تبلیغات :
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 3 اولاول 123 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 25

نام تاپيک: در ستایش بطالت

  1. #11
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    بنظرم دلیل اینکه افراد از اوقات فراغت شون لذت میبرن و اغلب دوس دارن به نفع اوقات فراغت از کار بزنن، اینه که کار معمولا یک نوع وظیفه و تکلیف هست که باید انجام بشه، چیزی که آزادی فرد رو محدود میکنه، چیزی که معمولا شما بدون علاقه و از سر اجبار انجام میدید، و طبیعی هست که انسان از چیزی که باید از سر اجبار و بدون علاقه انجام بده فراری هست ...

    اما اینکه برخی افراطی کار میکنن و هیچ فراغتی ندارن من فکر میکنم در کنار حرص و طمع ... دلیل اصلیش اعتیاد به کار هست، این افراد به دلایلی به کار کردن عادت کردن، معتاد کار کردن شدن و به همین دلیل اگه کار نکنن احساس بی قراری میکنن، آرامششون رو از دست میدن، احساس بدی بشون دس میده، از خودشون بدشون میاد، و با کار کردن این احساسات دست از سرشون برمیداره، مثه یه معتاد ...

    عادت معمولا چیز خوبی نیست، معنی و هدف رو از همه چیز میگره، فرد بدون این که هدف خاصی داشته باشه فقط انجامش میده، تا آرامش داشته باشه، خود فرد هم غالبا میدونه کارش اشتباه و نباید انجامش بده، اما نمیتونه ...

  2. 2 کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #12
    عضو تیم زیرنویس فارسی taghi_ramzi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    پست ها
    3,975

    پيش فرض

    خب اگه از دید پوچ گرایی داریم میبینیم ، اصلاً جا و دلیلی برای بحث نیست و بطالت برنده ست ، من اول هم گفتم بوی سفسطه میاد

    شما (ی نوعی) اعتقاد داری همه چی پوچه و آخرش هیچی به هیچی ، پس بحثی نمیمونه که کار خوبه یا تفریح

    مثلاً من به هیچ نوع خدایی اعتقاد ندارم ، دلیلی نداره که سر اینکه حق با یزید بوده یا حسین با کسی بحث کنم ... وغیره

  4. #13
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    خب اگه از دید پوچ گرایی داریم میبینیم ، اصلاً جا و دلیلی برای بحث نیست و بطالت برنده ست ، من اول هم گفتم بوی سفسطه میاد

    شما (ی نوعی) اعتقاد داری همه چی پوچه و آخرش هیچی به هیچی ، پس بحثی نمیمونه که کار خوبه یا تفریح

    مثلاً من به هیچ نوع خدایی اعتقاد ندارم ، دلیلی نداره که سر اینکه حق با یزید بوده یا حسین با کسی بحث کنم ... وغیره
    لطفا مطالب رو با تامل بیشتری بخونید تا اینقدر برداشت سطحی ارائه نکنید.
    من اعتقاد ندارم همه چی پوچه در پاسخ به ادعای شما مبنی بر پوچ بودن زندگی کسی که میزان تفریحش بیشتر از کار کردنش هست عرض کردم که معیارتون برای پوچی قابل تعمیم به همه چیز هست مگر اینکه معتقد باشی با عمل مقدس کار فرشته ها برات ثواب مینویسن و اون دنیا جبران میشه.
    چون نتوانستید بگید کسی که بیشتر کار میکنه چرا در انتها به پوچی نمیرسه.

    در ضمن سفسطه تعریف مشخصی با شرایط مشخص داره. هرچیزی با تفکرات شما جور در نیامد اسمش سفسطه نیست.
    بهتره به واقعیت خودمان رجوع کنیم که از بین درامد ماهانه 5 میلیون تومان از اجاره یک زمین و درامد ماهانه 5 میلیون تومان از 12 ساعت کار کدومو انتحاب میکنیم و اینقدر شعار ندیم.

  5. #14
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    پست ها
    114

    پيش فرض

    این گزاره که «انسان برای رسیدن به فراغت و رفاه کار میکند» برای انگلستان 19xx کاملن درست هست، اما توی ساختارهای اقتصادی کلاسیک‌تر، فرد ارتباط عمیق‌تری با «دست‌رنج» و «دست‌ساخته‌ی» خودش داره. فرد هنوز با محصول «بیگانه» نشده (به قول مارکس)، یعنی وضعی مقابل وضعی که در نظام «خط تولیدی» هنری فورد وجود داره.

    اصلن مفهوم «اوقات فراغت» محصول همین شکلِ تولید صنعتی هست..

    نظام کار و تولید توی ایران در حال گذار هست، یعنی شکل و نحوه‌ی فعالیت‌ها خیلی سریع تغییر کرده اما بخش اعظم آدم‌ها هنوز ذاتن جور نشدن با این وضع یا اینکه نصفه نیمه تغییراتی در ذائقه‌شون رخ داده و در واقع استیبل و پایدار نیستند..این از نحوه‌ی برخورد و انتظاراتشون از فعالیتی که انجام میدن کاملن معلومه

    وضع توی اروپا متفاوت هست، مثلن توی اروپا مسئله‌ای مثل «افسردگی تعطیلات» رو داریم (مقایسه کنید با ایران!)

    من مخالف نظر شمام، یعنی اگر تمام پارامتر‌های دیگه همونی باشه که الان هست، کاری که توی فرانسه انجام شده ابدن توی ایران (الان) جواب نمیده


    از این که بگذریم، استدلال راسل توی این پاراگرافی که گذاشتید کاملن بر اساس آسایش همگانی هست (utilitarianism)...من مخالف این طرز فکر هستم. آدم‌های بزرگی هم هستن که اینو سطحی می‌دونن...(گرچه خوشایند عمده‌ی مردم بوده و قطعن توی ایران هم هست)..در نتیجه از این جهت هم من مخالف نظر شما و راسل‌ام

    پ.ن: رفاه همگانی تنها آلترنانیو دیدگاه الهی و سرمدی نیست، گرچه، بدیهیه که با معیارهای تولید شده توی همین سیستم، بهترین گزینه هست
    Last edited by ZINOSHTAN; 02-04-2015 at 02:06. دليل: پ.ن

  6. این کاربر از ZINOSHTAN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #15
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    این گزاره که «انسان برای رسیدن به فراغت و رفاه کار میکند» برای انگلستان 19xx کاملن درست هست، اما توی ساختارهای اقتصادی کلاسیک‌تر، فرد ارتباط عمیق‌تری با «دست‌رنج» و «دست‌ساخته‌ی» خودش داره. فرد هنوز با محصول «بیگانه» نشده (به قول مارکس)، یعنی وضعی مقابل وضعی که در نظام «خط تولیدی» هنری فورد وجود داره.

    اصلن مفهوم «اوقات فراغت» محصول همین شکلِ تولید صنعتی هست..

    نظام کار و تولید توی ایران در حال گذار هست، یعنی شکل و نحوه‌ی فعالیت‌ها خیلی سریع تغییر کرده اما بخش اعظم آدم‌ها هنوز ذاتن جور نشدن با این وضع یا اینکه نصفه نیمه تغییراتی در ذائقه‌شون رخ داده و در واقع استیبل و پایدار نیستند..این از نحوه‌ی برخورد و انتظاراتشون از فعالیتی که انجام میدن کاملن معلومه

    وضع توی اروپا متفاوت هست، مثلن توی اروپا مسئله‌ای مثل «افسردگی تعطیلات» رو داریم (مقایسه کنید با ایران!)

    من مخالف نظر شمام، یعنی اگر تمام پارامتر‌های دیگه همونی باشه که الان هست، کاری که توی فرانسه انجام شده ابدن توی ایران (الان) جواب نمیده


    از این که بگذریم، استدلال راسل توی این پاراگرافی که گذاشتید کاملن بر اساس آسایش همگانی هست (utilitarianism)...من مخالف این طرز فکر هستم. آدم‌های بزرگی هم هستن که اینو سطحی می‌دونن...(گرچه خوشایند عمده‌ی مردم بوده و قطعن توی ایران هم هست)..در نتیجه از این جهت هم من مخالف نظر شما و راسل‌ام

    پ.ن: رفاه همگانی تنها آلترنانیو دیدگاه الهی و سرمدی نیست، گرچه، بدیهیه که با معیارهای تولید شده توی همین سیستم، بهترین گزینه هست

    واقعیت امر من متوجه نشدم شما دقیقا مخالف چه چیزی هستید !
    مخالف کار زیاد؟ مخالف فراغت زیاد؟ مخالف تعادل کار و فراغت یا مخالف سنگینی کفته ترازو به سمت یکی یا ... !!

    اصل مفهوم اوقات فراغت محصول تولید صنعتی هست از اون حرفا بود !!
    حداقل به تاریخ کشور خودمون که بسیار با صنعت بیگانه بوده و یک جامعه کشاورزی سنتی بوده هم نگاهی بندازیم، متوجه میشیم که سپری کردن اوقات فراغت در طبیعت و در منزل دوستان و آشنایان و... به بهانه های مختلف پس از کار هیچ ارتباطی با صنعتی بودن یک جامعه نداره.


    این نقشه میزان خودکشی در جهان رو در سال 2012 نشان میده:






    اگر از کشورهای جنگ زده و تحت فشار حکومتی فاکتور بگیریم، کشورهایی که میزان کار در اونها خیلی بالاست بالاترین میزان خودکشی رو دارن.
    بارز ترین و سرآمد این کشورها هم کره جنوبی و ژاپن هستند که به ساعات طولانی کار مشغولند و روز نیست که تحولی در صنعت ایجاد نکنن.
    اما خودکشی که رابطه مستقیمی با شاد نبودن و انگیزه برای ادامه حیات نداشتن داره، در این دو کشور خیلی بالاتر هست.

    من فکر میکنم شما و دوستان مخالف، برداشتی از این حرف راسل دارید که با برداشت من جور در نمیاد، از طرفی گزینه دیگری جز بحث پیرامون برداشت ها نداریم.

    حرف راسل هم این هست که اینقدر تو سر چیزهایی که ازش لذت میبریم نزنیم و سعی کنیم براش برنامه ریزی انجام بدیم.

    بطالت و فراغت یکی از چیزهایی هست که خیلی از انسان ها از اون لذت میبرن پس میتوان در ستایش بطالت هم مطلب نوشت و اندیشید و صرفا نباید در ستایش کار مطلب نوشت و فکر کرد.
    حالا یکی ممکنه بیاد بگه من از بطالت و فراغت هیچ لذتی نمیبرم و فقط کار و کار و کار دوست دارم، برمیگرده به تجارب شخصی او از زندگی.
    اما نمیتونه ادعا کنه جامعه ای که خیلی کار میکنه جامعه پرنشاط یا موفق تری هست مگر اینکه معیار موفقیت رو شفاف بیان کنه.
    و بگه چرا فلان فرد موفق نیست و فلان فرد موفق هست.

  8. این کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #16
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    پست ها
    114

    پيش فرض

    واقعیت امر من متوجه نشدم شما دقیقا مخالف چه چیزی هستید !
    مخالف کار زیاد؟ مخالف فراغت زیاد؟ مخالف تعادل کار و فراغت یا مخالف سنگینی کفته ترازو به سمت یکی یا ... !!
    چون با افزایش زمان فراغت آسایش مردم بیش‌تر میشه، پس باید این‌کار صورت بگیره..این چیزی هست که باهاش مخالف‌ام

    اصل مفهوم اوقات فراغت محصول تولید صنعتی هست از اون حرفا بود !!
    حداقل به تاریخ کشور خودمون که بسیار با صنعت بیگانه بوده و یک جامعه کشاورزی سنتی بوده هم نگاهی بندازیم، متوجه میشیم که سپری کردن اوقات فراغت در طبیعت و در منزل دوستان و آشنایان و... به بهانه های مختلف پس از کار هیچ ارتباطی با صنعتی بودن یک جامعه نداره.
    ببین فراغت نیاز به متمم داره، فراغت از «چی»..برای کسی که فعالیت معیشتی‌ش با بقیه‌ی فعالیت‌هاش همگن هست، دیگه اینکه بگیم اوقات «فراغت از کار» بی‌معنی میشه...مثل فراغت از مثلن پدر بودن، شوهر بودن و.. میشه

    واقعیتی که شما در مورد جامعه کشاورزی گفتی مربوط به دوره‌ی زمین‌داری میشه، یعنی فرد روی زمین شخص دیگه‌ی کار می‌کنه. از لحاظ ارتباط فرد با کارش خیلی متفاوت از وضع صنعتی نیست

    شما مقایسه کن با آدمی که روی یه تیکه از زمین خودش که خونه‌اش هم توش بوده کار می‌کرد. این آدم دید و بازدید از فامیل رو به هیچ وجه فراغت از کار نمی‌دونست..اصلن این مفهوم براش تعریف نشده‌بود

    بارز ترین و سرآمد این کشورها هم کره جنوبی و ژاپن هستند که به ساعات طولانی کار مشغولند و روز نیست که تحولی در صنعت ایجاد نکنن.
    اما خودکشی که رابطه مستقیمی با شاد نبودن و انگیزه برای ادامه حیات نداشتن داره، در این دو کشور خیلی بالاتر هست.
    شما نمی‌تونید این نتایج رو بگیری، مثل اینکه من بیام تو جواب شما بگم که متوسط عمر در کشور ژاپن از کل دنیا بالاتره، پس ژاپنی‌ها خیلی آدمای سالم و با نشاطی هستند و..

    واقعیت اینه که توی شرق آسیا نگاه به مرگ و خودکشی کاملن متفاوت از غرب هست، حتی با هندوستان هم هیچ قرابتی ندارند، چه برسه با کشور‌های دیگه. دولت‌های شرقی تلاش می‌کنن خودکشی رو کم کنن چون نیروی کار از دست میره، نه اینکه خودکشی زیاد نشونه‌ی افسرده‌بودن جامعه یا عدم نشاطشون باشه.

    الان به نظر شما مناطق خاکستری رنگ با نشاط‌ترین مردم دنیا هستن؟...معلومه که نه!


    اما نمیتونه ادعا کنه جامعه ای که خیلی کار میکنه جامعه پرنشاط یا موفق تری هست مگر اینکه معیار موفقیت رو شفاف بیان کنه.
    و بگه چرا فلان فرد موفق نیست و فلان فرد موفق هست.
    این مفهوم «آدم موفق» هنوز 100 سال هم نیست که اختراع شده، مثلن نیوتون زمان زندگی‌ش به عنوان «آدم موفق» شناخته نمی‌شده..نمی‌خوام طولانی بنویسم که از خوندنش منصرف بشید، مثال بزنم؟.. مثلن توی نظام وظیفه گرایی، اصلن اهمیتی نداره که فرد موفق بشه یا هرچیز دیگه‌ای (دو نکته: من وظیفه گرا نیستم، و وظیفه‌گراها الزامن تئیست نیستند)

    تمام حرف‌هایی که راسل «توی این پاراگراف» می‌زنه در دستگاه فکری خودش درسته..اما اینکه این دستگاه فکری هم درسته، نه، به نظر من نیست.

  10. #17
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    چون با افزایش زمان فراغت آسایش مردم بیش‌تر میشه، پس باید این‌کار صورت بگیره..این چیزی هست که باهاش مخالف‌ام


    ببین فراغت نیاز به متمم داره، فراغت از «چی»..برای کسی که فعالیت معیشتی‌ش با بقیه‌ی فعالیت‌هاش همگن هست، دیگه اینکه بگیم اوقات «فراغت از کار» بی‌معنی میشه...مثل فراغت از مثلن پدر بودن، شوهر بودن و.. میشه

    واقعیتی که شما در مورد جامعه کشاورزی گفتی مربوط به دوره‌ی زمین‌داری میشه، یعنی فرد روی زمین شخص دیگه‌ی کار می‌کنه. از لحاظ ارتباط فرد با کارش خیلی متفاوت از وضع صنعتی نیست

    شما مقایسه کن با آدمی که روی یه تیکه از زمین خودش که خونه‌اش هم توش بوده کار می‌کرد. این آدم دید و بازدید از فامیل رو به هیچ وجه فراغت از کار نمی‌دونست..اصلن این مفهوم براش تعریف نشده‌بود


    شما نمی‌تونید این نتایج رو بگیری، مثل اینکه من بیام تو جواب شما بگم که متوسط عمر در کشور ژاپن از کل دنیا بالاتره، پس ژاپنی‌ها خیلی آدمای سالم و با نشاطی هستند و..

    واقعیت اینه که توی شرق آسیا نگاه به مرگ و خودکشی کاملن متفاوت از غرب هست، حتی با هندوستان هم هیچ قرابتی ندارند، چه برسه با کشور‌های دیگه. دولت‌های شرقی تلاش می‌کنن خودکشی رو کم کنن چون نیروی کار از دست میره، نه اینکه خودکشی زیاد نشونه‌ی افسرده‌بودن جامعه یا عدم نشاطشون باشه.

    الان به نظر شما مناطق خاکستری رنگ با نشاط‌ترین مردم دنیا هستن؟...معلومه که نه!
    1- مشکلتون با افزایش آسایش مردم چه چیزی هست که میفرمایید باهاش مخالفید؟
    هرچند من نمیدونم به چه چیز میگین آسایش و اگر مقاله رو مطالعه میکردین منظور از آسایش تن پروری و خوابیدن نیست و تاکید هم شده که اگر فراغت همانند کار امری مهم تلقی شود، میزان ابتکار و نوآوری در فراغت مثل نوآوری در بخش های دیگر زندگی افزایش پیدا میکنه و انسان ها دیگر سراغ کارهای تکراری و کسل کننده برای فراغت نمیرن.

    2- کاری هم که در اینجا مورد بحث هست کار ماشینی و تکراری برای کسب معاش هست که اگر شمارو با میزان درآمدی یکسان در بین دو راهی فراغت و اون کار قرار بدن، شما آن کار رو انتخاب نمیکنید.

    پس باز هم شامل همه کارها نمیشه و به قول شما فراغت از یکسری مشاغل اصلا معنا نمیدهد چون در اون مشاغل فقط کار نمیکنی که پول دربیاری و شکمت رو سیر کنی.
    شاید اگر به جامعه آنروز راسل برگردیم لفظ کار ماشینی و اون انقلاب صنعتی که چارلی چاپلین به عنوان کارگر و کار نشون میده، قابل لمس تر باشه.
    که میزان فراوانی این کارهای ماشینی در دنیای امروز هم قابل قیاس با کارهای کوچک مد نظر شما نیست.

    3- متوسط عمر بالا به نحوه درست مصرف غذایی و سلامت جسم و ژنتیک و... مربوطه و البته شادی هم نقش کمی داره.
    ولی در خودکشی مهمترین عامل خسته شدن از زندگی در شرایط حال هست، مطمئنا فراغت میتونه این خستگی رو کم کنه و اینکه نگاه اونا به زندگی و مرگ چه فرقی با ما داره تاثیری در اصل موضوع نمیکنه.
    اون مناطق خاکستری رو هم عرض کردم بخشیشون مشکلات دیگری دارن مثل ایران.
    Last edited by B.Russell; 02-04-2015 at 16:55.

  11. #18
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    پست ها
    114

    پيش فرض

    1- مشکلتون با افزایش آسایش مردم چه چیزی هست که میفرمایید باهاش مخالفید؟
    هرچند من نمیدونم به چه چیز میگین آسایش و اگر مقاله رو مطالعه میکردین منظور از آسایش تن پروری و خوابیدن نیست و تاکید هم شده که اگر فراغت همانند کار امری مهم تلقی شود، میزان ابتکار و نوآوری در فراغت مثل نوآوری در بخش های دیگر زندگی افزایش پیدا میکنه و انسان ها دیگر سراغ کارهای تکراری و کسل کننده برای فراغت نمیرن.

    2- کاری هم که در اینجا مورد بحث هست کار ماشینی و تکراری برای کسب معاش هست که اگر شمارو با میزان درآمدی یکسان در بین دو راهی فراغت و اون کار قرار بدن، شما آن کار رو انتخاب نمیکنید.

    پس باز هم شامل همه کارها نمیشه و به قول شما فراغت از یکسری مشاغل اصلا معنا نمیدهد چون در اون مشاغل فقط کار نمیکنی که پول دربیاری و شکمت رو سیر کنی.
    شاید اگر به جامعه آنروز راسل برگردیم لفظ کار ماشینی و اون انقلاب صنعتی که چارلی چاپلین به عنوان کارگر و کار نشون میده، قابل لمس تر باشه.
    که میزان فراوانی این کارهای ماشینی در دنیای امروز هم قابل قیاس با کارهای کوچک مد نظر شما نیست.

    3- متوسط عمر بالا به نحوه درست مصرف غذایی و سلامت جسم و ژنتیک و... مربوطه و البته شادی هم نقش کمی داره.
    ولی در خودکشی مهمترین عامل خسته شدن از زندگی در شرایط حال هست، مطمئنا فراغت میتونه این خستگی رو کم کنه و اینکه نگاه اونا به زندگی و مرگ چه فرقی با ما داره تاثیری در اصل موضوع نمیکنه.
    اون مناطق خاکستری رو هم عرض کردم بخشیشون مشکلات دیگری دارن مثل ایران.
    1- برای توضیح موضع خودم باید قبلش موضوعات دیگه‌ای رو بگم تا حرف‌ام گنگ یا بی‌هوده به نظر نیاد..خب به جای این‌کار من با چند کلید وا‌ژه جواب میدم. مثلن توی نظام‌های «فضیلت‌محور» یا «وظیفه‌محور» (همونی که قبلن گفتم) اصلن بحث آسایش و رفاه موضوعیتی نداره، نه اینکه مخالفتی باشه(یعنی تلاش نمیشه کمش کنن، ولی افزایش اون هم دغدغه نیست)...برای سیستم فضیلت محور نگاه کنید به آراء افلاطون به عنوان نمونه .(تکرار می‌کنم که موضع من چیز دیگه‌ای هست)
    منم برداشت‌ام از فراغت تن‌پروری نبوده اصلن

    2-بله، درسته..فقط یک نکته‌ی بی ربط به بحث بگم: اگر یه روزی کارفرماها به زور کارگر‌ها رو پشت دستگاه نگه میداشتن، اگر تصمیم گرفتن از زن‌ها برای کارهای کسل کننده استفاده کنند چون که کمتر طغیان می‌کردند، اگر چارلی چاپلین میاد و همچین فیلمی می‌سازه، برای این هست که مردم در اون دوره در غرب هنوز با شکل جدید تولید آداپته نشد بودن (وضعی که توی ایران هست تقریبن)..ولی انسان‌ها تغییر می‌کنند. گفتم که، الان مثلن افسردگی تعطیلات رو داریم، یعنی فرد تو روز‌های آخر تعطیلاتش از بس «نمیدونه اگه قرار نیست کار کنه پس باید چی‌کار کنه» مشکل روحی میگیره..در ایران هم اینطور خواهد شد، خیلی زود!

    3- نه، هممونطور که ربط دادن متوسط عمر به نشاط یه برداشت سطحی هست، همونطور ربط دادن تعداد خودکشی با نشاط هم سطحی‌ئه. شما دارید معیاری که برای( بخشی از) غرب هست رو به کل دنیا بسط میدی. در حالی که موضوع خودکشی توی شرق آسیا (و فرهنگ‌های دیگه) کانتکس متفاوتی داره.

  12. #19
    کاربر فعال فلسفه B.Russell's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2014
    پست ها
    1,005

    پيش فرض

    برای توضیح موضع خودم باید قبلش موضوعات دیگه‌ای رو بگم تا حرف‌ام گنگ یا بی‌هوده به نظر نیاد..خب به جای این‌کار من با چند کلید وا‌ژه جواب میدم. مثلن توی نظام‌های «فضیلت‌محور» یا «وظیفه‌محور» (همونی که قبلن گفتم) اصلن بحث آسایش و رفاه موضوعیتی نداره، نه اینکه مخالفتی باشه(یعنی تلاش نمیشه کمش کنن، ولی افزایش اون هم دغدغه نیست)...برای سیستم فضیلت محور نگاه کنید به آراء افلاطون به عنوان نمونه .(تکرار می‌کنم که موضع من چیز دیگه‌ای هست)

    2-بله، درسته..فقط یک نکته‌ی بی ربط به بحث بگم: اگر یه روزی کارفرماها به زور کارگر‌ها رو پشت دستگاه نگه میداشتن، اگر تصمیم گرفتن از زن‌ها برای کارهای کسل کننده استفاده کنند چون که کمتر طغیان می‌کردند، اگر چارلی چاپلین میاد و همچین فیلمی می‌سازه، برای این هست که مردم در اون دوره در غرب هنوز با شکل جدید تولید آداپته نشد بودن (وضعی که توی ایران هست تقریبن)..ولی انسان‌ها تغییر می‌کنند. گفتم که، الان مثلن افسردگی تعطیلات رو داریم، یعنی فرد تو روز‌های آخر تعطیلاتش از بس «نمیدونه اگه قرار نیست کار کنه پس باید چی‌کار کنه» مشکل روحی میگیره..در ایران هم اینطور خواهد شد، خیلی زود!
    نظام فضیلت محور رو چه کسی کنترل میکنه؟ بدنه مردم یا یک عده سرمایه دار اقتصادی یا نظامی؟
    اگر بدنه مردم کنترل میکنن و مردم براشون میزان فراغت و آسایش موضوعیت نداره، که دیگه بحثی نمیمونه و من خیلی دوست دارم چندتا از این جامعه های وظیفه محور رو بشناسم که بین فراغت و کار با یک میزان درآمد کدام رو انتخاب میکنند، نظرسنجی جالبی باید در اون جامعه مشتاق به انجام وظیفه بدون نگاه به میزان رفاه و فراغت از آب در بیاد.

    اما اگر فضیلت و وظیفه رو یک عده حاکم بنابر تسلط بر اقتصاد یا قوای نظامی یا ... برای مردم مشخص میکنن، شما نمیتونید بگید انسان ها تغییر کردن، تغییر کردن انسان به صورت غیر ارادی و برده شدن معنی آداپته شدن نمیده.

    چون فرد از درون ناراضی هست و فرصت پیدا کنه طغیان میکنه نمونه هاش رو در تظاهرات های گسترده برای افزایش سن بازنشستگی و افزایش ساعت کاری در همون کشورهایی که میگین آخر هفته دپرس میشن میبینید.
    در حالیکه مردم این کشورها اگر در تعطیلات آخر هفته دپرس میشن نباید ناراحت افزایش سن بازنشستگی یا افزایش ساعت کاری و...بشن و باید از حکومتشون تشکر هم بکنن که با سر کار گذاشتن تا آخر عمر و برای ساعات زیاد اونارو از دپرس شدن نجات میده.

  13. این کاربر از B.Russell بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #20
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    پست ها
    114

    پيش فرض

    نظام فضیلت محور رو چه کسی کنترل میکنه؟ بدنه مردم یا یک عده سرمایه دار اقتصادی یا نظامی؟
    اگر بدنه مردم کنترل میکنن و مردم براشون میزان فراغت و آسایش موضوعیت نداره، که دیگه بحثی نمیمونه و من خیلی دوست دارم چندتا از این جامعه های وظیفه محور رو بشناسم که بین فراغت و کار با یک میزان درآمد کدام رو انتخاب میکنند، نظرسنجی جالبی باید در اون جامعه مشتاق به انجام وظیفه بدون نگاه به میزان رفاه و فراغت از آب در بیاد.

    اما اگر فضیلت و وظیفه رو یک عده حاکم بنابر تسلط بر اقتصاد یا قوای نظامی یا ... برای مردم مشخص میکنن، شما نمیتونید بگید انسان ها تغییر کردن، تغییر کردن انسان به صورت غیر ارادی و برده شدن معنی آداپته شدن نمیده.

    چون فرد از درون ناراضی هست و فرصت پیدا کنه طغیان میکنه نمونه هاش رو در تظاهرات های گسترده برای افزایش سن بازنشستگی و افزایش ساعت کاری در همون کشورهایی که میگین آخر هفته دپرس میشن میبینید.
    در حالیکه مردم این کشورها اگر در تعطیلات آخر هفته دپرس میشن نباید ناراحت افزایش سن بازنشستگی یا افزایش ساعت کاری و...بشن و باید از حکومتشون تشکر هم بکنن که با سر کار گذاشتن تا آخر عمر و برای ساعات زیاد اونارو از دپرس شدن نجات میده.

    نظام فضیلت محور توسط ارزش‌هایی که به مردم ارائه می‌کنه اونارو جهت‌میده و این ارزش‌ها هم توسط یک طبقه(یا فرد) ساخته میشه..بدنه‌ی مردم تقریبن هیچ توانایی در جهت‌دهی به ارزش‌ها نداره

    سرمایه‌دار‌ها/ نظامی‌ها معمولن نظام‌های لیبرال/استبدادی رو رهبری می‌کنند و مستقیمن رفاه مردم به عنوان پارامتر تصمیم‌گیری لحاظ می‌کنند، بنابراین نظر من روی این‌ها نیست

    وظیف‌گرا؟ می‌تونید آلمان، در بازه‌ای از رهبری حزب ناسیونال سوسیالیسم رو ببینید.

    (اگر داریم جدی صحبت می‌کنیم که باید بگم) تظاهرات رو مردم انجام نمی‌دن، هیچ‌جای دنیا...بلکه این گروه‌ها و احزاب و شرکت‌های بیمه و افراد و.. هستند که برای پیگیری نفع سازمانی و تاثیرگذاری بر حاکمیت جامعه (پیاده‌سازی ایديولوژی خودشون)، از مردم استفاده می‌کنند.

    یک فرد در تظاهرات ایکس شرکت می‌کنه چون مدام از آسیب‌های فلان تصمیم در «کیفیت زندگی‌ش» و زندگی‌ هم صنفی‌هاش بهش گوشزد میشه. حالا این «کیفیت زندگی مطلوب» آیا چیزی هست که فرد در تنهایی و با تفکر بهش رسیده..ابدن نه. این کیفیت زندگی رو گروه‌ها و افراد و .. تعریف‌می‌کنند و تلاش دارن جامعه رو به همون سمت بکشونن.

    مثلن (همین‌جوری میگم) افزایش ساعت کاری مقدار درآمد شرکت‌هایی که تو حوزه‌ی سرگرمی کار می‌کنند رو کاهش میده. یا یه حزبی هست که توی مانیفست خودش کاهش کار فیزیکی انسان‌ها رو قرار داده .

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •