خبر کمی طولانی ولی بیشتر ناراحت کننده است

آماری که درباره میزان دستمزدهای مربیان فوتبال لیگ برتر ایران در فصل گذشته لیگ منتشر شده ، نشان می دهد که هر مربی لیگ به طور متوسط در هر ماه ، بین ۱۲ میلیون و پانصد هزار تا ۸۳ میلیون تومان دریافت کرده است.
بر اساس آنچه “جام جم” (وابسته به صدا و سیما) منتشر کرده ، مربیان ۱۷ تیم لیگ برتر (لیگ برتر ۱۸ تیم دارد که در فصل پیش ۱۷ تیمش متعلق به بخش عمومی بوده اند)، در فصل گذشته فوتبال ایران قریب به ۸ میلیارد تومان از بیت المال پول گرفته اند ؛ به جدول زیر توجه فرمایید:

این ارقام نجومی در حالی به مربیان فوتبال ایران پرداخت می شود که دیگر حقوق بگیران بیت المال یعنی کارمندان و کارگران دولت و شرکت های بخش عمومی ، عمدتاً مبالغی بین ۵۰۰ هزار تا ۷۰۰ هزار تومان در ماه دریافت می کنند که مجموع دریافتی شان در طول یک سال به ۱۰ میلیون تومان هم نمی رسد. حال بماند افرادی که با حقوق های زیر ۵۰۰ هزار تومان و ته فیش های بسیار ناچیز گذران زندگی می کنند.
اگر کارمندی با ارزش پول امروز ، ماهانه ۷۰۰ هزار تومان بگیرد ، کل دریافتی او در طول ۳۰ سال خدمتش که یک عمر محسوب می شود ۲۵۲ میلیون تومان می شود که از دریافتی یک سال بسیاری از مربیان لیگ در یک سال ، کمتر است! این ، کجایش با عقل و عدالت همخوانی دارد؟!
این در حالی است که کامندان و کارگران حقوق بگیر ، ۱۲ ماه سال را باید هر روز حداقل ۸ ساعت کار کنند ولی کل لیگ برتر ، فقط ۳۴ هفته است.
این ارقام بی حساب و کتاب در حالی از کیسه ملت خرج مربیان چند تیم محدود می شود که برای افزایش مثلاً ۱۰ درصدی حقوق کارمندان و کارگران ، دهها جلسه در سطح کارشناسان و وزرا و هیات دولت برگزار می شود و بدون مصوبه کابینه ، یک ریال هم به حقوق کارمندان و پاداش و اضافه کاری آنها افزوده نمی شود. آن وقت آقایان میلیادرها تومان پول ملت را بدون هیچ گونه ظابطه منطقی بین چند مربی انگشت شمار تقسیم می کنند و نکته جالب ماجرا هم اینجاست که همیشه هم طلبکارند.

دقت کنید که این رقم ، جدای از مبالغ هنگفتی است که اعضای دیگر کادر مربیگری ، بازیکنان و مدیران باشگاه ها دریافت می کنند. البته اگر این ارقام توسط باشگاه های خصوصی پرداخت می شد ، انتقادی بدین شکل نبود ولی سخن اینجاست که این پول ها از بخش عمومی و به صورتی کاملاً تبعیض آمیز و فساد آلود پرداخت می شود.
به عنوان مثال در حالی که در همین باشگاه سپاهان که متعلق به شرکت فولااد مبارکه است ، میلیاردها تومان بین چند مربی و بازیکن تفسیم می شود و سرمربی اش ماهانه ۸۳ میلیون گرفته ، که برای کارگر همان شرکت که در سخت ترین شرایط کار می کند ، هیات دولت کف ۳۳۰ هزار و ۳۰۰ تومان برای هر ماه را تعیین کرده است که ۲۵۰ برابر کمتر از دستمزد آقای مربی است!
واقعاً کجای کار امیر قلعه نوعی از کارگری که در خط تولید جانفرسای فولاد کار می کند مهم تر و سخت تر است که این آقا باید یک میلیارد تومان از فولاد مبارکه بگیرد و آن کارگر ۱۰۰ برابر کمتر؟ مگر قیمت نان برای آن کارگر ، یک صدم است؟!

آیا کارگر تراکتورسازی که برای کشاورزی مملکت ، تراکتور تولید می کند مهم تر است یا فراز کمال وند که به اسم تراکتورسازی ، کار فوتبال می کند و ماهی ۲۹ میلیون می گیرد؟
یا کجای کار حمید درخشان از کارگران زحمتکش شهرداری تبریز سخت تر و حیاتی تر است که اولی دهها میلیون پول بگیرد و دومی محتاج نان شب باشد و دلش به این خوش که تیمش گل زد؟!
… و چنین سوالاتی درباره همه تیم های دیگر نیز صادق است.
آیا کار مهندسی که بعد از ۲۰ سال تحصیل ، در فلان دکل نفتی خلیج فارس در گرمای بالای ۵۰ درجه کار می کند ، مهم تر و طاقت فرساتر و ملی تر است یا کار غلامحسن پیروانی که مربیگری تیم صنعت نفت را بر عهده دارد و به اسم کارگران و مهندسان نفت ، سالی ۱۵۰ میلیون تومان می گیرد؟
به نظر می رسد مجلس شورای اسلامی باید به فوریت تمام وارد ماجرا شود و نگذارد دسترنج کارگران و پول ملت ، این گونه بی حساب و کتاب به جیب عده ای فوتبالیست و مربی سرازیر شود. اگر این افراد از بخش خصوصی حقوق می گیرند که خود دانند و کارفرمایشان اما اگر از بخش عمومی دستمزد می گیرند ، باید آنها هم تابعی از قوانین و مقررات دستمزدهای مصوب باشند ، درست مانند سایر کارمندان و کارگران مگر این که مجلسی ها ، رسماً به وجود قانون آپارتاید در کشور رأی مثبت بدهند.
همپا با افزایش مبلغ قرارداد بازیکنان در لیگ برتر فوتبال باشگاههای ایران ، رقم قرارداد مربیان شاغل در این لیگ نیز افزایش قابل توجهی داشته است. هرچند که رقم دریافتی تمام مربیان، نزدیک به یکدیگر نیست و با توجه به سابقه و میزان موفقیت شان ، رقمهای پرداختی به آنان نیز متفاوت است.
نکته اصلی اینجاست؛ با گذشت ۱۰ سال از عمر لیگ حرفه ای فوتبال ایران ، رقم های پرداختی به مربیان نیز از رشد قابل توجهی برخوردار شده است، در حالی که شاید در سال های اولیه اینگونه نبود که یک مربی به اندازه بازیکنان تیمش یا بیشتر از آنها در فوتبال ایران پول بگیرد. موضوعی که البته در فوتبال جهان نیز تعریف شده و هیچگاه رقم دریافتی یک مربی با قرارداد ستاره تیمش همخوانی و سنخیت لازم را نداشته است.
موضوع از کجا کلید خورد؟
موضوع اعتراض به رقم های پایین دریافتی مربیان از زمانی کلید خورد که علی پروین در زمان حضورش در پرسپولیس بارها به این نکته اعتراض کرد که وقتی بازیکن تیمش ۲۰۰ میلیون می گیرد ، منطقی نیست که او رقم کمتری از آن را دریافت کند. استدلال پروین نیز این بود که در چنین شرایطی بازیکن و ستاره تیمش وقتی ببیند رقم دریافتی او بسیار کمتر از اوست، حرفشنوی لازم را از وی در مقام سرمربی تیمش نخواهد داشت.
برای همین نیز علی پروین ۶، ۷ سال پیش رقم قابل توجهی می گرفت که اصلا با رقم دریافتی دیگر مربیان حاضر در لیگ تطابق نداشت. بعدها که امیر قلعه نویی در لیگ برتر صاحب موفقیت هایی شد این استدلال را به صورت جدی تر مورد توجه قرار داد تا طی دو فصل اخیر رقم های قابل توجهی را از باشگاه متمول سپاهان دریافت کند. هر چند که قلعه نویی یکی از دلایل جدایی اش از باشگاه اصفهانی را پایبندی باشگاه به سقف قرارداد بازیکنان دانست ، اما حسینی رئیس هیات مدیره سپاهان به صراحت اعلام کرد که قلعه نویی به این دلیل در اصفهان نمانده که باشگاه نمی توانسته است بسان دو فصل گذشته به وی پول پرداخت کند.
به هر صورت و در شرایطی که اکثر کارشناسان فوتبال ایران ،افزایش رقم های قرارداد مربیان را اصولی و بر اساس منطقی تعریف شده نمی دانند ، عدهای نیز این افزایش قراردادها را متاثر از حضور مربیان خارجی و رقم های دریافتی آنان می دانند.
بررسیها نشان میدهد که در کشور ما بر خلاف تمام نقاط دنیا، اکنون قیمت یک مربی در حد خرید یک بازیکن ممتاز و حتی در مواردی بیش از آن است. رسول کربکندی مربی فصل پیش راهآهن در این مورد معتقد است: تنها زمانی میتوان بر رقمهای لجامگسیخته جذب بازیکن یا مربی توسط برخی باشگاههای متمول مهار زد که رسیدگی و نظارت کاملی بر مصوبه سقف قراردادها صورت گیرد.
از آنجا که در تیمهای دولتی این رقم از پول بیتالمال تامین میشود، پس این اهمیت وجود دارد که با استفاده از تمام ابزارهای کارآمد از جمله سازمان بازرسی، اقدامی کنترلی صورت گیرد چرا که مربیای که در طول فصل یک میلیارد تومان دریافت میکند دیگر نمیتواند در فصل بعد ، به رقم ۳۵۰ میلیون تومان قناعت کند. به این ترتیب سیکل معیوب موجودی پرایرادتر به کار خود ادامه میدهد. کربکندی معتقد است اساسا وضع قانون سقف قراردادها کاری غلط و غیرحرفهای است و در صورتی که فوتبال ما از انحصار دولت خارج و به طور صحیح و اصولی به بخش خصوصی واگذار شود، به طور خودکار، چنین رویههای غیرقابل کنترلی از بین خواهد رفت.
اصغر شرفی، سرمربی پیشین برق شیراز، استقلال و … معتقد است اکنون در عین حال که همه میدانند ارقامی نجومی و خارج از سقفهای قانونی در فوتبال ما جابهجا میشود، کسی نمیتواند با سند چنین چیزی را بازگو کند. شرفی معتقد است از آنجا که فوتبال ما دارای ماهیتی دولتی است، این ورزش برای ادامه حیات خود نیازمند تزریق بودجههای دولتی است، ولی این اقدام باید به صورتی متوازن و عادلانه صورت گیرد تا چنین شکاف عمیقی بین تیمهای بسیار متمول لیگی با دیگر تیمها به وجود نیاید و به این ترتیب با داغ شدن تب رقابت واقعی، بر کیفیت و قدرت فوتبال ایران افزوده شود.
ابراهیم قاسمپور، سرمربی پیشین صنعت نفت، پاس و… با اعلام این که برخی مربیان مبالغی بالغ بر ۷۰۰ میلیون تومان در طول یک سال دریافت میکنند، بحث سقف قرارداد مربیان از سقف قرارداد بازیکنان را کاملا متفاوت و مجزا از یکدیگر میداند و معتقد است برای هر یک از این دو مقوله، باید نظام خاص و متفاوتی برقرار شود. قاسمپور با اشاره به این که رقمهای زیادی در فوتبال ایران به شکل زیر میزی تبادل میشود، این پدیده را به هیچ وجه زیبنده و قابل تحمل نمیداند.
ناصر ابراهیمی، سرمربی پیشین تیم ملی، یکی از دلایل پرداختهای بالای ۸۰۰ تا ۹۰۰ میلیون تومانی به برخی مربیان داخلی را ورود برخی مربیان خارجی با ارقامی یکی، دو میلیاردی و بیشتر میداند و میگوید: در گذشته چنین رقابت کور و سرسامآوری در بالا بردن ارقام نجومی قراردادها به وجود نیامده بود و مربیان با دریافت حداقل دستمزدهایی، با آرامش به مراتب بهتری به کار و حرفه مورد علاقه خود میپرداختند به گونهای که من در طول ۴۴ سال فعالیت مربیگری در مجموع بیش از ۱۸۰ میلیون تومان دریافت نکردهام و حتی در دهه ۱۳۶۰ با حقوق ماهانه ۵ تا ۷ هزار تومان که شاید معادل ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان فعلی ارزش داشت، با رضایت به کار سرمربیگری تیم ملی مشغول بودم؛ حقوقی که با آن نه میشد خودرویی خرید و نه خانهای.
فرار از سقف قرارداد
سعید ناصری، معاون اجرایی کانون مربیان فوتبال ایران هم با اعلام اینکه یکی از مربیان موفق سالهای اخیر لیگی، سال گذشته رقم یک میلیارد و ۱۴۰ میلیون تومان دستمزد و پاداش از باشگاه خود دریافت کرده و دیگر مربی سرشناس لیگی سال قبل از آن به ازای تنها یک نیمفصل رقم ۶۰۰ میلیون تومان دستمزد و پاداش گرفته بود، گفت: مسلما در ظاهر، قرارداد چنین مربیانی شاید بیش از ۳۰۰ میلیون نباشد ولی باشگاهها با اتخاذ حربههای مختلفی، مادهها و بندهایی برای فرار از سقف قرارداد باز میکنند؛ مثلا مینویسند برای این تعداد برد پیاپی، باشگاه ملزم به پرداخت این مقدار پاداش به مربی خواهد بود و…
معاون اجرایی کانون مربیان فوتبال ایران معتقد است در حالی که بسیاری از مربیان توانمند و دارای دانش فنی مناسب، از کورس حضور در این عرصه دور افتادهاند تعدادی مربی محدود، بدون رعایت سقفهای قانونی جولان میدهند، حال آن که اغلب این گونه مربیان، کمتر کیفیت و کارهای شاخصی از خود نشان میدهند.
به هر حال در شرایطی که اغلب مربیان مانند بسیاری از اقشار پردرآمد دیگر جامعه بنابر ملاحظاتی، مایل به افشای ارقام دریافتی طول فصل خود نیستند، نگاهی به جدول درآمدهای تقریبی غالب مربیان زحمتکش و پرتلاش لیگ برتری برای خوانندههای «جامجم» خالی از لطف نیست.
این ارقام از طریق منابع خبری، گفتوگو با کارشناسان و برخی سرمربیان و بررسی وضعیت قراردادهای آنان به دست آمده است.
فقط جالب تر اینکه همین جوری ،همین چند تا مربی پاسکاری می شن توی لیگ برتر و برای درآمد بیش تر به راحتی
نقل مکان می کنن
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید