نه بابا،من همش یبار دیدم دکتر احتیاج نیست، ولی همون یبار واسم بسه!!
نه بابا،من همش یبار دیدم دکتر احتیاج نیست، ولی همون یبار واسم بسه!!
روایات زیادی در مورد خواب های پریشون داریم
بنده خودم بیشتر خوابهام به صورتیه که فک میکنم از یه پرتگاهی پرت شدم
یا تو ماشین با سرعت زیاد دارم میرم ته دره
راه حلشو پیدا کردید به من هم بگید
یا علی
این خوابها زیاد ربطی به دوران بلوغ نداره بیشتر به وضعیت روحی ادما ربط داره من الان نزدیک 10 سال میشه دوران بلوغم رو رد کردم و گاهی این حالت برام پیش میاد بخصوص به خاطر اینکه یه مقداری زود میترسم .
ولی گاهی من چیزهایی رو میبینم که حالت ماورایی دارن البته امکان این هست که وضعیت روحی من باعث میشه این حالت توهم به من دست بده .
فکر کردن در مورد مسایل ناشناخته ماورایی مثلا موجودات فضایی (خیلی میترسونه من رو ولی فکر میکنم ) گاهی اونقدر مشغولم میکنه که ترس شدیدی وجودم رو میگیره .
وضعیت بد روحی بیشتر کابوس رو همراه داره مغز در یک لحظه دستور بیداری میده ولی هنوز در اون لحظه شما نمیتونید درست از وضعیت اطرافتون درکی داشته باشید . دستهاتون قفل میشه گوشهاتون هنوز خوب نمیشنوه
من توصیه میکنم در اینجور مواقع یک لیوان آب یا کلا ظرف آبی کنار تختتون داشته باشید نه برای خوردن که آب به خاطر ساهتار خاصی که داره موجب تنظیم محیط میشه .
من 2 سه بار اینجوری شدم . همش فقط چشمامو میبندمو دور و برمو نگا نمیکنم که چیزی نبینم . خود به خود برطرف میشه
وای وای اینا چیه نوشتین ! ادم تایپیکو میخونه خوف میگیرتش ! من که خیلی شبا تنهام تو خونه مشکلی هم پیش نمیاد
یکی از بچه ها گفته بود که دوستش شبا تو خواب یه میمون رو میدیده که میومده اذیتش میکرده .
این نقاشی مربوط میشه به سال 1781 که اتفاقا اسمش هم کابوسه :
یه میمون که مثل همون بختک خودمون نشسته رو سینه کسی که خوابه و به جسم طرف رخنه کرده .
خود ویکی میگه این حالت ، فلج خواب نام داره که قبل از اینکه مغز کنترل بدن رو بدست بگیره ، هوشیاری انسان بازمیگردد و چون نمیتونه جسم خودش رو کنترل کنه یه حـس ترس ناجوری بهش دست میده .
فکر کنم تا الان اکثرا کسانی که نظر دادن دچار این حالت شده اند . اما این دو نکته خیلی جالبه .
البته منم هرماه همچین حالتی که شما میگید(بختک) + تپش قلب شدید (البته بیماری قلبی و شلی درچه میترال را دارم) همزمان برام پیش میاد البته در صورتی که روز یا شبش خیلی عصبی شده باشم که معمولا تو ماه یک بار رو شاخشه
تو بیشتر خوابای عادیم هم یا از زمین کنده میشم و پرواز میکنم یا رو آب راه میرم یا غیب میشم !!!!
در کل واسه کنترلش شبا دیر میخوابم و صبح زود بیدار میشم و تا حالا موثر بوده ولی به شما پیشنهاد نمیکنم
من خیلی خرافاتی نیستم از نظر معنویات هم اصلا ایمان قوی ندارم اما یکی دوبار توی خواب حالت های خاصی واسم اتفاق افتاد البته وحشتناک نبود
یه بار این بود که خواب بود مطمئنم چشمام بسته بوده ولی همه اتاق و اطرافو میدید و نمی تونستم حرکت کنم یه بار دیگه مورد مشابهی بود که نمی تونستم حرکت کنم
هر دوبارش انگار یه نفر توی خواب بهم بگه بگو یا زهرا و شاید باور نکنید من توی خواب همینو میگفتم و سریع اون حالت تموم میشد و همون لحظه از خواب بیدار میشدم .
Last edited by hermione; 29-09-2011 at 11:00.
سلام به همه
یک نکته علمی درباره خواب:
-در مورد خوابیدن قبل غروب که دوستان گفتن... بله واقعا بد هست! من یکم دربارش تحقیق کردم بد نیست بخونین که چرا اینجوری میشه البته خلاصه کردم:
-موقعی که ما تصمیم به خواب میگیریم مغز ما هورمونی بنام سروتونین ترشح میکنه که کلیه فعالیتهای بدن و به حالت غیر ارادی سوق میده،در این حالت مغز زمینه رو برای عدم ارتباط روح با نورون های ساقه میانی مغز (فک کنم همون 30 درصده باشه) فراهم میکنه!!
اما در حین خروج، مغز به طرز پیچیده ای از رخدادهایی که در طول روز اتفاق افتاده یک لیستی به صورت کدهای الکتروشیمیایی تهیه میکنه و اونو در قسمت حافظه نگه داری میکنه مثلا تمام گفتارها و رفتارهای ما و همچنین نوع ترکیبات شیمیایی خون در لحظه خواب رو در همون زمانی که میخوابیم ثبت میکنه!
حالا ببینین چرا خواب غروب بد هست!
دقیقا وقتی غروب میشه، ساعت بیولوژیکی بدن که از حسگر هایی در داخل چشم کنترل میشه به یکباره تغییر میکنه (چون اون حسگرها به اشعه های خورشیدی حساسن)
در این حالت مغز که در یک حالت نیمه هوشیاری هم به سر میبره متوجه ارسال پیغامای از طرف غده میانی هیپوتالاموس میشه و متوجه تغییر در ساعت بیولوژیکی بدن میشه! بنابراین تمام اطلاعات برنامه ریزی شده قبلی رو از اول کد گذاری میکنه! (بدون تصمیم گیری و دخالت ما )
حالا موقعی که ما بیدار میشیم (یعنی روح برمیگرده به جایگاه خودش) مغزم بلافاصله سیگنالهایی رو برای هوشیاری و آماده باش بدن برای بیدار شدن میفرسته! اما این پیغامها با اون اطلاعات ذخیره شده در حافظه موقع خوابیدن یکی نیستن!!(مثلا غلظت خون به دلیل ورود به حالت شب تغییراتی میکنه که با حالت اولیه سازگاری نداره و خیلی از مسائل دیگه)
اینجا روح هنگام اتصال مجدد به نورونها دچار اختلال میشه!! و چون مغز خیلی نسبت به شرایط روحی روانی بدن حساس هست بلافاصله ماده ای سمی و هشدار دهنده ترشح میکنه تا همه موانع برای رفع این اختلال روحی برطرف بشه که ما اونو به صورت سردرد و حالت تهوع متوجه میشیم!(من گهگایی که اینجوری میشدم دهنمم کف هم میکرد خیلی حالت بدیه! که اگه دقت کرده باشین چند ساعتم طول میکشه تا دوباره به حالت اول برگردین!)
** اما جالبه بدونین در قدیم چون علم به این صورت همگانی نبود می گفتن خواب قبل غروب آدم و جن زده میکنه که با این توضیح این مورد رد میشه!!
ممنون
Last edited by hes25; 29-09-2011 at 15:27.
آقا ماهم همین مشکل رو بعضی وقتا بر میخوریم ....
بعضی وقتا هم عضلات و ماهیچه های پشت پاهام تو خواب مثل سنگ میشه چنان دردی میگیره که از خواب 4 متر مپرم هوا و داد و فریاد میزنم درکل پاهام خشک میشه .... علتش چی میتونه باشه البته بعد از یه 10 دقیقه ای آروم میشم ....
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)