تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 6 اولاول 123456 آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 51

نام تاپيک: سياهچاله ها و ناتوانى در پيش بينى آينده

  1. #41
    کـاربـر بـاسـابـقـه amin666's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    karaj
    پست ها
    1,215

    پيش فرض

    هی وای من.به خدا خسته شدم.جواب همینا رو می دوم بسته دیگه!

    تذکر:
    شماره جوابها به ترتیب بر اساس نقل قولها ست!

    1)بنده معنی ازل رو می دونم.می گم بالاخره شما می گی انر÷ی از ازل بوده.من می گم به چه شکلی بوده؟منقبض بوده بعد جهان تشکیل شده یا اول جهانی از ازل بوده بعد منقبض شده و این سیر ادامه پیدا کرده؟بعد باید بگید به چه دلیل انر÷ی منقبض شده و ...تازه این مستلزم اینه که بیگ بنگ به تعداد بینهیات از ازل تا ابد ادامه پیدا کنه که تا حالا کسی نتونسته شواهد قوی ای بر این اساس پیدا کنه.وقتی می گید انر÷ی از ازل بوده بعد چی شده که منقبض شده و بیگبنگ تشکیل داده؟اصلا بیگبنگ هنوز معلوم نیست دقیقا ناشی از چیه.این فقط یک فرضیه است.بعضی ها می گن دو ابر جهان موازی که به هم برخورد کنند بیگ بنگ می شه.این یکی می گه یک بیگ بنگه که تسلسل وار ادامع داره.اصلا شما چه جوری ازلیت رو درک می کنید!من واقعا فقط تعریفش رو می دونم.درکش با عقل من جور در نمیاد!
    2)منظورتون رو نفهمیدم.خب اصولا کار فیزیک اندازه گیریه.ولی چه ربطی داره؟من می گم مثلا چرا نیروی هسته ای قوی اینجوری باید باشه و مثلا صد برابر الکترو مغناطیسه؟چرا 80 برابر نیست؟اصلا گرانش چیه؟چرا این خواص رو داره؟یا نیروی هسته ای چرا اون خواص رو داره؟اینها بوجود اومدن بعد فیزیک قوانینش رو پیدا کرده و به قول شما مقادیرش رو اندازه گرفته.اگه جور دیگه ای بودن فیزیک چی کار می تونست بکنه؟اونوقت باید اون مقادیر رو اندازه می گرفت.اگر گوچکترین اختلافی بین اینها بود جهانی در کار نبود.اصلا اگه همین نوترون جرمش که به اندازه نمی دونم چند صدم مگا الکترون ولت از پروتون بیشتر نبود ماده ای وجود نداشت.از این چیزا زیاده.می تونید مطالعه کنید.یا اگه گرانش از اون اول از سه نیروی دیگه جدا نمی شد(خواصش طوری بود که جدا نمی شد)... .
    دوست عزیز فیزیک فقط کشف می کنه که چی چه خصوصیاتی داره.فاکتورها و قوانین حاکم بر جهان رو که نمی تونه دست کاری کنه!3)یعنی من نمی دونم e=mc^2 یعنی چی؟!!شما هم ملا نصرالدینی ایراد می گیریا!جهانی که ما می شناسیم هم ماده داره هم انر÷ی.جنسشون یکی باشه.چه ربطی داره؟اصلا جهانی بوده شامل انر÷ی.
    4)این دیگه از اون اشکالات بودا!متن رو دست بخونید خب!من کی گفتم زمان بر عکس می شه؟!گفتم خواص کوانتومی (فضا-زمان)بر عکس می شه.اصلا جوری تغییر می کنه که گرانش دافعه می شه.این هم البته نظریه است.از منم نپرسید این خواص چه جوری تغییر می کنه چون نمی دونم.در حد من نیست!از اونی که این تز رو داده بپرسید!
    5)چرخه ازلی یعنی چی؟هر چرخه ای از یک جا شروع می شه.همین نشون می ده چرخه نمی تونه ازلی باشه.این اصلا با تعریف چرخه تناقض داره .حالت خوشبینانه اینه که بگیم انر÷ی ازلی بوده.ولی از یک جایی چرخه شروع شده
    6)ممنون که تعاریف دوره دبیرستان رو باز گو کردید در مورد بار الکتریکی!من واقعا نمی دونستم یعنی چی!دوست عزیز منظورم ماهیتشه.این کمیت از کجا اومده و چرا مقدارش 1.6*10^-19 هست؟یا یک چیز دیگه.چرا سرعت نور حدود 300000 کیلومتر بر ثانیه است؟چرا عدد دیگه ای نیست؟این ثابتهای فیزیکی از کجا اومدن؟مسلما اگه این جهان جور دیگه ای بود اینها هم تغییر می کردند.من منظورم این بود که فیزیک فقط کارش پیدا کردن اینهاست و بس
    7)یه کم علمی؟شما این کلمه رو از کجا اوردید؟خوبه نقل قول هم کردید!گفتم اعتقاد به خدا علمی نیست.قلبیه.این هم نظر شخصیمه.شما می تونید عمرتون رو بذاریدخدا رو علمیثابت کنید.ولی فکر نکنم موفق شید!
    8)زیاد موافق نیستم.خدا می تونه علمی هم ثابت شه.ولی فقط وجودش.مثلا علم ثابت کنه قبل از بیگ بنگ هیچ چی نبوده.و بیگ بنگ از یه جایی اومده که قبلش هیچ چی نبوده .نه دنیایی و نه هیچی.پس اینجا یک خالقی باید باشه.یا از یک راه دیگه که به ذهن من نمی رسه.
    9)یعنی فیزیک کوانتوم ثابت کرده همه چیز تصادفی بوده؟!!پس اینجوری که مشکل حله.بحث ما واسه چیه؟!پس چرا هاوکینگ هنوز کل کل داره با بعضیهای دیگه سر وجود خدا!
    10)شما باز گفتی ازل؟مگه این دنیای ما 13.6 میلیارد سال پیش بوجود نیومده؟پس حیات محدود به این عمره نه ازل!اگه احتمالاتی حساب کنید می بینید چند ده یا صد برابر این عمرزمان لازمه واسه فقط تشکیل یک سلول زنده.بعد فکر کنم احتمال واسه تشکیل یک سلول حدود 10 به توان منفی 300 باشه.همنطور که می دونید ده به توان منفی پنجاه در احتمالات حدود صفره.اببینید این چند برابره دیگه


    ببینید همیشه می شه یه راه در رو پیدا کرد و هر چیزی رو توجیه کرد.شما می تونید قبول کنید خدایی نیست.منم می گم هست.بالاخره یکیمون راست می گه دیگه.اگه شما راست بگید خب من 30-40 دیگه بااین عقیده اشتباه زندگی می کنم و بعدشم تمام!ولی اگه من راست بگم اون خدایی که با مخلوقش صحبت کرده و در مورد اخرت و ... هم هشدار داده مطمئنا از شما توضیح خواهد خواست.امیدوارم حق با شما باشه و من اشتباه کنم

  2. این کاربر از amin666 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #42
    کاربر فعال انجمن نجوم و اخترشناسی Soheil-Green's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2007
    محل سكونت
    www.GreenOnline.ir
    پست ها
    465

    پيش فرض

    دوست عزیز سوالات بنیادی بنیادی بودا...!
    چرا خورشید میتابه،چرا میچرخه زمین...؟!

    خوب درسته این مسئله وجود داره که فیزیک به تنهایی نمیتونه همه چی رو توضیح بده...

    همون مثل معروف که میگه "فیزیک میتونه طرز جوش امدن آب و کتری رو توضیح بده ولی علتش رو نمیتونه! شاید خانوم خونه هوس چای کرده باشه!"

  4. 2 کاربر از Soheil-Green بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #43
    حـــــرفـه ای Babak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2004
    پست ها
    9,154

    پيش فرض

    تاپیک منحرف شده به شدت.
    ظاهرا بعضی ذوستان اسرار دارن هر بحثی رو به حاشیه ببرن. توی هر تاپیک انجمن علمی میریم یه جوری این ماجرا دیده میشه.
    بحث الحاد و خداشناسی هیچ ربطی به عنوان این تاپیک نداره. هیچ ربطی هم به انجمن علمی نداره. نه به انجمن نجوم و نه به انجمن فیزیک.

  6. 6 کاربر از Babak بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #44
    کـاربـر بـاسـابـقـه amin666's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    karaj
    پست ها
    1,215

    پيش فرض

    دوست عزیز سوالات بنیادی بنیادی بودا...!
    چرا خورشید میتابه،چرا میچرخه زمین...؟!

    خوب درسته این مسئله وجود داره که فیزیک به تنهایی نمیتونه همه چی رو توضیح بده...

    همون مثل معروف که میگه "فیزیک میتونه طرز جوش امدن آب و کتری رو توضیح بده ولی علتش رو نمیتونه! شاید خانوم خونه هوس چای کرده باشه!"
    بله.مهم هم همین سوالاته.اخه بعضیها خیلی به فیزیک می نازند(خودم هم می نازم چون واقعا شگفت انگیزه)ولی بعضیها فکر می کنند دیگه فیزیک همه چیز رو می دونه.می خواستم فقط روشن کنم فیزیک فقط چیزهایی که هست رو کشف می کنه.اینکه این قوانین از کجا اومدن کار فیزیک نیست.کار فیزیک مدل سازی برای توجیه پدیده هاست.خب بعضی چیزها رو هم کشف می کنه.ولی نه ماهیتا و اینکه از کجا اومدن و چرا اینطور رفتار می کنن.اگه اینجوری نبود مثلا الان چرا باید قوانین درون سیاهچاله ها نا شناخته بمونه.خب فیزیک پیش بینی کنه دیگه!فقط اطلاعات کمی رو تونسته کشف کنه.هنوز نه ماهیت جاذبه بر کسی معلومه نه هسته ای قوی.بقیه هم در حد توجیهه.مثال معرف فاینمن که قبل از دوران دانشجوییش پدرش بهش می گه تو که انقدر به فیزیک علاقه داری بگو ببینم چرا الکترون دور هسته می چرخه می گه نمی دنم.وقتی دکتراش رو هم می گیره باباش همین سوال رو می کنه باز هم می گه نمی دونم!تازه فاینمنی که پایه گذار الکترو دینامیک کوانتمیه
    اصلا همین کوانتوم نشون می ده فیزیک هیچی نمی دونه!همین عدم قطعیت کافیه!اونوقت ما به راحتی ادعا می کنیم فیزیک بر کل هستی سیطره داره!
    با بابک موافقم.ولی بحث زیاد غیر علمی هم نبود!البته به تاپیک نمی خوره که درسته.واسه همین گفتم بی خیال شیم.ولی اینکه به فیزیک نمی خوره نه.بحث ما که کلا فیزیکی بود برای اینکه ببینیم این جهان از کجا منشاأگرفته.بحث از صحبت هاوکینگ شروع شد و به اینجا رسید!
    Last edited by amin666; 11-08-2011 at 10:37.

  8. این کاربر از amin666 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #45
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    233

    پيش فرض

    اگه انر÷ی ای بوده از ازل این انر÷ی چه جوری بوده
    انرژی میتواند در چهار جا و چهره انبار و زندانی شده وویژگی جرم نشان دهد.
    ١- بنیادی ترین آن، گرفتاری بصورت موج بسته استكه همان ذرات بنیادین فرمیون ( كه در پایین میاورم)بدین گونه پدید آمده اند. موج بسته را همچون زُرف ( حلقه ) بینگارید كه در نوسان است.
    ٢- در بار دوم، انرژی میتواند میان كوارك ها گیر كند كه در پروتون و نوترون این روی میدهد و ذرات انرژی بنام گلوئون، میان كوارك ها گیر میكنند و جرم پروتون و نوترون از اینجا بدست میاید.

    ۳- بار سوم، انرژی میتواند میان كوارك ها ( یعنی همان پروتون ) و الكترون ها و یا میان الكترونها گیر كند كه این انرژی همان ذرات و یا موج فوتون هستند.
    الكترون های یك اتم ، با این انرژی گرفتار است كه به هسته ی اتم چسنیده اند و اتمهای یك مولكول هم با این انرژی بهم چسبیده اند.
    ۴- بار چهارم، انرژی میتوان میان ذرات جرم از هر گونه ی آن گیر كند، معلا ً میان زمین و ماه، یك اندازه انرژی گرفتار است كه این دو را بهم میچسباند و اثرانرا در جزر و مد هم میتوان دید. یا اگر شما یك
    جسم را بلند كنید، انرژی ای كه برای این كار گسارده اید ( مصرف كرده اید) ، در میدان میان این جسم و زمین گیر میكند كه بنام انرژی پتانسیل هم شناخته شده است. اگر این جسم را رها كنید، آن انرژی انبار شده،
    دوباره ان جسم را به زمین میچسباند ( جسم می افتد)ذره ی انرژی آن هم بنام گراویتون است.


    این گراویتون ها مثلا ً در فضا با تندای نور پیش میروند و " پیام" و نیروی جرم ها را بهم میرسانند.مثلا ً به سیب میگویند كه بسوی زمین بیاید و این انرژی ( گوهره جنبش) را بدو میدهند كه انیكار را بكند


    ذرات بنیادین فرمیون
    ١- الكترون
    ٢- كوارك
    ۳- نوترینو
    كه دوتای نخست دارای بار كهربایی هم هستندیعنی الكترون دارای بار كاهند ( منفی) یك است در حالیكه كوارك ها میتوانند بار كاهند یك سوم و یا فزایند ( مثبت) دو سوم باشند.
    برای نمونه، در پروتون، یك كوارك كاهند یك سوم به دو كوارك فزایند دو سوم چسبیده است كه باهم دارای بار فزایند یك میشوند ، در حالیكه در نوترون،دو كوارك كاهند یك سوم، با یك كوارك فزایند دو سوم،
    باهم نوترون را میسازند كه همافزود بارهای آن صفرمیشود و نام " نوترون " ( از ریشه ی خنثی) هم ازهمین شوند پدید آمده.

    ذرات انرژی ( كه در عین حال موج هم هستند) همواره دارای تندای نور هستند و هرگز تندای انها دگرگون نمیشود و لی ذرات فرمیون، بسته های انرژی گرفتاردر مكان هستند كه تندای انها بسته به انرژی افزوده ای است كه بدانها میچسبد.

    برای فهم بهتر، یك فوتون میتواند به دو ذره ی الكترون و پوزیترون دگرچهره شود و همه انرژی ان در چهره ی این دو ذره در مكان گرفتار شده و تندای نور را از دست داده و بجای ان " سكون" را بخود میگیرد.
    خود فوتون نمیتواند ایستا باشد چون جنبش ناب است ونیازی به شتاب داده شدن ندارد چون تندای آن بیشترین ممكن است و دگرگون نمیشود. بر اینپایه جرم سكون ندارد، بلكه همان انرژی اش را جرم او حساب میكنند

  10. این کاربر از dashhosein38 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #46
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    233

    پيش فرض

    10)شما باز گفتی ازل؟مگه این دنیای ما 13.6 میلیارد سال پیش بوجود نیومده؟
    13.6 میلیارد زمان کمی نیست من حتی تصور این زمان هم تو ذهنم مشگل تو این زمان بلند امکانش خیلی زیاد میشه
    سلول بوجود بیاد

    این ثابتهای فیزیکی از کجا اومدن؟
    اینها ماهیت مادی هستند لازم نیست از جایی خارج از ماده اومده باشند

    1)منبع حرفم؟!!مگه این حرف هم منبع می خواد؟اگه اشتباه می گم شما فیزیک لحظه بیگ بنگ رو واسه من توضیح بدید.قبلش پیشکش!کدوم دانشمندی همچیم ادعایی رو کرده.خود لحظه بیگ بنگ یک singularity ه.هر چی هم درباره قبل و بعدش گفتن نظریه محضه.ممکنه یکیش درست باشه.ولی هنوز که ثابت نشده.بر اساس احتمالات که نمی شه حرف زد
    هيچكس نگفته است كه بيگ بنگ زمان صفر " مطلق" بوده و پيش از آن زمان نبوده است.امّا از بيگ بنگ بعنوان مبداء مختصات در محور زمان سود ميبرند ( زمان صفر)، چون يك رويداد
    مهم طبيعي است ( مانند تاريخ میلادی که شروعش از زمان میلاد مسیح در نظر میگیرن این دلیل نمی شه قبل از او تاریخی نباشه !).

    اصلا همین کوانتوم نشون می ده فیزیک هیچی نمی دونه!همین عدم قطعیت کافیه!اونوقت ما به راحتی ادعا می کنیم فیزیک بر کل هستی سیطره داره!
    اصل عدم قطعیت به ندانستن اشاره نمی کنه به بی علتی اشاره میکنه
    شما تفسیر گپنهاک اصل عدم قطعیت رو مطالعه بکن

    چرخه ازلی یعنی چی؟هر چرخه ای از یک جا شروع می شه.همین نشون می ده چرخه نمی تونه ازلی باشه.این اصلا با تعریف چرخه تناقض داره .حالت خوشبینانه اینه که بگیم انر÷ی ازلی بوده.ولی از یک جایی چرخه شروع شده
    خیلی با حالی من هر چی میگم ازلی شما میگی از یک جا باید شروع شده باشه ازلی نقطه شروع نداره

    ماده جنبش است. از سكون جنبش پدید نمیآید اگر نجنبد ، نیست!پس ماده ( گوهر مادی) نمیتوانسته بی دگرگونی باشد، حال ممكن است این دگرگونی در مكان نبوده چون لزومی ندارد كه هر دگرگونی را در مكان بدانیم بلكه در فازی دیگر بوده، مانند دگرگونی فركانس فوتون بر اثر گرفتن انرژی بیشتر كه به مكان ربطی ندارد

  12. این کاربر از dashhosein38 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #47
    کـاربـر بـاسـابـقـه amin666's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    karaj
    پست ها
    1,215

    پيش فرض

    13.6 میلیارد سال زمان کمی نیست.ولی ده به توان منفی 300 یا حتی 200 هم احتمال فوق العاده کمیه.کمتر از اونکه فکرش رو بکنید!اگه نمی تونید تصور کنید این عدد رو باید بگم جرم ماده در کائنات حدود ده به توان 80 هست!می تونید عمر کائنات رو به ثانیه حساب کنید که می شه حدود 4288896 در ده به توان 11.الان محاسبات این احتمال رو ندارم.چون از یک برنامه علمی دیدم و منابعش هم یادداشت نکردم.تو نت بگردید شاید پیدا کنید.بهر حال فارسی نبود.یادمه می گفت حتی با ابر کاپمیوترها هم برای شبیه سازی برای اینکه این امینو اسید چه جوری باید شکل سه بعدی بگیره بسیار بیشتر از عمر کائنات زمان می خواد!تا همه احتمالات بررسی بشه و بالاخره اون شکل درست بشه.البته مسلما منظورم این نیست که اگه مرتبه اون احتمال با عمر کائنات برابر بود همه چی حل بودا.اصلا ربطی ندارن.اینها محاسبه هستند.فقط خواستم مرتبه بزرگی دستتون بیاد و کوچکی اون احتمال.تازه احتمال اسمش روشه.یعنیما نمی دونیم.شما هیچ وقت نمی تونید در مورد یک احتمال بگید حتما اتفاق می افته.این مطلب رو هم در نظر بگیرید

    در موردبیگ بنگ منم نگفتم مبدا فضا-زمان نیست.گفتم فیزیک اونجا می ایسته.حد اقل فعلا.چون حرفی برای گفتن نداره
    در مورد ثابتهای فیزیکی منم می دونم جزءخواص ماده است.من گفتم چرا اینجورین؟ایا نمی تونستند جور دیگه ای باشن؟مثلا چرا مقادیرشون اینجوریه؟چرا نسبت چهار نیرو به این صورته؟فکر کردید اگه یک ذره این مقادیر عوض می شد جهانی وجود داشت؟یعنی انر÷ی که نه شعور داره نه هیچی این تصمیمات رو گرفته؟مثلا ثابت پلانک.شما فکر کنید این عدد به جای ده به توان منفی 35 مثلا از مرتبه ده به توان منفی 10 یا 5 و ... بود.حالا از این بحث بگذریم
    ا
    صل عدم قطعیت هم به ندانستن اشاره می کنه هم عدم قطعیت.عدم قطعیت یعنی نمی دونیم دیگه!بی علتی رو مطمئن نیستم

    تقسیر کپنهاک هم فلسفه قاطیش شده.حتی بعضیها می گن بعضی تعابیری که از تفسیر کپنهاکی شده ربطی به این تفسیر نداره.اونچه مسلمه این تفسر می گه اونطور که یادمه تابع موج وجود خارجی نداره و ماهیت هیچ چیز تو طبیعت واقعی نیست و احتمالات و ذهنیه.خب اصلا احتمال یعنی چی؟یعنی ما نمی دونیم چی پیش میاد. ولی احتمال واسه کسی که بعد زمان نداره که معنی نداره.چون اینده رو هم همزمان می بینه.البته درک این موضوع هم سخته.چون ما همیشه درگیر بعد زمانیم.من تا حالا بی علتی ای تو این تفسیر ندیدم.البته شاید من نخوندم.ما یک سیستم رو به صورت تابع موج تعریف می کنیم.وگرنه طبق اصل مکملیت بوهر ذره خاصیت دو گانگی موج-ذره داره.فقط ما نمی تونیم هر دو رو با هم داشته باشیم.چیزی که مشخصه ذره ذره است.فقط رفتارش ممکنه موجی باشه.الکترون که موج نیست.ذره است و جرم داره اندازه و ... .فقط بعضی جاها موجی رفتار می کنه.شما به خودت هم می تونی یک موج همبسته نسبت بدی.(طول موج دوبروی)الکترون از دیدگاه خودش که ذره است و حرکتش هم معلومه.عدم قطعیت نداره که.هر چند موجی رفتار کنه.اصلا اصل عدم قطعیت از اینجا ناشی می شه که ما حتی اگه یک الکترون رو نگاه کنیم رفتارش یعنی حرکتش عوض می شه.پس ما دیگه کاری نمی تونیم بکنیم.این هم بهخاطر خواص ماده است و محدودیتش.اگه قوانین جور دیگه ای بود شاید عدم قطعیتی نبود.مثلا اگه فوتون به الکترون می خورد تکانه الکترون رو تغییر نمی داد یا کمتر از این تغییر می داد(منظورم اینه که کل داستان برخورد فیزیکی که الان می شناسیم فرق می کرد.یعنی تمام فرمولها و ... مربوط به برخورد که فیزیک در این دنیا کشفشون کرده).قصد زیر سوال بدن این تفسیر رو ندارم.خیلیها قبولش دارن.بعضیها هم نه.ولیخود این تفسیر در مورد اینکه خودش چی می گه هم واضح صحبت نمی کنه!فقط می گه اینجوریه و توضیح روشنی هم بعضی وقتها نمی ده.این مثال اینشتین ر وشاید شنیده باشد که در مورد کوانتوم به بوهر می گه "اینکه تو ماه رو نبینی دلیل نمی شه که ماه در اسمان نیست و بوهر هم در جواب می گه به خدا نگو چی کار کنه!بحث در موردکوانتوم دیگه فوق پیچیده است.نه من علمش رو در اون حد دارم نه فکر کنم شما داشته باشید.بی خیال شیم بهتره!

    می گم خودمونیما.همچین راحت وا÷ه ازل رو به کار می بری!اصلا چرخه ازلی یعنی چی؟اصلا تعریف چرخه چیه؟من گفتم چرخه ازلی معنی نداره و هر چرخه ای ابتدایی داره.اگه انر÷ی ای هم بهقول شما از ازل بوده چرخه نبوده مسلما و از یک جایی چرخه شده.چرخه از یک نقطه شروع می شه و به همان نقطه بر می گرده و تکرار می شه
    ا
    Last edited by amin666; 11-08-2011 at 22:02.

  14. #48
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    233

    پيش فرض

    13.6
    شما هیچ وقت نمی تونید در مورد یک احتمال بگید حتما اتفاق می افته.این مطلب رو هم در نظر بگیرید

    ا

    همین که حیات بوجود اومده پس احتمالش اتفاق افتاده احتمال هر چقدر هم کم باشه امکان اتفاق افتادنش هست
    چیزی که من خوندم احتمالش هم همچین کم هم نبوده مهم اینه چنین احتمالی وجود داشته باشه
    خیلی از دانشمندان از روی علم جبر احتمال میگن امکان تشکیل حیات در بقیه جا های کائنات هم زیاد


    13.6
    نوشته شده توسط amin666 مشاهده تاپيک
    13.6 میلیارد سال زمان کمی نیست.ولی ده به توان منفی 300 یا حتی 200 هم احتمال فوق العاده کمیه.کمتر از اونکه فکرش رو بکنید!اگه نمی تونید تصور کنید این عدد رو باید بگم جرم ماده در کائنات حدود ده به توان 80 هست!می تونید عمر کائنات رو به ثانیه حساب کنید که می شه حدود 4288896 در ده به توان 11.الان محاسبات این احتمال رو ندارم.چون از یک برنامه علمی دیدم و منابعش هم یادداشت نکردم
    ا


    اتفاق افتادن پیشامدی محال است که امکان اتفاق افتادن آن وجود نداشته باشد یا به عبارتی احتمال وقوع آن برابر صفر مطلق باشد(دقیقا برابر صفر شود). و اگر اتفاق افتاده و شما دیده اید دیگر محال نیست.
    اتفاق افتادن پیشامدی بعید است که احتمال اتفاق افتادن آن نزدیک صفر باشد یا به عبارتی صفر حدی.



    در مورد ثابتهای فیزیکی منم می دونم جزءخواص ماده است.من گفتم چرا اینجورین؟ایا نمی تونستند جور دیگه ای باشن؟مثلا چرا مقادیرشون اینجوریه؟چرا نسبت چهار نیرو به این صورته؟فکر کردید اگه یک ذره این مقادیر عوض می شد جهانی وجود داشت؟یعنی انر÷ی که نه شعور داره نه هیچی این تصمیمات رو گرفته؟
    ا

    یه مثال ساده میزنم سنگی تو یه ساحل دریا افتاده رنگش سفید شما سوال می پرسی چرا این سفیده ممکن بود سیاه باشه
    من هم یه سنگ سیاه از جای دیگه ساحل پیدا می کنم میگم ممکن بود سیاه هم باشه

    شما می پرسین کی اینو سیاه کرده من میگم کسی نکرده ماهیت مادیش باعث شده این شکلی بشه
    شما برای خواص مادی دارین دنبال شخص می گردین
    اگه این ماهین مادی عوض می شد جهان یک شکل دیگه بود و نمی دونم چه شکلی بود
    ولی هم اکنون ماهیت ماده اینه و جهان این شکلیه

    منظورم از تصادف را باید بهتر توضیح می دادم. منظور این بود که ثابت های فیزیک در جهان ما اعداد خاصی هستند درست؟ خب! یکی از پرسش هایی که هنوز به پاسخش دست نیافتیم این است که چرا این ثابت ها این اعداد هستند؟ مثلا چرا ثابت گرانش 6.673 ·10-11 N m2/kg2 است؟! چرا یک عدد دیگر نیست؟! بر طبق این نظریه جهان های موازی بی نهایت جهان ممکن وجود دارد و قوانین فیزیک (بخوانید ثابت های فیزیک) در آن می تواند هر چیزی باشد!!! برای نمونه شاید در خیلی از جهان ها امکان وجود حیات نباشد یا در خیلی ها باشد. و ما تنها یکی از آن جهان های ممکن هستیم و خاص نیستیم! این خیلی عجیب و غریب است!
    دلیل اینکه درک این چیزها برای گونه ی انسان بسیار سخت است این می باشد که انسان ها در ابعاد معمولی زندگی کرده اند و ابزار تشخیص بینهایت کوچک ها یا بینهایت بزرگ ها را ندارند چون در تکامل طبیعی نیازی به تجسم و درک آن نداشته اند! ما برای شکار گوزن نیازی به دیدن و درک ذرات بنیادی نداشته ایم!!! ولی گاهی فیزیکدانان می توانند با تکیه بر معادلات ریاضی به نتایج خوبی برسند و این نقص را تا حدود زیادی بر طرف کنند. در این شکی نیست که درک این ابعاد خیلی مشکل است. باید دید مغز آدمی تا کجا می رود..


    اصل عدم قطعیت هم به ندانستن اشاره می کنه هم عدم قطعیت.عدم قطعیت یعنی نمی دونیم دیگه!بی علتی رو مطمئن نیستم

    تقسیر کپنهاک هم فلسفه قاطیش شده.حتی بعضیها می گن بعضی تعابیری که از تفسیر کپنهاکی شده ربطی به این تفسیر نداره.ا
    ا

    خیلی جالبه شما تفسیر کپنهاک اصل عدم قطعیت رو قبول ندارید حتما فکر کردید تفسیر یه مسئله علمی هم مثل تفسیر کتاب قصه
    شما دانشتون در زمینه کوانتم چقدر که به همین راحتی مسایل رو رد میکنین

    بی علتی یک دیدگاه ماکروسکوپی است و در مکانیک میتواند مصداق داشته باشد اما در فیزیک مایکروسکوپی و مکانیک کوانتومی برای این ادعا مثالهای نقضی یافت شده است، پدیده هایی وجود دارند که کاملا بی علت هستند، مانند فراپاشی پرتوزا مواد رادیو اکتیوی. در فیزیک کوانتومی تفسیر های مختلفی وجود دارند که قائل به بی علتی و ایندیترمینیسم هستند، و این تفسیر ها مانند تفسیر کپنهاک، بیشتر از سایر تفسیر ها مورد قبول دانشمندان هستند، در این مورد میتوانید لینک های زیر را مطالعه کنید
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    این مسئله برای کسانی که برای نخستین بار آنرا میشنوند کمی عجیب به نظر میرسد، آنها میگویند شاید علت هایی وجود دارد و ما آنها را نمیدانیم، ولی این افراد اشتباه میکنند، بنابر این تفسیر های کوانتوم مکانیکی "ما میدانیم که علتی برای این پدیده ها وجود ندارد"، برخی از افراد نمیدانند منظور از "علت" چیست، برای همین است که "بی علتی" برای آنها کمی عجیب به نظر میرسد، به این افراد توصیه میکنم نوشتار زیر را به دقت بخوانند و درک کنند.
    فیلمی در مورد عدم قطعیت، تئوری رشته و و بی علتی در سایت زیر وجود دارد، دیدن آن را نیز توصیه میکنم،
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    اینکه هر پدیده ای علتی داشته باشد ادعایی قدیمی است که به دوران قبل از توسعه فیزیک کوانتومی برمیگردد.


    نقل قولهایی از فیزیکدانان درباره پدیده های بدون علت :
    به نظر میرسد که پدیده های کوانتمی نظیر تبدیلهای اتمی و تلاشی مواد رادیواکتیو، بدون علت قبلی رخ میدهند. در واقع نظریه بسیار موفق مکانیک کوانتم وقوع چنین رویدادهایی را پیش بینی نمیکند و تنها احتمالات رخ دادن آنها را به ما میگوید.... فعلآ مبنایی برای این فرض که علتی برایاین پدیده ها وجود دارد نداریم. سرانجام اینکه مکانیک کوانتم عمری تقریبآ صد ساله دارد و در این دوران موفقیت بسیاری داشته بدون اینکه نشانه ای از علت چنین پدیده هایی یافت شود.

    Victor Stenger (Emeritus Professor of Physics and Astronomy, University of Hawaii and Adjunct Professor of Philosophy, University of Colorado)
    (Has Science Found God? : The Latest Results in the Search for Purpose in the Universe , pp 173)

    در جهان روزمره انرژی همواره بدون تغییر و ثابت است. اصل بقای انرژی یکی از ستونهای فیزیک کلاسیک میباشد. اما در جهان کوانتم ، انرزی میتواند بطور خود بخود و غیر قابل پیش بینی ظاهر شده و ناپدید گردد.

    (Prof. Paul Davies, God and the New Physics. London: J.M. Dent & Sons)
    )


    اندیشه علت اولیه در سایه نظریه جدید مکانیک کوانتم قدری مشکوک به نظر میرسد. بر طبق مورد قبول ترین تفسیرهای مکانیک کوانتم ، ذرات درون اتم میتوانند رفتارهایی غیر قابل پیش بینی داشته باشند و رویدادهای بسیار وجود دارند که اتفاقی و بدون علت میباشند.

    (Richard Morris, Achilles in the Quantum World. New York: Henry Holt & Co., 1997)




    خب اصلا احتمال یعنی چی؟یعنی ما نمی دونیم چی پیش میاد. ولی احتمال واسه کسی که بعد زمان نداره که معنی نداره.چون اینده رو هم همزمان می بینه
    ا
    شما بی زمانی رو توضیح بده؟؟؟؟؟؟؟ وسط بحث علمی صحبت از بی زمانی میکنی؟؟؟
    بعد بی زمان چطوری با بعد زمان دار ارتباط میتونه برقرار کنه؟

    اين يكي از فرنود هايي بوده كه گويا يكي از بزرگان خداياور بنام توماس آكينو به ميان انداخته است كه خود زمان را نيز خداوند آفريده و جهان درست است كه ازليست ولي با آفرينش آن منافات ندارد. در اينجا سخن از تقدم و تاخر ذاتي به ميان انداخته و نه زماني. در آنزمان چون دانسته نبود كه حتي تند ترين سيگنال هاي علّي ، با تنداي نور و نه بيشتر در جنبش هستند، نمونه هايي از تقدم و تاخر "ذاتي" آورده شده است، مانند تابس خورشيد و يا به محض اينكه دست شما به كليد ميخورد، چراغ روشن ميشود و گويا در اين جا تقدم و تاخر زماني نيست!
    امّا پس از انشتين ميدانيم كه هيچ علت ومعلولي در جهان بي تاخر و تقدم زماني ممكن نيست و براي همين چون نمونه اي از تقدم و تاخر غير زماني ( ذاتي و يا هر چيز ديگر) ديده نشده است، پس اين نگره آقاي آكينو نادرست و سست است. از سوي ديگر، حتي اگر زمان را آفريده ي خداوند بدانيم ، در فاز و يا دو حالت داريم كه در يك فاز، زمان هست و در فاز ديگر، زمان نيست و وجود اين دو حالت و ايندو فاز، خود پديد آورنده ي يك بـُعد فراتر ( از زمان و ماكن) هست كه موجود بي زمان در آن بعد گرفتارست

    معني بـُعد چيست، جز اينكه اگرما دستكم دو حالت گوناگون داشته باشيم،از ايندو ميتوان يك بُعد (دوري از هم)تصور كرد.مانند دو نقطه كه وجود ايندو به معني اين است كه اگرايندو را بهم در پندار خود با يك خط راست پيوند بدهيم،يك بـُعد وجودي براي ايندو نقطه وجود دارد.يا اگر يكي بهتر از شما شترنج بازي كند، شما و او در يك بعد ، يعني در بـُعد " هوش" مثلا ً با هم سنجيده ميشويد
    كه يكي تان در حالتي برتر و ديگرگون از ديگري است.پس بر اين پايه اگر جهان خلق شده باشد، دو حالت نبود و بود جهان ، بُعد زمان را درخواست ميكند و اگرخود زمان، يكبار نبوده و يكبار بوده باشد، خود زمان دريك بـُعد 5 فراي زمان جاي داشته است، چرا كه همچنان كه گفتيم، بـُعد چيزي نيست مگر جايگاه دگرگوني (و وجود دستكم دو حالت، يعني دگرگوني) .
    اگر هم مانند توماس آكينو بگوييم كه خود زمان را آفريده، پس در اين بـُعد "پيش زماني" گرفتار بوده و فاز وجود و يا عدم جهان هردوبراي او يكجا نبوده است. ( فرا و ازاد از ابعاد بودن به اين معنا
    است كه شما يكجا در همه نقطه هاي آن بُعد باشيد. مثلا ًهم در امروز و هم درفردا باهم باشيد، هم در ايران و هم آمريكا ودر كره ي ماه باهم و در همان حال باشيد. آزاد بودن از اين بعد "فرا زماني" هم به اين معني ميبود كه خدا هم در فاز وجود زمان و هم در فاز نبود زمان يكجا ميبود، كه با فرض آفرينش خود زمان، اين شدني نيست ( همان دشواري كه براي ازلي بودن جهان بود)
    پس اين ادعا تنها يك بعد به ابعاد اين دشواري افزوده ميكند و خود دشواري را كه از مفهوم " حدوث" پيش ميايد و دو حالت گوناگون يا همان يك بـُعد براي هرگونه آفرينش / حدوث/رويداد/ ... را درخواست ميكند، از ميان نميبرد.


    بهر حال فارسی نبود.یادمه می گفت حتی با ابر کاپمیوترها هم برای شبیه سازی برای اینکه این امینو اسید چه جوری باید شکل سه بعدی بگیره بسیار بیشتر از عمر کائنات زمان می خواد!تا همه احتمالات بررسی بشه و بالاخره اون شکل درست بشه.البته مسلما منظورم این نیست که اگه مرتبه اون احتمال با عمر کائنات برابر بود همه چی حل بودا
    ا
    فکر کنم اگه بخوام این مسائله رو توضیح بدم از بحث خارج میشیم و میریم تو علم زیست شناسی در صورت تمایل یه تایپیک بزنید در مورد تشکیل حیات ایجاد کنید تا اونجا این مساله رو برسی کنیم
    Last edited by dashhosein38; 12-08-2011 at 13:28.

  15. #49
    حـــــرفـه ای shabe.saket's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Lost Island
    پست ها
    2,577

    پيش فرض

    نقل قول یک پست را سعی کنید در یک پست جواب بدید و از دادن پست های پشت سر هم امتناع کنید.

  16. 2 کاربر از shabe.saket بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #50
    کـاربـر بـاسـابـقـه amin666's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    karaj
    پست ها
    1,215

    پيش فرض

    من تفسیر کپنهاک رو رد نکردم(تو پستم هم تاکید کردم رد نیم کنم.شما چه جوری نتیجه گرفتی من این تفسیر رو قبول ندارم؟!من گفتم همین تفسیر هم توضیحاتش در مورد چیزهایی که می گه واضح نیست.می تونید بخونید یک بار دیگه این تفسیر رو.اتفاقا بعضی دانشمندا هم این تفسیر رو قبول ندارن و مثلا ظریه مولتی یونیورس رو قبول دارن.پس این نشون می ده این تفسیر یک چیز خیلی قطعی نیست.چون اگه بود همه باید قبولش می کردند.شما چقدر از کوانتوم می دونید که هر کی هر چی می گه قبول می کنید بدون هیچ فکری؟خود دانشمندا تو این تفسیر اختلاف نظر دارن.فکر کردید الان کوانتوم دیگه مثل فیزیک کلاسیک کامله و همه چیز رو می دونه.خیر اتفاقا بیشترین اختلافات تو کوانتومه و هنوز دنیای کوانتوم کاملا نا شناخته است.نظریه های مختلف و متناقض در مورد ذرات بنیادی مثال خوبی از این اختلافهاست که هر کی یک نظریه می ده و مشکل اینجاست که ای نظریها شاید هیچ وقت ثابت نشن.چون نمی تونیم اونها رو با تجربه مقایسه کنیم و مطمئن شیم.
    اون مثال سیاه وسفید هم ربطی به سوال بنیادی من نداشت.یعنی به نظر شما جهانهای دیگه ای وجود دارند که الکترون دور هسته نمی چرخه؟!!چون این خاصیت یا ماهیت ذاتی ذرات هست که اتم تشکیل می دن . جالبه هنوز هیچ کس نمی دونه چرا الکترون دور هسته می چرخه.چون هنوز هم اشکالاتی وارده

    در مورد بی زمانی فکر کنم شما بهتر بتونید توضیح بدید.چون مثل اینکه معنین ازل رو خوب درک کردید و همه چی رو به راحتی می تونید ازلی در نظر بگیرید!خوبه سفر در زمان یک مسئله علمیه!شما چه جوری می تونید قاطعانه بگید هیچ ذره ای نمی تونه از بعد زمان عبور کنه.شما مگه اطلاعی از ابعاد دیگه دارید؟پس چه جوری دانشمندا می گن شاید گراویتون به ابعاد دیگه ای می ره ما قادر بهدیدنش نیستیم؟زمان یک بعدیه که به مکان گره خورده و کسی که تو این جهانه حد اقل ماده ای که ما می شناسیم گرفتارشه.ولی شاید ذراتی باشن که مشکلی با عبور از این بعد نداشته باشن.اینها همه فرضیه است البته.شما همه چیز رو از بعد این جهان می بینید و تفسیر می کنید.اینجوری تصورات دیگه به ذهنتون نمیاد.اگه خدایی باشه مسلما خارج از این محدودیتهاست.چون اون اینها رو خلق کرده.ممکنه عدم قطعیت واسه تمام ذرات و چیزهای این جهان وجود داشته باشه.ولی مسلما اگه خدایی باشه واسش وجود نداره.چون بعد زمانی نداره

    در اخر می گم که شما می تونید این احتمالات و کنار هم بگذارید و اخرش بگید این احتمال ده به توان منفی 20000 و ... است بعد هم بگید خب صفر که نیست پس ممکنه!خب اینم حرفیه.ولی باید ببینید این حرف رو به یک ریاضیدان بگید چی می گه بهتون!من خیلی راحتترم به جای این احتمالات کم بگم یک خدایی بوده.نمی دونم شاید درک درستی از معنی احتمال ندارید.شما وقتی می گید احتمال اینکه وقتی سکه ای رو می اندازید شیر بیاد یا خط یک دومه یعنی احتمالش یک دومه.نه اینکه اگه بار اول شیر اومد پس بار دوم حتما خط میاد!شما وقتی 100 تا تاس رو بندازید احتمال اینکه همشون یک عدد بیاد خیلی خیلی کمه.ولی مثلا می شه یک به روی 6 به توان صد.ولی کسی نمی تونه تضمین کنه اگه 13 میلیارد سال این تاس رو بندازه حتما اون احتمال بوقوع می پیونده.شاید بشه شاید هم نشه.احتمال یعنی همین.شما می گید این احتمال خیلی کم در این زمان زیاد(که به نظر من واسه این احتمال کم همچین زیاد هم نیست )اتفاق افتاده.منم می گم فرض شما باطله چون این احتمال واقعا کمتر از اونیه که اتفاق بیفته.پس این حیات احتمالاتی بوجود نیومده.اینجوری حساب کنید هر احتمالی قابل اتفاق افتادنه.پس وجود خدا هم محتمله!پس باید خدا هم اتفاق افتاده باشه!چون شما هیچ وقت نمی تونید ثابت کنید برنامه ای پشت این قضیه نبوده.پس احتمالش همواره هست.اون فرض اولیه هم که انر÷ی از ازل بوده هیچ وقت ثابت نمی شه.چون ازل اصلا معنی فیزیکی نداره.پس احتمال اینکه انر÷ی ازلی نبوده هم هست.همونطور که احتمال ازلی بودنش هست.پس بحث بی فایده است دیگه.هیچ وقت به هیچ نتیجه ای نخواهد رسید.چون احتمالاته و هر چیزی ممکنه.ب هخاطر همینه که می گم شاید علم هیچ وقت نتونه جواب این سوالات رو بده
    به هر حال من دیگه حرفی ندارم.هر کس هر جوری میتونه توجیه کنه.مهم اینه که ته دل انسان از نتیجه ای که بهش می رسه اروم باشه و به چیزی که می رسه یقین داشته باشه و عقلش اون نتیجه رو تاییدکنه.اگه عقل شما قبول می کنه همه چیز احتمالاته عقل من نمی تونه این مسئله رو هضم کنه
    Last edited by amin666; 12-08-2011 at 14:16.

  18. این کاربر از amin666 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •