باشه مرسی. بهتر از سفید دادن ورقست. لا اقل میشه این ترجمه های شمارو به یکی که ادبیات فارسی میخونه نشون بدم شاید اینجوری چیزی به ذهن اون بیاد. من این هفته با استاده حرف زدم. میگه الا و بلا باید پیدا کنید. وگرنه منم میدونم احتمالش کمه.
باشه مرسی. بهتر از سفید دادن ورقست. لا اقل میشه این ترجمه های شمارو به یکی که ادبیات فارسی میخونه نشون بدم شاید اینجوری چیزی به ذهن اون بیاد. من این هفته با استاده حرف زدم. میگه الا و بلا باید پیدا کنید. وگرنه منم میدونم احتمالش کمه.
من هم فکر می کنم رویه بهترش همین باشه که گفتی .. چون پیدا کردن معادل ادبی برای اینها دیگه ربطی به زبان انگلیسی نداره و شما می تونی ترجمه اش رو هم ببری پیش یه نفر که به اشعار و متون ادبی مسلط تره (و اصلاً شاید انگلیسی هم هیچی بلد نباشه) و بتونه راهنمایی کنه ..
//
ادامه:
و این شجاعت است، که باعث می شود شیر (در نتیجه از دست دادن آن)، از دست موشی (که به عکس، دارای آن است) بگریزد.Here comes courage! That seised the lion absent, and ran away from the present mouse.
در نظر سزار (پادشاه بخرد) ارزش و شایستگی شخص فاتح در جنگ، از آنکس که در نبرد با خودش (و تسلط بر نفس اش) پیروز است بیشتر نیست.Ceasar did not merit the triumphal car more tha that conquers himself.
شاید معلم شما آنچه به شما می آموزد را خود به کار نگیرد، اما با این وجود، اگه آموزه های وی درست و خوب است، به آنها عمل کنید.Although your teacher act not like as he teaches, Yet nevertheless, if good, do what he teaches;
که طبق معمول در متن اولیه شما ، هم جدا از هم نوشته شده و هم اینکه واژه آخرش حذف شده ... در نظر بگیرید من اول باید یه معما حل کنم و بعدش ترجمه!Good counsel, failing men may give, for why,
He that's aground where the shoal doth lie.
//
اندرز خوب را می توان از آنکه شکست خورده شنید ... زیرا از موقعیتی که اون در آن قرار دارد، می توان زیر و بم مسایل را بهتر دید (و قضاوت کرد.)
من خیلی اتفاقی اومدم تو این تاپیک(عنوان تاپیکت جذاب بود)، یه چیزایی به ذهنم اومد گفتم شاید بدردت بخوره، البته هیچ سر رشته ای در ادبیات ندارم...
می تونه اشاره به جهاد اکبر (جهاد بر نفس ) داشته باشه...که در احادیث داریم: "خیر الجهاد، جهاد النفس "
اینو دقیقا در یه حکایتی از "گلستان سعدی" داریم که یه جوان عالمی به پدرش میگه که حرفهای واعظان بالای منبر هیچ اثری در من نمیذاره، چون خودشون بهش عمل نمیکنن،و پدرش حالا صحبتهایی باهاش میکنه و میگه تو کاری به این حرفا نداشته باش، فقط از علمشون استفاده کن، و وقتی وارد چنین جاهایی میشی باید نیتت از این جور مسائل دور باشه تا بتونی از مباحث بهره ببری...
گفت عالم به گوش جان بشنو*******ور نماند به گفتنش کردار
باطل است آنچه مدعی گوید*******خفته را خفته کی کند بیدار
مرد باید که گیرد اندر گوش********ور نوشته است پند بر دیوار
یه شعر دیگه هم یادم اومد ولی نمیدونم از کیه
نگه کن که گفتار گوینده چیست*****چه حاجت بدانی که گوینده کیست
خوب این مطلب که به عنوان پایه ی جوانمردی و عیاری و ... مطرح میشه : "حفظ اسرار دیگران" که راز دیگران مانند امانتی است در دست شنونده...
و بخصوص در مباحث اخلاقی خیلی این موضوع رو داریم که مثلا وقتی وارد یک خانه و یا کلا حریمی میشیم، نباید آنچه را که میبینیم و میشنویم جایی بازگو کنیم و اسرار دیگران مثل اسرار خودمون باید تلقی بشه، و کلا به عنوان "حق مجالست" مطرح هست، میتونی روی این بخش تاکید کنی..
فکر کنم مناسبترینش همون حدیث باشه که صحبتی که میان دو نفر شد، امانتی است در دست شما
یه چند تا شعر یادم اومد ولی خیلی بیشتر از اینا در این باره شعرهای خوب هست:
حدیث دوست نگویم مگر برِ دوست*****که آشنا سخن آشنا نگه دارد
"حافظ"
به شمشیرم زد و با کس نگفتم*****که راز دوست از دشمن نهان به
"حافظ"
سعدی هم بسیار در این باره صحبت کرده، البته بیشتر اینکه راز رو کلا فاش نکنیم بهتره، یا اینکه با چه کسانی در میان بذاریم..
******************
در مورد شیر و موش و ترس و شجاعت ، توی کلیله و دمنه داستانهای بسیاری هست که حیوان ضعیف، به کمک عقل، هوش و درایت بر حیوان قویتر از خودش غلبه میکنه..(یه کارتونی هم بود، شیر و خرگوش و چاه و...که حتما میدونی)
موفق باشید...
چشم بروی آنچه نباید بخوانی (بدانی) باز نکن، دست به آنچه نباید دراز نکن، گوش به (رمز و راز دیگران و) آنچه نباید بشنوی نسپار.Nor eye in a letter, nor hand in a purse, nor ear in the secret of another.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)