دوستان! من فکر می کنم اگر قرار باشه تو این تاپیک بین ماها بحثی بشه، باید اون بحث راجع به اخنلاف دایی و قطبی (راجع به جریان مربی گری تیم ملی) یا اختلاف دایی و فدراسیون که در زمان مربی گریه دایی در فدراسون به وجود آمد، باشه نه راجع به دوره بازیکنیه دایی در تیم ملی...
شخصا همان قدر که از دوران مربی گری دایی در تیم ملی انتقاد می کنم، همان قدر از از دوره بازیگریش در تیم ملی دفاع می کنم! فقط به این جمله بسنده می کنم که بعضی از ماها واقعا فراموش کاریم...
ضمنا حرف بعضی ها راجع به پولکی بودن دایی، بسیار شبیه حرفای مایلی کهن راجع به پولکی بودن قلعه نوعیه! کی از پول بدش میاد؟ به قول قلعه نوعی که همه دوستارن ماشین شخصی که هیچ، هواپیما و سفینه شخصی هم داشته باشن... اینکه یه مربی یا بازیکن (تو هر جای دنیا) دنبال حق و حقوق و پولش باشه غلطه...؟
به نظر من اگه قرار باشه که خرده ای به دایی گرفته بشه راجع به اینه که اصلا چرا مربی گری تیم ملی یه کشور رو تو اون شرایط بحرانی پذیرفته بود... به نظر من بزرگترین نقد به دایی همینه...
حالا اینکه یه بابایی دنبال پول خودشه اونم به خاطر قرارداد ترکمنچای یه نابغه دیگس کاره غلطیه؟ صادق باشیم... هر کدوم از ماها جای دایی بودیم، دنبال پیگیری پولمون رو می گرفتیم (حتی اگه اون پول،حاصل از قرارداد ترکمنچایی باشه!)...
اگه دایی این کار رو نکنه، نه تنها حماقت کرده، بلکه کاری کرده که فدراسیون کما فی سابق در آینده نزدیک با مربیان دیگه و حتی خارجی هم از این شاهکار ها به خرج بده و شرم گذشته رو سریع فراموش کنه...
فدراسیون باید به جای اینکه حرف و عوض کنه و هی بیاد بگه دایی پولی رو گرفته که واسش کار نکرده، گرفته، باید بیاد بگه که به چه حقی با پول مردم، (همون بیت المال که هر جا میبینن هوا پسه، می کننش پیرهن عثمان!) این مبالغ رو به یه مربی جوون و بی تجربه میده و از این عهدنامه های یکطرفه منسوخ دوران قاجاری می نویسه!