دستت درد نكنه آليسما جان
دستت درد نكنه آليسما جان
این فایلارو خودت ترجمه میکنی یا منبع داری
ممنون
اسم تاپیک روشه دیگه: ترجمه فایل های اویل 2
خودم ترجمه ميكنم اگه منبع داشتم كه ميگفتم![]()
آموزش عملكرد
دستور به آقاي هانك به شرح زير است: تا جايي كه ميتونيد در شركت آمبرلا كه در منطقه ي خارجي شهر راكون قرار داره نفوذ كنيد. شما بايد ويروس رو از دكتر ويليام بيركين بگيريد. بايد از نمونه به خوبي حفاظت كنيد و اونو به روستاي لوير برسونيد. شما به هيچ وجه نبايد در اين ماموريت شكست بخوريد.
بخش فرانسوي
مدير بخش R&D
كريستين هنري
شما به امضاي مگي جان ايضا بنده مراجعه كني متوجه ميشي كه اين كار گروهي كاربران پي سي هست و منبعش هم همينجا بر و بچ مترجم هستن![]()
گزارش ربكا
در روز بيست و سوم جولاي ما ماشين گروه دژباني رو در پشت كوههاي آركلي پيدا كرديم. ما هيچ كدوم از افراد دژباني رو نتونستيم پيدا كنيم. به عقيده ي فناوري نظامي پرچم دارشون بيلي كوين بوده. كسي كه حكم اعدام چند جنگنده ي نظامي رو در 22 جولاي داده بود. اونا احتمالا تصادف كرده بودند. ظاهرا گروه به وسيله ي حيوانات وحشي به شدت زخمي شده بودند. بقيه ي روز ما در حال جست و جوي جسد ها بوديم اما اونا جايي نبودن كه بخوايم پيداشون كنيم. فرمانده ي ارتش ازمون خواست كه جسد بيلي كوين رو پيدا كنيم. اما به علت شرايت محيط برامون سخت بود كه جسد اونو پيدا كنيم. من تقاضا دارم كه اين پرونده فعلا بسته بشه.
اداره ي پليس شهر راكون
تيم آلفا ي S.t.a.r.s
ربكا چامبرز
يادداشت فرمانده
23 سپتامبر
همه چي ديگه تموم شد. اون كله پوكهاي بي مغز از شركت آمبرلا بالاخره كار خودشون كردن... با اين كه قول داده بودن اتفاق بدي نميفته شهر من رو داغون كردن! به زودي زامبي ها خيابونها رو ميگيرن. دارم شك مي كنم كه نكنه خودمم آلوده شده باشم. اگه اين شك به واقعيت تبديل بشه همه ي افراد شهر رو دونه دونه مي كشم!!!
24 سپتامبر
من موفق شدم طبق نقشه پليس ها رو گمراه كنم و كاري كنم كه هيچ كس از بيرون براي كمك به اين شهر نياد. با تاخيري كه هميشه تو كاراي پليس هست ديگه هيچ كس اين شانس رو نداره كه از شهر من زنده فرار كنه. همينطور خود من شخصا مطمئن شدم كه همه ي راه هاي فرار از داخل محوطه كاملا بسته شدن. البته هنوز نجات يافته هاي زيادي هستن كه سعي مي كنن از سطوح پايين تر فرار كنن ولي من كاري مي كنم كه هيچ كس نتونه بره بيرون.
26 سپتامبر
اخيرا موقعيتي برام پيش اومد كه تونستم بعضي نجات يافته ها رو داخل محوطه از بين ببرم. در واقع تصميم گرفتم خودم تعقيبشون كنم و اونها رو بكشم. حدود همين يه ساعت پيش يه گلوله از پشت تو قلب "اد" خالي كردم و وقتي داشت از درد به خودش مي پيچيد و توي استخري از خون خودش دست و پا مي زد منم هنوز اونجا بودم و اونو تماشا مي كردم. حالت چهره اش واقعا بي نظير بود!! و در حالي مرد كه چشماش كاملا باز بودن و داشتن رو به بالا منو خيره نگاه مي كردن. نمي دونم دختر شهردار هنوز هم زنده ست يا نه؟ به هر حال الان ميذارم فرار كنه تا بعدا بتونم از تعقيب و شكارش لذت ببرم...همينطور مي خوام پيروزي جديدم رو اينطوري كامل كنم كه بهش اجازه بدم تو حالتي كه من براش تعيين مي كنم تا هميشه خشكش بزنه!
--------------------------------------
آقا اين فرمانده كيه اينقدر قسي القلبه؟! من اويل 2 رو بازي نكردم![]()
وقتي اويل 2 رو بازي نكردي چطوري بگم؟ ولي يه عكس ازش ميزارمآقا اين فرمانده كيه اينقدر قسي القلبه؟! من اويل 2 رو بازي نكردم![]()
اينه فرمانده بيريان آيرونز
ولي از من ميشنوي اويل 2 رو بازي كن يكي از قشنگترين اويلاس البته به نظر من
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)