تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 10 اولاول 12345678 ... آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 95

نام تاپيک: دلایل فروپاشی نظام خانواده در ایران و جهان؟

  1. #31
    آخر فروم باز Zeitgeist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2011
    محل سكونت
    on the edge of a super-massive black-hole
    پست ها
    1,221

    پيش فرض

    عزیزان، "عصبانی" با یکدیگر برخورد نکنید.

    از دوست خوش-خنده ی گرامی هم میخوام که دست از کل-کل کردن های کودکانه بردارند و تا همینجا که مسیر تاپیک به انحراف کشیده شده به نظر بنده کافی میتونه باشه و بهتره به بحث اصلی برگردیم.

    به هر حال هر کسی برای ادعاهایش باید منبع ارائه کند؛ وگرنه بی ارزشند. اینکه کسی "یک چیزی شنیده" یا فلانی فلان چیز رو گفته، مدرک و منبع علمی محسوب نمیشوند.

    وقتی فردی با اصول اولیه ی جوامع پیشرفته و در اینجا، غربی آشنایی ندارد، به نظرم، جایی برای اظهار نظر وی باقی نمیماند.

  2. این کاربر از Zeitgeist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #32
    آخر فروم باز Zeitgeist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2011
    محل سكونت
    on the edge of a super-massive black-hole
    پست ها
    1,221

    پيش فرض

    تفاوت های فکری، همواره میان افراد خانواده ها وجود داشته؛ ولی امروزه امکان جدا شدن از یکدیگر آسانتر گردیده...


    - - - - - -


    از نظر شخص بنده با توجه به تغییرات عظیمی که در علم و دانش و میزان اطلاعات بشر نسبت به محیط پیرامون رخ داده، نیازمند سیستم بهینه تری برای آموزش و پرورش کودکان و فرزندان جامعه هستیم.

    در حال حاضر، اغلب والدین، افرادی هستند که چه از لحاظ علمی، و چه از لحاظ اخلاقی، مناسب برای تربیت "یک انسان" نیستند.

    والدینی که بسیاری خود دارای جهل نسبت به علم، یا تعصبات مذهبی، و یا بعضاً مشکلات روانی هستند، فرزندانی همچون خودشان تربیت خواهند کرد و این سیکل جهل-پروری، تا ابد ادامه خواهد یافت.

    به نظر من، برای داشتن یک جامعه ی سالم، با افرادی که "صحیح فکر میکنند"، و جامعه ای خالی از تعصبات فکری، نیازمند جایگزین کردن سیستم حیوانی و بی نظم خانواده، با یک سیستم آموزشی دقیق ماشینی هستیم.

    باید برای ثانیه-ثانیه ی زندگی هر فرد برنامه ریخته شود و توسط یک سیستم آموزشی بدون خطا و ماشینی، اجرا گردد.


    نوزادها چه به صورت طبیعی متولد شوند، و چه به صورت درون رحم مصنوعی داخل مزارع آزمایشگاهی، به نظرم باید از لحظه ی تولد در اختیار آن سیستم آموزشی perfect مورد نظر قرار گیرند.

    در چنین سیستمی، بایستی اولویت با پرورش افرادی منطق-گرا، خالی از عقده ها و تعصبات فکری، و قادر به استفاده ی بهینه از امکانات مغزیشان باشد.


    به نظر من، تنها راه جلوگیری از هرج و مرج ها و تقابلات فکری و عقیدتی که همه روزه در حال افزایشند، پرورش فرزندان در یک محیط سالم است؛ که متأسفانه (؟) سیستم خانواده های سنتی، با والدینی که خود دچار مشکلات فکری و روانی بسیارند، در این امر موفقیت چندانی تا به امروز نداشته و بسیاری از افراد جامعه، همچون والدینشان افرادی جاهل و متعصب (در هر زمینه ای) رشد میابند و قادر به استفاده از پتانسیل های فکریشان نیستند...

  4. 4 کاربر از Zeitgeist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #33
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    144

    پيش فرض

    عزیزان، "عصبانی" با یکدیگر برخورد نکنید.

    از دوست خوش-خنده ی گرامی هم میخوام که دست از کل-کل کردن های کودکانه بردارند و تا همینجا که مسیر تاپیک به انحراف کشیده شده به نظر بنده کافی میتونه باشه و بهتره به بحث اصلی برگردیم.
    از بابت پیشنهادتون ممنون.ضمنا بنا بر قوانین شما حق این رو ندارید برای کاربران تعیین و تکلیف کنید.هرجا که تاپیک خواست از مسیر اصلیش انحراف پیدا کنه مدیریت محترم بهش اشاره می کنه و امثال من و شما حق تعیین و تکلیف به کاربران رو نداریم و همه در برابر قانون یکی هستیم.
    به هر حال هر کسی برای ادعاهایش باید منبع ارائه کند؛ وگرنه بی ارزشند. اینکه کسی "یک چیزی شنیده" یا فلانی فلان چیز رو گفته، مدرک و منبع علمی محسوب نمیشوند.

    وقتی فردی با اصول اولیه ی جوامع پیشرفته و در اینجا، غربی آشنایی ندارد، به نظرم، جایی برای اظهار نظر وی باقی نمیماند.
    لطف کنید شما که با جوامع پیشرفته غربی اشنایی دارید به جای ارائه پیشنهاد و انتقاد از کاربران مطلبی و منبع قرار بدید.فقط بعضی ها عادت دارند(حال به چه دلیل؟)دست جمعی به یک کاربر حمله کنند و این درست نیست.جناب [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مشخص نشد بعد از ساخت تاپیک کجا رفتند و خبری از ایشون نیست.ولی من مثل یک مرد حرفی رو که می زنم براش لینک ارائه می دم و سعی می کنم مطالب مفید رو ارائه بدم اما عده ای فقط عادت کردند به ایراد گرفتن و و حتی عده کمی هم قصد سرکار گذاشتن کاربر رو دارند.من منابعی رو قرار دادم و کسی رو اجبار نکردم که منبع رو قبول کنه.در زیر هم دوباره یک لینکی رو قرار می دم و سعی ام ارسال مطالب مفیده و به هیچ وجه انجمن رو جای مسخره بازی نمیبینم.من از اینکه ادم بشاشی باشم افتخار هم می کنم و این از خصوصیت ایرانی هاست.
    (البته اگر کسی رو ناخواسته ناراحت کردم واقعا ازش معذرت می خوام ).از اونجا که مطالب شما به جز ارائه پیشنهاد هیچ بار علمی خاصی رو نداره جواب دادن به پست شما کار درستی نیست.
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    اپدیت شد:
    اما در جواب پست شما که خدا رو شکر اقدام به ارائه مطالب مفید کرده اید.و از این بابت ممنونم.

    به نظر من، تنها راه جلوگیری از هرج و مرج ها و تقابلات فکری و عقیدتی که همه روزه در حال افزایشند، پرورش فرزندان در یک محیط سالم است؛ که متأسفانه (؟) سیستم خانواده های سنتی، با والدینی که خود دچار مشکلات فکری و روانی بسیارند، در این امر موفقیت چندانی تا به امروز نداشته و بسیاری از افراد جامعه، همچون والدینشان افرادی جاهل و متعصب (در هر زمینه ای) رشد میابند و قادر به استفاده از پتانسیل های فکریشان نیستند...
    من هم موافقم به اینکه فرزند باید با توجه به زمانه ای که در اون زندگی می کنه پرورش پیدا کنه.همچنین از درون خانواده روانی هیچ انسان سالم بیرون نمیاد و خیلی از جنایات ریشه در فضای نامناسب خانواده داره.
    باید برای ثانیه-ثانیه ی زندگی هر فرد برنامه ریخته شود و توسط یک سیستم آموزشی بدون خطا و ماشینی، اجرا گردد.
    اموزش همراه با پرورش

    به نظر من، برای داشتن یک جامعه ی سالم، با افرادی که "صحیح فکر میکنند"، و جامعه ای خالی از تعصبات فکری، نیازمند جایگزین کردن سیستم حیوانی و بی نظم خانواده، با یک سیستم آموزشی دقیق ماشینی هستیم.
    سیستمی پرسرعت و ماشینی اما نه به صورتی که احساسات مصنوعی بشه و همچنین از پرورش فکری خبری نباشه.
    نوزادها چه به صورت طبیعی متولد شوند، و چه به صورت درون رحم مصنوعی داخل مزارع آزمایشگاهی، به نظرم باید از لحظه ی تولد در اختیار آن سیستم آموزشی perfect مورد نظر قرار گیرند.
    اگر خمیرمایه نوزاد واقعا نوزاد باشه و هیچ فرقی حتی در حد اپسلون با نوزادی که از رحم زن بیرون میاد نداشته باشه به نظر من نوزاد نوزاد سالمی از بعد جسمی می تونه باشه و از بعد فکری و روحی باید برنامه ریزی دقیق اموزشی و پرورشی صورت بگیره
    Last edited by رضاس1000; 25-05-2014 at 18:45.

  6. #34
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2013
    محل سكونت
    ;)
    پست ها
    1,193

    پيش فرض

    دلایل فروپاشی :


    [ 1 ] ازدواج قبل از بلوغ فکری : ازدواجی که بر مبنای فقط و فقط غریضه جنسی رخ داده


    [ 2 ] درست تربیت نشدن در محیط خانواده : رشد کردن در محیطی که شدیدا سنتی هست و شخص همیشه حالت منفعل داشته در تصمیم گیری دخالت داده نمیشده / روی رشد فکری شخص
    کار نمیشده / رشد کردن در محیطی که به شخص به دلیل جنسیت مذکر هر گونه ازادی داده میشه حتی ازادی تصمیم گیری برای خواهران بنابراین در زندگی مشترک هم این افکار تحجرانه
    بروز میکنه منها این بار در معیت همسر / کار نشدن روی اصول شخصی فرد مبنی بر احترام به خود : مسلما شخصی که به خود احترام بزاره به شخص دوم هم احترام میزاره




    به نظر شما نظام خانواده دیگر کارایی خودش را از دست داده و باید برای آن به فکر یک جایگزین بود؟
    نخیر ! خانواده به نظر من هنوز هم مهمترین رکن هست و توی خانواده هست که شخص به یک بالانس از لحاظ روانی میرسه غرایض شخص تامین میشه [ البته منظورم صرفا خانواده سنتی نیست میتونه در خانواده هایی که ازدواجی توی اون ها هم رخ نداده باشه ( سبک غربی ) ]



    اگر اصلاحاتی قرار است انجام شود چه اصلاحاتی و چگونه؟
    بله الان در قرن 21 ام مهمترین مساله دیگه تامین نیازهای جنسی نیست مسلما اولویت ها عوض شده و باید اصلاحاتی از لحاظ شیوه تفکر و احترام به دیگر لحاظ بشه باید روی
    خانواده ها کار بشه تا بشه فرزندانی با بلوغ فکری روانی تربیت کرد

  7. 5 کاربر از بانو . ./ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #35
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    ممنون از دوستان واسه نظراتشون. هر کسی در این مورد عقیده ی خودش رو نسبت به چیزهایی که میدونه و دیده داره، منم عقیده م رو میگم.

    در مورد اینکه نظام خانواده رو به فروپاشی هست یا نه، به نظر من بستگی به جا و سبک زندگی اون مردم در طول زمان داره. توی ایران که نظام تا به الان سنتی بوده و کم کم طلاق داره جای زندگی بسوز به سازی که خیلی وقت پیش سنت گذاری شده بود میگیره، آره اگه جامعه بچه ها و حتی زنان طلاق رو حمایت نکنه، فرو میپاشن. چون همینطور که میدونین توی ایران مرده که خانواده رو تامین میکنه، و زن بعد از طلاق بیشتر بار افت و کمبود پول رو تحمل میکنه و امکان ازدواج اونقدر براش آسون نیست. بچه هم چه پیش پدر بره چه مادر چه هر کس دیگه، نیاز به تامین امرار معاش داره. نمیدونم وضعیت یارانه ها چطوره اما ممکنه حتی تامین نشه. از طرفی، نیاز به خانواده برای بچه، چون پدر و مادرش یا خانواده شون به احتمال زیاد نمیتونن روشن فکر تر از اون شرایطی که توش بودن بشن، نمیتونن اونقدرها با محبت توی زندگی بچه تاثیر مثبت بذارن. از طرف دیگه، قبل از ازدواج بعد از اون شرایط زندگی ای که همه ی جوونا دارن، شیرجه زدن به زندگی مشترکی که خیلی از نیازهایی که تا حالا براشون برآورده نشده رو تامین میکنه؛در صورتی که اون نیازها از اول در طبیعتشون بودن و باید با آرامش و در شرایط درست تامین میشدن تا از تصمیمات اشتباه جلوگیری کنن!
    در غرب یا جامعه ای که معروف به فروپاشیدگی خانواده س، اوضاع خیلی فرق میکنه. مخصوصا جامعه هایی که حمایت بیشتری از بچه و زن میکنن. اولا جامع افراد قبل از ازدواج آزاد زندگی میکنن، فرقی بین زن و مرد نیست و هر دو در کنار هم کار میکنن تا زندگی مستقلشون رو بعد از حدود 15-19 سالگی بسازن. وقتی هم که با هر پروسه ای شروع به زندگی مشترک با هم میکنن، اولا بیشتر بعد از تجربه ی زندگی با هم تصمیم به ازدواج میگیرن، و این عشق عاقلانه تری رو توی زندگیشون میاره. بعدم، چون قبلا مستقل بودن، میدونن چطور زندگیشونو بسازن. وقتی که زندگی در این شرایط میپاشه بچه از طرف دولت بیشتر حمایت میشه مخصوصا مالی در اون جوامعی که حمایت میکنن و دولت حقوق ماهیانه میده (نه بیمه ی بیکاری). پدر و مادر هر دو حق دیدن بچه رو دارن و خودش هم از سن پایین زندگیش مستقل میشه و نیاز چندانی نداره، همینطور که حتی اگه پدر مادرش با هم بودن هم، از سن پایین مستقل میشد. از طرف دیگه، مدرسه و جامعه این محیط رو بهتر فراهم میکنن تا به بچه یاد بدن چطور بهتر وارد جامعه بشه. آره ممکنه کمبود محبت زیادی بگیره، مثل بچه ای که توی ایران قربانی طلاق میشه، اما خودش میتونه زندگیش رو تشکیل بده و خودشو زندگیشو هر طور که میخواد آزادانه بسازه.

  9. 3 کاربر از frnsh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #36
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    144

    پيش فرض

    ممنون از دوستان واسه نظراتشون. هر کسی در این مورد عقیده ی خودش رو نسبت به چیزهایی که میدونه و دیده داره، منم عقیده م رو میگم.

    در مورد اینکه نظام خانواده رو به فروپاشی هست یا نه، به نظر من بستگی به جا و سبک زندگی اون مردم در طول زمان داره. توی ایران که نظام تا به الان سنتی بوده و کم کم طلاق داره جای زندگی بسوز به سازی که خیلی وقت پیش سنت گذاری شده بود میگیره، آره اگه جامعه بچه ها و حتی زنان طلاق رو حمایت نکنه، فرو میپاشن. چون همینطور که میدونین توی ایران مرده که خانواده رو تامین میکنه، و زن بعد از طلاق بیشتر بار افت و کمبود پول رو تحمل میکنه و امکان ازدواج اونقدر براش آسون نیست. بچه هم چه پیش پدر بره چه مادر چه هر کس دیگه، نیاز به تامین امرار معاش داره. نمیدونم وضعیت یارانه ها چطوره اما ممکنه حتی تامین نشه. از طرفی، نیاز به خانواده برای بچه، چون پدر و مادرش یا خانواده شون به احتمال زیاد نمیتونن روشن فکر تر از اون شرایطی که توش بودن بشن، نمیتونن اونقدرها با محبت توی زندگی بچه تاثیر مثبت بذارن. از طرف دیگه، قبل از ازدواج بعد از اون شرایط زندگی ای که همه ی جوونا دارن، شیرجه زدن به زندگی مشترکی که خیلی از نیازهایی که تا حالا براشون برآورده نشده رو تامین میکنه؛در صورتی که اون نیازها از اول در طبیعتشون بودن و باید با آرامش و در شرایط درست تامین میشدن تا از تصمیمات اشتباه جلوگیری کنن!
    در غرب یا جامعه ای که معروف به فروپاشیدگی خانواده س، اوضاع خیلی فرق میکنه. مخصوصا جامعه هایی که حمایت بیشتری از بچه و زن میکنن. اولا جامع افراد قبل از ازدواج آزاد زندگی میکنن، فرقی بین زن و مرد نیست و هر دو در کنار هم کار میکنن تا زندگی مستقلشون رو بعد از حدود 15-19 سالگی بسازن. وقتی هم که با هر پروسه ای شروع به زندگی مشترک با هم میکنن، اولا بیشتر بعد از تجربه ی زندگی با هم تصمیم به ازدواج میگیرن، و این عشق عاقلانه تری رو توی زندگیشون میاره. بعدم، چون قبلا مستقل بودن، میدونن چطور زندگیشونو بسازن. وقتی که زندگی در این شرایط میپاشه بچه از طرف دولت بیشتر حمایت میشه مخصوصا مالی در اون جوامعی که حمایت میکنن و دولت حقوق ماهیانه میده (نه بیمه ی بیکاری). پدر و مادر هر دو حق دیدن بچه رو دارن و خودش هم از سن پایین زندگیش مستقل میشه و نیاز چندانی نداره، همینطور که حتی اگه پدر مادرش با هم بودن هم، از سن پایین مستقل میشد. از طرف دیگه، مدرسه و جامعه این محیط رو بهتر فراهم میکنن تا به بچه یاد بدن چطور بهتر وارد جامعه بشه. آره ممکنه کمبود محبت زیادی بگیره، مثل بچه ای که توی ایران قربانی طلاق میشه، اما خودش میتونه زندگیش رو تشکیل بده و خودشو زندگیشو هر طور که میخواد آزادانه بسازه.
    اول اینکه ممنون نسبت به نظرات مختلف احترام قائل هستید.و این الگوی خوبی برای ما کاربران است.بنده هم قبلا عرض کرده بودم که غرب در بعضی موضوعات ازکشور ایران بهتره.اما رابطه عاطفی و محبت(منظورم پول و ثروت و امکاناتی که پدر و مادر به فرزند میده نیست)بلکه اون عصاره ای که باعث میشه خانواده ها کنار همدیگه باشند خیلی کمرنگه.هرچند در خود ایران هم کمرنگه اما واقعیت اینه که در غرب و کشور های توسعه یافته در حد اپسیلون هستش.من کشور های اروپایی نرفتم اما از خیلی کسانی که در اروپا و همچنین امریکا و کانادا زندگی کرده اند شنیدم که میگن اون خونگرمی که در ایران هست در بین اون ها نیست.

  11. این کاربر از رضاس1000 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #37
    آخر فروم باز Zeitgeist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2011
    محل سكونت
    on the edge of a super-massive black-hole
    پست ها
    1,221

    پيش فرض

    شنیدم که میگن اون خونگرمی که در ایران هست در بین اون ها نیست.
    تا روی چه چیزی نام "خون-گرمی" بگذارید...

    یک کشور پیشرفته، نه فقط از نظر صنعتی، بلکه همچنین از نظر فرهنگی در سطح پیشرفته تر و بالاتری قرار دارد. به نظر من، میزان "همدردی" و "احترام به حقوق انسانی متقابل" در آن کشورها بسیار بیشتر از جایی مثل ایران است.


    در ایران، آن "خون-گرمی" که ازش سخن میگویید، یک دروغ رفتاری/فرهنگی بیش نیست.

    در ایران، میزان رقابت میان افراد جامعه و خوی وحشیگری در مقابل یکدیگر به حدی بالا رفته که اصولاً مردم دیگر اهمیتی به اینکه حتی یک نفر در مقابلشان در حال مرگ باشد نمیدهند و میبینید که صحنه های مرگ افراد، در کشور ایران همچون رفتن به سینما هستند برای بسیاری!

    احتمالاً چیزی که به آن میگویید "خون-گرمی"، چیزی نیست جز "دو رویی و ریا" و تلاش برای به قول پارسیان "شیره مالیدن بر سر طرف و کلاهبرداری و خالی کردن جیب او" (بخصوص اگر خارجی یا غریب باشد)... وی از شما دعوت میکند بروید درون خانه اش و سر سفره اش بنشینید، در حالی که معمولاً هدفش، به قول ایرانیان "تیغ زدن" شما هست (حالا به هر نوعی)...

    فرهنگ "تعارف-کردن" درواقع چیزی نیست جز دروغ و نیرنگ و ریاکاری برای پنهان کردن شخصیت واقعی فرد. اگر "چیزی برای پنهان کردن وجود نداشته باشد"، نیازی به این حجم ریاکاری و تعارفات پوچ نیست...


    این در حالی هست که در بخصوص کشورهای غربی، فرهنگ ساده و رک-گویی حاکم بوده و اغلب افراد، شخصیت واقعی خویش را به زبان آورده و به آن عمل میکنند، و میزان ریاکاری و نیرنگ، بسیار در سطح کمتری نسبت به این جامعه ی "خون-گرم" شما است!
    Last edited by Zeitgeist; 25-05-2014 at 23:55.

  13. 6 کاربر از Zeitgeist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #38
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    تا روی چه چیزی نام "خون-گرمی" بگذارید...
    اول اینکه ممنون نسبت به نظرات مختلف احترام قائل هستید.و این الگوی خوبی برای ما کاربران است.بنده هم قبلا عرض کرده بودم که غرب در بعضی موضوعات ازکشور ایران بهتره.اما رابطه عاطفی و محبت(منظورم پول و ثروت و امکاناتی که پدر و مادر به فرزند میده نیست)بلکه اون عصاره ای که باعث میشه خانواده ها کنار همدیگه باشند خیلی کمرنگه.هرچند در خود ایران هم کمرنگه اما واقعیت اینه که در غرب و کشور های توسعه یافته در حد اپسیلون هستش.من کشور های اروپایی نرفتم اما از خیلی کسانی که در اروپا و همچنین امریکا و کانادا زندگی کرده اند شنیدم که میگن اون خونگرمی که در ایران هست در بین اون ها نیست.
    همینطور که دوستمون گفتن تا اسم خون گرمی رو چی بذارین.

    والله من حدود 1.5 ساله که بین فنلاندیا زندگی میکنم و مردم چندتا کشور اروپایی دیگه هم دیدم و واقعا فکر نمیکردم اینقدر گرم باشن!
    آره وقتی باهاشون آشنا نیستی فقط احترامت رو نگه میدارن اما اونقدر نزدیک نمیشن، اما کافیه روی خوب نشون بدی و رک و راست باشی تا بفهمن میتونن بهت اعتماد کنن، به قدری برات مایه میذارن که خودت میمونی توش! کارایی که توی دوستای ایرانیم کمتر دیدم. مخصوصا وقتی جایی هستی که پشتیبانی نداری ایرانیهایی که اینجا میشناختم فکر کردن میخوام ازشون آویزون بشم یا هرچی! کلا ایرانیهای توی خارج معروفن به اینکه به هم کمکی نمیکنن که هیچ، سعی میکنن از همدیگه بکشن تا به بالا برسن.

    حالا بگذریم از این موضوع تا بحث تاپیک منحرف نشه..
    محبتی که توی خونواده های ایرانی گفتین رو من بیشتر به همبستگی ربط میدم. آره خونواده های ایرانی به هم نزدیکترن و حتی با اینکه ممکنه اخلاقهاشون با هم فرق کنه، اما برادر و خواهر خیلی به هم نزدیکترن چون مثل خارجیها از سن کم شروع به مستقل شدن و دنیا رو گشتن نکردن و بیشتر با خونه در ارتباط بودن مخصوصا دخترا. ماها توی خونواده به هم شاید یه مقدار نزدیکتر باشیم، اما به همون مقدار هم وقتی یه اتفاق منفی میفته به شدت از هم دور میشیم. یه چی تو مایه افراط و تفریط.. اما این خارجی ها بیشتر حد وسط رو نگه میدارن و رک و راست پیش میرن و نیاز به ثابت کردن چیزی اونقدر ندارن.
    هر جامعه ای یه جور پیش رفته و یه جور اداب و رسوم و گذشته ش رو عملی کرده، اما در حال حاضر، خیلی از ملتها با هم ارتباط پیدا کردن و خیلی از جوامع (مثل ایران) دچار دوگانگی شدن و تا وقتی که این دوره نگذره جامعه به تعادلی که نیاز داره نمیرسه.

  15. 7 کاربر از frnsh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #39
    حـــــرفـه ای B3HZ@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    11,611

    پيش فرض

    تا روی چه چیزی نام "خون-گرمی" بگذارید...

    یک کشور پیشرفته، نه فقط از نظر صنعتی، بلکه همچنین از نظر فرهنگی در سطح پیشرفته تر و بالاتری قرار دارد. به نظر من، میزان "همدردی" و "احترام به حقوق انسانی متقابل" در آن کشورها بسیار بیشتر از جایی مثل ایران است.


    در ایران، آن "خون-گرمی" که ازش سخن میگویید، یک دروغ رفتاری/فرهنگی بیش نیست.

    در ایران، میزان رقابت میان افراد جامعه و خوی وحشیگری در مقابل یکدیگر به حدی بالا رفته که اصولاً مردم دیگر اهمیتی به اینکه حتی یک نفر در مقابلشان در حال مرگ باشد نمیدهند و میبینید که صحنه های مرگ افراد، در کشور ایران همچون رفتن به سینما هستند برای بسیاری!

    احتمالاً چیزی که به آن میگویید "خون-گرمی"، چیزی نیست جز "دو رویی و ریا" و تلاش برای به قول پارسیان "شیره مالیدن بر سر طرف و کلاهبرداری و خالی کردن جیب او" (بخصوص اگر خارجی یا غریب باشد)... وی از شما دعوت میکند بروید درون خانه اش و سر سفره اش بنشینید، در حالی که معمولاً هدفش، به قول ایرانیان "تیغ زدن" شما هست (حالا به هر نوعی)...

    فرهنگ "تعارف-کردن" درواقع چیزی نیست جز دروغ و نیرنگ و ریاکاری برای پنهان کردن شخصیت واقعی فرد. اگر "چیزی برای پنهان کردن وجود نداشته باشد"، نیازی به این حجم ریاکاری و تعارفات پوچ نیست...


    این در حالی هست که در بخصوص کشورهای غربی، فرهنگ ساده و رک-گویی حاکم بوده و اغلب افراد، شخصیت واقعی خویش را به زبان آورده و به آن عمل میکنند، و میزان ریاکاری و نیرنگ، بسیار در سطح کمتری نسبت به این جامعه ی "خون-گرم" شما است!
    درود

    البته همونطور که خودتون اشاره کردین این یک فرهنگه . فرهنگ هم مثل یک عادت و تفکره که بین مردم جا می افته .

    این تعارف کردن هم نمیشه گفت به کل ریاکاری و دروغه . خیلی وقت ها شده که مثلا در منزل دوستان رفتم و تعارف کردن برم داخل و قبول نکردم یا این که کار داشتم میخواستم برم ولی اومدن دستم رو گرفتن که منو ببرن داخل یا این که میخواستن به زور بیارن داخل خونشون !

    یا برعکسش هم بوده که خیلی وتقها من یا شما و بقیه دوستان به طرف مقابل بصورت مکرر اصرار میکنیم که بیاد داخل خونه . این که بگیم از بیخ و بن همه اینا الکی و فیلم بازی و ریا کاریه به نظرم یک کم زیاده رویه .


    توی فرهنگ فعلی در حال حاضر طوری جا افتاده که اگه تعارف نکنی به طرف مقابل بر میخوره و فکر میکنه نمیخواستی که اونو داخل خونت بیاری یا این تعارفش نکردی چونکه از اون شخص خوشت نیومده پس برای همین این مورد ممکنه باعث دلگیری و ناراحتی بین بعضی ها بشه .


    فرهنگ ها با هم فرق داره و نمیشه انتظار داشته باشیم که فرهنگی که توی انگلستان - سوئد یا دانمارک وجود داره با مال ما تطابق کامل داشته باشه . بالاخره همه این موارد محصول سال ها زمانه و توی گوشت و استخوان مردم رفته .

    در کل بحث یک جورایی خارج از موضوعه ... از دلایل فروپاشی خانواده رسیدیم به تعارف کردن

  17. 4 کاربر از B3HZ@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #40
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2013
    پست ها
    144

    پيش فرض

    فرهنگ "تعارف-کردن" درواقع چیزی نیست جز دروغ و نیرنگ و ریاکاری برای پنهان کردن شخصیت واقعی فرد. اگر "چیزی برای پنهان کردن وجود نداشته باشد"، نیازی به این حجم ریاکاری و تعارفات پوچ نیست...


    این در حالی هست که در بخصوص کشورهای غربی، فرهنگ ساده و رک-گویی حاکم بوده و اغلب افراد، شخصیت واقعی خویش را به زبان آورده و به آن عمل میکنند، و میزان ریاکاری و نیرنگ، بسیار در سطح کمتری نسبت به این جامعه ی "خون-گرم" شما است!
    اولا من در مورد تعارف کردن صحبت نکردم که حالا بخوام در موردش قضاوت بکنم.خیلی از این تعارفاتی که مردم ایران به همدیگه می زنند برمیگرده به اون اداب و معاشرتی که رایج شده.مثلا دوست نزدیکت اومده یه چیزی از شمای ایرانی بخره و شما در ازای اون چیز مسلما مبلغی رو میگیرید.اما این طوری جا افتاده که شما اگه از کلمه قابل نداره استفاده کنی اداب معاشرت رو برقرار کردی.دقیقا مثل زمانی که وقتی می خوای وارد جمعی بشی باید سلام کنی چون اداب معاشرت ایجاد شده در ایران این رو میگه.قصه این تعارفاتی که در ایران وجود داره بیشتر به خاطر رعایت اداب معاشرت از دید فرهنگ ایرانیه. و این ربطی به نیرنگ و ریاکاری نداره.شما چون میگی انسان های نیرنگ باز شخصیت دورویی دارند پس هرکسی رو در خیابون و کوچه بازار ایران دیدیم که یک تعارفی زد به خاطر حس ریاکاریه.نه خیر برادر این طوری نیست.معلومه شما زیاد در اجتماع ایرانی رفت و امد نداری که این طوری استدلال می کنی.نفس اینکه پدیده تعارف در ایران جالب نیست رو قبول دارم اما اینکه این تعارفات همگی ناشی از ریاکاریه هرگز قبول ندارم.فرهنگ جامعه ایرانی طوری شده که گفتن بفرمایید داخل و یا قابل نداره جزء اداب معاشرت شده و به خاط همینه که خیلی ها از این عبارت ها استفاده می کنند.
    یک کشور پیشرفته، نه فقط از نظر صنعتی، بلکه همچنین از نظر فرهنگی در سطح پیشرفته تر و بالاتری قرار دارد. به نظر من، میزان "همدردی" و "احترام به حقوق انسانی متقابل" در آن کشورها بسیار بیشتر از جایی مثل ایران است.
    در ایران، میزان رقابت میان افراد جامعه و خوی وحشیگری در مقابل یکدیگر به حدی بالا رفته که اصولاً مردم دیگر اهمیتی به اینکه حتی یک نفر در مقابلشان در حال مرگ باشد نمیدهند و میبینید که صحنه های مرگ افراد، در کشور ایران همچون رفتن به سینما هستند برای بسیاری!
    بلانسبت بدبختی ما اینه:یکی میگه شرقی .اون یکی میگه غربی.من قبلا هم گفتم که فرهنگ غرب در برخی زمینه ها از ما ایرانی ها بهتره.اما نکته ای رو بگم که تو غرب هم وحشی بازی هست.(الان باز سر و کله بعضی دوستان پیدا میشه میگه برای این حرفت منبع ارائه کن و فقط ما تایید کنیم!!!!)
    شما که هنوز شناختی از جریان این تعارف زدن های مرسوم ایرانی نمیدونی و همه رو متهم به ریاکاری می کنی به نظر نمیاد که از فرهنگ غرب هم شناخت خوبی داشته باشی که غرب رو یک جهان کاملا متمدن می دونی.
    تا روی چه چیزی نام "خون-گرمی" بگذارید...
    در ایران، آن "خون-گرمی" که ازش سخن میگویید، یک دروغ رفتاری/فرهنگی بیش نیست.
    از شما که درک درستی از تعارفات مرسوم ایرانی پیدا نکردید باید پرسید که این بار منظور شما از خون گرمی چیست؟

    والله من حدود 1.5 ساله که بین فنلاندیا زندگی میکنم و مردم چندتا کشور اروپایی دیگه هم دیدم و واقعا فکر نمیکردم اینقدر گرم باشن!
    آره وقتی باهاشون آشنا نیستی فقط احترامت رو نگه میدارن اما اونقدر نزدیک نمیشن، اما کافیه روی خوب نشون بدی و رک و راست باشی تا بفهمن میتونن بهت اعتماد کنن، به قدری برات مایه میذارن که خودت میمونی توش! کارایی که توی دوستای ایرانیم کمتر دیدم.
    اولا انسان های صادق رو همه جای دنیا دوست دارند و این یک چیز خاصی در غرب نیست!!!!!دوما هر گردی گردو نیست که شما هم مثل جناب [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یک استدلالی رو می کنید و اون رو به همه منسوب می کنید.از قضا اطرافیان بنده چه غریبه و چه دوست همه انسان های محترمی هستند و روابط صادقانه و بدون نیرنگ و ریاکاری رو با همدیگه داریم.حالا ایا این درسته که من بیام با استدلال شما و اون کاربر محترم بگم که همه جای دنیا و همه جای ایران ادم های محترمی هستند؟؟؟!!!!!!!
    محبتی که توی خونواده های ایرانی گفتین رو من بیشتر به همبستگی ربط میدم. آره خونواده های ایرانی به هم نزدیکترن و حتی با اینکه ممکنه اخلاقهاشون با هم فرق کنه، اما برادر و خواهر خیلی به هم نزدیکترن چون مثل خارجیها از سن کم شروع به مستقل شدن و دنیا رو گشتن نکردن و بیشتر با خونه در ارتباط بودن مخصوصا دخترا. ماها توی خونواده به هم شاید یه مقدار نزدیکتر باشیم، اما به همون مقدار هم وقتی یه اتفاق منفی میفته به شدت از هم دور میشیم. یه چی تو مایه افراط و تفریط.. اما این خارجی ها بیشتر حد وسط رو نگه میدارن و رک و راست پیش میرن و نیاز به ثابت کردن چیزی اونقدر ندارن.
    هر جامعه ای یه جور پیش رفته و یه جور اداب و رسوم و گذشته ش رو عملی کرده، اما در حال حاضر، خیلی از ملتها با هم ارتباط پیدا کردن و خیلی از جوامع (مثل ایران) دچار دوگانگی شدن و تا وقتی که این دوره نگذره جامعه به تعادلی که نیاز داره نمیرسه.
    ببینید من نه میگم ایران چه جای خوبیه و نه میگم غرب چه جای خوبیه.یکی تو یک سری چیزها خوبه و اون یکی هم تو یک سری چیزها.اما به صورت کلی مهر و محبت ایرانی به صورت کلی و نه برای هر ایرانی از غرب بهتره و من این رو نه از جنبه شخصی بلکه بارها با افراد متشخصی که به غرب رفته اند و برگشتند از روی کنجکاوی در این مورد سوال کردم و بسیاری از حرف هایی که در مورد غرب از من می شنوید حرف ان هاست(انها یک نفر نبوده اند و همچنین افراد تحصیل کرده و متشخصی بودند)
    Last edited by رضاس1000; 26-05-2014 at 00:56.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •