با مطالعه موافقم ولی بحث من بیشتر روی توانایی های موفقیت و نیازمندی به مربی و استاد یا مشاور در زندگیه
چرا ما باید حاصل طرز تفکر دیگران باشیم...چرا ما خودمونو دست کم میگیریم
چه بسا آدمهایی دیده ام که بی سوادند ولی در زمینه شغلی و تجارت یا زندگی از انسان های باسواد هم موفق تر هستند...
بحث من بیشتر اینه که آیا یادگیری و تجربه میتونه منو به سطح یک استاد علمی یا هنری یا ورزشی برسونه ؟؟؟؟ من چند تا مثال میزنم تا بهتر متوجه بشید:
مثلا" آیا من خودم میتونم با خوندن کتاب های علم بدنسازی یک استاد بدنساز بشم و خودم برنامه تمرینی خودمو بنویسم ؟؟؟ یا حتما" باید زیر نظر یک مربی تمرین کنم ؟؟
آیا من میتونم با تمرین و یادگیری به سطح یک استاد موسیقی برسم و از تجارب استاد موسیقی دیگری بی نیاز بشوم ؟؟
آیا من میتونم در حد یک فیلسوف و نظریه پرداز مثلا" کارل مارکس یا استفان هاوکینگ برسم ؟؟؟
پرسش پنجم:
آیا عقلی که خدا به ما داده کافی نیست؟؟ آیا برای رسیدن به یک سطح بالایی از مهارت ما نیازمند استاد یا مشاور هستیم؟؟؟ با خودآموزی نمیشه به سطح بالایی از مهارت رسید؟؟؟