اولا شریعتی با عقاید اکثریت جامعه ایران چه اونزمان چه الانش همسو نیست.
اما چون در نوآوری هایی که در تفسیر دین داشت، به دیگران بی احترامی نکرد مورد قبول واقع شد و اتفاقا مخالفای شریعتی اکثرا مذهبی های افراطی هستن.

بر همون اساس هم کتاب های شریعتی بیشترین تجدید چاپ رو داشتن و اونم خیلیا با تفکرات مختلف کتاباشو خوندن.
اتفاقا من خودم طرفدار برخی عقاید شاملو هستم ولی به هیچ وجه لحنش رو نمیپسندم و همین باعث میشه یکسری مخاطب خاص داشته باشه که عین خودش هستن.
کتابخوانی هم با موسیقی قابل قیاس نیست گرامی.
اون موسیقی کوچه بازاری که میگی واسه تفریحه که طرفدارش هستن، نه واسه موسیقی بودنش.
اما شریعتی و شاملو هر دو سبک های متفاوت و آکادمیک و غیر تفریحی دارن.
البته من بازم نمیفهمم نخبه موفق از نظر شما کیه؟
نخبه فقط باید بتونه حرف بزنه بدون اینکه کار داشته باشه مخاطبش کیه یا باید بتونه تو بدنه جامعه نفوذ کنه و تاثیر هم بذاره؟