سال مرگ ريكاردو ريش - خوزه ساراماگو
ژوزه ساراماگو را همه با كوري مي شناسند ، كتابي كه شايد بيش ترين فروش را در بين كتاب هاي خارجي كه
سرشان به تنشان مي ارزد ،در ايران ، داشته است . ديگر رمان هاي او هم يكي پس از ديگري چاپ شدند نيز
فروش خوبي داشتند ولي خواننده ها آن ها را به اعتبار كوري مي خواندند و مطمئناً خيلي از آنها نمي توانستند با
آن ارتباط برقرار كنند چون ديگر رمان هاي ساراماگو به گونه اي با حوادث عجين نيست كه بتواند خواننده را با خود
همراه كند . هميشه بايد براي قضاوت درباره ي يك نويسنده ، كتاب هايي از او را خواند كه قبل از دريافت جايزه ي
نوبل نوشته است . در مورد ساراماگو ( و حتي ماركز ) اين امر بسيار درست مي نمايد . رمان هاي ساراماگو بعد
ازكوري افت فاحشي نسبت به رمان هاي او قبل از دريافت جايزه ي نوبل داشته است . يكي از رمان هايي كه به
نظر خود من بهترين رمانش است ، همين سال مرگ ريكاردو ريش است . كتابي كه بسيار خاص است و خواندن آن
كار هركسي نيست .
سبك سورئال رمان ؛ اين سبك در ادبيات كم به كار رفته است ، حتي در بحبوحه ي زماني كه اين سبك در فرانسه
بوجود آمد نيز ادبيات كم ترين سهم را در اين سبك داشته است و بيشتر، اين سبك گرايش به رئاليسم جادويي
داشته است كه بسيار پرطرفدار است و خود ساراماگو يكي از نويسندگاني است كه به اين سبك مي نويسد ( به
خصوص در بالتازار و بلموندا و بلم سنگي ) اما ساراماگو در اين رمان گام را فراتر مي نهد و بابه تصوير كشيدن يك
شخصيت كه خود جز يكي از من هاي شخصيتي يك شاعر چند شخصيتي است ، فضايي عجيب و رمز آلود را پديد
مي آورد كه خواننده را تا پايان كتاب درگير يافتن رمز و راز ها مي كند و حتي اين رمز و راز ها كه ساراماگو آن را در
قالب تمثيلي چون خداوند هزارتو آورده است را با ريكاردوريش به دنياي ديگر مي فرستد تا به قول خودش رازي را
از اين جهاني كه خود آبستن حوادث بسيار است ،كم كند . همين تقابل هاي بين فردي كه چند شخصيت دارد و
يكي از شخصيت هايش نه ماه از او كوچكتر است ( ريكاردو ريش نه ماه از فرناندو پسوا كه يكي از شاعران معاصر
پرتغال است كوچكتر است ) فضايي وهن آلود و سورئال را پديد مي آورد . فكر كنيد كه شخصيتي ديگر دروجودتان
باشد كه از شما كوچكتر است و بعد از مرگتان زنده مي ماند و جهان را به جاي شما مي بيند . ريكاردوريش از
برزيل برمي گردد ، زماني كه فرناندو پسوا مي ميرد ، مي آيد تا نه ماه ديگر زندگي كند و جهان را ببيند . اين ديدن
جهان كنايه اي است به گفته ي خود فرناندو پسوا كه انسان بايد جهان را ببيند و ريكاردو ريش مي بيند و در پايان نه
ماه تصميم مي گيرد بميرد . او چه جهاني را مي بيند ؟
sksd.blogfa.com