ایران شنبه 23 مهر 1390
    محسن غلامي

    «سقوط آزاد» تازه‌ترين ساخته عليرضا اميني از جمله آثاري است که مي‌تواند آغازي باشد بر طي راهي تازه در ساخت فيلم‌هاي مخاطب‌پسند و البته اکشن؛ از اين جهت کار به سبب داشتن تم سينمايي توانست شيوه‌اي نو را با بهره‌گيري از بازيگران چهره به روي آنتن ببرد و نقشي را از تيم نقش‌آفرين به کار گيرد که پيش از اين از آنها ديده نشده است. مثالش را مي‌توان در بازي «روناک يونسي» نقش اول زن اين سريال نظاره کرد که بازي‌اش در «گرگ و ميش»، «گل‌هاي گرمسيري»، «رستگاران» و... با کارکتر مانا در «سقوط آزاد» نه در جديت هميشگي او بلکه در پرداخت نقش، شکلي تازه دارد.
    تفاوت عمده نقش «مانا» با کاراکترهاي قبلي شما، در نقش و چهره کاملاً منفي آن است که برخي اين تيپ را قبول نمي‌کنند اما اين تغيير تنها به سبب قرار گرفتن در کنار تيمي از عوامل حرفه‌اي بوده؛ يا نه دليل ديگري دارد؟
    چون نمي‌خواهم تکراري شوم. متأسفانه تا نقشي خوب از آب درمي‌آيد دوباره ديگر فيلمسازان نيز همان نقش مشابه را پيشنهاد مي‌دهند. نکته‌اي که بعد از «رستگاران» هم برايم اتفاق افتاد اما از آن دوري کردم. دليلي ندارد باز هم در يک نقش و فيلم مشابه بازي کنم. هميشه دنبال آنم که خود را در بازيگري به چالش بکشم.
    يعني اين تأثير را در نقش «مانا» ديده‌ايد؟
    چون اين کاراکتر حرفي براي گفتن داشت و براي هر زن بازيگري هم وجود چنين فرصتي مي‌تواند غنيمتي باشد.
    البته وجود تيم حرفه‌اي عوامل هم وجه مميزه‌اي براي «سقوط‌آزاد» است که هرکسي براحتي از آن نمي‌گذرد!
    بله؛ از گروه حرفه‌اي برخوردار است. همه از سرانجام سريال راضي بودند. «سقوط آزاد» تمي سينمايي دارد که موضوع متفاوت پليسي با صحنه‌هايي اکشن را دنبال مي‌کرد که اين براي مخاطب جالب خواهد بود.
    اما در مورد تيم بازيگري! به گمان بسياري، شايد تنها اسم و رسم برخي از اين چهره‌ها براي تلويزيون، برجسته باشد ولي نتوانسته‌اند يکدستي کار را حفظ کنند و اصلاً متناسب با نقش خود نبوده‌اند.
    به نظرم شايد برعکس، اتفاق مهم و تفاوت مشخص اين مجموعه، نه در فيلمنامه بلکه در انتخاب تيم بازيگري است. به قولي نه به خاطر اسم بلکه تازگي نقش و بازي آنان است. هيچ کدام از بازيگران پيش از اين نقشي مشابه را بازي نکرده بودند.
    به هر حال بايد بتوانند از عهده کار هم بر بيايند يا نه!
    اين رضايت وجود داشت. نگاه کنيد نه من نقش منفي داشتم تا به الآن و نه بقيه کار قبلي‌شان را تکرار کردند مهم همين تازگي نقش است که جالب توجه است.
    «سقوط آزاد» از بسياري جهات مي‌تواند نوآور باشد ولي تصور مي‌کنم که مخاطب بيشتر مجذوب اسم بازيگر شده تا بازي آنان. حتي گاه داستان فيلم را فدا کرده است.
    ولي اتفاق ويژه و نوآوري هم در انتخاب بازيگران وجود داشته و هم در داستان فيلم مشهود است که مخاطب ارتباط خوبي برقرار کرده است. کاراکتر بخوبي براي بيننده معرفي شده است. تم اصلي فيلم پليسي برعکس جنايي چندان پيچيده نيست و بيشتر در تعقيب و گريز دنبال مي‌شود که اضافه کردن اين همه صحنه اکشن بر جذابيت کار اضافه کرده است.
    جداي از «سقوط آزاد»، کمي هم کم کار شده‌ايد! چرا؟
    دنبال فرصت خوبي در بازيگري بودم که انگيزه تازه‌اي را برايم موجب شود که بعد از 8 ماه رد کردن برخي پيشنهادها، نقش مانا را در سريال عليرضا اميني پذيرفتم چرا که همان نقش و فيلمي بود که نمي‌توانستم به راحتي از آن بگذرم.
    ولي خب هميشه هم اين جديت را در هر نقشي بر چهره داريد که کمي از حسي بودن کار فرار مي‌کند.
    اتفاقاً سعي کرده‌ام بازيگر حسي‌اي باشم. شايد مثل همين نقش منفي «مانا» جاي به کار گرفتن بازي حسي نباشد البته نقش‌هايي که بازي مي‌کنم چه مثبت و چه منفي، شخصيت خودم را هم وارد نقش مي‌کنم مثل جديت «مانا» يا «خجسته رستگاران». اما نقش‌هايي همچون خجسته به گمانم کاري بيشتر حسي بود. البته اميدوارم نقش حسي بيشتر پيشنهاد داشته باشم چون لازمه کار هر بازيگري است.

  3. #43
    حـــــرفـه ای poonel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    زیـر خـط فـقـر
    پست ها
    4,167

    پيش فرض

    مجموعه سقوط آزاد،شتابزدگي در فرم و محتوا



    خبرگزاری ایرنا 22 مهر 1390
    همه ساله در اين روزها به مناسبت هفته نيروي انتظامي و به منظور قدرداني از زحمات اين عزيزان،شبكه هاي مختلف تلويزيوني به توليد ويژه برنامه هايي در اين رابطه مي پردازند كه فيلم ها و مجموعه هاي تلويزيوني بيش از ساير آثار مورد توجه برنامه سازان قرار مي گيرند.

    به گزارش خبرنگار فرهنگي ايرنا،مجموعه تلويزيوني سقوط آزاد كه در روزهاي اخير از شبكه اول سيما پخش شد، شاخص ترين كار داستاني سيما در اين روزهاست كه متاسفانه به دلايل گوناگون از جمله شتابزدگي در توليد، آن چنان كه بايد از كار درنيامده است.
    مجموعه هاي پليسي ايراني در سال هاي گذشته اغلب به شيوه كارهاي اروپايي كه زماني از شبكه هاي مختلف پخش مي شد،طراحي شده و شخصيت ها اغلب فاقد هويت بومي بودند. در اين قبيل آثار پليس رفتارهايي كليشه اي داشته و كمتر به نمونه هاي ايراني خود نزديك مي شد.
    در دهه هفتاد محسن شاه محمدي با خلق شخصيت سرگرد كلاني با بازي عالي داريوش فرهنگ،گام هاي بلندي را براي خلق يك پليس كاملا ايراني برداشت كه متاسفانه ادامه پيدا نكرد. حال در مجموعه سقوط آزاد سعي شده شخصيت هاي اصلي -سرگرد صابري و سروان پوريا- چنين ويژگي هايي داشته و كمتر به نمونه هاي خارجي نزديك باشند.اما اغراق هاي به كار رفته در اين دو تلاش هاي نويسنده فيلمنامه را براي خلق پليسي با هويت ايراني كمرنگ كرده است.شخصيت هاي يادشده به عنوان قهرمان هاي داستان پرداخت متوسطي داشته و مخاطب براي همذات پنداري كامل با آنها اندكي مشكل دارد.چرا كه در خلق آنها اغراق هاي بسيار به كار رفته و آنها را از ما به ازاهاي واقعي شان دور كرده است.
    اين اتفاق در رابطه با سرگرد صابري با شدت بيشتري رخ داده به نحوي كه در جاهايي مخاطب را متعجب مي سازد. در بخش هاي مربوط به اداره پليس اين شخصيت بهتر از كار درآمده و تا حدودي مخاطب را به خود نزديك مي كند.اما در بخش هاي مربوط به خانواده و ارتباط عاطفي اش با دختر بچه همسايه شاهد چنين چيزي نبوده و اغراق هاي به كار رفته در آن به شدت تو ذوق مخاطب مي زند.مشابه اين اتفاق در رابطه با سروان پوريا رخ داده كه البته در قياس با سرگرد صابري شدت بيشتري دارد.شخصيتي كه تقريبا از خانواده او جز چند ديالوگ كوتاه و پراكنده هيچ نمي دانيم و تنها در بخش هاي تعقيب و گريز كار،شخصيت ياد شده كنش مند عمل مي كند.
    رابطه اين دو نيز برخلاف بسياري از نمونه هاي تلويزيوني،خوب وطبيعي از كار درآمده و در عين احترام به مافوق چندان رييس و مرئوسي نيست.اما سعدونديان به عنوان نويسنده فيلمنامه به دليل شتابزدگي هاي مرسوم در كارهاي مناسبتي نتوانسته شخصيت ها را خوب پرورش داده و كار را با ريتمي يكدست پيش ببرد.در مجموعه هايي از اين دست شخصيت هاي منفي نقشي كليدي در پيشبرد ماجرا دارند كه در اينجا شخصيت مانا فاقد كيفيت لازم مي باشد.
    در واقع انگيزه هاي مانا براي ورود به كشور و اعمال مجرمانه اش،خوب پرورش پيدا نكرده و مخاطب را با مجهول هاي بسيار روبه رو مي سازد!.به همين خاطر هم تقابل وي با سرگرد صابري و سروان پوريا فاقد تعليق لازم بوده و نمي تواند به بينندگان چنين حسي را انتقال دهد.
    عليرضا اميني كه كارنامه سينمايي قابل دفاعي هم دارد در نخستين مجموعه تلويزيوني اش در حد انتظار ظاهر نشده و ضعف هاي بسياري در كارش مشاهده مي شود كه نمونه آن را در سكانس تيراندازي مانا به كاروان پليس در خيابان شاهده هستيم. در واقع او به شيوه يك مجموعه خانوادگي با سوژه روبه رو شده و آن را در قالبي نامتناسب جاي داده است.به همين خاطر هم بخش هاي هيجان انگيز كار كم رمق از كار درآمده و در قياس با نمونه هاي غير ايراني خيلي ابتدايي جلوه مي كند.
    اميني در انتخاب بازيگرانش نيز ضعيف عمل كرده و از اين طريق ضربه شديدي بر پيكره اثر وارد كرده است. انتخاب حامد بهداد براي نقش سرگرد صابري انتخاب نادرستي بوده كه بازي غلوشده بهداد نيز آن را تشديد كرده است.اين بازيگر برون گرا كه در اغلب فيلم هايش به استثناي چند فيلم به يك شكل ايفاي نقش مي كند،به نحو عجيبي به اغراق روي آورده و مخاطب را از خود دور مي سازد.براي نمونه به بازي وي در بخش هاي مربوط به خانواده و نحوه اداي ديالوگ هايش توجه كنيد.پوريا پورسرخ كه به لحاظ فيزيكي نزديكي بسياري به نقش خود داشته،تا اندازه اي بهتر ظاهر شده هرچند كه او نيز از اغراق در رفتار بي نصيب نمانده است.روناك يونسي هم در ادامه نقش هاي يكسان خود ،شخصيت پيچيده مانا را خشك و تخت از كار درآورده و سردي بيش از حدي كه به نقش تزريق كرده در كيفيت نازل بازي اش موثر بوده است.
    سقوط آزاد به رغم ضعف هاي بسيار كه بخش عمده آن به شتاب در توليد باز مي گردد،به دليل پرداختن به زحمات شبانه روزي پليس كار ارزنده اي به حساب مي آيد.







    ___________________________
    Last edited by poonel; 15-10-2011 at 11:16.

  4. #44
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    كپي برداري ناشيانه و خنده دار از تريلرهاي پليسي آلماني


    در هفته نيروي انتظامي شاهد نمايش يك سريال پليسي در شبكه اول سيما بوديم كه مي‌توانست يك تلاش موفق براي نزديك شدن استانداردهاي سينماي پليسي و تريلرهاي ايراني به تريلرهاي موفق اروپايي و آمريكايي باشد، اما متاسفانه برخي مسايل از جمله افراط در تصويرپردازي مثبت از پليس ايراني و اشتباهات فاحش و پياپي در جاي جاي اين سريال، باعث شد تمام هزينه ها و امكانات صرف شده براي چنين اثري تنها منجر به پرشدن كنداكاتور سيما شود و اين مجموعه كوتاه نتواند براي مخاطب داخلي باورپذيري لازم را به همراه داشته باشد و همچنين موفق نشود چهره متفاوت و باورپذيري از پليس ايران نيز نمايش دهد. در چند سال اخير تلاش شده با ساخت تله فيلم هايي، چهره مقتدر و هوشمندي از پليس كشور به نمايش درآيد و با همين رويكرد، تعداد قابل توجهي از اين فيلم هاي تلويزيوني ساخته شد. اما ساختار قريب به اتفاق اين فيلم ها يا ضعيف بود و يا چيز تازه اي نداشت، اما در هر صورت در عمده موارد باورپذير مي‌نمود و كاراكترهاي تعريف شده در سناريوها با پليس ايران تا حدودي تطابق داشت و بنابر اين انتظار اين بود كه با حفظ همين باورپذيري مخاطب، كيفيت آثار با بهره برداري از سخت افزار و امكانات پليس افزايش يابد و البته پليس ايران، نيروي رويين تن معرفي نشود. به نظر مي‌رسيد با چنين رويكردي، سريال كوتاه «سقوط آزاد» ساخته شد و براي افزايش كيفيت چنين آثاري با هدف نمايش پليس ايران به عنوان پليسي هوشمند و مقتدر، سعي شد تيمي حرفه اي به دست حبيب الله كاسه ساز گرد هم آيد كه البته به نظر مي‌رسيد پليس مي‌توانست تهيه كننده هاي توانمندتري را انتخاب كند تا در نهايت اثر با كيفيت تري ساخته شود. كاسه ساز عليرضا اميني را كه يك ملودرام ساز بود، براي كارگرداني اين مجموعه در نظر گرفت و اميني بر روي طرحي كه توسط نيروي انتظامي براي ساخت اين سريال سفارش داده بود، سناريويي ناقص نوشت كه هرچند تلاش شد در بالاترين سطح باشد، اما به عنوان يك نقطه ضعف در ليست كارگرداني دارنده ديپلم افتخار جشنواره فجر ثبت شد و جالب آنكه كارگردان در برنامه پارك ملت با انداختن ضعف ها به گردن فيلمنامه نويس و طراح فيلم، درپي شانه خالي كردن از ضعف ها برآمد. حامد بهداد به عنوان نقش اول در جايگاه يك سرگرد پليس با بازي اش كه تقريباً در تمامي آثار به جز شبانه روز يك دست بوده و چهره اي عصبي را به نمايش مي‌گذارد، نخستين انتخاب اشتباه بود و بازي ضعيف بهداد در نقش پليس حتي مورد اعتراف بسياري از هواداران اين بازيگر نيز قرار گرفت و متاسفانه بهداد نتوانست از عهده نمايش يك پليس برآيد و آنچنان تصنعي مقابل دوربين ظاهر شد كه يك پليس مقتدر را طوري نمايش گذاشت كه حتي در منزل با دخترش نيز با تحكم و دستوري همچون يك سرباز صفر برخورد مي‌كند و يا پس از مرگ همكارش (پورسرخ)، با عصبانيت بالاي سر پيكرش دستور مي‌دهد بلند شود كه اصلاً تداعي كننده ناباوري پيرامون مرگ يك همكار نيست. از آن بدتر لهجه بهداد بود كه برخي اوقات به كلي فراموش مي‌شد و برخي اوقات به اوج مي‌رسيد و بيننده در مي‌ماند كه بالاخره جناب سرگرد لهجه دارد يا ندارد. پوريا پورسرخ به عنوان بازيگر نقش مكمل مرد نيز همچون ديگر نقش آفريني هايش كه بيشتر متوجه چهره و اندامش است، توانست در حد و اندازه نقش آفريني هاي پيشينش ظاهر شود و بيش از اين از پورسرخ انتظار نمي‌رفت و همين طور روناك يونسي به عنوان نقش بد داستان نيز در سطح پورسرخ بود و درباره الهام حميدي نيز صحبت نكنيم بهتر است. ديگر بازيگران نيز كه در حاشيه اين چهار تن بودند اصلاً جاي طرح ندارند. بازيهاي تصنعي اين بازيگران تا حدي بود كه حتي مجرم (روناك يونسي) كه به نظر مي‌رسيد چهره و فيزيكش بي تاثير در انتخابش براي نقش آفريني نبوده، نتوانست اين باور را به وجود آورد كه چنين زن خطرناك و تروريستي وجود داشته باشد، چرا كه چنين اشخاصي عمدتاً به دوران منافقين بازمي گشتند كه خوشبختانه ريشه آن تيپ اشخاص از داخل ايران كنده شده است. با اين حساب نه پليس با موهاي ژل زده قابل هضم بود و نه خانم مجرم جان سخت كه پس از انفجار قايقش در خليج فارس، با شنا به ساحل مي‌رسد و جنگ با پليس را ادامه مي‌دهد و پس از مرگ با نارنجك جنگي، تنها از بيني اش خون آمده است!نكته ديگر اين بود كه بيننده عام با مشاهده رفتارهاي تروريستي اين گروه، برايش اين پرسش مطرح بود كه چگونه چنين رفتارهايي در سطح فعاليت يك سرگرد پليس طبقه بندي مي‌شود، در صورتي كه اصلاً چنين سطح فعاليت هاي تروريستي در سطح رده هاي پليس نيست و قطعاً در رده نهادهاي امنيتي طبقه بندي مي‌شود و چنين سطح اتفاقاتي همچون برنامه ريزي براي عمليات هاي تروريستي در يك اجلاس توسط نهادهاي امنيتي مربوطه مورد پيگيري قرار مي‌گيرد؛ نه يك واحد و دو افسر پليس كه قرار است نقش دو پليس سريال آلماني «هشدار براي كبري يازده» را با نسخه ايراني به نمايش بگذارند و بيننده شاخ در مي‌آورد كه چگونه همه دست روي دست گذاشته اند و امور سپرده شده به دو افسر كه با شليك 4 يا 5 تير، كل يك تيم تروريستي را مي‌كشند و البته اين پرسش طرح مي‌شود كه اگر كشتن تروريست ها به همين راحتي است، پس اين همه تيم عمليات پليس براي چه راهي لوكيشن ها مي‌شوند. با اين اوصاف، شباهت هشدار براي كبري يازده با سقوط آزاد در باورناپذيري هر دو پليس است كه سوپرمن بوده و هيچ گاه قابل توقف نبوده و هيچ مجرمي نمي‌تواند از دستشان بگريزد. اما تفاوت اين دو سريال آلماني و ايراني، جلوه هاي ويژه خنده دارش است. وقتي تهيه كننده حاضر نيست چند ميليون تومان هزينه كند و اجازه دهد در درگيري ها درهاي چند ماشين شاسي بلند پليس له شود و در درگيري هاي سنگين تنها شيشه يك خودرو خرد مي‌شود و كلوزآپ گرفته مي‌شود تا مشخص نشود كه اين همه تيراندازي خسارتي جز يك شيشه جلو نداشته و يا در صحنه اي ديگر يك خودرو اسقاطي آتش زده مي‌شود، چگونه مي‌توان ادعا كرد شبيه هشدار براي كبري يازده كه در هر قسمت آن ده ها دستگاه از گران ترين خودروها له شده و يا منهدم مي‌گردد، ساخته شده است. البته اينها در مقابل ضعف هاي داستاني اين كپي برداري خنده دار و نه چندان حرفه اي از تريلرهاي پليسي آلماني، هيچ بود. هيچ كس متوجه نشد، وقتي 43 ثانيه مانده به انفجار مركز همايش هاي كيش، سرگرد به عنوان سوپرمن داستان متوجه اين بمب كه علي الظاهر دو عدد پيك نيك(!) است مي‌شود، چگونه پس از شليك چند تير ميان چهار مرد غول پيكر و دو نيروي پليس، بمب خنثي مي‌شود و يا اصلاً سر چهار تروريست چه مي‌آيد و علي الظاهر كلاً يكباره فيلم قطع شده و با صحنه اي ادامه پيدا مي‌كند كه بهداد از ساختمان بمب گذاري شده خارج مي‌شود و به كرات از اين اتفاقات رخ مي‌دهد كه شايد به پاي سفارشي بودن كار و عدم سمبل كاري گروه كارگرداني نوشته شود. نكته جالب توجه در صحنه فينال سريال كه در مجتمع تجاري ميلاد نور در شهرك غرب ساخته شده بود، تيراندازي هاي دو قهرمان فيلم پوريا پورسرخ و حامد بهداد است كه در عملياتي محيرالعقول موفق به كم كردن روي آرنولد و رمبو و مامور دوصفرهفت شده و با هر شليكي با زدن دقيقا بين دو ابروي تروريستها در گلوله بيت المال صرفه جويي مي‌كنند؛ بويژه در صحنه اي كه پليس قهرمان با استفاده از آيينه بدون آنكه طرف مقابل خود را بيند، آن هم در فضاي دشوار مثل راه پله و از پايين به بالا، تنها با يك تير وسط پيشاني طرف را نشانه رفته و وي را مي‌كشد. برخي معتقدند اين هنرنمايي بي سابقه در هيچ فيلم و سريال اكشن و اغراق آميز ديگري تاكنون استفاده نشده بوده و بايد در كتابهاي ركورهاي گينس ثبت شود. يكي از باورپذيرترين سريال چند سال اخير تلويزيون، سريال ايتاليايي «گروه پليس» است كه هم پليس مي‌مرد، هم خطا مرتكب مي‌شود و هم مجرم فرار مي‌كند، اما در عين حال يك پليس مقتدر و با احساس نمايش داده مي‌شود و پيش از آن نيز «ناوارو» با آنكه يك تريلر نبود، اما با همان رويكرد «گروه پليس»، چهره خوبي از پليس فرانسه به نمايش گذاشته بود؛ رويكردي كه كاش مورد توجه قرار مي‌گرفت و با اين اوصاف در صورتي كه پليس به سمت بهره گيري از كارگردان هايي باشد كه استعداد ساخت تريلرهاي جدي تر و خوش ساخت تر داشته باشند، مي‌توان اميدوار بود در آينده آثاري در رسانه ملي و حتي در سطح سينما به نمايش درآيد كه هم نظر پليس تامين شود و هم بيننده از تماشايش احساس رضايت همراه با باور را داشته باشد و پليسي را مشاهده نكند كه در خيابان ما به ازايش را نمي‌تواند ببيند. با اين اوصاف نمايش پليس متخلف و مجرم در چنين فيلم هايي و قدسي و شكست ناپذير جلوه دادن پليس اقدامي است كه بايد در چنين محصولات سفارشي، نيروي انتظامي بر آن اصرار نداشته باشد و نمايشش را نيز وهن پليس تلقي نكند، چرا كه وقتي فرمانده نيروي انتظامي از اخراج 1500 نيروي متخلف پليس سخن مي‌گويد، يعني تخلف پليس همچون ديگر اشخاص و مشاغل كه معصوم نيستند، ممكن و صادق است و فوق العاده محدود نيز نيست و از اين حيث نبايد نمايشش را وهن پليس شمرد و مقابل رويكردي كه يك يا چند نيروي پليس يا ضابط را عاشق يك متهم يا متخلف به هر نحو و يا داراي رفتار نه چندان مناسب است، هم بايد ايستاد، چرا كه آن هم تصوير باورناپذيري از آب در مي‌آيد.


    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  5. #45
    حـــــرفـه ای poonel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    زیـر خـط فـقـر
    پست ها
    4,167

    پيش فرض

    نقد شفاهی مجموعه‌های روی آنتن؛
    شیخ‌حائری: «سقوط آزاد» نشان داد چگونه می‌توان در سریال‌ها آب نبست!
    یک منتقد گفت: مجموعه تلویزیونی «سقوط آزاد» برای تلویزیون و اداره سینمایی معاونت اجتماعی ناجا سریالی موفق و البته متفاوت بود که این تفاوت در این بود که «آب بستن به سریال» که امری متداول در تلویزیون است، خوشبختانه در این سریال اتفاق نیفتاد.



    «حسن شیخ‌حائری» عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در گفت‌وگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس در مورد سریال «سقوط آزاد» ساخته علیرضا امینی، اظهار داشت: «علیرضا امینی» بعد از چند تجربه موفق در عرصه فیلم‌های سینمایی نشان داد که در عرصه سریال‌سازی تلویزیونی هم می‌تواند موفق نشان دهد، تا جائی که مخاطب را درگیر و با خود همراه کند.
    وی در ادامه تاکید کرد: البته یکی از نقاط قوت سریال «سقوط آزاد»، تعداد کم قسمت‌های آن بود و به عبارت دیگر «آب بستن به سریال» که امری متداول در تلویزیون است، خوشبختانه در این سریال اتفاق نیفتاده بود.
    این منتقد در ادامه در مود بازی‌های سریال «سقوط آزاد» به فارس گفت: باید گفت کارگردانی این سریال از فیلمنامه آن جلوتر بود و این مسئله در بحث بازی بازیگران بیشتر احساس می‌شود تا جائی که «پوریا پورسرخ» یکی از بهترین بازی‌های دوران بازیگری خود را انجام داده است. درباره بحث بازی «حامد بهداد» می‌توان با قاطعیت گفت که بازی او در این سریال، هم خوب است و هم بد، یعنی نوع دیالوگ‌گویی او از واقعیت به‌دور است چرا که سرگرد «صابری» در فیلمنامه، از سنّ واقعی «حامد بهداد» بیشتر نشان می‌دهد، اما «حامد بهداد» در بازی بدون متن به‌ویژه در قسمت پایانی بسیار موفق نشان می‌دهد و البته باید گفت که بازی او بر سر جنازه «پوریا پورسرخ» تا مدت‌ها در ذهن‌ها خواهد ماند.
    نویسنده کتاب «او...» در ادامه افزود: «حامد بهداد» البته بازیگری پر حاشیه است و بحث حاشیه‌ای حضور او در برنامه «پارک ملت» هم نشان می‌دهد تا وقتیکه نتواند از حاشیه‌ها فاصله بگیرد، کمتر می‌تواند پله‌های موفقیت را طی کند و در نقش‌ها تکرار خواهد شد.
    شیخ‌حائری تصریح کرد: تیتراژ پایانی سریال هم با اسامی فراوان عوامل نیروی انتظامی و تشکر از تک تک سرداران البته کمی نچسب است که می‌توانست با تنها یک جمله در تشکر از همراهی تمامی عوامل ناجا و بدون نگارش تک تک اسامی، بیشتر در چشم‌ها بنشیند.
    «حسن شیخ‌حائری» در پایان این گفت‌وگو خاطرنشان کرد: به‌هرحال در شرایطی که تلویزیون در بحث سریال سازی پلیسی کمتر توانسته است موفق باشد، همراهی اداره سینمایی معاونت اجتماعی ناجا در تولید مشترک با تلویزیون امری مغتنم است و می‌توان امیدوار بود که تجربه های بعدی این همیاری مشترک، بیش از سریال «سقوط آزاد» موفق باشد.

  6. #46
    پروفشنال SHADEL's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    931

    پيش فرض

    یه خارجی اگه بشینه این سریالو ببینه.
    بهمون می خنده.
    آخه این دیگه چه افتضاحی بود.
    از آهنگ The Unforgiven III و Shoot Me Again متالیکا هم استفاده کردن بدون اجازه.

  7. این کاربر از SHADEL بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #47
    حـــــرفـه ای poonel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    زیـر خـط فـقـر
    پست ها
    4,167

    پيش فرض

    بهترین نقشهای پلیس ایرانی:
    1. فرامرز قریبیان با کلی فیلم پلیسی
    2. جهانبخش سلطانی با سرنخ
    3. داریوش فرهنگ با کلانتر

    بدترین :
    حامد بهداد و پوریا پورسخ

  9. 2 کاربر از poonel بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #48
    حـــــرفـه ای poonel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    زیـر خـط فـقـر
    پست ها
    4,167

    پيش فرض

    نقد شفاهی مجموعه‌های تلویزیونی؛
    خرازی‌ها: «سقوط آزاد» از ساخت و پرداخت حرفه‌ای برخوردار بود

    یک منتقد گفت: سریال «سقوط آزاد» از ساخت و پرداخت حرفه‌ای برخوردار بود و «علیرضا امینی» این سریال را به صورت فرمت سینمایی دکوپاژ کرده بود.



    «شهرام خرازی‌ها» منتقد سینما در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی فارس در مورد سریال «سقوط آزاد» ساخته علیرضا امینی، اظهار داشت: تصورم بر این است که در کل سریال‌های پلیسی تلویزیون ایران طرفدار زیادی دارد و تجربه نشان داده که از دهه 60 تاکنون هر سال پخش چند سریال پلیسی را داشتیم که با استقبال فراوان مخاطبان مواجه می‌شد در حالی که از بعضی سریال‌ها چند سری ساخته می‌شود، به طور مثال سریال «کلانتر» چند سری ساخته شد، سریال «کلانتر» نمونه‌ای اینگونه سریال‌ها بوده که در چندین سری ساخته و پخش شده است.
    وی در ادامه تاکید کرد: سریال «سقوط آزاد» از ساخت و پرداخت حرفه‌ای برخوردار بود و میزانسن‌های آن سینمایی بوده نه تلویزیونی و «علیرضا امینی» این سریال را به صورت سینمایی دکوپاژ کرده بود تا این سریال شبیه سایر سریال‌ها نباشد. «سقوط آزاد» از ریتم خوبی نیز برخوردار بود.
    این منتقد در ادامه به فارس، گفت: بطور مشخص شخصیت «مانا» (روناک یونسی) از روی شخصیت «ناتاشا» (رویا نونهالی) در سریال «خواب و بیدار» ساخته مهدی فخیم‌زاده کپی شده است اما بقیه کاراکترهای سریال مقداری از شخصیت غیر تکراری و بهتری برخودار هستند.
    خرازی‌ها تصریح کرد: شخصیت «حامد بهداد» در سریال «سقوط آزاد» خیلی ضد کلیشه‌ای بوده و در کنار آن بازی خوب «حامد بهداد» باعث ارتقای این کاراکتر شده و بخاطر بازی خوب وی تصورات مردم در مورد نقش پلیس نیز شکسته شده است.
    عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در ادامه بیان داشت: «سقوط آزاد» از تدوین حرفه‌ای نیز برخوردار بوده و نمای اضافه و زائد در آن کمتر مشاهده شده است
    وی ادامه داد: برای کاراکتر پلیس زن این مجموعه خوب شخصیت پردازی نشده و یک بعدی است و فقط اکشن در بازی وی نمود دارد، نه چیز دیگری «الهام حمیدی» این نقش را خوب ایفا نکرده و انتخاب مناسبی برای این کاراکتر نبوده و به هیچ عنوان نتوانسته از پس آن بربیاید . در مجموع به شخصیت‌های مثبت سریال پرداخت بهتری نسبت به شخصیت منفی در سریال «سقوط آزاد» شده بود.
    نویسنده ماهنامه سینما- خانواده در ادامه بیان داشت: در سریال‌های پلیسی و جنگی قطب اصلی اینگونه آثار افراد بزهکار و نیروهای دشمن هستند چرا که نیروهای پلیس ارزش و اعتبار بیشتری نزد مخاطب پیدا می‌کند.
    فیلمبرداری مجموعه‌های پلیسی «سقوط آزاد»، فصل‌ها و تصاویر اکشن در آن زیاد بوده و فیلمبرداری این سکانس‌ها اصلاً آسان نیست. ضمن آنکه خطرات زیادی در صحنه‌های اکشن متوجه گروه فیلمبرداری هم می‌شود.
    خرازی‌ها ادامه داد: خوشبختانه در صحنه‌های درگیری، تعقیب، گریز و تصادف اتومبیل در سریال «سقوط آزاد» به مدد فیلمبرداری حرفه‌ای بسیار خوب و تماشایی نیز از کار درآمده بود. باور کردن سکانس‌های اکشن برای مخاطب تلویزیون به راحتی میسر نیست و «علیرضا امینی» به عنوان کارگردان در سریال «سقوط آزاد» از این پس این مهم به خوبی برآمده بود.
    این منتقد در ادامه در مورد بازی پوریا پورسرخ در سریال «سقوط آزاد» نیز به فارس، گفت: انتخاب «پوریا پورسرخ» به عنوان بازیگر نقش پلیس انتخاب مناسبی نبوده و در این مجموعه «پوریا پورسرخ» نقش پلیس را بخوبی ایفا نکرد.
    وی ادامه داد: ایفای نقش وی به گونه‌ای بوده که انگار درحال بازی در فیلم تینیجری است. ضمن اینکه رابطه سرگرد با خانواده خود به خصوص دخترش خوب به تصویر درآمده و فضای داستان را نیز به نوعی تلطیف کرده بود.
    «شهرام خرازی‌ها» در پایان این گفت‌وگو در مورد فیلمنامه مجموعه تلویزیونی «سقوط آزاد» نیز گفت: فیلمنامه این مجموعه بر مبنای یک تعقیب و گریز طولانی شکل گرفته و نمونه‌ای از سریال «خواب و بیدار» است، در هر دو سریال یک پلیس حرفه ای در پی یافتن یک زن فتنه‌گر بود. در اینگونه مجموعه‌ها نویسنده پلیس را تا یک قدمی تبهکار می‌برد، اما در آخرین لحظات این دو نیروی رقیب را از هم دور می‌کند که در سریال مذکور با پایان بندی خوبی نیز مواجه بودیم.

  11. #49
    حـــــرفـه ای Jang Bogo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2008
    پست ها
    1,606

    پيش فرض

    سریال باید مثل 24 باشه. این مسخره بازیها چیه بابا.

  12. #50
    آخر فروم باز starpars's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    C:\Program Files
    پست ها
    1,465

    پيش فرض

    خدايا اين ديگه چي بود ساختن چرت و پرت و غير واقعي ترين سريال پليسي بود كه ديدم

  13. این کاربر از starpars بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •