يک بازي ترسناک خوب که کسي انتظارش را نداشت
تنها در فضا
پايان هر سال وقتي ميخواهند بهترينهاي آن سال را معرفي کنند، بخشي وجود دارد بهنام «بهترين چيزي که هيچ کس انتظارش را نداشت». بازي اکشن سوم شخص ترسناک Dead Space الکترونيکآرتز يکي از آن دسته بازيهايي است که كسي انتظار نداشت اينقدر خوب باشد. پيشنمايشها خبر از يک بازي اکشن ترسناک خوب را ميدادند، اما محصول نهايي بسيار بهتر از آن چيزي است که در پيشنمايشها ديده ميشد. اما باز هم Dead Space در مقايسه با ديگر بازيهاي بزرگ اين سبک مانند رزيدنتاويل يک مشکل بسيار بزرگ دارد: اينکه ژاپني نيست!
بهکار بردن عبارت «ژاپني نيست» ميتواند براي يک منتقد و يک خواننده حرفهاي چند صفحه معنا داشته باشد. بهتر است اول از نقاط ضعف بازي شروع کنيم. بزرگترين مشکل Dead Space طراحي دشمن آن است. تقريبا هيچگونه خلاقيتي در طراحي دشمنها و هيولاها بهکار نرفته و همه آنها را قبلا در بازيهاي مشابه ديدهايد.
هيولاها از هيچگونه هوش مصنوعي يا مجازي يا طبيعي استفاده نميکنند. 14 نوع دشمن سر راهتان ظاهر ميشوند که همهشان فقط يک کار بلند: جيغ بکشند و بهسرعت خودشان را بهشما برسانند. تفاوت اين 14 نوع دشمن در کاري است که بعد از رسيدن به شما انجام ميدهند. بعضيها ضربه فيزيکي ميزنند، بعضيها خودشان را منفجر ميکنند، بعضيها تبديل به چند نکرومورف ديگر ميشوند و بعضيها همين کارها را سريعتر انجام ميدهند! شايد در چهار مرحله اول کشتن نکرومورفها هيجانانگيز باشد، اما در 8 مرحله بعدي کار صددرصد يکنواخت و بيهيجان خواهد شد.
در ادامه طراحي بد دشمنها، نبودن غولآخر درست و حسابي هم صدمه بدي به بخش اکشن بازي زده است. در بازيهاي اکشن غولآخرها عناصر مهمي در خارج کردن روند بازي از يکنواختي و به چالش کشيدن مهارت بازيکنندهها هستند. دو نبرد با دو جانور درشتجثه در طول بازي خواهيد داشت که اصلا راضيکننده نيستند. اينجاست که فرق بازيهاي اکشن ژاپني و غيرژاپني، بهخصوص در سبک ترسناک معلوم ميشود.
اما در ديگر زمينهها Dead Space موفق ميشود خودش را بهعنوان يک بازي برتر معرفي کند. داستان با اينکه بهتنهايي چندان جالب نيست، اما بهلطف فضاسازي فوقالعاده خوب سازندهها، به يکي از نقاط قوت بازي تبديل شده است. جو بازي ترکيبي از Doom III و بايوشاک است. آيزاک کلارک و گروهش به يک سفينه فضايي کاونده به نام ايشيمورا فرستاده ميشوند تا بفهند چرا ارتباط اين سفينه با مرکز قطع شده است. ساکنين ايشيمورا که مانند يک شهر بزرگ است، به موجوداتي بهنام نکرومورف تبديل شدهاند. بازي شروع بسيار هيجانانگيزي دارد.
اولين صحنه رويارويي با يک نکرومورف عالي از کار درآمده و موفق ميشود خون را در رگهاي بازيکنندهها منجمد کند. اما در ادامه چنين صحنههايي کم ميشوند و تقريبا تا صحنه پاياني بازي اتفاقي غيرقابل پيشبيني نميافتد.
از نظر گرافيکي Dead Space نمره بالاتر از عالي ميگيرد. ظاهر بازي مانند فيلمهايي سينمايي است و هيچ چيزي بهعنوان HUD که سلامت يا مقدار تير کلارک را نشان دهد، در صفحه نميبينيد. در عوض همه چيز بهطور هوشمندانه و جالبي در پشت لباس فضايي مخصوص کلارک تعبيه شده و جلوي چشمتان است. منوها هم طراحي بينظيري دارند. منوهايي نظير نقشه، کوله پشتي يا فايلهايي که برميداريد، بهصورت گونهاي هولوگرام جلوي صورت کلارک نقش ميبندند و شما با تغيير زاويه دوربين ميتوانيد مثلا پشت منوي کوله پشتي را هم ببينيد.
مراحل بازي همه شبيه به هم هستند و تا مرحله دوازدهم که فصل پاياني است، از سفينه اشيمورا خارج نميشويد. اما وجود بخشهاي حرکت در خلا و جاذبه صفر، مراحل را جذاب کردهاند. در هيچ فيلم سينمايي يا بازي رايانهاي تا بهحال محيط خلا و فضاي بين ستارهاي به اين خوبي شبيهسازي نشده است. سلاحها هم طراحي خاصي دارند و بيشتر به اين قصد ساخته شدهاند تا دست و پا و ديگر اعضاي بدن نکرومورفها را قطع کنند. البته با اينکه سلاحها متنوع هستند، اما بعضيها اصلا کاربرد ندارند و در نهايت با همان پلاسماگان و لاينگان کارتان راه ميافتد.
دو قابليت Stasis و Kinesis براي به رخ کشيدن فيزيک موتور پايه در بازي تعبيه شدهاند و کاربردشان بهترتيب کندکردن اشيا يا دشمنها و بلند کردن آنها از روي زمين است. بيشتر معماهاي منطقي بازي با استفاده از اين دو قدرت طرح شدهاند.
بازي Dead Space يکي از بازيهاي اکشن خوب امسال است که آن را به طرفداران بازيهاي ترسناک توصيه ميکنيم. اما بهخاطر وجود صحنههاي بسيار خشني که در طول بازي وجود دارد، مراقب باشيد تا بازي کنندههاي کم و سن و سال اطرافتان نباشند.
منبع:جام جم