تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 3 اولاول 123 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 26

نام تاپيک: کنترل احساسات

  1. #11
    آخر فروم باز قله بلند's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    1,471

    پيش فرض

    بعضي وقتا نظر بعضي كاربرا رو ميخونم تازه ميفهمم طرفاي من چه كساني هستن
    منظورتون چیه؟
    اگه منطورتون من هستم باید بگم که مطالبی که ایشون بهش اشاره می کنن به نظر طبیعی می یاد چون خود من هم توی این سن و سال ها از این واکنش ها داشتم ولی با افزایش سن، قدرت منطق، کم کم جای احساس رو می گیره. پس چرا می گن، انسان در 40 سالگی عقلش کامل می شه؟ الانش هم شاید اینجوری باشم ولی نه به این شدت. یادمه دوستم می گفت اگه به من می گفتند "تو" از کوره در می رفتم ولی اینقدر در این مدتی که توی جامعه بودم(دوستم شاغله) از این ناملایمات رو دیدم که انگار عادت کردم و از کنارشون بی خیال می گذرم. مثلاً چند سال پیش اگه فلانی یه چیزی بهم می گفت می یومدم زار زار گریه می کردم که چرا اینجوری گفت؟!!!! یک ماه پیش یه سوالی کردم از منشی یه دکتر توی بیمارستان، رسماً بدون دلیل سرم داد زد ولی اصلاً خاطر مبارکم رو برای این فرد خط خطی نکردم چون اون فرد، شخصیتش رو اینجوری بروز داد. اگه این اتفاق چند سال پیش می افتاد مطمئن باشید حتماً گریه می کردم و غصه می خوردم.
    Last edited by قله بلند; 04-07-2010 at 16:14.

  2. #12
    حـــــرفـه ای eMer@lD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    محل سكونت
    پایتخت
    پست ها
    1,613

    پيش فرض

    سلام این دوره ممکنه گذراه باشه و شما با کمی تحمل می توانید خیلی راحت برا اوضاع چیره بشوید

    این متن رو میگذارم ، راهکارهای مناسبی رو پیش رو میگذاره.
    شماره 10، 9 ،8 ،3رو اول بخون
    <H2>مشکلات دوره نوجوانی


    1- کشمکش بین استقلال و وابستگی:
    با توجه به اینکه این دوره، حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است، از دست دادن حمایت‌های بی‌قید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف و لذت مورد حمایت و پشتیبانی آنها بودن و همانطور کودک ماندن و بدون زحمت و دردسر، همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر، در نوجوان کشمکش درونی ایجاد می‌کند و جنگ روانی عمیقی در ذهن او به وجود می‌آورد.
    بعضاً خانواده و مدرسه و جامعه نیز از او توقعات متناقض دارند، گاهی او را به چشم یک کودک نگاه کرده و برخوردی تحقیرآمیز دارند و گاهی هم توقعات از او بیش از حد توان اوست و به چشم بزرگسالان به او می‌نگرند که این خود به کشمکش‌های درونی نوجوان دامن زده و او را با مشکل روبرو می‌سازد.

    2- طغیان علیه مراجع قدرت:
    نوجوان برای کسب استقلال علیه همه ی مراجع قدرت من جمله والدین و کادر مدرسه طغیان می‌کند.
    گاهی اوقات رفتارهایی علیه آنها از خود نشان می‌دهد، درگیری‌هایی ایجاد می‌نماید و به اعمالی دست می‌زند که روابط او را با آنها و سایر مراجع قدرت به شدت تیره می‌کند، مثلاً بگومگو می‌کند، بحث و مجادله ی طولانی انجام می‌دهد، بر خلاف خواسته ی والدین دیر به خانه می‌آید، از انجام تکالیف درسی خودداری می‌کند، سیگار می‌کشد و حتی ممکن است دست به اعمال بزهکارانه هم بزند.
    این مورد در خانواده‌های با محدودیت زیاد و یا مدارسی که مقررات سخت و خشک را بدون نظرخواهی و مشورت با نوجوان اجرا می‌کنند از شدت بالاتری برخوردار است.

    3- هویّت فردی :
    یکی دیگر از مشکلات مهمی که نوجوان با آن روبرو می‌شود مساله ی تشکیل «هویت فردی» اوست. بدان معنی که سوال‌های متعددی درباره ی مفهوم زندگی، نقش او در این زندگی، مفهوم مرگ و زندگی پس از مرگ و بطور کلی سوال‌هایی نظیر، من کیستم؟ و به کجا می‌روم؟ ذهن او را به خود مشغول می‌نماید که باید به آنها پاسخ دهد.
    احساس هویت شخصی در نوجوانان کم‌کم براساس همانند سازی‌های مختلف گذشته ی آنها تکوین می‌یابد. با ورود به دوره ی نوجوانی ارزش‌های گروه همسالان و همچنین ارزیابی‌های معلمان و سایر بزرگسالان نیز مطرح است و هر اندازه ارزش‌هایی که از طرف دوستان و همسالان ابراز می‌شود با ارزش‌های والدین و معلمان هم‌خوانی بیشتری داشته باشد به همان نسبت کار هویت‌یابی نوجوان آسان‌تر پیش می‌رود.
    4-
    نوجوان می‌‌خواهد این همه انرژی را که به وجود آمده و موجب هیجان او شده است را در جایی آزمایش نماید، اما در عین حال نگران عواقب آن است. او بیداری و رشد تمایلات جنسی را دارد ولی هدف ندارد و چون غریزه ی جنسی کاملاً زیرزمینی است، جهت‌یابی آن با کور مالی انجام می‌شود و در افراد محجوب و کمرو نوعی اضطراب و گیجی ایجاد می‌کند. در جوامعی که آموزش ارضاء صحیح غریزه ی جنسی و راه‌های کنترل آن برای نوجوان آموزش داده نمی‌شود، این مشکل مضاعف است و در این‌جاست که متاسفانه لغزش و سقوط در پرتگاه در کمین است.

    5- عدم کنترل بر رفتار و هیجانات ناشی از تغییرات جسمی و روانی دوران بلوغ:
    به دلیل رشد سریع جسمی و تغییرات مشهود در اندام‌های بدن نوجوان در دوران بلوغ بعضی از رفتارهای هیجانی و عدم کنترل او طبیعی است. مثلاً جلو آمدن سرنوجوان به دلیل احساس بلندتر شدن گردنش، بزرگ شدن بینی و یا عدم کنترل در دست‌هایش برای جابجایی خصوصاً اشیاء ظریف از طرفی و عدم آگاهی و آموزش صحیح او در مقابله با این مسایل از طرف دیگر او را از نظر روحی تحت تاثیر قرار داده به‌طوری که در خود احساس بی‌کفایتی و حقارت می‌نماید که همین امر موجبات اضطراب را در وی فراهم می‌آورد.

    6- ترس از آینده:
    با پیدایش نیازهای جدید در نوجوان و کشش به سوی ارضای نیازهای آنی و مقطعی، آینده را در ذهن نوجوان مبهم و دور از دسترس تصویر می‌نماید به طوری که حتی چگونگی تامین اقتصادی و تشکیل خانواده برای خود در آینده و ازدواج و تحصیلات عالی را قله‌هایی دور از دسترس می‌پندارد که دستیابی به آنها برای او بسیار دشوار و در بسیاری از موارد از محالات است که البته نقائص تربیتی و آموزشی در درون خانواده، مدرسه و جامعه و محرومیت‌های شدید مالی خانواده به شدت و عمق این مشکل نیز می‌افزاید.

    7- دغدغه اقتصادی:
    یکی از مهمترین مشکلات نوجوانی این است که فرد قبل از اینکه به بلوغ اقتصادی برسد به بلوغ جنسی رسیده است و از طرفی چون به دنبال استقلال و کسب هویت جدید برای خود نیز می‌باشد همیشه به فکر دستیابی زودتربه منافع اقتصادی است و در این ارتباط می‌بینیم نوجوانانی را که مدرسه و تحصیل را رها کرده و به دنبال شغل و کسب درآمد می‌باشند و این خصوصاً در جوامعی که ارزش‌های انسانی و معنوی جای خود را به ارزش‌های مادی داده و شخصیت افراد برحسب درآمد و پول آنها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد بسیار مشهودتر است و در این ارتباط اوضاع و احوال‌اقتصادی- اجتماعی و بی‌ثباتی جامعه، جنگ، بیکاری، کمبود امکانات و فقر مالی خانواده از عوامل تشدید کننده ی مشکل محسوب می‌شوند.

    8- تعارض بین خواسته‌های والدین و گروه همسالان:
    در این دوران، نوجوان تحت تأثیر گروه همسالان می‌باشد و والدین را مرتبط به نسل گذشته می‌داند که نیازها و خواسته‌های عصر حاضر او را درک نمی‌کنند. لذا نوجوان خود را در این میان کاملاً گیج احساس می‌کند چون حاضر نیست که محبت والدین را هم از دست بدهد. در چنین مواقعی نوجوانان بعضاً همانند هنرپیشه‌ها نقش بازی می‌کنند تا از مقبولیت والدین و گروه همسالان، هر دو برخوردار شوند.

    9- ترس و اضطراب:
    ناتوانی در سازگاری با موقعیت‌های جدید موجب تشدید ترس و اضطراب در نوجوان می‌شود مانند: ترس از عدم موفقیت در امتحان یا مورد سرزنش قرار گرفتن در خانه و مدرسه، ترس از پذیرش مسئولیت و ارتباط با جنس مخالف یا مورد پذیرش دوستان واقع نشدن.

    10- به هم ریختگی ارتباط با دیگران:
    فشارهای روانی، عاطفی و اجتماعی در این دوران موجب می‌شود که نوجوان با خودش، با خانواده‌اش، با دوستانش و بطور کلی با همه رابطه‌اش بهم می‌خورد و احساس کوچک شمردن خود و حقارت می کند و حالت عصبی در او افزایش می‌یابد.
    </H2>
    قلیون و سیگار میتونه بهترین رفیقت باشه !
    این یک توصیه از طرف من ...
    سلام
    من پستتون رو گزارش دادم
    تو جمعهای اینترنت درست نیست راحت وبدون در نظر گرفتن وضعیت موجود نظر داد
    این دوستمون نوجوانند .
    Last edited by eMer@lD; 04-07-2010 at 16:09.

  3. 3 کاربر از eMer@lD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #13
    آخر فروم باز قله بلند's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    1,471

    پيش فرض

    شدیداً با eMer@lD موافقم. توصیه به مواد مضر در هر حالی بد و خطرناک است.

  5. 2 کاربر از قله بلند بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #14
    آخر فروم باز ms368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,977

    پيش فرض

    قلیون و سیگار میتونه بهترین رفیقت باشه !
    سلام

    اگه هم بخوام نمیتونم این کارو کنم دوست عزیز
    چون حتی دود سیگار اطرافیانم ( عمو ، دایی ) باعث تپش قلبم شده ( حتی دود اگزوز اتوبوس و ... ) و نرمی دریچه قلب هم دارم .
    من این همه هزینه بابت دندان پزشکی و روان پزشکی و ..... متحمل میشم که بدن بدرد نخورمو سالم نگه دارم ( که البته خیلی هم موفق نبودم ) اونوقت شما ... .
    میدونم که آخرش مرگه ولی زندگی رو بدون سلامتی خودم دوست ندارم

    سلام این دوره ممکنه گذراه باشه و شما با کمی تحمل می توانید خیلی راحت برا اوضاع چیره بشوید
    سلام

    من تا چند هفته پیش نمیدونستم که توی کنترل کردن احساسم اینقدر ضعیفم ، خوب که فکرشو میکنم میبینم که زیاد توی اینجور موقعیت ها قرار نگرفتم که بتونم توی کنترل کردنشون حرفه ای بشم .

    حدود 1 ماه دیگه باید برم مطب
    میخوام تمام نقطه ضعف هامو زیر و رو کنم و ریششو بسوزونم ( شاید با دارو ، شاید با اراده )

    از همه دوستان ممنونم .

  7. #15
    آخر فروم باز قله بلند's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    پست ها
    1,471

    پيش فرض

    میخوام تمام نقطه ضعف هامو زیر و رو کنم و ریششو بسوزونم ( شاید با دارو ، شاید با اراده )
    با اراده، بهتره. به نظر من:
    1- هر کاری رو باید کم کم ادامه داد تا به موفقیت رسید. با عجله، شتاب و توقع زیاد از خود، نمی شه به نتیجه رسید.
    2-ناامید نباید شد.
    3-تلقین نباید کرد. سن و جنس هم تاثیر داره. مثلاً سن شما کم هست و نباید از خودتون توقع یه آدم مثلاً 30 ساله رو داشته باشید.
    4-این خیلی خوبه که سلامتی رو دوست دارید و براش تلاش می کنید ولی در این راه نباید به اضطراب خودتون کمک کنید.

    ما نمی دونیم چه هستیم و چه کارهایی می تونیم بکنیم، انیشتین از 10 درصد ظرفیت مغزش استفاده کرد و شد این. استفاده از 100 درصد مغز، دیگه چی می شه؟!!! اگه می دونستیم که چرا خدا انسان رو اشرف مخلوقات نامید و چرا خودش رو تحسین کرد بابت این آفرینش، شاید خیلی از این مشکلات پیش رو رو نداشتیم. واقعاً انسان چیه و کیه؟ آیا می شه به کنهش پی برد؟ من که از وجود خودم و شگفتی هاش در شگفتم.

  8. 2 کاربر از قله بلند بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #16
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    پست ها
    4

    پيش فرض

    سلام
    اگه هم بخوام نمیتونم این کارو کنم دوست عزیز
    چون حتی دود سیگار اطرافیانم ( عمو ، دایی ) باعث تپش قلبم شده ( حتی دود اگزوز اتوبوس و ... ) و نرمی دریچه قلب هم دارم .
    من این همه هزینه بابت دندان پزشکی و روان پزشکی و ..... متحمل میشم که بدن بدرد نخورمو سالم نگه دارم ( که البته خیلی هم موفق نبودم ) اونوقت شما ... .
    میدونم که آخرش مرگه ولی زندگی رو بدون سلامتی خودم دوست ندارم


    سلام
    من تا چند هفته پیش نمیدونستم که توی کنترل کردن احساسم اینقدر ضعیفم ، خوب که فکرشو میکنم میبینم که زیاد توی اینجور موقعیت ها قرار نگرفتم که بتونم توی کنترل کردنشون حرفه ای بشم .

    حدود 1 ماه دیگه باید برم مطب

    میخوام تمام نقطه ضعف هامو زیر و رو کنم و ریششو بسوزونم ( شاید با دارو ، شاید با اراده )
    از همه دوستان ممنونم .
    سلام آقا،
    قسمت هایی که پر رنگ شده نشان میده که شما باید روی اعتماد به نفس خودتون، بیشتر کار کنید.
    *چرا به درد نخور؟ هر کسی محدودیت هایی ذاتی داره. لطفا این را باور داشته باشید. با خودتون کلنجار نکنید.
    * اونوقت شما ...: احساسی که باعث شده ادامه مطلب را ننویسید، لطفا به یاد بیارید و روی آن کار کنید. ببینید ربطی به مشکل شما و اعتماد به نفس داره. (با خواندن این پاراگراف چه احساسی داشتید؟ حس به فکر فرو رفتن، ضعف، عصبانیت، شادی و ...)
    *درست هست که مرگ حس خاص خودش را داره + اینکه مرگ هم مثل تولد، پایان یک مرحله و شروع مرحله دیگر است. همگی می تونیم به خدا اطمینان داشته باشیم.
    *آفرین که قدر سلامتی خود را می دونید.
    در کل، به نظر می رسه شما بیشتر جنبه مثبت زندگی را می بینید.
    کتاب "روانشناسی افسردگی" نوشته
    ديويد برنز DavidBurns به ترجمه مهدی قرچه داغی را کار کنید که شش ماه تا یک سال زمان می بره.
    به هر حال در خدمتیم. موفق باشید

  10. این کاربر از H-will بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #17
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تقریبا آخرای جاده زندگی... یه تیغ تیز تو دستم تو وان حموم
    پست ها
    1,876

    پيش فرض

    انسان در 40 سالگی عقلش کامل می شه؟
    كي اين حرفو زده؟ميشه منبع يا اسم فيلسوفش رو بگين؟

  12. #18
    آخر فروم باز ms368's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    پست ها
    1,977

    پيش فرض

    درست هست که مرگ حس خاص خودش را داره + اینکه مرگ هم مثل تولد، پایان یک مرحله و شروع مرحله دیگر است. همگی می تونیم به خدا اطمینان داشته باشیم
    قاعدتا باید یه جور حس غم و دلتنگی رو شعله ور کنه
    کتاب "روانشناسی افسردگی" نوشته ديويد برنز DavidBurns به ترجمه مهدی قرچه داغی را کار کنید که شش ماه تا یک سال زمان می بره.
    اگه بتونم گیرش بیارم ، حتما .

    من که از وجود خودم و شگفتی هاش در شگفتم.
    Me Too

    3-تلقین نباید کرد. سن و جنس هم تاثیر داره. مثلاً سن شما کم هست و نباید از خودتون توقع یه آدم مثلاً 30 ساله رو داشته باشید.
    فقط برام جالبه چرا هم سن و سالام وقتی این اتفاقا براشون میوفته کاملا بی خیالن ولی من حتی اختیار کنترل کردنش هم تقریبا برام غیر ممکنه .


  13. #19
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    محل سكونت
    تقریبا آخرای جاده زندگی... یه تیغ تیز تو دستم تو وان حموم
    پست ها
    1,876

    پيش فرض


    فقط برام جالبه چرا هم سن و سالام وقتی این اتفاقا براشون میوفته کاملا بی خیالن ولی من حتی اختیار کنترل کردنش هم تقریبا برام غیر ممکنه .
    درسته تو يه خيابون وقتي يه ماشين با شدت بوق ميزنه افراد زيادي هستن كه اهميت نميدن و افرادي هم كه اعصابشون ضعيفه پرخاشگري ميكنن

  14. این کاربر از Old_Chater بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #20
    آخر فروم باز mefmef's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2004
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    1,147

    پيش فرض

    فقط برام جالبه چرا هم سن و سالام وقتی این اتفاقا براشون میوفته کاملا بی خیالن ولی من حتی اختیار کنترل کردنش هم تقریبا برام غیر ممکنه .
    دوست عزیز هیچ وقت خودتو با هیچکس مقایسه نکن هر کدوم از ما بدلایل ژنتیکی و شرایط محیطی که توش رشد پیدا کردیم با هم متفاوتیم بنظر من شما باید اعتماد بنفستو افزایش بدی و از اول هم به این اعتقاد داشته باشی که می تونی به تنمایی از پس این مشکل بر بیایی یه سرچ کن با عنوان راه های افزایش اعتماد به نفس برای شروع به نظر من خوبه درباره افزایش اعتماد به نفس اطلاعات جمع کنی و بکار بگیری و بدان که روش های افزایش اعتماد بنفس در هر کسی متفاوته موفق باشی

  16. 2 کاربر از mefmef بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •