دوستان من چاقم...وقتی تو خیابون راه میرم فکر می کنم مردم بدشون میاد از من ....یه جور نگاه بدی دارن به من..
آیا واقعا این طوره یا فکر من اشتباهه؟ شما یه آدم چاق ببینید که داره تو پیاده رو راه میره سرشم پایینه .. بدتون میاد ازش؟
دوستان من چاقم...وقتی تو خیابون راه میرم فکر می کنم مردم بدشون میاد از من ....یه جور نگاه بدی دارن به من..
آیا واقعا این طوره یا فکر من اشتباهه؟ شما یه آدم چاق ببینید که داره تو پیاده رو راه میره سرشم پایینه .. بدتون میاد ازش؟
Last edited by Saeed System; 31-01-2012 at 22:10.
بدم میآد؟ نه اونجور که بهش توهین کنم یا مزاحم خلوتش بشم.
خیلی از آدمهای چاق (فربه درستتره)، خوش مشرب و بامزه هستند.
ولی معمولاً آدم فربه کسیه که زندگی را سخت نمیگیره یا زیادی شل میگیره؛
و برای من که آدم سختگیر و نسبتاً منظمی هستم، زندگی کردن با یک آدم فربه برام سخته.
بنظر من چاقی تنها یک خصوصیت فیزیکی نیست، بلکه یک طرز فکره.
من از آدمی که مزاحم خلوت شخصی من بشه بدم میآد؛ چه چاق و چه لاغر.
أم چاق ؟ بد اومدن ؟!
طرز فکرت کاملا" قلطه فک نمیکنم کسی باشه از ادمای چاق بدش بیاد !
اطفاقا من دیدم ادمای چاق خوش اخلاقترن بیشتر باهاشون جوش میخورم![]()
آدمای چاق خیلی دوسداستنی هستن مخصوصا بعضیا که خنده دار و بامزه هم هستن![]()
سلام ..من دیشب رفتم روانپزشک و برام سرترالین و رسپریدون تجویز کرد...
امروز خوردم سرترالین رو ....خیلی جالبه همه چیز عوض شده برام..بوها عوض شده قوی تر شده...هوا سردتر شده برام...
مزه خوراکی ها عوض شده...احساس درد بیشتر شده...کلا حالی به حالی میکنه آدم رو...
1 تیکه گچ که وزنش به گرم هم نمیرسه چه قدر قویه این همه حال آدم رو عوض میکنه آدم رو میبره تو یه دنیای دیگه..جاتون خالی
تو این دنیا همه همون آدمهان اما رفتارت با اونا عوض میشه مهربونتر میشی باهاشون ..بیشتر درکشون میکنی...
Last edited by Saeed System; 06-02-2012 at 16:01.
واقعیاش اگر نظر من یکی رو بخواهید من اصلا از روی قیافه مردم قضاوت نمیکنم وتو خیابون هم سرم تو کار خودمه بجای اینکه همش به یکی زل بزنم!!برای من اصلا فرقی نمیکنه طرف چاق باشه یا لاغر.
![]()
حالا که یکی از دوستان جوابی داد من بگمکسی از ادم چاق بدش نمیاد منتها اکثرا از چاقی بدشون میاد! همین باعث میشه یه حس بدی پیدا کنن! و در مقابل ادمای لاغر (اسکلت) هم همینطوری ان!
مواظب خودت باش. این چیزها درمان دائمی نیست؛ موقته.
میدونی که مصرف طولانیشون بسیار زیانباره.
افسردگی را باید با تغییر طرز فکر درست کرد. از یه روانشناس وارد (نه یه مدرک دار بیعقل) کمک بگیر.
یادت باشه: دارو هم سم است، فقط دوز آن فرق دارد.
حقیقتش دست رو دلم نزار...نیم خواستم بگم ولی حس می کنم استعدادم رو از بین برد این داروها....
من خیلی عاشق فیلم برداری سوژه ای بودم...از دیروز اصلا هیچ سوژه ای به ذهنم نمی رسه...هر چی هم
می سازم ..همه میگن مسخرست...در صورتی که قبلا هر چی می ساختم همه کف می کردن...
ولی چه میشه کرد..دارو یه اثرات خوبی داره به موازاتش یه اثرات بدی هم داره..
ولی استعداد آدم رو بلکل منحل میکنه....
Love King جان شما اصلا چی شد که اینطوری شدید؟مثلا برگردید به دو سه سال اخیر . حالتون که طبیعی بوده (به گفته ی خوده شما) چه اتفاقی افتاد بعدش؟
چون من یادمه 16 سالگی کلا مرده ی متحرک بودم.آقا یه حالی داشتم که خدا نصیب خر هم نکنه . از دلتنگی داشتم میمردم.تازه تنگی نفس پدرمو دراوورده بود.احساس خفگان و ترس و حتی آرزوی مرگ هم نمیتونستم بکنم .به خدا داشتم میمردم .افتضاح ترین احوال جهان رو داشتم. یه دکتری هست واقعا کارش درسته .رفتیم پیشش گفت این پسره زیاد درس مرس میخونه؟ چی کار میکنه که اعصابش داغونه؟ (یه سری معاینه هایی کرد و بعد اینو گفت). بعد مامانم گفتش این صب تا شب گیم بازی میکنه.برام چنتا قرص تجویز کرد بعد اصلا نمیدونم چی شد حالم خوب شد .اما الان که بهتر فکر میکنم این خدا بود و امیدوار بودنم بهش که حالمو خوب کرد .ورزشم زیاد کردم بازیم یه مدت گذاشتم کنار.خدارو شکر الانم حالم خیلی خیلی خوبه
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)