تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 5 اولاول 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 47

نام تاپيک: اشعار پدر

  1. #31
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    چراغ در کف من بود.



    چگونه روشنی راه را نفهمیدم؟



    چقدر گم شده ام.



    چقدر دور شده ام از طراوت دریا.



    چقدر سوخته در من گیاه نام کسی که مثل روشنی من بود.



    و رود حنجره اش را به کوچه ها می برد.



    واز تولد شبنم مرا خبر می کرد.



    کسی که مثل پدر همنشین مزرعه بود،ستاره می پاشید،سپیده بر می داشت و چشمهای نجیبش پر از طراوت بود.



    مجال سبز صنوبر مرا ز خاطر برد.



    پدر کجاست که باران دوباره برگردد؟



    چقدر سوخته در من عبور چلچله ها.



    چقدر فاصله سنگین است.



    چقدر اهل طراوت مرا نمی خواهند.



    چراغ در کف من بود،چگونه باخته ام ارغوان آینه را؟



    چقدر پشت دلم خالی است...

  2. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #32
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض ¨˜"˜°oº شعر و نثر در تجليل مقــــام پــــدر ºo°˜"˜¨

    پدر ای وجودم از تو
    قدرت و توان گرفته
    ای که از دم نفسهات
    هستی من جان گرفته
    پدر ای که از تو جاری
    خون زندگی تو رگهام
    ای که از نور دو چشمت
    نور زندگی به چشمام
    پدر امروز به پاهام
    دیگه نای رفتنی نیست
    جز دریقی رو لبهام
    دیگه حرف گفتنی نیست
    پدر ، پیچ و خم راهم
    نمیخوام بی راهه باشه
    گل سرخ آرزوهام
    توی فکر غنچه باشه
    پدر دست یاری تو
    اگه دستامو نگیره
    کوره راه رفتن من
    مثل شبهام میشه تیره

  4. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #33
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    بوسه‌اي بر دستانِ پدر

    و عِطر سيلي برمي‌خيزد

    كاش دوباره مرا مي‌زدي

    تا به چيزي ...

    شايد به دستهايت

    اعتماد كنم

    و هستي‌ام

    اين چنين

    درمردمكِ چشم‌هاي اين زن نلرزد

  6. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #34
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    جايي در من پنهان شده‌اي

    با همان كمربندت

    كه صداي خنده‌اش را مي‌شنوم



    كمربند خوبي بود

    نه مثل من

    و دوستش داشتي

    مي‌دانم چند سوراخ داشت

    و صداي قلابش را

    كنار ساعت روي ميزم گذاشته‌ام



    جايي پنهان شده‌اي

    با همان كه دوستش داشتي

    نه مثل من

    پدر سرپا خسته شدي اين همه وقت!

    يك‌كمي بنشين يا يك‌كم بخواب

    من خودم كمربندت را نگه خواهم داشت

    و دوستش خواهم داشت

    همان مثل تو

    و كمربند خواهد خنديد

    همان مثل من.

  8. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #35
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    اینکه خون پدر را بر دوش می برم سالهاست
    اینکه آرپی جی اش را در زرورقی پیچیده ام
    و با پوتین هایش هنوز
    هشت ساله ام راه می رود
    و زمین می خورد
    اینکه سخت دوست دارمش
    و اینرا برتمام دیوارهای شهر
    نوشتن خواهم
    اینکه دیر است اما نه آنقدر
    که نتوانم اشکی ریخت
    و دور است
    اما نه آنقدر که دلتنگ نشد
    اینکه اشک امانم نمی دهد که بگویمتان
    خدا رفتگان شما را هم بیامرزد
    سخت می آزاردم هنوز
    Last edited by bidastar; 30-04-2009 at 13:40.

  10. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #36
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    شاعر دنيا من اگه بودم

    آغاز شعرم با کلام پدرم بود

    تشنه تو صحرا من اگه بودم آب حياتم توی دست پدرم بود

    وای اگه گندم پوست تنم بود اون که با دستاش منو ميکاشت پدرم بود

    ريشمو تو خاک اگه ميزاشت پدرم بود

    پدر جونه پدر روحه پدر دين و ايمونه

    پدر خسته پدر بيزار ازين دنيای ديونه

    پدر نوره پدر اميد پدر عشقی که می مونه پدر خندون ولی گريون ازين دنيای ديونه

  12. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #37
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    امروز که حال و هوای تو به سرم زد بابایی
    مرغ دلم از تو سینه پر به آسمون زد بابایی

    آخ که نمی دونی بی تو سر کردن چقدر سخته . بابایی هر چی بزرگتر میشم کمبودتو بیشتر حس می کنم .

    آخ نمی دونی چقدر دوست دارم برگردم روزایی که تو پیشم بودی . می دونم نمی شه حتی ۱ روز به عقب برگشت چه برسه به ۱۱ ٬ ۱۲ سال پیش .

    بابایی خیلی خستم . فاصله بین من و تو خستگیامو بیشتر می کنه . دلم می خواد فقط یه بار فقط یه بار دیگه احساس زیبای داشتنتو تجربه کنم .

    بابایی می خوام یه چیزی آروم بگم تا اونا نشنون . دارم عاشق میشم . اسمش ... ولی من بهش میگم نگین . خیلی خوبه . بابایی از روزی که فهمیده مریضم نمی دونی چه حالی پیدا کرده . بابایی تا قبل از این آرزو می کردم این مریضی منو از پا در بیاره بیام پیشت . ولی حالا می خوام پیشش باشم . آخ بابا جونی نمی دونی از بودن باهاش چقدر لذت می برم . بابایی اونم مث تو یه آسمون عشقه . وای نمی دونی چقدر خوبه .

    بابایی فقط یه مشکل دارم . اونم مث من یه مسافر . یه روزی باید برگرده به اونجایی که تعلق داره . آخ من که دارم از فکر رفتنش دیوونه میشم .

    بابا جونی خیلی وقته پیشت نیومدم . تو هم خیلی وقته نمی یای تو خوابم . بابایی مثل همیشه ازت کمک می خوام .

    بابایی باهام قهر که نکردی ؟ هان ؟ آی قربونت بره این پسرت .

    بابایی دیرم شده . باید برم . یه روزی میام تو آسمونا دنبالت می گردم . بابایی آسمون خیلی بزرگه درست مث روحه تو . پس نذار اونجا تنها باشم آخه می ترسم گم بشم .

    راستی بابایی مامانی بهم میگه وقت زن گرفتنته ولی من هنوز همون علی کوچیکم به خدا من دوست دارم هنوز خودمو برات لوس کنم . دوست دارم من ناز کنم و تو ناز منو بخری .

    بابایی بهش بگو بی خیال من بشه . تورو خدا .

    بابایی من برم بخوابم . امشب بیا تو خوابم .
    پدر از اعماق زمین روزت را تبریک می گویم .

    بابایی دلم برات تنگ شده .

    روزت مبارک بابا جونی .

    بابا جونی رفتی تو آسمونا

    من میونه زمینیا ول کردی .

    بابا جونی صدام بهت نمی رسه:

    ولی دوست دارم .




    روزها را چه غریبانه به شب رساندیم ... فریاد را در سینه خفه کردیم ... و اشک را خوراک روز و شب کردیم ... چه سخت است در دل گریستن و بر زبان هیچ نگفتن ... و تکیه گاهی مطمئن را از دست دادن ... پدر دلم گرفته ...

  14. این کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #38
    اگه نباشه جاش خالی می مونه saber57's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    دنیا،کهکشان راه شیری،سیاره زمین، قاره آسیا، ایران
    پست ها
    405

    پيش فرض


    پدر تو مثل آسمان بلند و بیکرانه ای

    همیشه در خیالمان نجیب و عارفانه ای

    قسم به مهربانی و نگاه صادقانه ات

    که در دل شکسته مان همیشه جاودانه ای




  16. 2 کاربر از saber57 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #39
    آخر فروم باز Consul 141's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    BandarAbbas
    پست ها
    1,870

    پيش فرض

    تو را می بینم گویی آفتاب طلوع می کند
    و همه جا پر نور می شود،تو تکه ای از آسمانی،
    مهربانم که با سلامی در خیالم سبز می شوی و
    همیشه در ذهن خسته ام بی هیچ گونه تکلفی
    می نشینی،پدر مهربانم!

  18. 2 کاربر از Consul 141 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #40
    آخر فروم باز AmiRreZA_RAcEr's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    محل سكونت
    نصف جهان
    پست ها
    1,153

    پيش فرض

    شاعر دنيا من اگه بودم

    آغاز شعرم با کلام پدرم بود

    تشنه تو صحرا من اگه بودم آب حياتم توی دست پدرم بود

    وای اگه گندم پوست تنم بود اون که با دستاش منو ميکاشت پدرم بود

    ريشمو تو خاک اگه ميزاشت پدرم بود

    پدر جونه پدر روحه پدر دين و ايمونه

    پدر خسته پدر بيزار ازين دنيای ديونه

    پدر نوره پدر اميد پدر عشقی که می مونه پدر خندون ولی گريون ازين دنيای ديونه
    خیلی آهنگ قشنگیه

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •