حالا من نمیدونم کجای این سریال رویکرد اخلاقی معنوی داره ؟!!!!
حالا من نمیدونم کجای این سریال رویکرد اخلاقی معنوی داره ؟!!!!
سيروس گرجستاني و محسن طنابنده دوماهي است كه بازي در سريال مناسبتي «مأمور بدرقه» را آغاز كردهاند و دو هفتهاي هم از زماني كه اين دو بازيگر هر شب با سريال سعيد سلطاني به خانههاي بينندگان تهراني ميآيند، ميگذرد.
گرجستاني و محسن طنابنده اگر چه در سريال «مأمور بدرقه» به اصطلاح پارتنر (همبازي) هم هستند اما هركدام با پيشينهاي كاملا متفاوت از سوي اسماعيل عفيفه (تهيهكننده) به سريال دعوت شدهاند.
گرجستاني پيش از بازي در «مأمور بدرقه» تجربه بازي در سريالهاي مناسبتي «متهم گريخت» و «رانتخوار كوچك» را داشت و با پيشبيني آنچه ماراتن ساخت سريالهاي ماه رمضان خوانده ميشد، بازي در سريال ماه رمضان امسال را پذيرفت.
برخلاف سيروس گرجستاني، محسن طنابنده تابهحال نه تنها تجربه حضور در سريالهاي ماه رمضان كه تجربه ايفاي نقش در سريال تلويزيوني را نداشته است، او تنها در دو تلهفيلم و دو فيلم سينمايي بازي كرده است كه به خاطر بازي در آخرين سينمايش (اشتهادي براي خدا) سيمرغ بلورين بهترين بازيگري را دريافت كرده است. البته طنابنده نويسنده سريال مناسبتي «پيامك از ديار باقي» (به كارگرداني سيروس مقدم) هم بوده است و شايد بتوان گفت او نيز چندان از حال و هواي سريالهاي مناسبتي سيما دور نبوده است.
اين دو بازيگر كه همچنان به شدت مشغول بازي در سريال مأمور بدرقه هستند، در گفتوگويي مشترك با خبرنگار سرويس تلويزيون ايسنا شركت كردند و به پرسشهايي دربارهي مشكلات ساخت سريالهاي مناسبتي، لزوم تعامل بازيگر با كارگردان و بازيگر نقش مقابل، ضرورت كاملبودن متن سريالها و البته پرسشهايي از يگديگر پاسخ گفتند.
تبعات پذيرش ايفاي نقش در سريالهاي ماه رمضان با دشواريهايي كه اين سريالها به همراه دارد، به عنوان پرسش اول مطرح شد كه
سيروس گرجستاني در پاسخ به آن گفت: اين پرسش بسيار جالب است چراكه متوجه ميشويم شما خبرنگاران هم از مشكلات آگاه هستيد. درد ما بازيگران هم همين است. يك كار فشرده را نميتوان پخته و درست تحويل آنتن داد و به هرحال در آن خامي وجود دارد.
من يك مقدار از اين مشكلات را ميگويم و مقدار ديگر را هم محسن طنابنده بگويد بهتر است.
محسن طنابنده نيز در ادامه صحبتهاي سيروس گرجستاني خاطرنشان كرد: يكي از مشكلات عمده كارهاي مناسبتي فشردگي زمان و كمبود وقت براي تمرين است اما مشكل عمدهتر متن است. براي مثال سريال «مأمور بدرقه» از سوي من و آقاي گرجستاني زماني پذيرفته شده كه تنها 10 قسمت از سريال نوشته شده بود.
وي با خطرناك خواندن ناقص بودن فيلمنامه براي بازيگر، در اينباره تصريح كرد: اينكه نميتوانيم شخصيتي كه بازي ميكنيم به چه سمت و سويي ميرود برايمان خطرناك است. در چنين شرايطي بازيگر از ابتدا نميداند كه شخصيت چگونه خواهد بود و به چه سمتي خواهد رفت. بنابراين نميتواند يك نموداري را بكشد و بداند كه به آن پايان ميرسد.
اين بازيگر در عينحال گفت: آقاي گرجستاني تجربههاي بسياري داشت حضور من در كنار ايشان بسيار مفيد بود.من تجربه بازي در سريالهاي مناسبتي را نداشتم و در عينحال دوست داشتم بازي در يك كار فشرده را تجربه كنم. چراكه در اين كارهاي فشرده هم درست است كه خيلي راهها بسته ميشود ولي به اندازه همان راههايي كه بسته ميشود، راههاي خلاقه باز ميشود.
سيروس گرجستاني نيز درباره بازشدن راههاي خلاقه در كارهاي فشرده خاطرنشان كرد: زماني راههاي خلاقه باز ميشود كه فيلمنامهاي كامل در اختيار بازيگر قرار گيرد. در چنين شرايطي است كه خلاقيتها گل ميكند و خودش را نشان ميدهد.
اين بازيگر ادامه داد: اگر يك متن خوب باشد، بازيگر ميتواند خلاقيت نشان دهد؛ اما بسياري از متنها برعكس دست بازيگر را ميبندند. تمام بازيگران عاشق كارشان هستند و دوست دارند رياضت بكشند، بنابراين اگر متن خوب باشد مطمئن باشيد بازيگر خلاقيتهايش را بروز ميدهد و از كارش لذت ميبرد. وقتي بازيگر از كارش لذت ببرد تماشاگر نيز از بازي او لذت ميبرد.
گرجستاني در پاسخ به اين پرسش كه به رغم اعتقاد بر لزوم آماده بودن متن كامل، چه عاملي باعث ميشود كه وي ريسك بازي در سريالهاي ماه رمضان را بپذيرد؟
گفت: كار من بازيگري است؛ به من وقتي پيشنهاد بازي در فيلم يا سريالي ميشود، نميتوانم آن را رد بكنم. ممكن است پيشنهادي را رد بكنم و پس از آن پيشنهادي ديگر به من نشود. حرفه من بازيگري است، ضمن اينكه من در مسير بازيگريام فهميدم كه اگر بازيگر عاشق كارش باشد، ميتواند از نقش مرده هم نقشي زنده بسازد. كما اينكه متن مرده را هم بازيگر ميتواند زنده كند و بروز دهد. البته لازمه اجراييشدن اين شرايط كمك حال خوب يعني پارتنر(همبازي) و كارگردان خوب است.
محسن طنابنده هم در پاسخ به اين پرسش كه چرا پس از دريافت سيمرغ بلورين بازيگر نقش مكمل در جشنواره فيلم فجر، بازي در سريالي طنز مناسبتي را پذيرفته است،
گفت: ماه رمضان مديوم و موقعيت خوبي براي كاركردن است و به نظر كمتر بازيگري پيدا ميشود كه چنين موقعيتي را از دست بدهد. من قبل از پذيرش اين نقش در مأمور بدرقه، به دفتر آقاي عفيفه آورم و براي بازي در فيلم آقاي حسن فتحي قراردادي را بستم، آنجا باب آشنايي باز شد و به چنين كاري منجر شد.
وي با تأييد اين مطلب كه بازي در سريالهاي مناسبتي با ريسك بسيار همراه است، در اينباره اظهار كرد: من در تئاتري بازي كردهام كه كار پس از دو سال تمرين اجرا شد. من در سينماييهايي تمرين كرده بودم كه موقعيت و شرايط مناسب داشت. خيلي دلم ميخواست چنين موقعيت فشردهاي را هم تجربه كنم كه خدا قسمت كرد. ولي الآن كه درگيرش هستم ديگر چندان دلم نميخواهد اين تجربه را تكرار كنم.
طنابنده با اينحال در پاسخ به اين پرسش كه آيا مأمور بدرقه اولين و آخرين تجربه بازي در سريال مناسبتي او محسوب خواهد شد؟
گفت: نميدانم؛ شايد اگر متن كامل و شرايط متفاوت باشد بازي در سريال مناسبتي را هم بپذيرم ميتوان ساخت سريالي مناسبتي را هم از 6 ماه قبل از پخش آغاز كرد.
سيروس گرجستاني به اين پرسش كه آيا اين مسأله را ميپذيرد كه نقش «استوار قرقچي» تكرار نقشهاي قبلياش است،
پاسخ منفي داد و در توضيح آن گفت: بازيگر بايد نقشهاي متفاوتي را بازي كند و من سعي كردم اين اتفاق در مأمور بدرقه رخ دهد.
وي ادامه داد: من سعي كردم يك نظامي باشم ايست يك نظامي را پيدا كنم و نگاه يك نظامي را داشته باشم.
سيروس گرجستاني به اين پرسش كه براي ايفاي نقش يك نظامي آيا تحقيق كرده يا مشاور نظامي داشته است؟
پاسخ منفي داد و گفت: به هرحال من در زندگي استوارهاي بسياري ديدهام. من سعي كردم در مأمور بدرقه نقش يك استوار خوب را بازي كنم و متن سريال هم همين را به من ميگويد. دوست دارم نقش يك استوار مهربان را بازي كنم كه با زيردستهايش رفتار درستي دارد.
سيروس گرجستاني در پاسخ به اين پرسش كه در مأمور بدرقه تا چه اندازه اجازه داشته است كه نظرش را براي بهبود سريال و شخصيت ارايه دهد؟
گفت: خوشبختانه آقاي سعيد سلطاني انعطاف خوبي دارد. نظرها را ميشنود و اگر دست باشد قبول ميكند.
محسن طنابنده نيز در پاسخ به اين پرسش كه سعيد سلطاني تا چه اندازه براي نظرات و پيشنهادات بازيگران و ديگر عوامل حق قايل است،
گفت: معمولا ما در جنس كارگرداني دخالت نميكنيم؛ اما از آنجا كه بالاخره ما اين شخصيتها را بازي ميكنيم و كاراكتر ماحصل برخورد محسن طنابنده با «افشيني» است كه نوشته شد است، ما شناخت خوبي نسبت به شخصيتهايي داريم كه آنها را بازي ميكنيم.
وي ادامه داد: طنز يك بستر مناسب ميخواهد و ماحصل تلاش مجموعهاي از آدمها است كه در كنار هم سريالي را هم شكل ميدهند. آقاي سلطاني هم به خوبي نظرات بازيگران را ميپذيرد.
محسن طنابنده در پاسخ به اين پرسش كه سريالهاي ما تا چه اندازه توانستهاند مرد ايراني را به خوبي نشان دهند؟
گفت: نوشتن درباره زنان در مملكت ما بسيارسخت است. ضمن اينكه يكسري كليشههايي به وجود آمده است كه اگر از آن عرول كني به شدت با مخالفت مواجه ميشوي.
سيروس گرجستاني نيز در پاسخ به اين پرسش خاطرنشان كرد: من خودم پدر هستم و صاحب 5 فرزند؛ پدرهاي مختلف را هم ديدهام. ولي اگر من قرار است پدر خوبي باشم سعي ميكنم آن لحظات خوب زندگي خودم را به عنوان يك پدر خوب پياده كنم.
محسن طنابنده نيز در پاسخ به اين پرسش كه به نظر ميرسد نميتوان بعضي از ويژگيهاي مرد واقعي خوب را در سريالها نشان داد،
توضيح داد: بازيگري سراسر تداعي است.
يعني دنياي بازيگري براساس تجربياتي است كه او دارد، گرجستاني نيز خاطرنشان كرد: در سينماي ما نميتوان همه مسايل را عنوان كرد. وقتي از يك پدر شخصيت خوبي را ترسيم ميكنيم اين شخصيت در عينحال داراي نقاط ضعفي هم هست كه ما نميتوانيم آنها را نشان دهيم.
***در پايان گفتوگوي ايسنا با اين دو بازيگر از هركدام از آنان خواسته شد با يك پرسش از همديگر مصاحبه كنند.
محسن طنابنده در پاسخ به اين پرسش سيروس گرجستاني كه همكاري با او را در سريال مأمور بدرقه چهطور ارزيابي ميكند؟ گفت: من از همكاري با آقاي گرجستاني خيلي راضيام. ضمن اينكه سيروس گرجستاني از جمله بازيگراني است كه خيلي راحت ميتواند روي همبازيش تأثير بگذارد. او به حدي قدرتمند است كه اگر بازيگر نقش مقابلش كمي حرفهيي نباشد، قطعا سرعت و ريتم سيروس گرجستاني را ميگيرد.
در ادامه محسن طنابنده نيز اين پرسش را با سيروس گرجستاني مطرح كرد كه او دست داشت به جاي طنابنده چه كسي مقابلش بازي ميكرد كه سيروس گرجستاني با خندهاي گفت: دوست داشتم جاي تو خودم بازي ميكردم.
ايول اينم داره همون مي شه كه حدس مي زدم! آخرش اين پسر خلافكاره دختر يارو رو مي گيره! پشيمون مي شه و .....
داستانش زیاد پیچیده نیست و کلا داستان ضعیفی داره!
من که فقط به خاطر گرجستانی نگاش میکنم.
دو ساعتي بيشتر به افطار باقي نيست که زنگ خانه يي ويلايي در خيابان شهرآرا را مي فشارم، خانه يي که يکي از لوکيشن هاي اصلي «مامور بدرقه» مجموعه تلويزيوني ويژه ماه مبارک رمضان شبکه تهران است. وارد حياط مي شوم. عده يي مشغول تدارک سفره افطار براي عوامل پروژه «مامور بدرقه» هستند.
مامور بدرقه عنوان سريالي است با مضمون طنز نوشته «اميرعباس پيام» با طرحي از «خشايار الوند» که توسط «سعيد سلطاني» کارگرداني مي شود. در حالي که تهيه کنندگي اين مجموعه را «اسماعيل عفيفه» بر عهده دارد.
اسماعيل عفيفه انسان خاصي است. تهيه کننده يي که نه مجموعه کم نظير «پس از باران» او را آنقدر غره کرد و نه انتقاد از «سال هاي برف و بنفشه» کينه يي از منتقدان به دلش نهاد. حتي پرمخاطب ترين مجموعه ماه رمضان سال گذشته يعني «ميوه ممنوعه» که از شبکه دوم سيما پخش مي شد هم روحيات او را تغيير نداد. عفيفه تهيه کننده بي ادعايي است و نمونه بارزش همين که امسال پروژه يي را پذيرفته که مختص شبکه تهران است و قاعدتاً از نظر کمي مخاطب کمتري از شبکه هاي سراسري خواهد داشت.
سعيد سلطاني و اسماعيل عفيفه سال ها است که با هم سريال مي سازند و غالباً هم موفقند. آنقدر که سال گذشته وقتي اين دو را جدا از هم و در دو پروژه مختلف ديديم، متعجب شديم.
«پس از باران» ، «خانه يي در تاريکي»، «رسم عاشقي»، «سال هاي برف و بنفشه» و اينک طنز «مامور بدرقه» عناوين همکاري اين دو است.
وارد خانه مي شوم. خيلي بزرگ نيست. يعني اصلاً بزرگ نيست و از گرماي حضور اين همه آدم گرم و بي نفس شده است. سعيد سلطاني مشغول هماهنگي با «سيروس گرجستاني» براي گرفتن سکانس بعدي است. روي پله چشمم به پريا دختر «بهاره رهنما» و «پيمان قاسم خاني» مي افتد. اگر جاي او بودم به اين فکر مي کردم که فرزند دو هنرمند بودن چه دشوار است. حتي نمي توان از تعطيلات تابستاني هم بهره برد.
کنار «بهاره رهنما» و «مهرانه مهين ترابي» مي نشينم. مهين ترابي کمي کسالت دارد اما همين هم از خوشرويي او نمي کاهد. مدير صدابرداري «مسعود دادگري» از يک سو نيم نگاهي به يادداشت هاي من دارد و از سوي ديگر با خانم مهين ترابي بحث مي کند که کار صدابرداري به خصوص در ايران به مراتب از بازيگري دشوارتر است. نمي دانم مهين ترابي قانع شده يا اينکه آنقدر حالش مساعد نيست که بخواهد از دشواري کارش دفاع کند. مسعود دادگري اشاره يي به يادداشت من مي کند و توضيح مي دهد که اين اولين تجربه طنز سعيد سلطاني نيست و او سال ها پيش يک کار طنز با عنوان «کت و شلوار دامادي» ساخته است.
سعيد سلطاني پشت مانيتور مي نشيند و من هم پشت سر سعيد سلطاني. يک سکانس در حال برداشت است. در اين سکانس سيروس گرجستاني و مهرانه مهين ترابي حضور دارند و موضوع سکانس پيرامون موضوعي است که طبق معمول پرداختن به آن داستان را لو مي دهد.
«روزبه سجادي حسيني» يکي از اعضاي خانواده پرهنرمند «سجادي حسيني » ها مرا در تهيه اين گزارش ياري مي دهد و مي گويد؛ فکر مي کنم مهم ترين ويژگي اين پروژه روابط خوب ما با هم است و به رغم فشردگي کار که خستگي زيادي دارد، راضي هستيم. براي مثال متن شب به دست بازيگران مي رسد و مجبور مي شوند بلافاصله آن را براي روز بعد آماده کنند. آن هم در شرايطي که تا ساعت دو نيمه شب سر صحنه بوده اند و روز بعد هم از ساعت دو بعدازظهر کارشان شروع مي شود.
از سجادي حسيني مي پرسم در حال حاضر مشغول گرفتن سکانس هاي جديد هستيد يا اينکه سکانس هاي قبلي را کامل مي کنيد. وي توضيح مي دهد فرصتي براي پرداختن به سکانس هايي که گرفته ايم نداريم. هر سکانس را باز مي کنيم و حدوداً يک ساعت و نيم تا دو ساعت فرصت داريم تا روي آن کار کنيم و آن را ببنديم و امروز قرار است قسمت هفدهم و بيست و دوم را ببنديم. سکانس هاي مابين اين دو قسمت مربوط به لوکيشن ديگري است.
روزبه سجادي حسيني که دستيار کيانوش عياري در مجموعه «روزگار قريب» بوده است هم اکنون در اين مجموعه نيز سعيد سلطاني را همراهي مي کند. وي عقيده دارد مامور بدرقه داراي روند و شخصيت هاي واقعي و ملموسي است که يقيناً مخاطب باور خواهد کرد و با آن ارتباط برقرار مي کند.
مامور بدرقه داستان استواري است به نام «آصف قرقچي» که در آستانه بازنشستگي مامور بدرقه متهمي به نام افشين مي شود. افشين به خانه آصف راه پيدا مي کند و مورد اعتماد همسر و دخترش که از متهم بودن وي باخبر نيستند، قرار مي گيرد. افشين مي گريزد و...
در مامور بدرقه سيروس گرجستاني، بازيگر توانايي که تجربه سريال هاي مناسبتي را بارها داشته است، در نقش استوار قرقچي بازي مي کند، مهرانه مهين ترابي بعد از حضور چشمگيرش در سريال دو سال پيش شبکه اول (صاحبدلان) راهش را براي حضور در اين مجموعه ها هموار ساخته است. جواد رضويان بازيگر و کارگردان مطرح طنزهاي تلويزيوني و زهره مجابي بازيگر تواناي سينما و تئاتر، ناصر گيتي جاه خاطره يي از سريال «مراد برقي» است که دو دوره از تاريخ تلويزيون ايران با هنرمندي او عجين شده است.
محسن تنابنده بازيگري که در مامور بدرقه حرف اول را مي زند، نويسنده و کارگردان است و در بيست و ششمين جشنواره فيلم فجر تنديس بهترين بازيگر مرد مکمل را براي فيلم «استشهادي براي خدا» کسب کرده است.
بهاره رهنما بازيگري که هميشه به دل مي نشيند و حسين عابديني که او را در «پدر» ديديم، در باران تحسين اش کرديم، در «رسم عاشق کشي» به او باليديم و اينک وقتي در «مامور بدرقه» سربازي شهرستاني است که براي بازديد بدني متهمان پاهايشان را 180 درجه باز مي کند و مواظب است کسي زير تريلي 18 چرخ نرود. حسين عابديني براي بازي در فيلم باران برگزيده جشنواره فجر شده است.
- براي شروع از خودتان بگوييد.
من فارغ التحصيل تئاتر(رشته بازيگري) هستم. سال هاي زيادي تئاتر کار مي کردم و بعد از مدتي به نويسندگي رو آوردم و در کنار کار تئاتر مشغول نوشتن نمايشنامه شدم. بعد از آن وارد سينما شدم. سينما را با «عليرضا اميني» شروع کردم. به همراه ايشان چهار کار داشتم که آخري «استشهادي براي خدا» بود. (گرچه آقاي تنابنده متواضعانه به اين مورد اشاره نکرد اما بازي درخشان وي در استشهادي براي خدا دستاوردي چون سيمرغ بلورين جشنواره اخير فجر را برايش به ارمغان آورد.) چند فيلمنامه براي سينما نوشتم و حالا هم اينجا هستم با مامور بدرقه.
- اين اولين حضور شما در تلويزيون است.
در حقيقت اولين حضور من در يک مجموعه تلويزيوني است.
- سوالي که يقيناً بارها پاسخ داده ايد اين است که چطور وارد اين پروژه شديد.
من به دعوت آقاي «حسن فتحي» براي تله فيلم «دنده معکوس» به دفتر آقاي عفيفه آمدم بعد از به تعويق افتادن ساخت اين تله فيلم، از طرف آقاي عفيفه به حضور در اين مجموعه دعوت شدم.
- چه موردي در اين مجموعه شما را جلب کرد تا اين دعوت را بپذيريد. فيلمنامه، کارگرداني سعيد سلطاني يا شخص آقاي عفيفه به عنوان تهيه کننده.
زماني که من فيلمنامه را ديدم حدوداً 10 قسمت از آن نوشته شده بود و به نظرم متن بدي نبود و از کاراکتري که قرار بود بازي کنم خوشم آمد و از طرفي حضور آقاي عفيفه و آقاي سلطاني به من اطمينان خاطر مي داد تا اين کار را بپذيرم.
- از آنجا که خود شما يک نويسنده هستيد، قاعدتاً بايد توجه خاصي هم به متن داشته باشيد. آيا آقاي اميرعباس پيام به عنوان نويسنده مامور بدرقه از شما همفکري مي خواستند؟
متن تمام و کمال نوشته آقاي پيام است اما ايشان آنقدر پيشنهادپذير است که گاهي اوقات اگر ما پيشنهادي داشته باشيم و مناسب باشد از ما مي پذيرد.
- فيلمنامه «مامور بدرقه» بيشتر بر پايه طنز موقعيت است و خب در اين گونه طنز ها انرژي بيشتري از بازيگر مي خواهد، در مورد آن صحبت کنيد.
وقتي در مورد طنز در اين نوع کارها صحبت مي کنيم خيلي قابل تفکيک نيست. با شما هم عقيده ام که بيشترين بار طنز اين مجموعه روي موقعيت ها است اما طنز کلام و کمدي هاي بزن بکوب هم دارد و از همه مولفه هاي طنز در آن بهره گرفته شده است که هر کدام هم انرژي خاص خودش را مي طلبد.
- شايد بهتر بود اين طور مي پرسيدم که در مورد نقش افشين توضيح دهيد.
نقشي که براي من نوشته شده در حقيقت کاراکتر شيريني نيست به خصوص که در کنار آن کاراکترهاي شيريني هم داريم مثل نقشي که «جواد رضويان» بازي مي کند يا نقش «کيانوش گرامي» اما من سعي کردم در اجرا شخصيت شيريني از او ارائه دهم.
- پارتنر شما در اين نقش آقاي گرجستاني و آقاي جواد رضويان است. با توجه به اينکه مي دانيم نقش روبه رو تاثير بسياري در نحوه بازي يک بازيگر دارد تا چه اندازه سيروس گرجستاني و جواد رضويان در کار شما موثر هستند؟
من با جواد رضويان تا قبل از اين کار آشنايي نزديکي نداشتم. جواد مرا نمي شناخت و من هم شناختي که از او داشتم از روي کارهاي قبلي او بود. قبلاً قرار بود در «هندوانه شب يلدا»ي سعيد آقاخاني همبازي باشيم که نشد. من و آقاي رضويان اولين بار روز تست گريم همديگر را ديديم و ظرف چند دقيقه خيلي زود به هم اخت شديم. (حالا هم خيلي با هم مي خنديم و خيلي به ما خوش مي گذرد.) من خيلي به جواد علاقه پيدا کردم و فکر مي کنم(با خنده) او هم مجبور شده به من علاقه پيدا کند و حين بازي هم خيلي با هم راحت هستيم. اين را هم اضافه کنم در همه کارها به خصوص از اين نوع رابطه بيروني بسيار مهم است. اينکه فضا دلپذير باشد تا به آدم انرژي بدهد تا کار خلاقه شيرين داشته باشد. من با آقاي گرجستاني از سر پروژه اس ام اس از ديار باقي آشنا شدم(که البته قسمت نشد در آن مجموعه کار کنند) و اين آشنايي در مامور بدرقه کامل شد و با ايشان هم رابطه خيلي خوبي دارم ضمن اينکه تاکيد مي کنم در اين نوع طنزهاي موقعيتي معمولاً بازي در يک هارموني به وجود آيد يعني در اتمسفر بين بازيگراني که موقعيت را مي سازند و اگر اين رابطه نباشد و بازيگران بده بستان و هماهنگي نداشته باشند قطعاً اتفاق خوبي نخواهد افتاد.
- در حال حاضر با توجه به اينکه خود شما يک کارشناس هستيد چقدر به موفقيت اين کار خوشبين هستيد.
تمام کارهايي که مناسبتي ساخته مي شوند به دليل سياست غلطي که دارد تا حدودي غيرقابل پيش بيني هستند چرا که کارها فرصت کافي براي پخته شدن ندارند اما من نسبت به تمام کارهايي که امسال است خوشبين هستم و فکر مي کنم کار ما هم خوب از آب دربيايد و مخاطب خود را داشته باشد.
- شما بقيه کارها را که مختص شبکه هاي ديگر هم است دنبال مي کنيد؟
بله، دو تا قصه هاي جدي مان يعني روز حسرت شبکه يک و مثل هيچ کس شبکه دو که درام هايي جدي هستند احتياج به زمان دارند تا جا بيفتند اما مسلماً بعد از آن مخاطب دنبال خواهد کرد و کارهاي طنز هم جايگاه خودشان را دارند.
اما نگراني من از اين است که سياستگذاري به گونه يي نيست که داستان هايمان بتوانند به خوبي شکل بگيرند و تنوع داشته باشند که اين شامل نحوه ارائه نيز مي شود مثلاً ما در شبکه هاي دو و سه يک تم را دنبال مي کنيم و بناي هر دو داستان اين است که ورثه هايي دنبال ارث هستند. حالا در يک داستان خيلي جدي و ملودرام و در داستاني ديگر با نگاهي طنز. فکر مي کنم اگر سياستي بود که قصه ها با زيرساختي شبيه به هم درنظر گرفته نمي شد جذابيت بيشتري داشت.
- تا آنجا که من اطلاع دارم قرار بود اين طور باشد يعني سازمان در انتخاب طرح ها به گونه يي نظارت داشته باشد که مضموني شبيه يکديگر نداشته باشد.
البته در نحوه ساخت و ساختار هم اين اتفاق مي افتد گرچه در کارهاي جدي تا حدودي اين نظارت ها صورت گرفته اما در مورد کارهاي طنز در نظر بگيريد کمدي ها و لحظه ها بسيار شبيه هم شده، نوع شوخي ها شبيه هم شده و از همه مهم تر بازيگرها خيلي تکرار مي شوند و يکسري بازيگر هستند که هر سال دارند کار مي کنند. مگر دايره شوخي اين بازيگرها تا چه اندازه است؟ و چقدر مي توانند از خودشان خلاقيت به خرج دهند بالاخره يک جايي کم مي آورند. به شخصه فکر مي کنم اين دايره بايد گسترش پيدا کند و از استعدادهاي جديدتري استفاده شود تا تنوع بيشتري پيدا کند و شور و هيجان بيشتري داشته باشد.
- البته فکر مي کنم دليل اصلي اين است که سازندگان ما از ريسک مي هراسند به خصوص زماني که يک کار مناسبتي يا روتين باشد و از طرفي وقتي بازيگر خوش سابقه يي معرفي مي شود از طرف شبکه ها هم استقبال بهتري مي شود تا جايي که بيشتر اوقات خيلي از متن ها بر اساس شخصيت يک بازيگر نوشته مي شود و اين ايراد بسيار بزرگي است اما شايد از نگاهي هم بتوان به ايشان حق داد چرا که با اين کمبود وقت امکان آزمايش و خطا و تکرار وجود ندارد.
بله، گاهي سياست هاي تحميلي تلويزيون مانع نو شدن کارها مي شود؛ اينکه الزاماً اين کارها ساخته شود، اين عده بسازند يا اين عوامل و بازيگران حضور داشته باشند.
- (به نظر مي رسد همه مشکلات را مي شناسيم، در حقيقت همه بيماري را تشخيص داده ايم اما دارو کمياب است. که البته بحث خوب و قابل پردازشي است که در اين گفت وگو مجال ندارد، شايد وقتي ديگر) و کلام آخر شما.
و در آخر از اسماعيل عفيفه و سعيد سلطاني تشکر مي کنم که به من اعتماد کردند و از تدبيري که سعيد سلطاني به عنوان کارگردان اين پروژه داشت و اجازه دادن پيشنهاد را به ما مي داد و پذيراي آن بود، ممنونم.
اما من فکر می کنم این کرمیه دختر یارو رو می گیره![]()
سعيد سلطاني در مقام کارگردان مجموعه تلويزيوني«مامور بدرقه» براي دومين بار پي در پي، ساخت يک کار نمايشي مناسبتي در ماه مبارک رمضان را تجربه کرد. آنچه مي خوانيد حرف هاي سعيد سلطاني در يک گفت وگو در حول و حوش مامور بدرقه و سريال سازي مناسبتي است که در روزهاي نخست پخش سريال مامور بدرقه شکل گرفته است.
---
قاعده اين است که براساس يک زمان بندي مناسب سريال هاي ماه رمضان ساخته شوند، اما وقتي با وجود تمام اين دردسرها مي بينيم سريال هاي خوبي ساخته مي شوند، به گونه يي دهن همه مان بسته مي شود.
يکي از محاسن توليد و پخش همزمان سريال هاي ماه رمضان اين است که مي توان حين پخش از مردم «نظرسنجي» داشت. حقيقت اين است که انجام کاري با عجله، معقول نيست و از پروسه توليد فيلم و سريال در تلويزيون دور است. اما اين نقصي است که ما هرسال با آن درگير هستيم و به نظر نمي رسد راه حل ويژه يي هم برايش وجود نداشته باشد. حقيقت اين است که يک مجموعه باعث انجام اين کار مي شود. هر سال در تلويزيون چندين مناسبت از جمله ماه رمضان، محرم، عيد نوروز و... برگزار مي شود و در اين ميان اين ايده بين تمام مديران شبکه ها هست که بهترين سريال را براي اين ايام توليد و پخش کنند. شايد همين دليل باعث شده ساخت سريال هاي مناسبتي در لحظه آخر اتفاق بيفتد و سرعت در ساخت اين مجموعه هاي تلويزيوني به مشکلي هرساله تبديل شود. مي دانيم که ساخت سريال هاي ماه رمضان در مدت زمان کم، اشتباه است ولي باز هم انجام مي دهيم.
کار ما يک کار فکري است بايد همه عوامل جداگانه در حوزه وظايف خود کار کنند تا ايده پرورش پيدا کند و به مرحله اجرا برسد. در بحث اجرا هم بايد هم کارگردان و هم بازيگر به آن کشف و شهود لازم برسد تا مفاهيم مدنظر ما که در بطن کار وجود دارد، پيدا و ارائه شود.
امر بديهي است که يک اثر نمايشي داراي پيام و محتوايي باشد و خاصيت ادبيات نمايشي انتقال تجربه است. اين را بپذيريم که روابط انساني حتي در سريالي سرگرم کننده داراي پيام و محتوايي است. اينکه بخواهيم براي سريالي مضموني بتراشيم خطر بزرگ تري است تا اينکه يک کارگردان در متن ذهنش اين باشد که قصد ارائه هيچ پيامي را ندارد، چرا که خودبه خود انتقال پيام اتفاق مي افتد.
ساخت مجموعه هاي تلويزيوني اين گونه نيست که چندين سال صرف توليد آنها شود و هزينه بالايي براي آنها پرداخته شود. از طرفي نمي توان مجموعه يي 20 قسمتي را ظرف 20 روز ساخت؛ نه به آن شوري شود و نه به آن بي نمکي. استانداردها را ما کارگردانان مشخص مي کنيم. بر اين اساس برخي ها نشان داده اند ظرف مدتي کوتاه هم با انتخاب عوامل خوب مي توان کار خوب ساخت. برخي کارگردانان به حدي قدرت انتقال و حضور ذهن دارند که ظرف يک روز مي توانند دقايق مفيد بسياري فيلمبرداري کنند. مرحله ساخت فيلم و سريال يک مرحله مکانيکي نيست که بتوان براي آن استاندارد تعداد دقيقه فيلم مفيد تعيين کرد. روزانه 10 دقيقه فيلم مفيد مي گيرم.
وقتي قرار است در تلويزيون مجموعه يي ساخته شود، بايد ساخته شود. ساخت اين مجموعه ها مطمئناً با انتخاب صورت مي گيرد. شايد يک اجبار و محدوديت زماني براي ساخت اين سريال ها وجود داشته باشد، اما همه ما وقتي کار مناسبتي را مي پذيريم، مي دانيم در يک بحران زماني قرار داريم که بايد به اضافه اينکه کار به خوبي تمام مي شود، در يک رقابت ناخواسته يي که بخش اعظم آن را رسانه ها ايجاد کرده اند، شرکت کنيم. ما هرگاه قصد ساخت سريالي را داريم، فکر مي کنيم گزينه هاي بسياري پيش رو داريم اما در مرحله انتخاب که مي رسيم متوجه مي شويم بازيگر خوبي که بتوان نقش را به او سپرد و از عهده کار به خوبي برآيد، کم پيدا مي شود. ما هم در مامور بدرقه همين بحران را داشتيم. با اين حال به لطف خدا يکي از محسنات کارمان در ماه رمضان امسال اين بود که توانستيم يکي از بهترين بازيگران سريال طنز را داشته باشيم.
فکر مي کنم نگاه اجتماعي اين کار به مسائل خيلي مورد توجه مردم قرار گيرد. قصدمان بر اين بوده که آدم ها را از همين طبقه واقعي شان بررسي کنيم و بر همين اساس شخصيت ها را طراحي کرده ايم. طنزهاي سريال «مامور بدرقه» به گونه يي نيست که مخاطبان خارج از کشور متوجه آن نشوند اما اينکه چه برخوردي با اين طنزها مي شود، بايد در پايان پخش بررسي کرد. ما چندان قدرت انتخاب در کارهاي بعدي مان نداريم. آنچه براي ما حکم انتخاب است، در وهله نخست متن و در وهله بعد تهيه کننده يي است که بتوان با او ارتباط برقرار کرد. وقتي اين چند فاکتور در کنار هم قرار بگيرند، ساخت سريالي را مي پذيريم. سال هاست با آقاي عفيفه کار کرده ام و تجربه هاي مشترک بسياري داشتيم. ضمن اينکه اميرعباس پيام نويسنده جوان و خوش ذوقي است که با قريحه اين متن را نوشته است.
ساخت سريال کاري مشترک است و کارگردان خوب کسي است که اجازه دهد عواملش در راستاي ايده کلي که وجود دارد، کار کنند و عدم استفاده از هر پيشنهادي که به تقويت ايده کلي داستان کمک کند، کم هوشي است.
ما به ناچار در اين رقابت قرار مي گيريم. به اعتقاد من تمام دوستاني که ساخت سريال هاي ماه رمضان امسال را برعهده دارند، از بهترين کارگردانان سيما هستند. ولي در نهايت اگر مردم به دور از جوسازي ها، بهترين سريال را انتخاب کنند، آنان بهترين قاضي هستند و به خوبي تشخيص مي دهند.
حدس جالبيه! ولي فكر نكنم اين يارو تو اين جور مسائل داخل آدم حساب بشه!
راستي اين پسره اصلا معلوم نبود كچله! باحال درستش كردنا!
سلام
یه سوال انحرافی! کسی میدونه اسم این برنامه ای که تو اپیسود 15 وقتی رفتن واسه چهره نگاری چی بود؟ من کلی برنامه در این زمینه دارم ولی این یکیو اگه اسمشو بدید ممنون میشم. و اینکه آیا جایی میشه دانلودش کرد؟
مرسی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)