تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 2 اولاول 12
نمايش نتايج 11 به 18 از 18

نام تاپيک: مقالاتی در مورد بازی های رایانه ای

  1. #11
    داره خودمونی میشه DIDI8's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    Mashhad
    پست ها
    30

    10 معدن‌هاي مونيا،دنياي جديد در سرزمين ميانه

    وقتي براي اولين بار وارد مونيا، غارهاي معروف‌ساخته دست دورف‌ها مي‌شويد، صخره‌هاي 1001 پله به شما خوش آمد مي‌گويند. هواداران تالكين فقيد چقدر از اين ديدار خوشحالند!

    اين‌ها همه تجاربي است كه در بازي معدن‌هاي مونيا، بسته توسعه‌دهنده‌اي كه براي بازي موفق سال گذشته «ارباب حلقه‌ها: سايه‌هاي آنگمار» ارائه مي‌شود، به‌دست خواهيد آورد.

    با تمهيدات جديدي كه برنامه نويسان اين بازي انديشيده‌اند، گذر از هزارتوها و غارهاي مونيا، سخت‌تر و پرهيجان‌تر از اسب راندن بر تپه‌هاي سرزمين ميانه خواهد بود. جدا يكي دو كلاس جديدي كه به بازي اضافه شده‌اند، شيوه روايت داستان اين بازي، آن را به يك الزام براي بازيكني كه سايه‌هاي آنگمار را به سطح 50 رسانيده، تبديل كرده است. ‌ ‌

    اين معدن‌ها تنها مناطق اضافه شده به بازي نيستند؛ شما خيلي از وقت‌تان را در پويش‌هاي اوليه‌قصه و در ارگيون و بعد در لوثلورين سپري خواهيد كرد. حتي در فضاي روشن و سبز لوثلورين، خازاد‌دوم مهم‌ترين ناحيه براي حفظ است و شما واقعا هيچ ايده‌اي نداريد كه چقدر دخمه و سوراخ پرارزش در خازاددوم پيدا مي‌شود.

    راهروها و تونل‌ها، همزمان هم دلهره آورند و هم پذيرا. نمي‌دانيد چه كسي هيولاست، چه كسي گابلين و يا شايد مجسمه است يا هيچ‌يك. اين حادثه‌هاي پيش‌بيني نشده مدت زيادي وقت شما را درگير خود خواهد كرد. ‌ ‌

    كافي است توي غارها كه مي‌رويد نگاهي به سقف بياندازيد تا با هنر بزرگ مردان دورف آشنا شويد.

    اين تصاوير و محيط‌ها فقط براي نمايش نيستند. طراحي پيچيده اين مناطق، نشان از چگونگي جنگيدن و چگونگي سفر كردن شما دارند، درست مثل دريانوردان قديم. نشانه‌هاي دورفي خوب بلدند شما را راهنمايي كنند كه سيصد قدم آن‌طرف‌تر مرگ انتظارتان را مي‌كشد، يا گنجي بزرگ. خيلي وقت‌ها شما بايد فقط از يك نقطه به نقطه ديگر زنده برسيد و بيخيال جنگيدن شويد. ‌ ‌معدن‌هاي موريا چه از نظر طراحي، چه از نظر خط داستاني، يكي از نقاط مهم بازي‌هاي همه‌گير آنلاين است و بي‌گمان وقت زيادي از علاقمندان را بخود مشغول خواهد كرد. حضور صحنه‌هاي سينمايي ميان بازي و استفاده از اين روش براي روايت داستان و سفرهاي زماني به گذشته، باعث تفهميم مهم بودن پويش درخواستي از شما مي‌شود و احساسات شما را بدجور قلقلك مي‌دهد. ‌ ‌

    دو كلاس جديد شخصيتي نيز به اين ميان اضافه شده‌اند، حافظان رمز و قراولان. حافظان رمز لزوما جادوگرند و از همان اول با آن‌هايي كه معتقدند سرزمين ميانه جاي جادوبازي نيست، احتمالا به مشكل بر بخورند. با اين وجود، حافظان رمز در زماني كه طلسمي سر و پا مي‌كنند، بي‌شك احساس خوبي به بازيكناني مي‌دهند كه كمي از دنياي جدي تالكين رنجورند و فضاي آزادتري را طلب مي‌كنند. هر دو كلاس جديد امكان انتخاب دارند. ‌ ‌

    نگهبانان با همديگر حمله مي‌كنند تا نتيجه بهتري بدهند، در دفاع قوي‌اند اما در حمله ضعيف. حافظان رمز معمولا نقش سلامت‌دهنده را بازي مي‌كنند. اين دو كلاس جداي ويژگي‌هاي خيلي خوب‌شان، تقريبا براي تازه واردها امكان بازي شدن ندارند چون در مناطق كم جمعيت و آغازين كاربردي نخواهند داشت. به‌نظر مي‌رسد كاربران فعلي كه مي‌خواهند چيزهاي جديد را امتحان كنند، بيشتر از اين دو كلاس شخصيتي استفاده كنند. ‌ ‌

    قلب سرزمين ميانه هيچگاه بدين زيبايي قابل مرور نبوده است، گذرگاه‌هاي عميق موريا، خيلي از موجودات را توي دل خود جا داده‌اند، حتي افق‌هاي دلپذير سايه‌هاي آنگمار هم به‌اين زيبايي نبوده است.

    اگر تا به‌حال ارباب حلقه‌هاي آنلاين را بازي نكرده‌ايد، حتما اين بسته نيز براي شما چيز جديدي نخواهد بود، اما اين را در نظر بگيريد: بسته توسعه‌دهنده بازي اصلي را هم در دل خود دارد. چيزي كه در بازي‌هاي دسته جمعي آنلاين يك امتياز محسوب مي‌شود.
    منبع:جام جم
    Last edited by DIDI8; 09-02-2009 at 16:27.

  2. #12
    داره خودمونی میشه DIDI8's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    Mashhad
    پست ها
    30

    10 خشم ليچ‌كينگ در انتظارتان است



    از چهار سال پيش كه نخستين نسخه بازي «جهان واركرفت» منتشر شد، كسي گمان نمي‌كرد كه اين پديده بزرگ صنعت بازي هاي كامپيوتري با بيش از 10 ميليون مشترك به موفقيتي دست نيافتني برسد. بازي در اين چهار سال، با تعداد زيادي پچ و نسخه‌هاي ارتقايي رايگان به‌روز شد. جز يك استثنا، كه بسته گسترش‌دهنده «جنگ‌هاي سوزان» بود و حالا، نسخه جديد «خشم ليچ‌كينگ» به آن نياز دارد. اين بسته نه‌تنها شوق بيش از حدي است براي بازيكنان اين دنيا، بلكه براي كساني كه جهان واركرفت را به هر دليلي ترك كرده‌اند، بهانه خوبي براي بازگشت است.


    خشم ليچ‌كينگ، به سطح شخصيت نياز دارد تا خود را نشان بدهد. نمي‌توانيد كلاس دلاوران «شواليه مرگ» را تا زماني كه شخصيت‌تان به سطح 55 برسد بازي كنيد و نمي‌توانيد هيچ پويشي را در نورترند طي كنيد، مگر اين‌كه سطح شخصيت‌تان به 68 رسيده باشد. بزرگترين استثناي اين قانون، حرفه صنعت‌گيري است. براي كاربران تازه‌وارد هم چندين و چند موضوع جديد وجود دارد، ولي براي بازي كردن آن‌ها، نيازي به خريد اين بسته نداريد.

    اصلا مهم نيست كه كجا بازي‌تان را شروع مي‌كنيد، آن‌قدر شخصيت‌هاي اتوماتيك هستند كه مي‌خواهند شما برايشان چندتايي موجود از اين نژاد و آن نژاد را بكشيد كه تمامي ندارد. تا پيش از اين،‌جهان واركرفت فرض را بر اين مي‌گذاشت كه قصه‌كاري كه مي‌خواهيد بكنيد را قبل از شروع آن مي‌دانيد، اما در خشم ليچ‌كينگ، ميان بازي چندتايي كات مي‌خورد و قصه روايت مي‌شود. ممكن است راه بيافتيد و همينطور پويش‌ها را پشت سر بگذاريد و يك ذره هم از آرتاس چيزي ندانيد. اما بعد از اينكه در نورترند مدتي را سپري كرديد، خوب خواهيد فهميد كه چرا جهان واركرفت به تعداد زيادي دلاور نياز دارد.

    اگر از ناحيه شواليه‌هاي مرگ كار خود را آغاز كنيد، با اتفاقات جالبي روبه‌رو مي‌شويد و همچنين، بسياري از اجناس جالب واركرفت را از آن خود خواهيد كرد، اما هشدار بدهيم كه كشتن شواليه‌مرگ آسان نيست. متاسفانه،‌بايد تا سطح 68 در جنگ‌هاي سوزان رسيده باشيد تا بتوانيد پايتان را داخل نورترند بگذاريد. وقتي شواليه مرگ شما يا يكي از شخصيت‌هاي قبلي شما به سطح 68 برسد، بايد سريعا خودتان را به نورترند برسانيد. نه فقط اتفاقات زيادي آن‌جا منتظرتان است، بلكه براي عبور از تمامي اين اتفاقات، يك دوجين موجودات و داستان‌ها و ماموريت‌هاست كه بايد همه‌شان را به پايان برسانيد. براي اين‌كه دستتان بيايد چندتا پويش بايد سپري كنيد كه بتوانيد سراغ پويش اصلي برويد، بگذاريد خيالتان را راحت كنيم و 875 را با صداي بلند اعلام كنيم. تعداد پويش‌ها آن‌قدر زياد است كه مي‌توانيد به‌سادگي و بدون آن‌كه هيچ پويشي را تكرار كنيد، دو شخصيت خود را از سطح 70 به 80 برسانيد. هرچند بعضي از اين پويش‌ها‌آن‌قدر خوب هستند كه وسوسه تكرار كردنشان به ذهنتان خطور مي‌كند. ‌ ‌

    چيز جديدي كه در خشم ليچ‌كينگ وجود دارد، پويش‌هاي فراواني است كه هدف در آن‌ها، كنترل مركب يا وسيله است. اين پويش‌ها شامل اژدهايان، ماموت‌ها، هواپيماها و حتي غول‌ها مي‌شود. كنترل كردن هر كدام با بقيه فرق دارد، اما خيالتان راحت باشد، تا وقتي كه دستتان حسابي راه نيافتاده باشد، راهنماها از صفحه محو نمي‌شوند. ‌ ‌هرچند كه خشم ليچ‌كينگ بسيار رضايت خاطر را جلب مي‌كند، اما بسياري از پويش‌هاي آن، آن‌طور كه بايد چالش‌برانگيز نيستند. به‌ندرت پيش مي‌آيد به پويشي بر بخوريد كه نتوانيد از پس آن بر بياييد؛ فقط بايد بدانيد كه كي قرار است كدام پويش را انجام دهيد. اين بازي پويش‌هايي براي گروه‌ها هم دارد، اما با يك گروه خوب به‌سادگي مي‌توان از پس دخمه‌هايي كه بليزارد براي بازيكنان انديشيده برآمد. اگر شما جزو آن دسته از بازيكنان هستيد كه به نبردهاي تن‌به‌تن بيشتر از نبردهاي غارتگري و گروهي علاقه داريد،‌بليزارد پويش‌هاي زيادي بر اين اساس نيز آفريده است. چندتايي زمين نبرد براي حمله بردن و دفاع كردن هم هست. و اين‌جاست كه بليزارد روي اين اثر هنري‌اش، نقطه‌اي مي‌گذارد: وينترگراسپ، زميني جنگي كه براي نبرد صدها نفر همزمان كافي است. وينترگراسپ قلعه بزرگي است كه طي آن مي‌توانند دو طرف با هم بجنگند تا يكي قلعه را از چنگ ديگري در آورد. ‌ ‌

    تعداد سلاح‌هايي كه در بسته خشم ليچ‌كينگ عرضه شده است، نااميدكننده است، اگر شما در بازي جنگ‌هاي سوزان خوب همه جا را گشته باشيد و سلاح‌هاي درست و حسابي خريده باشيد، مي‌توانيد يك‌راست بسته را بخريد، نصب كنيد و به‌سوي نورترند راه بيفتد و هر كه سر راهتان قرار مي‌گيرد را بكشيد. سلاح‌هاي حريفانتان در مقابل شمشير شما، مثل دو تكه چوب مي‌ماند كه با طناب به هم وصل شده‌اند. ‌ ‌اگر شما مي‌توانيد جزو آن دسته از بازي‌خورها باشيد كه مي‌توانند از خشم ليچ‌كينگ لذت ببرند، بياييد صادق باشيم: حتما زودتر از خواندن اين مقاله آن را خريده‌ايد. انتشار موفقيت آميز اين بسته، آن‌چنان عجيب بود كه برخي از بازيكنان نمي‌توانستند به سرورهاي شلوغ وارد شوند و مجبور شدند ساعت‌ها صبر كنند، كامل‌كردن پويش‌ها سخت شده است، چند شخصيت ديگر همزمان با شما مي‌خواهند آن پويش را تمام كنند. اگر هنوز به سطح 68 نرسيده‌ايد، پيشنهاد مي‌كنيم تلاشتان را چند برابر كنيد. ‌ ‌خشم ليچ‌كينگ با امتياز متوسط 9 از 10 امتياز ممكن، يكي از بهترين بازي‌هايي است كه امسال عرضه شده است.
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  3. #13
    داره خودمونی میشه DIDI8's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    Mashhad
    پست ها
    30

    10 Call of Duty:World at War

    بازگشت به حال و هواي جنگ جهاني دوم
    آخرين روزهاي جنگ




    آخرين شماره از بازي ‌Call of Duty‌ به بازار آمده است! فكر مي‌كنم همين يك جمله، كار مقدمه لازم براي اين بازي را انجام بدهد. خيلي سخت است كه بخواهيد براي ‌CoD‌ مقدمه‌چيني كنيد و به‌سراغ اين موضوع كه شماره قبل در فضاي مدرن رخ مي‌داد و اين شماره به حال و هواي جنگ جهاني دوم بازگشته است نرويد. به هر حال ‌Treyarch‌ و محصول دو سال كار مدوامشان در اختيار ما قرار گرفته است.

    با توجه به زمان عرضه شدن بازي و زماني كه اين نقد منتشر مي‌شود، تصور مي‌كنم بيش از 80 درصد كساني كه هم اكنون اين مقاله را مي‌خوانند بازي ‌World at War‌ را تمام كرده باشند. بنابراين بهتر است زياد به جزئيات گيم پلي وارد نشوم. ‌ ‌ بسياري عقيده دارند كه سوژه جنگ جهاني دوم ديگر كهنه و نخ‌نما شده باشد و بازي‌سازها بهتر است جنگ ديگري را براي ساخت بازي انتخاب كنند. اما دو بازي بسيار خوب ‌Brothers in Arms‌ و ‌CoD:WaW‌ نشان دادند كه هنوز هم مي‌توان در مورد جنگ جهاني دوم بازي خوب ساخت. يكي از وجود اشتراك اين بازي (كه در ‌BiA‌ پررنگ‌تر بود) رويكردي احساسي و ضد جنگ به اين واقعه تاريخ است. گرافيك و امكانات موتورهاي پايه جديد حالا اين فرصت را در اختيار راويان جنگ قرار داده‌اند تا با روش‌هاي جديد، روي سياه جنگ را به ما نشان بدهند.

    توصيه مي‌كنم به هيچ‌وجه نگذاريد ‌WaW‌ را هيچ‌كدام از اطرافيانتان كه كم‌سن و سال است بازي كند. شايد به ظاهر ‌WaW‌ از بازي‌هايي مانند ‌Dead Space‌ خشن‌تر نباشد، اما در واقع اين‌طور نيست. وقتي شما از ديد سرباز ميلر، كشته شدن دوستانتان توسط ژاپني‌ها را مي‌بينيد، با صحنه‌هاي فوق‌العاده تاثيرگذاري مواجه خواهيد شد كه داراي خشونت پنهان هستند و با هدف نشان دادن روي وحشي جنگ طراحي شده‌اند. هرچقدر هم از بازي‌هاي خشن و بزن–بكش خوشتان بيايد، امكان ندارد تحت تاثير صحنه اعدام شدن اسراي جنگي و سپس نجات پيدا كردن توسط سرجوخه روباك قرار نگيريد. وجه تمايز ‌WaW‌ با شماره‌هاي قبل و بازي‌هاي ديگر اين سبك، خلق صحنه‌هاي سينمايي تاثير گذار است.

    روند بازي همان چيزي است كه در سه چهار سال اخير در سري ‌CoD‌ ديده‌ايم. در هر مرحله، به قلب يكي از درگيري‌هاي معروف جنگ جهاني دوم فرستاده مي‌شويد. همه چيز در اطرافتان در حال حركت است. موسيقي، صداگذاري و اسكريپت‌نويسي براي اتفاقات اطراف هيجان زيادي را در شما القا مي‌كنند. مهم‌ترين تغيير در سلاح‌ها، همان اسلحه شعله‌افكن است كه در بعضي از قسمت‌هاي مرحله ژاپن به كارتان خواهد آمد. همچنين در اين شماره دوباره درگيري‌هاي تن به تن بازگشته‌اند كه به خاطر تكرار زياد اعصاب خردكن مي‌شوند.

    گيم‌پلي يك تغيير بزرگ در اين شماره دارد. مي‌توانيد بخش داستاني را به همراه سه نفر از دوستانتان به صورت همكاري بازي كنيد. در روزهاي اوليه آمدن ‌WaW‌‌كه هنوز سرورهاي بازي چند نفره درست و حسابي افتتاح نشده بودند، فقط مي‌توانستيم در بخش داستاني به‌صورت ‌Co-op‌ پيشروي كنيم كه تجربه بسيار خوبي بود. هر چه تعداد دوستانتان در بخش چند نفره بيشتر بشود، لذت انجام آن هم بيشتر خواهد شد. بازي كاملا بالانس است به‌تعداد بازي‌كننده‌هاي غير بات، دشمن‌ها را هم زياد مي‌كند. بخش چند نفره غيرداستاني تفاوت چنداني به ‌Modern Warfare‌ ندارد. سناريوها و سيستم امتياز گرفتن همان هستند منتها اين بار با تم جنگ جهاني دوم اجرا شده‌اند.
    پس از تمام شدن بازي، سناريوي ‌Nacht der Untoten‌ باز مي‌شود كه در آن سربازهاي نازي زامبي از همه طرف به سرتان مي‌ريزند و مانند ‌Dead 4 Left‌ بايد از خودتان دفاع كنيد.

    از نظر گرافيكي ‌CoD‌ هنوز جزو بهترين‌هاست. گرافيك تغييرات نامحسوسي نسبت به شماره قبل دارد، اما باز هم يك سر و گردن از بازي‌هاي هم سبك بالاتر قرار مي‌گيرد. راه رفتن در خيابان‌هاي جنگ زده برلين و استالينگراد يادآور ياد فيلم‌هاي سينمايي معروف جنگ جهاني دوم مانند ‌Enemy at the Gate‌ است. انيميشن كاراكترها در ميان پرده‌ها و داخل بازي حرف ندارد. در بين مراحل هم تاريخچه جنگ توسط فيلم‌هاي مستندي از جنگ جهاني دوم روايت مي‌شود كه با حال و هواي آن همخواني زيادي دارد. صداگذاري و موسيقي هم خرج زيادي روي دست سازنده‌ها گذاشته و صد البته كيفيت بازي را چند برابر بيشتر كرده است. دو هنرپيشه بسيار معروف يعني كيفر سادرلند و گري اولدمن به جاي دو كاراكتر جانبي مهم يعني سرجوخه روباك و سرهنگ رزنوف صحبت مي‌كنند. ‌ ‌
    بازي اين‌كه ‌CoD:WaW‌ بازي بزرگي است، اما نقاط ضعفي هم دارد. طبق معمول هوش مصنوعي مهم‌ترين معضل بازي است كه هنوز حل نشده. نه دوستان شما در مواقع لازم عكس‌العمل‌هاي درست نشان مي‌دهند و نه دشمن‌ها! اگر روي درجه معمولي يا سخت بخواهيد بازي را تمام كنيد، با يك سري دشمن‌هاي بالانس نشده سر و كار داريد كه همه‌شان يك الگوريتم را در ذهن دارند. مثلا در يك لحظه سه نارنجك به طرف شما پرتاب مي‌شود كه به هيچ‌وجه امكان فرار نداريد. چك‌پوينت‌ها هم در بعضي مراحل بسيار نامناسب چيده شده‌اند و مجبور مي‌شويد به خاطر اشتباه‌هاي جزئي، مسافت زيادي را دوباره طي كنيد. اما اين چيزها دليل نمي‌شود تا يكي از بهترين اكشن‌هاي اول‌شخص امسال و سبك جنگ جهاني دوم را از دست بدهيد.

    سيد طه رسولي
    منبع:جام جم
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  4. #14
    داره خودمونی میشه DIDI8's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    Mashhad
    پست ها
    30

    10 Wii Music

    كلاس درس موسيقي با يك بازي ضعيف
    ضد موسيقي



    نمايش نينتندو در ‌3 E‌ و نشان دادن بخش‌هايي از بازي ‌‌Wii Music‌ بسيار موفقيت‌آميز بود. به طوري‌كه تمام علاقه‌مندان به بازي‌هاي ريتميك توجه‌شان به اين بازي جلب شده بود. اما آيا نسخه نهايي آن چيزي هست كه منتظرش بوديم؟ ‌ ‌

    به نظر مي‌رسد ‌Wii Music‌ براي چند دسته مخاطب مختلف ساخته شده باشد. بخشي از بازي براي كساني ساخته شده كه اهل موسيقي نيستند و شايد با شركت كردن در كلاس‌هاي آموزشي ‌Wii Music‌، درس‌هاي پايه‌اي موسيقي را بياموزند. از طرف ديگر بخش ‌Jam‌ به درد كساني مي‌خورد كه اطلاعات قبلي در مورد موسيقي دارند و مي‌دانند چطور مي‌شود سازهاي مختلف را با هم تنظيم كرد و نت‌ها را سرضرب زد. اما مشكل اين‌جاست كه بازي موفق نمي‌شود هيچ كدام از مخاطبين مورد نظرش را راضي كند.

    بيشتر زمان شما در بخش ‌Jam‌ مي‌گذرد، جايي كه در 90 درصد اين زمان به صورت نااميدانه تقلا مي‌كنيد يك سري نت‌هاي قابل شنيدن از سازتان بيرون بياوريد. نزديك به 60 نوع وسيله موسيقي در ‌Wii Music‌ وجود دارد كه تقريبا 40 تاي آن‌ها به هيچ دردي نمي‌خورند و صداي گوشنوازي توليد نمي‌كنند. حالت شما براي نواختن سازها مهم است. مثلا براي نواختن فلوت بايد وي موت را مانند يك فلوت جلوي دهانتان بگيريد يا براي نواختن پيانو بايد نانچاك و وي موت را با هم روي هوا بكوبيد. ‌ ‌

    بزرگ‌ترين مشكل ‌Wii Music‌ اين‌جاست كه شما هيچ كنترلي روي نت‌هاي نواخته شده نداريد. بيشتر وقت‌ها، نت‌هايي كه پشت سرهم مي‌زنيد به صورت خودكار نت‌هاي يك آهنگ از پيش تعيين شده را تكرار مي‌كنند و در مواقع ديگر هم فقط نت‌هاي گام طبيعي از دل وسايل موسيقي بيرون مي‌آيد. بحث بداهه نوازي در ‌Wii Music‌ كاملا منتفي است، زيرا نه دست‌هاي شما و اطواري كه از خودتان در مي‌آوريد دقيق هستند و نه دكمه‌هاي روي وي موت و نانچاك تعدادشان به نت‌هاي طبيعي مي‌رسد. ‌ ‌

    بهترين كاري كه مي‌شود كرد اين است كه به سراغ 50 آهنگ از پيش تعيين شده بازي برويد، جدول نت‌ها را فعال كنيد تا بازي به شما نشان بدهد هر نت چه هنگامي بايد نواخته شود. در اين وضعيت مي‌شود يك صداي قابل تحمل از بازي شنيد و روند بازي مي‌شود همان چيزي كه گيتار هيرو و راك بند قبلا ارائه كرده بودند. البته هيچ امتياز و ركوردي در كار نيست، خودتان بايد به خودتان امتياز بدهيد. هم‌چنين مي‌توانيد هر جاي جدول نت از پيش تعيين شده، به اراده و سليقه خودتان نت‌ها يا جاي آن‌ها را عوض كنيد و چيز ديگري بزنيد. اما اگر در جايي زندگي مي‌كنيد كه خانواده و اطرافيان صداي تلويزيون را مي‌شنوند توصيه مي‌كنيم از اين كار پرهيز كنيد زيرا حتي در آهنگ‌هاي ساده هم ممكن است صداهاي فالش غير قابل تحمل باشند.

    موسيقي‌هاي انتخاب شده براي ‌Wii Music‌ فاجعه هستند. شايد بهترين آن‌ها همان آهنگ تم ماريو باشد، در غير اين صورت يك كلكسيون از موسيقي‌هاي پاپ قديمي مثل موسيقي متن فيلم معروف اشك‌ها و لبخندها ‌(The Sound of Music)‌، آهنگ‌هاي بچگانه مانند ‌Twinkle Little Star‌ و ‌Jingle Bell‌ يا موسيقي‌هاي كلاسيك از قبيل درياچه قو يا سمفوني 9 داريد كه مي‌توانيد به ترتيب همه آن‌ها را با نت‌هاي فالش نابود كنيد و تن كساني مانند بتهوون، موتزارت، اشتراوس، واگنر، ونجليس و جان لنون را بلرزانيد!

    از ديگر نكات منفي بازي، كيفيت فوق العاده پايين موسيقي‌هاست. همه موسيقي‌ها به صورت ‌MIDI‌ پخش مي‌شوند و در تمام مدت شما را ياد زنگ موبايل دوستان و آشنايان يا آهنگ‌هايي كه در آسانسورها يا پشت خط تلفن ادارات مي‌شنويد مي‌اندازند. ‌ ‌

    تنها بخش جالب و بامزه ‌Wii Music‌، ميني‌يم رهبري اركستر است كه شما با تكان دادن ويموت مي‌توانيد سرعت و نحوه اجراي اركستر را تنظيم كنيد. به جز اين بخش، ديگر قسمت‌هاي بازي اصلا راضي كننده نيست و حتي نواختن درام هم به خاطر اين‌كه هيچ ربطي به موقعيت شما ندارد و مانند هدايت يك سفينه فضايي بايد براي كوباندن هر طبل يك دكمه خاص را نگه داريد، آن‌قدر پيچيده مي‌شود كه عطايش را به لقايش خواهيد بخشيد. اگر ‌Wii‌ داريد بهتر است به سراغ گيتار هيرو و راك بند برويد، ‌Wii Music‌ اصلا آن چيزي نيست كه نينتندو وعده داده بود.
    منبع:جام جم
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  5. #15
    داره خودمونی میشه DIDI8's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    Mashhad
    پست ها
    30

    10 Midnight Club

    باز هم مسابقات غيرقانوني در شهر
    سرعت نيمه نهايي!




    سري بازي‌هاي Midnight Club جزو بازي‌هاي محبوب مسابقه‌اي هستند که طرفداران زيادي هم دارند. بازي‌هاي ميدنايت‌کلاب هيچ‌گاه از حد خاصي بهتر يا بدتر نيستند. هر وقت نام ميدنايت‌کلاب را مي‌شنويد، از قبل مطمئن هستيد که يک بازي خوش‌ساخت و خوب پيش رو داريد. آخرين شماره از سري ميدنايت‌کلاب در لس‌آنجلس اتفاق مي‌افتد.

    ميدنايت‌کلاب لس‌آنجلس يا MCLA ترکيبي از NFS و برن‌آوت است. در اين شماره يک خط داستاني وجود دارد و شما نقش اول آن را مي‌بينيد. در بعضي از قسمت‌ها دموهايي هم وجود دارند که داستان را روايت مي‌کنند.
    داستان چيزي فراتر از داستان‌هاي NFS در بازي‌هاي اخيرش نيست. هدف به‌دست آوردن شهرت در ميان رانندگان غيرقانوني و کم‌کردن روي حريفان در بخش‌هاي مختلف شهر است.

    از نظر گرافيکي MCLA زيباست. اما اين بازي را نه به‌خاطر گرافيکش، بلکه به‌خاطر طراحي فوق‌العاده حرفه‌اي و خوب شهر بايد تحسين کرد. سازنده‌ها تمام سعي‌شان را کرده‌اند تا شهر لس‌آنجلس را با همه محله‌ها و خيابان‌هاي معروفش بازسازي کنند. محله‌هاي معروف نظير بورلي‌هيلز در بازي وجود دارند و حتي مي‌توانيد محل برگزاري نمايشگاه‌هاي لس‌آنجلس را هم پيدا کنيد که E3 معروف، آنجا برگزار مي‌شود! اما جدا از بحث شبيه‌سازي شهر لس‌آنجلس، بايد به طراحي خوب جاده‌ها، بزرگراه‌ها، خيابان‌ها و کوچه‌ها اشاره کرد که تک‌تک آن‌ها با اين نيت که قرار است يک مسابقه هيجان‌انگيز اتومبيل سواري در آن‌ها اتفاق بيفتد طراحي شده‌اند. نقشه شهر و جاده‌هاي MCLA در مقايسه با برن‌آوت پارادايس بسيار بهتر و خوش ساخت‌تر است.

    در بيشتر مسابقات مسير درست با کمک دودهاي زردرنگ به شما نشان داده مي‌شود. اما وقت‌هايي هم پيش مي‌آيد که فقط بايد از يک نقطه، به‌نقطه ديگر برويد و مهارت استفاده از نقشه و يافتن مسيرهاي ميان‌بر پررنگ‌تر مي‌شود. در اين حالت به‌راحتي مي‌توانيد از نقشه استفاده کنيد. در اين حالت دوربين از نماي داخل شهر ناگهان به‌طرف بالا مي‌رود و يک نماي ماهواره‌اي از شهر را نشان مي‌دهد. اين افکت بصري جالب هيچ‌گاه در طول بازي خسته کننده نمي‌شود.

    پيدا کردن حريف طبق معمول تنها با چراغ دادن به اتوموبيل‌هاي اطراف انجام مي‌شود. انواع مختلفي از مسابقات زيرزميني در MCLA پيدا مي‌شوند. جالب‌ترين آنها مسابقه در بزرگراه است که با سرعت زيادي انجام مي‌شود. وجه مشترک همه اين مسابقات، سخت بودن آنهاست. بازي هيچ بخششي در مورد کوچک‌ترين اشتباهات شما ندارد.
    اين موضوع وقتي اعصاب خردکن‌تر مي‌شود که در پايان سومين مسابقه از يک تورنمنت باشيد و ناگهان با يک اشتباه تورنمنت را ببازيد. در اين صورت بايد مسابقات قبلي را از اول شروع کنيد. اصولا براي MCLA بازي کردن بايد صبر و حوصله زيادي داشته باشيد. مسابقات بسيار زياد هستند و تمام کردن همه آن‌ها وقت زيادي را مي‌طلبد.
    پليس‌ها هم مانند سري NFS حضور فعالي در شهر لس‌آنجلس دارند و هيچ‌گونه سرعت غيرمجاز يا کارهاي خطرناک را نمي‌بخشند!

    شبيه‌سازي اتوموبيل‌ها در MCLA قابل قبول است. تعداد زيادي اتوموبيل معروف در بازي وجود دارند که از روي مدل‌هاي اصلي طراحي شده‌اند. پس از برنده شدن در هر مسابقه پول و اعتبار کسب مي‌کنيد. پول‌ها را مي‌توان در راه آپگريد و تيون کردن ماشين صرف کرد. تعداد مسابقاتي که مي‌توانيد در آن‌ها شرکت کنيد هم نسبت مستقيم با ميزان اعتبار شما در ميان ديگر راننده‌ها دارد. ماشين‌ها را مي‌توانيد به قدرت‌هاي ويژه‌اي مانند کند کردن زمان، غرش خشمگين (براي دور کردن اتوموبيل‌هاي اطراف از سر راه) يا EMP (پالس الکترومغناتيس براي از کار‌انداختن اتوموبيل‌هاي اطراف) مجهز کرد که تنوع خوبي در بازي هستند.

    ميدنايت‌کلاب لس‌آنجلس يک بازي اتوموبيل سواري نسبتا خوب است. البته اين بازي با بهترين‌هاي سبک مسابقه‌اي فاصله زيادي دارد، اما در حال حاضر با ضعيف ظاهر شدن مجدد بازي NFS در آخرين شماره‌اش يعني اندرکاور، بهتر از MCLA چيزي پيدا نمي‌کنيد.
    منبع:جام جم
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    Last edited by DIDI8; 10-02-2009 at 23:53.

  6. #16
    داره خودمونی میشه DIDI8's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    Mashhad
    پست ها
    30

    10 De Blob‌

    يك پلت‌‌‌فرمر خوب ديگر از نينتندو
    رنگ آميزي زندگي مجازي



    امسال نينتندو و ‌Wii‌ بازي‌هاي پلت‌فرمر بسيار خوبي داشتند. بعد از بازي كردن ‌Wario Land‌ كه يكي از بهترين بازي‌هاي پلت‌فرمر امسال بود، نوبت به ‌De Blob‌ رسيد.
    بازي‌هاي خلاقانه در كنسول‌هاي نينتندو كم نيستند، اما دي‌بلاب به‌خاطر استفاده از استيل گرافيكي فوق‌العاده زيبا در كنار روند منحصربه‌فردش، به‌خوبي توانسته خودش را از زير سايه بازي‌هاي ديگر ‌Wii‌ بيرون بياورد. ‌ ‌

    داستان بازي در مورد شهر كروما است كه توسط يك گروه نظامي به‌نام ‌INKT‌ تسخير مي‌شود. كروماسيتي يك شهر شاد و رنگارنگ است كه ساكنين فعال و مهرباني دارد. اما پس از ورود اينك‌تي به كروما، اين شهر به رنگ سياه و سفيد تغيير مي‌يابد. اما هنوز براي ساكنين كروماسيتي اميد هست. زيرا يك گروه مقاومت زيرزميني به‌نام ‌Color Underground‌ بر عليه اينك‌تي فعاليت مي‌كنند و مي‌خواهند يك انقلاب رنگارنگ به‌راه بياندازند! قهرمان داستان هم كسي نيست جز دي‌بلاب، يك موجود بي‌شكل، بامزه و البته بي‌اعصاب!

    گرافيك ساده ولي جذاب است. استيل و سبك خاص گرافيكي دي‌بلاب هيچوقت بيننده را خسته نمي‌كند.
    كاراكترها، شهر و ساختمان‌ها همه بامزه و زيبا هستند. تقريبا هيچ ديالوگي در دموها وجود ندارد و داستان توسط ميان‌پرده‌هاي صامت روايت مي‌شوند. اما اين ميان‌پرده‌هاي بامزه به‌صورتي كاملا واضح، داستان را روايت مي‌كنند؛ مانند ميان پرده‌هاي سري بازي‌هاي لگو.

    سبك بازي پلت‌فرمر سه‌بعدي است. شما بلاب را با حركت دادن آنالوگ روي نانچاك هدايت مي‌كنيد. پريدن هم با حركت دادن ريموت صورت مي‌گيرد. اين تركيب شايد در اوايل بازي غيرعادي باشد، اما پس از يك ساعت كاملا به آن عادت مي‌كنيد. به‌جز پريدن به اطراف، بلاب مي‌تواند در نبردهاي تن‌به‌تن با افراد اينك‌تي هم شركت كند. در اين صورت مي‌توان روي هدف قفل كرد و طبق معمول بازي‌هاي پلت‌فرمر با پريدن روي سر دشمن او را نابود كرد.

    هدف در هر مرحله رنگ كردن در و ديوار و رسيدن به امتياز مخصوص براي رفتن به مرحله بعدي است. بلاب با تركاندن ربات‌هاي حامل رنگ در سراسر شهر، مي‌تواند خودش را به رنگ‌هاي مختلف دربياورد. بلاب مانند لوكوروكوهاي ‌PSP‌، هيچ شكل خاصي ندارد و با جذب رنگ‌ها بزرگ‌تر مي‌شود. براي رنگ‌آميزي ساختمان‌ها و ديگر بخش‌هاي شهر، كافي است بلاب رنگي را به آن بزنيد. سيستم رنگ شدن ساختمان‌ها از نظر بصري واقعا زيباست. ‌ ‌

    همين‌طور كه پيش مي‌رويد، شهر شلوغ مي‌شود و ساكنين آن به خيابان‌ها مي‌ريزند. با زياد شدن ساكنين شهر كروما، مي‌توانيد از آن‌ها ماموريت‌هاي مختلف بگيريد. البته اين ماموريت‌ها همه شامل رنگ كردن، خراب كاري يا از بين بردن افراد دشمن در مدت زمان محدود مي‌شوند.

    اما گيم‌پلي آن‌قدر لذت بخش است كه هر چه هم ماموريت به شما بدهند، خسته نمي‌شويد! اصولا يكي از نكات قوت دي‌بلاب زياد بودن چيزهاي جانبي از قبيل راه مخفي‌ها، جمع كردني‌ها، چالش‌ها، جايزه‌ها و ماموريت‌هاي جانبي است كه باعث مي‌شوند حتي پس از تمام كردن بازي هم دوست داشته باشيد دي‌بلاب بازي كنيد. ‌ ‌

    استفاده از استيل گرافيكي كميك و موسيقي شاد كه با تغيير رنگ بلاب تغيير مي‌كنند،‌باعث شده دي‌بلاب يكي از بهترين بازي‌هاي پلت‌فرمر امسال باشد. اين بازي به‌خاطر روند بازي نسبتا ساده‌اش مي‌تواند گزينه بسيار خوبي براي بازي كننده‌هاي كم سن و سال باشد، در عين حال وجود چالش‌ها و ماموريت‌هاي جانبي مي‌تواند بازي كننده‌هاي حرفه اي را هم تا مدت‌ها سرگرم كند.
    منبع:جام جم
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  7. #17
    داره خودمونی میشه DIDI8's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    Mashhad
    پست ها
    30

    10 Dead Space

    يک بازي ترسناک خوب که کسي انتظارش را نداشت
    تنها در فضا



    پايان هر سال وقتي مي‌خواهند بهترين‌هاي آن سال را معرفي کنند، بخشي وجود دارد به‌نام «بهترين چيزي که هيچ کس انتظارش را نداشت». بازي اکشن سوم شخص ترسناک Dead Space الکترونيک‌آرتز يکي از آن دسته بازي‌هايي است که كسي انتظار نداشت اين‌قدر خوب باشد. پيش‌نمايش‌ها خبر از يک بازي اکشن ترسناک خوب را مي‌دادند، اما محصول نهايي بسيار بهتر از آن چيزي است که در پيش‌نمايش‌ها ديده مي‌شد. اما باز هم Dead Space در مقايسه با ديگر بازي‌هاي بزرگ اين سبک مانند رزيدنت‌اويل يک مشکل بسيار بزرگ دارد: اين‌که ژاپني نيست!

    به‌کار بردن عبارت «ژاپني نيست» مي‌تواند براي يک منتقد و يک خواننده حرفه‌اي چند صفحه معنا داشته باشد. بهتر است اول از نقاط ضعف بازي شروع کنيم. بزرگ‌ترين مشکل Dead Space طراحي دشمن آن است. تقريبا هيچ‌گونه خلاقيتي در طراحي دشمن‌ها و هيولاها به‌کار نرفته و همه آن‌ها را قبلا در بازي‌هاي مشابه ديده‌ايد.
    هيولاها از هيچ‌گونه هوش مصنوعي يا مجازي يا طبيعي استفاده نمي‌کنند. 14 نوع دشمن سر راهتان ظاهر مي‌شوند که همه‌شان فقط يک کار بلند: جيغ بکشند و به‌سرعت خودشان را به‌شما برسانند. تفاوت اين 14 نوع دشمن در کاري است که بعد از رسيدن به شما انجام مي‌دهند. بعضي‌ها ضربه فيزيکي مي‌زنند، بعضي‌ها خودشان را منفجر مي‌کنند، بعضي‌ها تبديل به چند نکرومورف ديگر مي‌شوند و بعضي‌ها همين کارها را سريع‌تر انجام مي‌دهند! شايد در چهار مرحله اول کشتن نکرومورف‌ها هيجان‌انگيز باشد، اما در 8 مرحله بعدي کار صددرصد يکنواخت و بي‌هيجان خواهد شد.

    در ادامه طراحي بد دشمن‌ها، نبودن غولآخر درست و حسابي هم صدمه بدي به بخش اکشن بازي زده است. در بازي‌هاي اکشن غولآخرها عناصر مهمي در خارج کردن روند بازي از يکنواختي و به چالش کشيدن مهارت بازي‌کننده‌ها هستند. دو نبرد با دو جانور درشت‌جثه در طول بازي خواهيد داشت که اصلا راضي‌کننده نيستند. اينجاست که فرق بازي‌هاي اکشن ژاپني و غيرژاپني، به‌خصوص در سبک ترسناک معلوم مي‌شود.

    اما در ديگر زمينه‌ها Dead Space موفق مي‌شود خودش را به‌عنوان يک بازي برتر معرفي کند. داستان با اين‌که به‌تنهايي چندان جالب نيست، اما به‌لطف فضاسازي فوق‌العاده خوب سازنده‌ها، به يکي از نقاط قوت بازي تبديل شده است. جو بازي ترکيبي از Doom III و بايوشاک است. آيزاک کلارک و گروهش به يک سفينه فضايي کاونده به نام ايشيمورا فرستاده مي‌شوند تا بفهند چرا ارتباط اين سفينه با مرکز قطع شده است. ساکنين ايشيمورا که مانند يک شهر بزرگ است، به موجوداتي به‌نام نکرومورف تبديل شده‌اند. بازي شروع بسيار هيجان‌انگيزي دارد.
    اولين صحنه رويارويي با يک نکرومورف عالي از کار درآمده و موفق مي‌شود خون را در رگ‌هاي بازي‌کننده‌ها منجمد کند. اما در ادامه چنين صحنه‌هايي کم مي‌شوند و تقريبا تا صحنه پاياني بازي اتفاقي غيرقابل پيش‌بيني نمي‌افتد.

    از نظر گرافيکي Dead Space نمره بالاتر از عالي مي‌گيرد. ظاهر بازي مانند فيلم‌هايي سينمايي است و هيچ چيزي به‌عنوان HUD که سلامت يا مقدار تير کلارک را نشان دهد، در صفحه نمي‌بينيد. در عوض همه چيز به‌طور هوشمندانه و جالبي در پشت لباس فضايي مخصوص کلارک تعبيه شده و جلوي چشمتان است. منوها هم طراحي بي‌نظيري دارند. منوهايي نظير نقشه، کوله پشتي يا فايل‌هايي که برمي‌داريد، به‌صورت گونه‌اي هولوگرام جلوي صورت کلارک نقش مي‌بندند و شما با تغيير زاويه دوربين مي‌توانيد مثلا پشت منوي کوله پشتي را هم ببينيد.

    مراحل بازي همه شبيه به هم هستند و تا مرحله دوازدهم که فصل پاياني است، از سفينه اشيمورا خارج نمي‌شويد. اما وجود بخش‌هاي حرکت در خلا و جاذبه صفر، مراحل را جذاب کرده‌اند. در هيچ فيلم سينمايي يا بازي رايانه‌اي تا به‌حال محيط خلا و فضاي بين ستاره‌اي به اين خوبي شبيه‌سازي نشده است. سلاح‌ها هم طراحي خاصي دارند و بيشتر به اين قصد ساخته شده‌اند تا دست و پا و ديگر اعضاي بدن نکرومورف‌ها را قطع کنند. البته با اين‌که سلاح‌ها متنوع هستند، اما بعضي‌ها اصلا کاربرد ندارند و در نهايت با همان پلاسماگان و لاين‌گان کارتان راه مي‌افتد.

    دو قابليت Stasis و Kinesis براي به رخ کشيدن فيزيک موتور پايه در بازي تعبيه شده‌اند و کاربردشان به‌ترتيب کندکردن اشيا يا دشمن‌ها و بلند کردن آنها از روي زمين است. بيشتر معماهاي منطقي بازي با استفاده از اين دو قدرت طرح شده‌اند.

    بازي Dead Space يکي از بازي‌هاي اکشن خوب امسال است که آن را به طرفداران بازي‌هاي ترسناک توصيه مي‌کنيم. اما به‌خاطر وجود صحنه‌هاي بسيار خشني که در طول بازي وجود دارد، مراقب باشيد تا بازي کننده‌هاي کم و سن و سال اطرافتان نباشند.
    منبع:جام جم
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  8. #18
    داره خودمونی میشه DIDI8's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2008
    محل سكونت
    Mashhad
    پست ها
    30

    1 Order of Ecclesia

    يک بازي کلاسيک ديگر از سري کسلوانيا
    هم کلاسيک هم مدرن



    بازي جديد کسلوانيا با عنوان Order of Ecclesia در واقع بيست و پنجمين بازي از سري معروف کسلوانياي کونامي است که براي DS به بازار آمده است. خبر ساخته شدن Order of Ecclesia توسط تهيه کننده مشهور اين سري يعي کوجي ايگاراشي، درست بعد از منتشر شدن دراکولا ايکس به بيرون درز کرد. طرفداران قديمي سري کسلوانيا حالا مي‌توانند يکي از بهترين بازي‌هاي اين سري بعد از سمفوني نيمه شب را بازي کنند.

    روند بازي ترکيبي از Simon’s Quest (کسلوانيا 2) و سمفوني نيمه شب است. يعني براي اولين بار در طول ده سال اخير، کسلوانيا در کنار سبک نقشه اي معروف سمفوني نيمه شب، از سبک مرحله اي هم استفاده کرده است. نيمي از بازي را مانند عنوان‌هاي کلاسيک دوبعدي به صورت مرحله به مرحله جلو مي‌رويد و نيمي از بازي مانند بازي‌هاي بعد از سمفوني نيمه شب، در قصر بزرگ دراکولا اتفاق مي‌افتند.

    داستان از نظر خط زماني بعد از سمفوني نيمه شب رخ مي‌دهد. زماني در سال‌هاي 1800 ميلادي ديگر خبري از بلمانت‌ها نيست تا با دراکولا و ارتش هيولاهايش مبارزه کنند. به همين دليل گروه‌هاي مختلفي در حال آماده شدن براي اين منظور هستند. گروه Order of Ecclesia يکي از اين دسته هاست و با استفاده از قدرت‌هاي خود دراکولا، جادوهايي به نام گليف درست کرده تا عليه او بايستد. نقش اول بازي شانوآ نام دارد و به عنوان برگزيده اين گروه براي حمل قدرتمندترين گليف يعني دومينوس، داستان را آغاز مي‌کند.

    بازي بسيار مشکل است. صفحه گيم‌اور را زياد خواهيد ديد. دشمن‌هاي جديدي با خصوصيات جديد به جمع ارتش دراکولا اضافه شده‌اند و دشمن‌هاي قديمي بسيار سرسخت تر از قبل هستند. بعضي از دشمن‌هاي قديمي مانند Tin Man حتي بعد از رسيدن به تراز 40 يا 50 هنوز هم آزار دهنده هستند. دو مرحله جانبي براي آزمايش مهارت‌هاي اکشن و پلت فرمري شما وجود دارند که براي تکميل کردن همه ماموريت‌هاي بازي، لازم است اين دو يا حداقل مرحله اکشن يعني غار بزرگ را تمام کنيد.

    در نيمه اول بازي هدف پيدا کردن ساکنين گم شده شهر ويگل است. پس از اين‌که هر کدام را پيدا کرديد،‌ به شهر مي‌روند و به شما ماموريت‌هاي جانبي مي‌دهند. نتيجه ماموريت‌هاي جانبي، اضافه شدن آيتم‌هاي جديد در فروشگاه بازي است. بعضي از ماموريت‌ها مانند کشتن 30 تا کلاغ خسته کننده هستند و بعضي‌ها مانند ضبط کردن صداي گريه يک روح يا عکس گرفتن از موجودات کمياب، جالب و خلاقانه. پس از اينکه همه ساکنين شهر را پيدا کرديد، قصر دراکولا باز مي‌شود. قصر دراکولا برخلاف شماره‌هاي قبل، پيچيدگي زيادي ندارد و اگر بتوانيد از پس دشمن‌هاي سخت جان آن بربياييد مشکلي برايتان ايجاد نمي‌شود. طبق معمول براي رسيدن به اتاق دراکولا بايد از برج ساعت بالا برويد.

    در اين شماره تعداد دشمن‌ها و قدرت آنها بيشتر شده است. براي کشتن بعضي از غول‌آخرها بايد مهارت زيادي به خرج بدهيد و از همه آيتم‌هايي که داريد به خوبي استفاده کنيد. بعضي از آيتم‌ها مانند انگشتر مرگ خصوصيات عجيبي و غريبي دارند. مثلا با به دست گرفتن انگشتر مرگ همه قابليت‌هاي شانوآ به طور قابل ملاحظه اي بالا مي‌روند اما اين احتمال وجود دارد که او تنها با دريافت يک ضربه بميرد! يا هر بار استفاده از گليف‌هاي قدرتمند دومينوس نتيجه‌اش کاهش خط سلامت شانوآ است.

    در اين شماره سيستم گليف‌هاي جادويي جايگزين سلاح‌هاي سرد و شلاق‌ها شده‌اند. ديگر خبري از تبر و نيزه نيست و به جاي آنها، تبرها و نيزه‌هاي جادويي وجود دارند. هر بار مي‌توانيد شانوآ را به سه نوع گليف مجهز کنيد که ترکيب آن مي‌تواند نتيجه‌هاي جالبي به‌همراه داشته باشد.

    اين شماره از کسلوانيا بسيار مشکل تر و بسيار زيباتر از قسمت‌هاي قبلي مانند Portrait of Ruin است. به همه علاقمندان به بازي‌هاي پلت فرمر توصيه مي‌کنيم اين بازي زيبا را که از نظر گرافيکي هر بيننده‌اي را جذب مي‌کند، امتحان کنند.
    منبع:چام چم
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

صفحه 2 از 2 اولاول 12

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •