ممنون اسی جون
جدی یعنی خوبه که اینقدر خیال پردازم

خوب مسئله همینه که نمی تونم هدایتش کنم به خدا بعضی وقتها فکر میکنم الانه که سکته رو بزنم از بس تو خیالم دعوا می کنمو حرص می خورم .
به نظر شما من دو شخصیتی نشدم؟ در ضمن افسردگی هم دارم.البته یه مدت تحت نظر دکتر بودم اما بعد از تموم شدن دوره درمان بعده یه مدت دوباره رفسردگیم برگشت.دیگه هم تصمیم ندارم دکتر برم تا دارو می خوری خوبی تا قطع میکنی دوباره همون وضعه.
خوب از وضع زندگیم خیلی ناراضیم خودم احساس می کنم از اول واسه فرار از این زندگی کوفتی به این سمت رفتمو یه جورایی واسه رها کردن خودم زندگیمو یه جور دیگه تصور میکنم. البته این تصور خودمه.
یه چیز دیگه هم هست من به شدت کم خودبینی دارم
خودمو از همه کمتر می بینم و فکر می کنم من لیاقت هیچ چیز رو ندارم.باور کنید حتی از لباس خریدن هم بیزار شدم میگم اخه حیف نیست من این لباسهای قشنگو بپوشم........
داغوووووووووووووووووووووو وووونم هاااااااااااااااااااااااا اااااااا
به فریاد این بینوا برسیدددددد