افسرده و داغونم

[Macushla]

شايد ربطي نداشته باشه ولي اينو همين الان خوندم ، ياد خودم افتادم ، ياد شما و ياد خيلي آدم هاي ديگه كه تو روزمرگي غرق شدن و نميدونن چطور خودشون رو بيرون بكشن، و اصلا نميدونن زندگي يعني چي ، بد نيست بخوني، يا بهتر بگم ، بد نيست بخونيم .

امروز زندگی را آغاز کن!
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی ,
اگر کتاب نخوانی
اگر از خودت قدردانی نکنی ...
به آرامی آغاز به مردن میکنی
زمانی که خود را باور نداشته باشی
وقتی نگذاری دیگران بتو کمک کنند
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اکر برده عادت خودت شوی
اگررنگهای متفاوت به تن نکنی
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت ,از احساسات سرکش
واز چیزهایی که چشمانت رابه درخشش وا میدارند
و ضربان قلبت را تندتر میکنند
دوری کنی...,
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامی که با شغلت,
یا عشقت شاد نیستی ,
آنرا عوض نکنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
اگر ورای رویاها نروی
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگیت
ورای مصلحت اندیشی بروی...
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نكن

شعر از پابلو نرودا

[Alyssa]

خواهش می کنم
شاید شروع کردنش مشکل باشه ولی خود فرد می تونه بهترین ایده را لحاظ کنه . شاید با خودتون باید کنار بیاین ... یعنی ستیز با خودتون(حالا میتونه هرچی باشه) شاید بدترین لطمه رو بزنه ... اون ستیز رو خودتون باید پیدا کنید ... تقسیم لحظه هاتون همیشه جریان داره ... مهم اینکه شما بخواین اون تغییر رو اعمال کنید... مهم اینکه شما یه پشتوانه ی قوی دارید ... تقسیم لحظه هاتون را می تونید بار ها و بارها به روش های مختلف با افراد امتحان کنید از خداوند هم کمک بگیرید ... شاید واقعا راه خوبی در اختیار تون گذاشت ...
یک روز سعی کنید به هیج چیز فکر نکنید ... تنها آرامش خاطر رو برای خودتون بیارین ...سعی کنید ذهنتون را از نو با یه ایده جدید بسازید ....

[Ssarshar]

شايد ربطي نداشته باشه ولي اينو همين الان خوندم ، ياد خودم افتادم ، ياد شما و ياد خيلي آدم هاي ديگه كه تو روزمرگي غرق شدن و نميدونن چطور خودشون رو بيرون بكشن، و اصلا نميدونن زندگي يعني چي ، بد نيست بخوني، يا بهتر بگم ، بد نيست بخونيم .

امروز زندگی را آغاز کن!
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر سفر نکنی ,
اگر کتاب نخوانی
اگر از خودت قدردانی نکنی ...
به آرامی آغاز به مردن میکنی
زمانی که خود را باور نداشته باشی
وقتی نگذاری دیگران بتو کمک کنند
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اکر برده عادت خودت شوی
اگررنگهای متفاوت به تن نکنی
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر از شور و حرارت ,از احساسات سرکش
واز چیزهایی که چشمانت رابه درخشش وا میدارند
و ضربان قلبت را تندتر میکنند
دوری کنی...,
به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر هنگامی که با شغلت,
یا عشقت شاد نیستی ,
آنرا عوض نکنی
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
اگر ورای رویاها نروی
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگیت
ورای مصلحت اندیشی بروی...
امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نكن

شعر از پابلو نرودا

ولي چطور آخه بايد به اينا رسيد ؟ اينها بيشتر شعاره تا راهنمايي و به نظر من تاثير پذيري از اين كلمات هم موقتيه .
نظر خودت چيه دوست من ؟

[قله بلند]

سلام
من از اول، این تاپیک رو خوندم. تاپیک های مشابه و مشکلات مشابه. ولی واقعاً چرا اینجوری می شه؟ یه مدتی خودم هم این شکلی شده ام. انگار حال ندارم کاری بکنم انگار دیگه عشق سابق رو ندارم. منظورم از سابق، 2 سال پیشه می دونید چرا چون توی یه راه خسته شدم، اینقدر خسته که دوبار طعم افسردگی رو چشیدم. یک هفته پیش که رفته بودم دکتر و حالم هم خوب نبود، با شوخ طبعی یه خانمی کلی خندیدم و اصلاً یادم رفت که حالم بده ولی وقتی اومدم خونه دوباره حالم بد شد. من به توصیه شما می خوام چند باری با دوستم برم پارک و ببینم به چه نتیجه ای می رسم. فقط مترصد زمان مناسب هستم. حتماً نتیجه اش رو بهتون اطلاع می دم. امیدوارم که تاثیرگذار باشه.
دوستان شما گمان نمی کنید که این حالات جنبه جسمی داشته باشه تا روحی؟ نمی دونم چرا احساس می کنم جنبه جسمی داره.
دوست عزیز، شما هم مثل من شروع کن با دوستانت به پارک، کوه و... برو و ببین به چه نتیجه ای می رسی؟ اونوقت با هم مقایسه کنیم ببینیم حال و هوامون چگونه تغییر می کنه. به این می گن یه نتیجه گیری تجربی.
البته به نظر من آرامش رو اگه از طبیعت بگیریم بهتره تا با موسیقی و.... یادمه دو سه هفته پیش که برای رسیدن به خیابونی از وسط یک پارک عبور می کردم دیدم عده ای روی صندلی پارک نشستن و به صدای آب که از فواره های حوض پارک تولید می شد گوش می کردند تا به آرامش برسند. یه لحظه چشم هاتون رو ببندید و آبشار کم حجمی رو تصور کنید که از کوه نسبتاً بلندی سرازیر می شه، چه صدای قشنگی داره.

[ghahremanimehdi]

ورزش کن
آهنگ های شاد گوش کن!
دوستای شیطون پیدا کن.
کلاس زبان ثبت نام کن.

[Macushla]

ولي چطور آخه بايد به اينا رسيد ؟ اينها بيشتر شعاره تا راهنمايي و به نظر من تاثير پذيري از اين كلمات هم موقتيه .
نظر خودت چيه دوست من ؟

ببين ، مشكل تو به نظر من اينجاست :

به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگر برده عادت خودت شوی
اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی

تو عادت كردي زندگي رو اينطوري بگذروني و فكرهاي قديمي رو واسه خودت نگه داري ، در واقع هنوز اين چيزي كه هستي و اين شرايط رو دوست داري و نميخواي ازش دل بكني و اين كه الان ناراحتي دليلش فقط يه كم عذاب وجدان به بخاطر اتلاف وقته ، بنابر اين يه شروع خوب خيلي مشكله و نميتوني حركت كني چون انگيزه نداري ؛ چون هدف رو نميشناسي و جهت رو نميدوني ، در صورتي كه اگر اولين قدم رو برداري ، باقي مسير رو خيلي راحت طي ميكني .

به نظرم اين شعر همش پيام بود ،
كتاب بخون ، سفر برو ، قدر خودت رو بدون ، ريسك پذير باش و .....

چرا كتاب نميخوني ؟ شايد ميگي من حالم خوب نيست ، حوصله كتاب ندارم ، خوب ميتوني كتابي بخوني كه حالت رو خوب بكنه ! روانشناسي موفقيت بخون ! كتاب هاي آنتوني رابينز ، دبي فورد و ....
، من با اين كتابها ، زندگيم زير و رو شد .

چرا بيرون نميري ، حتما كه نبايد با رفقا بيرون رفت ، به خودت احترام بزار ، مگه بيرون رفتن فقط به خاطر رفيقه ؟ ميخواي بري از طبيعت لذت ببري ،حالا اگه رفيق بود كه بهتر، اگر نبود هم مشكل خاصي پيش نمياد
وقتي ميگم برو بيرون نه اينكه بگي حتما بايد برم سفر ، نه ، همين پارك و فضاي سبز نزديك خونه ميتونه آدم رو سر حال بياره . تازه ميگي دوستام ازم فاصله دارن ، وقتي بري بيرون ، اگه يه دوست خوب پيدا بشه ، از طريق همين دوست با چند تا دوست خوب ديگه هم اشنا ميشي . مگه دوست هاي قديمي از كجا اومدن ؟ خوب اونها هم يه روزي غريبه بودن . اصلا مگه ما تا ديشب همديگه رو مي شناختيم ؟؟؟

به آرامی آغاز به مردن میکنی
اگرهنگامی که با شغلت,
یا عشقت شاد نیستی ,
آنرا عوض نکنی

چرا تغيير رشته نميدي ، اگر رشته فعلي رو دوست نداري ؟ كار سختي نيست به خدا ، اين همه آدم چطور تغيير رشته دادن و بعد هم تو رشته جديد موفق بودن . شايد اگر تو رشته دلخواه بودي الان به جاي اين حرفا در حال برنامه ريزي واسه درس و كنكور و دانشگاه بودي .

اين كه ميگي اين شعر تاثير موقت ميزاره ، چون خودت موقتا اين شعر رو ميخوني و تا چند ساعت بعد فراموشش ميكني ،
من يه دفتر دارم كه هر جمله قشنگ و انرژي بخش رو مي بينم ، داخلش مي نويسم ، هر صبح يه نگاه به دفترم ميكنم ، و روز رو با انرژي اغاز ميكنم ، چون نميخوام اين تاثير لحظه اي باشه ، ميخوام هر روز حسش كنم .
اگر ميخواي عادت هاي جديدي رو جايگزين كني ، بايد يه مدت با اين عادت قديمي كه داري بجنگي ، و چيزي كه دوست داري رو اينقدر تمرين كني تا جاي عادت قديمي رو بگيره .

ولي اينو بگم كه همه ما ها از اين لحظات تو زندگي داريم و فكر نكن اين فقط مشكل شماست ، ميدونم وقتي از اين مرحله بيرون بياي ، با خودت ميگي چرا اينقدر سخت گرفتم زندگي رو .

ميدونم كه خيلي زود ...

امروززندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!
امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نكن

[dsa dsa]

ایا برقراری رابطه جن 30 ( البته نه به طور کامل ) برای روحیه و شادابی موثر هست ؟
و چه تاثیری در فرد می تونه داشته باشه بعدا ؟

[S@nti@go_s&k]

کوهنوردی هم خوبه خیلی برو (البته شاید بروبچ اشاره کرده باشن)

[morsadr]

تنهایی . بی انگیزگی .بی حوصله گی . افسردگی و ...
کلماتی که چند سالیه بسیار به گوشمون می خوره . چرا ؟؟ چرا این کلمات برای قدیمی تر ها معنی نداره و به این کلمات می خندند ؟
من ریشه اکثر این مشکلات را زندگی تمام ماشینی و خشک و بی روح می بینم . همه مثل یک آدم آهنی از صبح تا شب درگیر کارهای روزمره و شب یا از فرط خستگی جسمی و یا به زور دارو می خوابند . البته اکثرا بسیار دیر وقت و تقریبا صبح که خود این مطلب هم جای بحث داره
هدف ها گم شده اند . هدف همه آدمها شده کار کردن و پول در آوردن به هر قیمتی حتی به قیمت از دست دادن آرامش خود و خانواده . در صورتیکه پول باید وسیله آرامش باشه ولی برعکسه
زندگی بی روح و ماشینی . ارتباطات مجازی و دوری از طبیعت زیبا .
مشکل شما مقداری به شرایط کلی محیط بر میگرده و مقدار زیادی به شرایط شخصی شما .
گفتید که تک فرزند هستید و به نظر بنده این یکی از اصلی ترین مشکلات شما می باشد ولی کاریش نمیشه کرد .
بزرگترها به خیال خودشون یک فرزند می خواهند با تربیت و امکانات ایده آل ولی چه فایده که روح فرزند نیازهای دیگری هم داره که والدین از آن غافلند. البته بعضی اوقات شرایط محیط اجتناب ناپذیره
در هر صورت من خودم و نسل خودمو را با الان مقایسه می کنم نبود تکنولوژی و کامپیوتر و بازیهای کامپیوتری در زمان خودمان را مفید می دانم . من بازیهای کودکانه با بچه های محل و خوشی های آن زمان را هیچگاه فراموش نمی کنم و فکر می کنم در شکل گیری شخصیتم بسیار مفید بوده . (البته بنده خیلی پیر هم نیستم ) . مطلب مهم دیگر هم روابط گرم خانوادگیه که باز اکثر جوان ها از آن دورند
توصیه همه دوستان حتی مراجعه به پزشک قابل تامله .ولی به نظر بنده یک دگرگونی و یا یک تغییر عوده شرایط کنونی و یک نقطه عطف در زندگی می تونه شما را از این رو به اون رو بکنه
موفق باشید

[MOHAMMAD2010]

جناب سرشار شما دختری یا پسر ؟ ( شرمنده ها این سوال رو میپرسم )