تبلیغات :
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: با ازدواج پسر با دختر بزرگتر از خودش موافقید؟

راي دهنده
63. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • بله

    30 47.62%
  • خیر

    33 52.38%
صفحه 3 از 5 اولاول 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 42

نام تاپيک: ازدواج پسر با دختر بزرگتر (از نظر سن)؟

  1. #21
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2014
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    100

    پيش فرض

    شاید یک مفهوم این باشه که مرد ها پیش خودشون فکر میکنن همانطور که از لحاظ جسمی قوی ترن پس باید در بقیه موارد هم بالاتر باشن ...
    البته این صرفا یک برداشته

  2. #22
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2014
    پست ها
    97

    پيش فرض

    بر اساس نصیحت های حجت الاسلام والمسلمین آقای دهنوی در برنامه گلبرگ بهتر است سن پسر 4 تا 7 سال بیشتر از دختر باشد. بنده در ازدواج خود این نکته را رعایت کردم و بسیار خشنود و راضی هستم. اگر سن زن بیشتر باشد زن می تواند اقتدار مرد را زیر سوال ببرد و در مدیریت خانواده با وی رقابت کند که شایسته و به صلاح نیست.

  3. #23
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2014
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    100

    پيش فرض

    ولی فکر کنم نکته مهم اون روح بلند انسانی و ویژگی های اخلاقی که مورد نیاز هر زندگی زناشویی میتونه باشه هست و این که زن و مرد به هر صورت که افریده شدند خوب آفریده شدند چون خوب همدیگر و تکمیل میکنند و در راه تکمیل شدن فرزندانشان هرکدام نقش بسزایی دارند و این زندگی انسانی ادامه داره ...

  4. #24
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی Mr_100_dolari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    ----Balance(3%)Spot----
    پست ها
    1,410

    پيش فرض

    البته که مشخصا اقایون بحث بلوغ فکری رو قبول ندارند باید هم اینطور باشه
    ولی در برخوردهایی که در جامعه شاهد اون هستیم حداقل از نقطه نظر شخصی همینطوره! و این قضاوت رو فکر میکنم خانومها بهتر بتونن داشته باشن...


    اتفاقا به نکته خیلی مهمی اشاره کردی ارمین جان در ازدواج هایی که صرفا یک معامله در حال انجام هست قطعا شامل حال بحث و بررسی نمیشه چون دقیقا دوطرف میدونن دنبال چی هستن
    فرضا اون خانوم مسن تر خودش متوجه هست که فقط تا چندسال میتونه شایستگی حاضر رو داشته باشه
    اون اقا هم در ازای مزایایی که نصیبش میشه((حالا بحث ثروت هست موقعیت هست یا هرچیز دیگه)) واقف هست که چه چیزهایی رو از دست خواهد داد...
    فکر میکنم استارتر تاپیک از این نقطه نظر مد نظرشون نبوده چون در همچین شرایطی(بحث سود و ضرر و....)که دیگه تفکر نمیخواد بیشتر کسانی مدنظر هستند که شاید ناخواسته درگیر احساسات بشن بدون در نظر گرفتن جوانب دیگه

    درسته حق دخالت که نداریم اما شاید روزی روزگاری برای هرکدوم از ما بخواد همچین شرایطی پیش بیاد اونوقته که یاداوری هرچند اندک گوشه ای از حرفها شاید در تصمیم بهتر ما موثر باشه

    نمونه های اندکی که موفق شدند در این شرایط ملاک قضاوت نیست! معمولا حالت کلی بررسی میشه در واقع اکثریت موارد و نه اقلیت استثنا ((این بخش حرفم به نقل قول پست شما مربوط نمیشه تقریبا میشه گفت روی صحبتم کلی بود دیگه همینجا بیان کردم))

    بحث بلوغ فکری خانم ها مورد قبول هستش بیشتر در مورد دهه های گذشته وگرنه توی دهه مثلا هفتاد باید برسی بشه اصلا فکری وجود داره

    والا استارتر توی این پستشون گفتن :

    مثلا پسر عموی من با یک دختری که 5 سال ازش بزرگتره میخواد ازدواج کنه چون دختره مقیم سوئد هستو وضع مالیش هم خوبه.
    هیچ روشی برای منصرف کردنش جواب نداده.
    و واقعا 10 سال دیگه اینا کنار هم راه برن مثل مادر و پسر میشه.
    خارج از بحث منافع و سود و زیان برای شکل گرفتن یک رابطه شروع هر رابطه ای احتمالا با چاشنی عشق / جو / دوست داشتن یا هر چیزی که اسمش رو بزاید حداقل از طرف یکی از طرفین (یا هر دو طرف) آغاز میشه شما نوعی هم به عنوان دوست / انسان دلسوز / وظیفه شرعی و ... میتونی ایشون رو راهنمایی کنی ... حالا این رابطه 10 سال دیگه یا جزو همون رابطه های به قول شما اقلیت قرار میگیره یا اینکه هر کی خربزه خورد پای لرزشم می شینه

    =========

    آینده نگری خوبه ولی جالبش اینکه با شرایط موجود و مشکلاتی که هستش خیلی از کسایی که از دو روز آیندشونم خبر ندارن که چه اتفاقی قراره براشون بی افته دارن پیش بینی 30 / 40 سال بعد رو میکنند که قراره چی پیش بیاد ...

  5. این کاربر از Mr_100_dolari بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #25
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    نظر شخصی من در گذشته این بود که در ازدواج اختلاف سنی هرچه کمتر باشه و 2نفر هرچه از لحاظ سنی و نسلی بهم نزدیک باشن حتما زندگی بهتری میتونن داشته باشن

    ولی با دیدن تجربه شخصی خیلیها در اطرافم متوجه شدم که در ازدواج سن و اختلاف سنی هرگز نمیتونه ملاک باشه و خیلی از ازدواجها رو دیدم با اختلاف سنی زیاد ولی زندگی شاد و موفقی دارن
    و برام جالب اینه که در ازدواجهایی که سن دختر از پسر بیشتر هست درصد موفقیت خیلی بیشتری دیدم تا برعکسش که برام واقعا جالب بوده

    تا اونجا که من به ذهنم رسیده یکی از بزرگترین دلایلش این هست که نسل ما خانواده مادرسالاری بوده و بهمین دلیل ازدواجهای با سن دختر بالاتر بهمون دلیل روانشناختی مادرسالاری ثبات بیشتری داشتن
    البته این یک تئوری هست که به ذهن من رسیده و نمیتونه زیاد درست باشه

    پس از نظر من نباید زیاد روی این موضوع حساس بود و موارد مهم دیگه باید بهش پرداخته بشه تا سن

  7. این کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #26
    داره خودمونی میشه sasansamiri's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2013
    محل سكونت
    کرمان
    پست ها
    168

    پيش فرض

    اغا ببینید اگر واقع بینانه باشد و از لحاظ تحصیل و ثروت و جایگاه اجتماعی و خودمونی بگم هم کف باشند مشکلی پیش نمیاد.

    البته با تبصره عشق
    و عشق و عشق با ماده واحده عشق و عشق و عشق

  9. #27
    اگه نباشه جاش خالی می مونه metalhead_forever's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    299

    پيش فرض

    خوب من بحث رو تا یه حدی خوندم... یه بخشش که مربوط به منافع بود که مثلا" توی ازدواج با یه دختر پولدار هست.... یه بخش هم که به مذهب مربوط شد....
    اما نظر شخصی من:
    من تا به حال همیشه در روابطم (و در ازدواج هم همینطور خواهد بود) خانم کوچکتر یا نهایتا" همسن من باشد.... دلیل من برای این کار غــــرور و حس برتری جویی من نسبت به خانم است (خیلی رک گفتم دیگه) و یه جورایی حس میکنم اگه خانم از من بزرگتر باشه اون من نیستم حرف اول و آخر رو میزنم و کنترل همه چیز دست خودم نیست....

    البته من با این مخالفم که زن باید چشم و گوش بسته باشه تو هیچ تصمیمی نباید شرکت کنه و حق هیچ حرفی نداره و فقط باید اطاعت محض کنه... قبول دارم که احترام باید دو طرفه باشه.... اما اون حس برتری جویی رو فکر میکنم تو ذاتمه و اصلا" هم نمیتونم ازش چشم پوشی کنم و دوست دارم من باشم که احساس کنم خانم به من تکیه کرده....
    یکی از دوستان هم در مورد قدرت جسمی گفته بود تو پست 18 که کاملا" مخالفم.... بیشتر شرایط روحی و رفتار مردانه هست که این حس برتری رو به وجود میاره...
    این نظر شخصی من و چیز هایی بود که من تو زندگی خودم مورد توجه قرار میدم.... اولین باره تو همچین بحثی شرکت میکنم امیدوارم منظورم رو خوب رسونده باشم

  10. 3 کاربر از metalhead_forever بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #28
    کاربر فعال انجمن طراحی صفحات وب kian98's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    در لباس هایم
    پست ها
    1,845

    پيش فرض

    درود

    ازدواج دختر با پسر کوچکتر از خودش اشکالی نداره مهم اینه که با هم تفاهم داشته باشند.
    یه مشکلی که خیلی به چشم میخوره اینه که دختران چندسال زودتر از پسرها به سن بلوغ میرسند و وقتی دختری با پسر کوچکتر از خودش ازدواج میکنه دوران شهـــوت پسر درست زمانی هست که دختر اصلا این حس رو نداره و یا خیلی کم داره. البته این رو هم بگم ازدواج با دخترهایی که بیش از 10 سال از پسر بزرگتر هستند احتمالا نزدیک به 80 درصد برای مال و اموال هست. ولی ازدواج با دخترهایی که حداکثر 5 سال از پسر بزرگتر باشند ایرادی نداره

  12. #29
    آخر فروم باز شـیـفــو's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    تهران | Tehran
    پست ها
    2,174

    13 ازدواج با دختر بزرگتر از خود

    سلام دوستان

    لطفا مدیران پاک نکنند اگه جای تایپیک اشتباه هست منتقل کنند ، ممنون .


    دوستان می خواستم درباره مشکلاتی که ممکنه برای یک زوجی که تصمیم به ازدواج گرفتند با شرایطی که میگم ، پیش بیاد رو بدونم .
    چند وقته پیش با دختری در دانشگاه آشنا شدم که نزدیک 12 سال از خودم بزرگتر بود ، در ابتدا هیچ علاقه ای نسبت به هم نداشتیم ، چون درس من خیلی خوب بود و این خانوم هم ضعف درسی داشت تصمیم گرفتیم باهم در دانشگاه روزای 5شنبه و جمعه تمرین کنیم ، کم کم از طرف خانوم پیام های احساسی دریافت کردم و چندبار هم قرار غیردرسی برای گردش و سینما و پارک ..... گذاشتیم . این ابراز علاقه خانوم باعث شد من هم کم کم به اون علاقمندشم .
    اولین بار بصورت مستقیم از علاقه خودم بهش گفتم ، اول یکم مخالفت کرد و سنش رو دلیل آورد ولی قبول کرد و اون هم باهام راه اومد .
    همون اول هم شرایط خودم رو براش توضیح دادم و گفت که اصلا مهم نیست و تنها چیزی که براش مهمه صداقت و رفتارخوب من بوده . بهش گفتم من تازه 22 سالم شده ، سربازی نرفتم ، مدرک تحصیلیم رو 2 سال دیگه میگیرم و شغل ثابتی ندارم . همه اینا رو قبول کرد . بهش گفتم کم کم 5 سال وقت لازم دارم تا تازه برسم به اول مسیر
    چون از قبل میدونست وضع مالی خوبی هم ندارم ، وقتی بیرون میرفتیم تمام خرج ها به عهده خودش بود ، چندبار خواستم من حساب کنم اما قبول نکرد و بیکاری موقتم رو پیش کشید و گفت فعلا دستت تنگه و .....
    بعداز 6 ماه ، کم کم مشکلاتی باهم پیدا کردیم ، هردومون خیلی حساس شدیم ، گاهی اوقات ایشون گاهی اوقات من ، سر مسائل کوچیک باهم بحث میکنیم و خیلی زود از دست هم ناراحت میشیم .
    وقتی خودمون هم متوجه این وضیعت شدیم قرار شد بریم پیش مشاور .
    مشاور راهنمایی زیادی نکرد بجز اینکه تذکر داد من فعلا مرد زندگی نیستم و باید این زمان 5-6 ساله طی بشه و ..... همینطور فرصت مناسبی برای آینده و بارداری خانوم نیست و با بالا رفتن سن .......
    کلا چیزهایی که قبلا هم میدونستیم .
    حدود یک هفته هست که تا الان 2 بار جملاتی منت بار بخاطر مسائل مالی و خرج کردن ایشون شنیدم .
    همینطور چندین بار حرفای ناراحت کننده ای که درباره سربازی نرفتن من و رفتار بچگانه و شل بودنم .
    با اینکه خیلی دوستش دارم اما با اوضاع این اواخر خیلی خیلی دارم اذیت میشم ، حتی یک ساعت بدون جروبحث نیمتونیم پیش هم بشینیم .
    خانوادهامون هم درجریان هستند اما صحبتش برای اونا فعلا درحد آشنایی هست و نه جدی تر ، اونا هم یکم مخالفت نشون دادن .
    من پسر دختر ندیده ای نیستم و تا الان اطرافم کسایی بودن که شرایط خیلی بهتر داشتن و بهم ابراز علاقه کردند اما من نسبت به اونا هیچ حسی نداشتم ، ولی اینبار مشکل اینه که من هم دوستش دارم و از همین بیشتر اذیت میشم .
    ایشون هم تا الان با مردی رابطه نداشته و کلا در خانواده بزرگ شده ، 8 تا برادر و 3 تا خواهر هستند ، بگفته های خودشون و تا جایی که متوجه شدم همیشه باهم بودن حتی شرکتی هم که کار میکنه خانوادگی ادارش میکنند .
    در پایان هربار بحث کردنمون این بی ارتباطیش با مردی غیراز خانوادش رو دلیل میاره .

    با اینکه خیلی دوستش دارم و نمیخواستم از دستش بدم اما دیگه واقعا مجبورم رابطمون رو تموم کنم ، قصد داشتم تو همین روزا اینکارو بکنم اما بخاطر امتحاناتی که هردو داریم خواستم بذارم بعد از امتحانات
    اما قبل ازین خواستم با شما مشورت کنم ، میدونم من الان تو شرایطی هستم که نمیتونم درست تصمیم بگیرم ، از یه طرف علاقم و از یه طرف شرایط
    کسی که از بیرون به این مسئله نگاه میکنه بهتر میتونه راهنمایی کنه
    دوستان توضیح بیشتر جهت راهنمایی بهتر لازم بود بگین تا بنویسم .
    ممنونم

  13. 3 کاربر از شـیـفــو بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #30
    پروفشنال teraktor2003's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    پست ها
    704

    پيش فرض

    به نظر من داری کار درست رو می کنی...مخصوصا اینکه قضیه منت و بقیه چیزها پیش اومده...در اینده مطمئن باش صد برابر بیشترش رو خواهی شنید

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •