تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 32

نام تاپيک: پرخاشگري و راه هاي پيشنهادي

  1. #21
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    كنترل پرخاشگري

    بعد از آنچه درباره پرخاشگري ذكر شدپرسش اساسي و مهم اين است كه آيا مي‌توان رفتار پرخاشگرانه را كنترل كرديا از بين برد؟ پاسخ به اين پرسش برحسب پايگاه اعتقادي صاحب‌نظري كه به آنپاسخ مي‌دهد، تعيين مي‌شود.
    در زير، چند ديدگاه را در اين‌باره بررسي مي‌كنيم.

    * ديدگاه زيست‌شناختي و غريزي بودن پرخاشگري

    نظريه‌پردازاني كه معتقدند پرخاشگريغريزي و يك ويژگي زيستي انسان است، طبعاً با ديدي بدبينانه به امكان كنترلرفتار پرخاشگرانه مي‌نگرند. فرويد هر قدر به سن پيري نزديك مي‌شد و هر چهبيشتر خرابي‌هاي جنگ اول جهاني را مشاهده مي‌كرد، نسبت به امكان كنترلپرخاشگري بدبين‌تر مي‌شد و آن را بيشتر غيرقابل اجتناب مي‌يافت. اوپرخاشگري را فرآورده طبيعي غريزه مرگ مي‌دانست. روانكاواني كه چنينديدگاهي را پذيرفته‌اند، در محدود كردن و كنترل رفتار پرخاشگرانه انسانشانس كمي مي‌بينند و امكان از بين بردن پرخاشگري را منتفي مي‌دانند.
    بنابراين وظيفه روانكاوان هدايت پرخاشگري در كانال‌هاي رفتارهاي مورد قبول اجتماعي است.

    * ديدگاه انگيزشي

    نظريه‌پردازان انگيزشي، ناكامي را علتاساسي پرخاشگري مي‌دانند كه حالتي از انگيختگي را در شخص به وجود مي‌آوردكه در حضور قرينه‌هاي مناسب ظاهر مي‌شود. در نتيجه براي كنترل پرخاشگريبايد به راه‌هايي ببنديشيم كه مي‌توانند ناكامي را كم كنند. يكي از محققان (رانسفورد) با گروهي از سياه‌پوستان منطقه لس‌آنجلس مصاحبه كرد و دريافتكساني كه داراي احساس نارضايتي شديد بودند، براي انجام رفتار پرخاشگرانهمستعدتر از ديگران هستند. صاحب‌نظران خشونت‌هاي ايجاد شده به وسيله نهضت‌جدايي‌طلبان كبك در كانادا، باسك در اسپانيا و كشمير در هند را نيز بهناكامي‌هاي اجتماعي و اقتصادي نسبت داده‌اند. رهبران اجتماعي براي كاهشچنين ناكامي‌هايي، راه‌هايي را پيشنهاد كرد‌ه‌اند: ارائه خدمات بهتر، دادنآموز‌ش‌هاي انساني به پليس و برطرف كردن علل مستقيم ناكامي‌ها. نظريه‌پردازان انگيزشي، پالايش يا تخليه هيجاني را به عنوان وسيله‌اي برايكنترل رفتار پرخاشگرانه پيشنهاد كرده‌اند.

    * ديدگاه يادگيري اجتماعي

    نظريه‌پردازان يادگيري اجتماعي در موردامكان كنترل پرخاشگري نسبت به بقيه ديدگا‌ه‌ها خوش‌بين‌ترند. چون معتقدندكه عوامل محيطي، آموختن و نگهداري؛ رفتارهاي پرخاشگرانه را كنترل مي‌كنند. به نظر آنها تغييرات مناسب در موقعيت‌هاي محيطي و از بين بردن زمينه‌هايموجد پرخاشگري مي‌تواند باعث كاهش پرخاشگري و خشونت شود. به عنوان مثالنظريه‌پردازان يادگيري اجتماعي پيشنهاد مي‌كنند كه مشاهده سرمشق‌ها والگوهاي غيرپرخاشگر به اكتساب رفتارهاي غيرپرخاشگرانه منجر مي‌شود. نظريه‌پردازان يادگيري هم‌چنين به تقويت نشدن پاسخ‌هاي پرخاشگرانه تأكيدمي‌ورزند. اگر فرد براي رفتارهاي پرخاشگرانه خود تقويت نشود و پاداشدريافت نكند، احتمال انجام رفتار پرخاشگرانه كاهش پيدا مي‌كند.

  2. #22
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    1) استدلال: اين شيوه شامل ارائهمجموعه‌اي از استدلال‌ها در مورد خطرات و عواقب پرخاشگري با فرد پرخاشگريا با قربانيان پرخاشگري است.
    اين شيوه حتي مي‌تواند در پيشگيري از پرخاشگري در افرادي كه هنوز پرخاشگري نشان نداده‌اند، موثر واقع شود. هم‌چنين ميزان متقاعد كننده بودن استدلال در اين زمينه نقش مهمي دارد. به عنوان مثال، اگر عواقب احتمال رفتار پرخاشگرانه پدري نسبت به فرزند خود (از قبيل پاره شدن پرده گوش، يا صدمه جسمي ديگر) به او گوشزد شود، ممكن است مانع از نشان دادن شدت عمل در وي شود. البته روشن است كه استدلال كردن با كودكان مي‌تواند تأثير كمتري داشته باشد.

    2) تنبيه فرد پرخاشگر: همان‌گونه كه اشاره شد، گاه تنبيه فرد پرخاشگر در كاهش دادن پرخاشگري نقش دارد.
    البته در اين‌باره توضيح ضروري آن است كه تنبيه شديد به علت اينكه متابعت مي‌آورد و زشتي پرخاشگري را در شخص دروني نمي‌كند، روش مطلوبي نيست؛ اما تنبيه ملايم براي اينكه توجيه بيروني كافي براي شخص فراهم نمي‌كند، احتمال بيشتري دارد كه نگرش فرد را نسبت به پرخاشگري تغيير دهد. بعضي از محققان پيشنهاد كرده‌اند كه تنبيه يا تهديد به تنبيه نيز مي‌تواند به عنوان كاهش دهنده رفتار پرخاشگرانه مورد استفاده قرار گيرد. در اين مورد هم تنبيه فرد پرخاشگر و هم تنبيه سرمشق و الگوي پرخاشگري هر دو موثر و مفيد بوده‌اند.


    3) تقويت رفتارهاي مغاير: اين يك اصليادگيري است كه براي از بين بردن رفتار نامطلوب، به جاي تنبيه آن رفتار،‌مي‌توان رفتار مخالف و مغاير آن را تقويت كرد. اگر بخواهيم اين اصل رادرباره پرخاشگري به كار بنديم بايد به جاي تنبيه رفتار پرخاشگرانه، رفتارغيرپرخاشگرانه را تشويق كنيم. با اين كار چون شخص نمي‌تواند در آن واحد همپرخاشگر باشد و هم نباشد، به سوي انجام رفتار غير پرخاشگرانه كه تشويق بهدنبال دارد، سوق داده مي‌شود. موثر بودن اين شيوه در بعضي آزمايش‌ها نشانداده شده است. به‌طور كلي، در اين مورد اصل اين است كه ذهن شخص از موضوعپرخاشگري منحرف شود. بنابراين هر عملي مانند ترك محل پرخاشگري، مشغول شدنبه فعاليت‌هاي ديگر، خوردن يك ليوان آب، انجام يك فعاليت ورزشي و نظايرآنها كه ذهن شخص را به خود مشغول كند، مي‌تواند در كاهش پرخاشگري موثرباشد.


    خلاصه اينكه نظريه‌پردازان يادگيريزمينه‌هايي را براي ايجاد خوش‌بيني نسبت به آينده درباره كنترل رفتارهايپرخاشگرانه فراهم مي‌كنند. اعتقاد به اينكه پرخاشگري ذاتي است ممكن است بهحالتي منجر شود كه ما دست روي دست بگذاريم و بگوييم كاري نمي‌شود كرد. جنگو دعوا يك امر اجتناب‌ناپذير است، زيرا مردم به طور طبيعي و ذاتيخشونت‌طلب هستند اما نظريه‌پردازان يادگيري به عوامل محيطي ويژه‌اي اشارهمي‌كنند كه مي‌توان آنها را كنترل كرد و تغيير داد. حتي اگر اين عواملنتوانند همه رفتارهاي پرخاشگرانه را كنترل كنند، لااقل در كنترل بخشي ازاين رفتارها توانا هستند. اينها واقعياتي است كه بايد آنها را براي ساختنجهاني بدون جنگ و جدال و خشونت در نظر گرفت

  3. #23
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض


    يافته‌هاي جديد دانشمندان در مورد نقش ژنها در پرخاشگري

    دانشمنداندر يك تحقيق جديد كه نور تازه‌اي به زيست‌شناسي پرخاشگري مي‌تاباند،ژن‌هاي دو جنس نر و ماده را در مگس ميوه با يكديگر معاوضه كردند.

    بهگزارش خبرگزاري رويترز از واشنگتن، محققان دانشكده پزشكي هاروارد و موسسهآسيب شناسي مولكولي در وين ژني به نام fruitless(به معناي بي‌ثمر) رادر مگس‌هاي ميوه بررسي كردند كه نقش مهمي در تفاوتهاي رفتاري دو جنس دارد.

    اين ژن علاوه بر آنكه در رفتارهاي جفت‌يابي نقش دارد، يك رفتار خاص جنس يعني نحوه مبارزه و جنگ را نيز كنترل مي‌كند.

    موقعمبارزه مگس ميوه ماده رفتارهايي مانند هل دادن و شاخ زدن به بدن دشمن رااز خود بروز مي‌دهد. اما نرها از فنوني مانند يورش بردن، مشت زدن، ايستادنبر روي پاهاي عقبي و حمله با پاهاي جلويي استفاده مي‌كنند.

    محققان ژنهاي دو جنس ماده و نر را بايكديگر جابجا كردند و به مشاهده نتايج آزمايش خود پرداختند. نرهايي كهصاحب ژن جنس ماده شده بودند در جنگيدن به روش ماده‌ها مي‌جنگيدند. در حاليكه ماده‌هايي كه صاحب ژن جنس نر شده بودند از فنون نرها در مبارزه استفادهمي‌كردند.

    ادوارد كراويتز زيست شناس عصبي هاروارد مي‌گويد "دانسته‌هاي ما در مورد اساس زيست شناختي پرخاشگري بسيار كم است."
    اوبا اشاره به اينكه پرخاشگري و خشونت در جامعه يك مشكل مهم است، مي‌افزايدپرخاشجويي ريشه‌هاي زيست شناختي دارد و ريشه‌هاي زيست شناختي نيز خودعناصر ژنتيكي و تجربي دارند.

    وي يادگيري چنين رفتارهاي پيچيده‌اي دريك موجود ساده و سپس بكارگيري اين اطلاعات در موجودات پيشرفته‌تر و درنهايت كسب شناخت تازه‌اي از رفتارهاي انسان را بااهميت خواند.

    كراوتيز مي‌گويد هرچند همان ژنهاي مگس ميوه در انسانها وجود ندارد، اما احتمالا ژنهاي ديگري ايفاي اين نقش‌ها را به عهده مي‌گيرند.

    اين يافته‌ها در نشريه " "Nature Neuroscienceمنتشر شده است.



    بررسی فراوانی پرخاشگری در دانشجویان

    مقدمه: هر رفتار عمدی اعم از کلامی و غیرکلامی که منجر به آسیب رساندن شخصی روانشناختی یا جسمانی یا تخریب مالی به خود و دیگران برای رسیدن به هدفی و یابه منظور تخلیه هیجانی باشد پرخاشگری است. پرخاشگری از جمله مسائل عمده وبا اهمیتی است که انسان از گذشته های دور تاکنون به صورت گسترده ای با آنسروکار داشته است.





    رفتارپرخاشگرانه aggression در انسان ها به شکل اعمال خشن نسبت به دیگران فرضمی شود که ممکن است موجب اجتناب دیگران یا مقابله به مثل بسیاری از آنانگردد. در این پژوهش میزان فراوانی پرخاشگری در دانشجویان دانشگاه علومپزشکی مازندران در سال 1385 بررسی می گردد

    موادوروشها: این مطالعه به روش توصیفی- مقطعی بر روی 220 نفر از دانشجویاندانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامهاست که پایایی و روائی آن در مطالعات قبلی به تایید رسیده است.
    تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و با کمک آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت.
    نتایج: یافته ها نشان دادند که اکثریت دانشجویان (5/49%) اظهار کردند که کاری نمیکنند که باعث ضربه زدن به دیگران شوند.(7/37%)دانشجویان هم معتقد بودند کهبندرت زود عصبانی می شوند ولی زود هم برآن غلبه می کنند. بیشتر دانشجویان (3/53%) بیان کردند که اگر تحت فشار محرک خاصی قرار بگیرند به دیگران آسیبنمی زنند.(2/68%) دانشجویان اظهار داشتند که در برخورد با افراد دیگرمانند یک آدم معمولی هستند.


    اکثرا"(5/39%) هم بیان کردند که بندرت برایشان پیش آمده که نتوانند به راحتی حالات خود را کنترل کنند.

    بحث و نتیجه گیری: با در نظر گرفتن طبیعت پرخاشگری ورابطه مستقیمآن با جرائم اجتماعی توجه چندانی برای رفع مشکل پرخاشگری و عواقب آن درجامعه نمی شود. پس بهتر است ریشه های پرخاشگری درمیان دانشجویان بخاطر خاصبودن موقعیت آنها در اجتماع به منظور تامین بهداشت روانی سالم جامعه درزمان حال یا آینده ریشه یابی شده و آموزش های لازم جهت از بین بردن یابرای کاهش پرخاشگری در این گروه ضروری به نظر می رسد.


    *
    دانشجویان ترم 6 پرستاری ** عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مازندران

  4. #24
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    هورمون محرك خشونت و پرخاشگري در نوجوان كشف شد

    دانشمندان به تازگي موفق به شناسايي هورموني شده‌اند كه اين هورمون نوجوانان را بسيار خشن و پرخاشگر مي‌كند.
    بهگزارش سرويس بهداشت و درمان خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)‌، يك تيمتحقيقاتي از دانشگاه دولتي نيويورك موفق به شناسايي هورموني شده‌اند كه بهطورطبيعي براي آرام كردن اضطراب عمل مي‌كند اما تاثيرآن در نوجوانان برعكساست.
    نتايج اين پژوهش در مجله لوروساينس نيچر به چاپ رسيده است.
    محققانمي‌گويند: اين امكان وجود دارد كه تاثيرات بلوغ ناشي از اين هورمون رابرعكس كرد. از اين رو به گفته پژوهشگران اين مطالعات بايد به والدين ومعلم‌ها در درك بهتر نوجوانان كمك كند.
    اين هورمون كه THP نام دارد به طور طبيعي در واكنش به استرس ترشح مي‌شود.
    به طور معمولاين هورمون در افراد بزرگسال و يا در كودكان تا پيش از سن بلوغ كمك مي‌كندتا فرد با استرس خود مقابله كرده و بتواند خود را آرام كند.
    اما براساس مطالعه بر روي موش‌هاي آزمايشگاهي توسط تيم محققان نيويوركي، THP در واقع در دوران بلوغ استرس را افزايش مي‌دهد.


    خشونت جوانان
    می توان دوران بلوغ در نوجوانان و جوانان را عبور از یك "گذرگاه مرزی " دانست. به عبارت دیگر این گذرگاه، حد فاصلی است بین پایان دوران كودكی و شكل گیری و رشد بخش اعظمی از شخصیت، خلق، احساسات، تفكر و رشد فیزیكی در طی دوران بلوغ كه باید جوانان و خانواده هایشان در كنار یكدیگر تجربه نمایند . در طی این دوران حیاتی و سرنوشت ساز، اكتساب هویت جنسی و شكل گیری شخصیت در برابر عدم شكل گیری و یا شكل گیری مبهم آن، شناخت و پذیرش توانمندی ها و یا نا توانی ها، خواه جنسی، خواه فكری یا روانی در مقابل عدم شناخت و پذیرش آنها، غلبه بر احساسات پر شور و حرارت نوجوانی در مقابل عدم كنترل این نوع هیجانات كه هر یك در این سنین جداگانه می تواند موجب بروز نا هنجاری هایی گردد كه اصولاً دارای منشأ عاطفی هستند از قبیل : ‏

    ▪ یأس و نا امیدی و نگرشی منفی نسبت به محیط اطراف
    ▪ بی هدفی، بی جهتی و بی تحركی‏
    ▪ پرخاشگری ‏
    ▪ نوسانات خلقی (افسردگی - سر خوشی) ‏
    ▪ انحرافات اخلاقی و جنسی ‏


    ولی اگر بخواهیم جوانانمان از " بحرانهای اجتناب ناپذیر" و " حاد" این گذرگاه به آرامی عبور كنند، باید به نكات ذیل اهمیت دهیم :‏

    ▪ ارتباطات كلامی و احساسی
    ▪ همدلی بموقع
    ▪ ایجاد اعتماد ‏


    مشخص نمودن حد و مرزهای انضباطی و اخلاقی كه قابل مصالحه نبوده و بطور عادلانه انتخاب شده باشند، تا بتوانیم سطح آگاهی جوانان را نسبت به ویژگی های سنی خودشان افزایش دهیم. ‏
    در این گذرگاه مرزی باید در ضمن اینكه به نوجوانان و جوانان یـاری داد، بایـد اجـازه داد تا آنان " هویت منسجم "، " شخصیت مستقل " و " اراده مستحكم " خود را پرورش داده، بارور سازند. اینگونه است كه رشد مسیر طبیعی خود را ادامه می دهد.

  5. #25
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    به همین منظور متخصصان روانشناسی مسیر رشد نوجوانان و جوانان را به سه دوره سنی بشرح ذیل تقسیم كرده اند :

    ۱) دوره نخستین :
    كه عموما از سنین
    ۱۲-۱۱ سالگی (یعنی پایان دوران كودكی) تا ۱۵-۱۴ سالگی بطول می انجامد، می باشد.‏


    ۲) دوره میانی:
    كه از سنین
    ۱۵-۱۴ سالگی شروع و تا ۱۷-۱۶ سالگی می رسد. به این دوره " نوجوانی " گفته می شود.‏


    ۳) دوره پایانی:
    كه از سنین
    ۱۷-۱۶ سالگی آغاز شده و حدوداً تا ۲۰-۱۹ سالگی بطول می انجامد. این دوره " جوانی " نامیده می شود.‏


    براستی چرا بیگانگی با حوزه محركات اجتماعی در بین نوجوانان و جوانان شایع شده است ؟ چرا پاسخ دهی نا مناسب به هنجارهای اجتماعی از میان سازمان واكنش های مقابله جویانه نوجوانان به عنوان آموزه های پایدار در درون منبع تولید رفتار تعبیه شده است ؟ مقصر كیست ؟ علاقه مندی به وارونگی ارزشها از كجا سر چشمه می گیرد ؟
    همه ما به اعتبار شاخصه جمعیت شاسی متعلق به خانواری هستیم كه مجموع آنها تعداد دوازده میلیون خانوار ایرانی را تشكیل می دهد. از توجه به بخش عظیمی از توده های جمعیتی كشور كه نوجوانان و جوانان را تشكی می دهد، به اهمیت پیامدهای رفتار های واكنشی مقابله جویانه نوجوانان و جوانان پی می بریم. هر روزه شاهد ارتباطات كلامی و حسی خود با فرزندانمان و دیگر نوجوانان و جوانان جامعه هستیم و این ارتباطات بخشی از زندگی ما را می سازد. به همین دلیل شاهد اتفاقاتی بسیار غریب و نا آشنا از درون این سازمان ارتباطات بوده و از نتایج مغموم آن در رنج بسر می بریم.

    در تمام سطوح فضا های شهری مساحتی مملو از حضور جوانان را شاهد هستیم، بطوریكه حجم حضور آنان تقریباً حضور ما را كم رنگ و بی اثر تركرده است. از یك طرف انرژی های موجود و در حال رشد نوید خلق یك قدرت ملی حساب شده را می دهد و از طرف دیگر نا امنی در حوزه رفتار های عمومی بر میزان نگرانی ما كه تهدید كننده یكپارچگی سازمان قدرت عمومی است می افزاید. ‏
    به نظر می رسد برای ورود به بحث باید نظری به مقوله قدرت كه وظیفه كنترل و تنظیم رفتارهای جوانان را به عهده دارد داشته باشیم. از این رو به پردازش و تحلیل قدرت سنتی و قانونی و قدرت فرهمندانه خواهیم پرداخت. علی الاصول نوجوانان و جوانان به دلیل شرایط سنی خاص در حوزه رفتارهای نیمه كنترلی قرار دارند، زیرا از استقلال در اعمال اراده به دلیل نیازمندی های شدید تامینی و حیات بخش به كانون خانواده بر خوردار نیستند و محركات ارادی آنان جز در حوزه مقتضیات سنی و موقعیت رشد، متابعت پذیری از قدرت سنتی خانواده و قدرت قانونی نظام اجتماعی را بعنوان یك شرط واجب، غیر قابل عدول می نماید.

    این وضع در كلیه جوامع امروزی حاكم است و در هیچ جای دنیا نوجوانان و جوانان جز در شرایط خاص استثنایی قادر به حضور در حوزه رفتار های آزاد ( كنترل نشده ) نیستند. حتی نوجوانان و جوانانی كه به لحاظ خود استقلالی زود رس عهده دار وظایفی در كانون های اشتغالی هستند، محاط در ضوابط روشمند تدابیر كنترلی كار فرما و سپس خانواده قرار دارند. هر چند كه از این طریق قدرت تسلط بر رفتارهای خود را پیدا می كنند ولی لاجرم در حوزه اقتدار فاقد اركان لازمه می باشند، زیرا به هر حال تحت حكومت یكی از سه نوع عمده اقتدار قانونی یا سنتی و یا فرهمندانه بسر می برند. پس بطور قطع باید این نظریه را بپذیریم كه ایراد اساسی در نوع رفتارهای هنجار شكن و اعمال واكنشی مقابله جویانه و یا علاقه مندی به اوباش گری ( لمپنیزم ) توجه به اقتدار قانونی جامعه و اقتدار سنتی خانواده است، و نوجوانان در این زمینه ضامن نتایج حاصله از رفتار خود نیستند. لذا با توجه به این نظریه و منفك كردن نوجوانان و جوانان از حوزه اصابت مسئولیت، نا گزیریم به مقوله های اقتدار قانونی كه متعلق به ساخت اجتماعی قدرت دولت و حكومت در جامعه است، و اقتدار سنتی سرپرست خانواده كه ضرورتاً از مقوله قدرت اجتماعی باید باشد، بپردازیم. ‏

  6. #26
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    ▪ بدوا ً تعریفی از قدرت و استعداد آنرا ارائه می نمائیم. قدرت دارای دو استعداد است :‏

    ـ قدرت شخصی :
    یعنی توانایی مسیر زندگی و انتخاب شیوه مناسب اداره امور فردی.‏


    ـ قدرت اجتماعی :
    یعنی اعمال و رفتار دیگران را بطور موثر تحت كنترل خود در آوردن و اثر گذاری در رفتار دیگران.

    ‏ این مؤلفه قدرت، عامل كسب اقتدار فرهمندانه است، كه عموماً دولتها در استفاده از این استعداد بنا به طبع اعمال نظم در شكل دهی اقتدار قانونی از آن استفاده می كنند و سرپرست خانواده با بهره گیری از باورهای تقدسی سنتی و استفاده از روشهای مجلوب مهر و عاطفه، اقتدار فرهمندانه را از درون سازمان خانواده كسب می نمایند. ‏
    یكی از عوامل تاثیر بر رفتار دیگران و تغییر در آن، نفوذ است كه مولد اقتدار فرهمندانه است و هیچگاه اقتدار قانونی قادر به تولید نفوذ نیست. پس نتیجه می گیریم خانواده بعنوان كانون و هسته تنظیم و كنترل نوجوانان و جوانان از اهمیتی خاص برخوردار است و از آنجا كه نوجوان در درون سازمان خانواده همیشه مشتاق محركات عمودی است و رشد طبیعی و جسمانی نوجوان و جوان به عنوان یك عامل گریز نا پذیر در این امر مدخلیت غیر قابل كتمانی دارد و علاقه مندی به رشد و ترقی جزء ذاتیات مخلوق بشری است، می توانیم همبستگی نوجوانان و جوانان را به علایق آتی محركات عمودی و رشد یابنده به عنوان یك میان بند تتمیمی جزء ابزار كمك رسان و تقویت كننده به خانواده در مسیر رشد و رفتار های نوجوانان و جوانان بدانیم. ‏
    حال چرا با وجود چنین بدیهیاتی نوجوانان با گریز از حوزه اقتدار خانواده، تحت نفوذ قدرتهای نامرئی و القائات جاذبه ای قرار می گیرند و با اوباش گری راه آشتی جویانه در پیش می گیرند. در اینجا لازم است به مقوله ای اشاره كنیم كه بر خلاف واقعیت گاهی ابزار توجیه كژ رفتاری های نوجوانان و جوانان ساكن در طبقات خاص اجتماعی می گردد و آن مقوله كیفیت سنجی قدرت شخصی و اجتماعی با ابزار ثروت كلان و رفاه است.

    آیا دستیابی به ثروت كلان و رفاه می تواند موجب تحول در استعداد قدرت از ظرف شخصی به اجتماعی گردد ؟
    اگر چه پاسخ به این سوال متوقف به یك پیش شرط است، ولی قواعد جامعه شناسی پاسخ مناسبی را ارائه می دهد و آن اینكه ثروتهای كلان و رفاه اجتماعی در صورتیكه حامل منصب حكومتی نباشد، صرفاً دارای استعداد قدرت شخصی است و قادر به تولید نفوذ و تاثیر گذاری بر رفتار دیگران نیست و چنانچه منبعث از قدرت قانونی گردد، باز از ویژگی های قدرت فرهمندانه برخوردار نیست و همچنان حوزه كار كردی آن با استعداد قدرت شخصی است.‏


    ● چرا خشونت ؟
    تجاوز و تهاجم افراد بشر نسبت به یكدیگر ماجرایی است كه قرن هاست تكرار می شود و مشابه ماجرای هابیل و قابیل، در طول تاریخ، میلیون ها انسان قربانی تجاوز و تهاجم و خشونت همنوعان خود شده اند و این روند همچنان ادامه دارد. در پی كشف علت یا علل تهاجم و خشونت بشر نسبت به هم نوعان خویش، فلاسفه و جامعه شناسان و روان شناسان بسیاری مطالعه و تحقیق كرده اند و حاصل تحقیقات خود را در اختیار دیگران نهاده اند. عده ای خشونت را فطری و غریزی دانسته اند و گروهی آن را اكتسابی و تابع اصل یادگیری می دانند. گذشته از این دو تئوری، تهاجم از جنبه فیزیولوژی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. خشم یا تهاجم یا خشونت یا پرخاشگری از تظاهرات شدید هیجانی است كه با واكنش های شدید عصبی خصمانه همراه است. واكنش تهاجمی به درجات مختلف از خفیف تا شدید متغیر است كه در حالت شدید حتی ممكن است به دیگر كشی منجر گردد. ‏

  7. #27
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    خشونت و سلامت

    عوامل خطر خشونت جوانی (۱۰ تا۲۹ سالگی) شامل عوامل فردی، ارتباطی و اجتماعی است. عوامل فردی خشونت جوانان به عوامل بیولوژیك و خصوصیات روانی و رفتاری جوانان وابسته است. عوامل ارتباطی نیز ناظر بر تاثیر روابط كودكان و نوجوانان و جوانان با خانواده و هم‌سالان است. طبق تحقیقات، مهاجمان جوان خشن، كمتر از مهاجمان غیرخشن‌ از عواطف مثبت والدین، زندگی منظم و با برنامه و نیز نظارت والدین برخوردار بوده‌اند.
    ساختار خانواده، عامل مهمی برای پیش‌بینی احتمال حملات خشونت‌بار در ادامه زندگی است.
    كودكان تك والد بیشتر در معرض خشونت هستند. در مطالعه‌ای، كودكانی كه تجربه جدایی والدین بین زمان تولد تا ۱۰ سالگی را داشتند، تا ۲۱ سالگی از استعداد بیشتری برای خشونت برخوردار بودند. در مطالعه دیگری تجربه زندگی با یك والد در سنین ۱۳ سالگی، پیش‌بینی‌كننده خشونت تا سن ۱۸ سالگی بود كه حمایت كمتر و منابع محدودتر اقتصادی در چنین موقعیتی، نقش تشدیدكننده دارد. به طور كلی، وضعیت اقتصادی اجتماعی پایین خانواده با احتمال خشونت در آینده مرتبط است.
    برای مثال در یك مطالعه ملی در ایالات متحده، شیوع حمله‌های خشونت‌بار و دزدی در میان جوانان طبقات پایین اقتصادی، اجتماعی، دو برابر جوانان طبقه متوسط بود. در لیمای‌پرو، سواد پایین مادران و تعداد زیاد افراد در خانه با خشونت جوانی مرتبط بود. با توجه به اهمیت نظارت والدین، ساختار مناسب خانوادگی و وضعیت اقتصادی مناسب در كاهش شیوع خشونت جوانان، از هم‌اكنون می‌توان افزایش خشونت جوانانی را كه خانواده آنان در اثر جنگ یا شیوع بیماری، گسسته شده یا به علت دگرگونی‌های سریع اجتماعی دچار مشكل شده‌اند، پیش‌بینی كرد. اپیدمی ایدز نیز عوارض جانبی شدیدی را برای خشونت در میان جوانان ایجاد می‌كند، به خصوص در آفریقا با حدود ۵/۱۱ میلیون كودك یتیم كه یك یا هر دوی والدین خود را بر اثر ایدز از دست داده‌اند. داشتن دوستان مجرم، باخشونت در جوانان مرتبط است.
    در مطالعه‌ای رابطه رفتار خشن با داشتن دوستان مصرف‌كننده مواد مخدر مشخص شده است. از سوی دیگر، جوامعی كه جوانان در آن زندگی می‌كنند، تاثیر مهمی بر خانواده، طبیعت گروه‌های هم‌سالان و روش قرار گرفتن آنها در معرض موقعیت‌های منجر به خشونت دارند. در مناطق شهری، احتمال شركت پسران در رفتارهای خشونت‌آمیز، بیشتر از مناطق روستایی است.
    در مناطق شهری، سكونت در محله‌های خشن یا در مجاورت چنین محله‌‌هایی، بیش از سكونت در سایر محله‌های شهر، احتمال شركت جوانان در رفتارهای خشونت‌آمیز را افزایش می‌دهد. فعالیت دسته‌های خلافكار و وجود سلاح و مواد مخدر در یك محله، شرایط مناسبی برای افزایش وقوع خشونت فراهم می‌سازد. میزان همبستگی اجتماعی در یك جامعه بر خشونت جوانان آن موثر است. جوانانی كه در مناطقی با سرمایه اجتماعی پایین زندگی می‌كنند، در مدرسه ضعیف بوده و احتمال ترك تحصیل آنها بیشتر است. وقتی خشونت اجتماعی اتفاق می‌افتد، درگیری‌ها تنها به محله‌های خاص محدود نمی‌شود بلكه موقعیت‌‌های تحصیلی و استخدامی و نیز به میل به سرمایه‌گذاری در منطقه كاهش می‌یابد و افراد محلی كمتری تمایل به ساخت‌وساز خانه‌های جدید یا بازسازی و تعمیر ملك خود دارند.
    این كاهش سرمایه اجتماعی، بروز رفتارهای خشونت‌آمیز را به ویژه در میان جوانان افزایش می‌دهد و موجب رشد فزاینده بی‌اعتمادی ناشی از تخریب بسترهای اقتصادی، امكانات رفاهی و فرصت‌ها می‌شود. كاهش سرمایه‌ اجتماعی منعكس‌كننده كاهش همبستگی اجتماعی و افزایش بی‌اعتمادی در میان افراد جامعه است كه با افزایش خودكشی و شكاف‌های اقتصادی همراه است.

  8. #28
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    پایین آوردن نقطه جوش نوجوانان

    مادرتان به شما گفته است تا اتاق‌تان را مرتب نکرده‌اید، حق ندارید از منزل خارج شوید! چه اتفاقی می‌افتد که ناگهان همین ناراحتی جزیی به یک خشم شدید تبدیل می‌شود و به جای آنکه سریع مجلات و ظرف و ظروف را از اتاق‌تان جمع کنید، آنها را پرت کرده و می‌شکنید؟ چرا نمی‌توانید بر این چالش به طور منطقی غلبه کنید؟
    بعضی نوجوانان و جوانان معتقدند که حتی بعضی صبح‌ها بی‌دلیل عصبانی از خواب بیدار می‌شوند. این حالات عصبی تا حدی به دلیل تغییراتی است که در این سن در بدن آنها اتفاق می‌افتد و مسبب همه آنها هورمون‌ها هستند که باعث نوسان خلق و به هم ریختگی احساسات آنها می‌شوند. عامل دیگر، وجود استرس است یعنی افرادی که تحت فشار زیاد هستند، زودتر از بقیه عصبانی می‌شوند. عامل بعدی، شخصیت نوجوان است. بعضی‌ها به گونه‌ای هستند که احساس می‌کنند عواطف و هیجانات در آنها شدیدتر است.


    آنها تهاجمی‌تر رفتار می‌کنند و به راحتی کنترل خود را از دست می‌دهند. بخشی دیگر هم به الگوی نقش‌پذیری بستگی دارد. اگر نوجوان از کودکی ببیند افراد در خانواده به سرعت کنترل خود را از دست می‌دهند و دیوانه‌وار عصبانی می‌شوند، او هم همین‌طور رفتار می‌کند.


    ● ابزار رام کردن این نیروی سرکش

    نیروی عصبانیت در بیشتر مواقع آن‌قدر شدید است که مدیریت و کنترل آن سخت می‌شود. برای مهار و مدیریت آن به <آگاهی از خود> و <کنترل روی خود> نیاز دارید و یاد گرفتن این دو مهارت زمان می‌برد.
    ▪ آگاهی ازخود، توانایی شناخت احساسات و تفکرات و چراهای مربوط به آن است. کودکان درباره احساسات‌شان شناخت ندارند و آن را با اعمال و رفتارشان بیرون می‌ریزند. بنابراین وقتی عصبانی و ناراحت می‌شوند، بلوا به پا می‌کنند! اما نوجوانی توانایی ذهنی کافی برای آگاهی از احساسات خود را دارد که وقتی عصبانی شد، چند لحظه فکر کند که احساسات و افکار او چگونه است؟
    ▪ کنترل روی خود، همان فکر کردن قبل از عمل کردن است. ثانیه‌ها و یا دقایق‌ میان احساس عصبانیت شدید و نشان دادن رفتار بعد از آن بسیار باارزش و گران‌بهاست و فردی که روی خود کنترل دارد، از این فرصت برای بروز رفتاری منطقی و صحیح استفاده می‌کند.


    ▪ آماده باشید: قرار است تغییر کنیم
    اگر تصمیم گرفته‌اید عصبانیتتان را کنترل کرده و تحت کنترل آن نباشید، به این معناست که باید به روش‌های واکنشی و رفتاری خود در حین عصبانیت و ناراحتی نگاهی عمیق بیندازید. آیا از آن دسته جوان‌هایی هستید که در این مواقع داد و فریاد راه انداخته، ناسزا می‌گویند و بی‌احترامی می‌کنند؟ آیا اشیا را پرت کرده، لگد می‌زنید و یا می‌شکنید؟ دیگران را می‌زنید یا به خودتان آسیب می‌رسانید؟ اگر شما نوجوان و جوان عزیز هم می‌خواهید در روش کنترل عصبانیت خودتان تغییراتی بدهید، به نتیجه رفتارهای غلطتان فکر کنید. چه چیزی به دست می‌آورید.

    آیا احترام‌تان بیشتر می‌شود؟ آیا از خودتان راضی هستید؟ کمتر احساس آزردگی و خستگی می‌کنید؟ راه‌کار آرام و منطقی نسبت به زندگی به دست می‌آورید؟ اگر تغییر رویه‌ بدهید، چه اتفاقی می‌افتد؟ یادتان باشد که ایجاد هر تغییری به زمان، تمرین و صبر و حوصله احتیاج دارد و یک شبه اتفاق نمی‌افتد.

  9. #29
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    ● روش ۵ مرحله‌ای کنترل عصبانیت

    برای مثال مادرتان به شما گفته است تا اتاق‌تان را مرتب نکرده‌اید، حق ندارید از منزل خارج شوید و شما از این مساله عصبانی هستید. اقداماتی که باید انجام دهید، چنین است:


    ۱) از احساسات‌تان باخبر شوید: در اولین مرحله، علت و چرای عصبانی شدن خود را بشناسید. مواردی که شما را عصبانی می‌کند به زبان بیاورید، در نتیجه با شنیدن احساسات خود به جای واکنش، عملکرد نشان می‌دهید چون درباره آنها فکر کرده‌اید. واکنش به طور معمول آنی و بدون تفکر است.
    برای مثال با خودتان بگویید: <من از دست مادرم عصبانی هستم چون تا اتاقم را مرتب نکنم، نمی‌گذارد بیرون بروم. این انصاف نیست.> هرگز نگویید مادرم بی‌انصاف است. در این صورت شما موضوع را مورد قضاوت قرار داده‌اید.

    ۲) صبر کنید و بیندیشید: بعد از اینکه موضوع عصبانیت خود را شناختید چند دقیقه بدون رفتار و حرف خاصی صبر کنید و به خودتان فرصت دهید تا بتوانید عصبانیت‌تان را کنترل کنید. هیچ واکنشی نشان ندهید. برای مثال از خودتان بپرسید چه کاری می‌توانم انجام دهم؟ فریاد بزنم و وسایل را پرتاب کنم. و یا اتاقم را مرتب کرده و بعد از مادرم بپرسم اجازه می‌دهد به مهمانی بروم و سرانجام اینکه بدون اجازه به مهمانی بروم.

    ۳) انتخاب کنید: به طور مثال اگر گزینه اول انتخاب شده است، ماجرا بدتر شده و حتی کار به تنبیهات شدیدتر می‌کشد. اگر گزینه دو را می‌پسندید، درست است که ممکن است دیرتر به مهمانی برسید اما مادرتان هم راضی شده، دعوا نمی‌شود و لازم نیست شرمنده شوید، ضمن اینکه به اشتباه‌تان هم پی برده و دفعه بعد بدون تهدید، اتاق‌تان را مرتب می‌کنید. اگر گزینه سوم انتخاب شده شاید به موقع به مهمانی برسید ولی چون بدون اجازه رفتید، بعد از بازگشت منتظر واکنش و تنبیهات سخت‌تر والدین باشید.
    ۴) تصمیم بگیرید: وقتی به خودتان فرصت داده باشید، حتما گزینه دوم انتخاب می‌شود چون بهترین و منطقی‌ترین گزینه است.

    ۵) پیشرفت کار را بررسی کنید: بعد از اینکه رفتار انتخابی را انجام دادید، مدتی به آن فکر کنید که چطور گذشت. آیا رفتارتان معقول بوده است؟ اگر نه، چرا؟ آیا از آن راضی هستید؟ این مرحله بسیار مهم است چون خودتان عواقب کار را در نظر می‌گیرید خودتان را بهتر می‌شناسید و یاد می‌گیرید کدام راهکار حل مساله در شرایط مختلف بهتر عمل می‌کند.

  10. #30
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    ● نصایح هفت‌گانه
    ▪ ورزش کنید: پیاده‌روی، دویدن، بازی و یا ورزش خاص در کنترل رفتار و ذهن بسیار موثر است چون خلق را بهتر کرده و احساسات منفی را کاهش می‌دهد.
    ▪ ‌ به موسیقی گوش کنید: موسیقی به سرعت خلق افراد را تغییر می‌دهد.


    ▪ افکار و احساسا‌ت‌تان را یادداشت کنید: چه آنها را دور بریزید و چه نگه‌دارید، مهم نیست بلکه نوشتن باعث بهبود احساسات می‌شود چون با تخلیه موارد منفی، این افکار در ذهن‌تان به یک ساختار دایمی تبدیل نمی‌شوند.
    ▪ نقاشی کنید: حتی خط خطی کردن و نقاشی‌های خیلی عادی هم به تخلیه احساسات منفی کمک می‌کند.
    ▪ از روش‌های آرام‌سازی و تنفس عمیق استفاده کنید: این روش‌ها به خصوص اگر منظم انجام شود، بسیار مهم است و نمی‌گذارد زیاد عصبانی شوید.
    ▪ با یک فرد معتمد درباره احساسات‌تان صحبت کنید: گاهی ترس، غم و اندوه زیر بنای عصبانیت است و صحبت درباره آنها به شما آرامش می‌دهد به خصوص اگر راهکار صحیحی را هم یاد بگیرید.
    ▪ حواس‌تان را پرت کنید: اگر از موضوعی ناراحت هستید و نمی‌توانید از آن بگذرید، کاری انجام دهید که حواس‌تان را مدتی به موضوع دیگری منحرف کند مانند تماشای تلویزیون، مطالعه، حل جدول و یا رفتن به سینما. این راهکارها باعث آرامش شما شده و نمی‌گذارد انفجار عصبانیت رخ بدهد. در ضمن خلق شما را بهتر می‌کند در نتیجه در کل کمتر عصبانی شده و کنترل بیشتری برخود دارید..
    اگر عصبانیت شما طولانی‌مدت است، تحریک‌پذیر، کج‌خلق و عصبی هستید، به خودتان یا دیگران آسیب می‌رسانید و دایم با همه جروبحث دارید حتما از یک مشاور کمک بگیرید چون به تنهایی از پس حل این مشکلات و عواقب بعدی آن برنمی‌آیید. آنها به شما مهارت کنترل عصبانیت را یاد می‌دهند و زمینه‌های بروز مشکلات عصبی مثل افسردگی را برطرف می‌کنند.

    ایرانیان انگلستان

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •