1 :آرامشِ اعصابِ کسی که با معنویات میانه ای نداره موقتی هست . سعی میکنه به ضربِ پول و زور و سیگار و مشروب و دارو و مواد و و جنس و غیره به آرامش برسه اما اندکی بعد دوباره دنبالِ چیزی میگرده که بهش آرامش بده
2: اما کسی که معنویاتش قوی هست حتی اگر تشنه و گرسنه و تنها و بیمار و در سرما و گرما باشه , بدنش دچارِ ناراحتی میشه اما روحش همیشه در امان هست و آرامش داره .
3: اما انسانِ بدونِ معنویات برعکس , اگر همه کار هم انجام بده و بدنش کاملاً راحت باشه اما باز هم آرام و قرار نداره چون روحش آرامش نداره .
4:
مثال:
سلطانی که در قصرش بر روی مبلهایِ بسیار راحت و مجلل لَم داده و کاملاً سیر هست و کنیزکان ! هم مشغولِ ماساژ دادن هستند و نوازندگان هم مینوازند و جام شرابی هم در دست دارد اما یک دفعه جام رو پرت میکنه و داد میزنه بسه دیگه برید گمشید .
من تا فلانی که از زندان فرار کرده دستگیر نشه آرام نمیگیرم .
===========================
5: انسانِ بی معنویات , فقط وقتی به آرامش میرسه که سه چیز برآورده بشه براش :
1- نیازمندیهاش فراهم بشه (آب و غدا و هوا)
2- مشکلی نداشته باشه
3- همه ی آرزوهاش (خواسته هاش ) براورده بشه .
6:رازِ به آرامش نرسیدنِ انسانِ بی معنویات فقط همینه . چون مشکلات تا آخرین نفس انسان رو رها نمیکنه . آرزوهاش تمام ناشدنی هست و نیازمندیهاش هم تا آخر عمر همراهشه.
7:بعضیاشون دستِ آخر خودکشی میکنند چون همه چیز رو امتحان میکنه اما باز به آرامشِ دائم نمیرسه فکر میکنه مرگ راهِ حلِ آخره و بهش آرامشِ ابدی میده غافل از اینکه باز هم در اشتباهه .