شما پیشنهادتون شاگرد مغازه بوده...
شاگرد مغازه تا جایی که من میدونم اگرم جایی بخوان حقوقش 300تومنه.
از مهم تر بالفرض من شاگرد مغازه باشم آخرش چی بشم؟ به کجا میخوام برسم؟
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
[ + افزودن آگهی متنی جدید ]
شما پیشنهادتون شاگرد مغازه بوده...
شاگرد مغازه تا جایی که من میدونم اگرم جایی بخوان حقوقش 300تومنه.
از مهم تر بالفرض من شاگرد مغازه باشم آخرش چی بشم؟ به کجا میخوام برسم؟
Last edited by mp6; 22-02-2014 at 18:41.
شما که خیلی از راه ها رو رفتی چه اشکال داره راهی که دوستان هم میگن بری ؟
نگفتی به چه نوع شغلی علاقه داری ؟
ببینید بستگی داره که توی چه شهری توی چه صنفی و چقدر سابقه داشته باشی
الان توی تهران بازار شوش حداقل حقوق شاگرد مغازه 500 هست
هر چه سابقه ات بیشتر باشه حقوقت هم بیشتره
مثلا کسی که 5 سال سابقه داره ماهی 1 تومن میگیره
کسی که 10 سال سابقه داره ماهی 1.5 میگیره
شما شاگرد مغازه میشی که اولا یه کاری و حرفه ای رو یاد بگیری
دوما روی پای خودت بایستی
سوما تجربه کسب کنی
چهارما میتونی کم کم سرمایه و اعتبار کسب کنی و برای خودت کاسبی راه بیندازی
الان توی یه پاساژی که من میشناسم 2ردیف مغازه هست.توی هر ردیف 20 مغازه هست....از این 20 مغازه حدودا 5 مغازه توی هر ردیف هست که از صفر شروع کرده اند
یعنی مثلا به مدت 5 سال دستفروش بوده حالا مغازه زده-یا اینکه 5 سال شاگرد بوده حالا مغازه زده-انصافا فروششون هم خیلی خوبه
حسابی قلق بازار رو یاد گرفتند و خوب هم میفروشند
ولی بر عکس اونهایی که پدرشون مایه دار بوده و یه سرمایه ای بهشون داده نه تنها فروششون خوب نیست ...معمولا بیشتر از 2 سال هم دوام نمیارن و بیخیال کاسبی میشن
دوست عزیز یک تجربه بزرگ رو بهت بگم که نگی کسی بهم نگفت
سعی کن با این روحیه و شرایط کاری وارد فاز عاشقی و ازدواج نشی
میدونم پیش خودت میگی بابا کی با این وضعیت میتونه ازدواج کنه و یا کی به فکر این چیزاست یا ما داریم در مورد چی حرف میزنیم این داره چی میگه
اما از ما گفتن بود
متاسفانه فاز عشق و عاشقی و "رابطه ی کامل" بدون ازدواج اونقدر رونق گرفته که بسیاری از شاغلین و مسکن دارها و پولدارها هم پرونده ی ازدواج رو بسته اند چه برسه به بیکارها و بی مسکنها .
سلامدوست عزیز یک تجربه بزرگ رو بهت بگم که نگی کسی بهم نگفت
سعی کن با این روحیه و شرایط کاری وارد فاز عاشقی و ازدواج نشی
میدونم پیش خودت میگی بابا کی با این وضعیت میتونه ازدواج کنه و یا کی به فکر این چیزاست یا ما داریم در مورد چی حرف میزنیم این داره چی میگه
اما از ما گفتن بود
خودمم نمدونم به چی علاقه دارم!!!خیلی به این بحثه علاقه فکر کردم ولی به هبچ نتیجه ای نرسیدم. بنظرتون از کجا میشه فهمید به چی علاقه دارم؟؟؟
از طرفی میخوام بی خیال علاقه و آینده بشم از طرفی هم میگم با این همه زحمت و هرینه و استعداد برم دست به هچچین کارهایی بزنم!
یا مثلن بالا دستی به پایین دستی احترام بذاره، رفتار خوبی داشته باشه، جو محیط کار خوب باشه، و....
----------------------------------------------
شما به یکی دیگر از مشکلات بنده یعنی مقوله ازدواج اشاره کردی..
من از پس خودمم هم بر نمیام چه برسه به ازدواج. تا 35سالگی وقت زیاده...
اصن زن گرفتن وقتی کار نداری مسخره هست. ما زمانی تو دانشگاه بودیم از این حرفا میزدیم الان میخندم اون موقع چطور با جیبه خالی و شرایطه صفر از اون حرفا میزدم
از طرفی خدا داداه دختر. من هدفه رسیده به کار هستش نه زن گرفتن
عاقا جان من یه جوونم در اوجه نیاز!! نه شزایط ازدواج دارم نه کار دارم!!! نه پول!! نه هیچچچچچ
با این شرایط هم نمیشه کسی رو خواست! به خدا موندم چیکار کنم! به قول بعضی ها میگن دوست دختر بهترین گزینه هست. از طرفی نمتونم با روابط مزخرف دوستی با کسی باشم!
خدا هم برای امثال من باید یک سری خطوطه قزمزشو پاک کنه یا باید تبصره بیاره برای قوانینش
از تنهایی هم خسته شدم.هیچ دختری هم سره راهه ما قرار نمگیره. لامصب نه میشه دنبالش بگردی و نه خودش میاد. اصن اوضاعی شده
الان احساس میکنم تو خونه پدرم زیاد مهمون بودم درسته کسی چیزی بهم نمگه و مهربون برخورد میکنند ولی انگار روی میخ میشینم تا فرش! دیگه فرشه زیره پاهام هم ازم خسته شده...
Last edited by mp6; 25-02-2014 at 09:21.
مسئله اینه که
از توی خانه نشستن و توی فروم پست گذاشتم نه کاری درمیاد نه پولی
البته منظورم بازاریابی و تجارت الکترونیکی نیست
منظورم وب گردی بی هدف هست
2حالت داره
یا شما میدونی به چه شغلی علاقه داری
یا نمیدونی
باز هم 2 حالت داره
یا شما توی شغل مورد علاقه ات پذیرفته میشی یا نمیشی
به هر حال الان وقتشه دست رو زانوهات بذاری و یا علی بگی
متاسفانه توی کشور ما کار راحت یا حقوقش خیلی کمه مثل بعضی از کارمندی ها-یا اصلا وجود نداره- یا قانونی نیست مثل دزدی
کی بدش میاد یه روز در میان نصف روز پشت میزش بشینه قهوه بنوشه الکی توی یه جلسه شرکت کنه بعد هم نهار و خداحافظ! اخرش هم ماهی 10 میلیون حقوق بگیره!
مسلما هیچ کسی بدش نمیاد
ولی
این جور کارها رو هیچ وقت به امثال من و شما نمیدن
من و شما اگر میخواهیم روی پای خودمان بایستیم باید زحمت بکشیم.همین الان که من دارم این مطلب رو تایپ میکنم سرم از درد داره منفجر میشه.به شدت کمبود خواب دارم.ولی میگم عیب نداره اخر ماه حقوق میگیرم .دستمو جلوی کسی دراز نمیکنم.
باورکن وقتی پول خودت-هرچقدر هم کم- توی جیبت باشه به اینده امیدوار میشی...
از دوست دختر داشتن از الان با این وضعیت بگم که بجز خرج هیچ چیزی نصیبت نمیشه
الان خرجی خودت رو باید از پدرت بگیری...میخوای هزینه های دوست دخترت رو هم از پدرت بگیری؟
به هر حال ادم یه رستوران میخواد با دوست دخترش بره.یه کادو میخواد بخره و...
در اخر هم تا حداقل یه کار نداشته باشی بهت دختر نمیدن و نمیتونی ازدواج کنی
اول راه حلی برای کار پیدا کنیم بعد بریم سراغ ازدواجسلام
خودمم نمدونم به چی علاقه دارم!!!خیلی به این بحثه علاقه فکر کردم ولی به هبچ نتیجه ای نرسیدم. بنظرتون از کجا میشه فهمید به چی علاقه دارم؟؟؟
از طرفی میخوام بی خیال علاقه و آینده بشم از طرفی هم میگم با این همه زحمت و هرینه و استعداد برم دست به هچچین کارهایی بزنم!
یا مثلن بالا دستی به پایین دستی احترام بذاره، رفتار خوبی داشته باشه، جو محیط کار خوب باشه، و....
----------------------------------------------
شما به یکی دیگر از مشکلات بنده یعنی مقوله ازدواج اشاره کردی..
من از پس خودمم هم بر نمیام چه برسه به ازدواج. تا 35سالگی وقت زیاده...
اصن زن گرفتن وقتی کار نداری مسخره هست. ما زمانی تو دانشگاه بودیم از این حرفا میزدیم الان میخندم اون موقع چطور با جیبه خالی و شرایطه صفر از اون حرفا میزدم
از طرفی خدا داداه دختر. من هدفه رسیده به کار هستش نه زن گرفتن
عاقا جان من یه جوونم در اوجه نیاز!! نه شزایط ازدواج دارم نه کار دارم!!! نه پول!! نه هیچچچچچ
با این شرایط هم نمیشه کسی رو خواست! به خدا موندم چیکار کنم! به قول بعضی ها میگن دوست دختر بهترین گزینه هست. از طرفی نمتونم با روابط مزخرف دوستی با کسی باشم!
خدا هم برای امثال من باید یک سری خطوطه قزمزشو پاک کنه یا باید تبصره بیاره برای قوانینش
از تنهایی هم خسته شدم.
الان احساس میکنم تو خونه پدرم زیاد مهمون بودم درسته کسی چیزی بهم نمگه و مهربون برخورد میکنند ولی انگار روی میخ میشینم تا فرش! دیگه فرشه زیره پاهام هم ازم خسته شده...
میدونی چرا میگم علاقه ؟
برات یک مثال ساده میزنم
یک بچه کوچک رو در نظر بگیر هنگامی که میره مدرسه زنگ ورزش که میشه تماشاشون کن ببین با چه لذتی و با شور و هیجانی دنبال توپ میدوند
خدا خدا میکنند که هفته سریع تمام بشه و دوباره زنگ ورزش بشه - زمان ، مکان ، شرایط اب و هوایی ، نوع توپ ، نوع لباس و . . . اصلا براشون اهمیت نداره فقط دارن لذت میبرن کارشون که همان ورزش کردن باشه رو هم دارن انجام میدن
حالا همین کودک رو در زمان درس ریاضی بروببین یعنی یکم بهش فشار بیاری حاضر هست میز و نیمکت رو تو معده اش حضم بکنه اما ریاضی گوش نده - این رو بهش میگن تنفر
حال شما وقتی به کار خاصی علاقه داشته باشی زمان ، مکان ، درامد - بعدا روش بحث دارم - ، سختی شغل و . . . برات بی معنی میشه
لحظه شماری میکنی جمعه تموم بشه و دوباره شروع به کار بکنی درامدش اگر کم هم باشه حاضر نیستی تغییر شغل بدی یا اگرم تغییر شغل بدی اخرش یه نیم نگاهی به اون کار داری و زیر نظرش داری
برای اینکه ببینی به چه دسته ای از کارها علاقه داری یکسری پارامتر برای خودت داشته باش مثلا خود من پارامترهام اینا هستن
کاری که اداری باشه اصلا نمیتونم تحمل کنم - منظورم از اداری قسمت کاغذ بازی هاش هست - فکرم اینکه درسته حقوق بهت میدن اما یکسال کار میکنی بیست و نه سال تکرارش میکنی این نوع کار برای من یعنی همون سال اول مردن
دوست دارم با افراد جامعه ام در رابطه مستقیم باشم - یکسری کارها اصلا نمیدونی برا کی داری جنس یا خدمات ارائه میدی
دوست دارم برا خودم کار کنم - به قول معروف نون بازوی خودم یا به عبارتی از زحمت و تلاش خودم بهره ببرم
کار ازاد برا من خجالت اور نیست اصلا برام مهم نیست که فلانی چی فکر میکنه مهم خودم هستم اگر درامد میلیونی ندارم حداقلش از کارم لذت ببرم
کارهای فنی رو دوست دارم - مثلا ساخت و تولید قطعه فلان دستگاه
و . . . .
شما هم سعی کن برا خودت یکسری پارامتر یا به اصطلاح خط کش درست کنی و کارهای اطرافت رو با اون بسنجی
مثلا کار جوشکاری درب و پنجره بهت با ماهی 500 هزار تومان پیشنهاد میشه
با پارامترهای ذهنت یکی هست دستت رو میزاری رو زانوت و حرکت میکنی بخاطر همون علاقه ای که داری ظرف کمتر از سه ماه رو کار سواری
حالا دیگه دنبال کار نیستی دنبال جذب سرمایه ای که برا خودت کارگاه راه اندازی کنی
این قسمت از کار راحت تر هست چرا که متاسفانه یا خوشبختانه سرمایه های ازاد و بلاتکلیف زیادی در مملکت ما سرگردان هست و در قسمت تولید خرج نمیشود - طرف فکر میکنه دلار خرید 100 تومن فرخت 500 تومن کار درستی کرده در صورتی پسر و دختر خودش بیکارن بگذریم از بحث خارج نشیم
وقتی برای کار پارامتر داشته خود به خود یکسری از کارها حذف میشوند و انتخاب ها محدود تر اما ساده تر و هدفمند تر - این رو من بهش میگم انتخاب هدفمند
پ.ن: ببخشید من باید برم انشاالله در فرصت دیگه سعی میکنم ادامه بدهم
@szh_1367
دوست عزیز اگه مطالبه دیگه مونده هم ادامه بدید...
در مورد مشکل دومی هم اگه راهکاری دارید بفرمایید
ممنون
این روزا شدید مشغولم.امروز صبحانه و نهار رو با هم ساعت چهار خوردم
حرف برای گفتن زیاد هست اما خلاصه و مفید بگم با یکجا نشستن هیچ چیز درست نمیشه و زمان سریعتر از برق و باد میگذره
دست و بزن به زانو خودت یه یاعلی بگو و توکل کن به خدا - حرکت کن تو بازار اگر کار گیرت نیومد بیا بزن تو گوش من
بخدا کار هست فقط کمی همت میخاد و تلاش
راستش مسئله ازدواج راست کار من نیست باید از اونهایی بپرسی که در این زمینه اطلاعات مناسب و علمی دارن - فقط خواستم بگم که سعی کن الان عاشق نشی همین
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)
قوانين ايجاد تاپيک در انجمن
نوشته شده توسط ملا نصرالدین
جواب بصورت نقل قول
