البته می تونم درک کنم منظورت رو، به نظرم دلیل اصلی این حست نداشتن امکان انتخاب و شخصی سازی کاراکتر و کلاس کاراکتر به شکل معموله که خب در عین حال که این ایراد رو میشه گرفت، به خاطر داستان و روایت خاصی که داره من خیلی زود باهاش کنار اومدم، اما اگه واقعا بخوایم عیار RPG گزینه های بالا رو در نظر بگیریم (کاملا جدای از کیفیتشون)، Mass Effect گزینه ای هست که کمتر از همه به یه RPG اصیل شباهت داره و میشه اون رو حتی یه TPS یا اکشن در نظر گرفت.من Witcher رو نمیدونم چرا جزو RPGها نمیتونم حساب کنم. غیر از عوض شدن ِ خط داستانیش بر اساس ِ انتخاب ِ ما ، یه حس ِ غیر ِ RPGـی دارم بهش.
اغراق کردن؟
اتفاقا فرصت خوبی هست که راجع به هر کدومشون صحبت کنیم، اگه اشتباه نکنم منظورت صحبت های تیم سازنده هست و فیدبک هایی که از نظرات مطرح شده توی فروم های بازی برای ساخت شماره بعدی گرفتن و خیلی صادقانه گفتند که وجود این مشکلات رو رد نمی کنن و سعی دارن اون موارد رو توی نسخه بعدی بهبود بدن.
خب این بیشتر از هر چیزی بزرگی اعضای تیم و احترام به مخاطب رو نشون میده که برای یک بازی واقعا کم نقص (نسبت به بقیه RPG ها) تا این حد به نظرات توجه کنن (مثلا با BioWare مقایسه بشه) و الا اگر بخوایم با این سطح از استاندارد و "عیب یابی" بقیه RPG ها رو هم نقد کنیم که Elder Scrolls و حتی Dragon Age: Origins (که واقعا چیزی کم از شاهکار نیست و من به ندرت به چیزی گفتم شاهکار) میشه ساعت ها در مورد نواقص/عیب هاشون صحبت کرد. (در مورد Skyrim تا همینجا چند تا از دوستان عیب هایی رو به درستی گفتند، در مورد DA:O هم پایین تر توضیح میدم)
DA:O نقاط قوت خیلی زیادی داره و به جای انتقاد شاید بهتر باشه محاسن اون رو بگیم، اما چون بحث نواقص و نقاط ضعف هست، در یک قالب مقایسه ای بعضی از نقاط ضعف DA:O رو میگم:
- طرح داستان نسبتا ساده و کلیشه ای و عامه پسند بود (مثلا با پیچیدگی های داستان Witcher مقایسه بشه)
- پایان بندی پایین تر از حد انتظار (بعد از انتخاب های متعددی که در طول بازی داشتیم،انتظار خیلی بیشتری از قالب بندی پایان می رفت که بیشتر با یک فایل پاورپوینت قابل قیاس بود و در حد یکی دو جمله و یک عکس سرنوشت افراد مختلف رو عنوان می کرد، در حالی که حداقل انتظار یک یا چند سینماتیک وجود داشت)
- بر خلاف کاراکتر های اصلی و تحت کنترلمون (یا به شکل کلی تر افراد درون کمپ) که شدیدا روی اونها کار شده بود و به یادموندنی هستند، بقیه npc ها عمدتا از نظر ارتباط و تعامل و نقش در ماموریت ها خیلی حضور کمرنگی داشتن و این افت خیلی محسوس بود، در حالی که برای مثال در Witcher از هر Act اون حداقل چند کاراکتر (به خصوص ضد قهرمان ها) در خاطر می مونند.
- باس فایت ها بعد از مدتی حالت تکراری پیدا می کردند و بیشتر از اینکه الگوی کلی مبارزه دچار تغییر بشه، استفاده از pause و تغییرهای موضعی بیشتر میشد، این به خودی خود نقطه ضعف محسوب نمیشه اما در این حدُ توافق داریم که باس فایت ها به خصوص اون اواخر اونقدر که باید خاص، منحصر به فرد یا هیجان انگیز نبودن.
- بازی در مقایسه با خیلی از RPG های شناخته شده و موفق، از نظر انتخاب مسیر برای رفتن به هر منطقه یا گشت و گذار در دنیای بازی (که جزو ویژگی های پایه ای و معمولا مهم RPG ها به شماره میره) بیش از حد "خطی" بود (بر خلاف تصمیم گیری ها و انتخاب ها در ماموریت ها که خیلی روی اون کار شده بود)، تقریبا در 90% مواقع مشخص بود که باید به کجا یا کدوم سمت بریم، چون انتخاب دیگه ای وجود نداشت، در حالی که در خیلی از RPG ها حتی عنوانی مثل Witcher که اوپن-ورلد به اون معنا نیست و تازه از شماره سوم قراره وارد این وادی بشه، این گشت و گذار در دنیای بازی و دنبال کردن سرنخ ها در جست و جوی ماموریت ها یا بخش های مخفی به دنبال آیتم های کمیاب و ... بخش زیادی ار سرگرمی رو تشکیل میداد و DA:O متاسفانه از این مورد تقریبا محروم بود و بیشتر از اینکه مسئله "کجا رفتن" و "چکار کردن" باشه، بیشتر دغدغه "صحبت کردن" و "چگونه کشتن" مطرح بود.