واسش نوشتم خیلی گیر میدی
واسم نوشته کجاشو دیدی !
واسش نوشتم من عاشقتم
پرسیده ازم : عشق در پیتی؟
تو این زمونه من دیوونه
دارم می لرزم مانند بیدی !
واسش نوشتم خیلی گیر میدی
واسم نوشته کجاشو دیدی !
واسش نوشتم من عاشقتم
پرسیده ازم : عشق در پیتی؟
تو این زمونه من دیوونه
دارم می لرزم مانند بیدی !
خبر آمد که که دنیا رو به پایان است !
زمستان زمین و مرگ انسان است
ببین آدم که گشتی سرکش و مغرور
خداوند بزرگ هم از تو حیران است !
بیا بنگر تو در رفتار و اعمالت در این وادی
چه کردی با زمین و آسمان لطف خدادادی
بدان جنگل تو سوزاندی رودها خشکاندی
درون آب دریاها کثافت ها تو افشاندی !
نه رحمی را به خود نه آسمان کردی
نه از نابودی رحمت و نعمت ها حیا کردی
کنون از ترس مرگ خود سرت سوی خدا کردی
خجالت کش تو ای آدم که راهت را جدا کردی
من اما مژده ای دارم اگر گوشت بدهکار است
هنوز هم فرصتی باقی برای ماندن و کار است
بیا عامک تو هم بنگر کسی را حس این کار است ؟
و گر نه داد بر آور : همه سرها بر دار است !
Last edited by علی مقدس; 15-12-2012 at 13:32.
فراخوان دادم برای جمع شدن
برای با هم بودن سانسورچی ها
جهت اصلاح روشهای کارشان !
غافل از اینکه آن ها سانسورچی اند
و فراخوان را هم سانسور می کنند !
حتی اگر در جهت منافعشان باشد
فرا خوان می دهم برای جمع شدن
برای با هم بودن سانسور شده ها
هر چند می دانم جمع شدن سخت است
و گروه دوم همیشه بازنده اند ! افسوس
عشق کافی نیست
برای نفرت از تو
گریه های شبانه
و چشم های پف کرده
زیر سیگاری های پر
از سیگار های یک کام گرفته شده
شیشه های خالی مشروب
استکان های تشنه عرق
فریاد های از سر مستی
بر سر رهگذران در کوی
چنگ زدن به میان موهایم
در سری که طاس و کم مو شد
کشتن سوسک کنار اتاق
به بهانه که : طاقتم طاق است
فریاد زدن بر سر مادر:
که چرا غذای تو شور است ؟
گفتن حرف زور به پدر
چه قدر خانه مان از او دور است !
دوست داشتن مگر یاری کند
عشق را برای نفرت از تو !
Last edited by علی مقدس; 15-12-2012 at 13:30. دليل: مرتب کردن کلمات به هم ریخته!
من ز عشق و از روی تو هم بیزارم
چون از اثر هر دوی شان بیمارم
بین که عشق تو چه ها کرد به من
از روی تو شد چنین سیه رخسارم
از آتش عشق تو مجنون گشتم
با دیدن روی تو ببین من زارم
بی عشق تو من راه خدا می رفتم
بی روی تو من رو به دعا می رفتم !
عامک تو که گفتی همه علت ها را
بده پیغام که تغییر نکند افکارم !
امروز سرم درد نمی کند
اما دستمالم اصرار دارد
برای بسته شدن به سرم !
گوشش هم بدهکار نیست
به ضرب المثل های قدیمی
می دانم اگر تحویلش نگیرم
دیگر اشک هایم را پاک نمی کند!
و حتی بینی ام را هم در
روزهای سخت سرما خوردگی !
با مشورت سرم او را می بندم
بگذار بگویند : عامک عاقل نیست !
سلام این پست با توصیه ناظر محترم انجمن احمد آقا به اینجا منتقل شد
منم امروز شدم غرقه میان موج گل هایت
مرا دیگر توانی نیست نجاتم ده ز موج هایت
ندانستی که این غرقه شنا کردن نمی داند؟
فزون کردی تو طوفان را ز رنگ ناب موهایت !
بیا دستم بگیر و با خود سوی ساحل کش
و گرنه غرق خواهم ماند میان برگ گل هایت !
دگر عامک سخن کوتاه کن شک نکن بر پا !
بگو که هر چه گفتم بود آثار زیبایی گل هایت
دورترین بودن گاهی خوب است
برای فرار از آلودگی های محیط
و تنفس در فضای سالم و آزاد
مشروط به انتخاب صحیح مکان
گاهی دورترین بهترین نیست
وقتی که از چاله به چاه بیفتی
دورتر بودن گاهی خیلی بد است
به علت عدم دسترسی دوستانت
همچنین سوختن فرصت های کم
برای یافتن دوستانی بی ریا !
بیائـید دســـت برداریــد که دنیـــا رو به پــــایـــان است
شــده روز فـنــــای مـــا زوال و مــــرگ انســـــان است
چقدر جان گرانمایه بسوزانیم در این مبحث بی بنیـاد
بسا مرگ زمین هفت آسمان و هر چه در آن است ؟!
چرا اینگونه افکــار سفیحــانه رسوخ کرده در این خانه
چنین داغ شــد این بحث و حـدیث ها گشتـــه جانانه !دگر عــامــک نشو عاصی به این گفتــار و ایـن افکــــار
که روز جمـعـه می فهمند زیـــان کردنــد زیــــن کـــردار
عکـس امروز شما پـر ز عشـق و شـور است
چشم ها را بستــم بـس که غرق نــور است !
قلب ســرخ و گــل ســـرخ در کنارش گلـــبرگ
چشم اگر باز کنـم چشـم ها یـم کــــور است !
گــــل و گـــــلزار هـــمــه دسـت شمــا ست
مــوم خـالی زعســل بیــــچاره آن زنبور است !
تــو بیـا لطفـی کـن در گلــخانه خــود را وا کـن
ره گلــزار گـــل های پـــر از شــهد دور اســت !
مــوم خـالـی ز عســـل نیست اگر این بشود
فاش می گویم:عامک هم حامی زنبور است !
Last edited by علی مقدس; 22-12-2012 at 22:41. دليل: حدف عکس به خاطر حجم زیاد
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)