درود.
در ابتدا بگم شاید حرفام زیادی تلخ باشه ولی خب خوبیش اینه که همش حقیقته و هیچ چیز بهتر از شنیدن حقیقت نیست ؛ به قول جمله ه که میگه " ترجیح مـــــیدم یک
حقیقت آزارم بده تا یک دروغ آرومم کنه."
به عنوان کسی که موهای سرشو توی پیام نور سپید کرده (: دی) از دوست گرامیمون استدعا دارم در کنار کار به دانشـگاه پیام نــــور فکر نکنند اصلن.. حتا من پیام نور رو
برای کسایی که صرفن میخوان تحصیل کنن هم زیاد توصیه نمیکنم.. به جرات میگم سخت ترین متد آموزشی و سیستـم نمـــــــره دهــــی رو پیام نور داره ( خصوصن اگه
رشته های مهندسی میخواین برین ، رشته های غیرمهندسی آسون تره) پیام نور درست مث یه تله هستش برای کسـایی که فکـــر میکنن در کنار تحصیل باید کار کنند یا
در کنار کار باید تحصیل کنند ، چون در پیام نور باید واقعن درس بخونی و هیچ شانس و اقبالی وجود نداره و طرف حساب شما یـــک کامپیوتره که نه احساس داره و نه شعور
و تموم نمره هارو اون میده بدون کوچکترین ارفاقی؛ کل نمره ای که استاد میتونه به شما بده 6 نمره هستش که اونم معمــولن نمیـده! شما میرید پیام نور و در کنارش کار
میکنید، کار اجازه نمیده درستون رو درست بخونید ، ازون طرف دارید شهریه میدین و بنابراین پول حاصل از کارتون هم ســــوخت میشه در نتیجه هیچی به هیچی.
جسارت نباشه ولی شما الان جوانی و مستلزم راهنمایی ، هیچوقت دست به آزمون و خطا نزن توی این روزگـــــار کـه اصلـــــن فرصـتی برای این کار نیست. سعی کن از
تجربه های بزرگترها استفاده کنی و اونهارو چراغ راهت قرار بدی.. به نظر من یه دانشگاه برو که سیستــــــم نمــــــره دهیش کاملـن دست استــــاد باشه و آسون باشه
(علمی کاربردی گزینه ی خوبیه به نظر من ) اگه سرمایه اش رو دارین برید آزاد ولی اونم خیلی آسون نیست. کار و دانشگاهت باید کـاملـــــن و به نحــوی بسیــــار دقیـــق
زمان بندی و برنامه ریزی بشه از همون قبل. یعنی اینطوری نشه که بری دانشگاه بعد ببینی زمان بندی کار میلنگه و بگی "اشکال نـداره یه کاریش میکنیم حالـا خدا بزرگه"
همین جمله میتونه بیچارت کنه (طبق تجربه میگم). وضعیت شما من رو یاد خودم میندازه و خوشبختانه کارهای زیادی رو تاحالا امتحـان کردم ، تا سن 20 سالـــگی حــداقل
15 نوع کار مختلف رو انجام داده بودم به مدت کافی.. در کنار درسم کار کردم (البته توی این زمونه درستش اینه که بگیم در کنار کـارم درس خوندم) واقعن کار سخت و طاقت
فرساییه ولی شدنیه چون خودم گذروندم اینارو.
حالا یه چیز هم بگم خالی از لطف نیست ؛ من هرکاری رو که میخواستم برم قبلش مینشستـم دقیق حساب و کتـــــاب میکردم کـــه سـرماه چقدر برام میمونه و سرسال
چی میشه و.. یه کار که بهم پیشنهاد میشد یا خودم پیدا میکردم انگار دنیارو بهم داده بودن و میگفتـم دیگه تموم شد همه ی بدبختیام و دیگه پولدار میشم و ... . همیشه
قبل از رفتن سر یک کار خیلی خوشبین بودم و انتظارم زیاد بود ، تا اینکه یه مدت میرفتم سرکار میدیدم اصــلن اون چیزی که فکر میکـردم نیست و این قضیه چندین بار برای
من تکرار شد تا اینکه یاد گرفتم زیاد نباید خوشبین باشم به این مسائل. مثلن سریع میرفتم به داداشم یا دوستــــــم میگفتم این کـار آینده ی خیلی خوبی برای من خواهد
داشت و کلی پول ازین راه بدست میارم و فلان..ولی بعدش عکس این قضیه اتفاق میفتاد.. چون واقع بین نبودم و بــه جاش خوشبیـن بودم و این خوشبینی باعث شده بود
که من چشمم رو به روی واقعیت ها کاملن ببندم و حتا وقتی داداشم بهم میگفت "اینطوری که فکر میکنی نیست" بـــــاورم نمیشد و با خودم میگفتم "ولش کن اینا چشم
دیدن موفقیت من رو ندارن".. البته اینم بگم همه ی آدمها واقعن از سر دلسوزی نمیان حرفی رو بهت بزنن و گاهی اوقـات واقعن میخوان چوب لای چرخت کنن ، ولی هدف
داداش من یا دوست من واقعن این نبود حالا که فکر میکنم : دی
نمیدونم این حرفایی که زدم تا چه حد میتونه روت تاثیر مثبت بزاره ، شاید اگه برگردم به اون سالهای خودم و خودم رو جـای شمـا بگذارم اصلن توجهی به این حرفا نمیکردم!
ختم کلام اینکه به ازای کوچکترین قدمی که میخوای برداری قبلش مشورت کن با یک فرد مجرب ، بیا اینجا و درمیون بگــــذار بــــالاخره دو نفر با تجربه کمکـــت میکنن.. چون
میدونم و تجربه کردم که اگه یک شکست کوچیک بخوری از زندگی ناامید میشی و دیگه دیدت نسبت به همه چیز عوض میشه.
موفق باشی آقا