هيچ وقت در تلويزيون خودم را سانسور نكردهام
چند سالي است كه عده بسياري از كارگردانهاي سينما به تلويزيون آمدهاند و با ساخت سريالهاي مختلف، نظر مخاطبان اين رسانه را هم به خود جلب كردهاند. رضا كريمي، يكي از همين كارگردانهاست. او كه در سينما كارگرداني فيلمهاي تب، انعكاس، هزاران زن ، مثل من و … را داشته و تجربههايي را هم در تلويزيون به دست آورده است كه از اين جمله ميتوان به مجموعههاي مرده متحرك و شبي از شبها اشاره كرد. كريمي اين بار و در سومين تجربه خود مجموعه «فاكتور 8» را روي آنتن شبكه يك سيما برد. مجموعهاي كه به گفته خودش از كاملترين كارهاي او در تلويزيون محسوب ميشود.او اگرچه هنوز خود را يك كارگردان سينمايي ميداند، اما كارهايي را هم كه در تلويزيون ساخته است، بسيار متفاوت بودهاند. كريمي از ناگفتههاي فاکتور 8 گفت.
ابتدا بهتر است نظرتان را در مورد كوچ كارگردانهاي سینما به سمت تلويزيون بپرسم. اين حركت را چطور ارزيابي ميكنيد؟
من به اين مساله به عنوان يك كوچ نگاه نميكنم؛ چرا كه تلويزيون به لحاظ توليدات بالايي كه نسبت به گذشته دارد، اين موقعيت را براي كارگردانهاي سينما به وجود آورده است و به نوعي اين رسانه سعي در جذب كارگردانهاي سينما دارد و طبيعتا كارگردانها هم نيز براساس سلايقشان كارهايي را در تلويزيون ميسازند. ناگفته نماند كه كار در سينما هم با شرايط فعلي خيلي آسان نيست، البته به اين معنا نيست كه كارگردانهاي سينما، قصد رها كردن آن را دارند. در واقع تلویزیون از تخصص اين افراد استفاده ميكند.
اما در گذشته كارگردانهاي سينما خيلي به فعاليت در تلويزيون راغب نبودند؟
بله، اما در آن زمان توليدات تلويزيون در اين حد نبود. به هر حال مسائل زيادي باعث به قول شما اين كوچ شده است.
برويم سراغ فاكتور 8. از قصه و طرح ابتدايي اين كار برايمان بگوييد.
اين قصه از طرف آقاي جودي (تهيهكننده) به من پيشنهاد شد. وقتي قصه را خواندم احساس كردم فضاي تازه و متفاوتي دارد كه ممكن است براي مخاطب هم جذاب باشد و براي همين كارگرداني آن را پذيرفتيم.
در طول كار نظرات خودتان را مورد قصه اعمال كرديد يا خير؟ آن هم با توجه به اين كه خودتان فيلمنامهنويس هم هستيد.
بله، البته خيلي زياد نبود. بعضي از اصلاحيات را در پيش توليد و بقيه را در حين تصويربرداري انجام دادم. چون قصه از قسمت اول تا انتها نوشته شده و آماده بود و خيلي در آن دست نبردم، چرا كه فيلمنامه نوشته شده تقريبا كامل و درست بود و اين شرايط برايم وجود داشت كه بتوانم روي آن تحليل كنم و پردازش درست و دقيقي داشته باشم.
انتخاب بازيگران بر چه اساسي صورت گرفت؟
براساس نقشها و شخصيتهايي كه وجود داشت و همين طور قابليتهايي كه هر كدام از بازيگران داشتند. گفتني است در اين كار سعي كردم از بازيگراني استفاده كنم كه در تلويزيون كمتر ديده شدهاند و دوست داشتم به تركيب تازهاي برسم. براي همين از بازيگران تئاتر، سينما و تلويزيون در كنار هم استفاده كردم.
آقاي كريمي! با توجه به اين كه شما با قصهاي روبهرو بوديد كه شايد برخي مخاطبانتان با آن درگير هستند (منظورم بيماران هموفيلي است) از اين جهت چقدر به مستندات اين ماجرا دقت نظر داشتهايد؟
سوال خوبي پرسيديد. اتفاقا يكي از دلايل پذيرفتن من براي كارگرداني اين كار، تازگي قصه از اين بابت بود، چون معتقدم مردم ديگر از قصههاي تكراري و عاشقانه صرف خسته شدهاند و به دنبال ماجراهاي جديدتري هستند. در فاكتور 8 ما پشت پرده ساخت و فروش اين دارو را تا اندازهاي به تصوير كشيديم. براي نشان دادن اين واقعيتها نيازمند تحقيقاتي بوديم. براي همين شخصا به مراكزي كه اين بيماران به آنجا مراجعه ميكنند، رفتم. اين تحقيقات براي اجرايي كردن قصه بسيار كمك كرد و باور كنيد واقعيت غير از اين چيزي كه به تصوير كشيده شد، نيست . متاسفانه فاكتور 8 در ايران توليد نميشود و از خارج به صورت محدود وارد ايران ميشود، البته زمينههاي ساخت اين دارو در ايران مهيا شده است و اميدواريم بزودي اين دارو در توليد انبوه ساخته شود.
فكر ميكنيد نشان دادن اين پشت صحنهها چقدر تاثيرگذار خواهد بود؟
طبيعتا وقتي به شكل نمايشي و سريال به تصوير كشيده ميشود اثر خود را ميگذارد و حداقلش اين است كه كمبود اين دارو و نيازمندي بيماران هموفيلي به آن به تصوير كشيده شده است و به نوعي مخاطب هم كنجكاو ميشود كه اين ماجرا را دنبال كند.
هدف رضا كريمي، نشان دادن اين مستندات هم بود يا خير؟
بله، صددرصد و وقتي دست به ساخت اين سريال زدم سعي كردم مخاطبم را با يك قصه قابل باور روبهرو كنم تا بتواند با آن ارتباط برقرار كند. رسيدن به اين مساله وظيفه اصلي من بود.
بيشتر شخصيتهاي اين سريال، خودشان به تنهايي قصه داشتند و سفيد مطلق يا سياه مطلق نبودند. چگونه به اين شخصيتپردازي رسيديد؟
اين موضوع در پايه اصلي قصه وجود داشت و من به عنوان كارگردان تنها به اين شخصيتها پر و بال دادم. اين مساله كار آساني نبود. نشان دادن آدمهاي چندوجهي در قصهاي كه به قول شما مستند است هم در آن دخيل بودند و مسووليت من را بيشتر ميكرد، در ضمن بايد كاري ميكردم كه مخاطب گمراه نشود.
به هر حال اين ماجرا، هم ميتوانست جذاب باشد و هم خطرناك. تمام تلاشم را كردم براي اينكه بتوانم اجراي درستي داشته باشم و اين بخش از كارم را ارتقا بدهم.
معمولا در كارهاي شما خانواده نقش مهم و پررنگي دارد. آيا براي اين بزرگنمايي دلايل خاصي داريد؟
بله . براي اين كانون ارزش و اهميت بالايي قائل هستم. به هر حال هر فيلمسازي دغدغههايي دارد كه به شكل مستقيم يا غيرمستقيم در كارهايش نمود پيدا ميكند. من هم دغدغه اين كانون را دارم و به خانواده متعهدم. براي همين هم دوست دارم در كارهايم حضور پررنگي داشته باشد.
از تجربههاي سينماييتان در تلويزيون هم بهره ميگيريد؟
ببينيد به طور طبيعي مديوم سينما و تلويزيون با هم فرقهايي دارند. اين فرق داشتن صرفا به معناي خوب يا بد بودن هر كدام نيست. بايد قبول كنيم كه شرايط كار كردن در سينما و تلويزيون از يكديگر متمايز است. من سعي كردم در فاكتور 8، جنس كارم با كارهاي ديگر تلويزيون فرق داشته باشد. حتي ميخواستم توقعات رايج مخاطب را هم بشكنم، چه به لحاظ ريتم و چه به لحاظ قصهپردازي. به همين دليل تاحدي از تجارب سينماييام استفاده كردم.
خيليها معتقدند دكوپاژ سينمايي مخصوص به خودتان در فاكتور 8 وجود داشته است؟
بله، اين مساله را ميپذيرم، چرا كه سعي كردم در اجرا، ميزانسن و پلانبندي كارم دقيق و حساب شده باشد. هيچوقت سعي نكردم در تلويزيون، چون تلويزيون است خودم را سانسور كنم. براي همين هميشه آن نگاه سينمايي با من هست. حتي در كارهاي تلويزيوني و قطعا اين اتفاق براي مخاطب هم جذاب است.
اساسا فرق ميان تلويزيون و سينما را در چه چيزهايي ميدانيد؟
در وهله اول به مخاطب هر كدام از آنها برميگردد و بعد به زماني كه كارگردان در سينما و تلويزيون در اختيار دارد.در سینما در 90 دقيقه بايد قصه را شروع و به پايان برساني، اما در تلويزيون بايد يك قصه را در طول 30 شب يا بيشتر روايت كني و همه اين مسائل قطعا در كار و روند آن تاثير ميگذارد.
مسالهاي كه در فاكتور 8 وجود داشت اين بود كه مخاطب هر لحظه با يك ماجراي غافلگيركننده روبهرو ميشد. چگونه به اين طراحي رسيديد؟
اين نوع پرداخت دقيقا فكر شده بود. خود قصه اين قابليت را داشت و از اين نظر پر از ماجرا بود. دوست داشتم مخاطبم را به قول شما غافلگير كنم.
از ابتدا ميدانستيد كه قرار است فاكتور 8 به صورت يك شب در ميان پخش شود؟
بله. چون براي شبكه اول بود اين احتمال را ميداديم كه اينگونه پخش شود.
پس از اين اتفاق راضي بوديد؟
بله. اساسا قصه به گونهاي بود كه بايد به همين شيوه هم پخش ميشد و اگر بين قسمتها فاصله ميافتاد آن ارتباط لازم برقرار نميشد.
آقاي كريمي! وقتي قرار است كاري را انتخاب كنيد، چقدر به مخاطب فكر ميكنيد؟
خيلي زياد، چون دوست دارم كاري بسازم كه مخاطب داشته باشد، بنابراين در وهله اول، قصه بايد جذاب باشد نه تنها براي من بلكه براي مخاطب هم بايد اينچنين باشد، البته اين ذهنيت را از سينما دارم، اين كه مخاطب خودش بيايد و فيلمم را ببيند.
در نهايت از نتيجه كارتان راضي هستيد؟
من تمام تلاشم را كردم تا بتوانم كار مطلوبي ارائه كنم. به هر حال فاكتور 8 هم يك تجربه بود و فكر ميكنم باز هم ميتوانم كار بهتري بسازم.
ببينيد يك وجه تمايز كارگردان با ديگر عوامل در اين است كه كارگردان بايد نسبت به رشتههاي ديگر هم اشراف داشته باشد، از موسيقي گرفته تا تدوين. شما ابتداي كارتان چقدر به كارهاي ديگر اشراف داشتيد؟
خيلي كم، اما تمام اين تجربهها در طول كار به دست ميآيد و در دل كارگردان اين تجربهها را ميتوان كسب كني. البته نه به شكل مطلق و كامل. هر چه بيشتر احاطه داشته باشي قطعا كار بهتر و موفقتري خواهي ساخت.
آيا در سينما قصد ساختن فيلم تازهاي را داريد؟
بله. بزودي فيلم آدمكش را خواهم ساخت. در حال حاضر اين فيلم در مراحل پيش توليد است.
موفق باشید...
فــــــــــــــــرزاد