کلیپی در مورد نظریه تاثیر آگاهی بر جهان خارج ...
کلیپی در مورد نظریه تاثیر آگاهی بر جهان خارج ...
منابعی که گذاشتید رو دوباره خوندم (گرچه چیز جدیدی در اونها نبود)، چیزی فراتر از اینکه "یک عده اینطوری فکر می کنند" در اونها نبود. ایده هایی که دهه هاست وجود دارند و پیشرفت خاصی درشون صورت نمی گیره، بیان هیچ کدوم بیان علمی نیست و چیزی از منابع علمی (ژورنال ها) هم ارائه نمیشه. حتی همین David Bohm که اکثر مطالب مستند به عقاید ایشون هست، ایشون این مطالب رو در یک کتاب چاپ کرده و مقالاتی که در ژورنال های علمی که به عنوان فیزیکدان و ... ارائه داده درباره این چیزها نیست. درباره "نظریه هلوگرافیک بودن جهان" هم در پست قبلی توضیح داده بودم که می بینیم باز هم لینکش رو اینجا گذاشتید... این شیوه ریختن کیلویی مطالب کمکی به پیشبرد بحث نمی کنه و فکر می کنم شما هم موافق باشید.
وقتی درباره علم صحبت می کنیم باید ببینیم در ژورنال های علمی چه چیزهایی داره چاپ میشه و موضوعات بحث ها در کنفرانس های علمی چیست. این چیزهایی که شما ترویج می کنید جایی در محیط های آکادمیک و علمی ندارند. شما ده ها لینک و منبع و نقل قول و کپی پیست و ... ارائه کردید در این تاپیک، میشه گفت یک دونه هم علمی به معنی شیوه ای که متد علمی در اون بکار رفته باشه و تحقیق صورت گرفته مورد تایید سایر دانشمندان باشه و قضیه در ژورنال علمی چاپ شده باشه نبوده. اگه میشه مطلبی که در یک ژورنال علمی مطرح چاپ شده باشه رو ارائه کنید وگرنه بحث به هیچ جا نخواهد رسید.
اصراری بر بحث کردن ندارم، دوست دارم مسائلی که در این زمینه مطرح شدن رو دوستان دیگه هم بدونن، و البته خوشحال میشم به صورت مستدل نقد بشن، به هر حال همه دنبال حقیقت هستیم، به همین دلیل دانستن اینکه چنین نظراتی هم مطرح شدن و حداقل به عنوان یک فرضیه علمی پذیرفته شدن باعث میشن که نظراتی که میدیم پخته تر باشن
دقت کنید در حوزه کوانتوم مسائلی بسیار جدی مطرح شده که مانند نظریه جهان هولوگرافیک و آگاهی کیهانی هیچ کدوم بر اساس متد علمی به معنای واقعیش نیست، و فعلا دست تجربه به هیچ کدوم نرسیده. مسائلی مانند جهان های موازی، کف کوانتومی، unbroken wholeness، و بخصوص نظریه ریسمانها که همه دانشمندا متفق القول هستن این مسائل بین فلسفه و علم قرار دارن چون فعلا هیچ کدوم امکان بررسی با متد علمی رو ندارن ...
البته مسائل مربوط به جهان هولوگرافیک در ژورنال های علمی و کنفرانس های علمی هم مطرح شدن، همین که شما میبینید در مستند های علمی معتبر این نظرات مطرح میشن خودش نشون میده جامعه علمی به انها اعتبار داده و به اونها به عنوان مدل های احتمالی واقعیت نگاه میکنه. در لینک زیر برخی از منابع معتبر علمی که به این ایده پرداختن امده:
تفاوت بسیار زیادی هست بین چیزهایی مثل جهان های موارزی یا نظریه ریسمان، و چیزی مثل جهان هولوگرافیک یا آگاهی کیهانی، مهمترینشون:
(1) این نظریه ها در کنفرانس ها و ژورنال های فیزیک بطور مداوم مطرح می شوند و این موضوعات محل بحث آکادمیک هست (برعکس جهان هولوگرافی).
(2) نظریه هایی مثل نظریه ریسمان یا جهان موازی با اینکه ایده های اصلی و مرکزیشون بطور تجربی قابل آزمایش نیست، ولی قادر به محاسبه خیلی خیلی دقیق بسیاری از مشاهدات ما هستند (مثلا: انتروپی سیاهچاله یا انرژی خلاء). این تئوری جهان هولوگرافی قادر به محاسبه هیچ چیز نیست.
(3) مدعیان اون نظریه ها و حتی افرادی که این نظریه ها رو ابداع کرده اند اصراری به صحت آنها ندارند و طرفدارانش هیچ وقت تلاش نمی کنند با شلوغ بازی طوری رفتار کنند که گویی این نظریه ها چیزی بیشتر از اونی که واقعا هستند در دنیا پذیرفته شده است. شما هر ژورنال علمی درباره این مطالب رو بخونید از موضعی صحبت نمی کنند که گویی این نظریه ها صحیح است بلکه صرفا به عنوان ایده مطرح می شود.
(4) همه این نظریه ها ابتدا در ژورنال های علمی مطرح میشه، سپس توسط سایرین نقد میشه، گسترده تر میشه، و وقتی به مرور زمان مشخص شد چقدر قدرت پیشبینی و محاسبه داره کم کم وارد کتاب های عمومی علمی برای مردم میشه. برعکس جهان هولوگرافی که از همون ابتدا مستقیما وارد کتاب های عمومی شده و هیچ وقت نظریه ای نبوده که در محیط های علمی و در ژورنال های علمی بحث و بررسی بشه.
در لینکی هم که گذاشتید فقط یک مورد ارجاع به ژورنال های علمی و ... بود و اون موضوع هم بی ربط و سو استفاده از تشابه اسمی برای پیشبرد موضع عجیب مقاله است (تحقیق درباره تشابه مدلی بدون جاذبه در جهان و نتایج برخی محاسبات نظریه ریسمان بود). لطفا به جای چرخوندن مخاطب در بین منبع ها که وقتی از شما نمی گیره و وقت زیادی از مخاطب می گیره، شما که مدعی این قضیه هستید خودتون زحمت بکشید و منابع رو چک کنید و وقتی خودتون رسیدید به ژورنال های علمی، لینک اون ژورنال ها رو بگذارید.![]()
اشتباه نکنید، بنده هیچ اصراری ندارم که این نظریه درست هست
در مورد نظریه ریسمانها میدونید که تاکیدی که روی این نظریه هست فقط بخاطر اینه که امکان داره محل اتصال نسبیت عام و کوانتوم باشه، یعنی نظریه همه چیز. همچنین میدونید علاوه بر موفقیت های که داشته (بخصوص در مورد توضیح حالت کوانتومی بعضی از انواع سیاه چاله مطابق با پیش بینی های هاکینگ) و پیش بینی احتمال وجود ذره گراویتون، برخی نواقص یا ادعاهاش باعث شده شکهای در موردش بوجود بیاد (انرژی تاریک رو نتونسته پیش بینی کنه، یا ادعای ابعاد بیشتر و supersymmetry) هر چند فعلا بهترین نظریه موجود هست...
اما در مورد نظریه جهان های موازی چون چنین جایگاهی نداره باز میبینیم وضعش مانند همون نظریه جهان هولوگرافیک هست. یعنی هر دو برداشت ها و نتایج احتمالی هستن از برخی یافته علمی. ریشه های نظریه جهان موازی رو میشه در رفتار ذرات زیر اتمی، ماده تاریک و brane های نظریه ریسمان ها دید، و به همین ترتیب ریشه های نظریه جهان هولوگرافیک رو میشه در پدیده quantum entanglement ، نحوه ذخیره اطلاعات در سطح سیاه چاله ها و برخی یافته های فیزیولوژی اعصاب بخصوص در مورد حافظه دید.
باز تاکید میکنم اصراری بر صحت این فرضیه ندارم، اما همونطور که گفتم این نظریه هم مانند نظریات دیگه ریشه در یافته های علمی اخیر داره ...
Last edited by N I G H T P E A C E; 04-11-2014 at 01:18.
نقش آگاهی در جهان مادی از دیدگاه برخی از دانشمندان
- در همایشی که در 1987 در مورد "معضلات ریاضی و تفسیر تئوری کوانتوم نسبیتی" در لویولا برگذار شد، گورنیتس و وایتساساکر اظهار داشتند که حتی بنیان گذاران فیزیک کوانتوم وقتی در مورد تبعات این دیدگاه مورد سوال قرار میگرفتند به من و من می افتند. با اینکه برخی فیزیزکدانان در آن همایش آشکارا دخالت آگاهی در جهان مادی را تایید کردند، دیگران آن را نادیده گرفتند. به عنوان مثال گورنیتس و وایتساساکر معتقدند مشاهده کننده باید در فهم ما از فیزیک کوانتوم نقش پررنگتری داشته باشد و سعی کرده اند به شیوه های هدفمند پدیده های کوانتومی را به احوالات ذهنی مربوط کنند. وایتساساکر میگوید " بین جوهرهای که آنها را ذهن و ماده میخوانیم تمایزی وجود ندارد". البته در این همایش افراد دیگری با این عقیده به شدت مخالف بودند، از جمله ادوارد تلر و جان جی کرامر.
- از دیگر دانشمندان معتقد به نقش آگاهی در جهان مادی میتوان از راجر اسپری نام برد. اسپری در 1981 به خاطر پیشگامی در تحقیقات مربوط به نیمکرات چپ و راست در موجودات مخ پاره (split-brain) برنده جایزه نوبل شد. به دلیل همین جایزه از او دعوت کردند مقاله اصلی نشریه گزارش سالانه علم الاعصاب را او بنویسد. اما او مقاله ای به کلی متفاوت نوشت. او در مقاله به نام "تغییر اولویت ها" اعلام کرد که بعد از سالها کار و تحقیق در مورد مغز از رویکرد مادی گرایانه و رفتارگرایانه حاکم بر علم الاعصاب در این قرن سرخورده شده است. اسپری گفت که بعد از تفکرات طولانی به این نتیجه رسیده که علم باید بی اعتنایی به آگاهی را کنار بگذارد و اهمیت خارق العاده آن در آرایش چیزها را به رسمیت بشناسد. " عوض چشم پوشی یا غفلت از آگاهی باید اهمیت هوشیاری آگاهانه (conscious awareness) را به رسمیت بشناسیم و آن را چون واقعیتی علی بپذیریم"
- جرج والد زیست شناس برنده جایزه نوبل در سمیناری که در 1986 در مورد "مسائل حل نشده علم حیات" برگذار شد اعلام کرد : "... من همیشه آگاهی یا ذهن را چیزی تلقی میکرده ام که مستلزم سیستم عصبی مرکزی پیچیده ای است و فقط در اورگانیسم های عالیتر وجود دارد. در حالی که ذهن از ابتدا در عالم وجود داشته و اگر در این عالم حیاتی وجود دارد به دلیل این است که حضور مستمر و فراگیر ذهن آن را به این راه کشانده ... دانش علمی روزافزون ما ... به طور قطع حاکی از این است که ذهن با این عالم مادی در هم تنیده شده و از آن جداشدنی نیست. این حرف شاید عجیب بنظر برسد، ولی هزاران سال است که در فلسفه های شرق وجود دارد ..."
- گراف روانپزشک نامدار و از بانیان روانشناسی تراشخصی هم همین دیدگاه را دارد. گراف معتقد است که اگر ارزیابی صادقانه از فیزیک کوانتوم و تحقیقات مربوط به آگاهی و فیزیولوژی اعصاب و حتی مکاتب فلسفی شرقی و قدیمی و شمنیسم و پدیده های پیراروان شناختی داشته باشیم به این نتیجه می رسیم که آگاهی میتواند در پدیده های عالم مادی دست ببرد. "واضح است که کم کم به زمان تغییر پارادایم علمی نزدیک میشویم".
Dietrick E, Thomsen, ‘A Midrash Upon Quantum Mechanism’, Science News, 132, no. 2 (11 July, 1987), p. 27
Willis, Haman, Global Mind Change (Sausalito, California: Institute of Noetic Science), p. 11
George Wald, ‘cosmology of Life and Mind’. Los Alamos Science, 16 (1988), pp. 10-11
یه سوال داشتم : موضع این افراد اینطور که گفته شده مربوط به دهه 80 میلادی هست ، درسته ؟ الان پس از گذشت چند دهه همچنان همین مواضع رو دارند یاشاهد تغییراتی بودن ؟ ( اگه در قید حیاتند )
موضع این افراد رو الان نمیدونم، اینها رو در کتابی که اخیرا میخوندم دیدم گفتم خوبه اینجا مطرح شن.
همونطور که میدونی اعتقاد به مساله وحدت وجود و ماوراالطبیعه همیشه وجود داشته، هم بین فلاسفه مطرح بوده هم بین عرفا، هم در ادیان آسمانی مطرح بوده هم در ادیان غیر آسمانی، در یوگا و ذن هم مطرح هست. ولی همیشه علم بر اساس متدولوژی که داره یا به این مسائل اساسا اعتقاد نداشته یا موضع ندادم گری گرفته. اخیرا با توجه به مسائلی که به خصوص در حوزه کوانتوم مطرح شده پای این مسائل به میون دانشمندا هم کشیده شده.
این مسائل هنوز هم مطرح هستن، میتونی به کلیپای که گذاشتم رجوع کنی، ولی بنظرم یکی از بهترین و جامع ترین منابع در این زمینه کتاب جهان هولوگرافیک هست. البته تالبوت این کتاب رو اگر اشتباه نکنم حدودای 1990 نوشته و دو سال بعد هم از دنیا رفته (در سن 38 سالگی). یعنی این کتاب دیگه اپدیت نشده. با این وجود هنوز یکی از بهترین هاست. همونطور که جایی دیگه هم گفتم این کتاب کلکسیونی هست از اسامی دانشمندان و محققانی که به این مسائل اعتقاد داشتن و در دفاع از اونها کتابها نوشتن. ناگفته پیداست که نمیشه تمام مطالب کتاب رو تایید کرد، ولی خوندنش و آشنا شدن با نظریاتی که در این زمینه داده شده و دلایلی که آورده شده باعث میشه برخورد ما با این مسائل کمی پخته تر و معتدل تر بشه، شک نکن کتاب رو که بخونی نظرت در مورد این مسائل کمی تغییر خواهد کرد ( نه این که کاملا عوض شه). اینم بگم که کتاب کمی سنگین هست، بخصوص فصل های اولش که در اونها نظریات مطرح شده در زمینه کوانتوم و فیزیولوژی اعصاب رو میاره و در موردشون بحث میکنه.
Last edited by N I G H T P E A C E; 11-11-2014 at 11:01.
یکی از مسایلی که هنوز معما هست و حل نشده، تاثیری هست که معنای جملات، افعال، اشارات، اتفاقات و ... بر سیستم فیزیولوژیک بدن دارن ... اینکه چطور مثلا شنیدن جمله "دوستت دارم" باعث ترشح هورمون اکسی توسین( هورمون عشق) میشه و آرامش رو افزایش میده، استرس رو کم میکنه، مسایل ناخوشایند رو از یاد میبره، احساس خوشی به فرد میده و روی میل جنسی تاثیر میذاره و ...
اینکه چطور یک پدیده غیر مادی و از جنس اندیشه و آگاهی (معنی) باعث چنین واکنش های مادی میشه هنوز حل نشده و بسیاری اون رو دلیلی بر تاثیر آگاهی بر ماده میدونن
Last edited by N I G H T P E A C E; 23-02-2015 at 21:41.
هیچ کجای این پدیده، غیر مادی نیست.
ابتدا یک سری تفکر در مغز یک نفر صورت می گیره(فعل و انفعالات داخل مغز، مادی)
فرد، جمله ای رو به زبان میاره(دستور مغز به زبان)
صوت منتقل می شه(موج مکانیکی)
فرد دیگه، جمله مثلا "دوستت دارم" رو می شنود (حس شنوایی)
مغز فرد دوم جمله را تجزیه و تحلیل می کند، به آن واکنش نشان می دهد.
"معنا" برداشتی هست که ما از یک چیز داریم و "غیر مادی" نیست، تعریف شما از "غیر مادی" بودن یک پدیده چی هست؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)